مقالات
حوزه های تخصصی:
آدیپولین (CTRP12) آدیپوکاینی است نوظهور با خاصیت ضدالتهابی که عمدتاً در بافت چربی بیان و سنتز می شود. آدیپولین ضمن بهبود حساسیت به انسولین، در کاهش سطح گلوکز خون نیز نقش دارد. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات مقاومتی بر سطوح آدیپولین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) را در زنان چاق مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور 20 زن چاقِ یائسه و غیرفعال (شاخص توده بدنی> 30 کیلوگرم بر مترمربع، 65-50 سال) به طور تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در 12 هفته تمرینات مقاومتی (سه دوره با 12-8 تکرار در شدت 60-40 درصد یک تکرار بیشینه)، 45-15 دقیقه در هر جلسه، سه جلسه در هفته شرکت کردند. سطوح آدیپولین، انسولین و گلوکز ناشتا و شاخص های آنتروپومتری قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون کلموگروف-اسمیرنوف، تی زوجی، تی مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P انجام گرفت. نتایج نشان دادند اجرای تمرینات مقاومتی موجب تغییر معنی دار آدیپولین سرم (05/0<P) در گروه تجربی نشد ولی با کاهش معنی دار سطوح انسولین (032/0=P) و ارزش های مقاومت به انسولین (031/0=P) و درصد چربی بدن (002/0=P) همراه بود. هم چنین، تنها تغییرات بین گروهی مقاومت به انسولین (021/0=P) و نسبت محیط کمر به لگن (002/0=P) معنی دار بود. بنابر نتایج آزمون همبستگی پیرسون ارتباط معنی داری بین سطوح اولیه و تغییرات آدیپولین با سطوح اولیه و تغییرات شاخص های خونی و شاخص های آنتروپومتری پس از اجرای تمرینات مقاومتی وجود نداشت. بنابراین، تمرینات مقاومتی به عنوان یکی از راهکارهای درمانی در بهبود حساسیت به انسولین در زنان چاقِ یائسه و غیرفعال پیشنهاد می شود، اما انجام تحقیقات بیشتر جهت تعیین مکانیسم مولکولی با میانجی گری آدیپولین ضروری به نظر می رسد.
بررسی تأثیر غوطه وری در آب سرد و تکرار فعالیت سرعتی بر شاخص های آنتی اکسیدانی در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان تغییرات برخی شاخص های آنتی اکسیدانی مانند سوپراکساید دیسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT)، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و هیدروژن پراکساید ( H2O2)، پس از فعالیت سرعتی تکراری و پس از آن غوطه وری در آب سرد (CWI) بود. به این منظور 20ورزشکار تمرین کرده، با میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 9/2 ±9/52 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه، میانگین سن 2/2±9/21 سال، قد 4/5±2/174 سانتی متر و وزن 4/4±68 کیلوگرم برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. پس از انجام فعالیت سرعتی تکراری،10نفر از آزمودنی ها داخل آب سرد با دمای 14 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و 10نفر دیگر در دمای اتاق به شکل غیرفعال روی صندلی نشستند. خون گیری نیز قبل و پس از انجام فعالیت سرعتی و همچنین پس از ریکاوری در آب سرد و نیز 24 ساعت پس از آخرین خون گیری انجام گرفت. نتایج نشان داد 24 ساعت پس از فعالیت سرعتی تکراری، عوامل آنزیمی SOD، CAT و GPX به حالت اولیه خود بازگشتند، ولی تفاوت معناداری بین گروه آب سرد و گروه کنترل وجود نداشت. اگرچه میزان تغییرات عوامل آنزیمی آنتی اکسیدانی پس از فعالیت ورزشی سرعتی تکراری شدید بالا بود، ولی غوطه وری در آب سرد تأثیری بر بازگشت به حالت اولیه این عوامل نداشت
مقایسه تأثیرات هشت هفته تمرینات ترکیبی و مکمل گیری HMB بر سطوح IL-15، کورتیزول و برخی متغیرهای فیزیولوژیکی و عملکردی بسکتبالیست های مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیریک اسید (HMB) قادر به تنظیم مثبت عوامل آنابولیک و تنظیم منفی عوامل کاتابولیکی است و می تواند بر مزایای ناشی از فعالیت ورزشی تأثیرگذار باشد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ترکیبی و مکمل HMB بر IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی، ترکیب بدن و عملکرد بسکتبالیست های مرد بود. به این منظور 40 نفر از بازیکنان بسکتبال باشگاهی به طور تصادفی در چهار گروه 10 نفری، شامل 1. گروه کنترل، 2. گروه مکمل (HMB)، 3. گروه تمرین ترکیبی و 4. گروه تمرین + مکمل (HMB) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 5/1 ساعت با شدت 60 تا 80% 1RM انجام گرفت. مقادیر سرمی IL-15، کورتیزول، پروفایل لیپیدی یک روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرینی در حالت ناشتا از ورید آرنجی گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T همبسته و تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد (05/0P<). با توجه به نتایج تحلیل واریانس دوراهه، اثر اصلی تمرین، در تمام متغیرها به جز کورتیزول معنا دار بود. اثر اصلی مکمل HMB نیز تنها در دو متغیر پرتاب توپ مدیسن ( 02/0=p، 08/11=F) و پرش عمودی (001/0=p، 22/62=F) معنا دار بود. تمرینات ترکیبی به همراه مصرف مکمل HMB بیشترین اثر را بر افزایش پاسخ آنابولیکی (افزایش IL-15)، کاهش پاسخ کاتابولیکی (کورتیزول) و شاخص لیپیدی دارد. بنابراین، به نظر می رسد استفاده از این مکمل با مدالیته تمرین ترکیبی در بهبود شرایط فیزیولوژیک و تقویت قدرت انفجاری و توان ورزشکاران رشته های سرعتی مانند بسکتبال مؤثر است.
اثر پیشگیرانه شش هفته تمرین شنا بر سطوح برخی از سایتوکاین ها و عامل تنظیم نورونی مشتق شده از مغز در رت های مدل EAE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری خودایمنی پیش رونده و مزمن سیستم اعصاب مرکزی است که با از بین رفتن غلاف میلین سلول های عصبی همراه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر پیشگیرانه 6 هفته تمرین شنای اجباری بر سطوح TNF-α، IL-10 و BDNF در رت های مدل EAE بود. 25 سر رت ماده نژاد لوئیس به پنج گروه شامل کنترل سالم، کنترل ام.اس، شنای سالم، شنای ام.اس و حلال تقسیم شدند. تمرینات شنا به مدت 6 هفته و 5 روز در هفته انجام گرفت. برنامه تمرین شنا با 30 دقیقه آغاز شد، که این مدت با افزایش پنج دقیقه روزانه در هفته دوم به 60 دقیقه رسید. اضافه بار تمرینی با تنظیم قدرت و سرعت آب هنگام شنا، تنظیم شد. همچنین، مدل EAE در انتهای هفته ششم تمرینات القا و پس از 14 روز بافت برداری از مغز رت ها انجام گرفت. نیمکره راست برای بافت شناسی و نیمکره چپ به منظور انجام آنالیز سنجش پروتئین به آزمایشگاه منتقل شد. تمرین شنا در رت های مدل EAE به کاهش معنا دار TNF-α P < 0/001 و عدم تغییر معنا داری در IL-10 (71/0=P) و BDNF (70/0=P) منجر شد. علائم بالینی در رت های تمرین کرده با تأخیر ظاهر شد. علاوه بر این، نتایج حاصل از رنگ آمیزی بافتی نشان داد که بین گروه تمرین کرده و تمرین نکرده تفاوت چشمگیری از نظر التهاب مشاهده نشد. دمیلینه شدن ناشی از مدل EAE سبب افزایش آسیب به بافت مغزی می شود که نشان می دهد ورزش شنا با شدت و مدت مطالعه حاضر نمی تواند در پیشگیری از بیماری مؤثر باشد، هرچند این علائم در مدت کوتاه به تأخیر افتاده باشد.
تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی بر میزان پروتئین های کلوتو، پروتئولیپید پروتئین و فاکتور نکروزتوموری آلفا در بافت مخچه موش های سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در تحقیقات بسیاری نشان داده شده است که تمرینات ورزشی به سلامت و بهبود عملکرد مغز منجر می شود. همچنین ممکن است مسیرهای عصبی و نورولوژیکی را در مغز افزایش دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین تناوبی با شدت ۸۰ درصد سرعت بیشینه در هفته اول تا ۱۱۰ درصد سرعت بیشینه در هفته آخر بر میزان کلوتو، PLPو TNF-α بافت مخچه موش های سالم بود. بدین منظور، تعداد ۲۰ سر موش ماده به طور تصادفی به دو گروه تمرین (۱۰=n) و کنترل (۱۰=n) تقسیم شدند. در گروه تمرین، حیوانات ۸ هفته تمرین تناوبی بر تردمیل را اجرا کردند. ابتدا به مدت ۳ دقیقه با سرعت ۶ متر بر دقیقه دویدند و هر ۳ دقیقه یک بار، ۳ متر بر دقیقه به سرعت تردمیل اضافه شد تا زمانی که قادر به حفظ این شدت نباشند. آخرین تلاش هر موش به عنوان حداکثر سرعت درنظر گرفته شد. در نهایت، پروتکل تمرینی به مدت ۸ هفته ۵ جلسه در هفته اجرا شد. از روش وسترن بلات به منظور اندازه گیری متغیرهای تحقیق استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0 P≤ تجزیه تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد، تمرین تناوبی به افزایش میزان کلوتو (01/0P≤) , PLP (05/0P≤) و کاهش میزان TNF-α (05/0P≤) در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل منجر شد. در نهایت می توان گفت ۸ هفته تمرین تناوبی میزان پروتئین های میلین ساز را افزایش و میزان TNF-α را کاهش داد. به نظر می رسد تمرین ورزشی با افزایش در بیومارکرهای میلین ساز، نقش مهمی در حفاظت از سیستم اعصاب مرکزی دارد.
تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس همراه با ماساژدرمانی بر سطوح سرمی سایتوکاین های IL-17 و IFN-β در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) عنوان کوتاه: اثر تمرین پیلاتس و ماساژ بر IL-17 و IFN-Bدر بیماران MS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سایتوکاین ها نقش مهمی در بروز بیماری MS دارند و هدف مهمی برای مداخلات درمانی به شمار می روند. هدف این مطالعه بررسی اثر تمرینات پیلاتس همراه با ماساژدرمانی بر سطوح سرمی سایتوکاین های IL-17 و IFN-β در زنان مبتلا به MS است. در این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی از میان بیماران زن دارای پرونده در انجمن MS شهرستان تبریز، تعداد 36 نفر به عنوان نمونه با درجه بیماری 0 تا 5/4، میانگین مدت بیماری 2±7 سال و دامنه سنی 30 تا 40 سال انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تمرینات پیلاتس (9نفر)، ماساژ (9نفر)، پیلاتس + ماساژ (9نفر) و کنترل (9نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات پیلاتس و ماساژ شامل 8 هفته، هر هفته سه جلسه، هر جلسه 40 تا 60 دقیقه (20 تا 40 دقیقه پیلاتس و 20 تا 30 دقیقه ماساژ) بود. نمونه های خونی قبل و بعد از مداخله گرفته شد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون آماری تحلیل واریانس با استفاده از نرم افزار SPSS20 انجام گرفت. نتایج نشان داد در پی 8 هفته مداخله تمرین پیلاتس و ماساژدرمانی مقدار IL-17 در گروه های پیلاتس، ماساژ و پیلاتس + ماساژ کاهش معنادار و مقدار IFN-β در گروه های ماساژ و پیلاتس + ماساژ افزایش معنادار داشتند (05/0>P). از آنجا که تمرینات پیلاتس همراه با ماساژ سبب کاهش سطوح سایتوکاین پیش التهابی IL-17 و افزایش IFN-β در بیماران MS شد. ازاین رو به نظر می رسد می توان از این نوع مداخله درمان مکمل در جلوگیری از پیشرفت بیماری MS در کنار درمان های دارویی استفاده کرد.
مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر میزان IGF-1، تستوسترون و مایونکتین سرمی مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه های تمرینی متفاوت م ی توان د اث ر متف اوتی ب ر میزان و پاسخ هورمون ها داشته باشد. تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، یکی از روش های تمرینی است که به افزایش عملکرد و قدرت عضلانی منجر می شود. بنابراین هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر میزان IGF-1، تستوسترون و مایونکتین سرمی مردان جوان بود. گروه های پژوهش شامل دو گروه تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون (10 نفر) و تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون (10 نفر) بود. برنامه تمرین مقاومتی به مدت چهار هفته انجام گرفت. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، غلظ ت س رمی IGF-1، تستوسترون و مایونکتین به روش الایزا اندازه گیری شد. به منظور تعیین معنا داری تفاوت بین متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یکطرفه در سطح معنا داری 05/0 استفاده شد. یافته ها نشان داد که میزان IGF-1 و تستوسترون در گروه تمرین با محدودیت جریان خون نسبت به گروه تمرین بدون محدودیت جریان خون، افزایش معنا داری (001/0P=) دارد، با این حال، در میزان مایونکتین افزایش غیرمعنا داری مشاهده شد (08/0P=). این یافته ها نشان می دهد که تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون، در بهبود عوامل مرتبط با افزایش حجم عضلانی بسیار مؤثر است.
تأثیر یک دوره تمرین استقامتی فزاینده بر شاخص های تنظیم کننده آپوپتوز سرم موش های ویستار مبتلا به انفارکتوس قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری های قلبی، به دلیل مزمن بودن، اغلب فعالیت های روزمره فرد را تحت تأثیر قرار می دهند و علت اصلی مرگ ومیر در جهان است. هدف از این پژوهش بررسی شاخص های تنظیم کننده آپوپتوز پس از یک دوره تمرین استقامتی فزاینده در سرم موش های ویستار مبتلا به انفارکتوس قلبی است. پژوهش حاضر از نوع تجربی است و به این منظور 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار با محدوده سنی10-8 هفته و میانگین وزن 30±230 گرم به طور تصادفی به دو گروه کنترل انفارکتوس (Sed.MI) و تمرین انفارکتوس (Ex.MI) تقسیم شدند. پس از القای انفارکتوس قلبی با دو تزریق داخل صفاقی ایزوپروترنول به فاصله 24 ساعت و با دوز 150 میلی گرم در کیلوگرم، گروه تمرین به مدت 8 هفته پروتکل تمرین استقامتی فزاینده را روی نوار گردان اجرا کردند. خون گیری در شرایط یکسان و در پی حداقل 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و از روش الایزا برای سنجش متغیرهای مطالعه استفاده شد. برای بررسی تغییرات معنا داری سطح کاسپاز-8، سیتوکروم-C و کاسپاز-3 از روش آنالیز تی مستقل در برنامه گراف پد استفاده شد. نتایج نشان داد سطوح سرمی کاسپاز-8، سیتوکروم- C و کاسپاز-3 در گروه Ex.MI تغییراتی نسبت به گروه Sed.MI داشته است. این تغییرات در مقادیر کاسپاز-3 (65/0=P) و سیتوکروم-C (25/0=P) پلاسمایی بین دو گروه Sed.MI و Ex.MI معنا دار نبود؛ اما تغییرات در مقادیر کاسپاز-8 تفاوت معنا داری را نشان داد (04/0=P). براساس نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد به کارگیری راهبردهای غیردارویی مانند تمرین استقامتی فزاینده نمی تواند میزان آپوپتوز را در نمونه های مبتلا به انفارکتوس قلبی بهبود دهد.