نجما اسماعیل پور

نجما اسماعیل پور

مدرک تحصیلی: استادیار گروه برنامه ریزی دانشگاه یزد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۴ مورد.
۱.

تبیین عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت ساکنان در بازآفرینی اجتماع محور در بافت های ناکارآمد شهری (موردمطالعه: محله قلعه وکیل آباد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازآفرینی اجتماع محور مشارکت اجتماعی بافت های ناکارآمد محله قلعه وکیل آباد مدل معادلات ساختاری نرم افزار pls شهر مشهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۲۱
طرح مسئله: با گذر زمان، مفهوم بازآفرینی شهری از ایده تحول فیزیکی به یک فرم جامع و یکپارچه سیاست مداخله با در نظر گرفتن شرایط زمینه ای شهر از طریق استراتژی های زمینه محور (مبتنی بر مکان)، فرایندی مداوم و حاصل شراکت چندبخشی تبدیل شده است. اکنون تعامل اجتماع محلی، جنبه ای جدایی ناپذیر از برنامه های بازآفرینی اجتماعی و اقتصادی است. محله قلعه وکیل آباد یک بافت ناکارآمد میانی و روستابنیان در شهر مشهد است. هدف پژوهش: تبیین نقش برخی عوامل اجتماعی بر تمایل ساکنان برای مشارکت اجتماعی در فرایند بازآفرینی در این محله است. روش پژوهش: توصیفی و علّی، مبتنی بر کاربرد مدل معادلات ساختاری در نرم افزار PLS است. نتایج پژوهش: اول، احساس تعلق، اعتماد به اهالی، تعاملات اجتماعی، اعتماد به سازمان های دولتی، اعتماد به سازمان های مردم نهاد و انسجام و همبستگی به ترتیب بیشترین نقش را بر تمایل ساکنان به مشارکت در فرایند بازآفرینی اجتماع محور در این محله دارد. دوم، ازنظر اهالی مشارکت اجتماعی مردم، اصل اساسی در موفقیت اقدامات بازآفرینی محله است؛ بنابراین مسئولان و برنامه ریزان باید به روش های مختلف درصدد افزایش و برانگیزش نقش هر یک از این متغیرها در محله باشند تا با اتکا به مشارکت ساکنان بازآفرینی موفقی تجربه شود. نوآوری: تعیین عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت ساکنان با کاربرد روش معادلات ساختاری و نرم افزار  PLSنوآوری پژوهش حاضر است.
۲.

آسیب های ناشی از توسعه میان افزا در بافت های میانی با کاربست مدل معادلات ساختاری(نمونه موردی: بافت های میانی شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب های توسعه میان افزا محلات بافت میانی شهر شهر اراک معادلات ساختاری PLS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۶۰
توسعه میان افزا از ابزارهای رشد هوشمند است و در پاسخ به مشکلات ناشی از پراکنده رویی از دهه 70 میلادی در چارچوب نظریه توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفت. با وجود اثرات مثبتی که این الگوی رشد بر پایداری شهرها دارد، در صورت عدم اجرای اصولی آن، این الگو با پیامد های منفی مواجه و نتیجه آن عدم رضایت ذی نفعان و کاهش کیفیت زندگی آن ها خواهد بود. اجرای توسعه میان افزا در اراک بصورت ساخت واحدهای بلندمرتبه/آپارتمانی در اراضی بایر باقیمانده در محلات یافتهای میانی شهر و یا تخریب واحدهای مسکونی قابل سکونت و ریزدانه، در سالهای اخیر باعث اثرات منفی چندی بر زندگی ساکنین این سایت ها شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین این اثرات و به روش توصیفی و علّی (پس از وقوع) انجام، و داده های لازم نیز با ابزار پیمایش گردآوری شد. تحلیل روابط بین مفاهیم با تکنیک نقشه های شناختی فازی(FCM)، و جهت آزمون آن ها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls انجام شد. یافته های آن نشان داد: قیمت بالای زمین در بافت میانی شهر اراک انگیزه بالایی برای تراکم ایجاد نموده و افزایش تراکم بر ایمنی و امنیت (162/26 T value=)، آسایش (T value=21/075 ) و دسترسی (T value=3/95) تاثیر گذاشته و مخل آنها بوده است. همچنین تاثیر مولفه دسترسی نیز بر چیدمان عناصر نیز تایید شد (value=3/727) . از بین آسیب های آزمون شده تراکم، بالاترین ضریب آسیب را نشان داد و سایر آسیب ها نیز پیامد آن شناخته شد. نتیجه اینکه توسعه میان افزا در این بافت نارضایتی ساکنین را به دنبال داشته است. پژوهش در ادامه برای کاهش این آسیب ها، رعایت استراتژی های توسعه میان افزا قبل از اجرا را توصیه و پیشنهاداتی جهت کاهش اثرات این آسیب ها بعد از اجرای غیراصولی ارائه می دهد.
۳.

