علوم اجتماعی (علامه طباطبایی)
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) تابستان 1398 شماره 85 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت متون و ادبیات و فرهنگ عامیانه و بازتاب خلقیات و ارزش های اجتماعی ایرانیان در آن، رجوع به بخشی از مهم ترین اسناد و منشورها و آیین نامه های صنفی یا همان فتوت نامه ها به عنوان گوشه ای از ادبیات عامیانه ایرانیان می تواند ما را در شناخت هر چه بیشتر فرهنگ و جامعه ایرانی یاری کند. چراکه بخشی از فرهنگ و آداب ایرانیان در این اسناد تاریخی و ادبی بازتاب پیدا می کند. آیا ما در خلقیات در طول تاریخ ضعف داشته ایم؟ آیا ریشه بسیاری از مشکلات امروز را باید در ریشه های تاریخی و خلقیات ایرانیان در گذشته جست؟ پاسخ به این سؤالات و سؤالاتی از این دست جز با رجوع به تاریخ و منابع مردم شناسی به دست نمی آید. این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که با استفاده از روش مطالعه اسنادی و رجوع به اسناد (دسته اول) و متون ادبیات عامیانه، دیدگاه رایج در حوزه متون مربوط به خلقیات ایرانیان را به نقد بکشد. بر پایه یافته های تحقیق ویژگی های دیگر خواهان های همان سخاوت، مسئولیت پذیری، مشارکت و روحیه جمعی و رفق و مدارا در متون ادبیات عامیانه ایرانیان انعکاس و بازتاب یافته است. لذا مدعای رایج مطالعات حوزه خلقیات ایرانیان مورد تردید قرار می گیرد.
تحلیلی بر عناصر و مؤلفه های تاریخی هویت ایرانی در آراء و اندیشه های مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت ایرانی از جمله مباحث بسیار مهم و قابل توجهی بوده که در طول تاریخ ایران موردتوجه مورخان و نویسندگان برجسته بوده است. هویت ایرانی به معنای دل بستگی عاطفی و تعهد نسبت به میراث فرهنگی، میراث سیاسی و تبار مشترک ایرانی است. در پژوهش حاضر، تلاش بر این است که هویت ایرانی بر اساس تعریف مذکور در آراء و اندیشه های ابوعلی مسکویه در تاریخ نگاری او مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد. شیوه ای که او در تاریخ نگاری خود اتخاذ می کند در روند تکوین افق های تاریخ نگاری ایرانی تأثیر بسزایی برجای گذاشته است؛ بنابراین با بررسی و جست وجوی آثار مسکویه می توان مفاهیمی درباره ایران، تفکر ایرانی، الگوی مناسب نظام سیاسی و... را شناسایی نمود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این سؤال می باشد که انگاره های هویت ایرانی در اندیشه تاریخ نگاری مسکویه کدام است؟
بررسی تعیین کننده های شکاف سن واقعی و ایده آل ازدواج در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه گذشته، میانگین سن ازدواج به صورت محسوسی افزایش داشته است، به نظر می رسد چنین افزایشی خودخواسته نیست و سن واقعی ازدواج مطابق با سن ایده آل ازدواج افراد نیست و عواملی باعث عدم تطابق این دو شده اند؛ بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی تعیین کننده های شکاف سن واقعی و سن ایده آل ازدواج در استان کهگیلویه و بویراحمد است. جامعه آماری در این پژوهش، افراد در شرف ازدواج در سطح استان بوده و تعداد نمونه آماری در این پژوهش 400 نفر است که با توجه به نسبت جمعیت شهرستان ها انتخاب شده اند. در این پژوهش، برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بیش از 60 درصد زنان و مردان، شکاف سن واقعی و ایده آل ازدواج را تجربه کرده اند. شکاف مذکور برای اکثریت افراد مثبت بوده است به این معنا که درصد افرادی که دیرتر از سن ایده آلشان ازدواج کرده اند بیشتر است. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد که متغیرهای تحصیلات، جهت گیری ارزشی و وضعیت اشتغال بر شکاف سن واقعی و ایده آل ازدواج مردان و متغیرهای تحصیلات، درآمد خانواده، جهت گیری ارزشی و وضعیت اشتغال بر شکاف سن واقعی و ایده آل ازدواج زنان مؤثر است. با توجه به اینکه بیش از نیمی از افراد، سن ایده آل ازدواجشان کمتر از سن واقعی ازدواجشان بوده، سیاست گذاران با مهیاکردن شرایط ساختاری می توانند مسأله سن ازدواج را به عنوان یکی از دغدغه های اصلی کشور را تا حدودی حل کنند چرا که افراد به لحاظ نگرشی موافق ازدواج در سنین پایین تر هستند.
