مقالات
حوزه های تخصصی:
عوامل میانجی بسیاری از جمله کمرین در روند اثرگذاری فعالیت های ورزشی بر چاقی نقش دارند. در این تحقیق اثر تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر سطوح سرمی کمرین و شاخص مقاومت به انسولین مردان جوان چاق بررسی شده است. بدین منظور 20 مرد جوان چاق داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10=n، سن 71/4± 91/19 سال، قد 21/12±51/179 سانتی متر، وزن 40/10±40/98 کیلوگرم) و کنترل (10=n، سن 24/2± 22/19 سال، قد 05/10±01/180 سانتی متر، وزن 60/11±90/98 کیلوگرم) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 6 هفته و هر هفته 4 جلسه تمرین تناوبی شدید را اجرا کردند. از آزمودنی ها پیش و پس از 6 هفته اجرای HIIT خون گیری به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و t همبسته نشان داد، وزن بدن آزمودنی ها، سطوح سرمی کمرین، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین در گروه تمرین در مقایسه با پیش از تمرین و گروه کنترل کاهش معناداری داشت (05/0P <). به نظر می رسد تغییرات مشاهده شده در سطوح کمرین سرمی و شاخص مقاومت به انسولین، به دلیل کاهش وزن بوده است و پیشنهاد می شود از تمرینات تناوبی شدید به عنوان برنامه تمرینی جدید در افراد چاق برای کاهش وزن استفاده شود.
اثر دو مدل تمرین بر بیان ژن های MST1 و MAFbx عضله پلانتاریس و آزمون های رفتاری موش های صحرایی نر ویستار پیش از کاهش فعالیت بدنی به شکل لیگاسیون عصب نخاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال در عملکرد عصبی-عضلانی به همراه کاهش فعالیت بدنی سبب بروز پیامدهای چشمگیری بر عملکرد عضلانی می شود. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و ترکیبی بر بیان ژن های MST1 و MAFbx عضله پلانتاریس و آزمون های رفتاری موش های صحرایی نر ویستار پیش از کاهش فعالیت بدنی به شکل لیگاسیون عصب نخاعی بود. 24 سر موش صحرایی نر 8 هفته ای با وزن 20±250 گرم به روش تصادفی ساده به 3 گروه مساوی تقسیم شدند: 1. گروه شم – لیگاسیون (Sham-SNL)، 2. گروه تمرین مقاومتی - لیگاسیون (SNL-S) و 3. گروه تمرین ترکیبی - لیگاسیون (SNL-CO). در هر سه گروه، پس از اتمام پروتکل تمرین، سه شاخه عصب سیاتیک به طور محکم گره زده شد. مدت پروتکل SNL، 4 هفته بود. در پایان پروتکل، عضله پلانتاریس استخراج شد. به منظور اندازه گیری بیان ژن های موردنظر از روش Real-Time PCR استفاده شد. بیان ژن MST1 و MAFbx در گروه Sham-SNL نسبت به گروه های تمرین به طور غیرمعنا داری بالاتر بود (05/0<P). از طرف دیگر، نتایج آزمون آنوای یکطرفه و آزمون توکی نشان داد که اختلاف معنا داری در هایپرآلژزیای حرارتی و آلوداینیای مکانیکی بین گروه شم و گروه های تمرین وجود دارد (05/0>P). با توجه به تغییر معنا دار آزمون های رفتاری در گروه شم نسبت به گروه های تمرین می توان ادعا کرد که تمرینات مقاومتی و ترکیبی برای بهبود درد نوروپاتیک می تواند مفید باشد.
تأثیر چهار هفته تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر عوامل هورمونی آنابولیک، نیتریک اکساید و لاکتات مردان سنگ نورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرینات مقاومتی (RT) از مهم ترین برنامه های تمرینی در بیشتر ورزش ها از جمله ورزش سنگ نوردی است. این تمرینات از طریق افزایش قدرت و استقامت عضله نقش مهمی در بهبود عملکرد ورزشی دارد. به تازگی استفاده از محدودیت جریان خون (BFR) به عنوان روشی برای بهبود کارایی RT پیشنهاد شده است. ازاین رو هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر 4 هفته تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بر عوامل هورمونی آنابولیک، نیتریک اکساید و لاکتات مردان سنگ نورد بود. در این تحقیق نیمه تجربی، به صورت هدفمند 20 سنگ نورد مرد نخبه با میانگین سنی 42/1±3/23 سال و درصد چربی 25/2±1/13درصد و حداقل 2 سال سابقه تمرینی با تخصیص تصادفی در دو گروه تمرین با BFR و تمرین بدون BFR قرار گرفتند. برنامه تمرین مقاومتی 3 جلسه در هفته و به مدت 4 هفته و هر جلسه به مدت 80 دقیقه با شدت تمرین30 درصد حداکثر قدرت بیشینه با یا بدون BFR بود. خون گیری در چهار مرحله حالت پایه، پس از آزمون ورزشی اولیه، پس از 4 هفته تمرین در حالت پایه و بلافاصله پس از قرارداد سنگ نوردی پس آزمون به منظور تعیین سطوح سرمی IGF-1، NO، هورمون رشد و لاکتات خون اخذ شد. در نهایت، داده های حاصله با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنا داری کمتر از 05/0 تجزیه وتحلیل شدند. در مرحله پیش آزمون، افزایش غلظت IGF-1، NO، هورمون رشد و لاکتات در گروه BFR بیشتر از بدون BFR بود (05/0>P). علاوه بر این، افزایش مقادیر استراحتی NO تنها در گروه BFR معنا دار بود (05/0>P)، اما مقادیر استراحتی IGF-1، GH و لاکتات خون در گروه بدون BFR تغییر معنا داری نداشت (05/0<P). همچنین، پاسخ ورزشی IGF-1، NO و GH صرفاً در گروه BFR به طور معنا داری افزایش یافت (05/0>P). به نظر می رسد تمرین با BFR احتمالاً روشی مناسب برای دستیابی کارامدتر و موثر به سازگاری های تمرینی است، لیکن تا زمان انجام مطالعات بیشتر نتایج تحقیق حاضر باید بااحتیاط استفاده شود.
اثر شش هفته تمرین تنفسی بر کربوکسی هموگلوبین، لاکتات، تعداد و حجم متوسط پلاکتی و برخی متغیرهای همودینامیکی مردان سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف سیگار به بیماری و ناتوانی و مرگ ومیر زودرس منجر می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر 6 هفته تمرین تنفسی بر کربوکسی هموگلوبین (COHb)، حجم متوسط پلاکتی (MPV)، تعداد پلاکت (PLT)، لاکتات و سطح اشباع اکسیژن (SpO2)، و برخی شاخص های همودینامیکی مانند ضربان قلب و فشار خون و VO2max افراد سیگاری انجام گرفت. در تحقیق نیمه تجربی حاضر 20 مرد سیگاری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (10=n) و کنترل(10=n) تقسیم شدند. تمرین تنفسی به مدت 6 هفته، 5 جلسه در هفته، دو بار در روز انجام گرفت. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون آنکوا برای بررسی تفاوت بین گروهی استفاده شد (05/0>P). نتایج نشان داد که 6 هفته مداخله تمرین تنفسی موجب کاهش معنادار COHb (001/0=P)، MPV (001/0=P)، PLT (001/0=P)، فشارخون سیستولی (008/0=P) و دیاستولی (03/0=P) و ضربان قلب (001/0=P) و افزایش معنادار SpO2 (001/0=P) در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل شد. تفاوت معناداری در شاخص توده بدنی، حداکثر اکسیژن مصرفی و سطح لاکتات خون بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<P). براساس نتایج، اجرای تمرین تنفسی توسط افراد سیگاری با توجه به نتایج مطلوب می تواند در حفظ و ارتقای سلامتی آنها و کاهش عوارض ناشی از مصرف سیگار مفید باشد. مصرف سیگار به بیماری و ناتوانی و مرگ ومیر زودرس منجر می شود. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر 6 هفته تمرین تنفسی بر کربوکسی هموگلوبین (COHb)، حجم متوسط پلاکتی (MPV)، تعداد پلاکت (PLT)، لاکتات و سطح اشباع اکسیژن (SpO2)، و برخی شاخص های همودینامیکی مانند ضربان قلب و فشار خون و VO2max افراد سیگاری انجام گرفت. در تحقیق نیمه تجربی حاضر 20 مرد سیگاری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (10=n) و کنترل(10=n) تقسیم شدند. تمرین تنفسی به مدت 6 هفته، 5 جلسه در هفته، دو بار در روز انجام گرفت. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون آنکوا برای بررسی تفاوت بین گروهی استفاده شد (05/0>P). نتایج نشان داد که 6 هفته مداخله تمرین تنفسی موجب کاهش معنادار COHb (001/0=P)، MPV (001/0=P)، PLT (001/0=P)، فشارخون سیستولی (008/0=P) و دیاستولی (03/0=P) و ضربان قلب (001/0=P) و افزایش معنادار SpO2 (001/0=P) در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل شد. تفاوت معناداری در شاخص توده بدنی، حداکثر اکسیژن مصرفی و سطح لاکتات خون بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<P). براساس نتایج، اجرای تمرین تنفسی توسط افراد سیگاری با توجه به نتایج مطلوب می تواند در حفظ و ارتقای سلامتی آنها و کاهش عوارض ناشی از مصرف سیگار مفید باشد.
اثر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر اینترلوکین-1 بتا، فاکتور نکروز تومور آلفا و فشار خون در زنان چاق مبتلا به پیش- پرفشار خونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر برخی سایتوکاین های التهابی، فشار خون و مقاومت به انسولین در زنان چاق مبتلا به پیش - پرفشار خونی انجام گرفت. به این منظور 24 زن چاق مبتلا به پیش-پرفشار خونی (با میانگین سن 43/4±73/44سال، شاخص توده بدن 8/3±39/32 کیلوگرم بر مجذور متر، سطح فشار خون سیستولی 61/0±21/13 و دیاستولی 33/0±65/8 میلی متر جیوه) به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرینCRT (12نفر) و کنترل (12نفر) تقسیم شدند. مداخله شامل 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای، با تواتر 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 50 تا 60 دقیقه (15 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه کار با وزنه، 10 دقیقه سرد کردن) بود. حرکات مقاومتی با شدت 40 درصد 1RM برای حرکات بالاتنه و 60 درصد 1RM برای حرکات پایین تنه اجرا شد. اندازه گیری ها و نمونه گیری خونی پیش و پس از 8 هفته تمرین انجام گرفت. داده ها از طریق آزمون های شاپیروویلک و آزمون تحلیل واریانس با طرح 2×2 در سطح معناداری 05/0˂P تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر درصد چربی بدن (007/0=P)، نسبت کمر به لگن (017/0=P)، فشار خون سیستولی (000/0=P)، دیاستولی (016/0=P)، و مقاومت به انسولین (043/0=P)، اثر معناداری دارد، ولی در سایتوکاین های التهابی IL-1β و TNF-α معنادار نبوده است (05/0 ≤P)، علت می تواند نوع تمرین انتخابی باشد. تمرینات بسته به شدت، تواتر و طول دوره می توانند به میزان متفاوتی بر سطوح سایتوکاین های التهابی تأثیر بگذارند.
تأثیر یک دوره تمرینات مقاومتی بر سطح سرمی مایونکتین (CTRP15) و شاخص های آنتروپومتریک مرتبط با کاهش وزن در نوجوانان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مایونکتین یک مایوکاین درگیر در فرایندهای متابولیکی است که با چاقی مرتبط است. اما نقش ورزش روی مایونکتین نوجوانان چاق مشخص نشده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر 10 هفته تمرین مقاومتی بر سطح سرمی مایونکتین و شاخص های آنتروپومتریک مرتبط با کاهش وزن در نوجوانان چاق بود. در این تحقیق نیمه تجربی، 16 نفر از نوجوانان پسر چاق با میانگین سن 61/0±94/17 سال و شاخص توده بدنی بین 30 تا 35kg/m2، به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی، به تساوی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تمرین، برنامه تمرین مقاومتی را با شدت 40 تا 85 درصد 1RM، 3 جلسه در هفته، به مدت 10 هفته اجرا کردند. پیش از شروع برنامه تمرینی و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، مقادیر سرمی مایونکتین و شاخص های مرتبط با ترکیب بدنی آزمودنی ها اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کوواریانس در سطح معنا داری 05/0 P<انجام گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که 10 هفته تمرین مقاومتی، موجب افزایش معنا داری سطح سرمی مایونکتین (0001/0P=) در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل شد. همچنین مقادیر وزن (015/0P=)، شاخص توده بدن (020/0P=) و درصد چربی (0001/0P=) در گروه تجربی کاهش معنا داری داشت (05/0>P). هرچند بین گروه تجربی و کنترل در میزان درصد چربی بدن (0001/0P=)، اختلاف معنا داری به دست آمد. اما، بین وزن و شاخص توده بدن اختلاف معنا داری مشاهده نشد (05/0>P). نتایج این تحقیق نشان داد ورزش از نوع مقاومتی با اثر بر میزان مایونکتین، می تواند شاخص های تن سنجی مرتبط با اضافه وزن و چاقی را تحت تأثیر قرار دهد و در کاهش خطر بالقوه ابتلا به برخی بیماری های مرتبط با چاقی مؤثر باشد.
مقایسه تأثیر هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی بر شاخص های سرمی محور هورمون رشد/فاکتور رشد شبه انسولین-1 و عملکرد هوازی مردان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی شدید بر شاخص های سرمی محور GH/IGF-1 و عملکرد مردان جوان فعال می پردازد. در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد جوان (18-25 ساله) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه همگن تمرین تداومی (10= n) و HIIT (10= n) جایگزین شدند و در یک دوره تمرینی هشت هفته ای شرکت کردند. فعالیت اصلی گروه تمرین تداومی شامل 30 تا 50 دقیقه دویدن تداومی با شدت 50-70 درصد ضربان قلب ذخیره (HRR) بود. تمرینات گروه HIIT سه دوره با چهار تکرار و 15-30 ثانیه دویدن با شدت 85-95 درصد HRR در هر تکرار بود. خون گیری از تمام آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، بلافاصله پس از جلسه اول و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت. بررسی ها نشان داد که پس از یک جلسه تمرین تداومی یا HIIT مقدار IGF-1 تام به طور معناداری در هر دو گروه کاهش یافته (0001/0=P، ، 63/21= 2،36 F)، درحالی که غلظت سرمی GH به طور معنا داری در هر دو گروه افزایش یافته است (04/0=P). افزون بر این پس از 8 هفته، هیچ یک از شیوه های تمرینی تغییری در غلظت IGF-1 تام ایجاد نکرد (78/0=P)؛ اما غلظت GH در هر دو گروه افزایش یافت (001/0=P). همچنین غلظت IGF-1 آزاد پس از 1 جلسه و 8 هفته تمرین در هر دو گروه به صورت معناداری افزایش یافت (001/0=P). در مقابل، ALS در آزمون مرحله سوم در هر دو گروه کاهش معنا داری داشته است (001/0=P) و مقادیر IGFBP3 در هیچ یک از دو گروه تغییر نکرد (64/0=P). همچنین افزایش VO 2max در هر دو گروه معنا دار بود (001/0=P)، ولی این افزایش در گروه HIIT بیشتر بود (032/0=P، 49/5= 1،17 F). نتیجه گیری: به نظر می رسد استفاده از هر دو شیوه تمرینی تداومی و تناوبی می تواند سازگاری های مثبتی در راستای بهبود استقامت قلبی-عروقی و تندرستی فرد ایجاد کند، ولی با در نظر گرفتن مواردی مثل افزایش IGF-1 آزاد و VO 2max، تمرینHIIT روش مناسب تری است.
اثر سه ماه تمرین هوازی غیرنظارت شده و رژیم غذایی کم کالری بر شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سه ماه مداخلات سبک زندگی شامل تمرین هوازی غیرنظارت شده با شدت متوسط و رژیم غذایی کم کالری بر شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) انجام گرفت. روش این پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و رویکرد کاربردی بود. از بین زنان نابارور مبتلا به PCOS مراجعه کننده به بیمارستان آرش تهران، 20 نفر (سن 5/2±9/27 سال، وزن 05/8±36/81 کیلوگرم و شاخص توده بدن 97/1±27/30 کیلوگرم بر متر مربع)، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی و رژیم غذایی براساس مشخصات فردی آزمودنی های گروه تجربی تجویز شد. شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی آزمودنی ها پیش و پس از سه ماه اندازه گیری شد. مقایسه درون گروهی با آزمون t همبسته و مقایسه بین گروهی با آزمون آنکوا در نرم افزار SPSS صورت گرفت (05/0P<). در گروه تجربی کاهش معنا دار هورمون آنتی مولرین (016/0=P) و تستوسترون تام (000/0=P) مشاهده شد. همچنین وزن، BMI، WC، WHR (000/0=P)، فشار خون سیستولی (003/0=P)، گلوکز خون ناشتا (019/0=P)، TG (000/0=P) و LDL (035/0=P) کاهش معنا دار و HDL (002/0=P) افزایش معنا داری یافت. بنابراین، پیشنهاد می شود این گونه مداخلات پیش از شروع یا همزمان با درمان پزشکی، برای زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به PCOS تجویز شود.