فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۲٬۹۱۷ مورد.
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
91 - 106
حوزههای تخصصی:
اعتماد یکی از مهم ترین مؤلفه ها برای گسترش و توسعه بانکداری الکترونیکی است. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد اعتماد در بانکداری الکترونیکی در چارچوب ارائه یک مدل مفهومی است. با توجه به رشد روزافزون بانکداری الکترونیک در کشور، شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد اعتماد در این سیستم بانکی از اهمیت بالایی برخوردار است. جامعه آماری این پژوهش، شامل مشتریان شعب بانک ملی استان آذربایجان غربی است. پرسش نامه پژوهش در بین دویست وچهل نفر از اعضای جامعه آماری توزیع شد که دویست وسه نفر به آن پاسخ دادند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل معادلات ساختاری با کاربرد نرم افزار لیزرل 80/8 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که متغیرهای مستقل پژوهش، شامل آشنایی با بانکداری الکترونیکی، تمایل به اعتماد، اطمینان ساختاری و شهرت بر متغیر واسطه ای عقاید اعتمادساز و متغیر عقاید اعتمادساز بر متغیر وابسته اعتماد به بانکداری الکترونیکی تأثیر می گذارند. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده مدیران ارشد بانک های دولتی و خصوصی کشور در حوزه بانکداری الکترونیکی قرار گیرد.
رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش : مطالعه موردی دانشگاه علوم پزشکی کرمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دانش به عنوان منبع اصلی سازمان ها تلقی و به عنوان یک سرمایه مطرح شده است. انتقال، خلق و به کارگیری دانش، مستلزم وجود فرهنگ سازمانی است که مشوق این امر باشد و دانشگاه ها به عنوان سازمان های تولید کننده دانش باید از این امر بهره مند باشند. هدف این پژوهش تعیین رابطه بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود .
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای تحلیلی است که به روش مقطعی در سال 1391 در دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ستادی معاونت های دانشگاه علوم پزشکی کرمان به تعداد 844 نفر می باشد که نمونه مورد مطالعه با استفاده از نمونه گیری سهمیه ای 200 نفر انتخاب شده است. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش استفاده شده است که روایی آنها در مطالعات قبلی تایید و پایایی آنها محاسبه شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی(آزمون های همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل واریانس و رگرسیون خطی) و از نرم افزار spss18 استفاده شده است.
یافته ها : اکثر افراد تحت بررسی در این مطالعه، وضعیت فرهنگ سازمانی را مناسب ارزیابی کردند. بیشترین امتیاز در بعد انطباق پذیری(9/2) و کمترین امتیاز در بعد مشارکتی(6/2) حاصل شد. وضعیت مدیریت دانش نیز از سوی پاسخ دهندگان در حد متوسط و نسبتا مطلوب ارزیابی شد. در نهایت رابطه آماری معنادار ی بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش به دست آمد(000/0p-value=).
نتیجه گیری: فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در این مطالعه از وضعیت مناسبی برخوردار بودند. سازمان برای اینکه بتواند به طور موثر نظام دانش را بهبود ببخشد و در کل سازمان اشاعه دهد ابتدا باید به فرهنگ سازمانی توجه کند. هر اندازه فرهنگ سازمانی قوی تر باشد، پیاده سازی مدیریت دانش با موفقیت بیشتری انجام خواهد شد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر در ارزیابی وب سایت بر اساس تحلیل اسنادی مقاله های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر وب سایت ها به یکی از اصلی ترین ابزار سازمان ها برای ارتباط و ارائه خدمات به مشتریان و ذینفعان خود تبدیل شده اند. با توجه به این مطلب باید اذعان داشت که علی رغم صرف هزینه های زیاد برای طراحی و پیاده سازی وب سایت از طرف سازمان ها توجه بسیار کمی بر ارزیابی عملکرد وب سایت های طراحی شده مبذول می شود که این به جهت نبود وجود ابزارها و چارچوب های مناسب ارزیابی وب سایت می باشد. چارچوب های ارزیابی وب سایت می توانند به عنوان یک راهنمای خوب برای ایجاد یک وب سایت در فضای مجازی مورد استفاده قرار بگیرند و به مدیران وب سایت ها کمک کنند تا در مرحله طراحی و یا در زمان پیاده سازی و اجرا، وب سایت های خود را در جهت هر چه اثربخش تر بودن ارزیابی کنند.
