فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۴۰, Issue ۳, Summer ۲۰۲۱
159 - 195
حوزههای تخصصی:
Having witnessed the unprecedented prevalence of online education during the COVID-19 pandemic worldwide, the present research was motivated to explore the challenges facing an EFL teacher throughout an online English course of intermediate level. To this aim, a process-tracing approach (Checkel, 2006) was employed to unravel the causal mechanisms involved in the beginning, middle, and end of the course. The results showed that deficient technological resources caused the greatest challenges throughout the course, especially in the initial and mid-sessions. Also, the two other causal categories, human and content resources, were at their peak at the beginning of the course and were no longer noticeable at the end of the course. The most troublesome challenges the teacher faced were platform limitations, internet connection, and human resources’ unpreparedness for online education. Furthermore, the teacher’s and most students’ technological knowledge, as well as their media literacy, increased by the end of the course, but some students’ rather slow adaptation to the sudden online environment challenged the teacher during the course. Finally, suggestions were made to prevent these challenges or handle them effectively upon occurrence, especially in developing countries, where the required infrastructure for online education is lacking, and the majority of teachers, students, and institutions might not be yet adequately prepared for the online mode of teaching and learning languages.
Les traits identitaires et l’ethos dans les discours d’Atatürk, un leader exceptionnel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’identité et l’ethos sont deux des notions importantes qui servent à révéler les traits de caractère intradiscursifs et extradiscursifs du sujet parlant dans les analyses du discours. Cet article a pour but de jeter quelque lumière sur les traits identitaires et l’ethos discursif d’un leader exceptionnel qu’est Mustafa Kemal Atatürk, commandant de la Guerre d’indépendance turque et fondateur de la République de Turquie. Le corpus étudié a été délimité par certains extraits de discours tenus entre 1919 et 1939, où Atatürk a utilisé le pronom « je » (et « nous »). Le cadre théorique est composé de deux notions relevant de l’analyse du discours : l’identité et l’ethos. Dans les analyses effectuées, il a été traité d’une part l’identité personnelle, l’identité de positionnement et l’identité discussive d’Atatürk, de l’autre, la dimension catégorielle, expérientielle et idéologique dans les extraits de discours d’Atatürk. Et les différents ethos ressortis à travers le corpus ont été précisés comme ethos combatif, solidaire et honnête ; ethos résolu et hardi ; ethos humble ; et ethos collectif.
بررسی مفهوم نیایش در کیش مانوی: مطالعه موردی سه نیایش فارسی میانه مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیایش های بر جای مانده از مانویان بیشتر به زبان های فارسی میانه و پارتی هستند.نیایش های مانوی عموما در بردارنده مضمون نجات نور و رستگاری روح درآمیخته با تاریکی و نادانی است. این نیایش های اغلب شعر گونه بوده و به صورت سرود هایی همراه با موسیقی درتالارهای مخصوص نیایش که در مانستان ها ساخته شده بودند، خوانده می شدند. نیایش های مانویان دارای دو جنبه فردی و اجتماعی بوده و نیایش ها و نماز های روزانه به صورت فردی یا جمعی همراه با آداب و مناسک خاصی خوانده می شدند. هدف از این پژوهش نگاهی اجمالی به مفهوم و جایگاه نیایش در باور مانویان با مطالعه موردی سه نیایش فارسی میانه است . این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای سه نیایش فارسی میانه مانوی: قطعه ی نیایشی M4b، قطعه M20 و دست نوشته ی M174 را مورد واکاوی قرار داده است. مطالعه ی این نیایش ها نشان می دهد که نیایش های مانویان عموما دربردارنده عناصر بنیادین اندیشه و عرفان این کیش هستند. مضامینی چون تقابل تاریکی و روشنی، نجات روح یا نور در بند تاریکی و رستگاری آدمی، استغاثه به پدر بزرگی، درخواست یاری از ایزدان و جستجوی منجی از اصلی ترین مواردی هستند که در نیایش های مانویان بیان می شود. این نیایش ها گاه شکل اندرز به خود می گیرند و گاه به صورت درخواست بیان می شوند.
