رضا قربان جهرمی

رضا قربان جهرمی

سمت: دانشجوی دکترا
مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۷ مورد.
۱.

مقایسه اثربخشی درمان اضطراب به روش طرحواره درمانی بر کمال گرایی، مسئولیت پذیری و عزت نفس زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثربخشی اضطراب طرحواره درمانی عزت نفس زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۹
زمینه: اضطراب، تشویش یا دلشوره از یک احساس منتشر، ناخوشایند و مبهم هراس و نگرانی با منشأ ناشناخته است که شامل عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژی است. تاکنون مطالعات متعددی به بررسی نتیجه درمان های مختلف بر اضطراب پرداخته اند ولی مطالعه ای به روش طرحواره درمانی بر کمال گرایی، مسئولیت پذیری و عزت نفس زنان در درمان اضطراب انجام نشده است. هدف: ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف اثربخشی درمان اضطراب به روش طرحواره درمانی بر کمال گرایی، مسئولیت پذیری و عزت نفس زنان انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری متشکل از تمامی زنان دارای اضطراب 20 تا 30 سال مراجعه کننده به کلینیک حضور نو واقع در شهر تهران بود. از این افراد تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند و پیش از اجرای مداخلات پرسشنامه های کمال گرایی (تری-شورت و همکاران، 1995)، مسئولیت پذیری (گاف، 1984) و عزت نفس (روزنبرگ، 1965) را تکمیل کردند. پس از آن، گروه آزمایش تحت آموزش طرحواره درمانی قرار گرفت. در نهایت هر دو گروه پس آزمون را دریافت کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد بین دو گروه در دو مؤلفه کمال گرایی مثبت (019/0 >p و 275/6 =F) و کمال گرایی منفی (006/0 >p و 136/9 =F) تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن بود که در متغیر مسئولیت پذیری (009/0 >p و 808/7 =F) و عزت نفس (001/0 >p و 439/13 =F) بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: استفاده از روش طرحواره درمانی در درمان اضطراب باعث کاهش کمال گرایی و ارتقای مسئولیت پذیری و عزت نفس افراد شده و ازاین رو آگاهی از این آموزش می تواند در جهت بهبود متغیرهای کمال گرایی، مسئولیت پذیری و عزت نفس افراد داری اضطراب به روانشناسان، مشاوران، دانشجویان و سایر متخصصان کمک نماید.
۲.

مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی توسعه ی راهبرد خود تنظیمی و آموزش راهبردهای شناختی بر اساس مدل انگلرت بر اختلال خواندن دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راهبردهای خودتنظیمی راهبردهای شناختی اختلال خواندن اختلال یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۸۰
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی آموزش راهبرد خود تنظیمی و آموزش راهبردهای شناختی بر کاهش اختلال خواندن دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز توانبخشی و آموزشی اختلالات یادگیری خاص منطقه 1 شهر تهران در سال 1401 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت آموزش راهبردهای خودتنظیمی اقتباس از احمدیان و همکاران (1396) و راهبردهای شناختی اقتباس از بهرامی و همکاران (1390) قرار گرفتند. از پرسشنامه اختلالات یادگیری ویلکات و همکاران (2011) و آزمون اختلال خواندن و نارساخوانیِ نما کرمی نوری و همکاران (1387) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها از به دست آمده از تحلیل واریانس آمیخته با نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش اختلال خواندن داشته است (05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی اثربخشی بیشتری بر کاهش اختلال خواندن دارد (05/0>P). بر اساس نتایج آموزش راهبردهای خودتنظیمی و شناختی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای کاهش اختلال خواندن دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در مراکز اختلالات یادگیری با همکاری سازمان آموزش و پرورش می تواند به کار برده شوند.
۳.

