مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی و تعادل مردان مبتلا به تصلب چندگانه (MS) بود. از 40 بیمار مرد مراجعهکننده به انجمنMS ایران، 18نفر با میانگین سنی 8 /7±05 /34سال، معیار ناتوانی 54 /1±94 /2امتیاز، وزن 58 /11±83 /67 کیلوگرم و شاخص تودة بدنی 81 /3±40 /22کیلوگرم برمترمربع براساس نتایج آزمون-های ورزشی و میزان آمادگی برای قرار گرفتن در پروتکل ورزشی انتخاب و با استفاده از روش تصادفی (قرعهکشی) به دو گروه تجربی (8=n) و کنترل (10=n) تقسیم شدند. گروه تجربی علاوه بر مصرف داروهای تجویزشده، در هشت هفته تمرین مقاومتی شامل هفته ای سه جلسه (60 الی80 دقیقه با 70-50 درصد 1RM) شرکت کردند و گروه کنترل فقط داروهای تجویزشده را مصرف کردند. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS-13 و روش آماری T مستقل بر تفاوت نمره ها در سطح 05 /0≥ α تجزیه وتحلیل شد. نتایج آزمون T مستقل نشان داد 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنیداری در قدرت پرس پا (001 /0= p) ، قدرت عضلات بازکنندة زانو (001 /0=p) ، قدرت پرس سینه (001 /0=p) ، قدرت عضلات پشتی بزرگ (001 /0=p) و تعادل شده است (023 /0=p) . نتایج این پژوهش نشان می دهد تمرینات مقاومتی می تواند اقدام مناسبی برای بهبود استقامت و تعادل باشد و بیماران MS قادر به تطبیق با تمرینات مقاومتی مربوط به افزایش استقامت عضلانی و تعادل، هستند. درمجموع می توان گفت مردان مبتلا به بیماری تصلب چندگانه می توانند برای بهبود قدرت عضلانی و تعادل خود از تمرینات مقاومتی استفاده کنند.
تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویسفاتین، آدیپوکین تازه کشف شده ای است که با چاقی افزایش می یابد. به روشنی مشخص نیست که تمرینات موزون هوازی می توانند با تغییرات توده چربی و سطح چربی های خون در کاهش غلظت ویسفاتین پلاسما مؤثر باشند. هدف از این پژوهش تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن بود. 23 نفر از دانشجویان دختر چاق با دامنة سنی 29- 18سال و BMI برابر یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر متر مربع و محیط دور کمر برابر یا بیشتر از 88 سانتی متر، که در هیچ گونه برنامة تمرینی منظم و سازمان یافته شرکت نداشتند انتخاب شدند و
به طور تصادفی در 2 گروه کنترل (10 نفر) و تجربی(13 نفر) قرار گرفتند. برنامة تمرین ورزشی هوازی شامل 8 هفته تمرین هوازی موزون، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه بود که با 55 درصد ضربان قلب بیشینه در هفتة اول شروع شد و
به تدریج با پیشرفت برنامة تمرینی به 70 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. غلظت ویسفاتین و انسولین ناشتا به روش الایزا، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با دانسیتة بالا و لیپوپروتئین با دانسیتة پایین و گلوکز به روش آنزیماتیک و مقاومت به انسولین با معادلة HOMA اندازه گیری شد. از آزمون t همبسته و مستقل به ترتیب برای بررسی تغییرات درون گروهی و
