مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سازمان پروژه محور
حوزه های تخصصی:
بسیاری از سازمان های پروژه محور در راستای نظام بخشی مدیریت پروژه ها، به استقرار دفتر مدیریت پروژه در سطوح راهبردی سازمان روی آورده اند. تأثیر استقرار چنین واحدی فراتر از محیط پروژه ها بوده و دیگر ابعاد عملکرد کسب و کار سازمان را نیز در بر می گیرد. به رغم ضرورت پژوهش در حوزه ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی، تاکنون چنین پژوهشی در سطح ملی و بین المللی انجام نشده است. در این راستا، پژوهش کاربردی حاضر با رویکرد موردپژوهی انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و نظرخواهی از خبرگان در قالب پرسش نامه و جلسات هم اندیشی بهره گیری شد. همچنین برای پیشبرد اهداف پژوهش از یک رویکرد ترکیبی بر مبنای روش فرآیند تحلیل شبکه ای و کارت امتیازی متوازن استفاده شد. یافته های حاصل از اجرای این رویکرد در سازمان مورد مطالعه، به صورت یک نقشه استراتژی و یک چارچوب کمّی ارزیابی ارایه شده است. نقشه استراتژی، در واقع ارتباط بین اهداف دفتر مدیریت پروژه سازمانی را از چهار منظر مالی، مشتریان و ذی نفعان، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری نشان می دهد و چارچوب کمی، اثربخشی آن را از منظر ابعاد مذکور و بر مبنای شانزده شاخص کمّی که با روش فرآیند تحلیل شبکه ای وزن دهی شده اند، اندازه-گیری می کند. برای انجام ارزیابی، ابتدا هدف گذاری کمّی سالیانه در راستای تحقق اهداف اصلی صورت گرفت و پس از سپری شدن یک سال از استقرار دفتر مدیریت پروژه در شرکت مورد مطالعه، میزان دست یابی به آنها با کمک شاخص ها ارزیابی شد. یافته ها حاکی از اثربخشی کلی به میزان 76 درصد و با بیشترین اثربخشی در حوزه فرآیندهای داخلی به میزان 81 درصد بود. در مجموع این پژوهش راهکارهایی عملی برای سازمان ها در ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی ارایه و بستری مناسب برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه فراهم می کند.
طراحی الگوی سازمان پروژه محور مبتنی بر عملکرد سازمانی (مطالعه موردی: جهاد دانشگاهی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همگان اذعان دارند که در شرایط پرتنش و پررقابت فعلی، استفاده از شکل های سنتی سازمانی، اشتباهی نابخشودنی است. از این رو، نگاه به چهره های جدید سازمانی از دغدغه های مهم پژوهشگران است. لذا هدف این تحقیق، طراحی مدل سازمان پروژه محور (به عنوان یکی از چهره های سازمانی نوظهور) مبتنی بر عملکرد سازمانی است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، ازنوع تحقیقات اکتشافی است که با رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) می کوشد طراحی مدل چنین سازمانی را در مورد مطالعه (جهاد دانشگاهی استان فارس) به انجام رساند. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که مدل نهایی تحقیق، متشکّل از متغیّر مدیریت پروژه با پنج بعد (الزامات دانشی، ریسک، فرایندی، منابع انسانی، حاکمیت و رهبری) و دو متغیّر میانجی طبیعت پروژه سازمان و فنّاوری پروژه های سازمان است. از بین ابعاد مدیریت پروژه، الزامات مدیریت ریسک دارای بالاترین اولویت در شکل گیری مدل سازمان پروژه محور است. همچنین مبتنی بر بارهای عاملی مدل نهایی تحقیق، به مدیران پیشنهاد می شود که توجه به ابعادانتقال فنّاوری به کار رفته در پروژه های سازمان، اندازه و نوع پروژه های سازمان، فشارهای وارد به پروژه های سازمان و الزامات مدیریت ریسک پروژه را در اولویت خود برای طراحی ساختار چنین سازمانی قرار دهند.
مطالعة عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمان های پروژه محور با تأکید بر نقش کلیدی مدیران میانی(نمونة موردی: شرکت مهندسی بین المللی فولاد تکنیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت دانش به عنوان یک نیاز راهبردی برای سازمان ها مطرح است به طوری که همواره یکی از معضلات اساسی سازمان ها، نداشتن اطلاعات کافی از میزان دانایی و دانش افرادِ موجود می باشد. در نتیجه، مدیریت دانش یکی از عوامل حیاتی موفقیت در سازمان های امروزی محسوب شده و این امر در سازمان های پروژه محور از اهمیت دوچندانی برخوردار است. مقالة پیش رو، نتایج پژوهشی است که قلمرو موضوعی آن در زمینة مدیریت دانش در سازمان های پروژه محور بوده و بررسی موضوع، در طبقه ی مدیران میانی چنین سازمان هایی می باشد. در این پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس مطالعات ""هادی دارمی""، طراحی و پس از تأیید روایی ظاهری و محتوایی؛ با استفاده از روش سرشماری، در نمونة آماری پژوهش (شامل 35 نفر) توزیع شد. پایایی یا قابلیت اعتماد پرسش نامه نیز از طریق روش اندازه گیری آلفای کرونباخ (یا روش همسانی درونی اجزاء) انجام و برابر با 916/0 محاسبه گردید. در این مقاله برای بررسی موضوع، از آمار توصیفی، آزمون کولموگروف_اسمیرنف تک نمونه ای، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون دوجمله ای (یا آزمون نسبت)، آزمون فریدمن (یا آزمون تحلیل واریانس دوطرفه)، و در آخر نیز از روش تاپسیس استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در این سازمان، وضعیت عوامل زیرساخت سازمانی، انگیزش کارکنان، و مدیریت منابع انسانی در سطح متوسط و وضعیت عوامل راهبرد و هدف، رهبری و پشتیبانی مدیریت، آموزش، فناوری اطلاعات، و فرهنگ در سطح خوبی می باشد. همچنین، اولویت عوامل از نظر مدیران میانی به این ترتیب است: راهبرد و هدف، فناوری اطلاعات، زیرساخت سازمانی، رهبری و پشتیبانی مدیریت، آموزش، فرهنگ، مدیریت منابع انسانی، و انگیزش کارکنان.
ارائه مدل تلفیقی IAHP/DEA به منظور ارزیابی پیمانکاران صنایع ساخت وساز با وجود داده های نادقیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که سازمان های پروژه محور با آن مواجه اند، مسئله برون سپاری فعالیت ها به منظور تمرکز بر مدیریت یکپارچه آن هاست. صنایع ساخت وساز پروژه ای نیز با توجه به ماهیت خود و گستره کاری وسیعی که دارند، از این امر مستثنی نیستند. انتخاب پیمانکار بر مبنای کمترین قیمت پیشنهادی، نه تنها نتوانسته است از مخاطرات پیش روی کارفرمایان و سرمایه گذاران این صنعت بکاهد، بلکه با وجود توسعه روش های پیش ارزیابی، همچنان از جمله عوامل اصلی در ناکامی پروژه ها و تشدید ریسک های سرمایه گذاری در این حوزه است. در این مقاله، حل مسئله انتخاب و ارزیابی مجدد پیمانکاران با استفاده از روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها (DEA) ارائه می شود. تمایلات کارفرمایان بر به کارگیری تعداد زیاد معیارها از طرفی و مواجهه با تعداد اندک پیمانکاران در مناقصات اجرایی به سبب تخصصی بودن کارها از طرف دیگر موجب افزایش تعداد پیمانکاران در مرز کارایی خواهد شد؛ لذا به منظور رفع این مشکل، مدلی تلفیقی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی بازه ای(IAHP) و تحلیل پوششی داده ها توسعه داده می شود. فرایند تحلیل سلسله مراتبی بازه ای به سبب وجود داده های نادقیق در قضاوت خبرگان مدنظر قرار می گیرد. نتایج حاصله، نشان از این قدرت تفکیک پذیری بالای مدل پیشنهادی دارد.
نگاه یکپارچه به یادگیری در سازمان های پروژه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه ها بستر بسیار مستعدی برای یادگیری هستند ولی به دلیل موقت بودن پروژه ها یادگیری در سازمان های پروژه محور رسوب نمی کند. پیش ازاین در حوزه سازمان های عملیاتی مدل هایی برای شکل دهی مفهوم سازمان یادگیرنده ارائه شده ولی این مدل ها به دلیل چالش های خاصی که در سازمان های پروژه محور حاکم است نمی توانند در یکپارچه نمودن یادگیری در این نوع سازمان ها کاربردی باشند. در این مقاله با بررسی ادبیات و شناسایی 4 محور اصلی مرتبط با یادگیری در سازمان های پروژه محور، مدلی اولیه برای سازمان یادگیرنده پروژه محور توسعه می یابد. از طریق پژوهش کیفی در دو سازمان پروژه محور صنعت نفت و گاز، کارآیی مدل اولیه بررسی و پس از اصلاحات، مدل نهایی پژوهش ارائه شده است. داده ها از خلال مصاحبه با 20 نفر از متصدیان پروژه در سازمان های پروژه محور و تحلیل و کدگذاری 615 عبارت به دست آمده است. با توجه به این که بهره گیری از نگاه کیفی در حوزه سازمان یادگیرنده کمتر مورد توجه بوده و تاکنون مطالعه ای که به سازمان یادگیرنده پروژه محور پرداخته باشد مشاهده نشده، تحقیق حاضر به عنوان یک مطالعه نوآورانه مطرح است.
طراحی مدل فرهنگ سازمانی اثربخش در سازمان های پروژه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
779 - 804
حوزه های تخصصی:
صنعت نفت ایران، با قدمتی بیش از صد سال، به منزله موتور اقتصاد کشور، برای حفظ ظرفیت تولید و جایگاه رقابتی خود در دنیا به سازمان های پروژه محور به منظور توسعه میدان های نفت و گاز و جلوگیری از خام فروشی متکی است؛ بالطبع، این سازمان ها برای اجرای مأموریت خود، به صورت اثربخش، به کارکنان خود، به عنوان مهم ترین منبع بهره وری، متکی اند. در ایران، همانند دیگر کشورهای دنیا، مطالعات اندکی در حوزه مدیریت رفتار سازمانی این نوع سازمان ها انجام شده است. با توجه به تأثیر بسیار زیاد فرهنگ سازمانی در اثربخشی سازمان ها، این موضوع همانند دیگر عناوین، یکی از موضوعات مهم برای بررسی در شرکت های پروژه محور است. در این پژوهش، با استفاده از روش داده بنیاد (گراندد تئوری)، به مصاحبه با پانزده نفر از نخبگان مدیریتی در شرکت های پروژه محور اقدام شده که به ابعاد رفتاری در حوزه های فردی، میان فردی، و سازمانی که با مدل های غربی تفاوت دارد رسیده است. این نتایج در قالب چارچوب فرایندی گراندد تئوری کوربین و اشتراوسی برای استفاده محققان دانشگاهی و مدیران شرکت های پروژه محور ارائه شده است.
ارائه مدل مفهومی بودجه ریزی برمبنای عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بودجه ریزی برمبنای عملکرد، یک برنامه تلفیق عملکرد و بودجه سالانه است که روابط بین سطح اعتبارات برنامه و نتایج مورد انتظار را نشان می دهد. در سال های اخیر تمایل زیادی برای استفاده سازمانی از بودجه ریزی برمبنای عملکرد شکل گرفته است. این امر باعث شده است تا پژوهشگران با دقت بیشتری به جزئیات این روش بودجه ریزی توجه کنند. با توجه به اینکه پروژه های کلان و ملّی جایگاه ویژه ای در برنامه های توسعه ملّی دارند، سازمان های پرو ژه محور به عنوان متولی این پروژه ها، نقش بسزایی در تبیین و کنترل بودجه پروژه دارند. در این پژوهش با توجه به اهمیت موضوع بودجه ریزی در سازمان های پروژه محور، مدل های مفهومی بودجه ریزی برمبنای عملکرد، مطالعه و بر اساس شاخص های اصلی، بررسی و مدل مفهومی مناسب برای استقرار و تعیین زیرسیستم های مطالعه شد. با توجه به اهمیت مدیریت ریسک در بودجه ریزی به عنوان زیرسیستم مهم و اساسی، این حوزه فرآیندی تعریف و ارتباط آن با سایر حوزه های فرآیندی مدل مفهومی موردسنجش قرار گرفت. در پژوهش حاضر برای تعیین ضریب اهمیت نظرهای خبرگان از آنتروپی شانون و برای ارزیابی میزان ارتباطات حوزه فرآیندی مدیریت ریسک از دو روش تاپسیس و پرامتی استفاده شد. درنهایت با مقایسه این دو روش، مدل مفهومی متناسب با سازمان های پروژه محور تبیین و ارائه شد.
شاخص های ارزیابی مدیریت دانش در سازمان های پروژه محور با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن (BSC) (نمونه پژوهش: معاونت عمران قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء (ص))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به گسترش رقابت و افزایش اهمیت دانش در سازمان های پروژه محور، جنین سازمان هایی را به سوی استفاده از مهم ترین منابع خود، یعنی دانش حاصل از اجرای پروژه ها و سرمایه های فکری سوق داده است. مدیریت دانش سازمانی درواقع رویکردی نوین به منابع و عوامل قدرت سازمانی و باور به اهمیت و ارزش انسان ها و خلاقیت و نوآوری آن ها است. تحقیق حاضر به لحاظ دسته بندی بر مبنای هدف، تحقیق کاربردی و با قصد کاربرد نتایج یافته ها برای بهبود و عملیاتی نمودن ارزیابی مدیریت دانش معاونت عمران قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) انجام شده است. روش کلی این تحقیق، روش توصیفی بوده و چگونگی انجام تحقیق و گردآوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی به گونه پیوسته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارشناسان و مدیران فنی در بحث مدیریت دانش، سازمان پروژه محور قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) تشکیل می دهند که تعداد آن ها در زمان تحقیق 125 نفر می باشد. برای بررسی مشخصات جمعیت شناختی پاسخ دهندگان و رسم نمودارها از آمار توصیفی استفاده گردید. جهت بررسی میزان تأثیر متغیرها، با استفاده از آزمون فرض آماری میانگین یک جامعه، مؤثر بودن هر یک از شاخص ها در ارزیابی مدیریت دانش مورد آزمون و افزون بر آن، با استفاده از روش کارت امتیازی متوازن (BSC) وضعیت مدیریت دانش معاونت عمران قرارگاه موردسنجش و از روش های تصمیم گیری چند معیاره مانند تاپسیس (TOPSIS) به رتبه بندی و درجه اهمیت شاخص ها پرداخته شده است. به کارگیری نتایج این تحقیق، در راهبرد مدیریت دانش، ارزیابی و بهبود عملکرد کارشناسان و مدیران معاونت عمران قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) کمک و آن را ارتقاء بخشیده و در نهایت ارزیابی کل سازمان را بهبودمی دهد. با بهره گیری از روش کارت امتیازی متوازن تمامی ابعاد سازمان، میزان موفقیت در دستیابی به رسالت و چشم انداز سازمان را اندازه گیری نموده و ارائه این شاخص ها و روش ها به افزایش صحیح نگرش مدیران، در ارزیابی مدیریت دانش سازمان های پروژه محور مؤثر و آن ها را بیش از پیش در به کارگیری آن ترغیب خواهد نمود.
