فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۲٬۸۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه ایجاد دانش سازمانی با هدف نوآوری و خلقِ دانش در سازمان ها، دانش را به ضمنی و آشکار تقسیم می نماید و در یک فرایند چهار مرحله ای تبیین می کند که چگونه با استفاده از فرایند SECI می توان دانشی جدید در سازمان ایجاد کرد. این نظریه در فرایند تبدیل دانش از ضمنی به آشکار و بالعکس، مبتنی بر اندیشه های ایده آلیسم معرفتی می باشد. نگاه هستی شناسانه این نظریه نیز نومینالیستی بوده و حقیقت های عینی را وقعی نمی نهد. از سوی دیگر انسان در این نظریه موجودی فعال در عرصه فهمِ دانش معرفی شده و او را خالق اطلاعات قلمداد می نماید. این نظریه با استفاده از روش شناسی تفسیری، تحلیل گفتمانی و پساساختارگرایی در زمره نظریه های پست مدرن قرار می گیرد.
در معرفت شناسی اسلامی ملاک صدق، مطابقت با واقع است؛ و معیار صدق نیز بر مبناگرایی استوار است؛ در هستی شناسی نیز، با پذیرش واقع-گرایی، قایل به واقعیت نفس الأمری برای محکی قضایا هستند. وانسان در اندیشه اسلامی کاشف اطلاعات و پدیده ها است و صرفاً روابط بین پدیده ها را کشف می کند. روش شناسی اسلامی هر عاملی را در تبیین پدیده ها مؤثر نمی داند و هرگونه عامل درونی یا بیرونی را به صورت مطلق در تبیین نظریه دخالت نمی دهد؛ به عبارت دیگر، عواملی که موجب نسبی شدن پدیده ها و نظریه ها می شوند را فاقد اعتبار دانسته و در روش شناسی و تبیین پدیده ها آن ها را به بازی نمی گیرد.
در نهایت با جایگزینی مبانی و روش شناسی اسلامی در مبانی نظریه، مشاهده خواهیم نمود که فرایند SECI که دانش را از ضمنی به آشکار و بالعکس تبدیل می کند تا دانش جدیدی در سازمان ایجاد شود، ...
تحلیل اهمیت- عملکرد ویژگی های خدمت بر پایه بخش بندی مشتریان با رویکرد داده کاوی (پژوهشی در بازار خدمات تلفن همراه در استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سیستم های مدیریت ارتباط با مشتریان، اهمیت و عملکرد ویژگی های خدمت بسیار حائز اهمیت است. تحلیل اهمیتعملکرد ابزار مؤثری برای اولویت بندی ویژگی های خدمت بر پایه نیاز ها و انتظارهای مشتریان و همچنین شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان در بازار است. در این پژوهش با هدف افزایش اعتبار و کاربرد نتایج به دست آمده از تحلیل اهمیت-عملکرد، ابتدا مشتریان بر پایه ویژگی های جمعیت شناختی و همچنین ادراک شان از عملکرد ویژگی های خدمت بخش بندی می شوند سپس برای هر بخش به صورت جداگانه ماتریس اهمیت- عملکرد ارائه می شود. برای بخش بندی مشتریان از نقشه های خودسازمانده و برای محاسبه ی اهمیت ویژگی ها در هر بخش از شبکه ی عصبی پیشخور چندلایه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، مشترکان تلفن همراه در استان یزد را می توان در سه بخش دسته بندی کرد. ماتریس اهمیت- عملکرد ویژگی های خدمت مختص هر یک از این بخش ها نیز شناسایی شده، بر پایه نتایج، پیشنهادهایی به شرکت های ارائه کننده خدمات تلفن همراه ارائه شده است.
ارائه چارچوبی برای ارزیابی و الویت بندی فاکتورهای ریسک برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات: دیدگاه خبرگان طراحی سیستم های اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
111 - 134
حوزههای تخصصی:
برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات دارای مزیت هایی مانند: کاهش هزینه ها، بهبود کیفیت سرویس دهی، ایجاد سودهای رقابتی و... است. عدم توجه به ریسک ها در هنگام برون سپاری این پروژه ها، باعث تحقق نیافتن منافع پیش بینی شده و در نتیجه شکست پروژه می شود. با توجه به روند رو به گسترش استفاده از برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات در ایران، هدف از انجام این پژوهش شناسایی ریسک های برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات و سپس الویت بندی آنها با استفاده از دیدگاه خبرگان طراحی سیستم های اطلاعاتی است. بدین منظور با مرور مقاله های کلیدی، لیست جامعی از دوازده فاکتور ریسک شناسایی شد. برای الویت بندی آنها ساختار فرآیند تجزیه وتحلیل شبکه ای فازی (F-ANP) تهیه و فاکتورهای ریسک در آن قرار گرفت. سپس با استفاده از پرسشنامه ، نقطه نظر سیزده خبره در این زمینه گردآوری شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، فاکتور "تأمین-کننده" و زیرفاکتور "فقدان مهارت تأمین کننده در عملیات فناوری اطلاعات" دارای مهم ترین الویت در موفقیت و شکست برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات از دیدگاه خبرگان طراحی سیستم های اطلاعاتی محسوب می شوند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل تعیین کننده تداوم خرید مشتریان فروشگاه های زنجیره ای اتکا با استفاده از الگوریتم شبکه های عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فروشگاه های زنجیره ای با رقابتی شدید رو به رو هستند. در چنین محیطی تعداد فزاینده ای از مشتریان به حجم بالایی از اطلاعات مجهز شده و از قدرت پذیرش ریسک بیشتری برخوردار شده اند. آنها بر اساس ارزش بیشتری که جای دیگری کسب می کنند، مستعد تغییر فروشگاه خود هستند، بطوریکه تعویض فروشگاه از جانب مشتریان به امری عادی و چالشی برای خرده فروشان بدل شده است. بنابراین فاکتورهایی که بر میزان تمایل مشتری به خرید دوباره تاثیرگذار هستند، نقش حیاتی در عملکرد و موفقیت فروشگاه ها ایفا می کنند. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل تعیین کننده تداوم خرید مشتریان فروشگاه های زنجیره ای اتکا هستند. در این پژوهش با مطالعه مفصل تحقیقات پیشین چاپ شده در مجلات معتبر علمی در زمینه خرده فروشی، عوامل استخراج و با استفاده از روش های پیش آزمون و مصاحبه عوامل تصحیح و تعدیل شدند. در این پژوهش از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شد. جهت شناسایی عوامل تعیین کننده تداوم خرید از آزمون همبستگی و جهت اولویت بندی آنها از ابزار شبکه های عصبی مصنوعی استفاده شد. مرور ادبیات ""خرده فروشی"" بیانگر آن است که به کارگیری این ابزار در این صنعت کاملاً بی سابقه و ابتکاری است. نتایج نشان داد که عوامل کیفیت کالا، قیمت، برنامه های وفاداری، تعداد پیشخوان های خدمات، کارمندان فروشگاه، برچسب های توضیحی قفسه ها، تنوع محصولات، امکانات پارکینگ، تحویل درب منزل، برند فروشگاه و جو فروشگاه، تعیین کننده ""تداوم خرید مشتریان"" در فروشگاه های اتکا هستند و همچنین اولویت بندی و میزان تاثیر این عوامل بر تداوم خرید مشتریان به ترتیب ذکر شده است. همچنین وضعیت موجود فروشگاه های اتکا از نظر هر یک از عوامل فوق تعیین شد. ضمناً جوان تر ها، افراد با تحصیلات بالاتر و افراد با درآمد بالاتر تداوم خرید پایین تری از خود نشان دادند. در نهایت پیشنهادهایی برای افزایش تداوم خرید مشتریان فروشگاه های اتکا و همچنین مطالعات آتی ارائه شده است.
بررسی رابطه بین اعتماد به مدیریّت و به اشتراک گذاشتن دانش و نقش میانجی ترس از دست دادن اعتبار و مستند سازی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اشتراک گذاشتن دانش از امور حیاتی برای سازمان هاست و در این میان، اعتماد متقابل بین افراد و به طور خاص اعتماد به مدیریت، عاملی تاثیرگذار در آن مهم است. با توجه به مشهود نبودن رابطه بین اعتماد متقابل و اشتراک دانش، مطالعه حاضر سعی نموده با استفاده از متغیرهای میانجی ""ترس از دست دادن اعتبار شخصی فرد"" و ""مستند سازی دانش""، رابطه میان اعتماد به مدیریت و به اشتراک گذاشتن دانش را مورد بررسی قرار دهد. روش شناسی پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی است و با توجه به محدود بودن جامعه آماری، یعنی کارکنان منطقه 9 شهرداری مشهد، نمونه گیری به روش سرشماری انجام شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. یافته های این پژوهش دارای کاربردهای مهمی در دو سطح نظری و مدیریتی است. این مقاله در سطح مدیران بر نقش اصلی افراد در روند به اشتراک گذاشتن دانش نسبت به دو مؤلفه مستند سازی دانش و ترس از دست دادن اعتبار شخصی فرد تاکید می کند. در سطح نظری نیز شواهد تجربی را برای دو مکانیزم که کمک به بیان تاثیر اعتماد به مدیریت بر به اشتراک گذاشتن دانش می کند، فراهم می نماید.
بررسی وضعیّت تولید علم در حوزه مدیریّت تغییر در پایگاه های استنادی Thomson Reuters(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت تولید علم در حوزه مدیریت تغییر، در پایگاه های استنادیThomson Reuters انجام شده است. این بررسی می تواند وضعیت رشد دانش در این حوزه را منعکس سازد و ضمن آشکار ساختن نقاط ضعف و قوت، به مدیریت و برنامه ریزی در امر تحقیق و توسعه کمک کند. روش پژوهش، پیمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه را کلیه تولیدات علمی حوزه مدیریت تغییر نمایه شده در پایگاه های مذکور طی سال های 1990 تا 2009 تشکیل داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در مجموع تعداد 2530 مدرک در این حوزه تولید شده که بیش ترین تعداد مدارک طی سال-های 2006 تا 2009 منتشر شده اند. محاسبه مقدار متوسط نرخ رشد سالیانه انتشارات برای این سال ها، عدد 80/78 % را نشان می دهد. یافته ها بیانگر آن است که 6105 نویسنده در تولید علم این حوزه حضور داشته اند. این مدارک به وسیله 80 کشور تولید شده اند و کشورهای ایالات متحده امریکا و انگلستان در رتبه های اول و دوم قرار دارند. این مدارک در 1173عنوان مجله منتشر شده اند که “Journal of Organizational Change Management” با انتشار 94 مدرک در رتبه اول قرار دارد. این مدارک به 11 زبان زنده دنیا به تحریر درآمده که میزان تولیدات تعلق گرفته به زبان انگلیسی با 31/97 درصد، با اختلاف قابل توجهی بیش از سایر زبان هاست. این مدارک در 12 قالب مختلف ارائه شده که قالب مقالات پژوهشی با 84/72 درصد، با اختلاف قابل توجهی در رتبه اول قرار دارد. مدارک مورد بررسی به طور کلی 20778 استناد دریافت کرده اند که مقاله “Tightening the iron cage – concertive control in self-managing Teams” با دریافت 401 استناد در صدر قرار دارد.
شناسایی الگوهای ذهنی اساتید الکترونیکی دانشگاه تهران در نقش یاددهنده: (پژوهشی برمبنای روش کیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به اهداف یادگیری الکترونیکی یکی از چالش هایی است که بسیاری از دانشگاه ها همانند دانشگاه تهران با آن مواجه است. از آنجا که مدرس در فضای الکترونیکی با ارائه شیوه های خلاقانه امور یادگیری را تسهیل و مدیریت می کند، تقویت این شیوه ها یکی از راه های دستیابی به اهداف آن است. اما یکی از عواملی که بر انتخاب این شیوه ها اثر می گذارد درک مدرسان نسبت به نقش خود در این حوزه نوین است و اهمیت درک نقش، تأثیری است که بر خروجی فرآیند یاددهی- یادگیری دارد. براساس گزارش مرکز آموزش های الکترونیکی دانشگاه تهران در سال 89، با توجه به میزان موفقیت فارغ التحصیلان،تنها 53/2 درصد اساتید درک درستی از نقش خود داشته، منطبق با این نظام، فعالیت کرده اند و سایرین با همان نگرش سنتیِ معلم محور، به تدریس مشغول بوده اند. با توجه به این مسئله، هدف پژوهش حاضر "شناسایی ذهنیت مدرسان الکترونیکی دانشگاه تهران در نقش یاددهنده" است. در این راستا ابتدا تالار گفتمان درباره ی شیوه های عملکرد مدرسین الکترونیکی بررسی سپس نمونه ی معرفی از این گفتمان ها که نمایان گر نحوه ی تدریس الکترونیکی در دانشگاه تهران است، انتخاب و با استفاده از روش کیو، عبارات تالار گفتمان تحلیل و چهار الگوی ذهنی آشکار و نامگذاری می شود: انتقال دهنده دانش، مشارکت کننده، وساطت کننده و طراح محتوا. الگوی ذهنی انتقال دهنده دانش به دلیل آنکه تعداد بیشتری از مشارکت کنندگان روی آن دارای بار عاملی بودند و جایگاه مشارکت کنندگان نمایندهِ این الگوی ذهنی در مطالعه کیو مهم تلقی می شد، نسبت به سایر الگوها غالب است.
متدولوژی ترکیبی برای مهندسی مجدد فرآیندها با استفاده از شبیه سازی (مطالعه موردی: شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
141 - 160
حوزههای تخصصی:
امروزه مهندسی مجدد به عنوان یکی از گسترده ترین و امن ترین بحثهای مدیریتی و کشتی نجاتی برای سازمانهای در حال نابودی و غ رق شدن تبدیل شده است. با وجود استفاده روزافزون سازمانها از مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار برای بهبود عملکرد خود، آمارها حاکی از شکست و ناتمام ماندن حدود 70-80 درصد این پروژه هاست. تحقیقات زیادی برای توجیه و یافتن دلایل این شکستها صورت گرفته است. فقدان یک رویکرد و نگرش متدولوژیکی مناسب و نیز استفاده از ابزارها و تکنیکهای نامناسب برای اجرای آن، از دلایل اصلی این شکستها می باشد. استفاده از شبیه سازی رایانه ای در مدل سازی و تحلیل فرآیندها یکی از مناسب ترین و بهترین تکنیکهای مهندسی مجدد است که می تواند این شکست ها را کاهش داده و شانس موفقیت پیاده سازی آنها را بالا ببرد. در این مقاله بر اساس روش تحقیق تلفیقی کاربردی و مطالعه موردی، تعداد 51 متدولوژی، رویکرد و تکنیک مهندسی مجدد و 24 متدولوژی و رویکرد شبیه سازی، بررسی شده و بر اساس روش تحقیقی که کتینجر و همکارانش در زمینه مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار انجام داده و متدولوژی جامعی را برای BPR ارائه داده اند، متدولوژی ترکیبی جامعی را برای مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار با استفاده از تکنیک شبیه سازی، ارائه می دهیم. در نهایت نتایج حاصل از اجرای پروژه مهندسی مجدد انجام گرفته با استفاده از این متدولوژی در یکی از فرآیندهای شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران را ارائه می دهیم.
ارزیابی سیستم الکترونیک ثبت مرگ و میر بر اساس الزامات کار سیستم در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ثبت علت های مرگ به خصوص علت زمینه ای آن، به عنوان مهم ترین داده ها در اصلاح برنامه های بهداشتی و درمانی کشورها به شمار می آید، در نتیجه ضروری است که سیستم های کامپیوتری جامع، بانک های اطلاعاتی مرتبط برای تحلیل و فهم فرایندهای اصلی حوزه ی بهداشت و درمان در نظرگرفته شود. این مطالعه، با هدف ارزیابی سیستم ثبت مرگ و میر بر اساس الزامات در ایران انجام گردیده است.
روش بررسی: این پژوهش، کاربردی و از نوع تحلیلی بود که در سال 1390 در 12 دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. جامعه ی آماری از
2 گروه کاربران و کارشناسان دانشگاه های علوم پزشکی تشکیل شد که مشتمل بر 50 نفر بودند. ابزار گردآوری داده ها 3 پرسش نامه ی محقق ساخته بر اساس طیف لیکرت و یک چک لیست بود. سؤالات پرسش نامه بر اساس 3 الزامات (الزامات کاربری، الزامات عمومی و الزامات امنیتی) و چک لیست جهت سنجش الزامات فنی طراحی شد. روایی ابزار بر اساس روش اعتبار محتوایی (دریافت نظرات استادان و صاحب نظران رشته) تعیین و تأیید شد. برای پایایی ابزار از ضریب Cronbach's alpha استفاده شد و مقدار آن به ترتیب 73 درصد، 83 درصد، 94 درصد برآورد شد. از آمار توصیفی و نرم افزار SPSS نسخه ی 20 برای تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: از دیدگاه کاربران و کارشناسان دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 1، الزامات کاربری، الزامات عمومی و الزامات امنیتی به ترتیب
6/84 درصد، 7/75 درصد، 9/40 درصد موجود بودن الزامات را تأیید کردند. در دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 2 به ترتیب 8/34 درصد،
7/66 درصد و 7/22 درصد و در دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 3 به ترتیب 7/35 درصد، 3/33 درصد و 7/20 درصد موجودیت الزامات را تأیید نمودند. الزامات فنی از دیدگاه کارشناسان نرم افزار 7/64 درصد به دست آمد. با توجه به نتایج کسب شده، سیستم الکترونیکی ثبت مرگ و میر در ایران از نظر الزامات کاربری با میانگین 7/51 درصد، الزامات عمومی 5/58 درصد و الزامات فنی 7/64 درصد در حد به نسبت مطلوبی بود، ولی از نظر الزامات امنیتی 1/28 درصد در سطح ضعیفی است.
نتیجه گیری: نتایج ضعیف در بخش الزامات امنیتی سیستم، کارا نبودن نرم افزار در این قسمت را نشان می دهد. از این رو لازم است که وزارت بهداشت و درمان به عنوان متولی این سیستم به بهبود عملکرد نرم افزار در حیطه ی الزامات امنیتی توجه ویژه نماید.
تأثیر فرایند تسهیم دانش و توانایی جذب دانش بر قابلیت نوآور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه ی مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مهارت، دانش و بهره وری انسان ها از جمله عوامل مهمی هستند که در موفقیت سازمان ها و مراکز بهداشت و درمان نقش اساسی دارند و مدیریت کیفیت فراگیر نیز به عنوان نوعی سیستم مدیریتی توجه ویژه ای به آن دارد. از طرفی دانش به عنوان منبعی برای بقای سازمان ها ضروری است و برای اجرای مدیریت دانش به یک بازه ی زمانی به نسبت طولانی، فراهم سازی بسترهای فکری و فرهنگی، مهارتی و آموزشی، کانون های دانشی و تکنولوژیکی نیاز است. مقاله ی حاضر درصدد تعیین رابطه ی مدیریت کیفیت فراگیر و مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان و علوم پزشکی اصفهان بود.
روش بررسی: پژوهش توصیفی، همبستگی حاضر بر روی کل اعضای هیأت علمی دانشگاه های اصفهان (491 نفر) و علوم پزشکی اصفهان (594 نفر) در سال تحصیلی 91-1390 انجام شد. روش نمونه گیری به صورت طبقه ای- تصادفی متناسب با حجم (300 نفر) بود. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه ی استاندارد مدیریت کیفیت فراگیر بر اساس مدل Baldrige و پرسش نامه ی استاندارد مؤلفه های مدیریت دانش بر اساس مدل Pastor بودند که روایی آن ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری و پایایی آن ها با استفاده از محاسبه ی ضریب Cronbach¢s alpha (87/0 = 1r) و (91/0 = 2r) محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 18SPSS و آزمون t، ANOVA و رگرسیون چند متغیره صورت گرفت.
یافته ها: در دانشگاه اصفهان به جز رهبری، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت منابع انسانی و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به جز تمرکز بر مشتری، تحلیل اطلاعات، برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت فرایند، میانگین کلیه ی معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر بیشتر از سطح متوسط بود. همچنین در دانشگاه اصفهان میانگین همه ی مؤلفه های مدیریت دانش به جز پالایش دانش و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان کلیه ی مؤلفه ها بیشتر از سطح متوسط بود. ضریب همبستگی بین نمرات معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر و مؤلفه های مدیریت دانش در سطح 05/0 ≥ P در دو دانشگاه معنی دار بوده و نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که رابطه ی بین معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر با مدیریت دانش معنی دار بود.
نتیجه گیری: معیارهای مدیریت کیفیت فراگیر می تواند در راستای عملکرد صحیح سازمان مؤثر باشد و همچنین تأثیر آن بر مدیریت دانش نیز موجب افزایش کارایی سازمان می گردد.
نقش اعتماد بین فردی و تسهیم دانش در سازمان (مطالعه موردی: ستاد شرکت ملی گاز ایران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد از راه ایجاد همکاری و همبستگی بین اعضای گروه، موجب توسعه و ارتقای روحیه گروهی می شود و به طور مستقیم و غیرمستقیم بر بازده گروه و در نهایت بر عملکرد سازمان تأثیر می گذارد. تسهیم دانش در سازمان ها به یادگیری سریع تر فردی و سازمانی منجر شده، خلاقیت را افزایش داده و به بهبود عملکرد فردی و سازمانی منتهی می شود. بنابراین سازمان ها تسهیم دانش را تقویت و کارکنان خود را به این امر تشویق می کنند. اعتمادسازی در سازمان و شناخت ارتباط آن با تسهیم دانش به ویژه برای کسب مزیت رقابتی سازمان ها مهم است. تحقیق حاضر با هدف «شناسایی نقش اعتماد بین فردی با تسهیم دانش در ستاد مرکزی شرکت ملی گاز ایران» انجام شد. داده های مربوط به اعتماد و تسهیم دانش جمع آوری و با روش همبستگی تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحقیق، همبستگی مثبت و معنی دار بین اعتماد بین فردی با تسهیم دانش و مؤلفه های آنها را تأیید کرد.
نقش فشارهای نهادی و فرهنگی در بهره برداری از مدیریت دانش (مورد مطالعه شرکت برق منطقه ای مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله ارائه و آزمون مدلی برای درک بهتر نسبت به پیامدهای ابعاد سه گانه فشارهای نهادی(اجباری، هنجاری و تقلیدی)و فرهنگ سازمانی(فرهنگ کنترل مدار و انعطاف پذیر محور) بر بهره برداری و گسترش مدیریت دانش است.
رویکرد روش شناختی: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی بوده تا روابط بین متغیرها را بررسی کند. برای گردآوری داده ها، پرسشنامه ای (با ضریب آلفای کرونباخ = 949/0) میان نمونه178 نفری از کارکنان سه شعبه مرکزی شرکت برق منطقه ای مشهد به صورت تصادفی توزیع شد. برای آزمون فرضیه ها نیز از معادلات ساختاری با استفاده از روش تخمین حداکثر درست نمایی استفاده شد.
یافته های تحقیق: فشارهای نهادی ادراک شده بر گسترش و بهره برداری از مدیریت دانش اثرگذار است و فرهنگ سازمانی این رابطه را میانجی گری می کند. بنابراین در بهره برداری از مدیریت دانش باید آثار فشارهای نهادی و نقش فرهنگ سازمانی مورد توجه قرار گیرد.
تازگی و نوآوری تحقیق: مطالعه مدلی مفهومی و جامع با تأکید بر متغیرهای اثرگذار زیربنایی در درون سازمان با عنوان فرهنگ و بیرون سازمان با عنوان فشارهای نهادی و بررسی نقش توأمان این متغیرها در راستای بهره برداری از سازوکار مدیریت دانش در سازمان، بینش های جدیدی را برای مدیران و محققان سازمان فراهم می کند که این تحقیق به تبیین آن پرداخته است.
تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تولید و بهره وری کل عوامل بنگاه های صنعتی
حوزههای تخصصی:
این مقاله با استفاده از تحلیل داده های تابلویی به بررسی تاثیر فناور ی اطلاعات و ارتباطات[1](فاوا) بر تولید و بهره وری کل عوامل تولید پرداخته است. به این منظور تحلیل با استفاده از اطلاعات آمارگیری کارگاه های صنعتی مرکز آمار ایران با بکارگیری مدل داده های تابلویی در سطح بنگاه و بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده ( سال های 1385 و 1386 ) انجام شده است. این مطالعه با دو رویکرد انجام شده است. در رویکرد اول به بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تولید از طریق برآورد تابع گسترش یافته کاب داگلاس با درنظرگرفتن اندازه بنگاه و نوع صنعت با استفاده از 6 شاخص اندازه گیری بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در صنایع ایران در سطح بنگاه پرداخته و در رویکرد دوم با برآورد تابع تولید گسترش یافته کاب داگلاس برای دو گروه بنگاه ها، شامل بنگاه هایی که از رایانه در انجام فعالیت های بنگاه استفاده می کنند و بنگاه هایی که استفاده نمی کنند برآورد و مقادیر بهره وری کل عوامل تولید مقایسه شده است. بدین ترتیب، در رویکرد اول اثر فاوا بر تولید و در رویکرد دوم اثر آن بر بهره وری کل عوامل [2](TFP) بررسی شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که اکثر شاخص های ICT اثر مثبت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تولید در سطح بنگاه را تائید می کنند. همچنین نتایج رویکرد دوم دال بر اثر انکار ناپذیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر بهره وری کل عوامل تولید است.
نقش ارتباطات در هماهنگی کانال های توزیع چندگانه در صنعت الکترونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و پدیدار شدن مدل های جدیدکسب وکار، افزایش سطح رقابت و تغییر خواسته ها و انتظارات مشتریان، استفاده ازکانال های توزیع چندگانه، روزبه روز در حال گسترش و اهمیت روزافزون است. استفاده ازکانال های توزیع چندگانه برخلاف داشتن مزایای متعدد، چالش هایی از قبیل بروز تضاد و تعارض، تخصیص محصول، سواری مجانی برخی اعضا و غیره را به دنبال دارد؛ هماهنگی و انسجام این کانال ها با کارآیی بالا و رفع این چالش ها مستلزم قابلیت هایی است تا عرضه کنندگان به هنگام تصمیم گیری مجهز به تاکتیک های مختلف بوده، ضمن داشتن گزینه های مختلف بتوانند به دستاوردهای گوناگون دسترسی داشته باشند. هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش ارتباطات در هماهنگی کانال های توزیع از نظر عرضه کننده در کانال های توزیع چندگانه است. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از، نقش ارتباطات در هماهنگی کانال های توزیع چندگانه و تأثیرآن بر عملکرد عرضه کنندگان. این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی است و جامعه ی آماری آن شامل عرضه کنندگان محصولات و قطعات الکترونیکی در تهران است. از این جامعه ی آماری، تعداد 175 نفر از مدیران بازاریابی و فروش که در امر تصمیم گیری درباره ی کانال های توزیع مسئولیت و مشارکت دارند، نمونه ی آماری این پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته های مطالعه حاکی از این است که عواملی مانند استراتژی ارتباطی، کیفیت اطلاعات، تسهیم اطلاعات و توانمندی اطلاعات بر عملکرد مالی و غیرمالی تأثیر مثبت داشته، عملکرد غیرمالی نیز بر عملکرد مالی اثر مثبتی دارد.
ارائه مدلی از زیرساخت انسانی- اجتماعی توانمندساز اقدامات مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
160 - 181
حوزههای تخصصی:
در عصر دانایی محوری، مدیریت دانش به مهم ترین وظیفه سازمان هایی تبدیل شده که به دنبال استفاده بهینه از این سرمایه ارزشمند و ناملموس اند. اجرای موفقیت آمیز پروژه های مدیریت دانش در سازمان به ایجاد زمینه ها و شرایط مناسب و تقویت کننده ای نیاز دارد. یکی از عواملی که می تواند نقش بسیار موثری در تسهیل اقدامات مدیریت دانش داشته باشد، زیرساخت انسانی-اجتماعی است که نقش و تاثیر آن در موفقیت مدیریت دانش در سازمان به اندازه زیرساخت هایی مانند وجود ساختار و فناوری مناسب اهمیت دارد. از این رو در این مقاله نقش و تاثیر سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی در ارتقای اثربخشی اقدات مدیریت دانش در سازمان تشریح و بررسی می شود که این سرمایه های سازمانی چگونه می-توانند نگرش ها و رفتارهایی در افراد ایجاد کنند که انجام اقدامات مدیریت دانش را در سازمان تسهیل کنند. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن نیز شامل950 نفر مدیران و کارشناسان شرکت پخش فراورده های نفتی ایران است که با نمونه گیری تصادفی انجام شده، 274 نفر آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدل ارائه شده از زیرساخت انسانی- اجتماعی مدیریت دانش تاثیر قابل توجهی بر ارتقای اثربخشی اقدامات مدیریت دانش در سازمان دارد. بر این مبنا پیشنهادهایی به مدیران و پژوهشگران ارائه می شود.