مطالعات ساختار و کارکرد شهری
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال 8 زمستان 1400 شماره 29 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فعالیت های اجتماعی در جامعه با بهره گیری از مدیریت صحیح و کارا نتیجه بخش می باشند. در این میان کلانشهرها به عنوان یکی از نمودهای زندگی و فعالیت های اجتماعی بدون وجود مدیریت شهری مطلوب دچار بی نظمی و ناهنجاری می گردند. مدیریت مناطق کلانشهری دارای پیچیدگی های بسیاری بوده و می بایست ترتیبات سازمانی و حکومتی یکپارچه ای را در خود داشته باشد. مهمترین چالش این مناطق رشد فزاینده مرزها و تقسیمات سیاسی است که به دنبال این امر با تفرقات سیاسی روبرو خواهیم بود. بر این اساس هدف تحقیق حاضر آسیب شناسی مدیریت مناطق کلانشهری تهران می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی و پیمایشی و نیز از نوع تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق، شامل شهرداری، استانداری، سازمان راه و شهرسازی، در شهر تهران می باشد. به منظور تعیین حجم نمونه از جدول تعیین حجم نمونه مورگان استفاده شده است که این تعداد 50 نفر نمونه تعیین گردید و ابزار مورد استفاده با بهره گیری از پیمایشی پرسش نامه و مصاحبه بوده است. شناسائی ابعاد مدیریت کلانشهر تهران با احصای 22 متغیر در قالب مؤلفه های حکمروایی مشارکتی انجام گردید. نتایج بیانگر آن است که در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری بین مؤلفه های مورد مطالعه وجود دارد. آسیب شناسی به اعتبار متغیرها نشان می دهد متغیرهای انعطاف پذیری نهادی، ساختار نهادی، آگاهی شهروندان از زمان اجرای برنامه ها، شفافیت قوانین و انسجام قانونی یکی از حلقه های مفقوده مهم و اثرگذار در عدم موفقیت و عدم نهادینه شدن مدیریت کلانشهری در تهران را نشان می دهد.
سنجش میزان پایداری اجتماعی در محلات 22گانه شهر بابلسر از منظر ساکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری اجتماعی یکی از ابعاد پایداری محلات شهری است که برای دستیابی به پایداری امری کلیدی می باشد. لذا توجه به آن، در نظر گرفتن توزیع بهینه امکانات به نفع همه قشرهای اجتماعی جامعه بوده و عدالت را در زمینه اجتماعی و فضایی فراهم می آورد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان پایداری اجتماعی محلات 22گانه شهر بابلسر از منظر ساکنان انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد که پرسشنامه ای در قالب 5 بعد و 34 زیرشاخص تنظیم گردید و تعداد 375 پرسشنامه براساس مدل کوکران به صورت تصادفی در میان جامعه آماری مورد مطالعه توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل شاخص های پایداری اجتماعی در محلات هدف از آزمون میانگین تی یکطرفه بر مبنای عدد 3 و در نهایت برای نشان دادن وضعیت محلات از نظر پایداری اجتماعی از کریتیک و روش ویکور بهره گرفته شد. یافته های آزمون تی یکطرفه بیانگر آن است که میزان پایداری در شاخص های ایمنی و امنیت (52/3)، سرمایه اجتماعی (16/3)، حس تعلق به مکان و کیفیت زندگی (26/3) نامطلوب و تنها شاخص مشارکت اجتماعی (87/2) نسبتا مطلوب می باشد. همچنین نتایج حاصل از امتیاز و رتبه بندی محلات نشان می دهد که 1/59درصد محلات در وضعیت پایداری اجتماعی ضعیف و کاملا ناپایدار قرار دارند. در مجموع، وضعیت پایداری محلات مورد مطالعه نامطلوب ارزیابی می شود.
خوشه بندی نواحی شهر تهران بر مبنای وضعیت پراکنش اماکن عمومی با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها به مثابه کانون هایی هستند که تراکم بالایی از جمعیت را در خود جای داده اند. اگرچه وجود فضاها و اماکن عمومی در شهرها نمایانگر پویایی و سرزندگی آنهاست اما حضور پر تعداد مردم، آسیب پذیری آنها را به شدت افزایش می دهد. در چنین شرایطی موضوع پیشگیری و کاهش مخاطرات ناشی از وقوع حوادث غیرمترقبه از اهمیت بسزایی برخوردار می شود. بنابراین ارزیابی وضعیت توزیع و پراکنش فضاها و اماکن عمومی یکی از ابتدایی ترین اقدامات در حوزه مدیریت بحران و پدافند غیرعامل خواهد بود. از همین رو، در پژوهش حاضر سعی شده است با تحلیل نحوه جانمایی و پراکنش اماکن عمومی در نواحی 114گانه شهر تهران، این نواحی در 10 خوشه نسبتا مشابه دسته بندی شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی است. لذا پس از گردآوری مبانی نظری، به تحلیل مکانی برخی انواع اماکن عمومی در سطح شهر تهران به کمک نرم افزار GIS پرداخته شده است و در ادامه داده ها با استفاده از روش خوشه بندی سلسله مراتبی در محیط نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتیجه بررسی ها از پراکنش نامتوازن فضاها و اماکن عمومی در سطح شهر تهران حکایت دارد که زنگ خطری برای مدیران و برنامه ریزان شهری تهران است. در واقع عدم توازن در توزیع اینگونه اماکن، علاوه بر کاهش عدالت فضایی در دسترسی به خدمات، افزایش سفرهای غیرضروری و غیره، با مبانی پدافند غیرعامل نیز سازگار نبوده و آسیب پذیری شهر را در برابر بلایای طبیعی و مصنوع به همراه دارد. لذا به نظر می رسد برقراری توازن در توزیع اماکن عمومی در سطح شهر، به عنوان یک راهبرد کلیدی می تواند در دستور کار برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گیرد.
بررسی و تحلیل نقش مجتمع های تجاری و مال ها در تغییر نقش شهرها به سمت مصرفی شدن (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراکز تجاری در کشورهای مختلف بر اساس نیاز بازار صنعتی از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد که تولید، انبوه کالا را به ارمغان آورد، شکل گرفتند.با گذشت زمان، سطح وسیعی از اراضی شهرها به کاربری تجاری اختصاص یافت که نمود کالبدی آن به صورت مغازه، بازار، پاساژ، مجتمع های تجاری نوین، مال ها و مگامال ها ظاهر شدند. این مراکز به عنوان یکی از عوامل اصلی تغییر و بهبود فضاهای شهری مطرح هستند که در کنار توسعه اقتصاد شهری، نقش مهمی در تولید فضاهای جدید شهری ایفا می کنند و موجب تغییر و بهبود فضاهای شهری پیرامون می شوند.مجتمع های تجاری، مال ها و مگامال ها همانند سایر پدیده ها، دارای آثار مثبت و منفی می باشند که از جمله آثار منفی، تاثیر این مراکز در تغییر نقش شهرها به سمت مصرفی شدن می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر به منظور ارزیابی تأثیرمجتمع های تجاری و مال ها بر مصرفی شدن کلان شهر تبریز انجام گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی-تحلیلی است که رویکرد حاکم بر آن از نوع کمی می باشد. جامعه آماری پژوهش مشتریان مجتمع های تجاری ستاره باران، رویال، لاله پارک، اطلس و پالادیوم رشدیه تبریز است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 400 نفر برآورد گردید و به تناسب تعداد مشتریان هر مجتمع تجاری به صورت تصادفی سیستماتیک بین آنها توزیع گردید. به منظور تحلیل موضوع چارچوبی از چهار شاخص فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی-کالبدی و محیطی بهره گرفته شد و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش معادلات ساختاری و نرم افزارSTATA استفاده شده است. پایایی کلی پرسشنامه 754/0 به دست آمد.نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری نشان می دهد مجتمع های تجاری مورد مطالعه در مصرفی شدن شهر موثر می باشند و این تاثیر شامل تمام ابعاد فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی-کالبدی و محیطی می شود.
