مطالب مرتبط با کلیدواژه

نقادى


۱.

لاکاتوش و معقولیّت معرفت علمى

کلیدواژه‌ها: ابطال‏گرایى معقولیت روش‏شناسى نظریه‏ى معقولیت نقادى لاکاتوش برنامه‏هاى پژوهش علمى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۵۴
این مقاله بعد از مرورى کوتاه به زندگى ایمره لاکاتوش، به طرح و معرفى نظریه‏ى معقولیت وى مى‏پردازد. لاکاتوش روش‏شناسى را به مثابه یک نظریه‏ى معقولیت مى‏داند. بنابراین روش‏شناسىِ معرفت علمىِ وى، نظریه‏اى براى معقولیت معرفت علمى محسوب مى‏شود. بعد از بررسى اجمالى مفهوم معقولیت، مرورى تاریخى به زمینه‏ها و چگونگى نهادینه شدن «معقولیت معرفت علمى» و نقش روش‏هاى علم در تحقق این امر داشته و سپس‏به اختصار به علل تقلیل اهمیت معقولیت معرفت علمى پرداخته مى‏شود. لاکاتوش که دیدگاه نامعقول‏گرایى و شک‏گرایى را به دیده‏ى خوف و هراس مى‏نگرد، درصدد تدوین نظریه‏ى معقولیتى است که مشکلات روش‏شناسى‏هاى قبلى را نداشته باشد و به شک‏گرایى منجر نشود. او روش‏شناسى‏اش را به گونه‏اى تدوین مى‏کند که از یکسو نگاهى به تاریخ علم داشته باشد و از سوى دیگر، راهى براى پیشرفت علم بگشاید. او روش‏شناسى برنامه‏هاى پژوهش علمى را بسط مى‏دهد که در این‏جا به اختصار به همراه مبانى پاپرى این روش‏شناسى، ساختار، اجزا و ویژگى‏هاى آن و هم‏چنین ملاک‏هاى ترجیح نظریات و برنامه‏هاى پژوهشى به رقبایشان مورد بررسى قرار مى‏گیرد. لاکاتوش تلاش مى‏کند با ارائه‏ى ملاک‏هاى دقیق براى ارزیابى نظریات و برنامه‏هاى پژوهشى، نظریه‏ى معقولیتِ بى‏عیب و نقصى ارائه دهد. او براى ارزیابى روش‏شناسى‏ها، یک فرارَوش‏شناسى ارائه مى‏دهد که براساس آن، سایر نظریات معقولیت یا روش‏شناسى‏ها را ارزیابى کند. او در نهایت به این نتیجه مى‏رسد که روش‏شناسى برنامه‏هاى پژوهشى علمىِ وى برترین روش‏شناسى موجود است و مى‏تواند ما را از خطر شک‏گرایى برهاند.
۲.

نوآورى در فلسفه و فلسفه نوآورى(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه علم دین تاریخ فلسفه نوآورى فلسفه مقایسه اى فلسفه ورزى نقادى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۹ تعداد دانلود : ۹۵۲
پیدایش و رشد هر علمى در گرو خلّاقیت و نوآورى است. فلسفه، که حاصل تأملات عقلانى درباره پرسش هاى بنیادى و نهایى در هر موضوعى است، یکى از عرصه هایى است که ضرورت دارد درباره تحول و نوآورى در آن بیندیشیم. مراد از نوآورى، برداشتن قدم نظرى جدیدى است که به پیشرفت، گسترش و تعمیق یک علم یا پیدایش یک شاخه علمى کمک کند. فلسفه نیز همچون دیگر حوزه هاى تفکر بشرى با نوآورى ظهور و توسعه یافته است؛ اما نگاهى به تاریخ فلسفه نشان مى دهد که این حوزه در مقاطعى از تاریخش دچار گونه اى رکود شده است. تأمل در پرسش هایى که در این زمینه مطرح اند، مى تواند راهگشا باشد. برخى از این پرسش ها بدین قرارند: آیا نوآورى در فلسفه ممکن است؟ چگونه مى توان در فلسفه نوآورى کرد و راهکارهاى آن چیست؟ عوامل و موانع نوآورى کدام اند؟ چه شیوه اى از آموزش و پژوهش در فلسفه مى تواند به نوآورى بینجامد؟ چه دانش هایى به نوآورى در فلسفه کمک مى کنند؟ آیا هر نوآورى اى مطلوب است؟ آیا اعتقاد به نوآورى با شکاکیت و نسبیت در معرفت تلازم دارد؟ آیا فلسفه معاصر اسلامى در مسیر نوآورى است؟ مقاله پیش رو تأملاتى درباره این گونه پرسش هاست، که در آن ضرورت نوآورى، قلمرو آن، زمینه ها و موانع آن و عناصرى که توجه به آنها در آموزش و پژوهش فلسفى مى تواند به نوآورى بینجامد، کانون تأمل قرار گرفته است.