ارائه مدل مناسب برای پیاده سازی زنجیره تأمین تاب آور در سازمان های پروژه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۷
189 - 218
حوزه های تخصصی:
توجه به تابآوری زنجیره تأمین در کنترل ریسک سازمانهای پروژه محور، از اهمیت بالایی برخوردار است. ازآنجاکه هدف هر سازمان تولیدی و خدماتی انعطافپذیری در شرایط ریسک میباشد؛ هدف، از این پژوهش ارائهی مدلی برای پیادهسازی زنجیره تأمین تابآور در سازمانهای پروژه محور است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان منتخب باسابقهی مدیریتی بالا در قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) میباشد. نمونه آماری شامل 35 نفر از پنج شرکت قرارگاه است که به این منظور از روش نمونهگیری خوشهای هدفمند استفاده شده است. تائید روایی پرسشنامه توسط ده نفر از خبرگان منتخب جامعه آماری و همچنین پایایی آن با محاسبهی ضریب آلفای کرون باخ استفاده شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای SPSS و EXCEL استفاده گردید. بر اساس مبانی نظری و نتایج تحقیقات انجامگرفته شده و همچنین نظر خبرگان، ابتدا مؤلفههای زنجیره تأمین تابآور سازمانهای پروژه محور تعیین و سپس با انجام آزمون t قطعی گردیدند؛ در ادامه با استفاده از روش دیمتل روابط بین این مؤلفهها احصاء و بهمنظور بررسی برازش مدل بهدستآمده و اعمال اصلاحات از آزمون تحلیل عاملی تأییدی تحت نرمافزار AMOS استفاده شد و در نهایت، مدل نهایی ارائه شد که نشان میدهد ارتباط چابکی، مدیریت منابع انسانی و بومیسازی با تابآوری بالاترین میزان ضریب همبستگی و ارتباط مستقیم را دارند. درعینحال مؤلفهی امنیت از طریق این سه مؤلفه اثرات خود را بر روی تابآوری اعمال میکنند. قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) برای تابآور بودن زنجیره تأمین خود باید توجه ویژهای به مؤلفههای با ارتباط مستقیم داشته باشد.
مطالعه عوامل مؤثر در تدوین راهبرد عملیاتی سازمان های پروژه محور و روابط میان آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه راهبرد عملیاتی در سازمآنهای تولیدی، نقش بسیار تعیین کننده ای در تحقق اولویت های رقابتی سازمان پیدا کرده و این مسأله سبب انجام مطالعات وسیع و ارائه الگو های مختلفی در این حوزه شده است؛ البته با وجود روند روبه رشد سازمآنهای پروژه محور و نقش ارزنده ای که اجرای پروژه ها در بخش های مختلف دفاعی، عمرانی، صنعت و سایر زمینه ها ایفا می کند، در حوزه راهبرد عملیاتی سازمآنهای پروژه محور، پژوهش های زیادی انجام نشده است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر در فرایند راهبرد عملیاتی سازمآنهای پروژه محور و احصاء روابط درونی حاکم میان آنهاست. در پژوهش حاضر پس از تحلیل محتوای ادبیات موضوع، عوامل تأثیرگذار در تدوین راهبرد عملیاتی در این گونه سازمآنها در سه دسته اولویت های رقابتی، ویژگی های پروژه و تصمیم هایی تولیدی، استخراج شد. در ادامه با استفاده از روش دلفی، خبرگان این حوزه، مؤلفه ها را صحه گذاری کردند و سپس با استفاده از روش DEMATEL فازی و بر اساس نظر خبرگان، روابط تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر یکدیگر در قالب دو گروه استخراج شد. این دو گروه عبارت اند از: اولویت های رقابتی و ویژگی های پروژه که ورودی های مورد نیاز جهت اخذ تصمیم های تولیدی هستند و دیگری تصمیم های تولیدی. نکته مهم به دست آمده در این پژوهش، علاوه بر شناسایی عوامل مؤثر و روابط درونی آنها، تأثیرگذاری بسیار زیادی است که برخی ویژگی های پروژه مثل پیچیدگی فنی پروژه و نوع پروژه از حیث مالکیت، بر تصمیم های تولیدی در سازمآنهای پروژه محور دارند. این مسأله را می توان وجه تمایز فرایند راهبرد عملیاتی در سازمآنهای پروژه محور با سایر موارد دانست.