سنجش ارتباط میان پارامترهای مربوط به انسجام و فشردگی فرم شهری با محرومیت اجتماعی؛ مورد پژوهی: شماری از محلات شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط میان فرآیندهای اجتماعی، فرم و ساختار فضایی، همواره مورد توجه متخصصین بوده است بطوریکه جغرافیدانان و جامعه شناسان بیشتر بر ویژگی های فضایی فقر و محرومیت، از جمله جدایی میان طبقات اجتماعی و نحوه توزیع آن ها در فضا می پرداختند و شهرسازان به دنبال یافتن فرم های پایدار شهری بوده اند و در این راستا اغلب با رویکرد فشردگی ارتباط میان فرم متراکم و پایداری مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد میان فرم متراکم و پایداری اجتماعی الزاما رابطه معناداری وجود ندارد. بنابراین مطالعات جدید بر پیوند و اتصال عناصر فرم در یک ساختار منسجم بیش از فرم متراکم تأکید داشته اند. بنابراین این سوال مطرح است که کدام ویژگی از فرم می تواند بیشتر بر پایداری اجتماعی موثر باشد، انسجام یا فشردگی؟ بر این اساس تحقیق حاضر به دنبال ارزیابی ارتباط میان انسجام فرم کالبدی و همچنین فشردگی با محرومیت اجتماعی در محلات شهر اصفهان است. در این راستا ابتدا انسجام برخی محلات شهر اصفهان را (43 محله) بر اساس ارتباط درونی عناصر فرم و ترکیب عناصر مورد سنجش قرار داده و سپس محرومیت را در این محلات جهت بررسی ارتباط آن با انسجام به روش تاپسیس رتبه بندی شده است. در نهایت به روش همبستگی ابتدا ارتباط میان انسجام و محرومیت و سپس ارتباط میان فشردگی (تراکم خالص و ناخالص) و محرومیت مورد بررسی قرار گرفته است . نتایج نشان می دهد میان فرم منسجم و محرومیت در محلات منتخب شهر اصفهان، ارتباط معنادار و غیرمستقیم وجود دارد در صورتی که این ارتباط میان فرم فشرده و محرومیت معنادار نیست.
بازآفرینی پایدار محلات مساله دار شهرهای مرزی با تاکید بر اصول نوشهرسازی (نمونه موردمطالعه محله بابائیان زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به فرسودگی بافت ها به ویژه در شهرهای مرزی موجب کاهش سطح کیفی زندگی، زیست پذیری و در نتیجه نارضایتی شهروندان گردیده است. محله بابائیان به عنوان یکی از بافت های فرسوده ی شهر مرزی زاهدان، با مشکلات گوناگونی مواجه است. مرور منابع نشان می دهد، بازآفرینی و تجدید حیات شهری از جمله راه حل های مطرح از سوی محققان در این زمینه است که امروزه تحت تأثیر اندیشه های مختلفی نظیر نوشهرسازی، قرار گرفته است. از این رو هدف مطالعه حاضر، ارائه راهبردهایی جهت بازآفرینی بافت های فرسوده با تاکید بر رویکرد نوشهرسازی در محله بابائیان شهر مرزی زاهدان است. روش پژوهش براساس هدف از نوع کاربردی و استقرایی است، اما براساس ماهیت توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پرسشنامه است. جامعه آماری جمعیت ساکن در محله بابائیان زاهدان است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران با سطح اطمینان ۹۵ درصد، ۳۷۸ نفر محاسبه شد. برای این منظور ابعاد و شاخص های بازآفرینی پایدار از مبانی نظری استخراج و سپس بر اساس شرایط محدوده مورد مطالعه بومی سازی شدند. ابعاد و شاخص های مستخرج، با استفاده از روش های تحلیل آماری آزمون تی، کارت امتیاز متوازن، فریدمن و همچنین تحلیل SWOT، بررسی شدند. پرسشنامه های تهیه شده توسط ساکنین محله به صورت تصادفی با نرخ بازگشت 88% تکمیل گردید. نتایج تحلیل ها نشان می دهد، شاخص های نوشهرسازی در شرایط نامطلوبی قرار دارند. میزان تحقق اصول نوشهرسازی در بازآفرینی در سطح ضعیف و حدود 06/36% است. برپایه نتایج تحلیل ها، راهکارهایی جهت ارتقا کیفیت زندگی در محله و بازآفرینی با تأکید بر نوشهرسازی ارائه شد. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان راهکارهایی عاجل برای محلات با ویژگی های فرسودگی مطلق و محلاتی که از فشارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ناشی از مرزی بودن شهرها متأثر هستند کاربرد داشته باشد. اما به طور خاص نتایج این تحقیق برای مدیران سازمان های مرتبط با بازآفرینی بافت های فرسوده در شهر زاهدان حائز اهمیت است.
ارزیابی مولفه های تاب آوری کالبدی محیطی بافت های ناکارآمد شهری در جهت کاهش بحران زلزله (مطالعه موردی: شهر ملارد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری یک عبارت کلیدی در مدیریت ریسک سوانح است. تاب آوری در شیوه های مختلفی تفسیر می شود و ممکن است با یکدیگر متفاوت باشند تاب آوری اغلب اشاره به میزان یا حدی که یک سیستم معین قادر به تحمل و تاب آوری در برابر تغییرات مالی، بوم شناختی، اجتماعی و یا فرهنگی است قبل از این که خود را در یک مجموع جدید از ساختارها و فرآیندها مجدداً سازماندهی کند دارد. بافت های فرسوده شهری، محلات فرسوده ای در فضای شهری است که مسائل و پیچیدگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شیوه خود را دارد. بحران های طبیعی پتانسیل این امر را دارند که در نبود سیستم های تقلیل مخاطرات به سوانحی هولناک تبدیل شوند. امروزه جوامع در پی وقوع شرایط اضطراری در تلاش هستند که هر چه سریعتر به وضعیت پیش از بحران دست یابند. از این رو در سال های اخیر به موضوع تاب آوری توجه بیشتری شده است. در این پژوهش سعی شده است شاخص های مؤلفه کالبدی محیطی تاب آوری شهری در بافت های ناکارآمد را که می تواند در تاب آوری شهری به کار گرفته شوند شناسایی شده تا به کمک آن به توان محدوده مورد مطالعه را نسبت به تغییرات و بحران های پیش رو انعطاف پذیر نمود. پژوهش حاضر از نوع کمی بوده که از تدابیر مطالعه اسنادی و میدانی به منظور گردآوری اطلاعات است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط نرم افزاری GIS 10.5 صورت پذیرفته است. هم چنین پژوهش حاضر را به لحاظ هدف می بایست در زمره پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش در زمره پژوهش های توصیفی به شمار آورد. معیارهای مورد بررسی در تحقیق حاضر شامل فاصله از مراکز درمانی، ریزدانگی بافت، تعداد طبقات، جنس و قدمت مصالح، دسترسی به فضاهای سبز و باز و تراکم جمعیت می باشد. براساس نتایج به دست آمده از میان عواملی که مورد بررسی قرار گرفته است، معیار ریزدانگی با میانگین 338/0 در میان دیگر عوامل در نظر گرفته شده، بالاترین درجه اهمیت را در میزان تاب آوری محدوده مورد مطالعه داشته و بعد از آن، معیار جنس سازه 221/0 درصد، در میزان تاب آوری محدوده مورد بررسی تاثیرگذار هستند. بنابراین نتیجه گیری شد که براساس معیارها و عوامل تاثیرگذار برای کاهش بحران زلزله در منطقه مورد بررسی نه تنها عوامل موثر تاثیرگذار هستند بلکه بافت های فرسوده شهری نیز تاثیر فراوانی دارتد.
مطالعه تطبیقی جرم خیزی و کیفیت زندگی در مناطق شهری (مورد مطالعاتی: مناطق پنج گانه شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت کیفیت زندگی در شهرها، تلاش برای تأمین و ارتقاء آن از مهم ترین اصول و اولویت های برنامه ریزان و سیاستگذاران شهرسازی و مدیران و مسئولان حکومتی در هر جامعه و کشوری است. عوامل و شاخصه های متعددی بر کیفیت زندگی در شهرها تأثیرگذار می باشند، جرم و جرم خیزی در مناطق شهری از جمله عوامل مهمی است که می تواند کیفیت زندگی شهری را تحت تأثیر خود قرار دهد. در همین راستا، این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه تطبیقی جرم خیزی و کیفیت زندگی در مناطق پنج گانه شهر ارومیه انجام شده است. روش اتخاذ شده در پژوهش کاربردی حاضر، توصیفی - تحلیلی بوده و جهت گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارشناسان و متخصصان ذیربط با موضوع و ساکنان شهر ارومیه (736224 نفر) می باشد که با استفاده از فرمول کوکران به ترتیب نمونه هایی با حجم 30 و 384 نفر تعیین گردید. به منظور تحلیل داده های پژوهش نیز از مدل تلفیقی Dematel- ANP- Topsis بهره گرفته شده است. بر اساس تجزیه و تحلیل های انجام گرفته به لحاظ کیفیت زندگی در شهر ارومیه مناطق پنج، یک، سه، چهار و دو به ترتیب با امتیازهای 255/0، 232/0، 210/0، 161/0، 142/0 و از لحاظ جرم خیزی شهری مناطق دو، چهار، یک، سه و پنج با درصدهای 32/38، 4/21، 37/18، 34/15، 57/6، به ترتیب در رتبه های اول تا پنجم قرار گرفته اند. به طور کلی، نتایج حاصل از اجرای تحقیق حاضر نشان دهنده ی وجود رابطه ی معنادار و معکوس بین جرم خیزی و کیفیت زندگی در مناطق پنج گانه شهر ارومیه می باشد.
امکان سنجی تحقق پذیری نظام برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی بافت های تاریخی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بافت تاریخی شهرها به رغم پیشینه ی درخشان، با مشکلات پیچیده و متعدد ناشی از بی هویتی شهر معاصر روبه رو بوده و از پرمسئله ترین نقاط شهری به شمار می روند که گستره ی مشکلات پیچیده ی آن تمامی شهر را دربر می گیرد. در این راستا، به منظور ارتقای بافت های تاریخی در دهه های اخیر رویکردهای متعددی ارائه شده است که سیر تکاملی آنها بازآفرینی بوده که نیازمند الگوی برنامه ریزی و مدیریتی یکپارچه می باشد. با توجه به اهمیت بافت تاریخی شهرها از منظر برنامه ریزی و مدیریتی، هدف از تحقیق حاضر امکان سنجی تحقق پذیری نظام برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی بافت های تاریخی در کلان شهر تبریز می باشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده که به منظور تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی Q و آزمون آماری T تک نمونه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل مدیران شهری و نخبگان دانشگاهی و کارشناسان آشنا به مسائل بافت های تاریخی است که حجم نمونه با استفاده از روش دلفی 100 نفر تعیین گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی بافت های تاریخی در کلان شهر تبریز در ابعاد مختلف ساختار مدیریتی (تفرق های تصمیم گیری و عملکردی)، ظرفیت های سازمانی و بهره گیری از رویکردهای متنوع و مشارکت (عدم مشارکت مردم و نهادهای خصوصی و عدم مشارکت افقی (بین سازمانی) و عمودی (درون سازمانی) در سازمان ها) دارای کاستی های اساسی است. در این راستا، سه الگوی تأثیرگذار بر تحقق پذیری مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی، مدیریت واحد و سیستمی، نونهادگرایی و مشارکت و تنوع گرایی می باشند که ارزش آنها بر اساس مدل تحلیل عاملی Q به ترتیب 843/3، 651/2 و 798/1 به دست آمده است.
تبیین عوامل جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جدایی گزینی فضایی از مهم ترین چالش های مناطق شهری است. این پدیده در روستاهای ادغام شده در شهر بروز محسوس تری دارد. اغلب این روستاها طی فرآیند ادغام، تحت تأثیر عوامل متعدد به یکپارچگی و انسجام نرسیده و به صورت محله ای مسئله دار و ایزوله در شهر درآمده اند. درک صحیح جدایی گزینی فضایی جهت کنترل پیامدهای آن در این عرصه ها از مسائل جامعه است. این تحقیق با هدف تبیین عوامل جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری با روش توصیفی مبتنی بر مطالعات اسنادی و روش تحلیلی با بهره گیری از تکنیک MAXQDA در دو مرحله کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شده است. طبق یافته های پژوهش، عوامل جدایی گزینی فضایی در مقیاس های گوناگون و از مکانی به مکان دیگر متفاوت است، این پدیده متأثر از دو دسته عوامل بیرونی (عوامل سیاسی- مدیریتی (26 تکرار)، مکان و زمان) و درونی (اجتماعی- فرهنگی (67)، اقتصادی (58) و کالبدی (74)) است (کدگذاری باز). جهت دسته بندی بهتر عوامل و قابلیت تحلیل آن ها در تحقیقات آتی، پس از کدگذاری باز با کدگذاری محوری، عوامل درونی در دو سطح تعریف شده و مواردی که در تحقیقات از نوع متغیر، شاخص و سنجه بودند، شناسایی و تکمیل شدند. نتایج نشان می دهد که عوامل می توانند هم پوشان، متناقض و یا تقویت کننده یکدیگر باشند. دوگانگی سیستم شهر و روستا، ضعف برنامه ریزی، فقر ساکنان، بیکاری، کمبود خدمات و کیفیت پایین حمل ونقل عمومی و زیرساخت های ناقص در عرصه های روستاشهری همراه با عدم وجود سیستم مدیریت شهری به عنوان مهم ترین عوامل، بیشترین تکرار را داشته اند. این عوامل بایستی جهت رفع جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری در اولویت برنامه ها قرار گیرند.
بررسی تاب آوری در برابر زلزله با تاکید بر فرم شهری(مطالعه موردی: منطقه ی دوازده شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه خطر وقوع زلزله، یکی از مهم ترین مخاطراتی است که همواره شهرها را تهدید می نماید. بنابراین شناخت تاب آوری وضع موجود نقش حیاتی در کاهش آسیب پذیری شهرها و تقویت توانایی های شهروندان برای مقابله با خطرات ناشی از تهدیدات وقوع سوانح طبیعی دارد. چراکه وقوع زلزله، ناگهانی است و می تواند در سطح وسیعی از یک منطقه بازتاب داشته باشد و حتی مسائل ملی را تحت شعاع قرار دهد.مطالعه ی حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های FANP و نرم افزارهای Super Decision، SPSS و ARC GIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که به ترتیب مولفه های شبکه ی حرکت و دسترسی، وضعیت ساختمان و نظام کاربری بیشترین تاثیر را بر تاب آوری منطقه مطالعاتی ایفا می نمایند. از سویی دیگر، نتایج حاصل از مدل TOPSIS و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه در راستای سنجش تاب آوری در منطقه ی مطالعاتی نشان داد که نواحی شش گانه منطقه ی 12 شهر تهران از لحاظ میزان تاب آوری در سطوح متفاوتی قرار دارند. به طوری که ناحیه ی شش و ناحیه-ی یک به ترتیب رتبه ی اول و دوم بیشترین میزان تاب آوری در منطقه ی مطالعاتی را دارند. و نواحی دو، چهار، پنج و سه، به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. به طور کلی می توان گفت وضعیت نواحی در رابطه با شاخص های فرم شهری در سطوح متفاوتی است. به طوری که برخی از نواحی در وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر نواحی هستند.