مقایسه سیستم های مغزی رفتاری، سرمایه اجتماعی خانواده و کنترل هیجانی نوجوانان پسر بزهکار و غیر بزهکار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: بزهکار سیستمهای مغزی - رفتاری سرمایه اجتماعی خانواده کنترل هیجانی نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۶۹
مقدمه: کودکان و نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست به عنوان یکی از آسیب پذیرترین و حساس ترین اقشار جامعه که در مراکز شبه خانواده ساکن هستند، علاوه بر مشکلات خاص دوره نوجوانی، به علت محرومیت از خانواده و شرایط زندگی در این محیط با مسائل و مشکلاتی مضاعف مواجه اند. ازاین رو، این پژوهش با هدف واکاوی و شناسایی موانع و چالشهای نوجوانان دختر ساکن در مراکز شبه خانواده، برای شروع زندگی مستقل انجام شده است. روش: این مطالعه یک پژوهش کیفی است. مشارکت کنندگان در این پژوهش نوجوانان دختری است که بخشی از زندگی خود را در مراکز شبه خانواده بوده و نهایتاً به زندگی مستقل ترخیص شده اند و کارشناسان و متخصصان این حوزه هستند. روش نمونه گیری نیز به صورت هدفمند انجام شده است. بر اساس معیار اشباع اطلاعات با 15 نفر از نوجوانان دختر 19 تا 22 ساله و 10 نفر از کارشناسان این حوزه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل تماتیک انجام گرفت. یافته ها: هفت مضمون اصلی از تحلیل اطلاعات به دست آمد که شامل انعطاف پایین قوانین و دستورالعملهای مرتبط، نبود برنامه ریزی جامع نگر در تأمین نیازها، متزلزل بودن شرایط زندگی، جامع نبودن حمایتها، بازدارنده های مادی، گسست از جامعه و شاخصهای فردی بود. بحث: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در شرایطی نوجوانان دختر مراکز شبه خانواده برای شروع و ادامه موفق یک زندگی مستقل با موانع و چالشهای کمتری مواجه می شوند که سبک زندگی در مراکز به شرایط طبیعی خانواده هر چه بیشتر شبیه شود و از طرف دیگر حمایتهای منظم و جامعی برای هر نوجوان پس از ترخیص در نظر گرفته شود.
۴.

اثربخشی بسته آموزشی تقویت غلبه طرفی بر کارکردهای اجرایی و ادراک دیداری کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال یادگیری خاص غلبه طرفی کارکردهای اجرایی ادراک دیداری کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲ تعداد دانلود : ۲۵۲
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی تقویت غلبه طرفی بر مؤلفه های کارکردهای اجرایی و ادراک دیداری در کودکان با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون به همراه گروه گواه بود. از میان کودکان مقطع ابتدایی از 7 تا 12 سال که در کلینیک های روان شناسی شهر تهران در سال 1399 تشخیص اختلال یادگیری خاص گرفته بودند، به صورت غیرتصادفی در دسترس، ۳۰ نفر انتخاب و در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون دست برتری ادینبرگ، جدول عصبی-رشدی دلاکاتو، آزمون ادراک دیداری TVPS-R و پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف استفاده شد. نتایج نشان داد که بسته آموزشی تقویت غلبه طرفی بر کارکردهای اجرایی (01/0p< و 47/8=F) و ادراک دیداری )01/0p<و 20/10(F= کودکان با اختلال یادگیری خاص تأثیر داشته است.
۵.

نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین الگوهای فرزندپروری و رفتارهای بازدارنده تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۱۱۰
زمینه و هدف: مطالعه رفتارهایی که می توانند بازدارنده سبک زندگی سالم تحصیلی فراگیران باشند، همواره مورد علاقه و توجه پژوهشگران بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین الگوهای فرزندپروری و رفتارهای بازدارنده تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه کمّی به روش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1402 بود؛ که 407 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شدند و بوسیله پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری (بامریند، 1973)، خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982)، مقیاس های فریبکاری تحصیلی (فارنسه و همکاران، 2011)، اهمال کاری تحصیلی (سواری،1391) و پرسشنامه پرخاشگری (ویلیامز و همکاران، 1996) مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری بوسیله نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که الگوهای فرزندپروری هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی بر رفتارهای بازدارنده تحصیلی اثر معناداری دارد (05/0>P)؛ و این نقش با میانجی گری خودکارآمدی برجسته تر نیز می شود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنادار الگوهای فرزندپروری با رفتارهای بازدارنده تحصیلی و تأیید نقش میانجی خودکارآمدی، در این زمینه پیشنهاد می شود به منظور کاهش رفتارهای بازدارنده تحصیلی دردانش آموزان ضمن توجه به الگوهای فرزندپروری، بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان نیز تمرکز شود. در این زمینه آشنایی خانواده ها با نقش الگوهای فرزندپروری بر زندگی تحصیلی دانش آموزان و برگزاری جلسات آموزشی دارای اهمیت است.
۶.

نقش واسطه ای مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی در ارتباط بین سرمایه اجتماعی با نوع دوستی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرمایه اجتماعی مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی نوع دوستی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۸۰
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی در ارتباط بین سرمایه اجتماعی با نوع دوستی دانش آموزان بود. روش این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بود و جامعه آماری دانش آموزان هنرستان های تربیت بدنی استان سیستان و بلوچستان بودند که تعداد 285 نفر به عنوان نمونه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی لی و همکاران (2008)، سرمایه اجتماعی خلیفه سلطانی و همکاران (1400) و نوع دوستی منزور و اولاوریتا (2021) بود. برای بررسی روایی پرسشنامه ها از روایی صوری و محتوایی استفاده شد. داده ها از طریق روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شد. تحلیل های مدل سازی معادلات ساختاری، برازندگی الگوی پیشنهادی را تایید کرد. نتایج حاکی از اثرات مثبت و مستقیم سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی بر نوع دوستی بود. همچنین اثر مثبت و غیرمستقیم سرمایه اجتماعی از طریق مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی بر نوع دوستی دانش آموزان نشان داده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، یکی از روش های ترغیب دانش آموزان برای درگیری در رفتارهای فرانقش جهت نوع دوستی، بهبود سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی است.
۷.

اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش فرزندپروری مثبت آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی رابطه ی مادر - کودک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۸
زمینه: رابطه مادر-کودک یکی از عوامل مهم برای رشد کودک محسوب می شود. تاکنون اثربخشی شیوه های آموزشی مختلفی بر رابطه مادر و کودک انجام شده است ولی تاکنون مطالعه ای به بررسی مقایسه دو رویکرد پرکاربرد در این زمینه که می تواند به تدابیر عملی برای بهبود روابط مادر-کودک و ارتقای سلامت روانی کودکان منجر شود نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران و کودکان با مشکلات رفتاری مراجعه کننده به کلینیک های آگاه، آفرینش و نیمرخ شهر شیراز در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 40 نفر از مادران وکودکان بودند که با توجه به ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی) جایگزین شدند. پس از افت نمونه، ۱۵ مادر در گروه فرزندپروری مثبت و ۱۸ مادر در گروه فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی باقی مانند. شرکت کنندگان قبل و پس از آموزش پرسشنامه رابطه کودک- والد (پیانتا، ۱۹۹۲) را تکمیل کردند. یافته های پژوهش با استفاده نرم افزار SPSS-23 و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش های فرزندپروری مثبت و فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود رابطه مادر-کودک اثربخش هستند (001/0 >P). نتایج آزمون های تعقیبی شفه نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی در مقایسه آموزش فرزندپروری مثبت تأثیر بیشتری بر بهبود رابطه مادر-کودک داشت (001/0 >P). نتیجه گیری: این نتایج می توانند به والدین و متخصصان روانشناسی کمک کنند تا روش های بهتری را برای پرورش و پشتیبانی از کودکان انتخاب کنند و روابط خانوادگی سالم تری را تقویت نمایند. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت درمانگران می توانند به منظور اثربخشی بیشتر، از میان این دو آموزش، آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهنی سازی را به منظور بهبود رابطه مادر-کودک انتخاب کنند.
۸.

