علوم اجتماعی (علامه طباطبایی)
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز 1397 شماره 82 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تمام اشکال دین داری در بطن «جماعت دینی» نشوونمو می یابند و «جماعت دینی» همواره برخوردار از سطحی از سازمان یافتگی است. در «جامعه شناسی دین» بررسی سازوکارهای اجتماعی مرتبط با جماعت دینی ذیل مفهوم «سازمان دینی» تعریف می شود. از دیرباز یکی از دغدغه های جامعه شناسی دین بررسی و شناخت اشکالِ متنوعِ شیوه های سازمان یافتگیِ جماعت های دینی است. این مقاله می کوشد با بررسی تحلیل توصیفیِ رویکردهای مختلف و تحولات نظری در این حوزه، «معیارهای اصلی» سنخ شناسی ها را استخراج سازد. استخراج «معیارهای اصلی» ما را با منطق این سنخ شناسی ها آشنا می کند و در ارائه سنخ شناسی های بدیل و بومی و در چارچوب سنت اسلامی کمک می کند. ازاین رو روش این تحقیق اسنادی است و هدف اصلی پژوهش شناخت سازوکارهای بنیادی سنخ شناسی های سازمان های صوفیانه در ادبیات نظری موجود است. برای این منظور ادبیات موجود را ذیل دو رویکرد کلی مورد بررسی قرار دادیم: الف) رویکرد صوری به سنخ شناسی سازمان های دینی؛ و ب) رویکرد کمّی به سنخ شناسی سازمان های دینی. رویکرد صوری عمدتاً متأثر از آرای وبر است، اما رویکرد کمّی در نقد رویکرد صوری طرح شده است. ضمن بررسی سنخ شناسی های گوناگون و مبانی نظری آن ها در نهایت شاهد آن هستیم که دو معیار: الف) سطح سازمان یافتگی و ب) سطح تنش با فرهنگ میزبان، از اهمیت محوری در سنخ شناسی سازمان های دینی برخوردار است.
بازسازی معنایی ساخت هویت شخصی پست مدرن (مورد مطالعه: جوانان شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در عرصه جهانی و به دنبال آن خودآگاهی های سرچشمه گرفته از شرایط و ویژگی های زندگی در جهان مدرن، درحالی که قسمت اعظم جامعه ما سنتی است، قسمی از آن مدرن و قسمی دیگر پست مدرن است. چنین وضعیتی منشأ بحران هویت و به تبع آن اهمیت یافتن موضوعات مربوط به هویت و فرآیندهای هویت یابی در جامعه شناسی شده است. از این رو پژوهش حاضر، با هدف بازسازی معنایی ساخت هویت شخصی پست مدرن جوانان شهر بجنورد از روش نظریه زمینه ای بهره برده است. داده های کیفی از طریق تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از کدگذاری نظری استفاده شده است. براساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 27 نفر از جوانان در این پژوهش شرکت کردند و اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق گردآوری و فهم و درک آن ها نسبت به هویت شخصی پست مدرن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های به دست آمده با استفاده از نظریه زمینه ای شامل ده مقوله عمده مصرف محوری، نسبی گرایی، سیالیت، تفکر بازاندیشانه، گروه مرجع، خود بیانگر باوری، هویت گزینشی، رسانه های همگانی، رضایتمندی و سبک زندگی است. مقوله هسته این بررسی «هویت شخصی پست مدرن» است که سایر مقولات عمده را دربر می گیرد. نظریه زمینه ای به دست آمده در قالب مدل پارادایمی ارائه شده است.
ایرانِ پیرامونی و تحول روابط دولت – ملت در عصر پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات اساسی در جامعه شناسی سیاسی هر جامعه ای، ماهیت دولت در آن جامعه است. دولت ها ماهیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گوناگون دارند. در این نوشتار تأثیر موقعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی بر تحول روابط دولت – ملت در عصر پهلوی اول بررسی می شود. هدف از این بررسی آن است که از اقدامات ایجابی دولت پهلوی در قبال این موقعیت پیرامونی سراغ گیرد و از ماهیت و ویژگی های آنها سخن بگوید. اولین فرض نگارندگان در این نوشتار آن است که نوسازی اقتصادی دولت پهلوی در راستای ایجاد هماهنگی اقتصاد کشور با نیازهای نظام سرمایه داری جهانی صورت پذیرفت. دومین فرض نیز تأکید را بر گسترش نظامی گری و نظارت بر همه عرصه های جامعه از سوی دولت رضاشاه می گذارد. در مجموع این نوشتار تحول روابط دولت – ملت در دوره پهلوی اول را واکنشی به موقعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی می داند. این پژوهش با رویکرد جامعه شناسی تاریخی و به روش اسنادی انجام گرفته است. نتایج نشان داد که هر دو اقدام دولت پهلوی اول یعنی نوسازی اقتصادی و گسترش نظارت بر همه عرصه های حیات جمعی جامعه با وضعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی مرتبط بوده است.
آموزه های دینی و مناسبات خانواده و زناشویی؛ مورد مطالعه: زوجین شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای دین و آموزه های اخلاقی و رفتاری برآمده از آن در نگهداشت و ارتقاء کیفی نهاد خانواده امری مقبول از سوی بیشتر جامعه شناسان است. هدف این مطالعه، شناسایی میزان گرایش زوجین شهر بندرعباس به آموزه های قرآنیِ معطوف به مناسبات خانواده و روابط زناشویی، و هم چنین، بررسی رابطه همبستگی گرایش مذکور با متغیرهای رضایت از زندگی، مناسبات عاطفی، مناسبات جنسی، ناسازگاری زناشویی و معنایابی از جنسیت می باشد. متغیرهای اخیر در نظریات و پژوهش های مربوط به زنان و خانواده مهم انگاشته شده اند. نمونه مورد مطالعه 400 نفر از متأهلان ساکن شهر بندرعباس هستند که بر مبنای نمونه گیری خوشه ای احتمالی مورد انتخاب قرار گرفتند. به استناد یافته های پژوهش، میانگین گرایش به آموزه های قرآنی معطوف به مناسبات خانواده و روابط زناشویی در نمونه مورد مطالعه برابر با 77% است. آزمون فرضیات پژوهش، معناداری رابطه میان متغیر مذکور با سایر متغیرهای پژوهش را نشان داد. بدین سان، بین میزان گرایش به آموزه های قرآنیِ معطوف به مناسبات خانواده و روابط زناشویی، و رضایت از زندگی، مناسبات عاطفی، مناسبات جنسی رابطه مستقیم معنادار وجود دارد؛ به طور متقابل، گرایش مذکور با متغیرهای روابط زناشویی، و ناسازگاری زناشویی دارای رابطه معکوس معنادار است. نتیجه گیری مقاله ناظر به تحلیل نظری همبستگی های مشاهده شده در مطالعه است.
مطالعه جامعه شناختی نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران (از ایران باستان تا پایان قاجاریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران، نهادی ریشه دار بوده است. البته این نهاد در دوره های مختلف تاریخی شکل ها و کارکردهای مختلفی داشته است. اگرچه ازدواج موقت در میان مردم ایران هیچ گاه مقبولیت عام پیدا نکرده، اما این نهاد همچنان در جامعه ایران پابرجا مانده است. از این رو، این مسئله مطرح می شود که چرا ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران به وجود آمده و تداوم پیدا کرده است. در این مقاله، با استفاده از الگوی کارکردگرایی (که از تلفیق نظریه های کارکردگرایی برانیسلاو مالینوفسکی و رابرت کی مرتون به دست آمده است)، نهاد ازدواج موقت در تاریخ اجتماعی ایران موردبررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق با روش تحلیل تطبیقی- تاریخی بر مبنای نوشته ها و شواهد مکتوب تاریخی به دست آمده اند و در چهار دوره تاریخی دسته بندی و شرح داده شده اند. این دوره ها عبارت اند از: «ایران باستان»؛ «از صدر اسلام تا صفویه»؛ «از صفویه تا قاجاریه»؛ و «قاجاریه». مطابق با یافته های پژوهش، به طور کلی، نهاد ازدواج موقت بر اساس فرهنگ مردسالار جامعه به نیازهای فردی مانند نیاز جنسی، تولید مثل، نیاز به امنیت و معیشت و نیازهای اجتماعی مانند حل مسأله وارث، تحکیم روابط اجتماعی و برقراری پیوند اجتماعی، به گونه ای مشروع پاسخ می داده است. باوجوداین، این نهاد در هر دوره، کژکارکردها و کارکردهای پنهانی نیز داشته است که این مقاله به توصیف و تبیین آن ها به گونه ای تطبیقی می پردازد.
نقش های اجتماعی مرجح زنان در آغاز پهلوی دوم؛ کاووشی جامعه شناختی در ماهنامه زبان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به کمبود منابع تاریخی در حوزه زنان و جنسیت، مطبوعات زنان متونی بسیار ارزشمند و آیینه ای از وضعیت عمومی، احوالات، دغدغه ها و مطالبات آنان در مقاطع زمانی در تاریخ معاصر ایران به شمار می روند. به منظور بررسی جایگاه اجتماعی، انتظارات اجباری و ایجابی نقش و نیز صفات نقشی زنان- به عنوان مقوله هایی جامعه شناختی در مطبوعات زنان در دوران مدرن شدن ایران- پژوهش حاضر به مطالعه ماهنامه مشهور و باسابقه زبان زنان در مقطع زمانی 1324-1321، مصادف با آغاز دوره پهلوی دوم پرداخته است. هرچند فراوانی برخی متغیرها به روش کمّی احصا شده، اما روش اصلی پژوهش، تحلیل محتوای کیفی بوده است. نتایج نشان می دهد باوجود گرایش های تجددخواهانه اصحاب نشریه، پایگاه اجتماعی زن، تنها در عرصه خصوصی تعریف شده است. مادری، همسری و دوشیزگی هر یک با انتظارات اجباری و صفات نقشی معین مورد تأکید نشریه بوده و درعین حال مادری و همسری به عنوان نقش های اصلی زنان ترجیح داده شده اند. به علاوه در آن مقطع، عهده داری نقش های سه گانه مذبور ایجاب می کرد تا با توجه به شرایط اجتماعی سیاسی کشور، زنان انتظاراتی چون فراگیری سواد و کسب مهارت در راستای وطن پرستی و به منظور تربیت مردان لایق و حافظ وطن را برآورند.
سه گانه جایگزینی، نفی یا بی اعتنایی، توازی: بررسی و نقد آراء نظری موجود در ایران در باب جامعه شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله رویکردها و آراء نظری موجود در ایران پس از انقلاب، درباره نحوه ورود دین به مباحث و موضوعات اجتماعی مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و در پایان، نویسنده بر اساس مبانی و چارچوب نظری مفروض خود یکی از رویکردهای موجود در این مقاله را برگزیده است. امکان و یا امتناع ورود دین در حوزه اجتماعی و هم چنین، نحوه این ورود یکی از موضوعات چالش برانگیز در علوم اجتماعی و خصوصاً جامعه شناسی در ایران است. در این متن، روایت های متعددی ارائه شده است که همگی در ذیل سه سنخ یا رویکرد کلی به بحث نهاده شده اند. رویکرد اوّل، رویکرد جایگزینی جامعه شناسی با تفکّر اجتماعی اسلامی است. رویکرد دوّم، رویکرد نفی یا بی اعتنایی به تفکّر اجتماعی اسلامی است. رویکرد سوّم، رویکرد توازی و دادوستد بین جامعه شناسی و تفکّر اجتماعی اسلامی است. در این رویکرد تمام مقدمات و مفروضات علم جامعه شناسی در نظر گرفته شده است و جامعه شناسی نفی نمی شود و یا چیز دیگری جایگزین آن نمی گردد. این رویکرد باب جدیدی را در علم الاجتماع می گشاید؛ به نحوی که معرفت های غیرعلمی نیز امکان ورود به مباحث و موضوعات اجتماعی را می یابند. روش مورد استفاده در این مقاله روش اسنادی است. بر این اساس، به کتب، مجلات و مقالات موجود در حوزه موردنظر مراجعه شده است و این منابع مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته اند.