فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۴۱ تا ۶٬۷۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
اگرچه به نظر میرسد مفاهیم ضرورت و امکان (مفاهیم وجهی) مفاهیم جداییناپذیر مابعدالطبیعه هستند، فلاسفه تجربهگرا به طور سنتی این مفاهیم را مورد نقد قرار دادهاند. در قرن بیستم نیز چنین انتقاداتی توسط کوآین(Quine) در قالبی جدید صورت گرفته است. با وجود این، طرح مفهوم تکثر جهانهای ممکن در معناشناسی منطق موجهات، زمینهساز این باور شد که میتوان بر چالش تجربهگرایی غلبه کرد. در تبیین سرشت جهانهای ممکن، دو رویکرد متفاوت وجود دارد. گروهی از فلاسفه از رویکرد نام گرایی تقلیلی در بیان مفاهیم وجهی استفاده میکنند و سایر مفاهیم وجهی را به مفهوم جهانهای ممکن تقلیل میدهند و در مقابل، برخی از فلاسفه معتقدند مفاهیم جهانهای ممکن، ضرورت، امکان، ذاتی و عرضی اجزای یک شبکه هستند. در این مقاله ،پس از اشاره ای به رویکرد اول، انتقادی که پلنتینگا به عنوان نماینده شاخص جریان دوم به رویکرد نام گرایی تقلیلی وارد کرده است و همچنین تبیین او از ماهیت جهان ممکن شرح داده میشود و نشان داده خواهد شد که مفهوم کلیدی در اندیشه پلانتینگا وضعیت امور است و وی یک جهان ممکن را وضعیت اموری بیشینه میداند. این مسئله تبیین خواهد شد، که درک پلنتینگا از مفهوم جهانهای ممکن، با مفهوم نفسالامر در نظر حکمای مسلمان قابل تطبیق است اگرچه تمایزات مشهودی نیز با آن دارد.
فراساختنی بودگی و انگارپذیربودگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در پی ارائة تعریفی از دو مفهوم «فراساختنی بودگی» و «انگارپذیربودگی» هستیم. نخست حداقل های لازم برای یک تعریف از فراساختنی بودگی را بیان می کنیم و با اتخاذ دو پیش فرض، نگرة خود از فراساختنی بودگی را مطرح خواهیم کرد. در این مرحله دو راهبرد برای ترسیم تمایز میان دو فرایند «فراسازی» و «انگارش» طرح می کنیم، با واکاوی آن دو راهبرد تعریف های ایجابی از مفهوم های فراساختنی بودگی و انگارپذیربودگی ارائه خواهیم کرد، سعی می کنیم با برشمردن محدودیت های فراساختنی بودگی، دو رویکرد «وسیع» و «باریک» به آن را بررسی، و تعریفی سلبی از فراساختنی بودگی و انگارپذیربودگی ارائه کنیم. درنهایت ماحصل دو تعریف ایجابی و سلبی را در یک تعریف خلاصه می کنیم. مقاله را با بررسی میزان تأمین حداقل های لازم برای یک تعریف از فراساختنی بودگی توسط نگرة ما به پایان می بریم.
تحلیل و اثبات قیاس مساوات با تکیه بر مبحث نسب اربعه در منطق قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دو چیز مساوی با یک چیز، خود با هم مساوی اند»؛ این جملة معروف از دوران یونان باستان و شاید پیش از آن به مثابة اصلی بدیهی، در میان عام و خاص پذیرفته شده است. با ورود منطق به حوزة اسلامی، ابن سینا و پس از او اغلب منطق دانان مسلمان می کوشند تا آن را به مدد قیاس ارسطویی و یا روش های دیگر اثبات کنند، که به نظر می آید کوشش آن ها چندان ثمری نداشته است و مورد نقد و ایراد است. بحث پیرامون این قیاس و انواع مشابه آن که به تدریج مطرح شد، در میان معاصران نیز ادامه دارد. به نظر می آید عدم توجه به محتوای مقدمات این قیاس موجب ناکام ماندن تلاش ها بوده است. با بهره گیری از مبحث نسب اربعه، در تحلیل آن مقدمات، قیاس مساوات به راحتی اثبات می شود، با این پیش فرض که حدود وارد شده در این قیاس، مفاهیمی کلی هستند. علاوه بر این از درهم آمیختن دو مبحث قیاس و نسب اربعه، علاوه بر حل قیاس مساوات، قیاس های متعدد دیگری که متضمن نسبت هستند پدید می آیند که همگی با روش قبلی و در داخل منطق قدیم قابل اثبات هستند.
نوآورى در فلسفه و فلسفه نوآورى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش و رشد هر علمى در گرو خلّاقیت و نوآورى است. فلسفه، که حاصل تأملات عقلانى درباره پرسش هاى بنیادى و نهایى در هر موضوعى است، یکى از عرصه هایى است که ضرورت دارد درباره تحول و نوآورى در آن بیندیشیم. مراد از نوآورى، برداشتن قدم نظرى جدیدى است که به پیشرفت، گسترش و تعمیق یک علم یا پیدایش یک شاخه علمى کمک کند. فلسفه نیز همچون دیگر حوزه هاى تفکر بشرى با نوآورى ظهور و توسعه یافته است؛ اما نگاهى به تاریخ فلسفه نشان مى دهد که این حوزه در مقاطعى از تاریخش دچار گونه اى رکود شده است. تأمل در پرسش هایى که در این زمینه مطرح اند، مى تواند راهگشا باشد. برخى از این پرسش ها بدین قرارند: آیا نوآورى در فلسفه ممکن است؟ چگونه مى توان در فلسفه نوآورى کرد و راهکارهاى آن چیست؟ عوامل و موانع نوآورى کدام اند؟ چه شیوه اى از آموزش و پژوهش در فلسفه مى تواند به نوآورى بینجامد؟ چه دانش هایى به نوآورى در فلسفه کمک مى کنند؟ آیا هر نوآورى اى مطلوب است؟ آیا اعتقاد به نوآورى با شکاکیت و نسبیت در معرفت تلازم دارد؟ آیا فلسفه معاصر اسلامى در مسیر نوآورى است؟
مقاله پیش رو تأملاتى درباره این گونه پرسش هاست، که در آن ضرورت نوآورى، قلمرو آن، زمینه ها و موانع آن و عناصرى که توجه به آنها در آموزش و پژوهش فلسفى مى تواند به نوآورى بینجامد، کانون تأمل قرار گرفته است.
نقش معرفت برتر در نیل به نجات از دیدگاه اوپانیشادها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از بیان گزارشی اجمالی در باب ویژگی و مضامین اوپانیشادها، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب معرفت و نقش بنیادین آن در مسأله ی نجات پاسخ داده شود.
مقاله ی پیش رو مشتمل بر سه بخش است. در بخش اول، از دوران بزرگ تاریخ حکمت هند سخن رفته است. در بخش دوم، از تاریخ نگارش و مضامین اوپانیشادها سخن به میان آمده و گفته شده است که مباحث مندرج در اوپانیشادها چیزی است از جنس مکاشفه و شهود نه دلیل و استدلال. در بخش سوم این نوشتار، بیان شده است که معرفت به آتمن در اوپانیشادها بنیاد نجات است. در این بخش، دو تصویر از معرفت مطرح می شود: 1. معرفت برتر1، 2. معرفت فروتر2. معرفت فروتر معرفتی است اکتسابی که به امور و لذایذ ناپایدار این جهان مربوط است. به همین دلیل، فاقد اهمیّت نجات بخشی است.
معرفت برتر همان معرفت بنیاد یا معرفت به آتمن است. این مرتبه از معرفت به حقیقت فناناپذیر مربوط می شود. برای وصول به این مرتبه از معرفت، آدمی باید دل خود را از خواهش های نفسانی پاک کند. چه رهایی از خواهش های نفس و شور خودخواهی است که آدمی را به نجات می رساند. در اوپانیشادها، وصول به مکشه یک نوع تحوّل معرفت شناختی است.
تجربه گرایی و چالش تحلیلی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش عقل در کشف ارزش های اخلاقی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث فرااخلاق، بحث دربارة معرفت شناسی اخلاقی است. در این میان، بحث دربارة جایگاه عقل در کشف ارزش های اخلاقی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بحث، دیرینه ای فرقه ساز در میان اندیشمندان اسلامی داشته است. امامیه و معتزله، از توانایی عقل در کشف ارزش های اخلاقی دفاع کرده اند؛ اما اشاعره عقل را از ابزار معرفت اخلاقی به شمار نیاورده و شرع را یگانه راه کشف و فهم اخلاقیات دانسته اند. هریک از طرفین برای تثبیت دیدگاه خود و رد دیدگاه مقابل، ادله ای اقامه کرده اند.
در این نوشتار، اهم ادلة مدافعان توانایی عقل در کشف ارزش های اخلاقی بررسی شده نشان داده ایم که هر چند برخی از این ادله از اثبات مدعا ناتوان اند و نقدهایی بر آنها وارد است، اما پاره ای دیگر از آنها به درستی این مدعا را اثبات می کنند.
حقیقت علم و رابطه آن با خدا در اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی حقیقت علم و رابطه آن با خدا در فلسفه افلاطون است که ضمن آن به تبیین مسایلی نظیر علم حقیقی، ایده بودن علم و مشکلاتی که به تبع آن ظاهر می شود و پاسخ افلاطون به این مشکلات می پردازد.
افلاطون علم را به عنوان حقیقت وجودی می نگرد و علمی که توسط نفس کسب می شود، به سبب بهره مندی از این حقیقت است و این بهره مندی در بالاترین مرتبه به صورت شهود در فیلسوف محقق می گردد. این پژوهش در راستای تبیین برخی ابهامات موجود در بحث افلاطون درباره حقیقت علم این مدعا را مفروض می دارد که ایده علم با ذات خداوند وحدت دارد.
The Impact of Greece’s Political and Social Conditions (Fifth Century B.C.) on Plato’s Political Thought(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هشتم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
61 - 80
حوزههای تخصصی:
Plato is the first philosopher who states his political views in a sound philosophical system. The testimony to this statement is his two important works, i.e. Republic (Politeia) and Laws (Nomoi) in which one can trace his political views. Plato’s political writings indicate that his life as a great philosopher has never been devoid of the political and social issues of his time. The fusion of politics, metaphysics, ethics and education in Plato’s works demonstrate that he was involved in political and social problems in an important and eventful period. Since no thought is created without passing through the historical bottlenecks, an attempt is made here to examine the impacts of Greece’s eventful and flourishing period, i.e. the fifth century B.C., on Plato’s political views as the recognition of the effective factors influencing the views of a philosopher which will help the researcher understand the historical trends.
نگرش ریاضیاتی در اندیشة هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان نگرش ریاضیاتی و علم مدرن موضوعی تأمل برانگیز است که پرداختن به آن، نه تنها در فهم ما از معرفت ریاضی تأثیر می گذارد، که در دست یافتن به درکی مناسب از جهان مدرن نیز نقشی کلیدی ایفا می کند. مارتین هایدگر، این مسئله را از نظرگاهی منحصر به فرد تحلیل می کند. در این مقاله ابتدا خلاصه ای از تأملات هایدگر در باب ریاضیات و امر ریاضیاتی ارائه می شود سپس جایگاه تفکر ریاضیاتی در علم مدرن از نگاه هایدگر تحلیل می شود. نهایتاً خطر سلطة تفکر ریاضیاتی و راه نجات از خطر را در اندیشة هایدگر، مطرح می کنیم و به پاره ای از تفاوت های نحوة نگرش وی با تأمل در باب ریاضیات در فلسفة ریاضی متداول اشاره خواهیم کرد.
نقد و بررسی وابستگی روان شناختی اخلاق به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
ماهیت رویکرد میان رشته ای در حوزه علوم انسانی با تأکید بر اندیشه های هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات میان رشته ای نوعی از علوم است که پس از نمایان شدن ناتوانی و کاستی های تخصصی شدن علم ضرورت یافته است. از این جهت می توان گفت وجود تخصص گرایی، از جمله دلایل تمایل به میان رشته ای در عصر حاضر است؛ عصری که انسان ها با مسائل پیچیده و چند بعدی روبرو هستند و برای حل آنها نیاز به برخورداری از مفاهیم و روش های چند رویکردی و میان رشته ای دارند. هدف از مقاله حاضر، بررسی ماهیت دانش و به تبع آن، تحلیل ضرورت مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی از دیدگاه یورگن هابرماس نماینده مشهور مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی می باشد. این پژوهش با بهره گیری از متون معتبر و روش تحلیلی به دنبال پاسخ دادن به سوال اساسی پژوهش، یعنی ماهیت رویکرد میان رشته ای در علوم انسانی در عصر حاضر است. هابرماس بر آن است که در عصر مدرنیته قسمتی از توانایی های ذهن بشری تحت علوم طبیعی بر تمامی آن غالب گشته و مانع از شناخت واقعی جهان و تقابل میان روش های کمی گرا و کیفی گرا در علوم انسانی شده است. وی با انتقاد از روش پوزیتویستی در علوم انسانی و در مرحله بعد با ارائه نظریه عقلانیت ارتباطی و کنش ارتباطی بر چند بعدی بودن مسائل بشری و دانش بشری تاکید نموده و از طریق همگرایی و اجماع حاصل از وضعیت ایده آل به دنبال حل مسائل پیچیده بشری می باشد.
Time: Avicenna, Aristotle; Two Perspectives or One?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هشتم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
The concept of time, its existence, ontology, and epistemology are considered as a pivotal philosophical issue from the ancient Greek time up to now. Aristotle explicitly deals with this subject. His notion of time can be also seen in Avicenna’s writings. This point have arisen many questions and discussions concerning that whether Avicenna as a commentator of Aristotle simply narrates Aristotle’s view, or he elaborates and develops Aristotle’s idea and presents his own view. The aim of this paper is to study this issue and discuss about the viewpoints of some Muslim scholars who believe that Avicenna’s idea is not fundamentally different from that of Aristotle. In addition, we study the viewpoints of those who believe that although Avicenna uses the same structure as Aristotle did, his specific considerations make his theory of time distinctive. The paper elaborates that, in some senses, there are at least two differences between these two philosophers: regarding the derivative / non-derivative conceptions of time, and regarding the divisibility / indivisibility of time.
آموزش و جنسیت «نقدی بر رویکرد فمینیستی به تعلیم و تربیت زنان»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نهضت حمایت از برابری زن و مرد یا فمینیسم، گرچه بازتاب احیای بی مهری ها و محرومیت به زنان در گذشته بود، اما هم اکنون گرفتار انحراف شده و خود موجب محرومیت زن در قالبی مدرن شده است. از جمله شعارهای این نهضت، «تساوی زنان با مردان در تعلیم و تربیت» و ایجاد نظام «تعلیم و تربیت مختلط» می باشد. ایجاد نظام آموزشی مختلط، به جهت ضدیت و ناسازگاری با قانون فطرت و طبیعت اولیة انسانی و ارزش های دینی، علی رغم استقبال اولیه در برخی کشورها، شاهد بی مهری و مقابلة بسیاری از کشورهای جهان با آن بود. هم اکنون جهان متمدن امروزی، با وجود مشاهدة تبعات و پیامدهای منفی آن در ابعاد گوناگون، به ویژه در بعد آموزشی، تربیتی و اخلاقی، همچنان به آن پایبند است. دین اسلام، در راستای احترام و اکرام به قشر عظیم زن و در جهت احیای حقوق از دست رفته آنان، هر گونه برخورد افراطی و تفریطی، از جمله محرومیت زنان از حضور در اجتماع را محکوم و هر نوع اختلاط و بی بندوباری های حاصل از آن را نیز مردود می داند.
مفهوم خدا در دعاهای کودکان غربی و شرقی (آمریکایی و ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعا امری فطری است و تنها به نوع بشر اختصاص ندارد. دعا حوزه معنایی گسترده ای را دربر می گیرد و در فرهنگ های مختلف، از معانی و مفاهیم کمابیش یکسانی برخوردار است. از معانی مشترک می توان به ایجاد رابطه با خدا و درخواست نیازها از او اشاره کرد. دعا مراتب و اهداف گوناگونی دارد؛ گاهی برای رفع گرفتاری و خواسته های مادی است و گاهی به هدف والای خود، یعنی ارتباط و اتصال با دوست می رسد؛ به گونه ای که انسان خود را فراموش می کند و خدا را تنها به واسطه خدا بودن و عشق او می خواهد. دعا در اسلام و مسیحیت جایگاه ویژه ای دارد و قرآن و کتاب مقدس همواره مردم را به آن سفارش کرده اند؛ کودکان هم که از این قاعده مستثنا نیستند دعا و نیایش را می آموزند و به درگاه خداوند دعاهایی می کنند که بیانگر اعتقاد آنها به قادری مطلق است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مفهوم خدا در دعاهای کودکان شرقی و غربی (ایرانی و آمریکایی)، بر اساس اسماء افعال و صفات خداوند است؛ از این رو، مقاله به شیوه تحلیل محتوای کیفی به بررسی شش منبع در این زمینه پرداخته است. دستاوردها نشان داد خدا در دعاهای کودکان شرقی، بیشتر با اسماء افعالش، مانند رازق، شافی و به طور کلی اسمایی که بیشتر دربردارنده جنبه درخواست و نیازهای مادی است معنا می شود؛ درحالی که در دعاهای کودکان غربی خواسته های مادی کمتر به چشم می خورد. در دعاهای کودکان غربی، خدا انسان وارتر است؛ ادبیاتی که آنها در گفت و گو با خداوند به کار می برند دلیلی بر این ادعا است. ...
قیاس ناپذیری و مسئلة تعارض پارادایم های علمی؛ پیشنهاد یک نظریة سمانتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوهن مدعی است پارادایم های علمی رقیب در عین این که قیاس ناپذیر ند، با هم ناسازگارند. این مدعا این مسئله را ایجاد می کند که قیاس ناپذیری چگونه با تعارض جمع می شود؟ قیاس ناپذیری لازم می آورد که دو نظریة رقیب دارای شبکة معنایی و ساختار مقوله بندی متفاوتی باشند این راه را بر ناسازگاری و تعارض گزاره ها می بندد. در این نوشته با ارائة یک نظریة سمانتیکی و متمایز کردن دو نوع تعارض، تعارض گزاره ای و تعارض مقوله بندی، خواهیم کوشید در عین پذیرش قیاس ناپذیری و لوازم آن از تعارض پارادایم های رقیب دفاع کنیم.