مطالب مرتبط با کلیدواژه

محتوای تجربی


۱.

رهایی از جزم سوم تجربه گرایی؛ طرد بازنمایی گرایی و حرکت به سوی استنباط گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جزم سوم تجربه گرایی بازنمایی گرایی استنباط گرایی طرح مفهومی محتوای تجربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۷ تعداد دانلود : ۳۲۰
دانلد دیویدسن اعتماد به تمایز میان «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی» را جزم سوم تجربه گرایی معرفی می کند. در این مقاله نشان می دهیم که نقد دیویدسن درواقع متوجه کاستی های اساسی رویکرد بازنمایی گرایانه به معنا و معرفت است. آموزه محوری بازنمایی گرایی این است که در تبیین معنا و معرفت باید برای مفهوم بازنمایی اولویت قائل شد و آن را پایه ای تلقی کرد. انتقاد اصلی دیویدسن به رویکرد بازنمایی گرایانه این است که ما درک روشن یا قابل فهمی از رابطه بازنمایی نمی توانیم داشته باشیم، زیرا اساساً هیچ چیزی وجود ندارد که گزاره ها یا نظریه ها را صادق کند. در ادامه این ادعا را بررسی کرده ایم که انتقادهای دیویدسن را می توان با درپیش گرفتن رویکرد استنباط گرایانه پاسخ گفت. به طور خاص، استنباط گرایی می تواند چگونگی فهم عبارت زبانی را تبیین کند و همین طور برداشت غیردوگانه انگارانه از امر مفهومی به دست دهد. خود دیویدسن نیز به رغم اشاره به مشکلات عمده بازنمایی گرایی، شرحی از معنا و معرفت به دست می دهد که به علت تأکید بر مفهوم صدق، درنهایت به شکلی از بازنمایی گرایی متعهد است.
۲.

بررسی امکان وجود رابطه ای قابل فهم میان «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طرح مفهومی محتوای تجربی جزم سوم تجربه گرایی نظریه نزدیک معنا نظریه دور معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۲۵۱
استدلال دیویدسن علیه اعتبار تمایز «طرح مفهومی» و «محتوای تجربی»، یا به اصطلاح «جزم سوم تجربه گرایی» بحث های فراوانی را برانگیخته است. دو ایراد کلی به دیدگاه دیویدسن از این قرار است: ۱. بر خلاف ادعای دیویدسن، استدلال های او «اصل ایده یک طرح مفهومی» را مردود نمی شمارد، بلکه انتقادهای او صرفاً به برداشت خاص کواین از «طرح مفهومی» وارد است. ۲. کل استدلال های دیویدسن مبتنی بر آموزه های معناشناختی او است و پذیرش و رد آنها اساساً وابسته به موضعی است که در برابر نظریه معنای او اتخاذ می کنیم. در این مقاله پس از بیانِ مختصر استدلال دیویدسن و دو ایراد یادشده، انتقاد تازه ای به استدلال دیویدسن مطرح می کنیم به این مضمون که استدلال دیویدسن علیه تجربه گرایی حتی در صورت موفقیت نتیجه ای ضعیف تر از آن چه خود او ادعا می کند به دست می دهد. حتی اگر فرض کنیم استدلال دیویدسن صحیح است، او فقط نشان داده نظریه هایی که تجربه گرایان تا به حال عرضه کرده اند نمی تواند نقش توجیهیِ تجربه حسی را تبیین کند. از این جا، بر خلاف ادعای دیویدسن، نمی توان نتیجه گرفت که ارائه چنین تبیینی علی الاصول ممکن نیست. به طور خاص به یکی از پاسخ هایی که تجربه گرایان در سال های اخیر ارائه کرده اند اشاره می کنیم، که دست کم از گزند انتقادات ضدمبناگرایانه دیویدسن در امان است.