بررسی رابطه میان قالب های معنایی واژه «خشک» بر اساس نظریه معناشناسی قالبی
منبع:
رخسار زبان سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
26-48
حوزههای تخصصی:
تبیین رویکرد نظری سبک شناختی ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدمت مطالعات سبک شناسی و سبک پژوهی از کتاب تاریخ تطور نثر فارسیِ ملک الشعرای بهار فراتر نمی رود. رویکرد نظری سبک شناختی وی نیز تا به حال به درستی کشف و استخراج نشده است. از این رو، هدف از پژوهش حاضر کشف و شناخت متغیرها و مؤلفه های نظریه سبک شناختی ملک الشعرای بهار و مقوله سازی و فرضیه سازی آن با روش و تکنیک تحلیل محتوای کیفی عمقی است. بدین منظور، آثار ملک الشعرای بهار در زمینه سبک شناسی براساس نمونه گیری هدفمند و معیارِ اشباع نظری بررسی شد. از محتوای این آثار با حذف و اضافه و اصلاح و تلخیص، تعداد 409 کد اولیه به دست آمد. درنهایت، طی سه مرحله کدگذاری، مدلی از کدها استخراج شده است که بیانگر دو بلوک «بافت و محیط زمینه ای» و «سبک شناسی» است و همچنین، فرضیه اصلیِ چگونگی تأثیر «بافت و محیط زمینه ای» را بر «سبک» نشان می دهد. مطابق با نظر بهار، «بافت و محیط زمینه ای» تأثیر بسزایی بر «سبک» و «سبک شناسی» در ایران گذاشته است که این ارتباط و تأثیر و تأثر، در پژوهش های سبک شناختی به دقت تبیین نشده است. از این رو، متغیرها و مفاهیم رویکرد نظری سبک شناختی ملک الشعرای بهار و همچنین، روابط این متغیرها با یکدیگر کشف می شود و سرانجام به مدل سازی می انجامد و این فرض را تقویت می کند که او در این حیطه صاحب نظر بوده است.
بررسی ارتباط مهارت خواندن واژه ها و درک نحوی با درک متن در کودکان نارساخوان و طبیعی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
9 - 32
حوزههای تخصصی:
خواندن، بی گمان یکی از باارزش ترین مهارت های برجسته بشر است. برخی معتقدند توانایی واژگانی و دستوری، نقش مهمی در تواناییِ خواندنِ کودکان دارد. با توجه به متفاوت بودن زبان ها و شیوه های نگارشی آن ها، لازم است پژوهشی در پیوند با کودکان فارسی زبان نیز انجام شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط مهارتِ خواندنِ انواعِ واژه ها و درکِ متن با توانایی دستوری و واژگانی کودکان نارساخوان و طبیعی است. برای انجام این پژوهشِ میدانی، 16 دانش آموز نارساخوان و 32 کودک همتای سنی انتخاب شدند. پس از اجرای آزمون های خواندن و درک نحو، بیان دستوری و درک و بیان واژگان، یافته های آن ثبت گردیده و با نرم افزار اس.پی.اس.اس تحلیل شد. بر مبنای یافته های پژوهش حاضر در همه مهارت های خواندن و مهارت های واژگانی و نحوی، تفاوت معناداری میان دو گروه کودکانِ عادی و نارساخوان وجود دارد. همچنین، یافته ها نشان می دهد در هیچ یک از گروه ها میان مهارت های خواندن با درک ساخت های نحوی و بیان ساخت های دستوری همبستگی معناداری وجود ندارد. بررسی همبستگی میان مهارت خواندن و توانایی واژگانی نیز نشان داد در گروه نارساخوان، خرده آزمونِ واژه های تصویری با سرعت و دقت خواندن، خرده آزمون واژه های ربطی با سرعت خواندن و خرده آزمون واژه های شفاهی با دقت خواندن و درک متن، همبستگی مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، همبستگی معناداری میان خواندن واژه های بی قاعده و واژه های تصویری و واژه های شفاهی وجود دارد اما میان خواندن ناواژه ها و واژه های تصویری، ربطی و شفاهی همبستگی معناداری وجود ندارد. بنابراین تقویتِ توانایی واژگانی کودکان نارساخوان علاوه بر بالا بردن مهارت هایی همچون سرعت و دقت خواندن، برای خواندن واژه ها به ویژه واژه های بی قاعده ضروری است.