بین گروهی با سطح معناداری α ≤ 0. 05 استفاده شد. نتایج نشان داد اجرای 8 هفته تمرین هوازی موزون به کاهش معنی دار سطح سرمی ویسفاتین پلاسما منجر شده است(002 /0=p) ، همچنین تمرین هوازی موزون موجب کاهش معنی داری در غلظت تری گلیسرید پلاسما (04 /0=p) ، کلسترول پلاسما (02 /0=p) ، غلظت LDL پلاسما (01 /0=p) و همچنین افزایش معنی داری در غلظت HDL پلاسما (005 /0=p) شد. علاوه بر این تغییر معنی داری در غلظت انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین مشاهده نشد. به نظر می رسد 8 هفته تمرین هوازی موزون می تواند از طریق کاهش تودة چربی بدن، محیط دور کمر، باسن، کاهش وزن و بهبود نیمرخ های لیپیدی از جمله کاهش LDL، تری گلیسرید، کلسترول و افزایش HDL در کاهش ویسفاتین پلاسما در زنان چاق مؤثر باشد
تأثیر مسابقه رسمی بسکتبال بر تغییر هورمون های تستوسترون و کورتیزول سرمی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر مسابقة رسمی بسکتبال و نتیجة حاصل از آن بر پاسخ هورمون های تستوسترون و کورتیزول سرمی و نیز تفاوت احتمالی در مقدار هورمون های بازیکنان اصلی و بازیکنان ذخیره می پردازد. به این منظور دو تیم از مرحلة ضربدری مسابقات دسته یک باشگاه های تهران به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه گیری خونی از 22 ورزشکار زن (با میانگین سن ۲٠سال ، تستوسترون استراحتی۵٠٧/٠نانوگرم بر میلیلیتر و کورتیزول استراحتی 143 /96 نانوگرم بر میلی لیتر) دو ساعت قبل و 15 دقیقه پس از اتمام مسابقه صورت گرفت. زمان شرکت فعال در مسابقه برای هریک از بازیکنان دو تیم به طور جداگانه ثبت و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t مستقل و t وابسته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که مقدار افزایش هر دو هورمون تستوسترون و کورتیزول متعاقب یک مسابقه رسمی بسکتبال برای بازیکنان اصلی دو تیم که 70درصد از زمان بازی در مسابقه شرکت فعال داشتند، معنی دار بود ) 05 /0 p<) .اما تغییرات تستوسترون و کورتیزول در حین مسابقه با پیروزی و شکست ارتباطی نداشت ) 05 /0 p>). در نتیجه می توان گفت یک مسابقة رسمی با چالش های فیزیکی و روانی خاص رشتة بسکتبال، در افزایش چشمگیر هورمون های تستوسترون با آثار آنابولیکی قوی و کورتیزول سرمی با آثار کاتابولیکی در زنان ورزشکار موثر است. با در نظر گرفتن تغییرات فیزیولوژیکی متعاقب مسابقة بسکتبال، می توان به کسب نتایج مطلوب و حفظ سلامت ورزشکاران کمک کرد
مدل پیشگوی ظرفیت عملی به شیوة شمارش گام های روزانه در مردان 65-40 ساله با سبک زندگی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارائة یک مدل غیرورزشی پیشگوی VO2max با استفاده از متغیر فعالیت بدنی اندازه گیری شده به-وسیلة دستگاه گام شمار در مردان 65-40 ساله، سالم با سبک زندگی فعال است. به این منظور از 69 آزمودنی برای توسعه و اعتبارسنجی مدل پیشگو استفاده شد. ظرفیت عملی با استفاده از از تست یک مایل پیاده روی راکپورت اندازه گیری شد. شاخص های ترکیب بدن اندازه گیری شدند. فعالیت بدنی به وسیلة گام شمار (Hj-113 Omron) در طول روز به مدت2 هفتة متوالی اندازه