در همین راستا مقاله حاضر با بررسی تحقیقات انجام شده در حوزه ارزیابی وب سایت در سال های 1995 تا 2011، به استخراج شاخص ها و عوامل مؤثر در ارزیابی وب سایت پرداخته و سپس با استفاده از آزمون انتروپی شانون شاخص های پر تکرار را شناسایی کرده و چارچوب مفهومی شامل شش عامل اصلی کیفیت اطلاعات، ظاهر وب سایت، قابلیت کاربری، پشتیبانی مشتریان، کیفیت و اعتبار سازمان و ویژگی های فنی، جهت ارزیابی وب سایت را ارائه داده است. در پایان نیز با بهره گیری از نظرات خبرگان این حوزه، مدل پیشنهادی را مورد ارزیابی قرار داده است.
شناسایی رابطه بین فرایندهای مدیریت دانش با توانمندسازی کارکنان سازمان های تأمین اجتماعی (مطالعه موردی: سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی رابطه بین فرایندهای مدیریت دانش با توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل انجام گرفته است. در حقیقت سؤال اصلی و اساسی این تحقیق این است که: آیا بین فرایندهای مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان در سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل رابطه وجود دارد؟. به منظور بررسی این سؤال به بررسی مؤلفه های مدیریت دانش بر اساس مدل لاوسون پرداخته شد. همچنین برای بررسی وضعیت توانمندسازی از مدل اسپریتزر استفاده گردید. پرسشنامه استاندارد این دو متغیر، فرایندهای مدیریت دانش و مؤلفه های آن به عنوان متغیر مستقل شامل 24 سؤال و توانمندسازی به عنوان متغیر وابسته شامل 15 سؤال می باشد. جهت آزمون روایی از روش اعتبار محتوا و از نظرهای استادان دانشگاه، استفاده شد. ضریب پایایی پرسشنامه ها 80/0 به دست آمد و چون آلفای کرونباخ پرسشنامه ها بیش از 7/0 به دست آمد، بنابراین هر دو پرسشنامه از پایایی لازم برخوردار بودند. آزمودنی ها 140 نفر از اعضای سازمان تأمین اجتماعی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای تحلیل داده ها از الگوی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که بین مدیریت دانش و توانمندسازی کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان اردبیل رابطه معنی داری وجود دارد.
رابطه زیر ساخت های پیاده سازی مدیریت دانش با ظرفیت تغییر سازمانی (مطالعه موردی: یکی از دانشگاه های دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
567 - 588
حوزههای تخصصی:
در دانشگاه ها توجه به زیرساخت هایی که در مدیریت دانش به کار می رود، از ضرورت خاصی برخوردار است. همچنین امروزه مراکز آموزش عالی برای انطباق مداوم با شرایط متغیر بیرونی، باید ضمن نوآوری، ظرفیت مناسبی برای تغییر داشته باشند. بنابراین هدف پژوهش پیش رو، سنجش رابطه میان زیرساخت های مدیریت دانش و ظرفیت تغییر سازمانی و مطالعه وضعیت آنها است. پژوهش به روش پیمایشی همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه مورد مطالعه بوده است که از بین آنها 167 نفر برای نمونه انتخاب شد. داده ها و اطلاعات لازم پژوهش به کمک ابزار پرسشنامه، از نوع محقق ساخته به دست آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد میان زیرساخت های مدیریت دانش و ظرفیت تغییر سازمانی، همبستگی معنادار و مثبتی وجود دارد و وضعیت زیرساخت های مدیریت دانش و ظرفیت تغییر سازمانی در مجموع مناسب است. بر اساس یافته ها، اگر دانشگاه از زیرساخت مناسب دانش برخوردار باشد، مدیریت دانش تسهیل شده و مدیریت کارآمد دانش، می تواند(نند) بر بهبود ظرفیت تغییر سازمانی مؤثر باشند.
تأثیر کیفیت طراحی وب سایت های خبری بروفاداری و تبلیغات توصیه ای الکترونیکی (مورد مطالعه: دانشگاه علامه طباطبائی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
285 - 306
حوزههای تخصصی:
کیفیت طراحی وب سایت های خبری نقش مهمی را در مدت زمان ماندگاری و افزایش انگیزه بازدیدکنندگان در جهت وفاداری و تبلیغات توصیه ای الکترونیکی توسط آن ها ایفا می کند، از این رو این وب سایت ها تلاش می کنند، با بهبود کیفیت طراحی خود، از این مزیت رقابتی برخوردار شوند. هدف پژوهش، بررسی تأثیر کیفیت طراحی وب سایت های خبری بر وفاداری و تبلیغات توصیه ای الکترونیکی از نظر بازدیدکنندگان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی پیمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی است که حداقل سابقه یکبار بازدید از وب سایت های خبری را داشته اند، از این جامعه آماری، نمونه ای 374 تایی به صورت طبقه ای متناسب انتخاب گردید و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و در نهایت با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM)و نرم افزارهای SPSS,LISREL فرضیات مورد پژوهش قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، کیفیت طراحی وب سایت بر لذت بردن از وب سایت و کیفیت درک شده اطلاعات اثر مستقیم و معنادار و بر رضایت، اعتماد، وفاداری و تبلیغات توصیه ای الکترونیکی اثر غیر مستقیم و معناداری دارد.
طراحی مدل ساختاری مدیریت دانش مشتری بانک با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مشتری به عنوان مهمترین منبع دانش برای سازمان ها شناخته شده است. مزیت رقابتی قبلا با نوآوری در محصول و ایجاد نام تجاری حاصل می شد، اما در قرن بیست ویکم که سازمانها با تعاملات بیشتری هستند، ایجاد مزیت رقابتی بوسیله جمع آوری اطلاعات مشتری بدست می آید. در این مقاله با هدف تدوین یک مدل ساختاری با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری، جمع آوری نظر خبرگان از طریق پرسشنامه و تحلیل مقایسه ای داده ها، جمعا 25 عامل مهم و موثر بر فرآیند پیاده سازی مدیریت دانش مشتری در بانک شناسایی شد. تحلیل مدل ساختاری نشان داد متغیرهای تعهد مدیریت ارشد، مجموعه مدیران میانی، فرهنگ سازمانی، منابع مالی و فناوری اطلاعات در دسته متغیرهای مستقل قرار می گیرند و دارای قدرت هدایت بالا ولی شدت وابستگی پایین هستند و همانند سنگ زیربنای مدل عمل می کنند و برای شروع کارکرد سیستم، باید در وهله اول روی آنها تاکید کرد. سایر متغیرها از نوع متغیرهای متصل هستند که دارای قدرت هدایت و وابستگی بالا هستند و هر نوع تغییردر آنان می تواند سیستم را تحت تاثیر قرار دهد. نتیجه نهایی از ارتباطات عوامل در مدل بیانگر این است که پیاده سازی فرآیند مدیریت دانش مشتری در رسیدن به عواملی مانند رضایت مشتری، افزایش کیفیت خدمات و نگهداشت مشتری به عنوان دارایی و در نهایت کسب مزیت رقابتی، موثر است.
ارائه مدل موفقیت تحلیل متدولوژی چابک در مرحله نگهداشت محصول نرم افزاری از دیدگاه تحلیل گران نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های فعال در حوزه تولید و توسعه نرم افزار در اثر میزان بالای رقابت، نیاز مشتریان مبنی بر شخصی سازی محصولات، فشار برای کاهش زمان تولید و سرعت بالای رشد فناوری های نوظهور؛ با تغییرات محیطی بالایی رو به رو هستند. لازمه بقای این سازمان ها در فضای پویا، استفاده از متدولوژی تولید و توسعه چابک نرم افزار جهت انطباق سریع تر فرایندها و فعالیت های کسب و کار با محیط می باشد. به کارگیری موفقیت آمیز این متدولوژی خصوصا در مرحله تحلیل که در آن تحلیل گران به شناخت نیازمندی های مشتری و تعیین معماری سیستم می پردازند، سازمان را در ارائه محصولات در زمان مناسب توانمند می سازد و بدین ترتیب از منظر ایجاد ارزش نقش مهمی برای سازمان دارد. بر این اساس در پژوهش حاضر پس از مطالعه ادبیات تحقیق، عوامل موثر در موفقیت این متدولوژی شناسایی گردید. در ادامه با توجه به اهمیت نقش تحلیل در مرحله بلوغ محصول که نرم افزار در سازمان مشتری استقرار یافته و توسط کاربران استفاده می شود، نسبت به یافتن آن دسته از عواملی که در موفقیت تحلیل این متدولوژی و در مرحله نگهداشت محصول اثرگذار هستند، اقدام گردید. بر اساس تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، پیشنهاد می شود که عوامل موثر بر موفقیت فاز تحلیل متدولوژی چابک در مرحله بلوغ نرم افزار در 7 طبقه فردی-مشتری، فردی-تحلیل گر، میان فردی، سازمانی، مدیریتی، فرایندی و تکنولوژیک قابل دسته بندی هستند.
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت سلامت ایران با نگاهی به آینده
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد به معرفی و شناخت بهتر کارکرد نظام سلامت پرداخته و پس از آن به بررسی نظام سلامت فعلی ایران می پردازد . با سه کاربرد اساسی فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه پزشکی – سلامت الکترونیک و پزشکی از راه دور و سلامت همراه- آشنا شده و ابعاد مختلف آن ها مورد بررسی قرار داده می شود. برای انجام بررسی بین حوزه های عنوان شده فوق از روش مطالعه کتابخانه ای استفاده شده و سعی شده تا تأکید بر این نکته باشد که چگونه رشد روزافزون صنایع ارتباطی، مخابراتی و داده ورزی، هر روز دنیا را با انقلابی جدید مواجه ساخته است و چگونه دنیای پزشکی و سلامت نوین از این رشد بهره مند شده است. در این مطالعه مشخص شده که با توسعه فناوری های مذکور در بخش پزشکی، تحول عظیمی در نظام ارائه خدمات سلامت در آینده نزدیک در حال رخ دادن است. سامانه های ذخیره اطلاعات بیمار، سامانه های اطلاعات دارویی، سامانه های درمانی و جراحی، سامانه های پیگیری درمان، سامانه های درمان از راه دور، سامانه های راه بری پرستار، روبات های جراح و سامانه های پذیرش بیمار و بسیاری دیگر از جمله تحولات آتی نظام سلامت جهانی است؛ که در پس پرده طراحی این ابزارهای نوین، یک هدف مشترک وجود دارد و آن تسهیل در کار درمان است.
مقایسه عملکرد مدلهای شبکه عصبی مصنوعی واتورگرسیون برداری در پیش بینی شاخص قیمت و بازده نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تجزیه و تحلیل های اقتصادی، پیش بینی صحیح و دقیق متغیرهای اقتصادی است. در این زمینه، روشهای مختلفی برای پیش بینی در اقتصاد وجود دارد، که از جمله آنها میتوان به مدلهای رگرسیون ، معادلات همزمان و... اشاره کرد. مدلهای سری زمانی نیز از جمله مدلهای اقتصادی می باشند که در آن پیش بینی مقادیر سری، بیش از هر چیز به عهده خودشان گذاشته می شود اما استفاده از روش های غیر کلاسیک در شناسایی مدل و پیش بینی رفتار سیستم های پیچیده، مدتهاست در محافل علمی و حتی حرفه ای متداول و معمول شده است. در بسیاری از سیستم های پیچیده و خصوصاً غیر خطی که مدل سازی و به دنبال آن پیش بینی و کنترل آنها از طریق روش های کلاسیک و تحلیلی امری بسیار دشوار و حتی بعضاً غیر ممکن می نماید، از روش های غیر کلاسیک که از ویژگی هایی همچون هوشمندی، مبتنی بر معرفت و خبرگی برخوردار هستند، استفاده می شود. شبکه های عصبی، یکی از این روش های بدیع و در حال تحول است که در موضوعات متنوعی از قبیل الگوسازی، شناخت الگو، خوشه بندی و پیش بینی به کار رفته و نتایج مفیدی داشته است. در این مقاله، از شبکه های عصبی در پیش بینی سری های زمانی داده های اقتصادی استفاده کرده ایم. در این رابطه عوامل مختلف ساختاری، روش های مختلف یادگیری شبکه های عصبی و انتخاب و کاربرد مناسب داده ها در فرایند پیش بینی، مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته است و با مدل های ساختاری و سری زمانی مانند اتورگرسیون برداری مقایسه گردیده است. در این پژوهش، از ابزارهای محاسباتی نرم افزار MATLAB و شاخص قیمت و بازده نقدی بورس اوراق بهادار تهران مابین سال های 1385 تا 1390 استفاده شده است. خلاصه نتیجه گیری و پیشنهادات حاکی از آن است که مدل شبکه های عصبی مصنوعی از عملکرد بهتری در پیش بینی مقادیر متغیرها برخوردار است .
امکان سنجی پیاده سازی مدیریت دانش (مدل پاولوسکی) در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نتیجه تحقیق در خصوص امکان سنجی پیاده سازی مدیریت دانش و همچنین بررسی تفاوت دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر می باشد. به این منظور برای سنجش ابعاد و مؤلفه های مدیریت دانش از مدل پاولوسکی استفاده شد. پژوهش مورد نظر از لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش توصیفی_پیمایشی بوده است. جامعه آماری مشتمل بر 308 نفر عضو هیأت علمی و 320 نفر کارمند بوده است که با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه به ترتیب 175و 169 نفر تعیین گردید و با در نظر گرفتن 20% ضریب افت پرسشنامه بین نمونه ها توزیع گردید. روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده است. ابزار سنجش پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی آن توسط پنج نفر از استادان حوزه مدیریت مورد تأیید قرار گرفت و صحت و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 95% مورد تأیید قرار گرفت. در بررسی فرضیه ها از آزمون تیتک نمونه ای استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده: از نظر آزمودنی ها امکان پیاده سازی مؤلفه های شناسایی دانش، تولید دانش، اشاعه دانش، یکپارچه سازی و انتقال دانش در سه بعد ساختار سازمانی، تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، و منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر وجود ندارد. همچنین در بررسی تفاوت بین دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در خصوص آمادگی لازم برای پیاده سازی مدیریت دانش از آزمون مقایسه میانگین دو گروهی استفاده شده است و نتیجه حاصله نشان دهنده این است که تفاوت معناداری بین دیدگاه اعضای هیأت علمی و کارکنان در هیچ یک از ابعاد و مؤلفه ها وجود ندارد. با توجه به اهداف تحقیق از طریق آزمون رتبه ای فریدمن مشخص شد که بین شاخص ها به لحاظ میزان آمادگی جهت پیاده سازی مدیریت دانش تفاوت وجود دارد و در مقایسه با سایر شاخص ها تولید دانش در دانشگاه مورد نظر بیشتر از سایر مؤلفه ها می باشد.
شناسایی و بررسی مکانیزم های مؤثر بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش روزافزون اهمیت فناوری اطلاعات به عنوان عامل راهبردی برای دستیابی سازمان ها به اهداف کسب و کاری خود، اهمیت همسویی بین راهبردهای فناوری اطلاعات و راهبردهای کسب و کار در سازمان ها مشخص می شود. این همسویی هدف اصلی حاکمیت فناوری اطلاعات است. بنابراین لازم است حاکمیت خوبی در حوزه فناوری اطلاعات صورت بگیرد تا استفاده اثربخشی از فناوری اطلاعات در صنایعی همچون صنعت بانکداری- که به دلیل ماهیت فعالیت های خود وابستگی بسیاری به فناوری اطلاعات دارند- حاصل شود.
از آن جایی که برای داشتن حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات، بکارگیری مکانیزم هایی مناسب ضروری است، در این پژوهش با استفاده از مرور ادبیات موضوعی و رویکرد کیفی فرا ترکیب، فهرست جامعی از 30 مکانیزم در سه گروه ساختارهای تصمیم گیری، فرآیندهای همراستایی و مکانیزم های ارتباطی تدوین شد. در گام بعدی با نظرسنجی از خبرگان این حوزه، فهرستی از 26 مکانیزم مؤثر بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران مشخص گردید. در مرحله آخر با مطالعه میدانی روی کل صنعت بانکداری ایران و با استفاده از تحلیل های آماری مشخص شد که 12 مکانیزم به صورت قوی در صنعت بانکداری ایران وجود دارد و در این میان مکانیزم ها «تشکیل کمیته استراتژی فناوری اطلاعات»، «تشکیل کمیته راهبری پروژه فناوری اطلاعات»، «پیگیری روند پیشرفت پروژه های فناوری اطلاعات (کنترل بودجه و زمانی)» و «ایجاد انگیزه و محرک هایی برای پیروی از اصول حاکمیت فناوری اطلاعات» دارای تأثیر مثبت بر حاکمیت اثربخش فناوری اطلاعات در صنعت بانکداری ایران می باشند.
مدل رتبه بندی اعتباری هیبریدی با استفاده از الگوریتم های ژنتیک و سیستم های خبره فازی (مطالعه موردی: مؤسسه مالی و اعتباری قوامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
31 - 46
حوزههای تخصصی:
سیستم های خبره می توانند به ساخت مدل های رتبه بندی اعتباری مشتریان بانک ها کمک کنند. در اینجا، انتخاب ویژگی های مهم در رتبه بندی اعتباری اهمیت دارد. همچنین ممکن است مقادیر ویژگی ها، به صورت فازی بیان شوند. مسئله این است، چگونه می توان به کمک الگوریتم ژنتیک، انتخاب ویژگی ها را بهبود بخشید؛ به گونه ای که این ویژگی ها به منزله ورودی در سیستم خبره فازی مورد استفاده قرار گیرند. این نوشتار به ارائه مدل رتبه بندی اعتباری هیبریدی با ترکیب انتخاب ویژگی ها، مبتنی بر الگوریتم ژنتیک و سیستم خبره فازی می پردازد. پژوهشی که در این مورد انجام گرفت، از نظر نتایج، کاربردی و از نظر هدف، توصیفی از نوع مطالعه موردی است. برای آموزش و آزمون مدل، از مجموعه داده های رتبه بندی اعتباری مؤسسه مالی و اعتباری قوامین استفاده شده است. پس از پیش پردازش داده ها، به کمک الگوریتم ژنتیک ویژگی ها انتخاب شدند و از طریق مصاحبه با فردی خبره و به کارگیری منطق فازی، دامنه تغییرات ویژگی های منتخب تعیین شده و سپس قوانین فازی رتبه بندی اعتباری ایجاد شدند. برای تحلیل داده ها از ابزار وکا و ماژول سیستم استنتاج فازی در نرم افزار متلب استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، دقت طبقه بندی مدل پیشنهادی نسبت به سایر روش های مقایسه شده در این مقاله بیشتر است. قوانین فازی ایجادشده این مدل را می توان برای رتبه بندی اعتباری مشتریان بانکی به کار برد.
شناسایی و دسته بندی عوامل حیاتی موفقیت پروژه های پیاده سازی سیستم های هوش کسب و کار در ایران
حوزههای تخصصی:
امروزه تعداد زیادی از سازمان ها جهت بهبود کیفیت تصمیم گیری خود از سیستم های هوش کسب و کار استفاده می نمایند. اگرچه بسیاری از سازمان ها به استقرار و استفاده از سیستم های هوش کسب و کار روی آورده اند، اما همه آن ها در پیاده سازی آن موفق نبوده اند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل حیاتی موفقیت اجرای سیستم های هوش کسب و کار در سازمان های ایران می باشد. بدین منظور، در ابتدا با مرور پژوهش های گذشته، 26 عامل حیاتی موفقیت در اجرای موفق سیستم های هوش کسب و کار شناسایی گردیده است. میزان اهمیت هر کدام از عوامل مذکور در قالب ابزار پرسشنامه از اعضای جامعه آماری تحقیق که عبارت از مدیران و کارشناسان دارای سابقه کاری حداقل 3 ساله در زمینه مشاوره و یا پیاده سازی سیستم های هوش کسب و کار در ایران پرسیده شده است. در ادامه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به شناسایی عوامل مکنون پرداخته شده است. بر مبنای نتایج حاصل از آن، عوامل سازمانی، انسانی، مدیریت پروژه و فنی به عنوان گروه های اصلی عوامل حیاتی موفقیت اجرای سیستم های هوش کسب و کار در ایران شناسایی شده اند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به محققین و فعالان حوزه سیستم های هوش کسب و کار در درک بهتر مسائل و چالش های موجود در ایران بر سر راه پیاده سازی و استقرار این سیستم ها یاری رساند.
تحلیل اثرات مدیریت دانش بر نگرش و رفتار سرمایه گذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی اثرات مدیریت دانش بر رفتار سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران است. نگرش سرمایه گذاران نیز به عنوان متغیر میانجی در این پژوهش استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. نوع پژوهش بر اساس هدف، کاربردی است و روش آن بر اساس نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی و به طور اخص از نوع معادلات ساختاری است. از نظر مقطع زمانی نیز از نوع پژوهش های تک مقطعی است. جامعه ی آماری این پژوهش دو گروه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و همچنین سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و از این دو جامعه ی آماری، 319 نفر از سرمایه گذاران و همچنین 319 نفر از کارکنان شرکت ها مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تجزیه و تحلیل حاکی از آن است که مدیریت دانش و ابعاد آن دارای اثر معنادار و مستقیمی بر نگرش سرمایه گذاران می باشند و نگرش سرمایه گذاران نیز دارای اثر مستقیمی بر رفتار سرمایه گذاران است. در نهایت پیشنهادهایی در پایان پژوهش ارائه شده است.
بررسی رابطة چگونگی استقرار مدیریت دانش با سلامت سازمانی در دانشگاه افسری امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاوش پویایی مشتری در طراحی بخش بندی با استفاده از روش های داده کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۶ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
1 - 30
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در مسئله بخش بندی پویای مشتریان، انتقال مشتریان به بخش های مختلف در طول زمان و کشف الگوهای حاکم بر این جابه جایی ها است. بر این اساس، این مقاله بر پویایی مشتری تمرکز کرده و تلاش می کند، گروه های رفتاری مشتریان و ویژگی های غالب این گروه ها و الگوهای کلی حاکم بر جابه جایی و مهاجرت مشتریان به بخش های مختلف را در طول زمان استخراج کند. برای این کار، روش ترکیبی جدیدی مبتنی بر الگوریتم K-means، روش های خوشه بندی سلسله مراتبی و قوانین انجمنی ارائه شده و در داده های واقعی یک شرکت مخابراتی به کار گرفته شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، هفت گروه رفتاری متفاوت در انتقال مشتریان به بخش های مختلف وجود دارد. همچنین در رویکردی نوین، تلاش شده است تا تأثیر رفتار پویای مشتری در تغییرات بخش ها در طول زمان تبیین شود. در این راستا با ارائه رویکرد و مفاهیم جدیدی در خصوص پویایی رفتار مشتری و تأثیر آن در تغییرات ساختاری و محتوایی بخش ها، گروه بندی جدیدی از مشتریان در قالب مشتریان سازنده و تثبیت کننده ساختار، مشتریان پویای ساختار سازگار و مشتریان پویای ساختارشکن ارائه می شود.
شناسایی و رتبه بندی موانع جریان دانش بر اساس چرخه مدیریت دانش سازمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
راهبردهای آموزش و توسعه کارآفرینان اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه راهبردهایی به منظور آموزش و توسعه کارآفرینان اجتماعی در ایران می باشدکه به روش آمیخته انجام گرفته است. در بخش کیفی با 12 کارآفرین اجتماعی که به روش هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه عمیق انجام گرفت و اشباع نظری حاصل گردید و سپس به روش نظریه برخاسته از داده ها و روش روایتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. کارآفرینان اجتماعی عواملی چون فرهنگ سازی و آگاهی بخشی عمومی، مطالعات تطبیقی و الگوبرداری، راهبری اثربخش تر نهادهای سیاسی و اجتماعی، توسعه فعالیت های مرتبط با آموزش کارآفرینان اجتماعی و نهادینه سازی کارآفرینی اجتماعی در نظام آموزشی را مؤثر در آموزش و توسعه کارآفرینان اجتماعی در ایران بیان می کنند. در بخش کمی پژوهش به منظور تأیید نتایج حاصل از بخش کیفی و تعمیم پذیری داده ها، 5 فرضیه تدوین و سؤالات پرسشنامه بر اساس آن تنظیم گردید. نمونه آماری بخش کمی پژوهش 58 نفر از بنیانگذاران و مدیرعاملان موسسات خیریه در استان تهران بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس به روش آزمونt تک نمونه و آزمون فریدمن داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و همه مؤلفه ها تأیید و تنها دو زیرمؤلفه مورد تأیید قرار نگرفت.