
نامه فرهنگستان
نامه فرهنگستان دوره 20 بهار 1400 شماره 4 (پیاپی 80) ویژه زبان ها و گویش های ایرانی (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
براساس گواهی های متون ایرانی، فرّه کیانی به شکل های مختلف، ازجمله عقاب یا شاهین، قوچ یا رنگ، غُرم و گور تجلّی می یابد و شاه قانونی ایران را همراهی می کند؛ امّا در کتاب نهم دینکرد ، در ذکر اخبار گمراهی کی کاوس بر اثر فریبِ دیو خشم و تاختن آن شاه ورجاوند تا لبه تاریکی، فرّه کیان برخلاف موارد مذکور به صورت «گِل» (با املایِ تک غ [TYNA]) ظاهر می شود؛ لیکن چنین قالبی نه تنها مناسبتی با تجلیّات دیگرِ فرّه ندارد، بلکه با تفکّرات ایرانیان درباره ماهیّت فرّه نیز سازگار نیست. به همین سبب و نیز برمبنای پاره ای از قراین دیگر، به نظر می رسد املای مذکور در اینجا تصحیفی از ت ثب غ [TYBA] باشد که در متون پهلوی، هزوارشی برای āhūg «آهو» است. با اعمال چنین تصحیحی، از یک سو گزارش دینکرد درباره تجسّم مادّی فرّه کیانی هم سو و هماهنگ با گزارش متن های دیگر می شود و از دیگر سو مفاد این گزارش، تناقضی با تفکرات ایرانیان درباره ماهیّت فره کیانی نخواهد داشت.
کارکرد وجهی فعل ماضی در فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی میانه کتابی، ابزارهای مختلفی برای بازنمایی مفاهیم وجهی به کار رفته است. فعل ماضی یا همان صفت فعلی گذشته که نمود تام را نشان می داده، در برخی جملات برای دلالت بر امری به کار رفته است که در آینده اتفاق می افتد، اما وقوع آن از نظر گوینده کامل است. در چنین بافت هایی، فعل ماضی بر مفهوم وجهی قطعیت دلالت کرده است. در این مقاله، نمونه هایی از ساخت های شرطی نقل شده که در آنها فعل ماضی در بند جواب شرط، برای دلالت بر مفهوم قطعیت به کار رفته است. در برخی دیگر از ساخت های شرطی نیز، فعل ماضی همراه با فعل کمکی baw ē d ، این مفهوم وجهی را بازنمایی کرده است. در جملات مقایسه ای، فعل ماضی تمنایی در بند پیرو به کار رفته و بر تردید و گمان کمتر و قطعیت بیشتر دلالت داشته است.
تَکوک (ریتون) در شاهنامه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مصرع از شاهنامه، «یکی بورِ ترکی چو گوری به تن» در اواخر پادشاهی بهرام پسرِ اورمَزدِ (Urmazd) ساسانی از جامِ مَیِ بزرگی سخن رفته است که نام آن به صورت های «بورِ ترکی» bur-e torki، «پور ترکی» pur-e torki و «تورِ ترکی» tur-e torki تصحیف شده اند. در این جستار نشان داده شده است که در پشتِ این صورت های تصحیف شده، واژه دشوارِ تَکوک takuk (Pah. takōk; Av. gaō-dana)، به معنی «ریتون» (rhyton)، جامِ باده به اشکالِ حیواناتی چون اسب و شیر و جز آنها، به کار رفته است که کاتبان آن را نشناخته و به صورت های بالا ساده کرده اند. در این جستار به جای این صورت های تصحیف شده، سه فرض پیشنهاد شده است: «بُورْ تکوکی» bur (bōr?)-takuki (تکوکی به شکل اسبِ بور)، «زَرْ تکوکی» zar-takuki (تکوکی زرّین) و «پُرْ تکوکی» por-takuki (تکوکی پر از مَی) که فرض سوم محتمل تر است.
پسوندهای فریب کار زبان فارسی (ناگفته هایی درباره ساخت واژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این گفتار ساخت واژه در زبان فارسی است. در این گفتار به واژه های مشتق پسوندداری پرداخته می شود که مطابق قاعده معمولی ساخت واژه زبان فارسی، قابل تحلیل نیستند، بلکه شیوه و روش خاصی را دنبال می کنند، درواقع جزئی از واژه های تاریخی زبان فارسی هستند و روش تاریخی ساخت واژی بر آنها حاکم است. این پسوندها عبارت اند از: -ار، -سار، -یار و -مان. ازآنجایی که تشخیص کارکرد این پسوندها در واژه های مشتق در تجزیه و تحلیل کار چندان آسان نمی نماید، در اینجا با عنوانِ «پسوندهای فریب کار» نام گذاری شده اند. طرح کردن این نمونه ها به پژوهشگران زبان فارسی کمک می کند تا از مسائل جزئی و ساده زبان، چشم پوشی نکنند و آنها را در کار بررسی زبان و به ویژه ساخت واژه و واژه سازی زبان فارسی هوشیار کند. اساساً بررسی های زبانی نیازمند این چنین ریزبینی های دقیق است.
ملاحظاتی پیرامون قرآن قدس: بررسی تطبیقی ویژگی های زبانی ترجمه قرآن قدس با فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های زبانی ترجمه قرآن قدس نشان می دهد که این متن احتمالاً در محدوده سیستان نوشته شده است. گونه زبانی این متن اختلاف های بسیاری با فارسی دری دارد. در حقیقت این گونه زبانی جز در مواردی همچون تحولات آوایی که خاص منطقه ای است که در آنجا به کتابت درآمده است، در باقی موارد شباهت بسیار با فارسی میانه دارد. در این پژوهش به بررسی تطبیقی این ترجمه کهن با زبان فارسی میانه پرداخته شده است. همچنین، کارکرد و شکل نوشتاری حروف اضافه «ب ، بی» و نیز قید «بی» با برابرهای فارسی میانه آنها سنجیده شده است. مطلب دیگری که مورد بررسی قرار گرفته است ضمایر مبهم و موصول و نیز حرف ربط است. همچنین، به ویژگی هایی از این متن توجه شده است که نشان از تأثیر فارسی دری بر فارسی محلی مترجم دارد.
تحول فاءِ اعجمی یا صامت دولبی سایشی واک دار β از زبان طبری کهن تا زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان زبان های ایرانی دوره میانه که دارای واج گونه سایشی دولبی واک دار β هستند، می توان به سغدی، پهلوی اشکانی، فارسی میانه ترفانی و بلخی اشاره کرد. واج مذکور که نزد قدما به فاءِ اعجمی نیز معروف است، در متون اولیه اسلامی به صورت «ڤ»، «ف» و صورت تصحیف شده آن، «ق» مضبوط است. اما نکته قابلِ توجه این است که زبان فارسی میانه نشانه ای برای این صامت در خط پهلوی ندارد. به همین دلیل، می توانیم ادعا کنیم که این واج حاصل تحول خودِ زبان طبری در دوره نو و با کمی تسامح، نیای همین زبان در دوره میانه بوده است. علی رغم آنچه از متون فارسی قرون اولیه اسلامی درمورد این صامت به دست آمده و درباره آن مطالب متعددی نگاشته شده، از وجود چنین صامتی در زبان طبری، هیچ صحبتی به میان نیامده است. کلماتی مانند «*سَفزه» و «اَفروج» که در متون کهن طبری ثبت شده اند، به روشنی نشان دهنده این صامت در این زبان هستند. همچنین می دانیم که واج گونه β، زمان زیادی در زبان های ایرانی نو باقی نمانده و در گونه های مختلف زبان فارسی، به واج های p، b، v و f بدل شده است. اما در زبان طبری کهن و برخی واژه ها در گویش های مازندران، تحول آوایی دیگری رخ داده که حاصل آن به تولید مصوت ō̆ یا ū̆ انجامیده است، مانند «اوروج o/urūj»، «شو šō»، «اوou/o »، «اوکَتَن o/ukatan»، «فَرسیو farsiyo» و «لو lu». در این مقاله، قصد داریم با رویکرد زبان شناسی تاریخی، وجود فاءِ اعجمی در زبان طبری و بقایای آن در زبان مازندرانی را اثبات کنیم و به تبیین قواعدی بپردازیم که توجیه کننده این تحول آوایی رخ داده در زبان طبری باشد. همچنین موارد استثنا زبان طبری را مرور می کنیم و درنهایت، به قاعده ای که جایگزین تحول یادشده گشته است، اشاره خواهیم کرد. سرانجام از میان همین یافته ها، به شناسایی دوره های تحول زبان طبری دست خواهیم یافت.