گیری شد. همبستگی معناداری بین VO2max با متغیرهای مستقل ترکیب بدن و گام های روزانه مشاهده شد (05 /0>p) . همچنین گام های روزانه به طور معناداری با VO2max ارتباط داشت (70 /0=R) . آنالیز رگرسیون چندمتغیره نشان داد که VO2max با بهره گیری از متغیرهای سن، وزن، نسبت کمر به لگن و تعداد گام روزانه قابل پیشگویی است (001 /0p<، ml/kg/min4 /1=SEE، 92 /0=R) . هنگام استفاده از مدل پیشگو برای برآورد ظرفیت عملی آزمودنی ها، VO2max پیشگویی شده و اندازه گیری شده همبستگی معناداری با یکدیگر داشتند (005 /0>p، 86 /0=R) . به نظر میرسد که گام های روزانه متغیر مفیدی برای مدل های غیرورزشی ظرفیت عملی در مردان میانسال است. احتمالاً این مدل دقت مدل های رگرسیون را برای پیشگویی دقیق تر VO2max در مطالعات گسترده مرتبط با سلامت افزایش خواهد داد
تأثیر زمان فعالیت در روز بر شاخص های حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO,FAT max,MFO time) در زنان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان اکسیداسیون چربی هنگام فعالیت بدنی، تحت تأثیر عواملی مانند شدت و مدت فعالیت، نوع تمرین، رژیم غذایی و سطح فعالیت بدنی قرار می گیرد. اما اثر زمان روز بر میزان اکسیداسیون چربی هنگام فعالیت بدنی کمتر بررسی شده است. بنابراین تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر زمان فعالیت در روز بر شاخص های حداکثر اکسیداسیون چربی در زنان جوان فعال طراحی شده است. به این منظور 14 زن جوان سالم با میانگین و انحراف استاندارد مقادیر سن، درصد چربی، وزن، شاخص توده بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی به ترتیب 6 /1±6 /21 سال، 6 /4 ±3 /18 درصد، 3 /3± 2 /51 کیلوگرم، 7 /1± 22 کیلوگرم بر مترمربع و 2 /4 ±8 /40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. آزمون در دو نوبت صبح (ساعت 8-7) و عصر (ساعت 20-19) و در دو جلسه به فاصلة 7 روز انجام شد. برنامة آزمون شامل یک تمرین فزاینده با تواتر 3 دقیقه ای روی نوارگردان با سرعت و شیب اولیه به ترتیب m/min 3 /58 و 1 درصد بود و سرعت هر 3 دقیقه m/min 7 /16 افزایش می یافت تا زمانی که به m/min 125 برسد، پس از آن هر 3 دقیقه افزایش شیب به مقدار 2 درصد تا سطح RER برابر 1 ادامه می یافت. VCO2 و VO2 در طول آزمون با دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. از آزمون t مستقل برای بررسی اختلاف بین متغیرها در آزمون های صبح و عصر استفاده شد (سطح معناداری 05 /0) . یافته های پژوهش نشان داد که اختلاف معناداری بین حداکثر اکسیداسیون چربی در تمرین صبح و عصر وجود ندارد (صبح 13 /0± 39 /0 ، عصر 11 /0± 44 /0 گرم در دقیقه ، 05 /0 P> ). شدت متناسب با حداکثر اکسیداسیون چربی و زمان رسیدن به آن نیز در آزمون های صبح و عصر تفاوت معنی داری نداشت. با این حال میانگین شدت اکسیداسیون چربی در عصر بیشتر بود. در نهایت براساس نتایج پژوهش می توان گفت احتمالاً زمان تمرین در روز (صبح و عصر) بر سوخت و ساز سوبسترا هنگام فعالیت های ورزشی شدید تأثیر زیادی ندارد.
