فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۴٬۷۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
گمرک جمهوری اسلامی ایران، یکی از سازمان های مؤثر در حوزه تجارت و اقتصاد است. از طرفی تعدد و پراکندگی واحدهای گمرکی موجب شده تا از سرمایه های فیزیکی و انسانی، به طور مطلوب استفاده نگردد. لذا مطابق ماده ۱۰۶ قانون برنامه پنجم توسعه،مقرر شد تا پایان سال سوم برنامه، حداقل سی درصد از گمرکات کم فعال کشور کاهش یابد، در این خصوص بحث عملکرد و کارایی واحدهای گمرکی حائز اهمیت است. هدف این تحقیق، تعیین میزان کارایی و تحلیل علت نا کارایی واحدهای گمرکی غیرمرزی است. براین اساس ۲۳واحد گمرکی از میان ۱۴۲ واحد، از حیث تشابه فعالیت، انتخاب و سه متغیر ورودی و چهار متغیر خروجی تعیین و ابتدا با استفاده از مدل BCC تحلیل پوششی داده ها، کارایی واحدها، اندازه گیری می شود. سپس مدل اصلی تحقیق با در نظر گرفتن دو مؤ لفه اساسی برای هر گمرک بر مبنای DEA چند مؤ لفه ای ایجاد و کارایی مؤ لفه ها برای هر واحد محاسبه و تحلیل می گردد. نتایج نشان می دهد، گمرکات سمنان، شهرکرد و همدان با لاترین رتبه کارایی و گمرکات اهواز، شیراز و زاهدان پایین ترین رتبه را کسب نمودند. همچنین دو متغیر تعداد پروانه های صادره و میزان درآمد وصولی بیشترین تأثیر را بر کارایی واحدهای گمرکی دارند.
مدل سازی ریاضی انعطاف پذیری زنجیره تأمین با استفاده از برنامه ریزی آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات شرایط تولید و بازار، شرکت ها با فشار زیادی مواجه شده اند. یکی از راه های برخورد با این فشارها، مفهوم زنجیره تأمین و افزایش انعطاف پذیری آن برای برآوردن نیازهای متفاوت مشتریان است. با وجود اهمیت فراوان انعطاف پذیری زنجیره تأمین، کمبود مدل های تحلیلی مناسبی که روابط بین میزان انعطاف پذیری در یک سیستم و سطح عملکرد کلی سیستم را توضیح دهد، همچنان احساس می شود. بنابراین، در این مطالعه یک مدل ریاضی برای انعطاف پذیری زنجیره تأمین ارائه شده است. مطالعة حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و از انواع تحقیقات توصیفی است.این مطالعه در دو مرحله انجام شده است؛ شناسایی ابعاد انعطاف پذیری زنجیره تأمین و مدل سازی ریاضی آن با استفاده از برنامه ریزی آرمانی. ابعاد شناسایی شده در مرحلة اول، انعطاف پذیری نیروی انسانی، ماشین آلات، تعمیرات و نگهداری و فرایند هستند که ابعادی عمومی و مهم برای ارزیابی هر یک از سه سطح تأمین، تولید و مونتاژ در زنجیره تأمین به شمار می روند. حاصل مرحلة دوم، طراحی مدلی ریاضی برای هر یک از این سه سطح، به صورت جداگانه اما وابسته به سایر سطوح از طریق تابع هدف شان بود که محدودیت های شان براساس ابعاد شناسایی شده در مرحلة اول تعریف شده اند.