معرفی «زباهیجان» به عنوان حلقه مفقوده قوم نگاری ارتباط: مکمل الگوی SPEAKING هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی SPEAKING هایمز (1967) ، یکی از الگوهای مرتبط با نظریه قوم شناسی ارتباط است که عوامل مؤثر در تعامل میان افراد را 8 مؤلفه موقعیت/صحنه، شرکت کنندگان، هدف، ترتیب گفتمان، لحن، ابزارگفتمان، قوانین گفتمان و نوع گفتمان درنظر می گیرد و معتقد است با بررسی این عوامل می توان تصویر جامعی راجع به فرهنگ و تفکر افراد یک جامعه به دست آورد. باتوجه به اینکه در تعاملات روزمره و فرهنگ یک جامعه واژگان و عبارات زبانی دارای بار هیجانی مثبت و منفی هستند و این هیجانات در تفسیر فرهنگی مؤثر هستند و ازآنجاکه رابطه مستقیمی میان جهان واژه، جهان مغز و جهان بیرون وجود دارد، به نظر می رسد این الگو با افزودن بُعد هیجان به E-SPEAKING تغییر یابد و تصویر دقیق تری ارائه دهد. نگارندگان در پژوهش حاضر بادرنظرگرفتن رابطه میان زبان، فرهنگ و هیجان واژگان، مفهوم «زباهیجان فرهنگی» را با تحلیل قطعه زبانی «نازکردن» و واژگان مرتبط با آن معرفی کرده و با توجه به قبض و بسط گفتمانی، قوم نگاری ارتباط را به قوم نگاری هیجانی ارتباط بسط می دهند. از این منظر می توان گفت افراد نسبت به واژه ناز دارای درجه هیجانی متفاوتی هستند که با این هیجانات می توانند قبض و بسط گفتمانی ایجاد کنند و چشم انداز مکالمه خود را تغییر دهند. درنظرگرفتن زباهیجان های فرهنگی شکاف میان مطالعات جامعه شناسی و روان شناسی را کمرنگ می کند و سبب می شود با نگاهی سیستمی و کل نگر به زبان در فرهنگ پرداخته شود و از مثله کردن و تقطیع فرهنگ و هیجان جلوگیری شود.
تجزیه و تحلیل گفتمان دادگاه براساس اصول همکاری گرایس از دیدگاه زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
155 - 175
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تجزیه و تحلیل گفتمان دادگاه حوادث تروریستی توسط متهمان داعشی در حمله به مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام خمینی (ره) ۱۷خرداد ماه ۱۳۹۶، براساس اصول چهارگانه همکاری گرایس (1975) از دیدگاه زبان شناسی حقوقی پرداخته است. اصول همکاری در مکالمات دادگاه در اصول کیفیت، کمیت، ارتباط و شیوه/ سبک دسته بندی شد. روش پژوهش به صورت توصیفی و تجزیه و تحلیل داده های آرشیو جلسات دادرسی دادگاه از داده ها از برنامه 20:30 صداوسیما و درگاه آپارات جمع آوری شد. داده ها شامل 50 فایل تصویری 10دقیقه ای از جریان دادرسی بود و به صورت نمونه گیریِ دردسترس انتخاب شدند. سپس جملات قضات، معاونان دادستان، خانواده شهدا و و متهمان در اصول چهارگانه دسته بندی شدند و موارد پیروی و تخطی از اصول همکاری گرایس شمارش و ضبط شد. نتایج نشان داد که پیروی از اصل کیفیت در پایین ترین حد خود نشان دهنده موارد فراوان ضدونقیض و اطلاعات غلط در مکالمات طرفین بوده است. اصل ارتباط و شیوه/سبک از تخطی کمتر برخوردار بوده است که نشان می دهد قضات و متهمان در این خصوص کمتر دچار انحراف شده اند. در مجموع باید نتیجه گرفت که قضات، معاون دادستان و خانواده شهدا بیشتر از متهمان از اصول چهار گانه گرایس پیروی کرده اند که این پیروی بیشتر در اصل ارتباط بوده است و بالاترین تخطی مربوط به متهمان بوده که در اصل کمیت رخ داده است.
بررسی نشانه های موسیقی سبک بلوز با استفاده از نظریه نشانه شناسی پیرس
منبع:
رخسار زبان سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۹
72-52
حوزههای تخصصی:
مدیریت زبان ژاپنی توسط فارسی زبانان مقیم در ژاپن در صحنه های برخورد مودبانه با ژاپنی زبانان -مطالعه موردی با استناد به ارزیابی شخص سوم -(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به چگونگی رفتار زبانی و غیر زبانی جامعه ایرانیان مقیم ژاپن هنگام گفتگو با ژاپنی زبان ها در صحنه های گفتگوی مودیانه تمرکز کرده ایم و تاثیرات زبان اول بر استفاده از زبان ژاپنی در جامعه ایرانیان مقیم ژاپن را به عنوان مطالعه موردی مورد بررسی قرار داده ایم. در واقع، تمرکز اصلی بر روی چگونگی کنترل و مدیریت زبانی فارسی زبان ها، هنگام استفاده از زبان ژاپنی است. به منظور روشن کردن موارد یاد شده، پنج صحنه گفتگوی مودبانه بین گویشوران فارسی زبان و ژاپنی زبان را که در آن احتمال استفاده از بیان های یاد شده، زیاد است، مورد توجه قرارداده ایم و برای تشخیص و تحلیل استفاده از بیان های مودبانه و یا چگونگی مدیریت زبان ژاپنی توسط فارسی زبان ها از ارزیابی شخص سوم بهره برده ایم. بایسته یادآوری است که تا به حال در این زمینه هیچ پژوهش میدانی انجام نشده است. نتایج پژوهش نشان داد که گویشوران فارسی زبان برای ابراز ادب، همواره در صحنه های مشخص تحت تاثیر عناصر فرهنگی-اجتماعی زبان مادری خود، از بیان های مودبانه مشابه در مقابل مخاطب های ژاپنی زبان استفاده می کنند. با بررسی نتایج پژوهش حاضر می توان به یک چارچوب رفتاری مشخص و تکراری میان دو گویشور مورد مطالعه در هنگام استفاده از زبان ژاپنی رسید و با علم به این مطلب، می توان به حل مشکلات احتمالی گویشوران فارسی زبان در یادگیری زبان ژاپنی در آینده کمک کرد.
روند تحول واکه های مرکبِ کوتاه و فرایند گردش واکه ای ایرانی باستان در چند گویش بلوچیِ جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان بلوچی یکی از زبان های ایرانیِ نوِ شمال غربی است که در داخل مرزهای ایران و خارج از آن، به ویژه در پاکستان بیشترین گویشور را دارد. نکته ای که بررسی این زبان و مقایسه آن با زبان های دوره های کهن را ایجاب می کند، محافظه کاری و تلاش برخی گویش های آن در حفظ ویژگی های دیرین است. پژوهش حاضر به بررسی روند تحول دو واکه مرکب کوتاهِ /ai/ و /au/ و همچنین فرایند گردش واکه ای ایرانی باستان در پنج گویش دَلگانی، بَزمانی، بُمپوری، لاشاری و زِرباری می پردازد و داده های آن که معمولاً به روش میدانی جمع آوری شده، نشان می دهد این واکه ها در سه گویش مرکزی ترِ بمپوری، لاشاری و زرباری غالباً به واکه های مرکب /iǝ/ و /uǝ/ تبدیل شده اند و همچنین بازمانده هایی از فرایند گردش واکه ای ایرانی باستان را در این گویش ها می توان دید. بررسی تاریخی واکه های مرکب /iǝ/ و /uǝ/ در برخی گویش های زبان بلوچی نشان می دهد که این واکه ها در دوره باستان نیز واکه های مرکب بوده اند، بنابراین مقایسه این واکه ها با واکه های مجهول فارسی میانه یا واکه های ساده فارسی نو که بر اساس آن برخی از پژوهشگران این واکه ها را «مرکب شده» قلمداد کرده اند، نادرست بوده و بار دیگر ضرورت توجه به مطالعات درزمانی یک زبان، در کنار مطالعات همزمانی آن را یادآوری می کند.
بهره گیری از الگوی هَیجامَد در تهیه و تدوین فرهنگ های لغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
171 - 193
حوزههای تخصصی:
در گذشته، فرهنگ های لغت صرفاً به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان می شتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیق تری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینه های اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگ ها به مثابه آینه ای تمام نما، باید بتوانند تمامی رفتارهای زبانی، اجتماعی و هیجانی گویشوران یک زبان را به تصویر کشند. به بیان دیگر، تا چندی پیش، مطالعات فرهنگ نویسی بدون توجه به ماهیت اجتماعی زبان و بار احساسی واژگان صورت می گرفت، اما در سال های اخیر، فرهنگ نویسی در ایران جان تازه ای یافته است. امروزه، تقریباً همه متخصصان معترف اند که تهیه و تدوین فرهنگ های لغت بدون توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی واژگان غیرممکن به نظر می رسد. فرهنگ نویسی به عنوان یک دانش میان رشته ای، ضرورت دارد علاوه بر دستاوردهای حوزه زبانشناسی، از دستاوردهای سایر حوزه های مرتبط چون جامعه شناسی و روانشناسی نیز بهره گیرد. بر این اساس، جستار کنونی بر آن بوده است تا در پرتوی الگوی هَیجامَد (هیجان+ بسامد حواس) و با بهره گیری از مفهوم نوظهور وزن فرهنگی، پیشنهاداتی برای تألیف و تهیه فرهنگ های لغت فارسی ارائه دهد که به نظر می رسد تاکنون مورد کم توجهی یا بی توجهی مؤلفان این فرهنگ ها واقع شده اند. به بیان دقیق تر، در این جستار سعی بر آن بود تا با تأکید بر ضرورت درج اطلاعات روانشناختی فرهنگیِ مداخل واژگانی در فرهنگ های لغت، لزوم ثبت مؤلفه هایی نظیر «بسامد»، «هیجان»، «حس» و در نهایت «هَیجامَد» برای واحدهای واژگانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
بررسی پیکره بنیاد هم معنایی تقریبی صفت های اندازه «زیاد و فراوان» و صورت های تصریفی آن ها براساس رویکرد نمای رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ها نشان می دهد که در زبان فارسی پژوهش مهمی درخصوص روابط واژگانی صفت های اندازه انجام نشده است. از همین رو، در این پژوهش رابطه هم معنایی تقریبی صفت های اندازه «زیاد و فراوان» و صورت های تصریفی آن ها بر اساس رویکرد تحلیل نمای رفتاری دیویاک و گرایس (2006) و داده های پیکره همشهری 2 آل احمد و همکاران (2009) مورد بررسی قرار گرفته است. در همین راستا، در ابتدا با استفاده از نرم افزار اَنتکانک (2011) داده های مرتبط با صفت های اندازه «زیاد، زیادی، زیاد تر، زیادترین، زیادتری، فراوان، فراوانی، فراوان تر، فراوان ترین، فراوان تری» از پیکره استخراج شدند. سپس، براساس ویژگی های ساخت واژی، نحوی و معنایی برچسب دهی شدند. نتایج رویکرد نمای رفتاری که براساس تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی به دست آمده است نشان می دهد که بالاترین سطح هم معنایی تقریبی متعلق به گروه های «زیادی، فراوانی»، «زیادتری، فراوان تری»، «زیادتر، فراوان تر»، «زیاد، فراوان» و «زیادترین، فراوان ترین» است و پایین ترین سطح هم معنایی تقریبی بین اعضا با پایه غیرهمسان گروه های «زیادی، فراوانی، زیادتری، فراوان تری» و «زیاد، فراوان، زیادترین، فراوان ترین، زیادتر، فراوان تر» است. درنهایت، تحلیل برچسب دهی بر پایه نمرات Z ، تمام برچسب های معنادار و غیرمعنادار صفت های اندازه را مشخص ساخت.
تأملی بر دو نکته در «شرح احوال یوحنای دیلمی» به زبان سغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درباره بررسی دو موضوع مهم از اقدامات «یوحنای دیلمی»، قدیس سریانی، است که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم میلادی و بعد از استیلای اعراب و در زمان «عبدالملک بن مروان» حاکم اموی در ایران زندگی می کرده است. این دو موضوع، یکی ارتباط راهبان مسیحی از جمله وی با حاکمان و اشراف زادگان و دیگری انتخاب زبان پارسی به عنوان زبان صومعه در ناحیه « ارجان پارس» بود که به نظر می رسد هر دو با پیشینه دینی، فرهنگی و زبانی ایرانیان مرتبط بودند و با وجود مخالفت ها حتی از سوی برخی سر اسقفان و راهبان سریانی زبان کلیسای سریانی شرقی که ذهنیت نامناسب درباره پیشینه ایرانیان قبل از اسلام داشتند توسط یوحنای دیلمی در آن برهه زمانی سرزمین ایران انجام شدند. با توجه به بررسی های به عمل آمده، به نظر می رسد که این دو موضوعِ قابل تاُمل نه تنها موجبات گسترش دین مسیحی را در بین ایرانیان آن خّطه در آن زمان فراهم نمودند، بلکه مقاومت پارسی زبانان باعث شد تا زبان پارسی جایگزین زیانی غیر ایرانی در دعا و مناجات صومعه پارسی زبانان گردد و بدین گونه زبان پارسی ضمن یافتن جایگاهی در آیین مسیحیت ایرانی، به موجودیت خود نیز ادامه داد.
بررسی مبتداسازی ضمیرگذار ساخت ملکی و مفعول متممی زبان فارسی برپایۀ دستور گفتمانی نقشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی فرایند مبتداسازی ضمیرگذار از ساخت ملکی و مفعول متممی فارسی و چگونگی ظهور واژه بست ضمیری در پی اعمال آن براساس دستور گفتمانی نقشی است. در مقاله پیش رو نحوه نگاشت عناصر مبتداسازی شده ضمیرگذار فارسی در قالب های ساخت واژی-نحوی معرفی شده در دستور گفتمانی نقشی تحلیل شد. نتایج بررسی و تحلیل تعدای ازجمله های منتخب از گفتار و متون نوشتاری زبان فارسی نشان می دهد که در این ساخت، با عنایت به نیت ارتباطی سخنگو عناصر مختلفی نظیر مالک در ساخت اضافی و مفعول متممی می توانند سازه مبتدا واقع گردند و روش پویای تعیین ترتیب سازه ای این دستور روشی مناسب و کارآمد برای تبیین آن است. از طرف دیگر، با توجه به اینکه سازه مبتداشده در سطح بینافردی براساس اصول این دستور در اولویت ورود به قالب های ساخت واژی-نحوی قرار می گیرد، لذا فرایند مبتداسازی حاصل حرکت نیست بلکه عنصر مبتداشده به صورت پایه زایشی در جایگاه اصلی خود تولید می شود. مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر تبیین علت ظهور واژه بست ضمیری در فرایند مبتداسازی ضمیرگذار فارسی از هر دو ساخت ملکی و مفعول متممی و تعیین اجباری و غیراجباری بودن آن است که برای نخستین بار با اِعمال سازوکارهای دستور گفتمانی نقشی صورت می پذیرد.
شبکه معنایی حروف اضافه رویداد حرکتی «رفتن» در قرآن کریم: مطالعه موردی حرف «إلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
89 - 117
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکه معنایی حروف اضافه بر اساس نظریه رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که پرکاربردترین حرف اضافه به کاررفته با مفهوم رفتن، حرف «إلی» است؛ گرچه این حرف در معنای پیش نمون، مفهوم انتهاء، غایت و مقصد را بازنمود کرده است، اما کاربرد آن در آیات محدود به این معنا نبوده و مفاهیم جدیدی چون جهت (درون، بیرون، بالا) و حالات مختلف (روانی، جسمانی) به وسیله این حرف اضافه، رمزگذاری شده است. از جمله نتایج این پژوهش، بازنمایی شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» است که سبب شده است دانش موجود از این مفهوم در قرآن کریم ارتقاء یابد.
نگاهی دیگر به رده های ریتمی: شواهدی از گونه کرمانی از زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
131 - 153
حوزههای تخصصی:
مطالعات اولیه در زمینه رده شناسی ریتم یک زمانی فواصل زمانی تکیه ها در زبان های تکیه زمان و دیرش یکسان هجاها در زبان های هجا – زمان را بدیهی می دانستند. امّا بررسی های متأخرتر که به این منظور صورت گرفتند مفهوم هم زمانی را زیر سؤال بردند و مشخص شد که ریتم هر زبان برایند ویژگی های واجی آن است و نه سازماندهی زمانی آن. زمانی که ریتم زبانی برمبنای الگوهای دیرشی تعیین می شود، لازم است به ویژگی های واجی پدیدآورنده این الگوها نیز توجه شود. به عنوان شاهدی بر این مدعا، اگرچه، براساس شاخص تغییرپذیری دوتایی هنجاریافته، گونه کرمانی در رده تکیه – زمان قرار می گیرد، تکیه واژگانی نقش چندانی در نظام واجی این گونه ایفا نمی کند. به بیان دیگر، رخداد کاهش واکه ای وزن – بنیاد با تبدیل هسته هجاهای تک مورایی به شوا و ایجاد تقابل بین این واکه و واکه های بلندتر تنوع بیشتری در دیرش واکه ها ایجاد می کند. همچنین این فرایند می تواند سبب حذف هسته هجاهای تک مورایی و شکل گیری خوشه های همخوانیِ آغازی در این گونه شود. درنتیجه، اگرچه تناوب در دیرش واکه ها و پیچیدگی خوشه های همخوانی از ویژگی های زبان های تکیه – زمان هستند، در گونه کرمانی این دو ویژگی را نمی توان به این رده زبانی و تکیه واژگانی مرتبط دانست.
بررسی تعداد مؤثر تکرار واژه در یادگیری واژگان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در پرتو الگوی «هَیَجامَد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجایی که واژگان هر زبان بخش عمده ای از فهم آن زبان را به خود اختصاص می دهند، یادگیری این حجم زیاد از واژگان برای زبان آموزان کار دشواری است که نیاز به استفاده از روش های خاص جهت امکان پذیری و سهولت انجام آن به وضوح احساس می شود. تکرار، به عنوان روشی مؤثر برای یادگیری و یادسپاری واژگان، از دیرباز در امر آموزش زبان مطرح بوده است. بااین وجود، به نظر می رسد که نحوه و تعداد تکرار مؤثر واژگان جهت تدریس در کلاس درس کمتر مورد توجّه پژوهش های زبانی و به تبع آن مدرّسان زبان انگلیسی قرار گرفته است. ازاین رو، با در نظر گرفتن اهمّیّت احساسات زبان آموزان در امر یادگیری که پیوسته در تاریخچه آموزش زبان مورد تأکید قرار گرفته است، این مطالعه با کمک گرفتن از الگوی «هَیَجامَد» (تلفیق دو واژه هیجان و بسامد)، به بررسی شیوه و تعداد اثربخش تکرار واژگان پرداخته و بر اساس مرور پژوهش های انجام شده در حوزه های زبانی و روانشناسی شناختی، روش مؤثر تکرار بافاصله را تبیین می نماید. بدین منظور، تعداد 100 نفر شرکت کننده، با سطح بسندگیِ متوسطِ زبانِ انگلیسی، به طور تصادفی در 5 گروه (گروهِ بدون تکرار، 1، 2، 3، و 4 تکرار) قرار گرفتند. سپس تعداد 15 واژه که شرکت کنندگان هیچ اطّلاعاتی در زبانِ مادری خود نسبت به آنها نداشتند، جهت تدریس انتخاب شدند. آنگاه، برای مقایسه نتایج آزمون یادآوری واژگان، از آزمونِ «تحلیل واریانس یک عاملی» استفاده شد. نتایج تحقیق، تفاوت معناداری را بین گروه های بدون تکرار و 2 تکرار نشان داد. در پایان، پیشنهاد می شود که تعداد 2 تکرار به روش بافاصله و همچنین در نظر گرفتن هَیَجامَد زبان آموزان نسبت به واژگان، می تواند به عنوان تعداد تکرار بهینه و روشی مؤثر برای تکرار واژه، نقش بسزایی در یادگیری واژگان در کلاس درس ایفا نماید.
Representation of Ideological Assumptions in Iranian EFL Textbooks with Reference to Critical Pedagogy and Critical Metaphor Analysis(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Iinternational Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۶, Summer ۲۰۲۱
145 - 151
حوزههای تخصصی:
This qualitative study aimed at critically analyzing the curricular materials for the teaching of English in Iran. The objective was to evaluate the adequacy of the content and ideological assumptions of EFL textbooks, focusing on the conceptual metaphors related to the concept of success. The study was conducted within the frameworks of Critical Pedagogy and Critical Metaphor Analysis (CMA). The spirit of these two approaches lies in their rejection of all forms of domination, establishment of a theoretical discourse that enables social action, and detection of the hidden relationships between language, power and ideology through metaphorical encodings. To achieve the objective of the study, the analytical tools proposed by Chartres-Black were employed. The results of material analysis revealed that preparation and imposition of cultural materials may create situations in which identity conflict and violence are inevitable, and that the avoidance of such situations requires educators to intervene, with a mentality that education is liberating practice.
نقش تداخل در پیدایش خطاهای آوایی دانشجویان فارسی زبان روسی آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان های روسی و فارسی صرف نظر از جهانی های زبانی، به لحاظ نظام آوایی، دستوری، واژگانی و غیره زبان ویژه هستند و با هم تفاوت هایی دارند. از آنجا که نظام زبان اول بیشتر در ذهن زبان آموز نقش بسته است، بنابراین، بروز خطاها در فرایند یادگیری زبان (های) بعدی از سوی گویشور غیر بومی پدیده ای طبیعی و اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر با اشاره به برخی از خطاهای رایج دانشجویان فارسی زبان روسی آموز در دوره مقدماتی، نقش تداخل و تأثیر آن در بروز این گونه خطاها را بررسی می کند. هدف از انجام تحقیق پیش رو، بررسی و شناسایی خطاهای آوایی روسی آموزان فارسی زبان است که متناسب با نوع تداخل دسته بندی و تجزیه و تحلیل و منشأ بروز خطاها و میزان فراوانی وقوع هر یک از آن ها به تفکیک مشخص شده اند. برای جمع آوری داده های تحقیق از آزمون آوایی بهره برده ایم. جامعه آماری این پژوهش را 51 دانشجوی دوره مقدماتی از دانشگاه های اصفهان، گیلان و گنبد کاووس تشکیل می دهند. نتایج بررسی و تحلیل خطاهای مورد اشاره در مقاله مبین آن است که زبان مقصد، یعنی روسی به منزله یکی از عوامل مؤثر در تداخل درون زبانی، نقش مهمی در بروز خطاهای ذکر شده در بین دانشجویان فارسی زبان روسی آموز دارد.