اثر تمرینات هوازی و بی تمرینی متعاقب آن بر شاخص های عملکردی کلیه در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاقی با اختلال در عملکرد کلیه همراه است، به طوری که اختلال های کلیوی در افراد چاق بیشتر از افراد معمولی است. عملکرد کلیوی با شاخص هایی مثل سیستاتین C، کراتینین و GFR قابل ارزیابی است. اثر تمرینات ورزشی بر عملکرد کلیه
به خوبی بررسی نشده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی و 10 روز بی تمرینی بر عملکرد کلیه در دختران چاق بود. به این منظور 24 دختر چاق (سن 2±21 سال، 32BMI≥) به دو گروه تمرین هوازی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه، هر جلسه 60 دقیقه و با شدت 75- 65 ضربان قلب بیشینه تمرین کردند. سپس 10 روز در حالت بی تمرینی به سر بردند. سیستاتین C، کراتینین و GFR در سرم اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد سیستاتین C در گروه تجربی کاهش (غیر معنی دار) داشت (739 /0 = p) . همچنین کراتینین و GFR نیز اندکی افزایش (غیر معنی دار) داشت ( به ترتیب 864 /0 = p و 759 /0 = p) . بی تمرینی نیز بر هیچ یک از متغیرها اثر نداشت (05 /0p>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد هشت هفته تمرین هوازی تاثیری بر شاخص های عملکردی کلیه در دختراق چاق ندارد. به نظر می رسد به منظور اثربخشی این تاثیرات باید برنامه تمرینی با حجم بیشتر و رعایت رژیم غذایی باشد
نقش تمرین مقاومتی و مکمل پروتئینی whey بر وضعیت آنتیاکسیدانی در مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مصرف مکمل پروتئین وی ایزولات بر وضعیت آنتیاکسیدانی طی تمرین مقاومتی در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. برای این منظور 30 نفر با نمایة تودة بدنی بین 30 - 25 کیلوگرم بر مترمربع در نظر گرفته شدند. سپس به شکل تصادفی به 3 گروه 10 نفری: گروه تجربی 1 (مصرف مکمل وی + 6 هفته تمرین مقاومتی) (W) ، گروه تجربی 2 (مصرف دارونما + 6 هفته تمرین مقاومتی) (P) و گروه کنترل (C) تقسیم شدند. ظرفیت آنتیاکسیدانی تام ((TAC در گروه مکمل وی در پس آزمون، نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش یافت (05 /0 >p) . سطوح گلوتاتیون (GSH) و ویتامین C در هر دو گروه مکمل وی و دارونما در پس آزمون افزایش معنیداری را نشان داد (05 /0 >p) . نتایج این تحقیق نشان داد که فعالیت ورزشی به تنهایی دستگاه آنتیاکسیدانی را تقویت میکند، اما ترکیب فعالیت مقاومتی همراه با مصرف پروتئین وی اثربخشی بیشتری دارد
مقایسة اکسیداسیون سوبسترا و هزینة کل انرژی طی دویدن با شدت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از آن در دانشجویان پسر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسة اکسیداسیون سوبسترا و هزینة کل انرژی طی دویدن با شدت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از آن در دانشجویان پسر چاق بود. به این منظور در یک طرح تحقیق متقاطع، 11 دانشجو (با میانگین سن 69 /1±45 /20 سال، شاخص تودة بدنی 3 /1±26 /31 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 53 /3±47 /28 درصد) شرکت کرده و دو پروتکل ورزش، دویدن با شدت سبک (45 درصد VO2max معادل 66 درصد ضربان قلب بیشینه) و شدت متوسـط (60 درصد VO2max معادل 76 درصد ضربان قلب بیشینه) را به فاصلة 11 روز روی نوار گردان اجرا کردند. گازهای تنفسی آزمودنیها نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (حالت پایه)، در حین فعالیت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از فعالیت به عنوان EPOC جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالریسنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در طول فعالیت ورزشی، اکسیداسیون چربی در ورزش با شدت متوسط به طور معناداری بیشتر از ورزش با شدت سبک بود، اما در کل فعالیت، تفاوت معناداری بین دو شدت ورزشی مشاهده نشد. اکسیداسیون کربوهیدرات در طول فعالیت و در کل فعالیت بین دو شدت ورزش تفاوت معناداری نداشت. همچنین در کل فعالیت ورزشی، هزینة انرژی در ورزش سبک به طور معناداری بیشتر از ورزش متوسط بود. در نتیجه میتوان گفت ورزش سبک تا واماندگی در مقایسه با ورزش متوسط تا واماندگی برای کاهش وزن بهتر است. اما اگر زمان فعالیت را در نظر نگیریم، به علت اینکه حداکثر اکسیداسیون چربی در شدت نزدیک به شدت متوسط اتفاق می افتد، فعالیت های ورزشی با شدت متوسط برای حداکثر اکسیداسیون چربی و کاهش وزن مناسب تر است.