شناسایی و استخراج مؤلفه های اصلی مدیریت ریسک سازمان با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت ریسک سازمان به عنوان پارادایمی نوین مطرح شده است که بر نگاهی استراتژیک به ریسک ها در گستره سازمان تأکید می کند. به طور مفهومی، مدیریت ریسک سازمان رویکردی سیستماتیک برای شناسایی، ارزیابی، اولویت بندی و کنترل ریسک ها و اثرات کلی و تجمعی آن ها در سراسر یک سازمان به شیوه ای هماهنگ و یکسان است. با درنظر گرفتن تأثیر بالقوه ناتوانی در مدیریت ریسک بر عملکرد یک سازمان، شگفت است که ریسک و مدیریت آن، تنها چند صباحی است که مورد توجه گسترده تر جامعه کسب وکار قرار گرفته است. هدف اساسی این پژوهش استخراج و گروه بندی مؤلفه ها و ابعاد مدیریت ریسک سازمان از طریق روش کیفی فراترکیب است. ابزار پژوهش، اسناد و مدارک پیشین در این زمینه است که درکل تعداد 31 پژوهش را شامل می شود. شیوه تحلیل داده ها کدگذاری باز است. نتایج بیانگر این است که 58 مؤلفه (کد) شناسایی شده در 6 بعد اصلی ایجاد بستر و وضع اهداف، شناسایی و تعریف ریسک، سنجش و ارزیابی ریسک، مدیریت ریسک، درمان و پاسخ به ریسک، اطلاع رسانی، پایش و بازنگری قابلیت طبقه بندی را دارند.
ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران برمبنای مولفه ها ی مدل مدیریت استراتژیک منابع انسانی " P5" شولر(1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت استراتژیک منابع انسانی مقوله ایست که علی رغم بلوغ جهانی، در آغازین مراحل شکل گیری خود در ایران بوده و همچون سایر مفاهیم وروش های مدیریتی نوین، تنها در ادبیات مدیران و به عنوان واژگانی مدرن نمود می یابد . در راستای اهمیت این حوزه و همچنین احساس نیاز در ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران وتحلیل شکاف وضعیت موجود با شرایط مطلوب، مدل مدیریت استراتژیک منابع انسانی" p5 "( شولر ،1992) انتخاب وبرمبنای مولفه های مدل مذکوراین مهم صورت پذیرفته است.جامعه آماری این پژوهش متولیان منابع انسانی ستاد، شرکت های اصلی و تابعه شرکت ملی نفت ایران بوده و نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب گردیده است. روایی محتوای پرسشنامه ی طراحی شده ، از طریق توافق متخصصان، روایی سازه ازطریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردیده است. یافته های تحقیق در راستای ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران ضمن تأیید تأثیر عوامل محیطی داخلی و خارجی براستراتژی های کلان سازمان به منظور خلق نیاز های استراتژیک، میانگین نمره پایین سایرمؤلفه های پنج گانه مدل در قسمت "وضعیت موجود" نشان ازشکاف قابل ملاحظه وضع موجود نسبت به وضع مطلوب داشته وعدم همسویی حیطه های فلسفه، خط مشی ها، برنامه ها، عملکردها و فرآیند های منابع انسانی با نیاز های استراتژیک سازمان را نشان می دهد. در پایان و برمبنای سایر یافته های پژوهش، پیشنهادهایی به منظور بهبود وارتقای نظام موجود مدیریت منابع انسانی ونزدیک شدن به مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت ملی نفت ایران ارائه گردیده است.
ارائه مدل ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین خدمات با رویکرد نگاشت شناختی فازی (مورد مطالعه: صنعت بیمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین یکی از مهم ترین زمینه های بهبود مستمر زنجیره تأمین است. مدیریت زنجیره تأمین یکی از استراتژی های رقابتی برای بهبود عملکرد و سودآوری سازمان ها در محیط نامطمئن و پررقابت عصر حاضر است. با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خدمات که آن را از بخش تولید متفاوت می سازد، محققان و کاربران هنوز به ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین خدمات به اندازه کافی توجه نکرده اند؛ بنابراین، در این پژوهش برمبنای رویکرد نگاشت شناختی فازی، مدلی برای ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین خدمات (صنعت بیمه) طراحی شده است. با مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان صنعت بیمه، مفاهیم و مؤلفه های ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین خدمات شناسایی و سپس براساس دانش خبرگان، روابط بین مفاهیم درقالب نقشه های شناخت فازی ترسیم شد. درنهایت، مدل این پژوهش با بلوک بندی نقشه ادغامی خبرگان طراحی شد. شاخص های مربوط به نقشه های شناختی بیانگر اهمیت زیاد بلوک های راهبردها و کیفیت خدمات زنجیره تأمین است. مدل ارائه شده در این پژوهش ممکن است که مبنایی برای تعالی زنجیره تأمین خدمات شود.