تبیین نقش منزلت اجتماعی محله در گرایش به بازآفرینی آن با کاربست مدل معادلات ساختاری(نمونه مورد مطالعه: بافت میانی شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازآفرینی منزلت و پرستیژ اجتماعی شهر اراک اعیان سازی روش معادلات ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۱۸۵
تفکیک محل زندگی اقشار مختلف در شهرها در رابطه با پایگاه اجتماعی_اقتصادی آنها در تمام طول تاریخ و در تمام مناطق جغرافیایی جهان وجود داشته است. مکتب اکولوژی شهری تمایز در شهرها را ناشی از سه جنبه" پایگاه اجتماعی_ اقتصادی"، "پایگاه خانوادگی" و" پایگاه قومی_نژادی" خانوارها می داند. هدف مقاله حاضر بررسی نقش پایگاه اجتماعی_اقتصادی طبقات منزلتی بالا بر ارزش بالای زمین در بافت میانی شهر اراک و تأثیر آن بر بازآفرینی محلات درونی شهر است. ماهیت پژوهش کاربردی و کمّی و روش آن توصیفی و علّی است. برای بررسی علل گرایش به بافت درونی و تأثیرات آن بر این بافت، از ابعاد مختلف تحلیل داده های پرسشنامه و مصاحبه عمیق با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار smart-Pls استفاده شد. یافته ها نشان داد: اصالت و منزلت اجتماعی طبقه ساکن در بافت میانی شهر اراک سبب افزایش قیمت بالای زمین و مهمترین علت گرایش به این بافت است (T value=2.682). در درجه بعد دسترسی آسان این بافت به مرکز شهر عامل گرایش به آن و افزایش قیمت زمین در این بافت است. تأثیر پایین بودن هزینه حمل ونقل، در تصمیم افراد برای انتخاب این محلات برای زندگی تأیید نشد (T value=1.306). بازآفرینی این بافت در تغییرات دموگرافی آن و خروج ساکنان بومی و طبقات منزلتی پایین _ به دلیل افزایش هزینه های زندگی در این محلات به سبب اعیان سازی _ مورد تأیید قرار گرفت(T value=23.861). خروجی ماتریس دستیابی نهایی و ترسیم مدل ساختاری تفسیری، دو متغیر حمل ونقل و منزلت اجتماعی را در ناحیه وابستگی، متغیر قیمت مسکن را در ناحیه پیونددهنده و متغیرهای تغییرات دموگرافی و تنوع کاربری را در ناحیه مستقل قرار داد. اصالت و منزلت اجتماعی بافت میانی شهر اراک سبب شده این بافت در شهر اراک برخلاف نظریه برگس _ که آن را بافتی با محله های افسرده با ظاهری اندوه بار و گاهی مخروبه، محل سکونت مهاجران و طبقات کم درآمد شهری معرفی می کند _ به منطقه ای جاذب برای بسیاری از شهروندان این شهر و محل سکونت اقشار بالای اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. نگارندگان در ادامه، برنامه ریزی دقیق برای انجام اقدامات لازم به منظور کاهش تأثیرات منفی توسعه مجدد را پیشنهاد می کنند .
۴.

تبیین عوامل جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پراکندگی شهری ادغام روستاها در شهر جدایی گزینی فضایی کدگذاری محوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۵۹
جدایی گزینی فضایی از مهم ترین چالش های مناطق شهری است. این پدیده در روستاهای ادغام شده در شهر بروز محسوس تری دارد. اغلب این روستاها طی فرآیند ادغام، تحت تأثیر عوامل متعدد به یکپارچگی و انسجام نرسیده و به صورت محله ای مسئله دار و ایزوله در شهر درآمده اند. درک صحیح جدایی گزینی فضایی جهت کنترل پیامدهای آن در این عرصه ها از مسائل جامعه است. این تحقیق با هدف تبیین عوامل جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری با روش توصیفی مبتنی بر مطالعات اسنادی و روش تحلیلی با بهره گیری از تکنیک MAXQDA در دو مرحله کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شده است. طبق یافته های پژوهش، عوامل جدایی گزینی فضایی در مقیاس های گوناگون و از مکانی به مکان دیگر متفاوت است، این پدیده متأثر از دو دسته عوامل بیرونی (عوامل سیاسی- مدیریتی (26 تکرار)، مکان و زمان) و درونی (اجتماعی- فرهنگی (67)، اقتصادی (58) و کالبدی (74)) است (کدگذاری باز). جهت دسته بندی بهتر عوامل و قابلیت تحلیل آن ها در تحقیقات آتی، پس از کدگذاری باز با کدگذاری محوری، عوامل درونی در دو سطح تعریف شده و مواردی که در تحقیقات از نوع متغیر، شاخص و سنجه بودند، شناسایی و تکمیل شدند. نتایج نشان می دهد که عوامل می توانند هم پوشان، متناقض و یا تقویت کننده یکدیگر باشند. دوگانگی سیستم شهر و روستا، ضعف برنامه ریزی، فقر ساکنان، بیکاری، کمبود خدمات و کیفیت پایین حمل ونقل عمومی و زیرساخت های ناقص در عرصه های روستاشهری همراه با عدم وجود سیستم مدیریت شهری به عنوان مهم ترین عوامل، بیشترین تکرار را داشته اند. این عوامل بایستی جهت رفع جدایی گزینی فضایی در عرصه های روستاشهری در اولویت برنامه ها قرار گیرند.
۵.

بررسی رابطه تغییرات پوشش زمین و جزیره حراراتی با استفاده از الگوریتم تک پنجره و روش مفهومی درخت تصمیم (نمونه موردی:شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دمای سطح زمین جزیره حرارتی تغییرپوشش زمین الگوریتم تک پنجره درخت تصمیم شهر اهواز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۱۴۸
مسئله گرمایش زمین عمده ترین دغدغه جهانی در دهه های اخیر بوده است.شناخت روابط بین پدیده-های تاثیرگذار بر آن می تواند راهگشای کنترل و کاهش پدیده زمین گرمایی باشد.هدف پژوهش تعیین رابطه تغییرات کاربری اراضی ناشی از توسعه شهر و تغییرات دمای سطحی آن و نیز عوامل موثر بر نحوه پراکنش جزایر گرمایی در این شهر است. در این بررسی از تصاویر سنجنده ماهواره لندست، و برای برآورد شاخص پوشش گیاهی از باندمادون قرمز و برای تهیه نقشه تغییرات کاربری از روش مفهومی درخت تصمیم استفاده شد. بنابر یافته های پژوهش، اهواز در دوره 32 ساله 1998تا2020، همراه با گسترش کالبدی زیاد، تغییرات کاربری ها بویژه در رابطه با تغییر پوشش گیاهی در مناطق شرقی شهر را تجربه کرده است. حداکثر دما در این دوره افزایش یافته و جزیره گرمایی از مرکز به سمت حاشیه و اطراف شهر تغییر کرده است. تغییرکاربری اراضی سبز به سایر کاربری ها در شهر اهواز با شکل گیری جزیره حرارتی همراه بوده و دمای سطح زمین در شهر، افزایش4 درجه ای را در ایت دوره نشان می دهد.از نظر فضایی بیشترین افزایش حرارت، مربوط به بخشهای شرق و جنوبغرب و غرب است که علت آن در بخش شرقی تبدیل زمین های کشاورزی و دارای پوشش گیاهی به کاربری صنعتی و در قسمت جنوبغربی به دلیل ایجاد کاربری اراضی ساخته شده طریق طرح های آماده سازی است. بدین ترتیب رابطه افزایش دما با تغییر کاربری پوشش گیاهی به اراضی ساخته شده تایید می شود. رابطه همبستگی شاخص NDBI و NDWIبا دما نیز همین رابطه را تایید کرد. کمترین افزایش دمای حرارتی مربوط به نواحی اطراف رودخانه کارون است که به عنوان یک عنصر تعدیل کننده دما در شهر عمل می کند. به دلیل پربارانی سالهای اخیر کشور و پر آب شدن رودخانه کارون جزیره حرارتی از مرکز شهر به اطراف هدایت شده است. نقشه حرارتی در سال 2020 دمای اطراف رودخانه را کمترین مقدار دمایی نشان می دهد.
۶.

اولویت سنجی معابر مستعد پیاده راه سازی در عرصه بافت تاریخی شهر یزد با استفاده از ابزار تحلیلی Weighted Sum، در سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیاده راه بافت تاریخی یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۱۴۸
هدف پژوهش حاضر، اولویت سنجی معابر مستعد جهت پیاده راه سازی در سطح بافت تاریخی شهر یزد بوده است. تحقیق، از لحاظ هدف کاربردی با روش توصیفی – تحلیلی می باشد. شاخص های تحقیق با استفاده از چارچوب نظری به دست آمد و اعتبار معیارها توسط متخصصان گروه و کارشناسان شهرسازی و ترافیک شهری تائید گردید. شاخص های نهایی شامل امنیت، دسترسی به حمل ونقل عمومی، حجم تردد خودرو در معبر، میزان سازگاری کاربریهای همجوار معبر با پیاده راه، چشم انداز بصری، تعداد دسترسی سواره به معبر، عرض و طول معبر مشخص گردید. شاخص ها با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی، وزن دهی شده است و در ادامه در نرم افزار GIS لایه های مختلف که در مکانیابی پیاده راه نقش دارند ایجاد شد سپس وزن های اختصاص داده شده به هر لایه در تابع Weighted Sum جانمایی شد. نتایج مطالعه نشان داد که در بافت قدیم شهر یزد، خیابان های امام خمینی شمالی، امام خمینی جنوبی و قیام بیش ترین استعداد را جهت پیاده راه سازی دارند. نوآوری این تحقیق، استفاده از تابع نرم افزاری Weighted Sum بر روی لایه های خطی می باشد.
۷.

سنجش کیفیت زندگی در محلات بافت تاریخی و عوامل مؤثر بر آن نمونه پژوهش: بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنجش کیفیت زندگی رتبه بندی محلات بافت تاریخی شهر یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۰ تعداد دانلود : ۲۵۶
مهم ترین جنبه ثبت جهانی بافت تاریخی شهر یزد در سال 1396، سکونت مردم و وجود جریان زندگی روزمره و پیوسته در آن بوده است و برخورداری از سطح مناسبی از کیفیت زندگی، لازمه ادامه این روند است؛ اما در حال حاضر بیش از نیمی از بلوک های آماری بافت تاریخی شهر یزد با 33958 نفر جمعیت، رشد منفی جمعیت دارد و حدود یک سوم بلوک ها با موضوع مهاجرفرستی روبه رو هستند. در واکنش به این تهدید، این پژوهش سعی دارد ضمن تعیین عوامل مؤثر بر چگونگی کیفیت زندگی در محلات بافت تاریخی یزد، وضعیت آن را از جنبه های ذهنی و عینی تعیین کند. پژوهش حاضر ازلحاظ ماهیت، کاربردی و ازنظر روش، علّی است. برای گردآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها از فنون بررسی های اسنادی، میدانی به صورت پرسشگری، تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزارهایSuper-Decisions, IBM SPSS Statistics 25 و ARC GIS 10.5 استفاده و حجم نمونه نیز به روش کوکران، 371 خانوار تعیین شد. یافته های پژوهش نشان می دهد امنیت، کیفیت محیط، روابط همسایگی، حمل ونقل، حس تعلق، ویژگی های کالبدی ابنیه و خدمات و زیرساخت ها، هفت عامل عمده مؤثر بر کیفیت زندگی در بافت تاریخی شهر یزد هستند. البته میزان تأثیر این عوامل بر کیفیت زندگی فعلی مردم ساکن این بافت یکسان نیست؛ عامل کیفیت محیط شامل کیفیت فضای سبز، وضعیت معابر و پیاده روها و...، بیشترین میزان تأثیرگذاری را دارد. عامل روابط همسایگی شامل میزان دعوا و درگیری بین همسایگان و میزان حمایت همسایگان از یکدیگر، کمترین میزان تأثیرگذاری را دارد. وضعیت کیفیت زندگی از جنبه ذهنی که با میزان رضایتمندی ساکنان سنجیده شد، به طور کلی در تمامی ۹ محله بافت تاریخی نامطلوب است؛ اما در مقایسه با جنبه عینی از وضعیت مناسب تری برخوردار است. درمجموع و براساس نقشه پهنه بندی تولیدشده، محله زرتشتی ها سطح کیفیت زندگی مطلوب تری نسبت به سایر محلات دارد.
۸.

تحلیل نابرابری فضایی در برخورداری از کاربری های خدمات شهری؛ نمونه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل نابرابری فضایی عدالت فضایی کاربری خدماتی نواحی شهری شهر یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۳ تعداد دانلود : ۴۲۵
از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان و مدیران شهری، نحوه توزیع، تخصیص منابع و خدمات شهری به صورت عادلانه در مناطق مختلف شهر برحسب نیازهای جامعه شهری است. توزیع نشدن بهینه خدمات میان مناطق و محلات مختلف شهر زمینه بروز مسائل ناشی از بی عدالتی ها و نابرابری های اجتماعی و اقتصادی را فراهم می آورد. این پژوهش با هدف بررسی و تعیین نحوه تخصیص و تمرکز منابع و خدمات شهری با تأکید بر رویکرد نابرابری فضایی در نواحی مختلف شهر یزد انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی و همبستگی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و تکنیک های استفاده شده شامل شاخص ویلیامسون، آنتروپی شانون، تاپسیس و ضریب مکانی و همبستگی اسپیرمن و پیرسون است. یافته ها بیان کننده توزیع ناعادلانه تعدادی از تسهیلات و خدمات شهری در بین نواحی مختلف شهر یزد است. به علاوه نحوه توزیع فضایی خدمات شهری نشان از تمایل کاربری های اراضی شهر یزد به سمت تمرکز و قطبی شدن در بعضی نواحی دارد؛ همچنین رابطه ای بین رتبه برخورداری با تراکم جمعیتی نواحی وجود ندارد. یافته ها برقراری این رابطه را در گذشته نشان می دهد.  در پایان پژوهش برای کمک به افزایش عدالت فضایی در نواحی شهری یزد برمبنای ضریب مکانی، اولویت بندی کاربری های پیشنهادی در هر ناحیه مشخص شد.
۹.

پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و تعیین الگوی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف و تصاویر ماهواره ای چندزمانه (مورد پژوهی: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیش بینی تغییرات کاربری اراضی زنجیرهای مارکوف تصاویر ماهوارهای چندزمانه شهر اراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۱۰۹
تغییرات سریع پوشش زمین در حومه شهرهای بزرگ ایران، از جمله شهر اراک به عنوان یک شهر صنعتی و کلانشهر، در دهه های اخیر مشکلات فراوانی از جمله تخریب منابع طبیعی، آلودگی های زیست محیطی و رشد نامناسب شهرها را در برداشته است. که در اغلب موارد، این عوارض ناشی از تغییر غیر اصولی کاربری اراضی بوده است. مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته و امکان سنجی و پیش بینی این تغییرات و الگوی رشد شهردر سال های آینده میتواند گام مهمی در راستای برنامه ریزی و استفاده بهینه از منابع در آینده باشد. در این تحقیق، با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست مربوط به سال های 2000، 2010 و 2018 اطلاعات جانبی و مدل زنجیرهای مارکوف و شبکه های عصبی مصنوعی، تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین به وقوع پیوسته، طی 18 سال، در شهر اراک مدل شده تا با آشکارسازی تغییرات، میزان تبدیل برای هر دوره و پیش بیتی کاربری ها در چهار کلاس مورد نظر بدست آید. جهت انجام تحقیق ابتدا تصاویر مورد استفاده از نظر بهترین باندها جهت ترکیب باندی بررسی و انتخاب گردید. در ادامه با روش شبکه عصبی طبقه بندی انجام وارزیابی صحت و دقت طبقه بندی با ضریب کاپا و دقت کلی صورت گرفت. در پایان با بکارگیری مدل پیش بینی مارکوف و رویکرد مدلساز LCM تغییرات کاربری اراضی برای سال 2028 پیش بینی شد. نتایج بدست آمده حاکی از گسترش بی رویه مناطق ساخته شده و تخریب شدید اراضی کشاورزی طی دوره2000 تا 2010 و کاهش شدید اراضی بایر و تبدیل آنها به اراضی ساخته شده در درون محدوده و حاشیه شهر و کاهش اراضی کلاس کوهستان در دوره 2010 تا 2018 می باشد. مدل سازی تغییرات همچنین نشان می دهد در دوره 2018 تا 2028 جهت رشد شهر از شمال و شمال شرق به جنوب و جنوب غرب (به سمت اراضی کوهستانی و باغی دو روستای الحاق شده به شهر) تغییر خواهد یافت.
۱۰.

بررسی آسیب های توسعه میان افزا در بافت های میانی شهرها با کاربست مدل معادلات ساختاری (نمونه موردی: محله کوچه مشکی در شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب های توسعه میان افزا محلات بافت میانی محله کوچه مشکی زنجان معادلات ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۱۲۵
در نبرد توسعه پایدار و رفاه، دستیابی به الگوی رشد فشرده بعنوان کلید حفاظت از زمین محسوب می شود. نوسازی شهری که بعنوان پاسخ مناسب برای مشکلات بافت های میانی است، از سیاست میان افزایی در بازسازی و نوسازی بافت ها بهره می برد. با وجود اثرات مثبت این الگوها بر پایداری، در صورت عدم اجرای اصولی آنها، پیامدهای منفی ازجمله عدم رضایت ذی نفعان و کاهش کیفیت زندگی رخ خواهد داد. اجرای توسعه میان افزا در بافت میانی زنجان بصورت تخریب واحدهای قابل سکونت و ریزدانه و ساخت واحدهای آپارتمانی در اراضی بایر بافت میانی باعث اثرات منفی شده است. در این پژوهش، توسعه میان افزا به عنوان متغیر مستقل و آسیب های ناشی از آن بعنوان متغیر وابسته بوده و برای آزمون این رابطه از روش توصیفی و علّی و تکنیک معادلات ساختاری در نرم افزار pls [1] بهره گرفته شد. برازش مدل کلی روابط نشان از عدم رضایت ساکنین محله کوچه مشکی از توسعه میان افزای اتفاق افتاده دارد (GOF [2] =0.37). لیکن، تأثیر آن بر از بین رفتن مشاغل بومیِ محله، افزایش تراکم و آلودگی، کاهش میزان دستیابی به مسکن قابل استطاعت، و نابودی اراضی زراعی تأیید نشد. اما تأثیر آن بر احساس کمبود خدمات و کیفیت زندگی، کاهش روابط اجتماعی و امنیت بر نارضایتی از توسعه میان افزا تأیید شد. تأثیر موانع حقوقی بر کاهش دسترسی به مسکن قابل استطاعت مورد تأیید قرار گرفت. یافته های مدل نشان داد: مهم ترین آسیب های توسعه میان افزا از نظر ساکنین محله، به ترتیب عبارت اند از: احساس کمبود خدمات، کاهش کیفیت زندگی، کاهش امنیت و کاهش روابط اجتماعی.
۱۱.

میزان سازگاری محلات شهری شکل گرفته در دوره های مختلف رشد شهر با اصول نوشهرگرایی (مورد نمونه محلات مظفری، جوی مویدی، امام جمعه و هوشنگ مرادی در شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصول نوشهرگرایی رشد شهر سازگاری شهرکرمان محلات مظفری جوی مویدی امام جمعه و هوشنگ مرادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۴۲۹
رشد سریع شهر کرمان در چند دهه اخیر باعث شکل گیری محلات جدید و حاشیه ای با تفکرات مدرنیستی شده و محلات تاریخی بدلایل متعدد به بافت هایی ناکارامد تبدیل شده اند که کیفیت آنها درخور زندگی شهروندان نیست. نوشهرگرایان با اتکا بر دروس تاریخی از زیباترین و موفق ترین شهرها، رویکردهای نوشهری را با جوامع متراکم، مختلط، پیاده مدار و نسبتاً مستقل تایید کردند. هدف پژوهش تعیین و مقایسه میزان سازگاری اصول نوشهرگرایی در محلات بافت قدیمی، میانی و جدید درجهت افزایش کیفیت زندگی آنهاست. پژوهش حاضر، کاربردی و از نظر روش، توصیفی، مقایسه ای-تطبیقی و پیمایشی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی می باشد. برای تعیین میزان انطباق از توابع تحلیلی GIS و روش های آماری استفاده شد. شاخص های مورد مطالعه به سه دسته کالبدی، حمل ونقل و تاریخی- هویتی تقسیم و در 7 اصل و با طیف چهارسطحی مورد ارزیابی قرار گرفت. بنا بر نتایج :اولا؛ شاخص ها تفاوت معناداری را در بهره گیری از اصول نوشهرگرایی در محلات مختلفی که در دوره های گوناگون توسعه شهر کرمان شکل گرفته بودند، نشان می دهند؛ ثانیا؛ محله تاریخی مظفری (با محوریت بازار) و محله جدید هوشنگ مرادی به ترتیب با میانگین هندسی3.03 و 1.81 بیشترین و کمترین انطباق و سازگاری را با اصول نوشهرگرایی دارند. بیشترین و کمترین سازگاری در محلات، به ترتیب مربوط به اصل اتصال و پیوستگی و اصل تنوع مسکن است. محلات جدید از نظر اصول کالبدی؛ و محلات قدیمی از نظر اصول تاریخی-هویتی و ترافیکی و حمل ونقل سازگاری بیشتری با نوشهرگرایی دارند:«میانگین میزان سازگاری محله جدید هوشنگ مرادی در اصل کالبدی 3.56 و محله مظفری در اصول تاریخی و هویتی و ترافیکی و حمل ونقل به ترتیب 3.67 و 4 است».نظر به سازگاری نسبی محلات با اصول نوشهرگرایی می توان از رهنمودهای آن درارتقای کیفیت زندگی محلات استفاده کرد.
۱۲.

بررسی وضعیت ظرفیت سازی اجتماعی در محلات شهری و رابطه آن با مشارکت در بازآفرینی بافت های فرسوده (نمونه موردی: محله فهادان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ظرفیت سازی اجتماعی مشارکت اجتماعی بازآفرینی محله فهادان شهر یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۶
بخش زیادی از فضای شهری در کشورمان، دچار فرسودگی و افت شدید کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شده، که بازآفرینی شهری با تکیه بر مشارکت اجتماعی از راهکارهای رفع این مسئله است و از راهکارهای ارتقای مشارکت نیز ظرفیت سازی در محلات شهری است. در پژوهش توصیفی حاضر، از تحلیل های توصیفی و آزمون T تک نمونه ای برای سنجش میزان مطلوبیت متغیرهای «ظرفیت اجتماعی»، «استراتژی های ظرفیت سازی اجتماعی» و «کنش مشارکت اجتماعی شهروندان» و از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره برای تعیین میزان و شدت رابطه میان متغیرها استفاده شد. برمبنای یافته ها: از بین مؤلفه های «ظرفیت سازی اجتماعی»، تنها مؤلفه های مشارکت پذیری و تعهد اجتماعی در سطح مطلوب و سایر مؤلفه ها در وضعیت نسبتاً نامطلوب و نامطلوب و تمام مؤلفه های «استراتژی های ظرفیت سازی اجتماعی» نیز در وضعیت بسیار نامطلوب هستند. شرایط متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی شهری نیز نسبتاً نامطلوب است. سطح تمایل به مشارکت به ترتیب شامل مشارکت فکری، مالی، اجرایی و سپس مشارکت نیروی انسانی است. متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی از همبستگی مطلوبی با متغیر «ظرفیت اجتماعی» و «استراتژی های ظرفیت سازی اجتماعی» برخوردار است. همچنین، نقش مؤلفه شبکه سازی سازمانی در ارتقای ظرفیت اجتماعی محله فهادان بسیار برجسته است. بنابراین، تقویت فرآیندهای ظرفیت سازی می تواند تقویت مشارکت شهروندان در بازآفرینی محله را به همراه داشته باشد. در پایان، مدل رگرسیونی رابطه میان استرتژی های ظرفیت سازی و ظرفیت اجتماعی در محله فهادان در فرآیند بازآفرینی تدوین و معرفی شد.
۱۳.

سنجش کیفیت زندگی در محلات شهری در راستای ارتقاء کیفیت زندگی (مطالعه موردی محله قلعه شهر بافق)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی سنجش کیفیت محلات شهری محله قلعه شهر بافق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶۴ تعداد دانلود : ۱۰۹۸
شهر به عنوان عالی ترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، تأکید بر ابعاد کمی رشد شهرها منجر به دو قطبی شدن آنها شده و برای حل مشکلات شهرنشینان و ارتقاء زندگی آنها مفهوم «کیفیت زندگی» مورد تحقیق قرار گرفت. تحولات شهرسازی و رشد شهر بافق، موجب برهم خوردن ساختار محله ای آن گردیده است. محله قلعه از محلات با سطح کیفیت پایین شهر بافق است . عوامل متعددی منجمله کیفیت نامناسب معابر و مصالح ابنیه، کمبود خدمات، عدم جمع آوری زباله ها و تجمع آنها در اراضی بایر و خرابه ها باعث کاهش سطح کیفیت زندگی محله شده و تهدید جدی در جهت تخلیه تدریجی آن محسوب می شود. هدف پژوهش، سنجش کیفیت زندگی در محله قلعه شهر بافق و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت ارتقای آن است. لذا، پس از مرور شاخص های کیفیت زندگی و از طریق معیارهای برگزیده و تعریف گویه های مرتبط، میزان کیفیت زندگی در محله مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش از لحاظ شیوه انجام، توصیفی – تحلیلی است و از تکنیک SWOT ، QSPM و نرم افزار SPSS برای توصیف، طبقه بندی و تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه به روش کوکران، 223 مورد تعیین گردید. بنابر یافته های تحقیق: کیفیت زندگی در محله قلعه، با نمره 4.8 کمتر ازحد متوسط (5) است، مولفه کالبدی با امتیاز 3.8 پایین ترین سطح و مولفه اجتماعی با امتیاز 6.66، بالاترین سطح را از لحاظ کیفی دارا هست. پس، مولفه کالبدی بیشترین تاثیر را در کاهش سطح کیفیت زندگی محله دارد. در پایان، راهبردهای برتر در راستای بهبود کیفیت زندگی محله ارائه شد. از مجموع راهبردها در ابعاد مختلف، تقویت و بهبود منظر محله، بازنگری بافت موجود و طراحی مجدد آن،ایجاد فضاهای پاتوق و فعالیت های جمعی، تقویت بخش کشاورزی بمنظور اشتغال زایی، تعریف و اصلاح سلسله مراتب معابر درونی، بهبود وضعیت بهداشت و ساماندهی زباله ها و ضایعات بعنوان راهبردهای برتر، بیشترین نمره را کسب کردند.
۱۴.

سنجش رضایت مندی کیفیت محیط سکونت و واحد مسکونی در محلات شهری با تأکید بر اصول نوشهرگرایی مورد نمونه: محله شهید همتی فر شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت محیط سکونت سنجش رضایت مندی نوشهرگرایی شهر کرمان محله همتی فر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۹ تعداد دانلود : ۴۱۶
اولین گام در جهت دستیابی به محیط زندگی مطلوب، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط سکونتشان است. این پژوهش در صدد است وضعیت رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت و مسکن را بر حسب گونه های موجود (ویلایی، آپارتمانی- مجتمع های مسکونی و ...) با توجه به تصورات ذهنی و عینی شهروندان در محله جدید و نوساز شهید همتی فر شهر کرمان و با تأکید بر اصول نوشهرگرایی تعیین کند. روش پژوهش توصیفی، مقایسه ای و پیمایشی است. داده های عینی و ذهنی در سه بُعد محیط اجتماعی، محیط کالبدی و شبکه های ارتباطی و نحوه دسترسی به دو روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شد و با استفاده از آزمون T تک نمونه ای، فریدمن و T دو نمونه مستقل و تحلیل عاملی تائیدی در نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. بنا بر نتایج تحقیق محله همتی فر از نظر رضایت مندی از کیفیت محیط سکونت با توجه به معیارهای نوشهرگرایی شرایط مورد قبولی را از نظر ساکنان خود دارد. میزان رضایت مندی از کیفیت محیط سکونت در ساکنین منازل ویلایی بالاتر از منازل آپارتمانی قرار دارد. با توجه به اختلاط و تنوع گونه های مسکن در این محله، تنها در معیار شرایط آرامش و آسایش تفاوت معنادار مشاهده شد و واحدهای ویلایی در اولویت بیشتری قرار گرفتند. همچنین مهم ترین عامل تأثیرگذار در ایجاد رضایت مندی از واحد مسکونی ویژگی های کالبدی بنا و تسهیلات و امکانات سکونتی می باشد. نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد از دید ساکنان محله معیارهای محیط اجتماعی و سپس کالبدی در رضایت مندی از کیفیت محیط سکونت عوامل تأثیرگذارتری به نسبت دسترسی و شبکه های حمل ونقل هستند. لذا، ضرورت دخالت برنامه ریزان و طراحان نسبت به بهبود وضعیت شبکه حمل ونقل مهم می نماید.
۱۵.

Redesigning Bazaar Based on Formation Capability; and Recording of Collective Memories;Case Study: Bazaar Khan, City of Yazd (بازطراحی بازار مبتنی بر قابلیت شکل گیری و ثبت خاطره جمعی؛نمونه موردی : بازار خان شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ثبت شکل گیری خاطره خاطره انگیزی بازار خان یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۶ تعداد دانلود : ۴۸۳
خاطره انگیزی یکی از کیفیت های قلمروهای عمومی فضا و مشتمل بر چهار مرحله شکل گیری، ثبت، تداعی و انتقال است. نقش قلمروها و فضاهای عمومی در دو مرحله اول از اهمیت بیشتری برخوردار است. بازارها، مکان هایی هستند که در آن فرد تعاملات اجتماعی را تجربه، فضا را احساس و به ادراک محیط نایل می آید. نتیجه این گونه فعالیت ها و رفتارها، شکل گیری و ثبت خاطرات جمعی است. به نظر می رسد در سال های اخیر، بازار محمدعلی خان یزد معروف به بازار خان که از جمله نقاط دیدنی و قدیمی شهر به شمار می آید این نقش را کمتر ایفا کرده باشد. بازنمایی خاطره در بستری نوین به گونه ای که بتواند در برابر فرهنگ معاصر مقاومت کرده و راهی جدید در درون مایه به سوی آینده پیدا کند، ضروری است لذا، تحقیق حاضر با هدف ایجاد بستری مناسب مبتنی بر دو مرحله اول یعنی قابلیت شکل گیری و ثبت خاطره جمعی در این بازار انجام شد. سؤالات تحقیق عبارتند از : مراحل شکل گیری و ثبت خاطره در اذهان عمومی در فضای بازار به عنوان مکانی برای آفرینش خاطرات جمعی چگونه است؟ عوامل مؤثر در مراحل شکل گیری و ثبت خاطرات در بازارها چیست و چگونه می توان بستر شکل گیری و ثبت خاطرات را در بازار خان یزد فراهم کرد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شد. در روند پژوهش مشخص شد : خاطره جمعی واجد ابعاد اجتماعی، مکانی، زمانی و احساسی است. برای ابعاد، مؤلفه ها و برای مؤلفه ها، شاخص هایی شناسایی شد. همچنین، مراحل مختلف شکل گیری و ثبت خاطره جمعی شناسایی و مشخص شد این مراحل نسبت به هم همپوشانی داشته و شروع یک مرحله الزاماً در نقطه پایانی مرحله قبل نیست. به علاوه، مشخص شد : بازار خان یزد کماکان از این دو قابلیت بهره مند است. لذا، بازطراحی اجزاء بازار در جهت تقویت این قابلیت انجام و راهبردهایی برای حفظ این قابلیت ارایه شد.
۱۶.

بررسی وضعیت اختلاط کاربری در فضای شهری خیابان کاشانی شهر یزد و راهکارهای ارتقای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهر یزد کاربری زمین کاربری مختلط خیابان شهری خیابان کاشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۰ تعداد دانلود : ۸۴۳۴
توسعه مختلط کاربری ها بعنوان جزیی از اصول مشترک بسیاری از نظریات نوین شهرسازی از جمله نوشهرگرایی و رشد هوشمند مطرح شده و در دهه های اخیر، به واسطه کارایی های آن به یک هدف مهم در برنامه ریزی کاربری زمین تبدیل شده است. افزایش قیمت زمین و تمایل به افزایش شدت استفاده از زمین، افزایش سرزندگی و جذابیت یک خیابان از جمله عواملی است که لزوم توجه به توسعه مختلط کاربری ها در این فضای را افزایش می دهد. هدف از این پژوهش، ابتدا آشنایی با بخشی از مبانی کاربری مختلط (اعم از تعریف، گونه ها، مزایا و منافع، سیاستها و راهکارهای کاربرد آن و...) و سپس بررسی چگونگی و تعیین اندازه اختلاط کاربری در یک فضای شهری خیابان نمونه است. در این رابطه، خیابان کاشانی شهر یزد که یکی از مراکز خطی شهر و اتصال دهنده بافت قدیم و جدید است بعنوان نمونه موردی انتخاب گردید. این تحقیق درزمره پژوهش های کاربردی است که به روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی انجام شده و در گردآوری داده های آن از مطالعات کتابخانه ای برای تدوین مبانی نظری و اطلاعات مربوط به نمونه موردی؛ و از مطالعات میدانی به صورت برداشت کالبدی و مشاهده برای تکمیل اطلاعات مربوط به نمونه موردی استفاده شد. به منظور تشخیص و تعیین وضعیت اختلاط کاربری در محدوده مورد مطالعه، نظام کاربری ها، وضعیت طبقات ساختمان ها و گونه کاربری مختلط و بالاخره میزان و شدت این پدیده در خیابان کاشانی بر حسب معیارهای 11 گانه منتخب با استفاده از تکنیک دلفی و ضریب IEF مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد: میزان اختلاط کاربری در این محدوده اندک است. اختلاط کاربری افقی این خیابان عمدتا ناشی استقرار انواع مختلف کاربری آن است. اختلاط عمودی خیابان، منحصر به تنوع کاربری در ساختمان های دو طبقه است و سایر انواع اختلاط کاربری منجمله اختلاط زمانی و فعالیتی در آن وجود ندارد. لذا، بعنوان مهم ترین دستاورد پژوهش، راهکارهایی مبتنی بر «مبانی نظری تحقیق» و «خصوصیات محدوده»، برای افزایش اختلاط کاربری آن در راستای بهبود کیفیت این خیابان، بویژه افزایش رونق اقتصادی و سرزندگی اجتماعی خیابان ارائه شد. با توجه به سهم و مساحت زیاد اراضی بایر، تاکید عمده در اراهکارهای پیشنهادی بر تزریق کاربری های اجتماعی و فرهنگی چند منظوره توام با توجه به افزایش کارایی حمل ونقل عمومی خیابان کاشانی است.
۱۷.

سنجش عملکرد مدیریت شهری الکترونیک (نمونه موردی :سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری یزد)

کلید واژه ها: سنجش عملکرد تئوری فازی BSC مدیریت شهری الکترونیک سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری یزد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مدیریت مدیریت دولتی مدیریت شهری
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری مدیریت شهری
تعداد بازدید : ۹۷۴ تعداد دانلود : ۴۸۶
با ورود به عصر حاکمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای زیست شهروندان، مدیریت شهری به عنوان مسئول اداره امور شهر به شیوه مدیریت الکترونیک مجهز گردید. در پی فراگیری استفاده از اینترنت، انتظار شهروندان و بنگاههای اقتصادی در خصوص استفاده از مدیریت الکترونیک جهت تسهیل دسترسی به خدمات شهری و تحقق مدیریت شهری الکترونیک، شهرداریهای کشور اقدام به ایجاد سازمان فاوا در زیرمجموعه خود نمودند که وظیفه مدیریت IT را برعهده گرفت. با وجود تحقق کم و بیش این شیوه در بسیاری از شهرهای کشور از جمله یزد، مشکلاتی از قبیل کمبود تخصص و ضعف کارکنان از منظر آشنایی با سیستمهای الکترونیکی روزآمد و ... دامنگیر شهرها شده و نتایج نامطلوبی را بهمراه آورده است. لذا پژوهش حاضر با هدف ارتقا عملکرد مدیریت الکترونیک سازمان فاوای یزد و در پاسخ به سؤالات زیر انجام پذیرفته است: 1-عملکرد مدیریت شهری الکترونیک سازمان فاوای یزد تا چه حد در راستای اهداف آن می باشد؟ 2-راهبردهای ارتقا مطلوبیت عملکرد مدیریت شهری الکترونیک یزد کدامند؟ تحقیق ماهیت کاربردی-توسعه ای داشته و به روش توصیفی-تحلیلی و داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی به کمک پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. در ادامه به روش ارزیابی BSC و تئوری فازی وضعیت عملکرد مدیریت شهری مورد سنجش قرار گرفت و شاخصهای مزبور بومی سازی گردید. نتایج پژوهش نشان داد: عملکرد سازمان به طور کلی در راستای اهداف و وظایف تعیین شده است، اما سهم منظرهای 4 گانه در عملکرد این سازمان یکسان نیست. منظر مشتری بیشترین و منظر رشد و یادگیری کمترین تأثیر مثبت را در عملکرد فعلی این سازمان برعهده دارد. برای حرکت بیشتر سازمان در جهت مدیریت شهری الکترونیک، به مدیریتی راهبردی نیاز می باشد تا به صورت سلسله مراتبی با توجه به چشم اندازها و اهداف سازمان، راهبردها و راهکارها و پروژه هایی را ارائه نماید و پس از اجرا عملیات پایش گردد. در پایان مقاله ضمن مقایسه منظرهای انتخابی، راهبردهای ارتقا عملکرد سازمان فاوای یزد ارائه شده است. این پژوهش می تواند زمینه ساز ظهور نگاه و برخوردی متفاوت با مبحث ارزیابی سازمانها باشد.
۱۸.

تحلیل توزیع فضایی کتابخانه های عمومی سطح شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل فضایی شهر یزد کتابخانه های عمومی خودهمبستگی فضایی دسترسی مناسب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸۴ تعداد دانلود : ۵۶۸
کتابخانه یک مرکز مهم اطلاع رسانی است و نقشی اساسی در ارتقای سطح سواد و آگاهی افراد جامعه ایفا می کند. این که کتابخانه ای مورد استقبال و یا بی مهری مراجعان قرار می گیرد، متأثر از عوامل بیرونی یا درونی است. یکی از مهم رین جنبه های بیرونی موثر بر افزایش میزان مراجعه و استفاده از کتابخانه های عمومی، نحوه استقرار و توزیع جغرافیایی آن ها در بافت شهرهاست. مقاله حاضر به تحلیل توزیع فضایی کتابخانه های عمومی سطح شهر یزد، با استفاده از نرم فزارهای IS، Excel و Spss و در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به سنجش درجه توزیع متعادل با استفاده از ضرایب آنتروپی و جینی و نیز تعیین الگوی پراکنش کتابخانه های عمومی با استفاده از ضرایب موران و گری و نحوه تمرکز آن ها از ضریب G عمومی بر اساس تکنیک های مربوط به خودهمبستگی فضایی پرداخته است. جهت تعیین نوع پراکندگی کتابخانه های عمومی از روش ""تحلیل نزدیک ترین همسایگی""و برای بررسی میزان برخورداری نواحی مختلف شهر یزد از این خدمت، از روش تاکسونومی عددی استفاده شده است. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شد که داده ها شامل نقشه کتابخانه ها و نواحی هشت گانه شهر یزد و اطلاعات مربوط به آن هاست. نتایج نشان داد: مقداری نابرابری و ناهماهنگی در توزیع کتابخانه ها در سطح شهر یزد وجود دارد و الگوی توزیع و تمرکز آن ها از نوع تصادفی به سمت پراکنده با تمرکز پایین (نقطه سرد) است که بیان گر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی پایین در مجاور یکدیگر متمرکز شده اند. هم چنین نواحی مختلف شهر یزد از لحاظ برخورداری از امکانات کتابخانه های عمومی با هم یکسان نیستند و ناحیه 2-3 برخوردارترین و ناحیه 3-1 محروم ترین نواحی شهر را از این نظر تشکیل می دهند.
۱۹.

بررسی توزیع فضایی مراکز انتظامی و رابطه آن با میزان جرم در شهر یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: گردشگری روستایی گردشگری پایدار خانه های دوم تغییر کارکرد ارباکله لرسانور رامسر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۲۶۳
حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی می باشد. بر این اساس این مقاله به تحلیل توزیع فضایی مراکز انتظامی سطح شهر یزد، با استفاده از نرم افزارهایGIS ، SPSS و Excel و در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی پرداخته است. در این راستا به سنجش درجه توزیع متعادل با استفاده از ضرایب آنتروپی و جینی و تعیین الگوی پراکنش مراکز انتظامی از ضریب موران و نیز نحوه تمرکز آنها از ضریب G عمومی بر اساس تکنیک های مربوط به خود همبستگی فضایی پرداخته است. همچنین جهت تعیین نوع پراکندگی مراکز انتظامی از روش تحلیل نزدیکترین همسایگی استفاده شده است. داده های مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و با مراجعه به منابع و سازمان های مربوطه گردآوری شد که داده ها شامل نقشه مراکز انتظامی مناطق و نواحی شهر یزد و اطلاعات مربوط به آنها است. نتایج نشان داد: مقداری نابرابری و ناهماهنگی در توزیع مراکز انتظامی در سطح شهر یزد وجود دارد و الگوی توزیع و تمرکز آنها از نوع تصادفی به سمت پراکنده با تمرکز بالا (نقطه داغ) است که بیانگر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی بالا در مجاور یکدیگر متمرکز شده اند. بررسی رابطه مراکز انتظامی و میزان جرم در نواحی شهر یزد از شاخص های همبستگی اسپیرمن و پیرسون نیز نشان داد رابطه معناداری بین آن ها مشاهده می شود و این بدان معناست در نواحی دارای تعداد کمتر مراکز انتظامی جرم و جنایت بیشتری صورت گرفته، و بالعکس در نواحی با تعداد کمتر مراکز انتظامی، ارتکاب به جرم و جنایت کمتر می باشد. لذا، می توان انتظار داشت استقرار مراکز نظارت و کنترل بر جرائم در محلات شهری بر کاهش جرم رابطه مستقیم داشته باشد.
۲۰.

بازآفرینی بافت های فرسوده شهری با تأکید بر بسیج اجتماعی؛ مطالعه موردی محله کشتارگاه در شهر یزد

کلید واژه ها: فقر مشارکت مردمی بافت فرسوده بازآفرینی بسیج اجتماعی محله کشتارگاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸۹ تعداد دانلود : ۱۱۷۲
بافت های فرسوده حاشیه ای اغلب در زمره مناطق محروم شهر از نظر اجتماعی، اقتصادی و کالبدی هستند و این امر عامل نارضایتی ساکنان، عدم پویایی و رونق حیات شهری در آنهاست. محله کشتارگاه از بافت های فرسوده شهر یزد است و وجه تسمیه آن به استقرار کشتارگاه شهر و واحدهای مرتبط با آن در این محدوده بازمی گردد. اکنون کشتارگاه و بسیاری از فضاهای مرتبط از محله خارج شده اند، اما پسمانده های غیرفعال و گاه فعال، تغییر کاربری برخی از این فضاها به کاربری های ناسازگار، ادامه اطلاق نام کشتارگاه، فرسودگی بافت و ... موجب استقرار گروه های فرودست در این محدوده شده و زمینه بروز مشکلات فراوان را فراهم آورده است چنانکه نه تنها گرایشی از طرف سایر شهروندان شهر به ویژه طبقات اجتماعی متوسط و بالاتر برای سکونت در آن وجود ندارد، بلکه ساکنان کنونی هم در صورت فراهم شدن شرایط مهاجرت، تمایل به ترک محله دارند. هدف مقاله حاضر که با روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از تکنیک گروه های بحث انجام شده است، جستجوی راه های ارتقاء شاخص های سکونت در این محله با تکیه بر پاسخگویی به سئوالات ذیل است: آیا پدیده فقر اقتصادی، فقر اجتماعی- فرهنگی و فقر خدماتی به طور نسبی بر این سکونتگاه انسانی حاکمیت دارد و مردم آمادگی زدودن آنرا از محیط سکونت خود دارند؟ شیوه مناسب برای ارتقاء کیفیت سکونت در محله کدام است؟ نقش مردم و دولت در این خصوص چیست؟ براساس نتایج تحقیق: اهالی محله کشتارگاه؛ مردمانی کم درآمد و فقیر هستند؛ که عزم جدی برای همکاری و مشارکت در مراحل مختلف پروژه های فقرزدایی را دارند و بالاخره راهبرد بسیج اجتماعی شیوه مناسبی برای ارتقا شرایط مردم و سکونت در محله کشتارگاه است. در این رابطه، مردم با تشکیل گروه های بحث، قادر به شناسایی مشکلات و ریشهیابی آنها در محله خود هستند تا متناسب با هر مشکل، نقش خود و سازمان های محلی را برای حل آن و ارتقای شرایط سکونت، بر عهده بگیرند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان