روح الله خدیوپور

روح الله خدیوپور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

تحلیل عقده حقارت در شخصیت اصلی رمان بازی آخر بانو براساس آرای آلفرد آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: بازی آخر بانو بلقیس سلیمانی آلفرد آدلر احساس حقارت عقده ی حقارت عقده ی برتری علاقه ی اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۳
آثار بلقیس سلیمانی (۱۳۴۲) به سبب بیان مصائب زنان، بستر مناسبی برای تحلیل های روان کاوانه است. از این رو ما در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی و با رویکردی روان کاوانه به تحلیل شخصیت گل بانو در رمان بازی آخر بانو پرداختیم و براساس آرای آلفرد آدلر به این پرسش اساسی پاسخ دادیم که چه عواملی موجب شکل گیری احساس حقارت و عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو شده اند. یافته های این پژوهش نشان داد که شرایط پرورش و تربیت اولیه ی گل بانو که تمامی تنبیه و آزار اوست؛ پایه های اساسی شکل گیری احساس های حقارت در شخصیت او را شکل می دهند که رفتار متخاصم و کاسبکارانه ی مادر در کنار فقدان حمایت پدر، نقش محوری و اصلی را در این مسئله ایفا می کنند و سرانجام ناتوانی گل بانو در جبران احساس های حقارت منجر به شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیتش می شود. از مهم ترین عوامل شکل گیری عقده ی حقارت در شخصیت گل بانو می توان به فقر و نظام مردسالار که بسترهای ظلم و تعدی را فراهم می کنند، اشاره کرد. این عوامل، نهایتاً احساس بی ارزشی و خشم را در گل بانو پرورش می دهند.
۲.

تحلیل روان کاوانه شخصیتِ زنِ رمانِ دل فولاد براساس آرای کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۲۱۰
کارن هورنای (۱۹۵۲- ۱۸۸۵) از جمله روان کاوانی است که بیش از فروید بر تعامل های اجتماعی به مثابه عواملی مؤثر بر شکل گیری شخصیت تأکید کرد و در تحلیل هایش، روان کاوان را به دقت در بسترهای اجتماعی ای که فرد در آن رشد می کند، فراخواند. ما نیز در این جُستار با بهره گیری از آرای او به تحلیل و بررسی شخصیت اصلی رمان دل فولاد؛ یعنی، افسانه پرداختیم. روش ما در این پژوهش توصیفی تحلیلی و مقصودمان، پاسخ به این پرسش اصلی بود که افسانه برای محافظت خویش در برابر اضطراب بنیادی از چه سازوکاری بهره گرفته است. یافته های این پژوهش نشان داد که، کلیدِ فهم و شناختِ اضطراب افسانه، درک نظام مردسالاری است که او مجبور به زیستن در آن است. در بستر مناسبی که نظام مردسالار فراهم می کند، پدر خشن و همسر قمارباز افسانه خود را مُحق می دانند تا دست به تحقیر و آزار او بزنند که همین امور موجبات اضطراب بنیادی را در شخصیت او فراهم می کنند. اضطراب افسانه بعد از مهاجرت به تهران و در پی اثبات شایستگی خویش به پدرش افزایش می یابد. از این رو، او برای مقابله با آن از گرایش روان رنجورانه ی حرکت علیه مردم استفاده می کند، اما این سازوکار در تعارض با گرایش های عزلت گزینی و مهرطلبی قرار می گیرد و موجب شکل گیری تضاد بنیادی در شخصیتش می شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان