مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر نیمرخ متابولیکی و حساسیت به انسولین در مردان چاق بود. به همین منظور، 16 مرد چاق (48-35 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه هشت نفری قرار گرفتند :1)گروه تمرین مقاومتی و 2) گروه کنترل. از همه آزمودنی ها پس از 12 ساعت ناشتایی و در دو مرحله (قبل و بعد از انجام تمرین) و در شرایط مشابه، خون گیری به عمل آمد. گروه آزمایش 13 هفته و هر هفته سه جلسه تمرینات مقاومتی داشتند. برنامه تمرینات مقاومتی به صورت دایره ای و در یازده ایستگاه با شدت 50-60 درصد یک تکرار بیشینه (1_RM) انجام گرفت. تحلیل اطلاعات با کمک آزمونt مستقل نشان داد که تمرینات مقاومتی تاثیر معنی داری بر متغیرهای وزن، نسبت محیط کمر به لگن، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، قند خون ناشتا و تری گلیسیرید سرمی ندارد، ولی این تمرینات موجب کاهش معنی دار متغیرهای درصد چربی بدن، کلسترول تام، LDL-C ، هموگلوبین گلیکوزیله و انسولین و افزایش معنی دار حداکثر توان هوازی، HDL-C و شاخص حساسیت به انسولین می شود. می توان گفت تمرینات مقاومتی به بهبود نیمرخ متابولیکی و حساسیت به انسولین در مردان چاق منجر می شود و می توان آن را به عنوان یک جزء مؤثر در برنامه ورزشی این افراد در نظر گرفت.
تاثیر یک جلسه دو وامانده ساز با شدت های متفاوت بر مقادیر آدیپونکتین زنان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک جلسه دو درمانده ساز با شدت کم (55 تا 65 درصد)، شدت متوسط (65 تا 75 درصد) و شدت زیاد (75 تا 85 درصد) حداکثر اکسیژن مصرفی بر مقادیر آدیپونکتین زنان فعال بود. برای این منظور 30 زن سالم با میانگین سن 07/1 ± 6/21 سال، وزن 35/3 ± 7/59 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 58/0 ± 1/39 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه که هیچ گونه سابقه بیماری قلبی – عروقی و دیابت نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه فعالیت با شدت کم (LAG)، فعالیت با شدت متوسط (MAG) و فعالیت با شدت زیاد (HAG) تقسیم شدند.پروتکل آزمون گیری شامل دو پیشرونده تا حد واماندگی روی نوارگردان بدون شیب بود که با توجه به روش کارونن در گروه های LAG، MAG و HAG به ترتیب با شدت 55 تا 65 درصد، 65 تا 75 درصد و 75 تا 85 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. خونگیری در دو مرحله قبل و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت و با شرایط کاملاً مشابه و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. در هر مرحله 7 میلی لیتر خون در وضعیت نشسته از ورید پیش بازویی گرفته شد و پس از انتقال به آزمایشگاه و تهیه سرم از آن برای آنالیز متغیرهای تحقیق استفاده شد. برای تعیین مقادیر آدیپونکتین سرمی، گلوکز و انسولین ناشتایی از تست الایزا و برای اندازه گیری TG و LDL-C از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های t وابسته و آنالیز واریانس در سطح 05/0 ≤ P تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مقادیر آدیپونکتین در هر سه گروه LAG، MAG و HAG افزایش یافت ولی افزایش فقط در گروه LAG معنادار بود. از سوی دیگر، تغییرات مقادیر آدپپونکتین بین سه گروه معنادار نبود. به علاوه، مقادیر پیش و پس آزمون مقادیر گلوکز در هر سه گروه و تغییرات انسولین فقط در گروه های MAG و HAG به لحاظ آماری معنادار بود. هم چنین فقط تغییرات انسولین بین دو گروه MAG و HAG معنادار نبود. براساس یافته های تحقیق، با افزایش شدت ورزش و در نتیجه کاهش مدت ورزش، تغییرات کم تری در مقادیر آدیپونکتین سرم زنان جوان فعال ایجاد می شود.
بررسی اثر تداخلی تمرینات ترکیبی (قدرتی و استقامتی همزمان) بر قدرت و توان هوازی بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج پژوهش های مختلف درباره اثر تداخلی تمرینات ترکیبی بر قدرت و توان هوازی بیشینه (VO2max) متفاوت است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر شش هفته تمرینات ترکیبی بر قدرت بیشینه و VO2max مردان غیرورزشکار بود. به این منظور 34 دانشجوی غیرفعال و سالم (با میانگین سن 18/1± 22 سال، قد 48/6 ±54/173 سانتیمتر و وزن 50/8 ± 01/65 کیلوگرم) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در یکی از چهارگروه استقامتی (10=n)، قدرتی (8 = n)، ترکیبی (8 = n) و کنترل (8 = n) قرار گرفتند.گروه استقامتی، برنامه تمرین استقامتی اینتروال بومپا (3 روز در هفته، 25 – 5/12 دقیقه، 70 – 50 درصد HRR) را به مدت شش هفته انجام دادند. گروه قدرتی، برنامه تمرینی قدرتی (3 روز در هفته، 3 ست / 6 حرکت، 85 – 70 %RM1) و گروه ترکیبی نیز از تمرینات استقامتی و قدرتی (تمرین استقامتی قبل از ظهر و تمرین قدرتی بعد از ظهر) را اجرا کردند. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از برنامه تمرینی آزمون های ارزیابی قدرت (حرکت لیفت با دستگاه) و VO2max (آزمون بروس) را انجام دادند. نتایج تحقیق حاضر با تی وابسته نشان داد، اجرای تمرینات ترکیبی به افزایش معنی دار قدرت (00/0=P) و VO2max (00/0=P) آزمودنی ها منجر شد. به علاوه، با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بین توسعه VO2max در دو گروه استقامتی (18%) و ترکیبی (16%)، اختلاف معنی داری مشاهده نشد (95/0=P). بین مقدار افزایش قدرت بیشینه در گروه قدرتی (39%) و ترکیبی (31%) به لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد (31/0=P). نتیجه این که اجرای تمرینات ترکیبی هیچ اثر تداخلی در افزایش قدرت و توان هوازی بیشینه نسبت به گروه های قدرتی و استقامتی نداشت.
پاسخ های قلبی – عروقی و متابولیکی و ارتباط آنها با زمان خستگی در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا در کاراته کاران حرفه ای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ورزش دست در مقایسه با ورزش پا در پاسخ به نوع و شدت تمرینات، تفاوت های فیزیولوژیک وجود دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه پاسخ های لاکتات خون، ضربان قلب، فشار خون و هم چنین بررسی ارتباط این شاخص ها با زمان خستگی در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا بود. به این منظور 8 کاراته کار جوان با میانگین سنی 2/21±9/18 سال در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی های تحقیق، دو آزمون ورزشی فزاینده را روی دوچرخه کارسنج دستی و دوچرخه کارسنج پایی پیشرفته مونارک (مدل E838)، با فاصله استراحت یک هفته ای اجرا کردند. شاخص های قلبی و عروقی (ضربان قلب بیشینه و فشار خون) و زمان خستگی بی درنگ پس از پایان هر آزمون اندازه گیری و ثبت شد. هم چنین نمونه های خونی پس از پایان آزمون های ورزشی دست و پا جمع آوری و غلظت های لاکتات خون (میلی گرم /دسی لیتر) با استفاده از روش آنزیمی Enzymatic lactate reagrent اندازه گیری شد. یافته های تحقیق اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون، بین آزمون های ورزشی دست و پا نشان نداد (به ترتیب 22/0 = p و 15/0 = p)، اما حداکثر ضربان قلب به طور معنی داری در آزمون پا بیش تر از آزمون دست بود (02/0 = p). هم چنین ارتباط بین مقادیر لاکتات خون، بیشینه ضربان قلب، فشار خون سیستول با زمان خستگی برای آزمون دست به ترتیب 88/0 = r، 68/0 = r، 76/0 = r و برای آزمون پا 71/0 = r، 57/0 = r، 49/0 = r به دست آمد. در مجموع، نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا، اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون سیستول وجود ندارد اما مقادیر بیشینه ضربان قلب بین این دو به طور معنی داری متفاوت است. بنابراین در تدوین برنامه های ورزشی با ارزیابی عملکرد ورزشکاران بر مبنای ضربان قلب باید این معیار به طور جداگانه برای ورزش های دستی و پایی در نظر گرفته شود.
تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر عملکردهای سرعتی و قدرت عضلانی کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با هدف مطالعه مصرف مکمل کراتین به عنوان یک کمک ارگوژنیکی، تاثیر مصرف کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات بر عملکردهای سرعتی و قدرتی کشتی گیران بررسی شد. به این منظور 20 کشتی گیر انتخاب و به دو گروه همگن 10 نفره دارونما (گروه کنترل) و مصرف کننده مکمل کراتین (گروه تجربی) تقسیم شدند و در یک طرح دوسوکور، عملکرد آزمودنی ها در دوهای سرعتی، استقامت در سرعت های تناوبی، قدرت عضلانی در حرکت اکستنشن زانو به فاصله 7 روز (مصرف روزانه 20 گرم کراتین مونوهیدرات در چهار وعده 5 گرمی، توسط گروه تجربی و به همین مقدار دارونمای دکستروز توسط گروه کنترل) سنجیده شد. نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و t مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد مصرف کوتاه مدت کراتین عملکرد سرعتی کوتاه مدت (دوهای 20 و 40 متر سرعت)، بلندمدت (60 و 100 متر سرعت) و مسافت طی شده در آزمون عملکرد استقامتی کشتی گیران در دوهای سرعتی تناوبی (30 دوی سرعت حداکثر 5 ثانیه ای با 10 ثانیه استراحت در بین آنها) و قدرت عضلانی در حرکت 1-RM اکستنشن زانو را به طور معنی داری بهبود بخشیده است (05/0P<).
تاثیر مصرف داروی ایندوماسین بر علائم بیوشیمیایی، عملکردی و ظاهری کوفتگی عضلانی تاخیری ناشی از انقباضات اکسنتریک در مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف داروی ایندومتاسین بر نشانه های بیوشیمیایی، عملکردی و ظاهری کوفتگی عضلانی تاخیری متعاقب شرکت در برنامه تمرینات اکسنتریک بود. به این منظور 20 مرد داوطلب سالم و غیرورزشکار با میانگین سنی 9/6± 8/25 سال و درصد چربی 3/9 ± 9/15 درصد، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه دارو (10 = n) و دارونما (10=n) تقسیم شدند. در طرح دوسوکور آزمودنی ها 5 روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای آزمون برونگرا روزانه 75 میلی گرم داروی ایندومتاسین یا دارونما دریافت کردند. پدیده کوفتگی عضلانی با استفاده از حرکت پلانتار فلکشن کنترل شده در عضله درشت نی قدامی ایجاد شد. سطوح پروستو گلاندین های E2، درد ادراک شده، محیط ساق پا، زاویه پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن قبل و بلافاصله بعد از برنامه تمرینی اکسنتریک اندازه گیری و در فواصل زمانی 24 و 48 ساعت تکرار شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مصرف داروی ایندومتاسین مانع افزایش سطوح پروستوگلاندین های E2، شدت درد ادراک شده، محیط دور ساق و کاهش دامنه حرکتی مفصل مچ پا نشد. با این حال، سطوح پروستاگلاندین های E2 در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (001/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. شدت درد ادراک شده نیز در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (001/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. شدت درد ادراک شده نیز در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (043/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. همچنین داروی ایندومتاسین در بازه زمانی 48 ساعت (05/0P<) پس از تمرین تغییرات معنی داری در دامنه حرکتی مفصل مچ پا و اندازه محیط ساق پا به وجود آورد. در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در دوره بازگشت به حالت اولیه طولانی مدت که اغلب با کوفتگی عضلانی تاخیری همراه است، مصرف داروی ایندومتاسین ممکن است سودمند باشد.
اثر پیاده روی بر کیفیت، کمیت و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب در مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته برنامه پیاده روی بر کیفیت، کمیت و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب (TG، TC، HDL) در مردان سالمند بود. به این منظور 20 مرد سالمند سالم (با میانگین سنی 24/7±4/72 سال، قد 11/6 ±59/163 سانتیمتر و وزن 19/9±31/68 کیلوگرم) به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره پیاده روی و شاهد تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه پیاده روی به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 45 – 30 دقیقه با شدت 75 – 60 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره روی نوارگردان تمرین کردند. کیفیت خواب آزمودنی ها توسط پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) و کمیت خواب توسط ثبت طول مدت خواب مفید شبانه آزمودنی ها ارزیابی شد. متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب نیز (TG، TC، HDL)، قبل و بعد از هشت هفته پیاده روی توسط نمونه گیری خون سنجیده شد. نتایج نشان داد که در گروه پیاده روی کیفیت خواب آزمودنی ها 31 درصد بهبود یافت و کمیت خواب نیز 45 دقیقه افزایش داشت که از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0P<). به علاوه، در گروه پیاده روی تغییرات TC و HDL بهبود معنی داری داشت (05/0P<). نتایج آزمون t مستقل هم نشان داد که کیفیت و کمیت خواب بین دو گروه پیاده روی و شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0P<). با این حال هیچ رابطه ای بین تغییرات کیفیت و کمیت خواب با تغییرات متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت هشت هفته پیاده روی کیفیت و کمیت خواب را به همراه برخی از پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب در سالمندان بهبود می بخشد و به عنوان راهی برای درمان مشکلات خواب در سالمندان مفید خواهد بود.
رابطه کم وزنی و اضافه وزن با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی - اقتصادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه کم وزنی و اضافه وزن با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان بود. به این منظور 384 دانش آموز پسر و دختر مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان شهرستان اراک (با میانگین سن 6/3± 5/12 سال، وزن 4/13± 48/51 کیلوگرم و قد 27/11±163 سانتیمتر) به طور تصادفی به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای تعیین کم وزنی و اضافه وزن از BMI – Cut off و صدک های آن استفاده شد. به این صورت که اگر BMI کوچک تر یا مساوی نقطه 15 درصد باشد، فرد کم وزن و اگر بین نقطه 15 تا 85 درصد باشد، فرد در رده وزنی قابل قبول است. اگر BMI بین نقطه 85 تا 95 درصد باشد، فرد اضافه وزن دارد و اگر BMI بزرگ تر از نقطه 95 درصد باشد، فرد چاق است. برای بررسی وضعیت آمادگی جسمانی از شاخص های استقامت عضلانی (دراز و نشست)، توان انفجاری (پرش ارتفاع)، انعطاف پذیری (رساندن دست در حالت نشسته به پا)، چابکی (دوی 4 ´ 9 متر) و استقامت قلبی تنفسی (دو 540 متر) و برای بررسی وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده ها از پرسشنامه وضعیت اجتماعی اقتصادی استفاده شد. در پژوهش حاضر، از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین کم وزنی و اضافه وزن با وضعیت اجتماعی، اقتصادی و از روش ضریب همبستگی اسپیرمن برای بررسی ارتباط بین آمادگی جسمانی با کم وزنی و اضافه وزن و همچنین ارتباط آن با وضعیت اجتماعی – اقتصادی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، بین کم وزنی با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 P£)، درحالی که بین اضافه وزن با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری مشاهده نشد. علاوه بر این، بین شاخص توده بدن (BMI) با آمادگی جسمانی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری دیده شد (05/0 P£). از سوی دیگر، بین هر یک از متغیرهای وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0P£)، درحالی که به تفکیک جنسیت بین دانش آموزان پسر رابطه معنی دار (05/0P£)، ولی بین دانش آموزان دختر رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، دانش آموزانی که از نظر BMI پایین تر از وزن قابل قبول بودند، از نظر آمادگی جسمانی آماده تر از دیگر دانش آموزان بودند. همچنین وضعیت اجتماعی – اقتصادی ارتباطی با BMI دانش آموزان نداشت، ولی آمادگی جسمانی دانش آموزانی که وضعیت اجتماعی – اقتصادی بهتری داشتند، بهتر بود.