خانواده درمانی کاربردی
خانواده درمانی کاربردی دوره 4 بهار 1402 شماره 1 (پیاپی 15) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی علل ناسازگاری در تعاملات زوجی است. روش پژوهش: این مطالعه با روش کیفی و به شیوه تحلیل مضون (تماتیک) انجام شد. روش: روش نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع بود به این ترتیب که 20 نفر از زوجین ناسازگار بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق بود. یافته ها: داده های گرد آوری شده به کمک تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA.2018 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. پس از تحلیل محتوای داده ها هفت مقوله مرکزی حاصل گردید که به ترتیب اهمیت عبارت بودند از کمبود مهارت های ارتباطی (ناهماهنگی رفتارکلامی و غیرکلامی، ضعف مهارت گفتگو، مرزهای مبهم، ضعف مهارت های شنیداری)، نفوذ ناپذیری (عدم انعطاف پذیری، عدم توافق، تکبر ورزیدن)، نبود مرزبندی در خانواده اصلی (مثلث سازی، محکوم کردن، مداخله کردن)، عوامل اقتصادی (مشکلات مالی، مهریه سنگین، تورم)، ناارزنده سازی (کم ارزش دانستن، عدم پذیرش، قضاوت کردن)، عدم تحمل پریشانی (عدم کنترل خشم، احساسی عمل کردن، نفرت داشتن) و ازدواج اجباری (پایبندی به روابط قبیله ای، پایبندی به آداب و رسوم). نتیجه گیری: درتعاملات زوجی مقوله های بدست آمده، علل ناسازگاری زناشویی هستند.
اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش والدگری آدلری بر پیوند با مدرسه و رفتارهای پرخطر نوجوانان می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش می باشد. جامعه آماری تحقیق، کلیه مادران دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بندپی شرقی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل می باشند به تعداد 665 تشکیل می دهند که از این میان تعداد 60 نفر از دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری پرخطر و مادرانشان که با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی داشتند با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزشی والدگری براساس بسته آموزشی بریگل (2016) را طی ۸ جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه پیوند با مدرسه (رضایی شریف، ۱۳۹۱) و پرسشنامه رفتارهای پرخطر (زادمحمدی و همکاران، ۱۳۹0) در هر دو گروه اجرا شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزارSPSS-22مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه آموزش برنامه والدگری آدلری موجب افزایش پیوند والدینی مراقبت (53/51=F، 001/0>P)، حمایت افراطی (50/70=F، 001/0>P) و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان (30/120=F، 001/0>P) موثر بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه آموزش والدگری آدلری موجب افزایش پیوند با مدرسه و کاهش رفتارهای پرخطر نوجوانان موثر شد.
تدوین الگوی مفهومی ازدواج پایدار رضایتمند در زوجین متقاضی فرزند خواندگی : مطالعه ی کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی مفهومی ازدواج پایدار رضایتمند در زوجین متقاضی فرزند خواندگی بود. روش پژوهش: این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، مشارکت کنندگان با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 18زوج دارای ازدواج رضایتمند و پایدار مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرارگرفتند و داده ها با استفاده از روش استراوس وکوربین تحلیل شدند. یافته ها: ماحصل مرحله ی کدگذاری باز، رسیدن به 112کد اولیه، 23 مقوله فرعی و 9 مقوله اصلی و یک مقوله ی مرکزی بود. مقوله ی مرکزی در این پژوهش پذیرش ناباروری: پویشی برای تجربه ی عشق اصیل و متعهدانه در ازدواج است و مقوله های سیستم زوجی کارآمد، تلاش آگاهانه جهت رشد و تعالی ازدواج و مراقبت از آن جزء شرایط علی و مقوله های ارتباط سازنده ی زوج با خانواده های اصلی و اجتماع، حمایت گری راهبردی اطرافیان شرایط مداخله گر و مقوله ساختار شخصیتی و تربیتی زوجین شرایط زمینه ایی و زوجین از راهبردهای سازنده برای حل تعارض های زوجی و خانوادگی و رویارویی مذهبی به عنوان راهبردهای سازنده استفاده کردند و پیامد نهایی رضایت از زندگی، پذیرش همراه با شفقت و تعهد نسبت به همسر بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، رسیدن به پذیرش ناباروری و تجربه ی عشق اصیل و متعهدانه در ازدواج زوجین نابارور که پیامد اصلی آن رضایتمندی است اتفاقی نیست با انتخاب و اقدام سازنده و فعالانه میسر بوده و فرایندی است فردی خانوادگی و تعاملی که زوجین با تلاش آگاهانه جهت رشدو تعالی ازدواج و مراقبت از آن، همراهی، اتحاد زوجی و کسب مهارتهای زوجی و راهبرد های کارآمد در راستای سلامت و شادکامی اقدام کرده و در نهایت رضایت و پایداری در ازدوا ج را کسب می نمایند
بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر، اهمال کاری و ترس از موفقیت در نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر مداخلات ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت دانش آموزان بود. روش پژوهش: روش انجام این پژوهش از نوع نیمه تجربی پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه می باشد. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر جغتای در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دهند. نمونه مورد مطالعه 30 نفر بود که از بین دانش آموزان 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه جای گرفتند. سپس پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (۱۹۷۹) و پرسش نامه رفتارهای پرخطر محمدخانی (1395) در اختیار نمونه آماری قرار گرفت و بعد از برگزاری جلسات آموزش ذهن آگاهی سگال و همکاران (2002) برای گروه های آزمایش، پس آزمون انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با بکارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر (35/78=F، 001/0>p)، اهمال کاری (65/19=F، 001/0>p) و ترس از موفقیت (23/21=F، 001/0>p) در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم موثر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که آموزش ذهن آگاهی بر رفتارهای پرخطر و اهمال کاری و ترس از موفقیت در بین دانش آموزان اثربخشی معناداری دارد و می تواند در جهت بهبود مشکلات دانش آموران موثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان گروهی غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی بر تمایل به جبران زنان درگیر طلاق عاطفی شهر اصفهان انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان دارای طلاق عاطفی بود که در سال 1400-1399 جهت دریافت خدمات مشاوره خانوادگی به کلینیک های تحت حمایت سازمان بهزیستی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 زن به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش اول (20 نفر)، آزمایش دوم (20 نفر) و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش مداخله غنی سازی روابط زناشویی اولسون (1999) را در هفت جلسه و مداخله بخشودگی انرایت (2001) را در نه جلسه در طی دو ماه دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (1997) و تمایل به جبران وودیات و ونزل (2013) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی بر نمره تمایل به جبران (30/8=F، 001/0=P) و مداخله بخشودگی بر نمره تمایل به جبران (15/6 =F، 001/0=P) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. در ارتباط با مقایسه میزان اثربخشی مداخله غنی سازی روابط زناشویی و بخشودگی، نتایج نشان داد مداخله غنی سازی روابط زناشویی در طول زمان پایداری درمانی بیشتری در مقایسه با آموزه های بخشش درمانی دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان از مداخلات انجام گرفته در مراکز مشاوره و خدمات روان شناسی خانواده، دادگاه ها و سازمان بهزیستی بهره گرفت.
