پروانه قدسی

پروانه قدسی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متأهل دارای روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرحواره درمانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هوش هیجانی فرازناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 562 تعداد دانلود : 386
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متاهل دارای روابط فرازناشویی شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نظر روش پژوهش، غیرتوصیفی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر شامل زنان و مردان متأهل دارای رابطه فرازناشویی بود که بخاطر اختلافات زناشویی با همسر و علنی شدن رابطه فرازناشویی خود در 12 ماه سال 1399 و 9 ماه اول سال 1400 به چهار کلینیک مشاوره و روانشناسی شهر تهران، مراجعه نمودند. از بین زوج ها، 45 زوج بصورت تصادفی انتخاب شدند (23 خانم و 22 آقا که مرتکب رابطه فرازناشویی شده اند). ملاک های ورود در تحقیق شامل: متأهل بودن، باردار نبودن، حداقل سن 25 و حداکثر سن 60، داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن، نداشتن بیماری یا مشکل روانشناختی حاد و ثبت رضایت آگاهانه کتبی برای شرکت در جلسات درمانی بود. آزمودنی ها در این تحقیق در سه گروه آزمایش طرحواره درمانی یانگ (2003)، آزمایش مبتنی بر پذیرش و تعهد و کنترل قرار گرفتند و پیش و پس از مداخله پرسشنامه هوش هیجانی بار – ان (2000) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله گروه آزمایش طرحواره درمانی (66/6=F، 020/0=P) و گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد (10/6=F، 024/0=P) بر هوش هیجانی در مرحله پس آزمون موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود؛ همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی بین دو گروه رویکرد طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی از نظر میزان اثر بخشی تفاوت معناداری وجود ندارد.
۲.

رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی: با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان

تعداد بازدید : 543 تعداد دانلود : 252
زمینه و هدف: امکانات آموزشی مناسب درکنار ذهن فعال و باانگیزه یادگیرندگان، پیشرفت کشور را به دنبال خواهد داشت؛ از این رو، یکی از اولویت های مهم پژوهشی در این عرصه، شناخت و بررسی عوامل مؤثر در سلامت روان دانش آموزان است که اجزاء اصلی سیستم آموزشی به حساب می آیند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان دوره متوسطه تهران انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با توجه به تعداد متغیرها بر روی یک نمونه 352 نفری انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. پرسشنامه های خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) اجرا شدند و داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در سطح معناداری 0.01>P توسط نرم افزار AMOS و SPSS ورژن 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان با داده های گردآوری شده، برازش قابل قبول و مطلوبی داشت (0.01> P)؛ بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی، بهزیستی روانی را در دانش آموزان دوره متوسط تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روانشناختی با نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی و تأیید نقش میانجی ذهن آگاهی در این فرآیند و اهمیت بهزیستی روان شناختی در پرورش و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان، توجه به سطح ذهن آگاهی و ارضای نیازهای بنیادین روان شاختی دانش آموزان در مدارس از اهمیت بسیاری برخوردار است و توصیه می شود مدارس در برنامه کار خود برنامه هایی را برای ارتقاء سطح خودآگاهی دانش آموزان و آشنایی و به کارگیری بیشتر مفاهیمی چون ذهن آگاهی، ترتیب دهند و محیط های آموزشی را به گونه ای برنامه ریزی کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای بنیادین دانش آموزان باشد.
۳.

سبک های مدیریتی گوشی های هوشمند و اعتیاد به گوشی های هوشمند: نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی گرم در دانش آموزان

تعداد بازدید : 902 تعداد دانلود : 277
زمینه و هدف: به نظر می رسد که منشاء اصلی اعتیاد به گوشی های هوشمند در نوجوانان و جوانان، استرس های محیطی همچون مدرسه و خانواده می باشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف، سبک های مدیریتی گوشی های هوشمند و اعتیاد به گوشی های هوشمند: نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی گرم در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مدارس عادی دختر و پسر 15 تا 18 ساله ساکن شهر تهران در سال 1399-1400 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 722 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای وابستگی به تلفن همراه (بیانچی و فیلیپس، 2005)، سبک های مدیریت گوشی های هوشمند (هسیه و همکاران، 2019) و کارکردهای اجرایی (بالستر جرارد و همکاران، 2000) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V24 و Amos-V8.8 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد . یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد مسیر استاندارد مستقیم مدیریت گوشی های هوشمند بر اعتیاد به گوشی های هوشمند غیرمستقیم و معنی دار است (05/0= P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد اثر استاندارد مستقیم مدیریت گوشی های هوشمند بر اعتیاد به گوشی معنی دار بوده و اثر استاندارد غیرمستقیم مدیریت گوشی هوشمند بر اعتیاد به گوشی با نقش میانجیگری کارکردهای اجرایی گرم معنی دار است. لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
۴.

رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی خودکارآمدپنداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی روان شناختی نیازهای اساسی روان شناختی خودکارآمدپنداری دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 41 تعداد دانلود : 771
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بهزیستی روان شناختی دانش آموزان و بررسی متغیرهای مؤثر بر آن، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با بهزیستی روانی دانش آموزان انجام شده است. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره یکم متوسطه ناحیه دو شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند (تعداد: 1200). نمونه این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دومرحله ای و به تعداد 302 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ارﺿﺎی ﻧﯿﺎزﻫﺎی اساسی روان شناختی هفت لنگ و همکاران (1394)، بهزیستی روان شناختی ریف و کیس (1995)، و خودکارآمدپنداری عمومی شرر و مادوکس (1982) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و خودکارآمدپنداری 63 درصد از واریانس بهزیستی روان شناختی را تبیین می کنند. ارضای نیازهای اساسی روان شناختی 39 درصد واریانس خودکارآمدپنداری را تبیین می کند و علاوه بر این، خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی نوجوانان تأثیر مثبت و معناداری دارد (0/001 > p). همچنین نتایج حاکی از آن بود که ارضای نیازهای اساسی روان شناختی از طریق خودکارآمدپنداری بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تأثیر غیرمستقیم دارد (0/001 > p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مدل بهزیستی روان شناختی نوجوانان بر اساس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی با میانجی گری خودکارآمدپنداری از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که خودکارآمدپنداری در رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان، نقش مهمی دارد؛ بنابراین ارضای نیازهای اساسی دانش آموزان به افزایش خودکارآمدپنداری آنها منجر شده و در نتیجه می تواند در افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بسیار مؤثر باشد.
۵.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری خانواده محور (FCBT) و مداخله دلبستگی محور مادر-کودک بر اختلال اضطراب جدایی کودکان ۷ تا ۱۲ سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب جدایی درمان شناختی - رفتاری خانواده محور دلبستگی محور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 111 تعداد دانلود : 845
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه و اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر خانواده (FCBT) و مداخله دلبستگی محور مادر– کودک بر کاهش اضطراب جدایی کودکان ۷ تا ۱۲ سال بود. روش پژوهش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماه بود. بدین منظور 36 کودک دارای اختلال اضطراب جدایی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در سه گروه ۱۲ نفری قرار گرفتند. گروه اول درمان شناختی رفتاری مبتنی بر خانواده گربه سازگار کندال و هتکه (2006) و گوالای سازگار بارت و همکاران (1996)، گروه دوم مداخله دلبستگی محور مادر–کودک پرنل (2004) و کینگ نیونهام (2008) در هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار سنجش این پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی نیمه ساختار یافته اختلالات خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان و نوجوانان آرکاوالتا، فولیوکس و مارتینز (۲۰۰۶)، مقیاس اضطراب جدایی (فرم والدین) هان، هاجینلیان و ایسن (2003) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان می دهد درمان شناختی- رفتاری خانواده محور در مقایسه با مداخله دلبستگی محور مادر- کودک در کاهش اضطراب جدایی (68/19=F، 001/0=P) کودکان موثر تر بوده است و این تثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (۰۵/۰P<). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که روش های درمانی بکار رفته می تواند در درمان اختلال اضطراب جدایی توسط روانشناسان و روانپزشکان موثر واقع شود.
۶.

مقایسه اثربخشی کاپیتان لاگ و نوروفیدبک بر بازداری پاسخ و اندوزش حافظه فعال در دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازداری پاسخ حافظه فعال کاپیتان لاگ نوروفیدبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 412 تعداد دانلود : 254
مقدمه: نقش کارکردهای اجرایی در هوش، شخصیت و مهارت های اجتماعی و موفقیت تحصیلی اثبات شده است. از سوی دیگر، کژ کارکردی اجرایی شامل مشکلات حافظه فعال و سو بازداری پاسخ احتمالاً منجر به تکانش گری، بی توجهی، مشکلات رفتاری، مشکلات ارتباطی و عدم سازگاری اجتماعی است. بنابراین پژوهش کنونی باهدف تعین و ارزیابی اثربخشی نوروفیدبک و کاپیتان لاگ بر بازداری پاسخ و اندوزش حافظه فعال انجام گرفته است. روش: این پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل بوده و جامعه آماری همه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی در شهر تهران بوده که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. سپس 90 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه بندی چندمرحله ای پس از غربالگری با معیار شمولت به سه گروه تخصیص یافتند (2 گروه آزمایشی و یک گروه کنترل). مقیاس حافظه فعال دانیمن و کارپنتر (1980) و پرسشنامه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (بریف) قبل و بعد از مداخله و در دوره پیگیری تکمیل شدند. دو گروه آزمایشی 20 جلسه مداخله را دریافت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل کوواریانس و SPSS21 برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شدند. یافته ها: نوروفیدبک و کاپیتان لاگ تأثیر معناداری بر اندوزش حافظه فعال و بازداری پاسخ در دانش آموزان داشته است (p<0/05) اما نوروفیدبک از کاپیتان لاگ اثربخش تر بوده است. نتیجه گیری: این مداخلات را می توان برای ارتقای حافظه فعال و بازداری پاسخ جهت افزایش موفقیت تحصیلی دانش آموزان به کاربست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان