هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان پردازش شناختی بر تنظیم شناختی هیجان و رشد فردی فرزندان خانواده-های شاهد و ایثارگر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر بود که در سال تحصیلی 1399-1398 در مدارس متوسطه دوم شاهد و دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. 70 نفر از فرزندان شاهد و ایثارگر داوطلب مشارکت در پژوهش به پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و رشد فردی روبیتچک (1998) پاسخ دادند که پس از غربالگری 30 نفر انتخاب و در گروه آزمایشی پردازش شناختی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله درمان پردازش شناختی رسیک، نیشیس، ویور، آستین و فیوئر (2007) قرار گرفت،. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر درمان پردازش شناختی بر تنظیم هیجانی راهبرد انطباقی (70/6 =F، 015/0=P)، تنظیم هیجان راهبرد غیرانطباقی (71/15 =F، 001/0=P) و اقدام به رشد فردی (14/5 =F، 031/0=P) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: از آنجا که درمان پردازش شناختی تنظیم هیجانی رشد فردی را ارتقاء می دهد؛ بنابراین برای بهبود تنظیم شناختی هیجان و رشد فردی در فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر می توان از آن استفاده کرد.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر بهبود الگوهای ارتباطی و کنترل عاطفی زوج های آشفته بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش، گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری این پژوهش 34 زن متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره مهرآور، همدلکده، همراز زندگی و گروه همراه شهر تهران در سال 1398بود که پس از غربال گری با استفاده از پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای (1984) و مقیاس کنترل عواطف ویلیامز و چامبلس (1997)، 24 زن انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه راه حل محور (12 زن) و گروه گواه (12 زن) کاربندی شدند. گروه آزمایش مداخله هفتگی زوج درمانی راه حل محور مک دونالد (2007) را به شکل گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به وسیله مقیاس باورهای ارتباطی زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد زوج درمانی راه حل محور بر الگوهای سازنده متقابل (70/9=F، 005/0=P)، توقع/کناره گیر (70/3=F، 047/0=P)، مرد متوقع/زن کناره گیر (51/4=F، 045/0=P)، زن متوقع/مرد کناره گیر (06/4=F، 014/0=P) و اجتناب متقابل (44/9=F، 006/0=P) موثر است؛ همچنین زوج درمانی راه حل محور بر کنترل خشم (16/6=F، 021/0=P)، کنترل خلق افسرده (52/10=F، 004/0=P)، کنترل اضطراب (77/5=F، 025/0=P) و کنترل عاطفه مثبت (60/5=F، 027/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0<P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که مداخله راه حل محور روشی فراخور برای اصلاح الگوهای ارتباطی و بهبود کنترل عواطف در هر یک از زوج های آشفته است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا ویروس بر اساس تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در زنان شاغل بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را 220 نفر از زنان شاغل در مراکز بهداشتی و درمانی شهر یاسوج در سال 1399 تشکیل دادند که با استفاده از جدول مورگان تعداد 140 زن شاغل با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور، قدمی، علی پور و عبداله زاده (1398)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) پاسخ دادند؛ برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین راهبرد تنظیم هیجانی انطباقی و تحمل پریشانی با اضطراب کرونا همبستگی منفی و بین راهبرد تنظیم هیجانی غیرانطباقی با اضطراب کرونا همبستگی منفی وجود دارد (01/0P=)؛ ضرایب رگرسیون گام به گام نشان داد که تنظیم هیجانی انطباقی (28/0-= β، 001/0=P)، تنظیم هیجانی غیرانطباقی (18/0= β، 001/0=P) و تحمل پریشانی (38/0-= β، 007/0=P)، توانستند اضطراب کرونا را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای کاهش اضطراب کرونا زنان شاغل میتوان برنامه هایی برای افزایش راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی آنها و کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان آنان طراحی و از طریق کارگاه های آموزشی الکترونیکی و مجازی اجرا کرد.
هدف: هدف پژوهش تعیین اثر بخشی فن رهاسازی هیجانی بر اضطراب و نشانگان استرس پس از سانحه در زنان دچار سقط خود به خودی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که از بین 21 زن دچار ترومای سقط جنین بیمارستان شهید بهشتی اصفهان در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت 1398 به صورت نمونه گیری هدفمند و پس از غربالگری با استفاده از سیاهه اضطراب اشپیل برگر (1983) و مقیاس خود گزارش دهی نشانه های اختلال استرس پس از سانحه فوآ، ریگس، دانسیو و رتبام (1993)، 6 زن انتخاب شدند. این زنان در جلسه های فن رهاسازی هیجانی چورچ (2014) به صورت فردی در دوازده جلسه چهل و پنج دقیقه ای با دو مرحله پیگیری تحت درمان قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری ، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله فن رهاسازی هیجانی موجب کاهش اضطراب صفت در میان زنان شرکت کننده در مرحله درمان 75/38 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 06/43 درصد، اضطراب حالت در مرحله درمان 14/47 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 91/47 درصد و نشانگان استرس پس از سانحه در مرحله درمان 92/49 درصد بهبودی و مرحله پیگیری 29/50 درصد شده است. . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از این درمان در مواردی که فرد دچار استرس پس از سانحه با سایر اختلالات همراه از جمله اضطراب درگیر است، می تواند به بهبود همزمان هر دو مشکل در فرد کمک کند.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی بر خودمهارگری،خود دلسوزی و دیدگاه فهمی همسر بر زنان متأهل بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری تعداد 5606 نفر از زنان متأهل دانشجوی دانشگاه آزاد اراک در سال 1399 بود که 30 نفر از دانشجویان متأهل با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه کاربندی شدند. برنامه آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی در 8 جلسه 60 دقیقه ای به صورت گروهی، برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودمهارگری تانجنی و همکاران(2004)، پرسشنامه خود دلسوزی نف (2003) و پرسشنامه دیدگاه فهمی همسر لانگ (1990) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی بر خود مهارگری (0/038=p و 12/65=F) و خود دلسوزی (0/041=p و 6/88= F)و دیدگاه فهمی همسر(0/038=p و 14/58=F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری : یافته ها نشان داد که آموزش مثبت نگری با رویکرد اسلامی بر خودمهارگری و خود دلسوزی و دیدگاه فهمی همسر در زنان متأهل تأثیر داشته است.
هدف پژوهش بررسی پدیدارشناسی کیفیت زندگی زنان همسر اول در خانواده های چندهمسری بود. روش: روش پژوهش پدیدارشناسی و جامعه آماری همسران اولی شهر شیراز که شوهرانشان تعدد زوج داشتند بود که 10 زن همسر اول با شوهر دو همسری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در سال ۹۹ انتخاب شدند. نمونه گیری تا حد اشباع، یعنی زمانی که در خلال مصاحبه هیچ اطلاعات جدیدی کسب نگردید، پایان یافت. در این پژوهش از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته از نوع بنا به فرصت پیش آمده استفاده گردید. سؤالات مصاحبه به صورت باز پاسخ و بر اساس اهداف و پیشینه ی نظری پژوهش توسط محقق طراحی شد. داده های بر اساس تحلیل مضمون کینگ و هاروکس (2010) تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در این خانواده ها، به علت اختیار کردن همسر دوم، زنان در معرض آسیب پذیری شدید فردی و اجتماعی نظیر احساس تنهایی، طلاق عاطفی، عدم حمایت خانواده، کاهش رفاه مادی، مشکلات جسمانی، حس حقارت و عدم تعلق عاطفی قرار می گیرند. نتیجه گیری: تعدد زوجات موجب ایجاد فضای روانی منفی و تنش در همسر اول می شود که موجب تنش ها و تعارضات زناشویی و در نهایت ناسالم شدن فضای زندگی و بر هم خوردن نظم خانواده خواهد شد؛ بنابراین باید فرآیند کل جامعه را به سمت خانواده سالم و تک همسری هدایت کرد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک در مقایسه با درمان یکپارچه نگر در سبکهای دفاعی و اعتیاد به اینترنت در نوجوانان انجام شد. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان مقطع دبیرستان منطقه یک شهر تهران بود که در سال 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها افرادی که در تست اعتیاد به اینترنت نمره بالایی کسب کرده بودند، 60 دانش آموز به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1999) و سبک های دفاعی (اندروز، سینگ و بوند ، 1993) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه به کار گرفته شد. سپس هر دو گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) درمان یکپارچه نگر(بسته درمانی لطفی- وزیری، 1394) و رفتار درمانی دیالکتیک(بسته درمانی لینهان، 1987) دریافت کردند ولی گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد درمان یکپارچه نگر و درمان دیالکتیک بر اعتیاد به اینترنت(F=62.046,p =0.717)، مکانیسم دفاعی رشد یافته(F=13.845,p =0.403)، رشد نیافته(F=8.138,p =0.257)،نوروتیک(F=11.076,p =0.320)، موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بوده است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان دیالکتیک و درمان یکپارچه نگر در مکانیسمهای دفاعی و کاهش اعتیاد به اینترنت شرکت کنندگان پژوهش نسبت به گروه گواه اثربخش بوده ولی بین دو درمان تفاوت معناداری وجود ندارد.
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل توانایی تحصیلی زودهنگام بر اساس سبک های فرزندپروری و دلبستگی با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی در کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی و جامعه آماری را کلیه مادران و کودکان پیش دبستانی دختر و پسر شهر یزد در سال 1398 تشکیل دادند که از میان آن ها، تعداد 700 نفر (350 دختر و 350 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش توانایی تحصیلی زودهنگام رایت و مارتینز (1997)، دلبستگی کودکان هالپرن و کاپنبرگ (2006)، سبک های فرزندپروری بامریند (1997) و پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (2000) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین کارکرد اجرایی، سبک های فرزندپروری، توانایی تحصیلی زودهنگام و سبک های دلبستگی رابطه معناداری وجود دارد (01/0=P)؛ همچنین مدل ساختاری نشان داد توانایی تحصیلی زودهنگام بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های دلبستگی در کودکان پیش دبستانی، دارای برازش است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد توجه به متغیرهای مذکور در طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران در کودکان پیش دبستانی یاری می رساند.
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه اثر بخشی مداخله آموزشی رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد و رویکرد تئوری انتخاب به شیوه گروهی بر نشانگان اضطراب در نوجوانان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه گواه و پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم، دوره دوم متوسطه منطقه پنج آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 98-99 بودند که 30 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد از بسته درمانی هیس و همکاران (1999) و گروه آزمایش تئوری انتخاب از بسته درمانی صاحبی (1394) به صورت هفته ای دو جلسه و به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسش نامه اضطراب کتل بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (38/6=F، 022/0 =P) و مداخله تئوری انتخاب بر نمره اضطراب (73/6=F، 019/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با توجه به اثربخش تر بودن تئوری انتخاب نسبت به رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد بر نشانگان اضطراب نوجوانان، می توان پیشنهاد کرد از این رویکرد در کاهش نشانگان اضطراب به ویژه برای نوجوانان بیشتر استفاده شود.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مشاوره ی ازدواج خبره محور بر تصویر ایده آل از همسر آینده و کمال گرایی دختران مجرد بود. روش پژوهش: روش پژوهش نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری دختران مجرد شهر اصفهان در سال 1398 بود که پس از غربالگری 40 دختر به شکل در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 دختر) و گروه گواه (20 دختر) کاربندی شدند. گروه آزمایش نه جلسه نود دقیقه ای تحت مداخله آموزش های پیش از ازدواج خبره محور محقق ساخته قرار گرفتند و در این مدت گروه گواه در لیست انتظار بود؛ در این پژوهش هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با پرسشنامه های کمال گرایی ازدواج هیل و کارن (2016) و تصویر ذهنی از همسر ایده آل یوسفی (1390) مورد سنجش قرار گرفتند؛ داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش پیش از ازدواج خبره محور بر کمال گرایی ازدواج (0.001=F= 19.15،P) و تصویر ذهنی ایده آل از همسر ایده آل (0.006=F=5.25،P) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: با توجه به این نتایج می توان گفت آموزش های ازدواج خبره محور برای اصلاح متغیرهای کمال گرایی و تصویر ذهنی از همسر ایده آل در بین دختران مجرد روش مناسب است.
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی انگیزش تحصیلی بر اساس جو مدرسه با میانجیگری راهبردهای فراشناختی خواندن بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها و تحلیل آن ها به روش توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در مقطع اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بودند. نمونه پژوهش شامل نیز شامل 300 نفر از این دانش آموزان بود. روش نمونه گیری در این پژوهش در مرحله اول به صورت خوشه ای چندمرحله ای و در مرحله دوم به صورت هدفمند بود. ابزار پژوهش پرسشنامه های مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران (2011)، انگیزش تحصیلی هارتر (1981) جو مدرسه اجاقی(1377) و راهبردهای فراشناختی خواندن مختاری و ریچارد (2002 ) بود. یافته ها: نتایج نشان داد شاخص های برازش مدل در وضعیت مطلوبی قرار دارد. اثر مستقیم جو مدرسه بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری معنادار است(p<0.05). همچنین فرضیه مطرح شده در ارتباط با وجود اثر غیرمستقیم جو مدرسه بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری به واسطه راهبردهای فراشناختی خواندن مورد تائید بود (p<0.05). نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه انگیزش تحصیلی و جو مدرسه با نقش میانجی راهبردهای فراشناختی در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری دارد.