مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ترکیب عصاره آبی زعفران و تمرین هوازی بر غلظت آنزیم های آنتی اکسیدانی در کبد موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوتوزوسین بود. در این تحقیق که از نوع تجربی بود، 70 موش صحرایی ویستار نر به صورت تصادفی در پنج گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی با تمرین هوازی، دیابتی با مصرف عصاره آبی زعفران، دیابتی با ترکیب تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی قرار گرفتند. نمونه ها دو هفته (14جلسه) به تمرین و مصرف زعفران پرداختند و در پایان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز کبدی آنها ارزیابی شد. مقایسه گروه ها از لحاظ آماری، با آزمون آنالیز یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه انجام گرفت. نتایج نشان داد، تمرین هوازی و مکمل سازی زعفران همزمان در سطح معنا داری(P <0/05) سبب کاهش (GPX)، و با همان سطح معنا داری(P <0/05) موجب افزایش(SOD) نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. همچنین ترکیب تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی زعفران به تغییر معنا داری در فعالیت آنزیم کاتالاز کبدی منجر نشد.
مقایسه آثار تمرینات تداومی و تناوبی بر شاخص های التهاب عمومی (CRP و فیبرینوژن سرم) زنان چاق جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر شاخص های التهابی CRP و فیبرینوژن زنان جوان چاق است. 36 آزمودنی چاق غیرفعال با شاخص توده بدنی بالای 30 انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه 12 نفری تمرینات تناوبی با میانگین و انحراف استانداردهای قد، وزن و سن 8/5 ± 2/163 سانتی متر٬ 8/11 ± 8/86 کیلو گرم و 3/1 ± 7/20 سال و گروه تمرین تداومی 4/6 ± 2/160 سانتی متر ٬ 5/9 ± 8/83 کیلوگرم و 2/2± 1/22 سال و گروه کنترل 1/7 ± 2/166 سانتی متر ٬ 5/10 ± 6/86 کیلو گرم و 4/2 ± 22 سال تقسیم شدند. گروه تمرین تناوبی مسافت 800 متر را به صورت 4 دوی 200 متری با شدت 80 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و زمان استراحت 1 به 3 آغاز کردند و هر هفته 400 متر به صورت 2 دوی 200 متری به مسافت اولیه افزودند. گروه تمرین تداومی نیز مسافت 800 متر را با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره شروع کردند و هر هفته 400 متر به مسافت اولیه افزودند. گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. پیش و پس از برنامه تمرین مقادیر CRP و فیبرینوژن اندازه گیری شد. به منظور تعیین تأثیر نوع فعالیت بدنی از روش های آماری t زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و پس آزمون LSD در سطح معنا داری 05/0=α استفاده شد. یافته های درون گروهی نشان داد در گروه تمرین تداومی فیبرینوژن کاهش معنا دار داشته است (005/0=p). بررسی های بین گروهی نیز حاکی از تغییرات معنی دار CRP بین گروه های تداومی و تناوبی (04/0=P) و گروه های تناوبی و کنترل است (001/0=P). همچنین سطوح فیبرینوژن بین گروه های تمرینی تناوبی و کنترل تغییر معنا داری یافته است (006/0=P). به نظر می رسد فعالیت ورزشی به صورت تداومی و تناوبی آثار سودمندی بر سطوح CRP و فیبرینوژن دارد.
تأثیر چهار هفته تمرین تناوبی شدید (HIT) بر برخی شاخص های هوازی و بی هوازی زنان تیم ملی بسکتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرینات تناوبی شدید (HIT) رویکرد مؤثری در بهبود آمادگی در کوتاه مدت است. اثر این گونه تمرینات بر سازگاری های عملکردی، فیزیولوژیکی در ورزشکاران نخبه هنوز نامشخص است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر چهار هفته اجرای HIT بر برخی متغیرهای عملکردی و فیزیولوژیکی انجام گرفت. بدین منظور 14 نفر از بازیکنان داوطلب تیم ملی زنان بسکتبال ایران (با میانگین سن=24/3 ± 0/23 سال، وزن=50/8 ± 6/63 کیلوگرم و شاخص توده بدنی= 15/3 ± 8/21 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به گونه تصادفی به دو گروه تجربی (7n=) و کنترل (7n=) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرینات ،آزمودنی ها،1. آزمون فزاینده همراه با تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی برای تعیین برخی از متغیرهای فیزیولوژیکی و 2. یک وهله آزمون وینگیت را برای تعیین حداکثر توان (PPO ) و میانگین توان (MPO) اجرا کردند. هر دو گروه، برنامه تمرین بسکتبال مشابهی را به مدت چهار هفته دنبال کردند، در حالی که گروه تجربی در کنار برنامه تمرین بسکتبال، پروتکل دویدن سرعتی بی هوازی (RAST) را به عنوان یک پروتکل HIT، دو جلسه در هفته اجرا کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس (ANCOVA )، در سطح معناداری05/0p< و با نرم افزار Spss16، انجام گرفت. نتایج آزمون ANCOVA نشان داد گروه تجربی افزایش معناداری در VO2max(001/0p=)،vLT(011/0 p=)،vVO2max(001/0 p=) و حداکثر نبض اکسیژن (001/0p=) داشتند. اجرای HIT نیز موجب افزایش معنادار حداکثر توان (03/0p=) و میانگین توان (02/0p=) شد. یافته های حاضر نشان داد، برنامه تمرینات تناوبی شدید با دوره های استراحت کوتاه می تواند موجب افزایش اجرای هوازی و بی هوازی در کوتاه مدت شود.
اثر تمرین مقاومتی بر برخی عوامل آمادگی جسمانی و نشانگرهای التهابی در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر دوازده هفته برنامه تمرینی مقاومتی بر برخی عوامل آمادگی جسمانی و نشانگرهای التهابی در مردان دچار اضافه وزن بود. در یک کار آزمایی نیمه تجربی 25 مرد جوان (دامنه سنی 96/1±9/20 سال و قد 39/7±34/170سانتی متر) به صورت هدفمند در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی (15 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین مقاومتی به مدت دوازده هفته و سه جلسه در هفته با شدت های متفاوت به تمرین پرداختند. تمرینات مقاومتی شامل شش حرکت ایستگاهی به صورت دایره ای بود. پنج میلی لیتر خون وریدی قبل از تمرین و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در وضعیت ناشتا به منظور تعیین برخی نشانگرهای التهابی جمع آوری شد. با استفاده از آزمون t مستقل و زوجی شده وزن و شاخص توده بدنی آزمودنی ها پس از دوازده هفته تمرین تغییر معناداری نداشت (05/0P>). اما برخی عوامل آمادگی جسمانی (,VO2peak یک تکرار بیشینه پرس ساق و پرس سینه) افزایش و برخی ویژگی های آنتروپومتریکی (نسبت محیط کمر به لگن و درصد چربی بدن) آزمودنی ها بعد از دوازده هفته، کاهش معناداری یافتند (05/0P<). همچنین گروه تمرینی کاهش معناداری در مقاومت به انسولین، سطوح لپتین و TNF-α از خود نشان دادند (05/0P<). ضریب همبستگی پیرسون رابطه معناداری را بین TNF-α با BMI، W/H، درصد چربی بدن و انسولین نشان داد (05/0P<). نتایج به دست آمده نشان داد که دوازده هفته تمرین مقاومتی در مردان جوان غیر فعال دارای اضافه می تواند برخی عوامل آمادگی جسمانی و آنتروپومتریک و همچنین نشانگرهای التهابی را بهبود بخشد.
مقایسه و روایی سنجی ابزارهای منتخب برآورد درصد چربی در دختران غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، مقایسه و روایی سنجی روش های منتخب برآورد درصد چربی بود. بدین منظور30 دانشجوی دختر غیرفعال دانشگاه شهید رجایی با میانگین سنی 91/1±93/20 سال، قد57/4±73/164 سانتی متر و وزن 02/8± 65/56کیلوگرم به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و در قالب طرح متقاطع در چهار روز مجزا و در هر روز به طور تصادفی در یکی از حالت های مختلف چهارگانه (کالیپرهای دیجیتال، هارپندن، پلاستیکی و دستگاه بایوایمپدانس الکتریکی) برای محاسبه درصد چربی قرار گرفتند. اندازه گیری ها از سه ناحیه سه سر، فوق خاصره و ران صورت گرفت. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی تفاوت معناداری را بین کالیپر هارپندن با پلاستیکی (045/0p=) و کالیپر دیجیتال با پلاستیکی (003/0p=) نشان داد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بالاترین ارتباط بین کالیپر هارپندن و دیجیتال (898/0 =r و 000/0 = p) وجود دارد. همچنین بالاترین ضریب رگرسیون به کالیپر دیجیتال (817/0=β) و بعد از آن به بیوایمپدانس الکتریکی اختصاص داشت (244/0=β). کالیپر پلاستیکی نیز کمترین ضریب رگرسیونی را نشان داد ) 14/0= β). شایان ذکر است که میزان همپوشانی متغیرهای پیشگوی کالیپر هارپندن (839/0 = R 2) بود. بنابر نتایج مذکور، توصیه می شود نخست از کالیپر هارپندن برای تخمین درصد چربی استفاده شود. درصورت عدم دسترسی به این کالیپر، به ترتیب می توان از کالیپر دیجیتال و بیوایمپدنس الکتریکی استفاده کرد. همچنین از کالیپر پلاستیکی، باید با احتیاط استفاده کرد.
تأثیر میزان و سرعت موسیقی بر سرعت رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی قادر است حرکت بدن طی اجرای فعالیت های بدنی تکرارشونده (مانند دویدن، راه رفتن و تایپ کردن) را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر میزان و همچنین سرعت موسیقی بر سرعت رکاب زدن است. بدین منظور 17 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی با میانگین سن 22/1±33/22 سال، وزن 30/10±23/57 کیلو گرم، شاخص توده بدن 51/3±09/22 کیلوگرم بر متر مربع و قد 63/4±55/160 سانتی متر انتخاب و طی چهار جلسه ارزیابی شدند (هر جلسه شامل دو وهله مشابه و مجزا بود). در جلسه اول آزمودنی ها بدون شنیدن موسیقی روی دوچرخه رکاب زدند. در جلسات دوم، سوم و چهارم آزمون دهنده ها طی رکاب زدن به قطعات موسیقی با میزان های 4/3، 8/6 و 8/7 گوش می دادند. از هر قطعه دو سرعت متفاوت (60 و 100 bpm) ساخته و برای آزمودنی ها پخش شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر (در سطح معناداری 01/0) تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد میزان موسیقی بر سرعت رکاب زدن تأثیر معناداری ندارد (00/1=P). نتایج نشان داد که بین شرایط بدون موسیقی و میزان های با سرعت 60 bpm تفاوت معناداری وجود ندارد (517/0=P)، اما بین شرایط بدون موسیقی و میزان های با سرعت 100bpm این تفاوت معنادار است (001/0=P). از این رو به نظر می رسد قطعات موسیقی با میزان های مختلف (با زیرایی و همزمانی مشابه) تأثیر مشابهی بر سرعت رکاب زدن دارند و موسیقی قادر است سرعت رکاب زدن را هماهنگ و کنترل کند.
اثر مصرف مکمل کافئین و افدرین و ترکیب آنها بر قدرت بیشینه و استقامت عضلانی در مردان اندام پرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل کافئین، افدرین و ترکیب آنها بر قدرت بیشینه و استقامت عضلانی در مردان اندام پرور بود. 12 مرد اندام پرور (با میانگین سن 42/4 ± 41/24 سال، قد 61/3 ± 83/174 سانتی متر، وزن 05/8 ± 67/75 کیلوگرم) به طور داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق به صورت متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها 7 مرتبه با فاصلة یک هفته از یکدیگر در یکی از هفت حالت کنترل، مکمل افدرین (mg/kg8/0)، مکمل کافئین (mg/kg6)، ترکیب مکمل کافئین و افدرین (mg/kg6 mg/kg + 8/0)، دارونمای 1، دارونمای 2 و دارونمای 3 (پودر نشاسته به صورت کپسول)، قرار بگیرند.در هر جلسه آزمودنی ها به ترتیب آزمون یک تکرار بیشینه (RM1) را برای قدرت بیشینه و آزمون تکرار تا خستگی با 70 درصد را برای استقامت عضلانی در حرکات پرس سینه و پرس پا اجرا کردند. داده ها با استفاده از آزمون کلوموگروف – اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 P< تحلیل شدند. نتایج نشان داد مصرف مکمل افدرین و کافئین موجب افزایش معنادار قدرت پایین تنه (05/0 P<) و استقامت بالاتنه (05/0 P<) شد. مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین موجب افزایش معنادار قدرت در استقامت پایین تنه (05/0 P<) شد. همچنین مصرف مکمل افدرین و کافئین تأثیر معناداری بر قدرت بالاتنه و استقامت پایین تنه نداشت. مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین نیز بر قدرت و استقامت بالاتنه تأثیر معناداری نداشت. می توان گفت مردان اندام پرور بهتر است برای بهبود استقامت بالاتنه از مکمل های افدرین (mg/kg8/0) یا کافئین (mg/kg6) و برای بهبود استقامت پایین تنه از ترکیب افدرین و کافئین استفاده کنند. همچنین برای بهبود قدرت پایین تنه می توانند از هر سه نوع مکمل همزمان استفاده کنند.
تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر IL-6، IL-10 و نسفاتین - 1پلاسمای رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش التهاب بلندمدت در اثر چاقی ناشی از رژیم غذایی پرچرب با تمرین ورزشی مشاهده شده، اما سازوکارهای آن به طور کامل مشخص نشده است. به همین منظور در پژوهش حاضر، تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر IL-6، IL-10 و نسفاتین -1 رت های نر چاق، بررسی شد. 16 سر، رت نر ویستار دو ماهه به مدت 8 هفته با غذای پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g 30 ± 319 رسیدند. سپس به طور تصادفی به دو گروه 8 تایی (گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی دوازده هفته ای) هر جلسه 60 دقیقه با سرعت 25 تا 30 متر در دقیقه، 5 روز در هفته، دویدن روی تردمیل بدون شیب تقسیم شدند و از آب و غذای در دسترس استاندارد استفاده کردند. از روش الایزا برای اندازه گیری متغیرهای بیوشیمیایی IL-6، IL-10 و نسفاتین -1 استفاده شد. نتایج نشان داد که دوازده هفته تمرین استقامتی تفاوت معناداری بین وزن رت ها ایجاد کرد (001/0 = P). IL-6 گروه تمرین به طور معناداری کمتر بود (04/0 = p). نسفاتین -1 گروه تمرین به طور معناداری افزایش یافت (01/0 = P). IL-10 با آنکه در گروه تمرین کمتر بود، از لحاظ آماری معنادار نبود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین استقامتی بلندمدت به افزایش عامل ضدالتهابی نسفاتین -1 منجر شد و احتمالاً نسفاتین -1 در تعادل انرژی بدن نقش دارد که در سطح پلاسما مستقل از تغییرات IL-10 و IL-6 است.