تحلیل روان کاوانه شخصیت اصلی رمان هَرَس براساس آرای کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رمان هرس نسیم مرعشی روان کاوی کارن هورنای روان رنجوری اضطراب بنیادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۳
کارن هورنای از جمله روان کاوانی است که بیش از فروید بر تعامل های اجتماعی به مثابه عواملی مؤثر بر شکل گیری شخصیت تأکید کرد و در تحلیل هایش، روان کاوان را به دقت در بسترهای اجتماعی ای که فرد در آن رشد می کند، فراخواند. ما نیز در این جُستار با بهره گیری از آرای هورنای به تحلیل شخصیت اصلی رمان هَرَس؛ یعنی نَوال، پرداختیم. روش ما در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقصودمان، پاسخ به این پرسش اصلی بود که نَوال برای محافظت خویش در برابر اضطراب بنیادی از کدام گرایش روان رنجور استفاده کرده است؟ یافته های این مقاله نشان داد که شرایط نامطلوب ایام کودکی نوال، همچون فقدان مادر و عدم توجه پدر به نیازهای اساسی اش به شکل گیری اضطراب بنیادی در شخصیت او می انجامد. در ایام جوانی مرگ فرزند سبب شدت یافتن اضطراب بنیادی در او می شود. نَوال برای محافظت از خود در برابر اضطراب بنیادی از گرایش های روان رنجورانه (حرکت به سوی مردم، حرکت علیه مردم و حرکت به دور از مردم) بهره می جوید و در نهایت دوری از مردم را برمی گزیند و گرایش روان رنجورانه حرکت به دور از مردم در او شکل می پذیرد. این گرایش به سبب تعارضی که با دیگر گرایش ها دارد موجب شکل گیری تضاد بنیادی در شخصیت نوال می شود. در این شرایط، او برای محافظت از خویش  به خود ایده آلی (مادری برای تمام مردگان) رومی آورد. خود ایده آلی به نوبه خود بر وخامت شرایط روانی شخصیت می افزاید و او را بیش از پیش از واقعیت پیرامون و خود واقعی اش دور می سازد.
۹.

کاربرد هوش مصنوعی (یادگیری ماشینی) در روانشناسی یادگیری: رونمایی از بینش ها و جهت گیری های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری ماشین درک مطلب پردازش زبان طبیعی ویژگی های نحوی و واژگانی یادگیری زبان انگلیسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
زمینه: تلاقی هوش مصنوعی (AI)، روانشناسی و زبان شناسی کاربردی به ویژه در حوزه یادگیری زبان، مسیری جذاب را برای کاوش در فرآیندها و مکانیسم های پیچیده زیربنایی شناخت انسان باز کرده است. الگوریتم های یادگیری ماشینی این پتانسیل را دارند که اصول اساسی یادگیری زبان به ویژه درک مطلب را به عنوان متغیر اصلی یادگیری زبان روشن کنند ولی بررسی ادبیات این حوزه نشان داد تاکنون مطالعه ای به بررسی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلیسی با تکنیک های یادگیری ماشین انجام نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی مهم ترین ویژگی های نحوی و واژگانی مؤثر بر درک مطلب زبان آموزان انگلبسی با تکنیک های یادگیری ماشین نظارت شده بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری در این مطالعه شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر تهران در سال 1402 بود که زبان انگلیسی را در مؤسسات آموزش زبان یاد می گیرند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 360 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون BALA (یانگ، 2022) به صورت کتبی و گفتاری بود. برای تحلیل داده ها از الگوریتم های موجود در بسته نرم افزاری COVFEFE (کمیلی و سایرین، 2019) تحت نرم افزار Python استفاده شد. یافته ها: 260 ویژگی از متون کامپیوتری تهیه شده از پاسخ های گفتاری و نوشتاری زبان آموزان با استفاده از الگوریتم های پردازش زبان طبیعی (NLP) استخراج شد. سپس از مدل های یادگیری درخت تصمیم، نزدیک ترین همسایه، روش بردار پشتیبان، شبکه عصبی و روش خطی منظم برای پیش بینی درک مطلب با استفاده از ویژگی های زبانی استخراج شده استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تغییرات درک مطلب خواندن زبان آموزان را می توان با استفاده از ویژگی های دستوری و واژگانی استخراج شده به خوبی مدل سازی کرد. علاوه بر این، بیست ویژگی که بیشترین نقش را در تبیین واریانس دارند، شناسایی شد. این مطالعه نشان می دهد که روش های ML می توانند بررسی دقیق فرآیندهای زبانی مربوط به درک مطلب را تعیین کنند.
۱۰.