بررسی دفتر مدیریت پروژه در سازمان های پروژه محور صنایع بالادستی نفت و گاز ایران و رابطه ی آن با موفقیت پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۳۶)
119 - 143
حوزه های تخصصی:
امروزه مزایای رویکرد «مدیریت پروژه» به اثبات رسیده است، اما آمار شکست پروژه ها همچنان بالاست. بنابراین، ضرورت اتخاذ مدل های فرآیندی و ساختارهای سازمانی جدید برای بالابردن عملکرد پروژه، آشکار است. یکی از گزینه های مطرح برای بهبود عملکرد پروژه، «دفتر مدیریت پروژه» است. پژوهش حاضر بر مبنای رویکرد کمّی و استراتژی پیمایشی به بررسی دفتر مدیریت پروژه و کارکردهای آن و رابطه ی این کارکردها با موفقیت پروژه پرداخته است. جامعه ی آماری این پژوهش، سازمان های پروژه محور صنایع بالادستی نفت و گاز ایران است. برای تحقق این هدف دو پرسشنامه تدوین شد. پرسشنامه ی نخست برای گردآوری داد ه های دفتر مدیریت پروژه و پرسشنامه ی دوم برای گردآوری داده های موفقیت پروژه طراحی شدند. این پرسشنامه ها در 47 دفتر مدیریت پروژه ی موجود در 41 سازمان تکمیل گشت. براساس نتایج، اغلب دفاتر مدیریت پروژه دارای نقش پشتیبانی بوده اند؛ در نیمی از موارد، در سطح راهبردی به تمامی سازمان خدمات ارائه می دادند. از میان کارکردهای دفتر مدیریت پروژه، «روش ها و استانداردها» بیشترین و «آموزش» کم ترین سطح را داشته اند. اگرچه از منظر سطح فعالیت، سازمان های مشاور، پیمان کار عمومی، پیمان کار طرح و ساخت، مدیر طرح و نهایتاً کارفرما و از منظر بخش اقتصادی، سازمان های خصوصی، نیمه خصوصی و نهایتاً دولتی به ترتیب دارای وضعیت مناسب تری از حیث موجودیت کارکردها بوده اند؛ اما میان آن ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. از میان کارکردهای هفت گانه ی دفتر مدیریت پروژه، کارکرد روش ها و استانداردها بیشترین نقش را بر موفقیت پروژه داشته است.
شناسایی و سنجش زیر ساخت های مدیریت دانش پروژه ها در سازمان های پروژه محور صنایع بالادستی نفت و گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و سنجش میزان وجود زیرساخت های مدیریت دانش پروژه ها در تعدادی از سازمان های پروژه محور صنایع بالادستی نفت و گاز ایران و مقایسه ی آن ها است. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد پژوهش کمّی و استراتژی پیمایشی به رصد زیرساخت های مدیریت دانش پروژه ها پرداخته است. پرسشنامه های سنجش زیرساخت های مدیریت دانش در 41 سازمان بالادستی صنعت نفت و گاز تکمیل گشت. براساس نتایج، از میان زیرساخت های مدیریت دانش، مؤلفه های «فرهنگ سازمانی» و «نیروی انسانی» بیشترین و مؤلفه ی «ساختار» کمترین سطح را داشته اند. سازمان های مشاور، پیمانکار عمومی، مدیریت طرح، پیمانکار طرح و ساخت و کارفرما در رتبه های یک تا پنج از حیث مناسب بودن ساختارهای مدیریت دانش قرار داشتند. از منظر دولتی و خصوصی بودن، سازمان های خصوصی در رتبه ی نخست و پس از آن سازمان های نیمه خصوصی و دولتی در جایگاه های بعدی از لحاظ زیرساخت های مدیریت دانش قرار داشتند؛ در عین حال، هیچ یک از این دو رتبه بندی از نظر آماری تفاوت معناداری را بین بخش های مورد بررسی نشان نداد .
توسعه رویکردی تلفیقی از تحلیل پوششی داده ها و شاخص بهره وری مالم کوئیست برای ارزیابی عملکرد پروژه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
43 - 62
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رویکردی تلفیقی از تحلیل پوششی داده ها و شاخص بهره وری مالم کوئیست برای ارزیابی عملکرد پروژه ها در پژوهشکده علوم و فناوری زیر دریا ارائه شده است. دراین مطالعه از مدل خروجی محور با بازده به مقیاس ثابت استفاده شده است و نتایج مخصوص به یک زمان مشخص و مربوط به سازمان تحت بررسی هستند. همچنین باتوجه به این که تحلیل پوششی داده ها برای سنجش کارایی واحد های با اهدف یکسان استفاده می شود، فرض شده پروژه ها از نظر اهداف که همان ارائه کیفیت مطلوب با حداقل هزینه و زمان می باشند، همگن به شمار آیند. نتایج این پژوهش امکان استفاده از مدل یادشده را برای تعیین عملکرد پروژه ها در سازمان های پروژه محور نشان می دهد. تلفیق تحلیل پوششی داده ها و شاخص مالم کوئیست برای ارزیابی پروژه ها و همچنین تحلیل حساسیت کارایی آنها از نوآوری های مطالعه حاضر هستند.
مدل چابک سازی زنجیره تأمین سازمان های پروژه محور (مطالعه موردی: قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۹
123 - 144
حوزه های تخصصی:
زنجیره تأمین چابک توانایی فائق آمدن بر بازارهای پویا و چالش های محیطی را دارد. هدف این پژوهش چابک سازی زنجیره تأمین سازمان های پروژه محور است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل کارشناسان منتخب باسابقه قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) می باشد. نمونه آماری شامل پنج شرکت قرارگاه است که با روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند انتخاب گردیدند. همچنین از سه پرسش نامه استفاده شده است. تأیید روایی پرسشنامه ها توسط 35نفر از خبرگان منتخب جامعه آماری انجام شده است. همچنین جهت بررسی پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ، 841/0، 810/0 و 792/0 برای 3 پرسش نامه ، به دست آمد. در فاز شناسایی اولیه ابعاد و مؤلفه های مؤثر در زنجیره تأمین چابک سازمان های پروژه محور، از پرسش نامه اول و برای شناسایی ابعاد و مؤلفه های نهایی، از پرسش نامه دوم استفاده شده است. در ادامه با بهره گیری از روش های تجزیه و تحلیل آمار استنباطی و نرم افزارهای SPSS و EXCEL، 32 مؤلفه (در 5 بعد) به عنوان مؤلفه های اصلی چابک سازی زنجیره تأمین سازمان های پروژه محور قطعی گردیدند. همچنین از فن دیمتل جهت تعیین روابط مؤلفه های احصا شده (بر اساس پرسش نامه سوم) بهره گرفته شد. نرم افزار Amos-18 برای برازش مدل به دست آمده و تحلیل مسیر استفاده شد. مؤلفه های منتخب در ابعاد شایستگی، سرعت، تاب آوری و فناوری اطلاعات دسته بندی شدند. پس از تعیین روابط این ابعاد با چابک سازی و با یکدیگر، مدل چابکی زنجیره تأمین با برازش خوب به دست آمد. نتایج پژوهش نشان می دهد ابعاد تاب آوری و فناوری اطلاعات و زیر مؤلفه هایشان، مؤثرترین مؤلفه ها در چابک سازی و ابعاد سرعت و شایستگی در مراتب بعدی قرار دارند.
آینده پژوهی سازمان های پروژه محور فعال در صنعت خدمات مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
391 - 414
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناسایی آینده سازمان های پروژه محور فعال در صنعت خدمات مالی با رویکرد سناریونگاری است. روش: پژوهش حاضر از منظر مبانی فلسفی، پراگماتیسم، از حیث جهت گیری، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، پیمایشی محسوب می شود. از سوی دیگر، به علت استفاده از روش های کیفی و کمّی دارای روش شناسی آمیخته است. در این پژوهش برای تحلیل داده ها، آزمون آماری بینم، روش ویکور فازی اصلاح شده، ابزار تعاریف ریشه ای و تکنیک سکا به کار گرفته شد. از آزمون آماری بینم برای غربال پیشران های کلیدی، از روش ویکور فازی اصلاح شده برای تحلیل پیشران های کلیدی پژوهش، از ابزار تعاریف ریشه ای به منظور نگاشت سناریوهای پژوهش و از سکا برای تعیین سناریو محتمل استفاده شد. یافته ها: 25 پیشران از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان به دست آمد. این پیشران ها با به کارگیری آزمون بینم غربال شدند. در این گام، ۱7 پیشران دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از تحلیل کنار گذاشته شدند. 8 پیشران باقی مانده با استفاده از ویکور فازی اصلاح شده بررسی شد و دو پیشران محیط قانونی صنعت خدمات مالی و نوع تعامل مؤسسه های مالی سنتی با فین تک ها، بیشترین اولویت را داشتند. بر اساس این دو پیشران، چهار سناریو برای آینده سازمان های پروژه محور فعال در صنعت خدمات مالی با عناوین سرزمین رؤیاها، عصر پارانویا، دنیای بی بنیاد و عصر یخبندان توسعه یافت. در نهایت با به کارگیری تکنیک سکا، سناریو دنیای بی بنیاد به عنوان محتمل ترین سناریو انتخاب شد. نتیجه گیری: در نهایت، پیشنهادهای کاربردی پژوهش بر اساس محتمل ترین و بدترین سناریو با رویکرد دیالکتیک منفی توسعه یافت.
ارزیابی پروژه ها بر پایه ریسک در سازمان های پروژه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دراین پژوهش شناسایی و ارزیابی ریسک های بالقوه تاثیرگذار بر پروژه ها و انتخاب پروژه ها براساس سطح ریسک مشخص در سازمان های پروژه محور تحلیل شده است. طراحی، متدولوژی و و رویکرد : بعد از تشکیل تیم تصمیم گیری و شناسایی ریسک هایی که امکان دارند پروژه ها را تحت تاثیرقراردهند، این ریسک ها یا روش ویکور وزن دهی شده اند. سپس، موجودیت ریسک ها بر روی پروژه ها توسط مدیران پروژه ها تعیین و ریسک نهایی هر پروژه تخمین زده شده است. یافته ها: نتایج اصلی نشان می دهد، استفاده از این روش به عنوان یک روش مدیریتی سودمند در انتخاب پروژه ها با سطح ریسک قابل قبول در سازمان های پروژه محور قابل استفاده می باشد. کاربردهای اجرایی/ اجتماعی : یکی از چالش های مهم مدیریتی در سازمان های پروژه محور، انتخاب پروژه های با سطح ریسک اجرای قابل قبول می باشد. تجزیه و تحلیل ریسک در مدیریت پرتفولیو، یک استراتژی جهت کمک به مدیران در انتخاب، حمایت، و مدیریت محموعه پروژه ها می باشد. نوآوری/ ارزش : بر اساس دانش نویسندگان مقاله، مطالعات گذشته بیشتر بر شناسایی و رتبه بندی ریسک در یک پروژه مشخص تمرکز داشته اند. در حالیکه، رویکرد توسعه یافته این پژوهش می تواند به عنوان یک روش سریع و مطمئن جهت انتخاب پروژه ها در سازمان های پروژه محور براساس مدیریت ریسک در نظر گرفته شود.
تاثیر نوآوری باز بر عملکرد نوآورانه شرکت با تاکید بر نقش تعدیل گری تلاطم بازار(مطالعه موردی: شرکت های کوچک و متوسط تولیدی شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
73 - 92
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ متغییر، کیفی، از لحاظ زمان، مقطعی و از لحاظ نوع تحقیق، توصیفی پیمایشی و از نوع همبستگی - علی می باشد. جامعه آماری تمامی مدیران و کارشناسان واحدهای R&D، تولید، آموزش، بازاریابی و تحقیقات بازار شرکت های کوچک و متوسط تولیدی شهر سمنان می باشد. پژوهش حاضر در بازه زمانی پاییز و زمستان 1396 انجام شده است. نمونه گیری بر اساس منطق حداقل مربعات جزیی و به روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. گردآوری داده ها از روش مطالعه کتابخانه ای و میدانی و با کمک ابزار پرسش نامه انجام شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، فرآیندی چندمرحله ای صورت گرفت که شامل مراحل زیر می باشد: شناسایی مؤلفه ها با کمک ادبیات تحقیق، سپس بررسی پایایی مؤلفه های مذکور با کمک شاخص آلفای کرونباخ و CR، برای کفایت نمونه گیری، از شاخص KMO استفاده شد. سپس از آزمون تحلیل مسیر و همبستگی جهت پاسخگویی به سؤالات و فرضیه ها استفاده شد. در مراحل بعدی تحلیل عاملی تاییدی جهت پایش شاخص ها در هر سازه، همچنین روایی سازه مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه های پژوهش همه تأیید شدند؛ و می توان گفت که نوآوری باز بر عملکرد نوآورانه شرکت تأثیر معنا داری دارد، همچنین نقش تعدیل گری تلاطم بازار معنادار می باشد.
کشف و تحلیل فرآیند خرید در یک سازمان پروژه محور به کمک فرآیند کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های پروژه محور به علت داشتن ماهیت موقتی بودن و برنامه ریزی های دقیق زمانی و هزینه ای، حائز اهمیت بیشتری در برقراری رابطه بین داده و فرآیندهای عملیاتی هستند که این امر نیازمند درک صحیح فرآیندهای واقعی سازمان است. از طرفی یکی از موضوعات مهم برای مدیریت سازمان های پروژه محور، مدیریت فرآیندهای کسب وکار آن است ولی باتوجه به رفتار پویا و پیچیدگی ذاتی یک سازمان پروژه محور، شناسایی فرآیندهای آن به کمک مدل سازی های سنتی دیگر قابل اتکا نیست. یک راه حل نسبتاً نوظهور برای مقابله با این موضوع، "فرآیندکاوی" نام دارد. در این مقاله چارچوبی معرفی شده است که با شناخت دقیق فرآیند، عملکرد واحدهای کسب وکار در مقایسه با واقعیت اندازه گیری شود. این چارچوب فراگیر، مراحل پیش نیاز شناخت از جمله پایش و تمیزسازی داده های سیستم اطلاعاتی جهت کشف وضع موجود فرآیند و بررسی آن از زوایای مختلف را برعهده می گیرد. هدف اصلی این مقاله، توسعه چارچوبی برای بهبود فرآیند خرید در شرکت چاوش راه بنا بر پایه فرایندکاوی می باشد. پیشنهاد بهبود فرآیند با استفاده از پیاده سازی و استخراج دانش از فرآیند، کشف روابط غیرمنتظره و پنهان و یافتن گلوگاه های فرآیند خرید با استفاده از تکنیک های فرآیندکاوی در قالب چارچوبی در این مقاله ارائه گردیده است.
بررسی و رتبه بندی عوامل تأثیر گذار بر اجرای مدیریت آموزش در سازمانهای پروژه محور (مورد پژوهی: شرکت فولاد مبارکه)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۵۱
101 - 116
امروزه، فعالیتهای عمده و اصلی را سازمانها و مؤسسات در قالب پروژه اجرا می کنند. با توجه به بالا بودن حجم پروژه ها در سازمانها، انتخاب پروژه مناسب برای اجرا با توجه به محدودیتهای منابع و هزینه، یکی از مهم ترین فعالیتهای سازمانها به شمار می رود. در انتخاب پروژه مناسب باید عواملی مانند امکان پذیری و جوابگویی نیازهای آینده را در نظرگرفتکهتمام پارامترهاوعواملدرشرایطعدماطمینان هستند و به طور دقیق سنجش پذیر نیستند. لذا، اجرای هر پروژه ای به یک سری آموزش مشخص نیاز دارد. به طور کلی، می توان گفت که اجرای پروژه ای برای سازمان مناسب است که دارای آموزش بهینه بر اساس واقعیتهای موجود آن سازمان باشد که عمدتاً بر اساس نظرهای خبرگان آن سازمان تعیین می شود. در این مقاله سعی شده است تا با شناسایی عوامل مؤثر بر اجرای مدیریت آموزش در سازمانهای پروژه محور، مهم ترین عوامل برای اجرای مدیریت آموزش در سازمانها تهیه و در سازمان واقعی بررسی و ارزیابی شود. روش تحقیق توصیفی با رویکرد پیمایشی و مقدار نمونه بالای 50 درصد افراد خبره مرتبط با پروژه مطابق با روش کوکران بوده است. جامعه آماری حدود 80 نفر از کارشناسان و مدیران ارشد شرکت فولاد مبارکه بودند که در بخش آموزش بوده اند. همچنین، 22 عامل تأثیرگذار در دو بخش فرایندی و پشتیبانی کننده استخراج و دسته بندی شده اند.
بررسی تأثیر عوامل درون سازمانی بر کیفیت اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد سازمان های پروژه محور در بخش مسکن ایران
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل تأثیرگذار بر کیفیت اجرای بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در سازمان های پروژه محور بخش مسکن ایران است.
روش: این پژوهش کیفی- کمّی است؛ در بُعد کیفی از تحلیل تم، و در بُعد کمّی از فن فازی- دلفی و کپراس توسعه یافته استفاده شده است. عوامل مورد بررسی پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان و تحلیل تم به دست آمد. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان متخصص در حوزه برنامه ریزی و بودجه بندی شرکت های پروژه محور فعال در بخش مسکن ایران هستند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده، و حجم نمونه (20 نفر) مشتمل بر متخصصینی بوده که دانش و تجربه مرتبط در حوزه سازمان های پروژه محور در بخش مسکن را داشتند. برای غربال و اولویت بندی ابعاد و شاخص ها به ترتیب از دو پرسشنامه خبره سنجی و اولویت سنجی، و برای تجزیه وتحلیل از فنون فازی- دلفی و کپراس استفاده شده است.
یافته ها: از میان شاخص های احصاء شده از مصاحبه با خبرگان، با استفاده از ابزار تحلیل تم و با استفاده از فن فازی-دلفی برای غربالگری، 13 شاخص دارای عدد دیفازی بالاتر از 7/0 بودند. برای اولویت بندی نهایی تکنیک کپراس توسعه یافته مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از تکنیک کپراس، سه شاخص شدت اهمیت (وزن 33/0)، میزان قطعیت (وزن 33/0) و تخصص خبرگان (وزن 33/0) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج، شاخص ها عبارتند از: هوشمندسازی کسب وکار، زیرساخت های فناوری اطلاعات، شفافیت، ذینفعان، تدوین قوانین هم سو با بودجه عملکردمحور و نظارت که بیشترین اولویت را داشتند.
نتیجه گیری: برای اجرای بهینه بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در بخش مسکن، هوشمندسازی کسب وکار، زیرساخت های فناوری اطلاعات، شفافیت و ذینفعان اولویت ویژه ای دارند.