عوامل موثرشخصیتی در کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در زلزله به منظور تدوین یک مدل ساختاری در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عوامل شخصیتی در پیش بینی علائم اختلال استرس پس از سانحه در افراد مواجهه شده با آسیب انجام گرفت. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل تمامی زلزله زدگان زلزله اخیر کرمانشاه بودند که تعداد آنها حدود ۲۱هزار نفر می باشد. با توجه به جدول مورگان ۳۷۷ نفر را به صورت نمونه گیر تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس شهروندی اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی (کیان و همکاران، ۱۹۸۸) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی (کاستا و مک کری، 1985) به دست آمد. به منظور توصیف متغیرهای پژوهش از شاخص های انحراف معیار، میانگین، کجی و کشیدگی استفاده شد. همچنین شاخص های فراوانی و درصد برای ویژگی های جمعیت شناختی گزارش شد. لازم به ذکر است برای تحلیل بخش توصیفی از نرم افزار Spss بهره گرفته شد. دربخش استنباطی نیز به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار Amos بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مؤلفه های سازگاری، وظیفه شناسی و گشودگی اثر منفی بر اختلال استرس پس از تروما داشته اند، رابطه سازگاری با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(97/3- = t و 18/0-=β)، رابطه وظیفه شناسی با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(84/3- = t و 17/0-=β) و رابطه گشودگی با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(49/4- = t و 20/0-=β) است. همچنین نتایج نشان می دهد که مؤلفه روان رنجوری اثر مثبت بر اختلال استرس پس از تروما داشته است، رابطه روان رنجوری با اختلال استرس پس از تروما به صورت مستقیم برابر(23/9 = t و 41/0=β) است. می توان نتیجه گرفت شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد.
اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. گروه آزمایش در هشت جلسه به صورت هتگی تحت آموزش جلسات ذهن آگاهی (بوردیک، 2014) قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک-آخنباخ (آخنباخ و رسکورلا، 2007) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (35/78=F، 001/0>P)، گوشه گیری/افسردگی (95/16=F، 001/0>P)، شکایات جسمانی (65/19=F، 001/0>P)، مشکلات تفکر (34/60=F، 001/0>P)، رفتار قانون شکنی (86/12=F، 001/0>P) و رفتار پرخاشگرانه (61/79=F، 001/0>P) موثر بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی استفاده کرد.
نقش احساس تنهایی، رضایت جنسی و بخشش در پیش بینی افسردگی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش احساس تنهایی، رضایت جنسی و بخشش در پیش بینی افسردگی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه از نوع کاربردی و توصیفی -همبستگی بود. ۲۵۰ نفر از زنان آسیب دیده از خیانت همسر در شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسشنامه های احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا (1980)، رضایت جنسی لارسون و همکاران (۱۹۹۸)، بخشش ری و همکاران (2001) و افسردگی بک (1996) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین احساس تنهایی و افسردگی رابطه مثبت معنی دار (۰01/0>P) و بین رضایت جنسی و بخشش با افسردگی رابطه منفی معنی داری وجود دارد (۰01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 44 درصد از واریانس افسردگی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر با احساس تنهایی، رضایت جنسی و بخشش، پیش بینی می شود (001/0>P، ۶61/0=R، ۴۳۷/0=R2 و ۴۳۰/0=R2 تعدیل شده). همچنین سهم احساس تنهایی بزرگتر از سایر متغیرهای پیش بین بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت که احساس تنهایی، رضایت جنسی و بخشش بر افسردگی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر موثر است.
اثر بخشی هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی و پرخاشگری در زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف اثر بخشی هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی و پرخاشگری در زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی انجام شده است. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل انجام گرفت. تعداد 30نفر از زنان 25 تا 40 ساله دارای تشخیص اختلال ملال پیش از قاعدگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی شهر ساری در سال 1399 بودند انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش (هیپنوتراپی شناختی-رفتاری n=15 ) و (کنترلn=15) گماشته شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه های دموگرافیک، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و پرخاشگری باس و پری (1992)، را در سه مرحله تکمیل کردند. جلسات مداخلات با رعایت پروتکل های بهداشتی به صورت حضوری انجام شد. فرضیه های مربوط به اثربخشی مداخله پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی لامتریکس و با استفاده از نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد میانگین متغیر تحمل پریشانی و پرخاشگری در مرحله پیش آزمون بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد که نشانگر همگن بودن دو گروه پژوهش در مرحله پیش آزمون است، اما تفاوت بین دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری بود که می تواند حاکی از اثربخشی مداخله بر متغیرهای ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری بوده است. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی هیپنوتراپی شناختی-رفتاری این درمان در اولویت درمانی قرار داده شود.
نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خود شی انگاری و شرم از بدن با نشانگان نگرانی از بدشکلی بدن زنان مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خودشیء انگاری و شرم از بدن با نشانگان اختلال بدشکلی بدن صورت پذیرفته است. روش پژوهش: این پژوهش بر اساس معیار هدف در گروه پژوهش های کاربردی، بر اساس معیار زمان گردآوری داده ها در گروه پژوهش های پیمایشی، بر اساس معیار ماهیت داده ها و مبنای پژوهش یک پژوهش کمی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان و دخترانی مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی منطقه 4 و 8 تهران می باشد. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار نمونه گیری Spss Sample power برابر با 232 نفر و شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری در دسترس می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مقیاس آگاهی از بدن شیء انگاشته (مک کینلی و هاید، ۱۹۹۶)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و پرسشنامه بدشکلی بدن (استوزین و همکاران، 1998) می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل اطلاعات این پژوهش نرم افزار آماری SPSS و AMOS می باشد. به منظور تعیین وجود یا عدم وجود تأثیر بین متغیرها و برآورد و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری از مدل همبستگی، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل های رگرسیونی (مدل میانجی) جهت ارزیابی فرضیه های پژوهش استفاده گردیده است. یافته ها: با توجه به یافته های این پژوهش خود شیء انگاری با نشانگان اختلال بدشکلی بدن یک رابطه مثبت و معنادار دارد. شرم از بدن با نشانگان اختلال بدشکلی بدن یک رابطه مثبت و معنادار دارد (001/0>P). همچنین خود شیء انگاری با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با نشانگان اختلال بدشکلی بدن رابطه معنادار دارد (001/0>P). شرم از بدن با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با نشانگان اختلال بدشکلی بدن رابطه معنادار دارد (001/0>P). نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین خود شی انگاری و شرم از بدن با نشانگان نگرانی از بدشکلی بدن نقش میانجی دارد.
بازنمایی پدیدارشناسانه مناسبات اجتماعی در نزد زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هم اینک تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران در حال افزایش است؛ و وفاق عمومی بر سر موضوع آسیب پذیری آنان موجب شده است، بسیاری از پژوهش ها به سمت گره گشایی از مسائل آنان برآیند. یکی از مهمترین آنها بخصوص در ایران، تغییر شکل مناسبات اجتماعی این زنان و انتظاراتی است که جامعه از آنان دارد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تجربه زیسته این زنان در مناسبات اجتماعی آنان است. روش: این پژوهش با روش پدیدار شناسی انجام شد. میدان پژوهش، 1962 زن سرپرست خانوار شهر مشهد در زمستان1400بود که به شیوه هدفمند و با بیشینه پراکنش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد که در بیست و یکمین مورد به اشباع نظری رسید، سپس تحلیل داده ها با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: داده ها نشان داد که زنان سرپرست خانوار در چهار بعد زیسته بدن، روابط، فضای اجتماعی و زمان در قبل و بعد از سرپرستی خانوار تغییراتی را در مناسبات اجتماعی خود می دهند. بدن برای گروهی محملی برای حفظ شرافت و برای گروهی ابزاری برای اعتراض به شرایط موجود تلقی می شود. روابط زیسته نیز در طیفی وسیع از فاصله گیری اجتماعی تا آزادی کامل در نوسان است. اکثریت آنان متفق-القولند که فضای اجتماعی برای آنان ناامن و غیر قابل اعتماد است. تعدادی به گذشته با نگرشی مثبت، گروهی با نگرشی منفی، گروهی سعی در فراموشی کردن گذشته و زندگی در اکنون و تعدای خود را تسلیم سرنوشت و بالاخره گروهی با توجه به شرایط موجود درصدد تغییر جهان زیسته خود هستند. نتیجه گیری: ضروریست که سیستم های حمایتی از این زنان چگونگی مناسبات اجتماعی آنان را جدی بگیرند و به طور توامان به هر چهار بعد زیست بدنی، فضای اجتماعی، ارتباطی و زمانی آنان توجه نمایند.
نقش دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی در شکست عشقی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی در شکست عشقی در زوجین با طلاق عاطفی انجام شد. روش پژوهش: جامعه پژوهش حاضر کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی منطقه 2 تهران (شامل 410 نفر)بود، که از این میان 280 زن (25 تا 45 ساله) که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از ابزار پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1988)، پرسشنامه ضربه عشقی راس (1999) و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلزدگی زناشویی و نارضایتی جنسی می توانند 3/25 درصد از واریانس شکست عشقی را تبیین کنند. همچنین نارضایتی جنسی سهم بیشتری در پیش بینی شکست عشقی زوجین دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، با کمک دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی می توان شکست عشقی را در زوجین با طلاق عاطفی پیش بینی کرد.
اثربخشی الگوی زوج درمانی از دیدگاه قرآن و روایات بر کارآمدی خانواده و حسادت در زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بسته زوج درمانی حسادت زدایی با رویکرد اسلامی بر کارآمدی خانواده و حسادت در زوجین ناسازگار انجام پذیرفت. روش کار: روش پژوهش آزمایشی و در چارچوب طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بعد از دو ماه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین در تهران بود که از طریق فراخوان برای شرکت در دوره آموزش ارتقای روابط زوجی، اعلام آمادگی کردند. پس از اجرای تست ها، محقق، زوجینی را که در آن زنان، نمره پایین تر از میانگین در پرسشنامه کارآمدی خانواده صفورایی پاریزی (1388) و نمره بالاتر از میانگین در پرسشنامه حسادت زوجی محقق ساخته داشتند را انتخاب کرده و در گروه ها به صورت تصادفی جای داد. 32 زوج به روش نمونه گیری هدفمند، از میان جامعه آماری پژوهش انتخاب گردید و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای گرداوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه کارآمدی خانواده صفورایی پاریزی (1388) بود و مطابق با طرح، آزمودنی ها در دو مرحله قبل و بعد از اجرای الگوی طراحی شده به سنجش درآمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس با نرم افزار آماری SPSS-25 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که میانگین نمرات کارآمدی خانواده در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش و میانگین نمرات حسادت در گروه آزمایش نسبت به کنترل کاهش پیداکرده است. نتایج: درنتیجه می توان گفت بسته زوج درمانی حسادت زدایی با رویکرد اسلامی بر کارآمدی خانواده و حسادت در زوجین ناسازگار اثربخش بوده است.
اثربخشی درمان حمایتی بر سرمایه روانشناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: زندگی با بیماری ام.اس اثرات منفی و مثبت بسیاری بر سلامت جسم و ذهن بیماران دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان حمایتی بر سرمایه روانشناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به ام. اس بود. روش: پژوهش شبه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه گواه) می باشد، شرکت کنندگان پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به ام اس بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به تصادف در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه سرمایه روانی (2007)و رشد پس ازسانحه(1996) بود که توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 50 دقیقه ای پروتکل درمان حمایتی وینستون، روزنتال و پینکسر(2004) شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان دادکه درمان حمایتی بر سرمایه روانشناختی (0۰۱/۰ P≤, 50/16F=) و رشد پس از سانحه (0۰۱/۰ P≤, 40/14F=) موثر بوده و این اثربخشی در طول زمان پایدار بوده است. نتیجه گیری: استفاده از روش درمان حمایتی مداخله مناسبی برای افزایش سرمایه روانشناختی و رشد پس از سانحه در بیماران ام.اس می باشد و می تواند برای بهبود وضعیت روانشناختی و مقابله بهتر با بیماری استفاده شود.
مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متأهل دارای روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متاهل دارای روابط فرازناشویی شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نظر روش پژوهش، غیرتوصیفی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر شامل زنان و مردان متأهل دارای رابطه فرازناشویی بود که بخاطر اختلافات زناشویی با همسر و علنی شدن رابطه فرازناشویی خود در 12 ماه سال 1399 و 9 ماه اول سال 1400 به چهار کلینیک مشاوره و روانشناسی شهر تهران، مراجعه نمودند. از بین زوج ها، 45 زوج بصورت تصادفی انتخاب شدند (23 خانم و 22 آقا که مرتکب رابطه فرازناشویی شده اند). ملاک های ورود در تحقیق شامل: متأهل بودن، باردار نبودن، حداقل سن 25 و حداکثر سن 60، داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن، نداشتن بیماری یا مشکل روانشناختی حاد و ثبت رضایت آگاهانه کتبی برای شرکت در جلسات درمانی بود. آزمودنی ها در این تحقیق در سه گروه آزمایش طرحواره درمانی یانگ (2003)، آزمایش مبتنی بر پذیرش و تعهد و کنترل قرار گرفتند و پیش و پس از مداخله پرسشنامه هوش هیجانی بار – ان (2000) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله گروه آزمایش طرحواره درمانی (66/6=F، 020/0=P) و گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد (10/6=F، 024/0=P) بر هوش هیجانی در مرحله پس آزمون موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود؛ همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی بین دو گروه رویکرد طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی از نظر میزان اثر بخشی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مطالعه کیفی شناسایی مولفه های پیشگیرانه از فروپاشی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی پیش گیری از فروپاشی خانواده مبتنی بر دانش و تجربه برخی از متخصصین امر و زوجین متقاضی طلاق می باشد. روش: روش انجام آن از نوع کیفی با تکنیک گراندد تئوری بوده است. یافته ها: نتایج بر اساس سه مرحله کدگذاری با بیش از 205 گزاره معنادار، 404 مفاهیم متناظر و 35 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی و یک مقوله هسته به دست آمد. نتیجه گیری: 12 مقوله به دست آمده شامل؛ تاکید بر آموزش مداوم، تقویت اقتصادی، حمایت قانونی از زندگی سالم، مهارت پروری و مهارت افزایی، بازتولید اخلاقی مداوم، مصون سازی فرهنگی، سبک زندگی سالم، انتخاب عقلانی، تقویت پیوندهای درونی اعضا، اعتمادسازی دوجانبه، خانواده گرایی و مداخله موثر است که با انتزاع بیشتر این مقولات در مرحله کدگذاری گزینشی، یک مقوله هسته به نام «پیشگیری از فروپاشی خانواده به علت اعتمادسازی دوجانبه و بازتولید اخلاقی مداوم در بستر تقویت اقتصادی و مداخله موثر فرهنگ و عقلانیت با راهبردهای آموزشی و مهارتی توام با حمایت قانونی از زندگی سالم به پیامدهای تقویت پیوندهای درونی، سبک زندگی سالم و خانواده گرایی منجر می شود»، به دست آمد که می تواند همه مباحث مشارکت کنندگان را تحت پوشش قرار دهد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی رفتاری بر نگرانی از تصویر بدنی زنان مبتلا به اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین و مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرانی از تصویر بدن در زنان مبتلا به اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با مرحله پیگیری در سه گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای اضافه وزن (نمایه توده بدنی بین 25 و 9/29) شهرستان ورامین در سال 1400 تشکیل دادند که تعداد 60 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب و در سه گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند؛ ابتدا هر سه گروه با پرسشنامه نگرانی از تصویربدنی لیتلتون همکاران (2005) ارزیابی شدند. گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری با استفاده از پروتکل درمانی پیمنترا و همکاران (2017) و گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش تعهد با استفاده از پروتکل درمانی سیاروچی، بیلی و هریس(2005) به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرانی از تصویر بدن (21/28=F، 001/0=P) در زنان مبتلا به اضافه وزن موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد بین دو روش درمانی تفاوت وجود ندارد و هر دو مداخله بر کاهش نگرانی از تصویر بدن موثر بودند. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرانی از تصویر بدن در زنان مبتلا به اضافه وزن این دو مداخله می توانند به عنوان روش های موثر در زمینه نگرانی از تصویر بدنی در افراد مبتلا به اضافه وزن مورد استفاده روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.
ارایه مدل عملکرد جنسی زنان زیر سن یائسگی بر اساس خودابرازگری جنسی با نقش میانجی اضطراب حالت-صفت و عزت نفس جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارایه مدل عملکرد جنسی زنان زیر سن یائسگی بر اساس خودابرازگری جنسی با نقش میانجی اضطراب حالت-صفت و عزت نفس جنسی بود. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی با استفاده از معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش را کلیه زنان با سن زیر یائسگی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان رودسر در فاصله زمانی بهمن 1400 تا اردیبهشت 1401 تشکیل دادند که برای تعیین نمونه ابتدا سه مرکز بهداشتی به صورت تصادفی انتخاب و سپس 350 نفر از زنانی که برای دریافت خدمات به این مراکز مراجعه کردند و شرایط ورود را داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان (1997)، عزت نفس جنسی زنان (1996)، اضطراب اسپیلبرگر (1970) و احقاق جنسی هالبرت (1992) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS انجام گردید. یافته ها: نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود و ضرایب استاندارد مسیرهای الگوی پیشنهادی نشان داد بالاترین ضریب به مسیر خودابرازگری جنسی و عزت نفس جنسی (001/0P<، 321/0 =β) و پایین ترین ضریب به اضطراب حالت به عملکرد جنسی (166/0P=، 077/0- =β) اختصاص دارد. همچنین نتایج بوت استرپ برای مسیر غیرمستقیم الگوی پیشنهادی نشان داد خودابرازگری جنسی از طریق اضطراب صفت بر عملکرد جنسی زنان اثر غیرمستقیم دارد و خودابرازگری جنسی از طریق عزت نفس جنسی بر عملکرد جنسی زنان اثر غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در مراکز زوج درمانی و سکس تراپی برای کمک به زنان دارای اختلال عملکرد جنسی، به خودابرازگری جنسی و عزت نفس جنسی توجه بیشتری شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا و نشانگان جسمانی در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا و نشانگان جسمانی در زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی یا طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار شهر تهران درسال 1398 می باشد که تعداد 24 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه 12 نفره، گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه تقسیم شدند. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2005) در هشت جلسه 90 دقیقه-ای روی گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا (53/51=F، 001/0>p) و نشانگان جسمانی (25/15=F، 001/0>p) در زنان سرپرست خانوار بود. نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان خاطرات آسیب زا نشانگان جسمانی در زنان سرپرست خانوار موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی و درمان شناختی رفتاری گروهی بر افسردگی و سازگاری زنان پس از عمل سقط جنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گروهی و درمان شناختی رفتاری گروهی بر افسردگی و سازگاری زنان پس از عمل سقط جنین اجرا گردید. روش پژوهش : روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل زنان پس از عمل سقط جنین مراجعه کننده به پزشک زنان، در یکی از کلینیک های زنان و زایمان در شهرک غرب تهران بودند که پس از تشخیص (دریافت استعلام درمان)؛ با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به تعداد 45 نفر انتخاب شدند و با استفاده از روش کاملاً تصادفی در 3 گروه 15 نفرِ تقسیم و در 3 گروه آزمایش اول (15)، آزمایش دوم (15) و گواه (15) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های افسردگی و سازگاری بود که توسط زنان تکمیل شد. مداخله های آموزشی با اهداف از پیش تعیین شده برای زنان به اجرا گذاشته شد و 50 روز بعد پرسشنامه ها مجدداً اجرا و تکمیل و تحلیل داده ها انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی از نظر اثربخشی بر افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). میانگین نمرات تمامی مؤلفه های سازگاری در هر دو گروه آزمایش از گروه گواه به طور معناداری بیشتر شده است (05/0>P). همچنین بین دو گروه آزمایشی درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی گروهی ازنظر اثربخشی بر سازگاری در تمامی مؤلفه ها به جز مؤلفه سازگاری در خانه تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که روش درمان شناختی-رفتاری نسبت به واقعیت درمانی تأثیر بهتری بر افسردگی و سازگاری داشته و باعث بهبود بهتری در آنان شده است.
پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی براساس صمیمیت زناشویی، خودارزشمندی و کیفیت زندگی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در هر زمینه ای پیشگیری بهتر از درمان است؛ لذا بسیاری از آسیب شناسان اجتماعی نیز بر این باور هستند که برای پیشگیری از کژرفتاری ها مخصوصا اعتیاد به اینترنت که در چند سال اخیر مسئله ای نوپدید می باشد، باید در ابتدا عوامل موثر بر آن را شناسایی کرد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی براساس صمیمیت زناشویی، خودارزشمندی و کیفیت زندگی زنان متأهل شهر اصفهان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. به این منظور از بین زنان متأهل شهر اصفهان در پاییز سال 1400 تعداد 270 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (1983)، پرسشنامه خودارزشمندی دوستی و حسینی نیا(1399)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی یانگ (1998) بود که به صورت پرسشنامه آنلاین در فضای مجازی اجرا گردید. داده های به دست آمده با روش آماری رگرسیون گام به گام و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خودارزشمندی (549/0-=B)، کیفیت زندگی (446/0-=B) و صمیمیت زناشویی (107/0-=B) توانستند 16.7 درصد اعتیاد به فضای مجازی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: در نتیجه از یافته های پژوهش حاضر می توان استنباط کرد که خودارزشمندی، کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی در پیشگیری از اعتیاد به فضای مجازی نقش مهمی را برعهده دارند. به عبارتی هر چقدر خودارزشمتدی، کیفیت زندگی و صمیمیت زناشویی بالاتر باشد، اعتیاد به فضای مجازی کمتر است .
