بهلول قربانیان

بهلول قربانیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

تاثیر دوازده هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپیتین4 و بتا آمینو ایزوبوتیریک اسید در مردان مبتلا به سندرم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات هوازی پروتئین شبه آنژیوپیتین4 بتا آمینو ایزوبوتیریک اسید سندرم متابولیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۹۸
سندرم متابولیک یک اختلال متابولیکی رایج که BAIBA متابولیسم لیپید و کربوهیدرات را در بافت چربی، کبد و عضلات اسکلتی تنظیم می کند و ANGPTL4 در متابولیسم چربی نقش داشته و کنترل متابولیک را تعدیل می کند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر 12 هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و BAIBA در مردان مبتلا به سندرم متابولیک بود. این تحقیق از نوع نیمه تجربی بوده و جامعه آماری آن مردان مبتلا به سندروم متابولیک شهرستان اردبیل بود که 20 نفر از آن ها که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین(10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی بمدت 12 هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه بمدت 45 دقیقه با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. نمونه های خونی در شرایط پیش و پس آزمون برای اندازه گیری متغیرهای خونی جمع آوری شد. تحلیل آماری داده ها بوسیله آزمون های آماری تی همبسته و آنکوا توسط نرم افزار 21spss درسطح معنی داری 05/0>p انجام شد. مقادیر متغیرهای BAIBA(001/0=p)، VO2 max(001/0= p) و HDL (001/0= p)افزایش معنی دار و ANGPTL4(001/0=p)، BF(001/0=p)، BMI(033/0=p)، اندازه دورکمر(01/0=p)، TG(015/0= p)، LDL (009/0=p) ،TC(033/0=p) و انسولین(001/0=p) کاهش معنی دار در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل داشتند(05/0>p). تمرین هوازی را بخاطر تاثیر مثبت بر سطوح سرمی ANGPTL4 ، BAIBA و عوامل مرتبط با خطر متابولیک می توان بعنوان یک روش برای فعال سازی مسیر تبدیل چربی سفید به قهوه ای و بهبود شاخص های مربوط به خطر متابولیک برای مردان مبتلا به سندروم متابولیک پیشنهاد کرد.
۲.

تغییرات مقادیر سرمی اینترلوکین 15 و نیمرخ لیپیدی، متعاقب مداخله تمرین هوازی با شدت متوسط در مردان میان سال مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی اینترلوکین-15 سندروم متابولیک نیمرخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۷
مقدمه و هدف: تقویت جذب گلوکز در بدن توسط اینترلوکین 15 و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن در بیماران مبتلا به سندروم متابولیک احتمالا با مداخله فعالیت ورزشی هوازی دستخوش تغییراتی گردد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی بر سطوح IL-15 و شاخص های خطر متابولیک می باشد.مواد و روش ها: تعداد 20 مرد مبتلا به سندروم متابولیک بصورت داوطلبانه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه 10 نفری کنترل و تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل 12 هفته تمرین هوازی با  3 جلسه در هفته و هرجلسه شامل 45 دقیقه تمرین با شدت 70-60 درصد ضربان قلب اوج بود. خون گیری در مراحل قبل و بعد از مداخله تمرین جهت اندازه گیری متغیرهای خونی شامل IL-15، HDL، LDL، تری گلیسرید، کلسترول تام و گلوکز خون انجام شد. داده ها بوسیله آزمون های آماری تی وابسته و مستقل در سطح معنی داری 0.05 تحلیل شد.یافته ها: در همه متغیرها بین دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. در گروه تمرین مقادیر IL-15، HDL، حداکثر اکسیژن بیشینه در پس آزمون نسبت به پیش آزمون افزایش معنادار داشت (0.05>P). در وزن بدن،  شاخص توده بودنی، دور کمر، فشار خون میانگین، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL، قند خون و شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنادار مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: 12 هفته برنامه تمرین هوازی با شدت متوسط را می توان برای کنترل عوامل خطر متابولیک در بیماران دارای سندروم متابولیک بعنوان یک روش غیرداروئی پیشنهاد نمود.
۳.

تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینترلوکین-6 و اینترلوکین-1 بتا در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۱۷
زمینه و هدف : فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت تمرین، در اختلال یا بهبود سیستم ایمنی موثر است و استفاده از مکمل های گیاهی در کنار تمرین ورزشی، ترشح سایتوکاین های پیش و ضد التهابی را تنظیم کرده و بر سیستم ایمنی تاثیر مثبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین هوازی تداومی و مکمل سزامین بر سطوح سرمی اینتر لوکین-6 (IL-6) و اینتر لوکین-1 بتا (IL-1β) در مردان تمرین کرده بود. روش تحقیق : چهل آزمودنی مرد تمرین کرده (25 – 20 سال) به طور تصادفی در چهار گروه (هر گروه 10 نفر) شامل گروه دارونما، تمرین هوازی، تمرین هوازی + سزامین و سزامین قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی هر جلسه 35-30 دقیقه، 4 روز در هفته و به مدت 10 هفته اجرا شد. مکمل سزامین به مقدار 50 میلی گرم در هر هفته به صورت کپسول ژلاتینی به گروه های دریافت کننده مکمل سزامین داده شد. همچنین، گروه دارونما کپسول حاوی نشاسته مصرف نمود. اندازه گیری IL-6 و IL-1β با روش الایزا انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد و سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد. یافته ها : نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تنها تمرین هوازی سبب کاهش معنی دار IL-6 (p=0/008، F=7/98) وIL-1β  (p=0/04، F=4/23) شد، اما اثر مکمل و اثر توام تمرین هوازی و مکمل بر این متغیرها، معنی دار نبود (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد، در افراد تمرین کرده مصرف مکمل سزامین تاثیرات قابل توجهی بر سیستم ایمنی نداشته باشد. در مقابل، سازگاری ناشی از تمرین بهتر از مکمل سزامین در کنترل عوامل پیش التهابی نظیر IL-6 و IL-1β موثر است. با وجود این، به تحقیقات گسترده تر با بررسی سایر عوامل نیاز است تا به نتایج قطعی برسیم.
۴.

تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس همراه با ماساژدرمانی بر سطوح سرمی سایتوکاین های IL-17 و IFN-β در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) عنوان کوتاه: اثر تمرین پیلاتس و ماساژ بر IL-17 و IFN-Bدر بیماران MS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اینترلوکین-17 اینترفرون- بتا پیلاتس مولتیپل اسکلروزیس (MS) ماساژ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۲۸۸
سایتوکاین ها نقش مهمی در بروز بیماری MS دارند و هدف مهمی برای مداخلات درمانی به شمار می روند. هدف این مطالعه بررسی اثر تمرینات پیلاتس همراه با ماساژدرمانی بر سطوح سرمی سایتوکاین های IL-17 و IFN-β در زنان مبتلا به MS است. در این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی از میان بیماران زن دارای پرونده در انجمن MS شهرستان تبریز، تعداد 36 نفر به عنوان نمونه با درجه بیماری 0 تا 5/4، میانگین مدت بیماری 2±7 سال و دامنه سنی 30 تا 40 سال انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تمرینات پیلاتس (9نفر)، ماساژ (9نفر)، پیلاتس + ماساژ (9نفر) و کنترل (9نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات پیلاتس و ماساژ شامل 8 هفته، هر هفته سه جلسه، هر جلسه 40 تا 60 دقیقه (20 تا 40 دقیقه پیلاتس و 20 تا 30 دقیقه ماساژ) بود. نمونه های خونی قبل و بعد از مداخله گرفته شد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون آماری تحلیل واریانس با استفاده از نرم افزار SPSS20 انجام گرفت. نتایج نشان داد در پی 8 هفته مداخله تمرین پیلاتس و ماساژدرمانی مقدار IL-17 در گروه های پیلاتس، ماساژ و پیلاتس + ماساژ کاهش معنادار و مقدار IFN-β در گروه های ماساژ و پیلاتس + ماساژ افزایش معنادار داشتند (05/0>P). از آنجا که تمرینات پیلاتس همراه با ماساژ سبب کاهش سطوح سایتوکاین پیش التهابی IL-17 و افزایش IFN-β در بیماران MS شد. ازاین رو به نظر می رسد می توان از این نوع مداخله درمان مکمل در جلوگیری از پیشرفت بیماری MS در کنار درمان های دارویی استفاده کرد.
۵.