مدل ساختاری باور به دنیای عادلانه بر اساس حمایت اجتماعی با نقش میانجی طرحواره های هیجانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باور به دنیای عادلانه حمایت اجتماعی طرحواره های هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۸۱
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر طرحواره های هیجانی در رابطه بین باور به دنیای عادلانه و حمایت اجتماعی انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی دیابت در تهران بود که 350 نفر به صورت تصادفی از میان مراجعه کنندگان سه ماه پاییز سال 1400-1399 به کلینیک دیابت تابان (منطقه 2 تهران) انتخاب شدند. این پژوهش به دلیل دوران پاندمی ویروس کووید-19 به صورت مجازی انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس باور به دنیای عادلانه (Dalbert و Sutton & Douglas)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (Zimet et al.) و مقیاس طرحواره های هیجانی (Leahy) بود. داده های به دست آمده به روش تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص های برازش مدل پژوهش وضعیت مطلوبی داشت (9/0<GFI)، و طرحواره های هیجانی در رابطه بین باور به دنیای عادلانه و حمایت اجتماعی نقش میانجی ایفا کرد. این مدل 63 درصد از تغییرات باور به دنیای عادلانه را در بیماران دیابتی تبیین می کند. این بدان معنی است که طرحواره های هیجانی نقش میانجی گری در رابطه بین حمایت اجتماعی و باور به دنیای عادلانه دارد.
۱۱.

مقایسه اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر خود انتقادگری و خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خود انتقادگری خودکارآمدی والدینی بازی درمان دلبستگی محور بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک اختلال اضطراب جدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۴
زمینه و هدف: یکی از چالش ها در کار کردن با کودکان، در مقایسه با بزرگسالان این است که کودکان وبزرگسالان در دنیای متفاوتی زندگی می کنند. مشکلات کودکان در جریان رشد اغلب با عدم توانایی بزرگسالان برای درک آنها، پاسخ به احساساتشان و یا تلاش آن ها برای ایجاد ارتباط توام است.پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر خود انتقادگری و خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری (سه گروهی) با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجهای مادر-کودک پنج تا شش ساله دختر و پسر دارای اضطراب جدایی بود که در منطقه ۴ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ در مراکز پیش دبستانی و یا مهدکودک های شهر تهران ثبت نام کرده بودند، تشکیل دادند که از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش بازی درمانگری دلبستگی محور(شامل بازی هایدرمانی، فرزندپروری مثبت با استفاده از پسخوراند ویدئویی (ژافر، باکرمنز-کرانبرگ و ایزن دورن،2008)، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک (شامل روش لندرث مبتنی بر بهبود روابط والد-کودک و ایجاد همدلی و پذیرش از جانب والدین برای کودک، براتون و دیگران، ۲۰۰۶).نیز 10 جلسه 120 دقیقه تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش حاضر شامل خود انتقادگری (تامپسون و زاروف، 2004) و خودکارآمدی والدینی (دومکا و همکاران، 1996) بودند. یافته ها:تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. یافتهها نشان داد که هر دو مداخله به کاررفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری خود انتقادگری و خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی را بهبود بخشند (0/05< P). با این تفاوت که میزان تغییر در مؤلفه خود انتقادی درونی در گروه بازی درمانی دلبستگی محور کاهش بیشتری (60/22=F و 0/05< P). در نسبت به بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد (33/343=F و 0/05< P) داشته است. نتیجه گیری:با توجه به اثربخشی مداخله های انجام شده می توان گفت هر دو آموزش با به کارگیری تکنیک های ویژه هر مداخله توانسته خود انتقادگری و خودکارآمدی والدینی مادران کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی را بهبود دهند.
۱۲.

Comparing the Effectiveness of Schema Therapy and Mindfulness-Based Stress Reduction Program on Sexual Satisfaction in Married Individuals(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Sexual Satisfaction Married Mindfulness Schema therapy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
Objective: The present research aimed to compare the effectiveness of schema therapy and a mindfulness-based stress reduction program on sexual satisfaction among married individuals. Method: This quasi-experimental study employed a pretest-posttest design with a one-month follow-up and included a control group. The study population consisted of all married individuals with marital issues who visited the Khodbidari Psychological Center in the first half of 2019, totaling approximately 180 individuals. From this group, 45 individuals were selected through purposive sampling and randomly assigned to three groups of 15. The experimental groups underwent 8 sessions of 90-minute schema therapy by Young et al. (2003) and the mindfulness-based stress reduction program by Kabat-Zinn (2003), while no intervention was performed for the control group. The data collection tool was the Sexual Satisfaction Scale (Larson et al., 1998). The data were analyzed using SPSS software version 21 and repeated measures ANOVA. Findings: The results indicated that there was a significant difference in sexual satisfaction scores among the groups (p = 0.001, F = 21.58), and both schema therapy and the mindfulness-based stress reduction program increased sexual satisfaction among married individuals. Furthermore, there was no significant difference between the two groups in this regard (p < 0.05). Conclusion: According to the results, both schema therapy and the mindfulness-based stress reduction program can be used to improve sexual satisfaction in married individuals.
۱۳.

Examining the Effectiveness of the Combined Eyberg Parent-Child Interaction Training and Personality-Centered Parenting on Internalizing and Externalizing Problems in Children Aged 7 to 10 Years(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Eyberg Parent-Child Interaction Training personality-centered parenting internalizing problems Externalizing Problems

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۷
Objective: This study aimed to examine the effectiveness of the combined Eyberg Parent-Child Interaction Training and personality-centered parenting on internalizing and externalizing problems in children aged 7 to 10 years. Methods: The research method was a quasi-experimental design with a pre-test and post-test control group. The research population included mothers of children aged 7 to 10 years in Tehran with internalizing and externalizing problems. From this population, 30 mothers were selected through convenience sampling and randomly assigned to two equal groups (each group consisting of 15 participants). The experimental group received eight 90-minute online sessions of Eyberg Parent-Child Interaction Training and personality-centered parenting, while the control group received no intervention. For data analysis, first, descriptive information related to the research variables was provided. Findings: After confirming the assumptions for using covariance analysis, the hypothesis test results indicated that the combined intervention package of Eyberg Parent-Child Interaction and personality-centered parenting had an effect on internalizing and externalizing problems (p < .01). Comparison of the effect sizes obtained showed that the intervention package had the most significant impact on four components (aggression, thought problems, somatic complaints, and anxiety/depression) out of a total of eight behavioral problem components (p < .01). The effect size (eta coefficient) demonstrates the intervention's impact on the dependent variables. Comparison of the effect sizes showed that the intervention package had the greatest impact on anxiety/depression with an eta coefficient of 0.511, followed by thought problems with an eta coefficient of 0.443, aggression with an eta coefficient of 0.385, and somatic complaints with an eta coefficient of 0.351. Conclusion: The findings indicated that parental training led to a reduction in children's internalizing and externalizing problems. The results suggest that prioritizing and examining parenting styles should be considered the first line of treatment, as children learn how to interact with others within the family, and family experiences serve as models for their future social relationships.
۱۴.

طراحی و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توانمندسازی حرفه ای روایی محتوایی خودکارآمدی شغلی مشاوره برخط (آنلاین)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۵۴
هدف: مشاوره روان شناختی، سوپرویژن و مشاوره در محیط آنلاین گسترده شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد. در مرحله اول پس از مرور ادبیات و مفاهیم موجود در حوزه مشاوره برخط، شیوه نامه توانمندسازی حرفه ای تدوین شد. سپس 5 نفر از متخصصان روان شناسی و مشاوره، روایی محتوایی جلسات را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری مشاوران برخط (آنلاین) در شهر تهران در زمستان سال 1402 بودند که با نمونه گیری دو مرحله ای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونه گیری هدفمند غربالگری انجام شد. در مرحله دوم از بین مشاورین واجد شرایط، بر اساس روش تصادفی ساده 20 نفر با دارا بودن ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. برنامه توانمندسازی حرفه ای طی 7 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، و پس از گذشت 2 ماه پیگیری به عمل آمد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی حرفه ای اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که برنامه توانمندسازی حرفه ای به طور معنی داری خودکارآمدی شغلی در مشاوران برخط را افزایش می دهد (433/21=F، 001/0sig=) و در مرحله ی پیگیری این اثر به طور معنی داری ماندگار بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که برنامه توانمندسازی حرفه ای می تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای افزایش خودکارآمدی شغلی در روان شناسان و مشاوران برخط (آنلاین) مورد توجه قرار گیرد. شماره ی مقاله: ۴
۱۵.

مقایسه اثربخشی بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر بهزیستی روانشناختی کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی روانشناختی بازی درمانی دلبستگی محور بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک اختلال اضطراب جدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۱۳۷
زمینه: بر اساس گزارش های سازمان جهانی بهداشت، در حال حاضر 20 درصد از کودکان و نوجوانان در سراسر جهان دارای مشکلات سلامت روانی هستند، اما پوشش درمانی مؤثر در این حوزه بسیار کم است. بنابراین به کارگیری مداخلات مبتنی بر شواهد برای کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی یک ضرورت بنبادی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمان دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر بهزیستی روانشناختی کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادران و کودکان پنج تا شش ساله دختر و پسر دارای اضطراب جدایی بود که در منطقه ۴ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ در مراکز پیش دبستانی و یا مهد کودک های منطقه 4 شهر تهران ثبت نام کرده بودند، تشکیل دادند نمونه پژوهش 45 نفر از مادران و کودکان منطقه 4 شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه های آزمایش بازی درمانگری دلبستگی محور به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای و بازی درمانی مبتنی بر روابط والد-کودک را به مدت 10 جلسه 120 دقیقه دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (عابد و همکاران، 2016) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS.24 با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به طور معناداری بهزیستی روانشناختی کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی را بهبود بخشیدند (05/0>P). نتایج آزمون های تعقیبی بنفرونی نشان داد که بین بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوتی وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به مطالب گفته شده و شیوع نسبتاً بالای این اختلال و همبودی آن با سایر اختلالات در بین کودکان ونوجوانان استفاده از مداخلات مبتنی بر شواهد از جمله بازی درمانی دلبستگی محور و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک می تواند بخش قابل توجهی از پریشانی روانشناختی آن ها را کاهش دهد.
۱۶.

الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن دشواری در تنظیم هیجان سبک های دلبستگی شدت درد طرحواره های ناسازگار اولیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۵ تعداد دانلود : ۴۴۶
مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن، انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک درد بیمارستان عرفان شهر تهران در نیمه دوم سال 1399 بود که 300 فرد مبتلا به درد مزمن به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از از پرسشنامه چند بُعدی درد وست هاون- ییل، سیاهه سبک های دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی از طریق متغیر میانجی گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان، اثر غیرمستقیم معنی داری بر شدت درد در افراد مبتلا به درد مزمن دارد. این بدان معنی است که طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگرجهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش میانجی گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت درد دارد. بنابراین با در نظر گرفتن طرحواره های حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش مؤثری در شدت درد افراد مبتلا به درد مزمن داشت.
۱۷.

مدلیابی سبک زندگی تحصیلی سلامت محور بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی با نقش میانجی عزت نفس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سبک تحصیلی دانش آموز عزت نفس نیازهای بنیادین روانشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۲۶۷
مقدمه: سبک زندگی تحصیلی سلامت محور چارچوبی ارزشمند در شناسایی مولفه های انگیزشی و پیش بینی سلامت تحصیلی فراگیران می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور انجام شد. روش ها: مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 1400-1399در بر می گیرد که به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد ۷۴۴ نفر از بین آنها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامت محور، پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک ارتقا دهنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (35/0) دارای همبستگی مثبت معنادار و سبک بازدارنده تحصیلی سلامت محور با نیازهای بنیادین روانشناختی (32/0) و عزت نفس (21/0) دارای همبستگی منفی معنادار در سطح 01/0 بود. همچنین عزت نفس در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و سبک زندگی تحصیلی سلامت محور دارای نقش میانجی بود (05/0 >P). نتیجه گیری: بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور ارتقای رفتارهای سبک زندگی سلامت محور در دانش آموزان می توان به تدوین برنامه هایی در جهت اصلاح عزت نفس و نیازهای بنیادین روانشناختی اقدام نمود.
۱۸.

نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتیاد به بازی های آنلاین نیازهای بنیادین روانشناختی تمایزیافتگی خود دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۱۹
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تمایزیافتگی خود در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان متوسطه دوم انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال 1402-1401 تشکیل دادند که از میان آنان 400 دانش آموز (۲۰۰ دختر و 200 پسر) بر پایه فرمول کاین به صورت نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای اعتیاد به بازی های آنلاین (وانگ و چانگ، 2002)، نیازهای بنیادین روانشناختی (لاگواردیا و همکاران، 2000) و تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.7 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روانشناختی و تمایزیافتگی خود بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر مستقیم دارند. نیازهای به علاوه، بنیادین روانشناختی بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر غیرمستقیم داشت. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش نیز برازش مطلوبی با داده ها داشت (RMSEA= 0/055, GFI= /088). بحث و نتیجه گیری: این گام مهمی در جهت شناخت عوامل موثر بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان می باشد.
۱۹.

الگوی ساختاری رابطه ساختار انگیزشی با رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش: نقش میانجی راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش آموز تیزهوش حل مسئله ساختار انگیزشی رفتار خودشکن تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۱ تعداد دانلود : ۴۰۴
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه مدارس تیزهوشان شهر تهران در سال 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 674 نفر برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای خودشکن، پرسشنامه ساختار انگیزشی و پرسشنامه حل مسئله بود. تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که رفتارهای خودشکن با ساختار انگیزشی انطباقی و سبک حل مسئله اعتماد به حل مسائل دارای رابطه منفی و با سبک گرایش/اجتناب و کنترل شخصی حل مسئله دارای رابطه مثبت معنادار در سطح 01/0 هستند. همچنین راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی دارای نقش میانجی بود (01/0> p ). بر این اساس، رفتارهای خودشکن در دانش آموزان از طریق ساختار انگیزشی و راهبردهای حل مسئله قابل پیش بینی است و راهبردهای حل مسئله دراین بین دارای نقش میانجی است. نتایج مطالعه حاضر را می توان در اختیار فعالان حوزه تعلیم و تربیت قرارداد تا در برنامه ریزی و طراحی مداخلات آموزشی درزمینهکاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مورداستفاده قرار دهند.
۲۰.

ارتباط خطرپذیری براساس ادراک سبک والدگری و ناگویی هیجانی نوجوانان با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با نقش تعدیل گری جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خطرپذیری ادراک سبک والدگری ناگویی هیجانی حمایت اجتماعی ادراک شده شبکه های اجتماعی نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۶۰
زمینه و هدف: بروز هر یک از رفتارهای پرخطر در جامعه ایران به یک مسئله اجتماعی تبدیل شده است. همچنین خطرپذیری بر سلامتی نوجوانان تأثیر نامطلوبی می گذارد و گفته می شود ارتکاب حداقل یک مرتبه از این نوع رفتارها در طی دوره نوجوانی، احتمال بروز سایر مشکلات و سازش نایافتگی های بزرگسالی را پیش بینی می کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ساختاری خطرپذیری بر اساس سبک والدگری و ناگویی هیجانی نوجوانان شهر مشهد با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با نقش تعدیل گری جنسیت انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کاربردی و همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر 14 تا 18 سال مدارس متوسطه نواحی یکم، سوم، و هفتم شهر مشهد در نیم سال دوم سال تحصیلی 1401-1400 بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 600 دانش آموز مقاطع تحصیلی نهم، دهم، یازدهم، و دوازدهم بود که به روش در دسترس انتخاب شدند . ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(زاده محمدی، 1390 )، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (تیلور، 1986)، پرسشنامه ادراک سبک والد گری (گرولنیک و همکاران، 1997)، پرسشنامه مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988)، و پرسشنامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی (حسینی اسفیدواجانی، 1400) بود. تحلیل داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار است. بین ادراک از سبک والدگری و حمایت اجتماعی ادراک شده با خطرپذیری در دختر و پسر رابطه منفی و معنادار، و بین ناگویی هیجانی با خطرپذیری در دختر و پسر رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0/01>P). همچنین نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین ادراک سبک والد گری و ناگویی هیجانی با خطرپذیری نوجوانان، مورد تأیید قرار گرفت (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در رابطه بین خطرپذیری با ادراک سبک والد گری و ناگویی هیجانی در نوجوانان دختر و پسر نقش واسطه ای به عهده دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان