از پایان جنگ سرد، جدال شدیدی در حوزه دانشگاهی و جهان سیاست، بر سر مفهوم های سنتی و نظریه های روابط بین الملل و سیاست خارجی رخ داده است. در این زمینه می توان سه مرحله مشخص از ظهور و ورود پیچیدگی را به درون حوزه روابط بین الملل تشخیص داد: مرحله نخست، پیچیدگی و سیاست بین الملل در تبیین تغییر است؛ مرحله دوم، درباره سیاست خارجی و پیچیدگی و مرحله سوم، مربوط به کاربرد پیچیدگی در فرایندهای سیاستگذاری است. پیچیده شدن سیستم بین الملل، ضمن ناکارآمد سازی مفهوم های سنتی، سیاست خارجی را با مفهوم های نوی روبه رو کرده است و در این میان، منطق سیستمی سیاست خارجی سبب ضرورت یافتن توجه به مفهوم های سیستم های سایبری شده است. با توجه به ناکارآمدی پژوهش های موجود در این حوزه، پژوهش پیش رو این پرسش اساسی را مطرح می کند که «سیاست خارجی در وضعیت پیچیدگی و سیستم های آشوبی، دارای چه نوع منطق سیستمی است و دستور کار سیاست خارجی از منظر سیستم های دینامیک سایبری، چگونه و براساس چه متغیرهایی ترسیم می شود؟». فرضیه این پژوهش، این است که سیستم بین الملل در مرحله پیچیدگی و آشوبی خود از ویژگی انطباقی برخوردار است؛ به همین دلیل منطبق سازی، متعادل سازی، طراحی منطقه ثبات و طراحی سیستم مطرح است و باید دستور کار سیاست خارجی براساس این واقعیت ها ترسیم شود.