مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در نظام آموزش و پرورش چگونگی تدریس دروس علوم انسانی است. لذا با توجه به این مسئله، یکی از دروسی که هویت سازی و همچنین، در تغییر نگرش انسان ها به محیط اجتماعی نقش قابل ملاحضه ایی دارد درس تاریخ است. این پژوهش با هدف، شناسایی تجارب تدریس معلمان پیشکسوت تاریخ و ارائه راهکارهایی برای تسریع وصول به اهداف آموزشی و بالا بردن سطح کیفی آموزش تاریخ انجام گرفته است.روش پژوهش،کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و با روش کدگذاری موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به یافته های پژوهش که طی کد گذاری های باز، محوری و انتخابی به دست آمدند دو محور اصلی در تدریس تاریخ نقش دارند.1) انتخاب بهترین فنون تدریس 2) چگونگی انجام فرایند آموزشی. در بخش اول، استفاده از روش های مختلف تدریس و کاربرد مهارت درآموزش تاریخ و در بخش دوم توجه به یادگیری اطلاعات و روحیات دانش آموزان در طول تدریس موثر بوده و موجب افزایش انگیزه دانش آموزان و معلمان نیز به نتایج مطلوب فرایند یاددهی و یادگیری دست پیدا می کنند.
اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودپنداره و عملکرد تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر خودپنداره و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان مرودشت انجام شد. در این راستا، روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه اول دوره متوسطه بودند که 30 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. راهبردهای فراشناختی در هشت جلسه گروهی به آزمودنی های گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های خودپنداره تحصیلی راجرز و عملکرد تحصیلی درتاج جمع آوری و با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی می تواند مؤلفه های خودپنداره تحصیلی را به طور معنی داری افزایش دهد و خودکارآمدی، برنامه ریزی و تأثیرات هیجانی را در عملکرد تحصیلی دانش آموزان به طور معنی داری بهبود بخشد و در فقدان کنترل پیامد و انگیزش تغییری ایجاد نشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی باعث افزایش خودپنداره و عملکرد تحصیلی دانش آموزان در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه گواه شد. مشاهدات حاضر مؤید اثربخشی آموزش راهبردهای فراشناختی بر افزایش خودپنداره و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان است.
رابطه جو یادگیری و خودکارآمدی معلّم با پیشرفت تحصیلی درس علوم: نقش واسطه ای نگرش به علوم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جو یادگیری و خودکارآمدی معلّم با پیشرفت تحصیلی درس علوم با نقش واسطه گری نگرش به علوم انجام گردید. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 300 نفر از دانش آموزان دختر و پسر کلاس ششم مقطع ابتدایی شهرستان بهبهان و همچنین معلمان آنها که 50 نفر بودند، می باشد. این دانش آموزان به وسیله پرسشنامه نگرش به علوم اکپینر و همکاران ( 2009 )، پرسشنامه جویادگیری ویلیامز و دسی (1996) و آزمون پیشرفت تحصیلی علوم ارزیابی شدند و معلمان آنها به پرسشنامه باورکارآمدی تدریس علوم (1990) پاسخ دادند. د یافته های حاصل از نتیجه رگرسیون و تحلیل مسیر نشان داد که جویادگیری به صورت مثبت و معناداری پیش بینی کننده ی پیشرفت تحصیلی علوم در دانش آموزان بود امّا خودکارآمدی معلّم با دو بعد خودکارآمدی فردی درتدریس و پیامد آموزشی علوم، پیش بینی کننده ی معنادار پیشرفت تحصیلی نبودند و همچنین جو یادگیری به صورت مثبت، پیش بینی کننده ی معنادار نگرش به علوم بود امّا خودکارآمدی معلّم پیش بینی کننده ی معنادار نگرش به علوم نبود.
بررسی میزان اثربخشی اجرای «طرح هوشمند سازی مدارس» و رابطه آن با جو یادگیری محور
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این تحقیق تعیین اثربخشی اجرای طرح هوشمندسازی مدارس و رابطه آن با جو یادگیری محور مدرسه در مدارس متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 93- 1392 است. تحقیق حاضر، پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مدیران و معلمان مدارس هوشمند مقطع متوسطه شهر تبریز که در سال تحصیلی 93- 1392 مشغول بودند، تشکیل می دهند که از بین (460 نفر و 18 مدرسه هوشمند) به تعداد (210 نفر و 14 مدرسه هوشمند) به صورت خوشه ای و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته 38 سوالی میزان اجرای هوشمندسازی با ضریب پایایی (90/0) و پرسشنامه اجراشده 24 سوالی جو یادگیری محور مدرسه با ضریب پایایی (85/0) بود؛ که داده های جمع آوری شده از طریق روش های آماری توصیفی و استنباطی (t تک گروهی و ضریب همبستگی پیرسون) تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین اجرای هوشمندسازی در مولفه های هشتگانه(استمرار فرایند یادگیری در خارج از مدرسه، ایجاد محیط پویا و جذاب برای شکوفایی استعدادها، افزایش حضور و تعامل در فرایند یادگیری، ترویج یادگیری تجربی و دانش-آموز محوری و توسعه مهارت های کلامی، اجتماعی و تخصصی) با جو یادگیری محور مدرسه رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
