مقالات
حوزه های تخصصی:
کرونا تنها یک بیماری نیست، این ویروس در سطوح خرد و کلان اثراتش را در اقتصاد، فرهنگ، حتی خانواده بر جای گذاشته و موجب شده تا در برخی عرصه ها شاهد تحولات شگرف مثبت و منفی باشیم. خانواده هم یکی از نهادهایی است که از پاندمی این ویروس تأثیر بسیار زیادی پذیرفته است، تأثیراتی مثبت و منفی که حکایت از ویژگی های مثبت و منفی خانواده های مختلف دارد؛ اما در نهایت کرونا می تواند فرصت بی بدیل برای اصلاح برخی روندها و تعاملات درون خانواده را پیش روی خانواده ها قرار دهد، اگر به درستی به آن نگریسته شود؛ از جمله این اثرات مثبت بیشتر از همه عشق و انگیزه و اشتها به کسب دانش و اطلاعات روزانه در ارتباط با علوم مرتبط با اپیدمی کرونا است که در میان اقشار مختلف جامعه ملاحظه می کنیم و این جای امیدواری و نشانه خوبی است.علاوه بر آن، برنامه های آموزشی در رسانه ها و در سطح گسترده تر در فضای مجازی پخش می شود. همه این ها مشتاق اند تا بدانند آخرین یافته های علمی در رابطه با این ویروس چیست و از این طریق آگاهی شان را در رابطه با این بیماری بالا می برند، اما این قرنطینه فرصت های بی نظیری را در اختیار اعضای خانواده قرار داده است.
اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان دچار دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان مبتلا به دیابتبود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 70 نفر از معلمان زن دچار دیابت مدارس مناطق 1 و 2 آموزش و پرورش شهرستان زاهدان در سال 1397 بود. از این جامعه 60 زن پس از ارسال بخشنامه از سوی اداره آموزش و پرورش به صورت داوطلبانه در غربالگری شرکت کردند که 30 زن دچار دیابت انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1978) و سلامت پارکرسون، براودهید و تس (1990) و نیز برنامه یوگای خنده پزشکی (1391) در 8 جلسه 60 دقیقه ای گروهی هفته ای یک بار به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش یوگای خنده بر علائم جسمانی (4/55=P=0/037,F)، علائم اضطرابی و اختلال خواب (3/33 =P=0/024,F)، کارکرد اجتماعی (4/35=P=0/041,F)، علائم افسردگی (4/92=P=0/030,F) و نمره کل سلامت روانی (3/63 =P=0/046,F) و نمره کل کیفیت زندگی (6/36=P=0/021,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: آموزش یوگای خنده، فرد را تشویق می کند تا تجربه های مثبت و خوب خود را باز شناسد و نقش آن ها را در افزایش و ارتقای احترام به خود و دیگران و حرمت خود باز شناسد؛ بنابراین بنظر می رسد بهتر است آموزش یوگای خنده در معلمان زن دچار دیابت همراه با تغییرات سبک زندگی و آموزش شیوه های مقابله با شرایط استرس آور حاصل از بیماری باشد تا نتایج پایدارتر به دست آید.
اثر بخشى زوج درمانی هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشى و تحمل پریشانى بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود؛ جامعه آماری زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره آوای درون، رهنما و مرکز مشاوره بیمارستان مهر شهر تهران در بازه زمانی اردیبهشت تا خرداد سال 1397 بود که 60 زوج داوطلب مشارکت در پژوهش به پرسشنامه انعطاف پذیری کنشی کونور و دیویدسون (2003) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند که پس از غربالگری 30 زوج انتخاب و در گروه آزمایشی هیجان مدار و گروه گواه در هر گروه 15 زوج به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هیجان مدار جانسون (2012) قرار گرفت و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی (29/75=P=0/001,F) و تحمل پریشانی (12/14=P=0/004,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: از آنجا که این مداخله موجب شد تا زوج ها تمرکز را از رفتار همسر خود برداشته و بر رفتار خود متمرکز شوند و در نتیجه کاربرد موانع ارتباطی مذکور را متوقف کرده و ضمن افزایش تحمل، با یادگیری برنامه ارتباط درست، توانستند روابط خویش را بهبود ببخشند تا انعطاف پذیری خود را بالاتر ببرند؛ بنابراین مداخله مؤثری برای درمان انعطاف پذیری کنشی و تحمل پریشانی زوج ها محسوب می شوند.
پیش بینی ناگویی هیجانی نوجوانان دختر بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و نظریه ذهن والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی پیش بینی ناگویی هیجانی در دختران نوجوان بر اساس طرحواره ناسازگار اولیه و نظریه ذهن والدین بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1398 بود و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی ابتدا از بین مدارس مقطع متوسطه دوم دختران منطقه 5، 9، 12 و 21 تهران انتخاب و از هر منطقه سه دبیرستان انتخاب و با حفظ اصل محرمانه بودن و رضایت جهت شرکت در پژوهش و بر اساس فرمول کوکران 300 دانش آموز انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، پرسشنامه فرم کوتاه طرحواره ی ناسازگار اولیه یانگ (1998) و آزمون ذهن خوانی بارون-کوهن (2001) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمره مولفه های طرحواره های ناسازگار اولیه والدین با ناگویی هیجانی دختران رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0 P=)؛ همچنین بین نمره نظریه ذهن والدین با ناگویی هیجانی دختران رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (0/01= P). همچنین ضرایب رگرسیون گام به گام نشان داد که طرحواره های معیار سرسختانه (0/001=β=0/24 ,P)، خودانضباطی (0/001=β=0/33 ,P)، بدرفتاری (0/001= β=0/41,P)، نظریه ذهن (0/001=β=0/43 ,P)، رهاشدگی (0/001=β=0/48 ,P)، بازداری هیجانی (0/001=β=0/50 ,P)، نقص و شرم (0/001=β=0/52 ,P)، و استحقاق (0/001=β=0/53 ,P)، توانست ناگویی هیجانی را پیش بینی کنند.
اثربخشی آموزش بازی های حرکتی ریتمیک بر اضطراب جدایی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش بازی های حرکتی ریتمیک بر کاهش اضطراب جدایی کودکان 5 تا 6 سال بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه مورد مطالعه این پژوهش 29 کودک 5 تا 6 سال دارای اضطراب جدایی ارجاع داده شده به کلینیک تخصصی خانواده و کودک دانشگاه شهید بهشتی در سال 1397 بود که پس از غربالگری با مقیاس سنجش اضطراب جدایی (نسخه والد) 24 کودک به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 12 کودک) جایگزین شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت بسته آموزش بازی های حرکتی ریتمیک رافعی (1391) قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش آماری واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش بازی های حرکتی ریتمیک بر نمره کل اضطراب جدایی (10/60=P=0/004,F)، بعد ترس از تنها ماندن (7/43=P=0/012,F)، بعد ترس از رها شدن (F=10/39, P=0/004)، بعد ترس از بیماری های جسمی (10/09=P=0/004,F) و بعد نگرانی درباره حوادث خطرناک (F=3/97 P=0/049) مؤثر بوده است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: آموزش بازی های حرکتی ریتمیک یک مداخله راهبردی مؤثر برای کاهش میزان اضطراب جدایی کودکان است. بر مبنای نتایج این پژوهش به مشاوران و روان شناسان کودک می توان پیشنهاد نمود که با استفاده از این روش درمانی در کاهش اضطراب جدایی در کودکان بکوشند.
پیش بینی سلامت روان بر اساس سرسختی روان شناختی، هوش هیجانی و مثلث شناختی در مادران دانش آموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان بر اساس سرسختی روان شناختی، هوش هیجانی و مثلث شناختی مادران دانش آموزان دیرآموز بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را 132 نفر از مادران دانش آموزان مدارس دیرآموز شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل دادند که تعداد 78 مادر با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی و از نوع در دسترس انتخاب و به سیاهه سرسختی روان شناختی اهواز (1377)، مقیاس هوش هیجانی پترایدز و فارنهام (2001)، سیاهه مثلث شناختی بکهام (1986) و پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (1979) پاسخ دادند؛ برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه خطی استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد سرسختی روانشناختی (0/01= β=-0/41,P) توانست سلامت روان مادران کودکان دیرآموز را پیش بینی کند؛ همچنین مولفه های هوش هیجانی (P=0/01)؛ مولفه های خوش بینی و کنترل عواطف (P=0/01) و از بین مولفه های مثلث شناختی، مولفه های بازخورد به خود و بازخورد به آینده (P=0/01) توانستند سلامت روان مادران را پیش بینی کند. نتیجه گیری: سرسختی روانشناختی و هوش هیجانی بالا و داشتن نگرش مثبت نسبت به خود، دنیا و آینده در مادران دارای کودک دیرآموز می تواند منجر به سلامت روانی آن ها شود.
الگوی ساختاری پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و جهت گیری زندگی در زنان متاهل: با نقش واسطه ای هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ساختاری پیش بینی رضایت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و جهت گیری زندگی با نقش واسطه ای هیجان خواهی در زنان متاهل بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری 1854 زن متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شمال تهران در سال 1397 بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی محله های ازگل، اراج، نیاوران و باغ فردوس انتخاب و از این محله ها بر اساس نرم افزار سمپل پاور 350 زن انتخاب شدند. سپس پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1989)، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990)، جهت گیری زندگی شیرر و کارور (1985) و هیجان خواهی زاکرمن (1978) تکمیل و داده ها با استفاده از معادلات ساختاری اسمارت پلاس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مسیر مستقیم برازش مدل از سبک دلبستگی ایمن (62/0= β )، اضطرابی (65/0-= β )، اجتنابی (43/0-= β )، و جهت گیری زندگی خوشبینانه (46/0= β ) و بدبینانه (57/0-= β ) و هیجان خواهی (59/0= β ) بر رضایت زناشویی شدت اثر مطلوبی دارد. همچنین الگوی ساختاری می تواند رضایت زناشویی را بر اساس سبک دلبستگی ایمن (53/0= β )، اضطرابی (65/0-= β )، اجتنابی (43/0-= β )، و جهت گیری زندگی خوشبینانه (42/0= β ) و بدبینانه (45/0-= β ) با میانجی گری هیجان خواهی پیش بینی کرده و از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: برآیند پژوهش نشان داده است که طراحی مدل ساختاری مناسب برای پیش بینی رضایت زناشویی براساس سبک های دلبستگی و جهت گیری زندگی با نقش واسطه ای هیجان خواهی با مدل نظری مطابقت داشته و از برازش مطلوبی برخوردار است؛ لذا برای انسجام و خَلق رابطه زناشویی مطلوب، می توان با شناخت هیجان های هریک از زوج ها، نوع سبک دلبستگی و تقابل عناصر درون روانی آن ها، روابط زوج ها را بهبود بخشید.
اثربخشی آموزش خویشتن داری بر مهارت های بین فردی و عملکرد تحصیلی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خویشتن داری بر مهارت های بین فردی و عملکرد تحصیلی دختران نوجوان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش نیز دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 11 شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس 60 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) به صورت تصادفی کاربندی شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه مهارت بین فردی ماتسون (1983) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) بود؛ گروه آزمایش 7 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش خویشتن داری قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت در انتظار آموزش ماندند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش خویشتن داری بر مهارت های بین فردی (0/001=F=11/92, P) و عملکرد تحصیلی (0/001=F=19/14,P) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: بر این اساس آموزش خویشتن داری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش مهارت های بین فردی و عملکرد تحصیلی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانش آموزان به کار رود.
رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش: روش این پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن 1149 نفر از دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان آمل در نیمسال اول سال تحصیلی 98-97 بود که تعداد 234 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری والدین بامریند (1973)، هوش هیجانی شوت (1998) و پرخاشگری باس و پری (1992) پاسخ دادند. داده های حاصل به روش تحلیل پیرسون و رگرسیون چند متغیره با نرم افزار 21SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در دختران رابطه وجود دارد (01/0=P)؛ همچنین بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در دختران رابطه وجود دارد (01/0=P). نتیجه گیری: سبک فرزند پروری والدین می تواند هم دارای نقش حمایتی باشد و هم دارای نقش غیر حمایتی که پیامد به کارگیری آن می تواند بر تحول و رشد کودک در زمینه هوش هیجانی و بروز پرخاشگری مؤثر باشد.
مقایسه شفقت به خود، سرسختی، بخشش در زنان بیمار مبتلا به فشار خون و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش حاضر با هدف مقایسه شفقت به خود، سرسختی و بخشش در بیماران فشارخونی و افراد عادی انجام گرفت. روش پژوهش: طرح پژوهش از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران زن مبتلا به فشارخون مراجعه کننده به درمانگاه های شهر شیراز و همچنین افراد عادی بود. تعداد 100 نفر شامل دو گروه 50 نفری از بیماران فشارخونی و افراد عادی به عنوان نمونه انتخاب شدند که بیماران فشارخونی که به دلیل داشتن مشکلات فشارخون زیر نظر پزشک بوده و به درمانگاه مراجعه نموده و شرایط شرکت در پژوهش را داشته باشند از آنان جهت انجام پژوهش دعوت شد. بیماران فشارخونی با روش نمونه گیری هدفمند از میان مراجعه کنندگان به درمانگاه ها انتخاب شد. همچنین افراد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد نمونه بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی مانند سن، تحصیلات، وضعیت تاهل همتاسازی شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه شفقت خود فرم کوتاه ریس، پامیر، نف و ون گاچت (2011)، مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز (AHI) و پرسشنامه بخشش توسط ری، لوی اکانو، فلاک، اولیوسکی، هیم و مادیا (2001). داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار Spss.22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس حاکی از آن بود که بین شفقت به خود (72/94=F؛ 001/0>P) در بیماران فشارخونی و عادی تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین بین سرسختی (78/43=F؛ 001/0>P) در بیماران فشارخونی و عادی تفاوت معنادار وجود داشت و بر اساس دیگر نتایج بین احساس مثبت (99/15=F؛ 001/0>P) و احساس منفی (08/19=F؛ 001/0>P) در بیماران فشارخونی و عادی تفاوت معنادار مشاهده شد. نتیجه گیری: متخصصان پزشکی مرتبط با فشار خون می توانند با در نظر گرفتن عامل استرس و ویژگی های روان شناختی پاتولوژیک بیماران که می تواند با ریسک بروز و عود این بیماری مرتبط باشد. به بیماران خود مشاوره با روان شناس و گذراندن دست کم یک دوره کامل روان درمانی مربوط به بیماری های روان تنی توصیه کنند.
تأثیر تمرینات بینایی محور بر ریسک فاکتورهای روان شناختی مؤثر بر سقوط سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تأثیر تمرینات بینایی محور بر ریسک فاکتورهای روان شناختی سقوط سالمندان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و ازلحاظ هدف کاربردی بود. کلیه سالمندان شهر تهران بودند. نمونه آماری با مراجعه به مراکز نگهداری سالمندان و بهزیستی و فهرستی از سالمندان (بالای 60 سال) شهر تهران تهیه شد و کسانی که در دسترس بودند و تمایل به شرکت در پژوهش رادارند به صورت هدفمند و در دسترس در دو گروه 15 نفری تجربی و گروه کنترل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در هر دو متغیر زمان واکنش و حافظه گروه تمرین عملکرد بهتری را نسبت به گروه گواه در پس آزمون به دست آورد (05/0=P). نتیجه گیری: با توجه به مناسب بودن تمرینات بینایی برای افراد سالمند، پیشنهاد می شود از این تمرینات در برنامه های ورزشی برای بهبود حافظه و زمان واکنش افراد سالمند استفاده شود.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر نشخوار فکری و ابرازگری هیجانی زنان مطلقه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر نشخوار فکری و ابرازگری هیجانی زنان مطلقه شهر تهران می باشد. روش پژوهش: طرح پژوهش از نوع مطالعات تجربی با طرح نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بوده است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مطلقه منطقه 5 تهران می باشد که از این بین 45 نفر به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده، و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. هر دو گروه به مقیاس نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991) و مقیاس ابراز هیجان کینگ و آمونز و همکاران (1990) در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش اول، طرحواره درمانی براساس پروتکل یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش دوم، درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی را براساس پروتکل مک کی و وست (2016) به مدت ده جلسه، و هر هفته دو جلسه کارگاه آموزشی 90 دقیقه ای دریافت نمودند اما گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار Spss.22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر نشخوار فکری (00/8=F، 009/0=P) و ابرازگری هیجانی (68/6=F، 016/0=P) زنان مطلقه تاثیرگذار است. همچنین نتایج نشان داد طرحواره درمانی تاثیر بیشتری در مقایسه درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر نشخوار فکری و ابرازگری هیجانی زنان داشت. نتیجه گیری: می توان از هر دو مدخله طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی در جهت بهبود مشکلات روان شناختی زنان مطلقه استفاده نمود.