اثر تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی کتوژنیک بر سطوح سرمی استئوکلسین و لپتین در مردان میان سال مبتلا به سندروم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی رژیم غذایی کتوژنیک استئوکلسین لپتین سندروم متابولیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۱۶
مقدمه و هدف: متابولیسم استخوان توسط بافت چربی از طریق ترشح آدیپوسایتوکین ها تنظیم می شود. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین هوازی همراه با رژیم غذایی کتوژنیک بر سطوح سرمی استئوکلسین و لپتین در مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک بود.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. تعداد 40 نفر از مردان با ابتلا به سندروم متابولیک به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل (10 نفر)، تمرین هوازی (10 نفر)، کنترل رژیم غذایی کتوژنیک (10 نفر) و تمرین هوازی توام با کنترل رژیم غذایی کتوژنیک (10 نفر) تقسیم شدند. پروتکل تمرین هوازی با دوره 45 دقیقه ای فعالیت ورزشی هوازی برای مردان میانسال مبتلا به سندروم متابولیک با شدت 70-60 درصد ضربان قلب بیشینه از فعالیت ورزشی هوازی با توالی 3 جلسه در هفته به مدت 12 هفته متوالی انتخاب گردید. هم چنین رژیم های غذایی تجویزی با تمرکز بر مصرف کربوهیدرات (با محدود کردن میزان مصرف کربوهیدرات تا 40-30 گرم در روز) بود و محدودیتی در کالری دریافتی روزانه و نوع چربی مصرفی یا غلظت کلسترول موجود در رژیم غذایی ایجاد نشد. خون گیری پس آزمون آزمودنی ها در هر سه گروه، سه روز پس از آخرین جلسه تمرینی به عمل آمد. یافته ها: نتایج تغییر معنی داری در سطوح استئوکلسین در گروه تمرین (0.019=P < span lang="FA">) و  تمرین توام با رژیم غذایی (0.004=P < span lang="FA">) و هم چنین تغییر معنی داری در سطوح لپتین در گروه تمرین (0.01=P < span lang="FA">) و گروه تمرین توام با رژیم  غذایی (0.01=P < span lang="FA">) نسبت به گروه کنترل نشان داد. بحث و نتیجه گیری: مشارکت بیماران مبتلا به سندروم متابولیک در برنامه تمرین هوازی توام با کنترل رژیم غذایی کتوژنیک می تواند در بهبود اختلال متابولیکی و متابولیسم استخوان نقش به مراتب بهتری نسبت به تنها استفاده از این مداخله ها داشته باشد.
۶.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی سلامت عمومی شاخص متابولیک کووید 19 کیفیت زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۵
مقدمه و هدف: عوارض ناشی از ابتلا به بیماری کرونا شامل طیف گسترده ای از مشکلات جسمانی و روانی می باشد که این عوارض در برخی موارد ممکن است هفته ها یا ماه ها پس از بهبودی ادامه داشته باشد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر برخی شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان بهبودیافته از بیماری کرونا انجام گرفت.مواد و روش ها: جامعه آماری تحقیق حاضر را زنان 30 الی 45 ساله شهرستان بناب تشکیل دادند که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب شد که 15 نفر آن ها در گروه کنترل و 15 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند. پروتکل تمرینی گروه آزمایش به مدت 12 هفته شامل 15 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه تمرین روی تردمیل و 15 دقیقه تمرینات تنفسی به صورت کششی انجام گرفت. شاخص های چاقی، فشارخون، حداکثر توان هوازی، پرسشنامه کیفیت زندگی، شاخص های متابولیک و سلامت عمومی مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته ها: تمرینات هوازی در بهبود شاخص های متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت عمومی گروه آزمایش نقش چشمگیری دارند. شاخص های کلسترول تام، LDL، گلوکز ناشتا، مقاومت انسولین، سلامت عمومی، کیفیت زندگی، توده چربی بدن، توده بدون چربی، توده بدنی، توان هوازی و سطح اشباع اکسیژن شریانی با گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (0.05>P < span lang="FA">). همچنین بر اساس نتایج بین شاخص های HDL، درصد چربی، فشارخون استراحتی، ضربان قلب استراحتی در مرحله پس آزمون با گروه کنترل تفاوت معنی دار مشاهده نشد (0.05 ). بحث و نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که اجرای تمرینات هوازی در زنان بهبود یافته از کرونا، باعث بهبود شاخص های متابولیکی، سلامت عمومی و کیفیت زندگی می گردد.
۷.

اثر یک دوره تمرین تناوبی استقامتی فزاینده به همراه مصرف مکمل خرفه بر شاخص های زیستی آنتی اکسیدانی و استرس اکسیداتیو در دختران غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین طناب زنی بیومارکرهای آنتی اکسیدانی دختران غیرفعال مکمل دهی خرفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۲۸۶
افزایش استرس اکسایشی عامل مهمی در سندروم متابولیک مرتبط با چاقی است و احتمالاً نقش اساسی در پاتوفیزیولوژی بیماری های مختلف مثل بیماری های قلبی و عروقی دارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر هشت هفته طناب زنی و مکمل دهی خرفه بر شاخص های زیستی آنتی اکسیدانی SOD، GPX ،TAC و بر شاخص پراکسیداسیون لیپیدی MDA در دختران غیرفعال بود. در این مطالعه نیمه تجربی 40 دختر دارای اضافه وزن و چاق (میانگین شاخص توده بدنی 72/0± 05/27 و دامنه سنی20 تا 25 سال) از بین افراد واجد شرایط به طور تصادفی انتخاب و در چهار گروه دارونما (10 نفر)، مکمل (10 نفر)، تمرین (10 نفر) و تمرین+مکمل (10 نفر) قرار گرفتند. تمرین شامل طناب زنی به صورت چهار جلسه در هفته و هر جلسه 45 دقیقه و مصرف مکمل روزانه 1200میلی گرم خرفه به مدت هشت هفته بود. متغیرهای مورد مطالعه به روش الایزا اندازه گیری شد. تحلیل آماری داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس در سطح معناداری 05/0>P انجام گرفت. نتایج نشان داد مقادیر MAD در گروه های تمرین+ مکمل و تمرین کاهش معنادار (01/0P=، 001/0(P= وSOD، GPX و TAC در گروه های تمرین، مکمل و تمرین+مکمل افزایش معنادار داشت [SOD: (001/0 P=، 03/0p= و 001/0(P=، GPX: (02/0P= ، 007/0P= ، 004/0(P=، TAC: (02/0P= ، 01/0P= ، 001/0(P=].به نظر می رسد تمرین استقامتی تناوبی فزاینده به صورت طناب زنی به همراه مصرف مکمل خرفه می تواند موجب بهبود وضعیت سیستم آنتی اکسیدانی و کاهش آسیب اکسایشی شود و احتمالاً در جلوگیری از بیماری های قلبی و عروقی مؤثر باشد.
۸.

اثر 8 هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی بر مقادیر پلاسماییIL-10 ،TNF-a ، مقاومت انسولین و نیمرخ چربی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۷۴
زمینه و هدف: سایتوکاین های پیش التهابیعامل نکروز توموری آلفا ( TNF- α ) و ضد التهابی  اینترلوکین-10 (IL-10) به ترتیب نقش مهمی در ایجاد و جلوگیری از التهاب سیستمیک و بروز بیماری های ناشی از چاقی از جمله بیماری عروق کرونر (CAD) دارند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی بر مقادیر پلاسمایی TNF - α ، IL-10، مقاومت انسولینی و نیمرخ چربی در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق : در این مطالعه نیمه تجربی 28 آزمودنی (سن 1/89±16/93 سال، وزن 9/98±88/07 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 2/55±28/35 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه تجربی (13 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین به مدت 8 هفته، 4 روز در هفته، 70 دقیقه در هر جلسه اجرا شد. نمونه های خونی قبل و بعد تمرین جهت ارزیابی متغیرهای مورد نظر گرفته شد. سطوح پلاسمائی TNF-α وIL-10  با استفاده روش الایزای ساندویچی با کیت های تجاری اندازه گیری شدند. داده ها با آزمون آماری t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری pیافته ها : نتایج نشان داد بعد از مداخله تمرین مقادیر پلاسمائی TNF -α و IL-10 گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی دار نداشت (به ترتیب 0/32= p و 0/53= p ) اما مقادیر متغیرهای شاخص مقاومت انسولینی، تری گلسیرید، کلسترول تام، نسبت لیپوپروتئین کم چگال به لیپوپروتئین پرچگال، نسبت کلسترول تام به لیپوپروتئین پرچگال، درصد چربی بدن، شاخص توده بدنی و اندازه دور کمر در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل در اثر تمرین، کاهش  معنی  دار و حداکثر اکسیژن مصرفی، افزایش معنی داری داشت p<0.05)). نتیجه گیری : به نظر می رسد تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی به مدت 8 هفته برای کنترل وزن، کاهش چربی های خون و بهبود آمادگی هوازی مناسب است، اما پتانسیل ایجاد تغییرات مطلوب در سایتوکاین هایی مثل TNF- α و IL-10 را ندارد. احتمالاً انجام این تمرینات با شدت و حجم بالا کارساز خواهد بود؛ موضوعی که نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
۹.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آپولیپوپروتئین A-I تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی ناقل جعبه ای وابسته به آدنوزین تری فسفات (ABCA1) نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۴۵ تعداد دانلود : ۶۶۰
چاقی زودرس و انتقال آن به بزرگسالی، احتمال بروز بیماری CAD را افزایش می دهد. پروتئین ABCA1 نقش محوری در فرایند انتقال معکوس کلسترول و پیشگیری از CAD دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی بر مقدار بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق بود. به این منظور 30 دانش آموز (میانگین سن 1/1±35/17 سال، وزن 6/11 ±6/88 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 36/2 ±31/28 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (15n=) و تمرین (15n=) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی (8 هفته، 4 روز،40 دقیقه در هر جلسه) بود. سنجش میزان بیان پروتئین ABCA1 لنفوستی از طریق همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام گرفت. داده ها به وسیله آزمون آماری T-test در سطح معناداری 05/0>P تحلیل شد.یافته ها نشان داد میزان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی (000/0=P) و VO2max (000/0=P) افزایش معنادار و مقادیر پلاسمایی TG (017/0=P)، TC (001/0=P)، LDL-c/HDL-c (026/0=P) و TC/HDL-c (002/0=P)، درصد چربی بدن (015/0=P) و BMI (042/0=P) کاهش معنادار داشتند. اما افزایش مقادیر Apo A-I، HDL-c و کاهش LDL-c و وزن بدن معنادار نبود. نتیجه اینکههشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی می تواند تأثیرات مثبتی بر پروتئین ABCA1 (به عنوان دروازه بان فرایند انتقال معکوس کلسترول) و پروفایل های چربی خون در نوجوانان با وزن زیاد و چاق داشته باشد.
۱۰.

ارزیابی ترکیب بدنی کارکنان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوسیله روش آنالیز امپدانس الکتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: EIA ترکیب بدنی نسبت دورکمر به دور باسن (WHR) درصد چربی بدن (BF%) شاخص تودهء بدن (BMI)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۹۶۳
یکی از روشهای مناسب برای اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک استفاده از روش سریع و غیر تهاجمی آنالیز امپدانس الکتریکی (BIA) است که با دقت بیشتر و هزینه نسبتا کمتری قادر است اطلاعات جامعی از ترکیبات بافتی بدن را در حداقل زمان ارائه نماید. هدف این پژوهش اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک و ارزیابی ترکیب بدنی کارکنان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوسیله روش BIAو مقایسه آن با نورم های مرجع مربوط به سازمانهای معتبر بین المللی مثل سازمان جهانی بهداشت (WHO) و موسسه ملی قلب، ریه و خون (NHLBI) است. برای این منظور270 نفر (شامل 209 مرد و 61 زن با دامنه سنی 59-23) برای مشارکت در این تحقیق داوطلب شدند. برخی شاخص های ترکیب بدنی آنها ازجمله شاخص توده بدنی (BMI)، درصد چربی بدن (BF%)، نسبت دور کمر به دور لگن (WHR)، توده چربی بدن (MBF)، توده بدون چربی (LBM) و شاخص های دیگر بوسیله روش آنالیز امپدانس الکتریکی تعیین شد. نتایج نشان داد در مردان و زنان به ترتیب میانگین درصد چربی بدن 12/5±38/24 و 11/5±03/33 درصد، شاخص توده بدنی 53/3±36/26 و 69/4±41/26 کیلوگرم برمترمربع ، نسبت دور کمر به دور لگن 06/0±90/0 و 05/0±83/0، توده چربی بدن 35/6±48/19و1/7±88/21 کیلوگرم، توده بدون چربی93/6±12/58 و 51/5±99/42 کیلوگرم بود. ارزیابی متغیرها ثابت کرد حدود 65 درصد مردان و 67 درصد زنان تحت بررسی دارای BMI فراتر از نرمال بعبارتی تیپ بدنی اضافه وزن و چاق می باشند و در شاخص درصد چربی حدود 3/61٪ زنان و 9/79٪ مردان دارای چربی بالاتر از دامنه نرمال، و در شاخص نسبت دور کمر به دور لگن _که از آن به عنوان مهم ترین شاخص خطرزای بیماریهای قلبی عروقی یاد می شود_ حدود9/33 زنان و 2/6 درصد مردان در منطقه خطر بالا قرار دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان