فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
99 - 125
حوزههای تخصصی:
دازاین بنا بر تلقی رایج، عنوان فلسفی هایدگر است بر مفهوم کلی انسان؛ یعنی انسان مِن حیث هُو انسان. ولی بررسی دقیق تر آثار وی در سال های نزدیک به وجود و زمان نشان می دهد که او در حقیقت، نوع خاصی از انسان را در نظر دارد. از این رو، هایدگر از راه های مختلفی می کوشد تعینات و تشخصات وجودی دازاین را روشن کند. یکی از راه های او، بررسی تشخصی است که دازاین از مابعدالطبیعه می گیرد. دازاین پیوند مستحکمی با مابعد الطبیعه دارد که هایدگر در آثار آن سال های خود، به تفصیل بدان می پردازد. او حتی قائل به این همانی دازاین و مابعدالطبیعه می شود. بدین اعتبار، دازاین وقتی حقیقتاً دازاین است که متعرّض مابعدالطبیعه و «پرسش راهنمای» آن، یعنی پرسش از موجود مِن حیث هو موجود شود. از سوی دیگر، او مابعدالطبیعه را پدیداری کاملاً انضمامی و تاریخی می داند که صرفاً در غرب و نه نزد هیچ ملت و فرهنگ دیگری تحقق یافته است. در نتیجه، چون دازاین وجوداً متعین به مابعدالطبیعه غربی و تاریخ آن است، پس هر انسانی هم نمی تواند باشد. اینکه هایدگر با دازاین در حقیقت، انسان اروپایی را در نظر دارد، مهم ترین نتیجه ای است که پژوهش حاضر می گیرد.
نسبت میان باور دینی و «ارزشمندی» زندگی با نظر به دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
41 - 67
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مسأله ارزشمندی زندگی، که یکی از بحرانهای معنوی انسان مدرن است، میپردازد. در این راستا ، ضمن طرح نظریات طبیعت باوران در این خصوص، از خلال بیانات علامه در سراسر المیزان دیدگاهی فراطبیعت باور و خدامحور را استخراج کرده است. بنا بر این دیدگاه، زندگی در این دنیا بدون باور به خدا و حیات پس از مرگ پوچ و لهو و لعب است، اما انسان می تواند با ایمان و عمل صالح به مقام خلافت الاهی، و به این ترتیب به زندگی ای بغایت معنادار، دست یابد. دعوی این مقاله این است که با توجه به ذومراتب بودن مفهوم ارزش و تفاوت سطح ارزشمندی زندگی، می توان گفت که در عین حال که ارزش حیات بدون باور به خدا و زندگی پس از مرگ در مقایسه با ارزش حیات مورد نظر علامه مایل به هیچ است، از منظر ذهنی شخص صاحب زندگی چنین نیست. در عین حال، حتی از منظر عینی می توان میان دیدگاه فراطبیعت باور علامه و نظریه های طبیعت باور جمع کرد و نتیجه گرفت که هر یک از این دو درصددند تا شرایط دستیابی به مرحله خاصی از ارزشمندی زندگی را بیان کنند.
بررسی نظریه تلازم گفتاری بودن خطابات قرآنی با تاریخ مندی قرآن از نگاه نصر حامد ابوزید با رویکرد اصولی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۵
85 - 108
حوزههای تخصصی:
در راستای نظریه جهان شمولی خطابات اللهی که تاریخی به بلندای تاریخ بعثت پیامبر اکرم
دارد، نظریه تاریخ مندی قرآن و برخی آموزه های آن، نظریه ای است که اخیراً توسط برخی نواندیشان دینی منسوب به جریان فکری نومعتزله- از جمله نصر حامد ابوزید- ارایه شده است. آنها متأثر از نگرش تاریخی نگری در غرب و همچنین تأثیرپذیری از نظریه گفتاری و شفاهی بودن متون مقدس، گفتاری بودن سبک قرآن را مؤید و شاهد تاریخیت قرآن می دانند. بررسی این موضوع افزون بر لوازمی که بر آن مترتب است، از جهت سابقه بحث شفاهی بودن خطابات در کتب اصولی و وجه ارتباط یا تمایز آن با نظریه تاریخ مندی قرآن و اینکه چگونه از اصل مشترک گفتاری بودن، نتایج متفاوتی گرفته شده است، دارای اهمیت است. در این مقالله با روش توصیفی- تحلیلی به نقد و بررسی این موضوع، با تأکید بر اصل «گفتاری بودن وحی» از یک سو و تکیه بر مبانی اصولیان در موضوع خطابات شفاهی می پردازیم و معلوم می گردد ادعای ملازمه بین گفتاری بودن و تاریخیت قرآن ادعایی سست و بدون پشتوانه عقلی است؛ بلکه علاوه بر مبانی متعدد کلامی، مبانی اصولیان هم، مانع از ملازمه بین سبک گفتاری و تاریخی بودن قرآن می شوند.
تبیین و تحلیل پاسخ های صدرالمتاللهین و علامه طباطبایی به مدعای شکاکان یونان باستان درباره «ناتوانی حس و عقل از ادراک»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
حوزههای تخصصی:
شکاکیت که اعتقاد به عدم امکان معرفت داشته است، در مقاطع مختلف تاریخ فلسفه با چهره های متنوع و گوناگونی بروز یافته است. اگرچه شکاکیت همراه خود آثار مخرب فراوانی به بار آورده و در برخی برهه های تاریخ ضربه های سنگینی بر فلسفه و اندیشه وارد کرده است، اما باید اذعان نمود که شکاکان، ما را در نیل به فهم و تحلیل دقیق مباحث معرفت شناسی یاری نموده اند. یکی از شبهه هایی که شکاکان یونان باستان بر استواری شکاکیت و عدم امکان معرفت مطرح نموده اند، «ناتوانی حس و عقل از ادراک» است. صدرالمتاللهین این شبهه شکاکان یونان باستان را پاسخ داده است؛ او شکستن خطای حواس را به حس مشترک و حل خطای خیال را به عقل ارجاع داده است. همچنین خطای عقل را با ارجاع به «اصل استحالله اجتماع نقیضین» و بازگشت علوم حصولی به حضوری، حل کرده است. نگارندگان در گام بعدی به تبیین دیدگاه علامه طباطبایی از چیستی و نشان دادن مقام وقوع خطا و «اصل اجتماع و ارتفاع نقیضین»، پرداخته و در پایان پاسخ های ملاصدرا و علامه را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند.
بررسی امکان وجود رابطه ای قابل فهم میان «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
169 - 195
حوزههای تخصصی:
استدلال دیویدسن علیه اعتبار تمایز «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»، یا به اصطلاح «جزم سوم تجربه گرایی» بحث های فراوانی را برانگیخته است. دو ایراد کلی به دیدگاه دیویدسن از این قرار است: ۱. بر خلاف ادعای دیویدسن، استدلال های او «اصل ایده یک طرح مفهومی» را مردود نمی شمارد، بلکه انتقادهای او صرفاً به برداشت خاص کواین از «طرح مفهومی» وارد است. ۲. کل استدلال های دیویدسن مبتنی بر آموزه های معناشناختی او است و پذیرش و رد آنها اساساً وابسته به موضعی است که در برابر نظریه معنای او اتخاذ می کنیم. در این مقاله پس از بیانِ مختصر استدلال دیویدسن و دو ایراد یادشده، انتقاد تازه ای به استدلال دیویدسن مطرح می کنیم به این مضمون که استدلال دیویدسن علیه تجربه گرایی حتی در صورت موفقیت نتیجه ای ضعیف تر از آن چه خود او ادعا می کند به دست می دهد. حتی اگر فرض کنیم استدلال دیویدسن صحیح است، او فقط نشان داده نظریه هایی که تجربه گرایان تا به حال عرضه کرده اند نمی تواند نقش توجیهیِ تجربه حسی را تبیین کند. از این جا، بر خلاف ادعای دیویدسن، نمی توان نتیجه گرفت که ارائه چنین تبیینی علی الاصول ممکن نیست. به طور خاص به یکی از پاسخ هایی که تجربه گرایان در سال های اخیر ارائه کرده اند اشاره می کنیم، که دست کم از گزند انتقادات ضدمبناگرایانه دیویدسن در امان است.
دیدگاه متکلمان در حدوث جهان و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
625 - 651
حوزههای تخصصی:
درباره حدوث و ازلیت جهان دو دیدگاه مختلف (ازلیت و غیرازلیت) بین متألهان مطرح شده است. نویسنده در این مجال بعد از تبیین مسئله بحث و مفهوم شناسی، با توضیح سه رویکرد عقلی (حصر وجود مجرد به خدا، حدوث لازمه اصل اختیار و اراده، استحاله اضافه بر بی نهایت، نفس حدوث حادث دلیل بر توقف و انقضای گذشته ازلی، ورود مبدأ بر حوادث گذشته مستلزم وجود مبدأ بر کل) و قرآنی و روایی موافقان حدوث، به تحلیل و ارزیابی ادله آنان می پردازد و در دلالت آنها بر نظریه حدوث، جرح وارد می کند.
مفهوم شناسی «فطرت» و نفی ادرکات فطری در اندیشه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
161 - 178
حوزههای تخصصی:
مفهوم «فطرت» از مفاهیمی است که در زبان فلاسفه اسلامی و غربی بیان شده است. در منابع اسلامی نیز در خصوص رابطه انسان با دین در آیات قرآن و روایات نیز آمده است. پیرو کاربرد اخیر، نظریه فطرت در اندیشه متاخرین از جمله مطهری به نحوی مطرح و پرداخته شده که در اندیشه فلسفی مسبوق به سابقه نیست. در فلسفه غرب در قالب اندیشه «ادراکات فطری» بیان شده است. هر چند در اندیشه فلاسفه اسلامی از جمله ابن سینا مکرر «فطرت» به کار رفته است ولی بر هیچکدام از دو معنای فوق دلالت ندارد. این مقاله ضمن بیان معنا و کاربرد فطرت در تفکر سینوی به رد این انگاره که وی قائل به ادراکات فطری- اعم از تصوری و تصدیقی- است پرداخته است. فطرت در عبارات شیخ به معنای نوعی استعداد و نیز طبیعت هر قوه ادراکی که استعداد خاص خود را داشته و مشوب به هیچ مدرَکی غیر خود نگشته است، اطلاق شده است؛ او از «فطرت عقل» و «فطرت وهم» نام می برد. فطرت به معنایی که متاخرین، معطوف به گرایش دینی انسان، مطرح نمودند در ابن سینا و فلاسفه متقدم اسلامی مطرح نیست. در عبارات ابن سینا نیز شواهد و دلایل زیادی بر نفی هر گونه معرفت فطری، به معنی دکارتی آن، وجود دارد. علم انسان از معرفت حسی شروع می-شود و هیچ گونه ادراکی قبل از محسوسات در ذهن و لوح ضمیر انسان منقوش نیست.
بررسی و نقد دیدگاه های معرفتی و ادراکی در تبیین چگونگی فهم عبارت های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره فهم زبانی و ویژگی های آن دو نظریه غالب وجود دارد: دیدگاه معرفتی و دیدگاه ادراکی. دیدگاه معرفتی معتقد است مراد از فهمیدن یک اظهار، شناخت معنای آن اظهار است. اما دیدگاه ادراکی فهمیدن یک قطعه از زبان را از جنس ادراک حسی و شبیه دیدن یک شیء می داند. در این مقاله نشان خواهیم داد فهم زبان نوعی شناخت نیست. برای مثال فهمیدن یک قطعه از زبان برخلاف شناخت می تواند با بخت یا شانس همراه باشد. همچنین نشان خواهیم داد که شباهت هایی که میان فهمیدن یک عبارت زبانی و دیدن یک شی وجود دارد، به نفع دیدگاه ادراکی است و با اهمیت تر از آن است که در این نزاع نادیده گرفته شود. مثلا فهمیدن مانند دیدن، حالت غیر ارادی و خودکار است. همچنین به لحاظ پدیداری، ما یک عبارات زبانی را به صورت محتوادار و تفسیر شده می فهمیم، همانگونه که اشیاء را به صورت محتوادار می بینیم. یک مزیت رویکرد شناختی توانایی تبیین نقش شناختی و استنتاجی دانش زبانی و دانش عمومی ما از جهان در فهم الان مان از یک عبارت زبانی است. در انتهای مقاله نشان خواهیم داد که دانش زبانی ما می تواند نقشی روانشناختی و نه شناختی در فهم زبانی ما داشته باشد و همچنین استدلال خواهیم کرد که دانش عمومی ما از جهان، می تواند بخشی از استعداد فهمی ما در فهم یک عبارت زبانی باشد و در نتیجه نیازی به فرآیندهای شناختی و استنتاجی برای رسیدن به فهم زبان نیست.
An Objection to the Branching Model for Time(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
173 - 192
حوزههای تخصصی:
Future Contingency has been an old debate between philosophers throughout history. On one hand, Aristotle thinks events of the future happen contingently. On the other hand, Diodorus believes what happens in the future is now determined. Diodorus has presented an argument for determinism based on a few premises. Logicians and philosophers try to avoid determinism by denying the first premise of Diodorus, which is the necessity of the past. However, they only regard a qualified version of this premise based on the medieval argument for determinism while some other philosophers consider this premise in a general way. A new argument shall be presented in this paper for determinism similar to the medieval one based on the general version of the premise which is not rejected by systems which reject the medieval argument. This flaw originates in a few properties of the branching model for time. We shall show what this property is and how it would be possible to resolve the problem this property creates.
رتبه بندی شاخص های آرامش معنوی در معماری مساجد سنتی مبتنی بر ادراک «حس معنویت» با بهره گیری از روش «VIKOR»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساجد در تاریخ معماری ایران، همواره نقطه به اوج رسیدن هنر و معماری اسلامی بوده است. معماری مساجد به دنبال الهام از مفاهیم کلام الهی است تا فضایی ایجاد بکند که عالم ملکوت و عالم ناسوت را قرین هم سازد و فضای معنوی واحدی را بیافریند. هدف این پژوهش مقایسه تطبیقی 9مسجد سنتی شهر یزد2، از لحاظ شاخص های معنوی کارشده در معماری این مساجد؛ به رشته تحریر در آمده است. روش تحقیقاز ماهیتی توصیفی – تحلیلی برخوردار است. در گام نخست به صورت مطالعات میدانی- کتابخانه ای؛ جهت استخراج شاخص های معنوی مساجد از منابع معتبر3 صورت گرفته، سپس شاخص ها به تأیید 8متخص در این زمینه رسید است.در مرحله دوم به صورت تحلیلی به آزمون داده ها از طریق نرم افزار «SPSS21» و روش «ویکور» انجام گرفته است. شاخص های مورد بررسی در این پژوهش: 1- نسبت طلایی، 2- تقارن و زوج بودن اجزا، 3- اشکال و خطوط منحنی، 4- رعایت استفاده از رنگ های گرم و سرد در کنار هم، 5-مصالح 6- استفاده از تلفیق حسی 7- سلسله مراتب 8- تزیینات مفهومی است. نتایج نشان می دهد که مساجد: مسجد جامع یزد، مسجد حظیره، مسجد ریگ و مسجد ملااسماعیل از لحاظ شاخص های آرامش معنوی در حد قابل قبولی قرار دارند.
ماهیت شرطی لزومی جزئیه در منطق سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرطی قابل پذیرش در منطق سینوی مسور بوده و بر این اساس در یکی از چهار قالب محصوره قرار می گیرد. پس از ورود منطق جدید تلاش های برای صورت بندی شرطی ها در زبان منطق جدید شکل گرفت. یکی از مسایلی که در این تلاش ها پیش آمد چگونگی صورت بندی شرطی لزومی جزییه بود. رابطه میان مقدم و تالی در این گونه از شرطی متصل می تواند با ادات شرطی و یا عطفی معرفی شود. در این مقاله با مطالعه متون متعدد سنت منطق سینوی نشان داده ایم که شواهد مختلفی برای انتخاب هر یک از دو ادات وجود دارد. این شواهد در شیوه بیان، استدلال ها، و پاردوکس ها و اختلافات موجود در این سنت یافت می شود. براین اساس انتخاب هر یک از این دو ادات برای نشان دادن ماهیت رابطه مقدم و تالی در شرطی لزومی جزییه به معنای نادیده گرفتن بخشی از شواهد خواهد بود.
ربط و نسبت مفاهیم زیبایی و عشق نزد بوعلی و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
279 - 295
حوزههای تخصصی:
بوعلی و سهروردی زیبایی را براساس کمال مفهوم سازی کرده اند. زیبایی حقیقی در آثار این دو فیلسوف از یک سو بر واجب الوجود، و از دیگرسو بر افعال و اخلاق و ملکات ارادی انسانی که منجر به سعادت نهایی شود، اطلاق می گردد. ابن سینا اصطلاح عشق ارادی را به میان آورده و مؤلفه ادراک را در آن اخذ کرده است. از آنجا که ادراک شامل انواع حسی، خیالی، وهمی، ظنی و عقلی است، عشق ارادی و زیبایی نیز دارای همین مراتب است. شیخ الرییس شریف ترین مرتبه عشق ارادی را که متوقف بر ادراک عقلی است، عشق عقلی یا اختیاری یا نطقی می خواند و مراتب پایین تر عشق را عشق حیوانی می نامد. شیخ اشراق عمدتاً پیرو مفهوم سازی های بوعلی سینا است. سهروردی به زبان داستان و رمز به مفاهیم زیبایی و عشق توجه کرده است. او نمادهای سلطان عشق و سلیمان عشق را برای تصویرسازی عشق عقلی به کار برده است. از نگاه هر دو فیلسوف، عشق طریق وصول به زیبایی است و تنها راه نیل به زیبایی حقیقی، عشق نطقی است.
مبانی مابعدالطبیعی برتری دموکراسی در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
85 - 102
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا نخستین و مهم ترین فیلسوف سیاسی است که دموکراسی را بهترین نوع حکومت قلمداد کرد. برتری دموکراسی در فلسفه سیاسی اسپینوزا بر مبانیِ مابعدالطبیعیِ اندیشه وی مبتنی است. اسپینوزا درباره سرشت انسان از دو موضع سخن گفته است: از سویی، به تبیین طبیعت گرایانه ای از انسان می پردازد و کُناتوس یا صیانت ذات را نخستین و بنیادی ترین ویژگی همه موجودات طبیعی، از جمله انسان معرفی می کند، از دیگر سو، دستگاه مابعدالطبیعه کمال گرایانه اش ایجاب می کند که نمونه اعلایی برای سرشت بشر برگزیند و با آن نشان دهد که چگونه می توان به آزادی از بند انفعالات نفسانی دست یافت و با دور کردن انسان ها از عقل ستیزی امیال، آن ها را در محدوده عقل قرار داد. اسپینوزا، دموکراسی را به این دلیل برتر می داندکه طبیعی ترین و عقلانی ترین نوع حکومت است؛ طبیعی ترین است، چون بیشترین شباهت را به وضعیت طبیعی آدمیان دارد که در آن انسان برای صیانت از ذات خویش آزاد است و حق دارد هرآن چه را که در توان دارد انجام دهد، وعقلانی است، چون هرچه تعداد تصمیم گیرندگان بیشتر باشد امکان حاکمیت انفعالات ویران گر و غیرعقلانی کم تر می شود. در واقع، عقلانی بودن دموکراسی به دلیل تأمین هدفی است که رشد اخلاقی و عقلانی افراد در آن شکل می گیرد و در نتیجه انسان را به نمونه برتر سرشت انسان که در اخلاق از آن صحبت کرده بود، نزدیک می کند. پرسش راهبر ما در این مقاله این است که چگونه تفوق دموکراسی بر دیگر انواع حکومت، زاییده دستگاه مابعدالطبیعی اسپینوزا است؟ مدعای اصلی مقاله این است که ادعای اسپینوزا در باب تفوق دموکراسی تنها زمانی قابل فهم است که تلقی وی را از سرشت انسان که بر مبانی مابعدالطبیعی اش استوار است، دریابیم.
قیاس تلازم در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
197 - 218
حوزههای تخصصی:
قیاس تلازم در قرآن کریمچکیده قیاسی که کبرای آن شرطیه متصله باشد قیاس تلازم نامیده می شود. این قیاس در دو حالت «وضع مقدم» و «رفع تالی»، منتج و در سایر اشکال عقیم است. قیاس های تلازم ذکر شده در قرآن کریم چند حالت دارد: گاهی شرایط عمومی و اختصاصی قیاس تلازم در آنها کاملا رعایت شده است اما به علت وضوح، برخی مقدمات یا نتایج آنها ذکر نشده و قیاس اصطلاحاً مضمر و مرخم است؛ اما گاهی ظاهراً شرایط اختصاصی قیاس تلازم در آنها رعایت نشده و از «رفع مقدم » و «وضع تالی» نتیجه گیری شده است. در این پژوهش به بررسی برخی از مهم ترین قیاس های تلازم در قران کریم پرداخته شده و در مواردی که ظاهراً شرایط اختصاصی قیاس تلازم رعایت نشده است، علت آن بررسی و با استفاده از محتوای قرآن کریم و قواعد کلی استدلال؛ مانند «تلازم شرطیات»، این قیاس ها به قیاس های معتبر، مؤول و اثبات شده است که قران کریم که کتاب هدایت انسان است و او را به اندیشیدن دعوت می کند، با زبان انسان نازل شده و قواعد کلی اندیشه و تفکر در آن رعایت شده است. کلید واژگان : قرآن کریم، قیاس تلازم، وضع مقدم، رفع تالی،
از آزادی متافیزیکی تا آزادی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
41 - 62
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش بر آن است که جایگاه آزادی (اختیار) در تفکر کانت بنا بر تفسیر هایدگر نشان داده شود؛ اختیاری که بنا بر این تفسیر، نه اختیاری متافیزیکی و متعلق به بعد نفس الامری آدمی در مقام سوژه، بلکه اختیاری وجودی و بنیاد امکان پذیری وی به عنوان دازاین (وجودی در جهان) است. چنین آزادی بنیادی ای نه نیازمند اثبات و نه اساساً پذیرای هرگونه بحث نظری است؛ بلکه در عمل و در جریان به کارگیری تصمیم های آزادانه انسانی است که هم نشینی وجود یکپارچه خود با آزادی را درمی یابیم و به بی وجهی و نابه جایی تلاش های نظری فلاسفه برای اثبات موضوعی بی نیاز از اثبات و استدلال پی می بریم؛ فعلیت آزادی را باید در درون و در نحوه هستی مندی خودمان بجوییم؛ نه در استدلال های خشک و چارچوب مند استدلالیون و این کانت بود که با اشارات ارزشمند خود در نقد دوم هرچند به نحوی مبهم متفطن این امر شد و مقدمات گشتی بزرگ را برای هایدگر فراهم کرد.
تحلیل فلسفی رابطه قضا و قدر با مسأله استجابت دعا از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
113 - 135
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم عمیق در ادیان توحیدی و اسلامی، فرهنگ دعا و نیایش است. اگر حقیقت دعا و استجابت آن به خوبی تبیین نگردد، ابهاماتی با برخی مباحث کلامی همانند پذیرش نظام قضا و قدر الهی به دنبال خواهد داشت. در پژوهش حاضر با رهیافتی فلسفی-عقلانی بر مساله استجابت دعا در حکمت متعالیه، یکی از ابهامات اساسی یعنی رابطه استجابت دعا و نظام قضا و قدر را مورد بررسی قرار دادیم. در این مقاله سعی نمودیم تا در تحلیل و تبیین مساله استجابت دعا و رابطه آن با نظام قضا و قدر، رویکرد هستی شناسی ملاصدرا به عالم هستی و مراتب سیر وجودی و معرفتی ایشان را نیز لحاظ نماییم. پرسش اساسی این جستار عبارت است از "بر اساس مبانی فکری ملاصدرا چه نسبتی میان نظام قضا و قدر الهی و مساله استجابت دعا برقرار است؟" برخی از نکاتی که در این پژوهش بدان دست یافتیم عبارت است از این که استجابت دعا نه تنها با نظام قضا و قدر الهی در تناقض نبوده بلکه به عنوان بخشی از این نظام، به منزله اسباب و وسایطی است که سبب وصول داعی به مقصد می گردد. لذا هر چند برخی علل و روابط مبهم و ناشناخته ای در تحقق مطلوب و استجابت دعا موجود می باشد، اما دعا و استجابت آن خارج از نظام علی معلولی عالم که در راستای همان قضا و قدر الهی است، نمی باشد و نوعی وحدت میان علت استجابت دعا و قضا وقدر برقرار است.
معانی تمثیلی آب در تعلیم دائویی: نظرگاه طریقت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
5 - 17
حوزههای تخصصی:
دو تعلیم طریقتی در دو سنّت شرق دور و اسلام، یعنی آیین دائویی و تصوف، درباره معانی تمثیلی آب تعالیم قابل قیاس بسیاری دارند. اگرچه با اتّخاذ نظرگاه های مختلف، جوانب متفاوت این تمثیل را لحاظ کرده اند، تعالیم مذکور پیرامون مفهوم حیات، به مقاصد قریب و اشارات متناظر می رسند. آب اوّلاً نمودار منبع حیات است که معاً و علی السویه مشتمل است بر همه مقدورات ظهور و بذر حیات همه چیز. در این معنی رمز آب به عنصر اعظم و عرش حیات در تعلیم ابن عربی اشاره می کند که همسنگ است با مرتبه غرقه گاه محجوب (هوئِن لوئِن) آب در مقام نخستین تجلّی واحدیت بزرگ (تای یی) در تعلیم دائویی. این آب ازلیِ مرتبه لاظهور در مراتب ظهور نیز با همان کیفیت متجلّی است. در این نوشته، پس از نگاهی مختصر به وجوه تمثیلی مختلف آب در تصوف و تبیین جایگاه حیات در آیین دائویی، از نظرگاه تصوف به معانی عمده تمثیل آب در تعلیم دائویی می پردازیم.
بررسی برهان درجات کمال بر اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
293 - 316
حوزههای تخصصی:
اثبات وجود خدا، همواره از مهم ترین دغدغه های فکری بشر بوده است. از این رو، در طول تاریخ اندیشه های دینی، اقامه برهان های مختلف برای اثبات وجود خداوند و نیز سنجش میزان اعتبار هر کدام از این برهان ها؛ از مسائل اساسی اندیشمندان بوده اند. یکی از این برهان ها که بیشتر در فلسفه غرب و در آثار توماس آکوئیناس عرضه شد، برهان درجات کمال است که البته به دلیل سوءفهم هایی که در ادراک آن صورت گرفته، مورد نقدهای بی رحمانه ای نیز بوده و از همین رو، دراللهیات فلسفی غرب چندان به آن توجه نشده است. این برهان در فلسفه و کلام اسلامی نیز ناشناخته مانده یا بی اعتبار تلقی شده است. در این مقاله، ضمن معرفی برهان درجات کمال و بیان پیشینه آن، به برخی انتقادها از این برهان پاسخ خواهیم داد و نیز ضمن مقایسه اجمالی آن با تقریر صدرایی از قاعده امکان اشرف در فلسفه اسلامی، تلاش کرده ایم بر پایه مبانی حکمت صدرایی، تقریر تازه ای از این برهان ارائه دهیم.
Five Answers on Pragmatism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۴
1 - 14
حوزههای تخصصی:
Prof. Haack answers a series of questions on pragmatism, beginning with the origins of this tradition in the work of Peirce and James, its evolution in the work of Dewey and Mead, and its influence beyond the United States in, for example, the Italian pragmatists and the radical British pragmatist F. C. S. Schiller. Classical pragmatism, she observes, is a rich and varied tradition from which there is still much to be learned—as the many ways her own work in logic, epistemology, metaphysics, philosophy of science, and philosophy of law has been informed by the old pragmatists testify. Of late, however, this tradition has been misunderstood, impoverished, and vulgarized by self-styled neo-pragmatists; here, Haack turns her attention specifically to the conception of pragmatism as essentially a political philosophy, and the near-vacuous equation of pragmatism with “problem-solving.”
تصویر هریچ از نقد ویتگنشتاین متأخر بر مابعدالطبیعه و نظریه معنای رساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین متأخر در آرای دوره متقدم خود که در رساله منطقی-فلسفی ابراز شده اند بازنگری کرده است. پل هریچ در بخشی از اثر تازه خویش فرافلسفه ویتگنشتاین (2012) به تشریح و بررسی این انتقادها در پژوهش های فلسفی پرداخته است.در این مقاله می کوشم نشان دهم تصویر هریچ از نقدهای ویتگنشتاین متأخر تصویری نادرست، فاقد پشتیبانی متنی و متکی بر فرض هایی متعارض با هم است. نخست تصویری مجمل از مابعدالطبیعه رساله به ترسیم خواهم کرد. از آن پس درک هریچ از مفهوم «شیء» در رساله را توضیح خواهم داد. در بخش سوم روایت هریچ از سه ایراد (T3)، (T4) و (T6) ویتگنشتاین متأخر بر هستی شناسی رساله را توضیح خواهم داد. در نهایت به نقد تصویر هریچ خواهم پرداخت و استدلال خواهم کرد روایت وی از آرای ویتگنشتاین متأخر درباره هستی شناسی رساله به جهت شواهد متنی ضعیف و از لحاظ فلسفی نامنسجم و متناقض است.