تحلیل محتوای تطبیقی کتاب های ریاضی پایه اول ابتدایی از منظر شاخص خلاقیت گیلفورد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتاب های ریاضی پایه اول ابتدایی آمریکا، ژاپن و ایران از منظر شاخص خلاقیت گیلفورد می پردازد. در این تحلیل، تکالیف واگرا به عنوان عامل ایجاد خلاقیت تعیین شده و به بررسی میزان آن تکالیف در کتاب های ریاضی کشورهای یادشده پرداخته است. این پژوهش یک تحلیل محتوای کیفی است. تکالیف واگرا در این سه کتاب بر اساس شاخص های خلاقیت گیلفورد یعنی حافظه شناختی، تفکر همگرا، تفکر واگرا وتفکر ارزشیاب و ویژگی های انعطاف پذیری، اصالت و سیال بودن بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که میزان تکالیف واگرا ارائه شده در هر یک از این سه کتاب یکسان نبوده و هر یک، سطح متفاوتی از شاخص های خلاقیت گیلفورد را دارا هستند. محتوای کتاب ریاضی ژاپن روی تفکر همگرا تمرکز بیشتری دارد. تفکر ارزشیاب تنها در محتوای کتاب ریاضی پایه اول ابتدایی کشور آمریکا گنجانده شده است. محتوای کتاب ریاضی پایه اول ایران دانش آموزان را از مبحث اصلی دور می کند و این تکالیف، تفکر دانش آموزان را به سمت مفاهیمی غیر از مفاهیم موجود در کتاب ریاضی و مبحث مورد نظر سوق می دهد و این نه تنها کمکی به خلاقیت ذهنی دانش آموزان نمی کند، بلکه دانش آموزان را از فکر کردن خسته می کند و به مفهوم موردنظر نرسیده، دچار آشفتگی می شوند.
تاثیر الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هشتم در درس علوم تجربی بود. روش پژوهش، شبه آزمابشی و با توجه به ماهیت موضوع، اهداف و فرضیه های آن از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دادند و نمونه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم مدرسه توحید به تعداد 50 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفنتد. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی مورد استفاده قرار گرفتند. در این پژوهش، گروه آزمایش به روش مدل طراحی آموزشی انگیزشی کلر و گروه کنترل به شیوه مرسوم آموزش دیدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره) انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که با استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر آموزش دیده بودند، بیشتر از گروه کنترل بود.
رهایی یا اسارت: بازنمایی برساخت دانش آموزان از معنای مدرسه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این بود که به زیست جهان دانش آموزان ورود پیدا کند و معنای مدرسه را از دریچه نگاه ایشان کاویده و مورد بازنمایی قرار دهد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش روایی بهره گرفته شد و جهت تجزیه و تحلیل روایت های دانش آموزان از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد در صورتی که دانش آموزان در بستر مدرسه پنج مضمون مشتمل بر: «سبک تدریس مستبدانه»، «ساختار و مقررات آموزشی تحمیلی»، «محتوای درسی مُرده»، «کمبود امکانات آموزشی و نامناسب بودن تجهیزات آموزشی» و «رفتار غیرحرفه ای کادر اجرایی مدرسه» را تجربه نمایند؛ آنگاه مدرسه به مثابه فضای اسارت در خواهد آمد. همچنین، یافته ها نشان داد، مدرسه به مثابه تجربه رهایی، مدرسه ای است که در بستر آن دانش آموزان بتوانند چهار مضمون شامل: «سبک تدریس رهایی بخش»، «برنامهدرسی زنده»، «امکانات و لوازم کالبدی مناسب و متناسب» و «کُنش و مَنش مشفقانه کادر اجرایی مدرسه» را ادراک و تجربه نمایند. این نتایج حاکی از آن است که بستر مدارس ابتدایی، یعنی قوانین آموزشی، فرایند معلمی، امکانات کالبدی و آموزشی و برنامه های درسی، نیازمند بازنگری بنیادین بر اساس اقتضائات، الزامات و زیست جهان دانش آموزان را دارد.
بررسی راهکارهایی برای افزایش میزان آمادگی و پیشرفت زبانی دانش آموزان درپایه اول ابتدایی در مناطق دو زبانه
حوزه های تخصصی:
دو زبانگی پدیده ای جهانی است که در اکثر کشورهای جهان وجود دارد، اصطلاح دو زبانگی به استفاده منظم از دو زبان و یا بیشتر اطلاق می شود که با مفهوم فردی و اجتماعی به کار می رود. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که دو زبانگی در کشور ما همچون سایر کشورهای چند زبانه ، از مسایل بحث برانگیز است و کودکان دو زبانه در بدو ورود به مدرسه به دلیل کنار گذاشتن زبان مادری و به تبع آن ناتوانی در درک مطلب با خطر افت تحصیلی و ترک تحصیل مواجه می شوند. به نظر می رسد برای کاهش اثرات این گونه مشکلات می توان در کوتاه مدت از تجارب، پیشنهادات و ابتکارات آموزگاران استفاده کرد. به همین منظور در این تحقیق سعی گردیده است تا با جمع آوری و جمع بندی خاطرات، تجارب و پیشنهادات ارزنده آموزگارانی که در دوره کارشناسی ضمن خدمت در پردیس های رسالت و مطهری استان سیستان و بلوچستان مشغول به تحصیل اند و نیز آموزگاران زاهدانی که چند سالی را در مناطق روستایی و عشایری استان خدمت کرده اند، راهکارهایی مؤثر در جهت کاهش مشکلات زبانی دانش آموزان در مناطق دو زبانه ارائه گردد.