تبیین مدل مدیریت درد براساس نشخوار فکری با میانجی گری تاب آوری و سرزندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تبیین مدل مدیریت درد براساس نشخوار فکری با میانجی گری تاب آوری و سرزندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش، مدل سازی همبستگی توصیفی (معادلات ساختاری) بود. شرکت کنندگان در این مطالعه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به تمام مراکز درمانی (بیمارستان ها و کلینیک های خصوصی و عمومی) تهران بودند که از این میان 273 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های پاسخ نشخواری، پرسشنامه سرزندگی، مقیاس تاب آوری و مدیریت درد استفاده شد. همچنین از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS.22 و LISREL 8.80 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته-ها: نتایج نشان داد که تأثیر غیر مستقیم و مستقیم نشخوار فکری بر مدیریت درد با نقش میانجی سرزندگی معنی دار بود (05/0>P). اثر غیر مستقیم و مستقیم نشخوار فکری بر مدیریت درد با نقش میانجی تاب آوری معنی دار بود (05/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مدل مدیریت درد بر اساس نشخوار فکری با سرزندگی و میانجیگری تاب آوری در زنان مبتلا به سرطان پستان از برازش کافی برخواردار است. ب ا توج ه ب ه نتای ج پژوه ش حاضرم ی ت وان گف ت ب ه طورکل ی بین نشخوار فکری، سرزندگی، تاب آوری و مدیریت درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان رابطه معنی داری وجود دارد.
مقایسه اثر بخشی الگوی کارکردی مک مستر و مدل شناختی- سیستمی گاتمن در تعارض های زناشویی و طلاق عاطفی متقاضیان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش پیش رو با هدف مقایسه اثر بخشی الگوی کارکردی مک مستر و مدل شناختی- سیستمی گاتمن در تعارض های زناشویی و طلاق عاطفی متقاضیان طلاق انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش-آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. در این پژوهش از تعداد 85 زوج که به جهت اختلافات زناشویی و درخواست طلاق در طول سال 1399 به کلینیک مداخلات روان شناختی روان پویش مراجعه نمودند با توجه به شرایط پژوهش و با روش نمونه گیری در دسترس 21 زوج به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (گروه آزمایش1، گروه آزمایش 2 و گروه گواه) قرار داده شدند. سپس گروه آزمایش اول در طول ده جلسه تحت آموزش الگوی مک مستر (اپشتاین و همکاران، 1978) و گروه آزمایش دوم نیز طی ده جلسه تحت آموزش رویکرد سیسستمی گاتمن (گاتمن، 2019) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (گاتمن، 2008) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی، 1375) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری (سه ماهه) بود که بکار برده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل واریانس دو راهه (آمیخته) نشان داد که هر دو رویکرد درمانی بکار برده شده در پژوهش (مک مستر و گاتمن) موجب کاهش طلاق عاطفی (03/1598=F؛ 001/0>P) و نیز کاهش تعارضات زناشویی (14/207=F؛ 001/0>P) در زوجین بوده است و از طرفی در سنجش ماندگاری اثر نیز که مرحله پیگیری صورت پذیرفت هر دو رویکرد نتایج مثبت را نشان داد. در برآورد آزمون تعقیبی بونفرنی مشخص شد بین دو رویکرد تفاوت معناداری وجود دارد و این بدین معنا است که میزان اثربخشی رویکرد مک مستر در کاهش طلاق عاطفی و نیز کاهش تعارضات بین زوجین در مقایسه با رویکرد گاتمن بیشتر می باشد.
اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مدل مک مستر بر اضطراب و خودکنترلی زنان در آستانه طلاق بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود؛ و جامعه آماری پژوهش حاضر زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 تهران در سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه اضطراب زانک (1971) 30 زن به شیوه در دسترس انتخاب و در گروه آزمایشی مدل مک مستر (15 زن) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مدل مک مستر (2007) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه اضطراب زانک (1971) و خودکنترلی تانجی، بامستر و بونه (2004) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله مدل مک مستر بر نمره اضطراب (25/5=F، 030/0 =P) و خودکنترلی (56/8=F، 007/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می کند مدل مک مستر برای افزایش خودکنترلی و همچنین کاهش اضطراب در زنان در آستانه طلاق روش مناسبی است.
رابطه علّی افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با میانجی گری زنجیری خستگی مزمن و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به سرطان رحم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با میانجی گری زنجیری خستگی مزمن و تبعیت از درمان در زنان مبتلا به سرطان رحم بود. روش پژوهش: در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری را کلیه زنان مبتلا به سرطان رحم شهر مشهد در سال 1400 تشکیل دادند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 261 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت وبر (1992)، افسردگی بک (1996)، خستگی مزمن چالدر و همکاران (1993) و تبعیت از درمان سیدفاطمی، رفیعی، حاجی زاده و مدانلو (۱۳۹۷) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر با کمک نرم افزار SPSS-27 و AMOS-25 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد رابطه بین افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت؛ بین افسردگی با خستگی مزمن؛ بین خستگی مزمن با تبعیت از درمان؛ بین تبعیت از درمان با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت رابطه معنادار وجود داشت (p<0.01)؛ همچنین، مسیر غیرمستقیم افسردگی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با نقش میانجی گری زنجیری خستگی مزمن و تبعیت از درمان معنادار شدند (p<0.01). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت زنان مبتلا به سرطان رحم محسوب می شود.
اثربخشی کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی بر سوگیری تفسیری و فراهیجانات زنان مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی سوگیری تفسیری و فراهیجانات مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمان بود. روش پژوهش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمانی شهرستان سلماس بود که در سال 1400 جهت دریافت خدمات روانشناختی به مراکز بهداشت ارجاع داده شده بودند. حجم نمونه شامل 50 نفر (25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی براساس مدل استارک (1996) اجرا شد در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی ادینبرگ کوکس و همکاران (1996)، آزمون سناریوهای مبهم برای افسردگی برنا و همکاران (2011) و مقیاس فراهیجان توسط میتمانسگروبر، بک، هوفر و شولبر (2009) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که که کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی بر سوگیری تفسیری (60/258=F، 001/0>P) و فراهیجان مثبت (70/120=F، 001/0>P) و فراهیجان منفی (79/56=F، 001/0>P) در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی فراهم می کند و مشاوران و روانشناسان می توانند برای بهبود سوگیری تفسیری و فراهیجانات مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمان از این مداخله استفاده نمایند.
اثربخشی طرح واره درمانی با درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بر اساس افراد مبتلا به ام اس از کیفیت زندگی و خودکارآمدی پایینی برخوردار هستند. بنابراین، مطالعه ای حاضر با هدف بررسی خودکارآمدی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ام اس انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) شهر کرمانشاه طی سال 99-1398 بود که به مرکز آموزشی-درمانی امام رضا (ع) مراجعه نموده بودند. به روش نمونه گیری دردسترس و هدفمند، تعداد 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (درمان طرحواره ای=گروه آزمایش اول درمان شناختی رفتاری و گروه آزمایش دوم و گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود. پس از تعیین و جای گزینی تصادفی گروه های آزمایش و گواه (2 گروه آزمایش و گروه گواه)، مداخلات درمانی (یعنی درمان طرح واره ای و درمان شناختی رفتاری) هر کدام به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعته (90 دقیقه ای) بر روی گروه های آزمایش اعمال شد و یک هفته پس از اتمام جلسات درمان، از گروه-های آزمایش و گواه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که طرحواره درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر کیفیت زندگی (49/219 = F، 001/0 P =) و خودکارآمدی (929/21 = F، 001/0 P =) نمونه آماری پژوهش تأثیر معناداری داشت. همچنین، معناداری آزمون تعقیبی بنفرونی حاکی از پایداری تأثیرات هر دو درمان بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به سیاست گذاران سلامت پیشنهاد می شود اقدامات و برنامه های درمانی شناختی-رفتاری جهت بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان مبتلا به ام اس صورت گیرد.
پیش بینی تاب آوری خانواده مبتنی برالگوهای ارتباطی خانواده و تعهد زناشویی با میانجیگری تمایزیافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعهّد زناشویی و الگوهای ارتباطی خانواده با تاب آوری خانواده با میانجیگری تمایز یافتگی خود شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است؛ بدین منظوراز جامعه آماری زنان و مردان متآهل شهرتکاب( از استان آذربایجان غربی) نمونه ای باروش نمونه گیری در دسترس به حجم 296 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری خانواده مک کوبین و همکاران ( 1986 )، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتز پاتریک (2002)، پرسشنامه تعهّد زناشویی استانلی و مارکمن (1992)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود دریک (2011) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند بین تمایز یافتگی خود و تاب آوری خانواده رابطه ای وجود نداشت، بنابراین تمایز یافتگی خود بین رابطه الگوهای ارتباطی و تعهد ناشویی با تاب آوری میانجی نمی باشد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین الگوی ارتباطی جهت گیری گفت و شنود با تاب آوری رابطه مستقیم و معنادار در سطح 05/0 و بین الگوی ارتباطی جهت گیری همنوایی رابطه غیر مستقیم و معنادار در سطح 05/0 و بین تعهد زناشویی با تاب آوری خانواده رابطه معنادار و مستقیم در سطح 01/0 وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که تعهد زناشویی و الگوهای ارتباطی خانواده می توانند تاب آوری خانواده را پیش بینی کنند.
بررسی نقش میانجی گری سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های دلبستگی در رابطه بین صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین بود. روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زوجین شاغل در ادارات خصوصی منطقه 7 تهران در سال 1401 بود. از میان این افراد به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 زوج (200 نفر) انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان کالینز (1996)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر (1998) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که صمیمیت زناشویی یا تمایزیافتگی زوجین رابطه مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که سبک دلبستگی در رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین نقش تعدیل کننده دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ایمن می تواند موجب تقویت رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین شود. همچنین سبک دلبستگی ناایمن می تواند موجب تضعیف رابطه میان صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی زوجین گردد.
تاثیر آموزش توانمند سازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود بر خود مراقبتی و قند خون ناشتا در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر آموزش توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود بر خود مراقبتی و قند خون ناشتا در بیماران زن مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل و پیش آزمون و پس آزمون، 60 زن مبتلا به دیابت نوع دو که پاییز 1400 مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام حسین (ع) واقع در استان تهران بودند با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به طور تصادفی و از طریق نرم افزار اکسل آفیس در دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. گروه آزمایش (15 نفر) تحت آموزش توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود به مدت 8 جلسه هفتگی هر جلسه 90 دقیقه و گروه کنترل (15 نفر) تحت آموزش های روتین بیمارستان قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ی مقیاس خودمراقبتی دیابت و قند خون ناشتا در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 وارد و با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه تحت آموزش توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود، میانگین نمره خود مراقبتی به طرز معناداری بالاتر از گروه کنترل است. به علاوه، زنان مبتلا به دیابت گروه آزمایش در میانگین نمره قند خون ناشتا در مقایسه با گروه کنترل به نحو قابل توجهی کاهش پیدا کردند (001/0 < P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش الگوی توانمندسازی خانواده مبتنی بر شفقت به خود می تواند در بهبود خود مراقبتی و کاهش قند خون ناشتا در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر باشد
برررسی روابط زوجین در حقوق ایران و نقش آن در استحکام نهاد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: زوجین به عنوان اعضایی از جامعه، دارای حقوق و تکالیفی هستند که رعایت آنها تضمین کننده سلامت جامعه و روابط آنهاست. خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که بر پایه روابط زوجین استوار است و تنظیم این روابط و تبیین چگونگی آن از منظر فقهی و حقوقی از جهاتی واجد اهمیت است. روش پژوهش: روش کار ما در این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای می باشد. یافته ها: در تلازم حق و تکلیف زوجین، به تفاوت هایی برخورد می کنیم که در نگاه اول، گویای تفاوت هایی است که بعضی پنداشته اند این تفاوتها نشان از نابرابری زن و مرد دارد؛ در حالیکه خلقت زن و مرد آن چنان حکیمانه است که واگذاری حقوق و تکالیف هم بنا بر ظرفیت ها و متناسب با انتظارات او از انسان و توانایی های بشر وضع گردیده است. نظام هستی، خلقت و آفرینش با یک طرح قبلی و هدف دار استوار گشته و هدف نمایی خلقت، عبودیت عارفانه انسان در برابر خداوند است. همگونی و ناهمگونی موجودات و تفاوت در ظرفیت ها و امکانات، همگی در این نقشه حکیمانه جایگاه خاص خود را پیدا کرده اند؛ بنابراین تفاوت های زوجین و به طور کلی زن و مرد، کاملاً طبیعی، هدفمند و خلاقانه است و ملاک ارزش گذاری افراد را باید در عبودیت و قبول ولایت و هدایت الهی جستجو کرد. نتیجه گیری: داشتن امتیازات منحصر به فرد در زنان و مردان نه نشانه برتری بر همدیگر است و نه نشانه نقص و عیب نسبت به همدیگر می باشد. این تفاوت ها در منابع فقهی شیعه و نظام حقوقی اسلام، بر همین اساس بیان شده است که اتفاقاً شناخت آنها می تواند در جهت استحکام خانواده، پویایی و سرزندگی آن مؤثر باشد.
تعیین اثربخشی بسته ی آموزشی سبک فرزند پروری سلیگمن بر تعارضات مادر و دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله بررسی اثربخشی بسته آموزشی سبک فرزندپروری سلیگمن بر کاهش تعارضات مادر-دختر بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری کلیه مادران دارای دختر نوجوان دانش آموز بود. نمونه شامل 40 مادر دارای نوجوان بود که از طریق روش در دسترس انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش مقیاس تعارض مادر و دختر (یوسفی و سبزواری، 1398) بود که کلیه آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. در حالیکه مادران گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند مادارن گروه آزمایش پانزده جلسه شصت دقیقه ای آموزش فرزندپروری سلیگمن را دریافت کردند. هر دو گروه قبل و بعد از دریافت آموزش ها توسط ابزار پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون تحلیل کواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت محاسبات آماری به کمک نرم افزار SPPS23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه آموزش فرزندپروری سلیگمن در کاهش تعارضات مادر-دختر اثر معنادار دارد (01/0p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج می-توان گفت بسته ی آموزشی فرزندپروری سلیگمن برای بهبود ارتباط مادر-دختر و بهبود ارتباط بین آنان روش مناسبی است.
تأثیر محکومیت کیفری شوهر بر انحلال خانواده و ایجاد حق طلاق برای زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: طلاق امری است که از حقوق و اختیارات شوهر است .با این وجود فقه اسلام و حقوق ایران در مواردی به زن اجازه داده است که بتواند درخواست طلاق نماید. از مواردی که زن می تواند به استناد آنها خود را مطلقه سازد محکومیت کیفری شوهر به مجازات حبس پنج سال یا بیشتر و نیز محکومیت به ارتکاب جرمی است که منافی مصالح خانوادگی زوجه باشد.این مصادیق علاوه بر اینکه در قوانین ایران ذکر گردیده به صورت شرط ضمن عقد نیز در عقدنامه ها گنجانده شده است.این پژوهش با هدف تعیین و تحلیل شرایط لازم جهت صدور حکم به طلاق به در خواست زوجه در صورت محکومیت کیفری شوهر انجام یافته است. روش پژوهش: پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی انجام یافته و داده های آن با روش کتابخانه ای گرد آوری شده است. یافته ها : یافته های تحقیق بر این امر دلالت دارد که در صورت محکومیت کیفری شوهر به مجازات حبس پنج سال یا بیشتر و نیز محکومیت به ارتکاب جرمی که منافی مصالح خانوادگی زوجه باشد در صورتی که زن در عُسر و حَرج قرار گیرد برای او حق طلاق ایجاد می شود. نتیجه گیری :.نتایج پژوهش بیانگر این است که صرف محکومیت کیفری شوهر موجب صدور حکم به طلاق نیست و شرایط دیگری نیز لازم است به گونه ای که زن در حالت عُسر و حَرج قرار گیرد.
اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی هیجان مدار بر اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد و رشد پس آسیبی در زنان بهبود یافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان بهبود یافته از کرونا در شهر بابل در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان بهبود یافته از کرونا بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را براساس پروتکل ارائه شده توسط پاور (2010) در 10 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون (1996)، پرسشنامه اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398) و پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی (1993) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر اضطراب کرونا (86/12=F، 001/0>P)، حس انسجام (34/60=F، 001/0>P)، و رشد پس آسیبی (61/79=F، 001/0>P) تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، مداخله شناخت درمانی هیجان مدار باعث بهبود میزان اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله شناخت درمانی هیجان مدار را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش اضطراب کرونا، حس انسجام و رشد پس آسیبی زنان بهبود یافته از کرونا پیشنهاد داد.