۱.
کلید واژه ها:
درس پژوهی متغیرهای زمینه ای درس پژوهان موفق استان خراسان رضوی
در راستای انجام درس پژوهی موفق عوامل متعددی تاثیرگذار هستند. هدف این پژوهش اول بررسی مهمترین عوامل موفقیت در اجرای درس پژوهی و جایگاه متغیرهای زمینه ای (شامل سن، محل تدریس، سطح تحصیلات، جنسیت و رشته تحصیلی) بود. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه ای محقق ساخته انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی درس پژوهان موفق در استان خراسان رضوی (سال تحصیلی1396-1395) است که تعداد آنها برابر با 1568 نفر می باشد. براساس جدول مورگان و توسط روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 310 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، مانوا و مقایسه های زوجی استفاده شد. یافته ها بیانگر آن بود که یک درس پژوهی موفق بیش از آنکه به "شناسایی و تدوین یک مساله آموزشی مناسب" یا "نحوه مشاهده و بازخورد ناظران" بستگی داشته باشد؛ تحت تاثیر "کیفیت تدریس معلم" قرار دارد. همچنین بین عوامل موثر بر موفقیت در اجرای درس پژوهی و دو متغیر "سن و محل تدریس"، تفاوت معناداری وجود دارد اما بین عوامل موثر بر موفقیت در اجرای درس پژوهی و متغیرهای "سطح تحصیلات، جنسیت و رشته تحصیلی"، تفاوت معناداری وجود ندارد.
۲.
کلید واژه ها:
نیازهای آموزشی سواد آموزان البرز
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نیازهای آموزشی سواد آموزان رده سنی 10 تا 49 ساله استان البرز است. پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد کیفی است. این نوع پژوهش با توجه به هدف از نوع مطالعات کاربردی است برای پاسخ به پرسش این پژوهش یعنی شناسایی نیازهای آموزشی سواد آموزان از روش پژوهش اکتشافی و تکنیک دلفی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران، کارشناسان و آموزش دهندگان آموزش وپرورش استان البرزشامل (ناحیه یک، دو، سه، چهار، طالقان، اشتهارد، نظرآباد، ساوجبلاغ) است.تعداد 20 نفر(5 نفر از مدیران، 5نفر ازکارشناسان و10 نفر از آموزش دهندگان) به روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه «نیمه ساختاریافته» استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که مهم ترین نیازهای سواد آموزان شامل یازده نیاز نیازهای اجتماعی،نیازهای اقتصادی،نیازهای فرهنگی، نیازهای سیاسی،نیازهای معنوی ،نیازهای بهداشتی ،نیازهای علمی،نیازهای شغلی،نیازهای هنری،نیازهای فناوری و نیازهای مربوط به محیط زیست هستند.همچنین هر نیاز خود نیز دارای زیر مقوله هایی است.
۳.
کلید واژه ها:
رسانه های دیجیتالی تربیت اخلاقی دوره ابتدایی
هدف پژوهش حاضر، بررسی چالشهای رسانه-های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره ابتدایی و راهکارهای پیشگیرانه آن است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوای کیفی) و استنتاجی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای- اسنادی است و اسناد مورد تحلیل شامل کتب، پایان نامه، مقالات و پیشینه مطالعاتی است. یافته های پژوهش نشان داد؛ مهمترین چالش های رسانه های دیجیتال در تربیت اخلاقی دانش آموزان شامل هنجارشکنی، قانون گریزی، تزلزل جایگاه تربیتی والدین و مربیان، سست شدن فضایل تربیتی و اخلاقی، روزمرگی و نابودی تفکر انتقادی، توجه به نیازهای لوکس و غیر ضروری، نقض حریم خصوصی است. همچنین نظارت بر استفاده بهینه از رسانه های دیجیتال (شامل تعیین چارچوب محدودکننده و تقویت تعاملات بین فردی و گروهی)، ایجاد چهره ای الگویی در استفاده منطقی از رسانه ها (شامل مدیریت زمان و میزان استفاده، مدیریت و نظارت بر محتوای رسانه ها، حفظ حریم خصوصی)، پرهیز از معصوم پنداری رسانه ها ، پرورش مهارت تفکر انتقادی و فراگیری سواد رسانه ای مهمترین راهکارهای پیشگیرانه آن است. در پایان می توان چنین نتیجه گیری کرد؛ اگر رسانه های دیجیتال نتوانند همسو با اهداف تربیت اخلاقی نهاد آموزش و پرورش به پرورش کودکانی اخلاق مدار، آگاه، توانمند و مسئولیت پذیر بپردازد در آینده قبول صلاحیت های آن از سوی گروه های مرتبط ذینفع (خانواده ، مدرسه و جامعه) زیر سؤال خواهد رفت.
۴.
کلید واژه ها:
ارزیابی آمادگی آموزش الکترونیکی دانشگاه فرهنگیان
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان آمادگی دانشگاه فرهنگیان فارس در اجرای آموزش الکترونیکی انجام شد. روش مورد استفاده، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری را دانشجویان و اساتید پردیس شهید باهنر و شهید رجایی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد نمونه دانشجویان و اساتید بر اساس جدول مورگان به ترتیب به تعداد 378 و 102 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای سنجش آمادگی دانشجویان و اساتید به ترتیب از پرسشنامه های استاندارد واتکینز و همکاران (2004) و افیونی و همکاران (1392) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. پایایی آنها نیز با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید. یافته ها نشان داد میزان آمادگی اساتید بطور کلی و در ابعاد در سطح قابل قبول است اما بصورت معناداری از سطح مطلوب پایین تر می باشد؛ میزان آمادگی دانشجویان بطور کلی و در ابعاد در سطح بالاتر از قابل قبول است، هرچند بصورت معناداری از سطح مطلوب پایین تر می باشد؛ بین میزان آمادگی اساتید و دانشجویان دو پردیس تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین بین میزان آمادگی دانشجویان علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به نتایج می بایست اقدامات لازم برای ارتقای این میزان آمادگی به وضع مطلوب انجام گردد.
۵.
کلید واژه ها:
آموزش تفکر راهبردهای تدریس کتاب های درسی دوره ی ابتدایی
هدف پژوهش، تبیین آموزش تفکّر به کودکان و نوجوانان در بستر راهبردهای تدریس و محتوای کتاب های درسی بود. روش جمع آوری داده ها، اسنادی و روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیلی-استنتاجی بود. نتایج نشان داد، آموزش تفکّر متشکل از هفت وجه است. برای آموزش هر وجه، راه کارهای عملیاتی در قالب راهبردهای فعال تدریس مطرح شد که امکان پیاده سازی آن، در زمان مشخص شده ی برنامه درسی مدارس وجود دارد. اولین مساله در آموزش تفکّر، این است که موضوع مناسب آموزشی هر نوع تفکّر از کتاب های درسی احصا گردد. سپس امکانات و فضای آموزشی مناسب آموزش آن نوع تفکّر باید فراهم آید. در جریان آموزش تفکّر در بستر راهبردهای تدریس باید توجه داشت، هم زمان دو هدف دست یابی به اهداف مندرج در محتوای موردنظر کتاب درسی و فعال سازی و به تبع آن، رشد جریان تفکّر فراگیر مد نظر است و نباید یکی جای دیگری را بگیرد. بکارگیری هر نوع تفکّر، کارکرد خاص خود را دارد که دیگر انواع تفکّر ندارد؛ به همین دلیل برای رسیدن به رشد همه جانبه، نباید از هیچ یک از انواع تفکّر غفلت کرد. همه ی دروس و همه ی کلاس های درس با هرنوع محتوایی، می تواند یک میدان عمل برای آموزش تفکّر باشد.
۶.
کلید واژه ها:
مدیریت دانش تحلیل محتوا کتب درسی دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان
هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های مدیریت دانش در راستای تحلیل محتوای کتب درسی دوره ابتدایی بود. رویکرد تحقیق کیفی و از نوع روش تحلیل مضمون همراه با تحلیل مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شهید مطهری خوی بوده که 19 نفر از آنها به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع موارد شاخص در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه سازمان یافته ای تا رسیدن به حد اشباع داده ها صورت گرفت. جهت اطمینان و اعتباربخشی به دقت و صحت داده ها از روش توصیف غنی داده ها و خود بازبینی پژوهشگر استفاده شد. یافته های به دست آمده نشان داد که مدیریت دانش در فرایند تحلیل محتوا، دارای مضامین فراگیر 4 گانه ای مانند فرهنگ سازمانی(گفتمان تحلیل، سنخیت شناسی، عیارسنجی)، فرایند فعالیت(شبکه سازی دانشی، مدل سازی، خود معلم سازی)، خط مشی ها(تدریس پژوهی، شخصی سازی دانش، برنامه مهارتی)، و فناوری(کلاس های کانونی، هسته اساتید، کارگاه های دانش افزایی) است که از طریق دسته بندی 142 کد اولیه به دست آمده اند. نتایج نشان داد که مدیریت دانش به عنوان نقطه اتصال فعالیت ها و کنش های متقابل در فرایند تحلیل محتوا، باید در چارچوب سازی فعالیت های آموزشی به کار گرفته شود.