مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
هوشمندسازی مدارس
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات موجب تسهیل اموردر حوزه های مختلف از جمله آموزش گردیده است. با این حال، در کشور ما آن گونه که باید مورد استفاده قرار نمی گیرد. هدف این پژوهش، بررسی و شناسایی موانع موجود در سیستم های آموزشی مدارس هوشمند و ارائه راهکار برای رفع آن ها می باشد. در این تحقیق از روش تحقیق کیفی و برای جمع آوری دادها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش دبیرستان های هوشمند ناحیه2 شهر بندرعباس می باشد. نمونه گیری تا حد اشباع نظری داده ها ادامه یافت به طوریکه با تعداد 20 نفر از مدیران و دبیران دبیرستان ها مصاحبه به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل دادها، بعد از چندین بار مرور و تحلیل متن های مصاحبه و وارد نمودن آن ها به نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA به استخراج مفاهیم و مقوله ها و درک جملات مهم و فرموله کردن معانی جملات پرداخته شد و جملات مهم و مرتبط کدبندی گردیدند. نتایج نشان داد که شش دسته مانع مهم وجود دارد که عبارتند از: 1 موانعی که به دبیران مربوط می شود، 2 موانعی که به دانش آموزان مربوط می شود، 3 موانع اقتصادی، 4 موانع فرهنگی، 5 موانع اداری و اجرایی و 6 موانع فنی.در این میان موانع اقتصادی با اهمیت ترین و پرتکرارترین موانعی بودند که از سوی مصاحبه شونده ها مطرح شد. موانع مربوط به دبیران، موانع فرهنگی و به ترتیب موانع اداری اجرایی و موانع فنی و در نهایت موانعی که مربوط به دانش آموزانمی شود در رتبه های بعد از لحاظ اهمیت قرار گرفتند و در انتهای تحقیق برای هر کدام از موانع مطرح شده از سوی دبیران راهکارهایی جهت کمرنگ تر کردن و در نهایت رفع آن ها ارائه شد.
شناسایی مؤلفه های هوشمندسازی مدارس و ارزیابی وضعیت مدارس متوسطه شهر سنندج بر اساس آن مؤلفه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف شناسایی مؤلفه های هوشمندسازی مدارس در شهر سنندج و سپس، ارزیابی وضعیت مدارس هوشمند بر اساس میزان به کارگیری این مؤلفه ها صورت گرفت. روش این مطالعه از بعد هدف، کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در قسمت اول، شامل 14 نفر (4 نفر از استادان گروه علوم تربیتی و خبرگان حیطه برنامه درسی، 6 نفر از کارشناسان حوزه فن آوری اطلاعات آموزش و پرورش استان کردستان و 4 نفر از مدیران با سابقه آموزش و پرورش) بود که با استفاده از تکنیک دلفی در قسمت خبرگان مؤلفه های هوشمندسازی مدارس شناسایی شدند. در قسمت دوم، جامعه شامل دبیران و مدیران بود. با توجه به این مؤلفه ها ی استخراج شده، پرسش نامه ای طراحی گردید که میزان پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ 0/88 تعیین شد. پرسش نامه بین 312 نفر از مدیران و دبیران (با توجه به فرمول تعیین حجم نمونه کوکران) توزیع شد. داده ها از نمونه های پژوهش اخذ و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های این مطالعه مؤلفه های زیرساختارها و قوانین و فرهنگ عمومی، نیروی انسانی ماهر، ارتباط بین مدارس، محیط یادگیری ومدیریت فن آوری داخلی مدارس را به عنوان مؤلفه های اصلی شناسایی نمود که بیشترین تأثیر را بر متغیر هوشمندسازی مدارس داشتند و هم چنین، میزان به کارگیری این مؤلفه ها در مدارس هوشمند شهر سنندج رضایت بخش نبود.
مدارس هوشمند: از ادراکات رایج تا آرمان نظام آموزشی (نگاهی به طرح هوشمند سازی مدارس در تهران با رویکرد انتقادی هابرماس و با استفاده از چهارچوب مفهومی مدارس هوشمند مک گیل کرست)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصلاحات در یک نظام آموزشی عموماً با چالش ها و مشکلات مختلفی روبه رو خواهد بود؛ برای رفع آن مشکلات لازم است منتقدان به یاری دست اندکاران آن جریان اصلاحی آمده و با نگاه نقادانه راه را برای مجریان هموار نمایند. جریان موسوم به طرح هوشمندسازی مدارس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با مشکلاتی در اجرا از جمله تعارض با اهداف سند تحول آموزش و پرورش درگیر است و هدف این پژوهش واکاوی این تعارضات با الهام از روش انتقادی هابرماس و با تکیه بر واقعیت های مستخرج از مصاحبه با مسؤولان و مجریان این طرح می باشد. در این پژوهش تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه می توان با الهام از دیدگاه هابرماس در رابطه با فناوری، زمینه های بروز این تعارض ها را تحلیل کرد، راهی برای غلبه بر آن ها یافت و از تبدیل شدن فناوری به عاملی مسلط برای تعیین هذف های آموزش و پرورش جلوگیری کرد. برای دستیابی به این هدف از مصاحبه ساخت نایافته به منظور شناسایی وضع موجود و از تحلیل اسنادی و استنتاجی برای بررسی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ایران و دیدگاه های هابرماس در باره فناوری استفاده شده است. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که تعارضاتی در طرح هوشمندسازی مدارس، در سه حوزه ی کارایی نظام آموزشی،عدالت و تربیت عمومی وجود دارد. با استناج از مواضع هابرماس ضمن تصریح خاستگاه این تعارضات و تبیین ماهیت سلطه گر فناوری راهبرد رهایی از این سلطه استفاده از رویکرد مک گیل کرست در ساختار مدارس هوشمند پیشنهاد شده است.
ارائه الگوی ارتقای کیفیت آموزش با استفاده ازفناوری های نوظهور در هوشمندسازی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
76 - 47
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به روش کیفی و با شیوه نظریه داده بنیاد انجام شد. به همین منظور محقق با 26 نفر از متخصصان در سه حوزه هوشمندسازی، اینترنت اشیا و رایانش ابری که به شیوه هدفمند(گلوله برفی) انتخاب شدند، مصاحبه کرد. متن مصاحبه ها در نرم افزار MAXQDA10 ، بارگذاری و سپس کدگذاری باز با استفاده از نرم افزار انجام شد. بعد از استخراج کدها، مقوله های اصلی با استفاده از کدگذاری محوری استخراج شدند. سپس در ادامه، با کشف ارتباط بین مقوله های محوری، و بعد با انجام کدگذاری گزینشی و شناسایی مقوله مرکزی، الگوی مورد نظر بر اساس نظریه داده به صورت پارادایم ارائه شده است. نتایج تحلیل داده ها در قالب الگو شامل شرایط زمینه ای، شرایط علی، شرایط مداخله ای، راهبردها و پیامدها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بررسی میزان اثربخشی اجرای «طرح هوشمند سازی مدارس» و رابطه آن با جو یادگیری محور
منبع:
آموزش پژوهی دوره ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
47 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق تعیین اثربخشی اجرای طرح هوشمندسازی مدارس و رابطه آن با جو یادگیری محور مدرسه در مدارس متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 93- 1392 است. تحقیق حاضر، پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مدیران و معلمان مدارس هوشمند مقطع متوسطه شهر تبریز که در سال تحصیلی 93- 1392 مشغول بودند، تشکیل می دهند که از بین (460 نفر و 18 مدرسه هوشمند) به تعداد (210 نفر و 14 مدرسه هوشمند) به صورت خوشه ای و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته 38 سوالی میزان اجرای هوشمندسازی با ضریب پایایی (90/0) و پرسشنامه اجراشده 24 سوالی جو یادگیری محور مدرسه با ضریب پایایی (85/0) بود؛ که داده های جمع آوری شده از طریق روش های آماری توصیفی و استنباطی (t تک گروهی و ضریب همبستگی پیرسون) تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین اجرای هوشمندسازی در مولفه های هشتگانه(استمرار فرایند یادگیری در خارج از مدرسه، ایجاد محیط پویا و جذاب برای شکوفایی استعدادها، افزایش حضور و تعامل در فرایند یادگیری، ترویج یادگیری تجربی و دانش-آموز محوری و توسعه مهارت های کلامی، اجتماعی و تخصصی) با جو یادگیری محور مدرسه رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
اعتباریابی الگوی ارتقای کیفیت آموزش با رویکرد اینترنت اشیا و رایانش ابری در اجرای هوشمندسازی مدارس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش هوشمند یکی از ویژگی های معمول در محیط های آموزشی است که ناشی از ظهور فناوری های نوظهور است. اینترنت اشیا و رایانش ابری دو فناوری جدید هستند که می توانند در جهت ارتقای کیفیت آموزش استفاده شوند. هدف از این پژوهش اعتباریابی الگوی ارتقای کیفیت آموزشی با استفاده از اینترنت اشیا و رایانش ابری در هوشمندسازی مدارس است. روش: در مرحله اول مطالعه کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد در بهار ۱۳۹۸ بر روی 26 نفر از متخصصین اینترنت اشیا، رایانش ابری و هوشمندسازی با رعایت محرمانه بودن اطلاعات افراد مصاحبه شونده، انجام شد. در مرحله دوم و برای اعتبار یابی الگوی ارائه شده از روایی محتوایی لاوشه استفاده شد و ۱۹ نفر متخصص به پرسشنامه ای که برای اعتبار سنجی الگوی ارائه شده، تهیه شده بود پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل و اعتبار یابی الگو در ۵ محور عبارتست از: عوامل مداخله گر با ۴ مقوله اصلی و اعتبار 0/46، شرایط زمینه ای با ۳ مقوله اصلی و اعتبار 0/67، شرایط علی با یک مقوله اصلی و اعتبار 0/32، راهبردها با ۹ مقوله اصلی و اعتبار 0/7 و پیامدها با ۲ مقوله اصلی و اعتبار 0/56. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد الگوی ارتقای کیفیت آموزش با رویکرد اینترنت اشیا و رایانش ابری در هوشمند سازی مدارس در مجموع از اعتبار خوبی برخوردار است. اعتباریابی الگو نشان داد با استفاده از فناوری های نوظهور (اینترنت اشیا، رایانش ابری) در هوشمند سازی مدارس می توان کیفیت آموزش در مدارس را ارتقا داد.
نقش هوشمندسازی مدارس و راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان دوره دوم متوسطه مدارس هوشمند شهر چمستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
36 - 55
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هوشمندسازی مدارس و راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت.
روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم مدارس هوشمند شهر چمستان بوده است که تعداد آن 279 نفر است. نمونه آماری با توجه به جدول کرجسی مورگان 203 نفر برآورد شده است. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع تصادفی طبقه ای بوده است. ابزار اندازه گیری این تحقیق پرسشنامه های استاندارد بوده است که از پرسشنامه های هوشمندسازی مدارس شاویرودی (1392)؛ سازگاری تحصیلی اونیل و سریاک (1984)، محمدی و همکاران (1395)؛ راهبرد فراشناختی اونیل و عابدی (1996)، محمدی و همکاران (1395) اقتباس شده است. جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی صوری استفاده شد. جهت تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و با توجه به این که کلیه متغیرها دارای ضریب بیشتر از 7/0 بوده، پایایی آن ها تأیید شد. هوشمندسازی مدارس دارای پایایی 78/0 و سازگاری تحصیلی دارای پایایی 73/0 و راهبردهای فراشناختی دارای پایایی 79/0 است. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد.
یافته ها: نتایج فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر تأثیر هوشمندسازی مدارس و راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان تائید شد؛
نتیجه گیری: نتایج فرضیه فرعی اول تحقیق مبنی بر تأثیر هوشمندسازی مدارس بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان تأیید شد؛ نتایج فرضیه فرعی دوم مبنی بر تأثیر راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان تأیید شد.
بررسی نگرش ها، چالش ها و مشوق های یادگیری الکترونیکی در هوشمندسازی مدارس
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
62 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش ها، چالش ها و مشوق های یادگیری الکترونیکی در هوشمندسازی مدارس از دیدگاه دبیران متوسطه اول است. جامعه آماری در این مطالعه کلیه فرهنگیان شاغل در متوسطه اول(آزمایشی، رسمی و پیمانی) استان خراسان رضوی در سال 1399 تعداد 13062 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و کرجسی 374 نفر تعیین شد و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 186 مرد و 188 زن انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است، که روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر جمعی از متخصصان و کارشناسان دوره های آموزش مجازی به دست آمده و پایایی پرسشنامه (آلفای کرونباخ) 88/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار استنباطی از t تک نمونه ای استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که نگرش دبیران نسبت به یادگیری الکترونیکی در بهبود هوشمندسازی مدارس مثبت است. در نتیجه سیاستگزاران و مسئولین آموزش و پرورش با توجه به نگرش مثبت دبیران نسبت به بهره گیری از یادگیری الکترونیکی در بهبود هوشمندسازی مدارس جا دارد که توجه وافری به حذف چالش های یادگیری الکترونیکی و همچنین بسترسازی مشوق های اثربخش داشته باشند.
شناسایی چالش های پیشِ روی برنامه ریزی برای هوشمندسازی مدارس غیرانتفاعی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی موانع پیشِ روی برنامه ریزی برای هوشمندسازی مدارس غیرانتفاعی از دیدگاه معلمان ابتدایی شهر همدان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس غیرانتفاعی مقطع ابتدایی شهر همدان، شامل 460 نفر بود. حجم نمونه توسط فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان، 210 نفر تعیین و افراد به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه پایا و معتبرشده موانع هوشمندسازی مدارس بود که شامل بررسی موانع و محدودیت های «انسانی»، «زیرساختی» و «برنامه ریزی» می شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری t تک نمونه ای و آزمون فریدمن مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که از دیدگاه معلمان مدارس غیر انتفاعی مقطع ابتدایی، هوشمند سازی مدارس با موانع زیرساختاری و برنامه ریزی مواجه است. همچنین نتایج نشان داد که موانع پیشِ روی هوشمندسازی مدارس به ترتیب اولویت به صورت: برنامه ریزی، زیرساختاری و انسانی، رتبه بندی می شوند.