روند و الگوی تک فرزندی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از پیامدهای استمرار میزان باروری زیر سطح جایگزین، شیوع خانواده های تک فرزند است که اطلاعات دقیق علمی درباره میزان شیوع و روند تغییرات آن در ایران موجود نیست. هدف این مقاله برآورد و توصیف دقیق میزان، تحولات و الگوی سنی تک فرزندی در ایران بین سال های 2000 تا 2016 است. برای این منظور داده های دو پیمایش باروری تهران (2009 , 2014), سه پیمایش ملی سلامت و جمعیت (2000، 2010 و2015) و داده های دو درصد سه سرشماری عمومی نفوس و مسکن (2006، 2011 و 2016) تحلیل ثانویه شدند. درصد خانواده های تک فرزند بر اساس سن زنان دارای همسر در خانواده و تعداد کل فرزندان زنده محاسبه شد. به طوری که، تک فرزندی «قطعی» به زنان دارای همسر واقع در گروه سنی 40-44 و 45-49 سال دارای یک فرزند و تک فرزندی «احتمالی» به زنان دارای همسر زیر 40 سال دارای یک فرزند اطلاق شد. تحلیل داده های سرشماری نشان می دهد که درصد تک فرزندی قطعی در بین زنان دارای همسر 45-49 ساله از 4/4 درصد در سال 2006 به 5/1 در 2011 و 7/8 درصد در 2016 افزایش یافته است. داده پیمایش های ملی سلامت و جمعیت و پیمایش های باروری تهران نیز روندهای افزایشی مشابهی از تک فرزندی را نشان می دهند؛ اما روند افزایش میزان تک فرزندی در شهر تهران خیلی بیشتر است؛ به طوری که میزان تک فرزندی قطعی در تهران بین 2009 و 2014 بیش از سه برابر (از 3/6 درصد به 11/9 درصد) افزایش یافته است. نتیجه اینکه نه تنها «تک فرزندی احتمالی» بلکه «تک فرزندی قطعی» طی یک دهه گذشته در ایران افزایش یافته است. تشابه روندها و الگوی سنی تک فرزندی محاسبه شده از داده های مستقل در این پژوهش، بیانگر اعتبار و صحت روند فزاینده میزان های تک فرزندی در کشور است.
زبان استعاری و اندیشه ی بوردیویی؛ رویکردی نوین در واکاوی تخیّل جامعه شناختی پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره ها به افراد کمک کنند تا دانش ذهنی را در قالب امور عینی بیان کنند؛ یعنی اغلب مفاهیم انتزاعی از طریق استعاره و تمثیل عینیت می یابند. این مقاله به نقش زبان استعاری در اندیشه بوردیو به عنوان موضوعی جدید می پردازد. با مطالعه در آثار بوردیو استعاره های عمده ی وی، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و الگوی «روند تشخیص استعاره» استخراج و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند که استعاره های بوردیو به صورت شبکه ای از مفاهیم درهم تنیده است. استعاره اصلی تفکر بوردیو نبرد است سایر استعاره های وی تابعی از این استعاره هستند. او برای تحلیل «زندگی اجتماعی» به مثابه ی «حوزه ی مفهومی مقصد» از چندین «حوزه ی مفهومی مبدأ» از قبیل میدان، عادت واره، سرمایه، بازی و... استفاده کرده است. بوردیو از استعارات اقتصادی در تحلیل های اجتماعی خویش بهره برده است و قائل به «این همانی» بازار اقتصادی و بازار زبانی است. در بعضی آثار خود از استعاره های بدن مندی نظیر عادت واره استفاده نموده است. همچنین استعاره های جسمانی از طریق نظم نمادین و جدا ساختن سویه های متضاد شکل یافته اند. او تلاش کرد تا جهان اجتماعی نامحسوس و انتزاعی را با استعاره های مکانی، زمانی، اقتصادی، بدنی و امثال آن تجسم سازی یا عینیت بخشی کند.
اقتدار پزشکی، از خشونت تا دگرفهمی؛ مطالعه ای قوم نگارانه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه درمانی بین پزشک و بیمار رابطه ای نابرابر است. بیمار در وضعیتی اضطراری ناگزیر از انجام توافقی با پزشک است که پذیرش طرح درمان و انجام آن و پرداخت هزینه ها را در برمی گیرد و پزشک برخلاف بیمار اضطراری برای پذیرش شرایط توافق ندارد. این موقعیت نابرابر ممکن است به اقتدار پزشک منتهی شود، به این معنا که پزشک با قرار گرفتن در موقعیتی برتر خواست و اراده بیمار را تابع خواست خود کند. یافته های این تحقیق که در سنت مردم نگاری انتقادی و بر اساس مصاحبه های نیمه ساخت یافته با عده ای از بیماران و پزشکان در شهر تهران انجام شده است نشان می دهند که در حوزه عمل درمانی پنج شکل اصلی اقتدار پزشکی را می توان به ترتیب زیر برشمرد: اقتدار فردی پزشکان که امتداد اقتدار آن ها در حوزه هایی غیر از حوزه عمل پزشکی است. اقتدار قهری که با نفی بدن زیسته و سوژگی بیمار پدیدار می شود. اقتدارگرایی پزشکی که با تحت سلطه گرفتن بیمار به کمک ترفندهای روانی امکان پذیر است. اقتدار حقوقی پزشکی که با تکیه بر پروتکل های درمانی و تأکید بر حقوق مدنی افراد به دست می آید و در نهایت اقتدار دگرفهم پزشکی که از تجربه شخصی پزشک و توان وی برای پرورش دادن رابطه ای شخصی با بیمار برمی خیزد.
پدیدارشناسی تجربه زیارت؛ مطالعه ای در حرم امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجربه زیارت زائران امام رضا (ع) از طریق یک مطالعه پدیدارشناختی انجام شده است. بر این اساس، از روش مصاحبه و همچنین مشاهده مشارکتی استفاده شده است. برای نمونه گیری کیفی از استراتژی نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. 28 مصاحبه با مشارکت کنندگان انجام شد که در این میان یک توازن نسبی بر حسب جنس و بین زائران و مجاوران برقرار شده است. برای چارچوب مفهومی مطالعه از نظریه ویلیام جیمز در تعریف تجربه دینی و تلفیقی از نظریه ها و مدل های بومی سنجش دین داری در تعریف مفهوم اصلی تجربه زیارت بر اساس شامل سه بعد اندیشه ها (ذهنیات)، کنش ها (اعمال) و احساسات و عواطف استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده تنوعی از تجربه های دینی در هر سه بعد از ابعاد تجربه دینی بوده است. درعین حال، بین تجربه های دینی زائران و مجاوران در شاخص هایی همچون باور به اشیاء مقدس و الگوی گذران وقت در حرم تفاوت وجود داشته است؛ اما در سایر عناصر و مؤلفه های تجربه زیارتی، تنوع های موجود بین هریک از دو گروه زائران و مجاوران مشابه با هم بوده است.