پیش بینی سود هر سهم(EPS) با استفاده از شبکه های عصبی پرسپترون چند لایه(MLP) و توابع شعاعی بنیادین(RBF) در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سود هر سهم یکی از فاکتورهای مالی بسیار مهم است که مورد توجه مدیران، سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد و اغلب برای تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری، ارزیابی سودآوری و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت در خصوص قیمت سهام استفاده می شود، از این رو پیش بینی آن برای مدیران و ذینفعان حائز اهمیت اساسی است. هدف این تحقیق ارائه ی مدلی به منظور پیش بینی سود هر سهم با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه(MLP) و شبکه ی عصبی توابع شعاعی بنیادین(RBF) و تعیین مدل برتر با استفاده از معیار های ارزیابی عملکرد است. بدین منظور، شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران به عنوان جامعه آماری تحقیق در نظر گرفته شدند و 630 سال-شرکت در قالب 24 صنعت فعال بورس در محدوده ی زمانی 1388-1382 به عنوان نمونه ی تحقیق انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که شبکه ی MLP خطای پیش بینی کمتری نسبت به شبکه ی RBF دارد و همبستگی بین داده های واقعی و داده های پیش بینی شده توسط این شبکه نیز از RBF بیشتر است؛ در نتیجه دقت پیش بینی شبکه یMLP بیشتر از شبکه ی RBF است.
توسعه فناوری در عصر مفهومی: تعاریف، مفاهیم و الزامات
حوزههای تخصصی:
پس از گذار بشر از عصر کشاورزی به عصر صنعت و از عصر صنعت به عصر اطلاعات، اکنون پارادایم جدیدی در اقتصاد و جامعه کشورهای توسعه یافته در حال شکل گیری و رشد است که از آن با عنوان عصر مفهومی یاد می شود. ما از اقتصاد و جامعه ای که بر مبنای قابلیت های خطی، منطقی و شبه کامپیوتری عصر اطلاعات بنا شده به جامعه ای گذر می کنیم که بر مبنای قابلیت های همدلانه، خلاقانه و تصویر سازانه خواهد بود. تسلط تفکر تحلیلی و تقلیل گرایانه و عصر کارگر دانش در حال تغییر است. و همانگونه که تغییر جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی تاثیراتی شگرف در نوع زیست و کنش بشر داشته است؛ تغییر جامعه اطلاعاتی به جامعه مفهومی نیز به صورت بنیادین روابط، مناسبات و سبک زندگی را متحول خواهد کرد. در این مقاله پس از مروری بر مفاهیم وتعاریف عصر مفهومی، علل تغییر پارادایم بررسی شده و سپس به الزامات توسعه فناوری در این عصر، به عنوان یکی از حوزه های تحت تاثیر این تغییر پارادایم، پرداخته خواهد شد.
ارائه مدل H3SE در راستای اعتلای پایدار صنایع پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
361 - 384
حوزههای تخصصی:
سیستم های بهداشت و ایمنی حرفه ای، نقش حساس و بی بدیلی در توسعه پایدار صنایع سنگین و پرخطر ایفا می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و واکاوی روند تکاملی نظام های اعتلای عملکرد H3SE بوده است. به این منظور با رویکرد پژوهش کیفی و ابزار تحلیل نظریه چندزمینه ای، به توصیف مدل تعالی H3SE پرداخته شده است. این روش مشتمل بر دو ابزار پژوهش کیفی، یعنی فراترکیب و نظریه برخاسته از داده هاست. رویکرد نخست به ارزیابی و تحلیل نظام مند نتایج پژوهش های پیشین پرداخته و رویکرد دوم بر بررسی ویژگی های مسئله تحت بررسی بنا به اقتضائات بومی تمرکز دارد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارند که مدل های ارزیابی عملکرد ایمنی، سیر توسعه تکاملی داشته اند؛ به نحوی که سیستم های مدیریت زیست محیطی، امنیت و مسئولیت اجتماعی با سیستم های قدیمی عجین شده است. درمجموع از میان مقولات دوازده گانه احصاشده فرایند ها، رهبری، نتایج اجتماعی زیست محیطی و نتایج کارکنان، واجد بیشترین اهمیت در حوزه خود بوده اند. شایان ذکر است که تفاوت هایی از حیث توجه به مؤلفه های دوازده گانه، ازجمله فرایند گرایی، رهبری و نتایج کلیدی عملکرد، در روش های نظریه برخاسته از داده ها و فراترکیب مشاهده شده است.
پیش بینی بازده آتی بازار سهام با استفاده از مدل های آریما، شبکه عصبی و نویززدایی موجک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع شناخت و بررسی رفتار قیمت سهام، همواره یکی از موضوع های مهم و مورد توجه محافل علمی و سرمایه گذاری بوده است. اخیراً تعداد زیادی از پژوهشگران در پژوهش های خود بازار سهام را به عنوان یک سیستم پویای غیرخطی در نظر گرفته اند. در این پژوهش، تلاش شده است با استفاده از تبدیل موجک و شبکه عصبی مدلی ارایه شود که پیش بینی دقیق تر و با خطای کمتری از بازده شاخص بورس اوراق بهادار داشته باشد. در این مدل ترکیبی، از خاصیت هموارسازی تبدیل موجک برای کاهش سطح نویز داده ها استفاده و سپس به وسیله شبکه عصبی پیش بینی شده است. مقایسه خطای پیش بینی مدل های آریما، شبکه عصبی و شبکه عصبی موجکی نشان می دهد که کاهش نویز عملکرد پیش-بینی بازده شاخص را بهبود می بخشد. به بیان بهتر، مدل شبکه عصبی موجکی (نویززدایی سیگنال) عملکردی بهتر از مدل های آریما و شبکه عصبی دارد. همچنین، مدل های شبکه عصبی قدرت پیش بینی کنندگی بهتری را نسبت به مدل های آریما نشان می دهد. مقادیر مربوط به آزمون دایبولد – ماریانو نیز این نتایج را تایید می نماید.
مکان یابی پویای چند تسهیلاتی در یک زنجیره تأمین در شرایط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به ارائه رویکردی یکپارچه برای طراحی خاصی از شبکه های توزیع در فضای زنجیره تأمین پرداخته شده که در آن تصمیمات مرتبط با مکان یابی پویای تسهیلات، برآورده سازی تقاضای مشتریان با رویکردی یکپارچه اتخاذ می گردد. در این راستا ، یک مدل ریاضی جدید مکان یابی پویا چند تسهیلاتی به منظور کمینه سازی مجموع هزینه های مرتبط بر مکان یابی اولیه هر یک از تسهیلات در سطح ظرفیتی خاص، مکان یابی مجدد تسهیلات و حمل و نقل اقلام از کارخانه به محل مراکز توزیع و سپس به مشتری نهایی، ارائه شده است. همچنین از آنجائیکه در دنیای واقعی برخی از پارامترهای مدل پیشنهادی، همچون هزینه حمل و نقل هر واحد محصول از کارخانه به مرکز توزیع مستقر شده، هرینه استقرار مکان اولیه به مرکز توزیع، هزینه اولیه برای استقرار مجدد به مرکز توزیع و تقاضای تخصیص یافته به مراکز توزیع برای هر یک از محصولات، دارای ماهیت غیر قطعی می باشند. لذا پارامترهای مذکور، متعیر فازی در نظرگرفته شده و در این راستا، مدل در شرایط فازی نیز توسعه داده شده است. از جنبه های نو آورانه، تحقیق می توان به ارائه مدلی جهت مکان یابی پویای چند تسهیلاتی در یک زنجیره تامین در شرایط قطعی و فازی و ارائه الگوریتمی جدید برمبنای روش خیمنز اشاره کرد. نتایج خروجی، نشان از کارایی الگوریتم توسعه داده شده و صرفه جویی در هزینه های مسأله پیشنهادی در مقایسه با شرایط قطعی دارد.
هماهنگی یک زنجیره تأمین دو سطحی با استفاده از قرارداد بیمه، تحت شرایط برگشت کالا از مشتری و تقاضای دو پریودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
411 - 432
حوزههای تخصصی:
یک روش مؤثر برای بهبود عملکرد زنجیره تأمین، ایجاد هماهنگی بین اعضای زنجیره تأمین است. این نوشتار موضوع هماهنگی زنجیره تأمین را با استفاده از قرارداد بیمه بررسی می کند. یک تولید کننده و یک خرده فروش، زنجیره تأمین را شکل می دهند که خرده فروش با تقاضای احتمالی و برگشت کالا از مشتری روبه روست. پذیرش کالای برگشتی از ویژگی های بازار رقابتی امروز است و موضوع هماهنگی را تحت تأثیر قرار می دهد. در این نوشتار، پارامترهای قراردادی و قیمت فروش کالای تولید کننده برای رسیدن به هماهنگی کامل و وضعیت برد برد برای هر دو عضو زنجیره تأمین، تعیین می شود. در این پژوهش قرارداد بیمه با قرارداد به اشتراک گذاری درآمد مقایسه می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد، به ازای هر قرارداد به اشتراک گذاری درآمد، یک قرارداد بیمه را می توان تعریف کرد و در صورت انتخاب صحیح پارامترهای قراردادی، سود مورد انتظار تولید کننده با قرارداد بیمه نسبت به قرارداد به اشتراک گذاری بهبود پیدا می کند.
بکارگیری سیستم بهینه استنتاج فازی-عصبی تطبیقی به منظور پیش بینی کارایی پرسنل (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام و عدم قطعیت موجود در ماهیت و محدودیت شناختی ذهن انسان، همواره پیش بینی رفتار و مشخصات ناشناخته سیستم هایی که با انسان سروکار دارند را دشوار می سازد. درنتیجه، پیش بینی در این حوزه، نیازمند ساخت مدل هایی است که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم درنظر گرفته و مدل سازی کند. هدف از این مقاله بهره-گیری از هوش مصنوعی و الگوریتم های بهینه سازی پیشرفته برای مدل سازی کارایی پرسنل است که در این بررسی از متغیرهای هوش هیجانی و ویژگی های فردی به عنوان ورودی و از سه بعد وظیفه شناسی، دقت در کار و سرعت در کار به عنوان خروجی مدل پیش بینی کارایی امدادگران وگازبانان شرکت گاز استفاده گردیده است. درنهایت، به منظور مدل سازی کارایی، با ترکیب الگوریتم ژنتیک و روش تجزیه مقادیر منفرد با سیستم استنتاج فازی عصبی، سیستم بهینه ی استنتاج عصبی-فازی تطبیقی بر اساس داده های واقعی بکار گرفته شد. این سیستم قادر است با وجود پیچیدگی و ناشناخته بودن رفتار در حوزه منابع انسانی، کارایی پرسنل را با حداقل خطای آموزش، حداقل خطای پیش بینی و حداکثر انطباق پذیری با کارایی واقعی پیش بینی نماید به طوری که بر اساس الگوریتم معرفی شده، درمورد 84% تا 96% از رکوردهای مورد بررسی، ابعاد کارایی دقیقا برابر با مقدار واقعی پیش بینی می شوند.
ارزیابی کارایی فنی صنایع کارخانه ای ایران با استفاده از تابع حداکثر درست نمایی (MLE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کارایی تکنیکی (TE) بر مبنای رویکرد مرز تصادفی (SFA) و با استفاده از براورد تابع تولید ترانسلوگ به روش حداکثر درست نمایی (MLE) در صنایع ایران محاسبه شده است. یافته های این مقاله نشان دهنده آن است که در بین 140 صنعت بررسی شده در کد چهار رقمیISIC، صنایع تولید ""محصولات اساسی مسی""، ""پاک کردن و درجه بندی و بسته بندی پسته""، ""تولید وسایل نقلیه موتوری"" و ""تولید مواد پلاستیکی به شکل اولیه"" و ""ساخت لاستیک مصنوعی"" بالاترین سطح کارایی در میان صنایع ایران در سال 1388 را داشته اند. همچنین مطالعه جاری نشان می دهد که بیش ترین تغییرات کارایی در طول سال 1374 تا 1388 مربوط به صنایع ""تولید ماشین آلات عمل آوری مواد غذایی و نوشابه""، ""تولید توتون و تنباکو""، ""تولید محصولات پلاستیکی بجز کفش"" و ""تولید تجهیزات بالا برنده"" بوده است.
ارایه چارچوبی برای ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی بر مبنای رویکردBSC-ANP (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سازمان های پروژه محور در راستای نظام بخشی مدیریت پروژه ها، به استقرار دفتر مدیریت پروژه در سطوح راهبردی سازمان روی آورده اند. تأثیر استقرار چنین واحدی فراتر از محیط پروژه ها بوده و دیگر ابعاد عملکرد کسب و کار سازمان را نیز در بر می گیرد. به رغم ضرورت پژوهش در حوزه ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی، تاکنون چنین پژوهشی در سطح ملی و بین المللی انجام نشده است. در این راستا، پژوهش کاربردی حاضر با رویکرد موردپژوهی انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و نظرخواهی از خبرگان در قالب پرسش نامه و جلسات هم اندیشی بهره گیری شد. همچنین برای پیشبرد اهداف پژوهش از یک رویکرد ترکیبی بر مبنای روش فرآیند تحلیل شبکه ای و کارت امتیازی متوازن استفاده شد. یافته های حاصل از اجرای این رویکرد در سازمان مورد مطالعه، به صورت یک نقشه استراتژی و یک چارچوب کمّی ارزیابی ارایه شده است. نقشه استراتژی، در واقع ارتباط بین اهداف دفتر مدیریت پروژه سازمانی را از چهار منظر مالی، مشتریان و ذی نفعان، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری نشان می دهد و چارچوب کمی، اثربخشی آن را از منظر ابعاد مذکور و بر مبنای شانزده شاخص کمّی که با روش فرآیند تحلیل شبکه ای وزن دهی شده اند، اندازه-گیری می کند. برای انجام ارزیابی، ابتدا هدف گذاری کمّی سالیانه در راستای تحقق اهداف اصلی صورت گرفت و پس از سپری شدن یک سال از استقرار دفتر مدیریت پروژه در شرکت مورد مطالعه، میزان دست یابی به آنها با کمک شاخص ها ارزیابی شد. یافته ها حاکی از اثربخشی کلی به میزان 76 درصد و با بیشترین اثربخشی در حوزه فرآیندهای داخلی به میزان 81 درصد بود. در مجموع این پژوهش راهکارهایی عملی برای سازمان ها در ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی ارایه و بستری مناسب برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه فراهم می کند.
شناسایی و وزن دهی عوامل هزینه ای تاثیر گذار در قیمت گذاری دانش فنی به روش AHP
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۴
60 - 68
حوزههای تخصصی:
نرخ سریع تغییرات فناورانه در عصر مفهومی حاضر موجب بروز اختراعاتی در سطوح و حوزه های مختلف علمی و فناوری می شود. تا زمانی که این اختراعات وارد بازار نگردند، نه تولید ثروتی معنا دارد و نه تولید فناوری. در این راستا یکی از عوامل موثر بر تجاری سازی اختراعات مسئله ارزش گذاری فناوری است و این مهم در بازار فناوری با توجه به مشخصه های منحصربه فرد آن، از پیچیدگی فراوانی برخوردار است. برخورداری از مشتریان خاص، منحصربه فرد بودن خدمات و تولیدات قابل ارائه در این حوزه، ویژگی های فنی و تخصصی موجود در محصولات، از مصادیق پیچیدگی و نحوه قیمت گذاری در این بازار است. از آنجا که گاهی فناوری از ارزش کیفی برخوردار است، تبدیل کردن آن به صورت کمی و بیان آن به واحد پول، دشواری این امر را افزایش می دهد. نکته دیگر، مشخص نبودن تمامی عوامل تاثیرگذار بر قیمت فناوری و نیز شفاف نبودن میزان تاثیر هر کدام از عوامل فوق در تعیین قیمت است. در این مقاله، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و به کمک روش AHP به شناسایی، تبیین و وزن دهی عوامل هزینه ای پرداخته شده است و چهار عامل به ترتیب اولویت هزینه اولیه، هزینه تولید مجدد، هزینه انتقال و جذب و هزینه انتخاب دانش فنی نتیجه این پژوهش است.
تعیین ارزش دارایی های نامشهود با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک عوامل موثر بر ارزش شرکت برای سرمایه گذاران و اعتباردهندگان پیش از اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری یا اعطای تسهیلات، امری حیاتی است. از آن جایی که اقتصاد دانش محور در حال تکامل یافتن است، روش ایجاد ارزش شرکتی از شیوه سنتی مبتنی بر دارایی های فیزیکی به دانش نامشهود منتقل شده است. از این رو در آینده نه چندان دور، ارزش گذاری دارایی های نامشهود به موضوع مهمی در اقتصاد مبدل خواهد شد. این مطالعه بر آن است تا با استفاده از مدل مبتنی بر شبکه عصبی مصنوعی به شناسایی عوامل موثر در تعیین ارزش دارایی های نامشهود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بپردازد. هدف اصلی از مدل کردن عوامل موثر بر ارزش دارایی های نامشهود با استفاده از شبکه های عصبی، بررسی میزان تأثیر پانزده متغیر ورودی (شامل تعداد اعضای هیات مدیره، استقلال هیات مدیره، اندازه شرکت، اهرم، دارایی های ثابت، رشد فروش، سودآوری، پرداخت سود، سن شرکت، تعداد کارکنان، متنوع سازی، ساختار مدیریت، صادرات، مخارج تحقیق و توسعه و هزینه های بازاریابی و تبلیغات) بر متغیر ارزش شرکت می باشد. یافته های حاصل از پژوهش حاکی از اهمیت ویژگی های خاص شرکتی در وهله نخست، حاکمیت شرکتی در رتبه دوم، ساختار مالکیت در رتبه سوم و سرمایه نامشهود در رتبه چهارم در تعیین ارزش دارایی های نامشهود است.
به کارگیری رویکرد تلفیقی QFD، FAHP و VIKOR به منظور انتخاب مناسب ترین سامانه ERP
حوزههای تخصصی:
سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان با تسهیل عملیات سازمان ها و یکپارچه سازی و اهرمی کردن عملیات پردازش داده های کسب وکار، مزیت رقابتی مهمی را برای سازمان ها حاصل کرده اند. به منظور اجرای موفقیت آمیز یک سامانه برنامه ریزی منابع سازمان لازم است سامانه ای انتخاب شود که بتواند با نیازهای سازمان هم راستا شود؛ بنابراین یک رویکرد تصمیم گیری مناسب برای انتخاب این سامانه نیازمند است به نحوی که هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه و همچنین تعامل بین آن ها را در نظر بگیرد. بدین منظور در این مطالعه یک چارچوب تصمیم گیری ترکیبی برای انتخاب سامانه برنامه ریزی منابع سازمان مبتنی بر مفهوم گسترش عملکرد کیفیت، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و ویکور ارائه شده است. چارچوب ارائه شده باعث می شود هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه لحاظ شود. برای اعتباربخشی مدل، مدل طراحی شده در یک مورد مطالعاتی بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که از میان معیارهای شناسایی شده هزینه و کارکرد سامانه بیشترین اهمیت را دارند و از میان گزینه های پژوهش گزینه ششم از لحاظ تمام معیارهای مدنظر مناسب ترین مورد است.
شبکه نوآوری در محصولات با سیستم های پیچیده
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۳
31 - 40
حوزههای تخصصی:
پیدایش مفهوم "محصولات با سیستم های پیچیده" ابتدا از ادبیات سیستم های نظامی ، پیچیدگی های سیستم، مکتب سیستم های فنی بزرگ، مدیریت پروژه و مطالعات سازمان صنعتی آغاز شد. محصولات پیچیده از لحاظ فنی در شرکت های پیشرفته تولید می شوند، کالاهای سرمایه ای با تکنولوژی های پیشرفته هستند وسرمایه گذاری در بخش ایجاد ظرفیت برای تولید آنها یکی از نشانه های مهم قدرت اقتصاد ملی است. در حوزه محصولات پیچیده ساختار صنعت عمدتا متشکل از تعداد بسیار کمی از بنگاه های بسیار بزرگ تامین کننده، سازنده و مشتری است. این تعداد کم بنگاه ها همگی در فرآیند طراحی ، تحقیق و توسعه ، یکپارچه سازی سیستم ها ، بهبودهای آتی محصول و نگهداری محصول مشارکت دارند. پیشرفت های اقتصادی هم اکنون نیازمند تجاری سازی و توسعه تکنولوژی های پیچیده است که نوآوری در آنها تنها از طریق شبکه های پیچیده و خود سازماندهی شده اتفاق می افتد. بنابراین یکی از وجوه تمایز این محصولات این است که مکانیزم و مدیریت نوآوری در اینگونه محصولات با محصولات ساده تولید انبوه متفاوت است.
مقایسه مدل اصلی سه عاملی فاما و فرنچ با مدل اصلی چهار عاملی کارهارت در تبیین بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، در بسیاری از پژوهش های مربوط به پیش بینی بازده سهام، از مدل های عاملی استفاده شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه توان توضیح دهندگی دو مدل چندعاملیِ ارائه شده، با بازده سهام است. این پژوهش بر مبنای یک مدل چهار عاملی بنا شده است: مدل فاما، فرنچ و مومنتوم. بررسی توان توضیح دهندگی این مدل در بازار اوراق بهادار تهران در خلال سال های 1386 تا 1390، چیزی است که در این پژوهش به آن توجه شده است. در این پژوهش از روش رگرسیون چند متغیره، برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که به کارگیری مدل های چندعاملی از مدل تک عاملی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مناسب تر است. همچنین نتایج پژوهش حاکی از این است که مدل چهار عاملی کارهارت مزیتی نسبت به مدل سه عاملی فاما و فرنچ ندارد زیرا از بین چهار متغیر صرف ریسک بازار، عامل اندازه، عامل ارزش و عامل تمایل به عملکرد گذشته(مومنتوم)، تنها دو متغیر صرف ریسک و اندازه، بر بازده سهام تأثیر می گذارد.