۱.
مخاطب واژه ای به جامانده از اعصار منتهی به ارتباطات شفاهی است که حتی می توان اثری از آن را در نوشته های ارتباطی 2300 سال پیش ارسطو نیز دید.آنان گروه هایی از مردم بودند که به عنوان مخاطب «خطابی» برای شنیدن یک سخنرانی، گفتار یا بحث در یک جا جمع می شدند. بعدها و پس از اختراع رسانه ها، انسان های آن سوی رسانه ها - از جمله کتاب های چاپی مقدس - نیز با اصطلاح «مخاطب» شناخته شدند. مقاله حاضر متمرکز بر گونه دیگری از مخاطبان است که می توان آنان را " مخاطبان در متن" نامید.
در مطالعه حاضر، مخاطبان در متن قرآن، انجیل و تورات به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم شده و سپسً تلاش برای دستیابی به پاسخ این سؤال آغاز شده که مخاطبان اصلی و فرعی گزاره های هنجاری ( حاوی بایدها و نبایدها) در هر یک از سه کتاب مقدس چه کسانی هستند و چه مشابهت ها و تفاوت هایی میان آن ها وجود دارد؟
نتایج جستجوی سوالات مذکور که به روش تحلیل محتوای مختلط کمّی - کیفی انجام شد، نشان دهنده برخی مشابهت ها و تفاوت هاست که جزئیات آن در مقاله آمده است. اما به گونه ای فشرده می توان گفت که 95 درصد مخاطبان در متن قرآن را سه دسته، به ترتیب، پیامبر، عامه مردم و افراد و گروه های خاص مثبت تشکیل می دهند. 93 درصد مخاطبان تورات، دو دسته، پیامبر و یهودیان هستند و 92 درصد مخاطبان انجیل؛چهار دسته مسیحیان، افراد و گروه های خاص خنثی، حواریون و کاهنان و عامه مردم هستند.
در انتها، مخاطبان شش دسته مضامین هنجاری، شامل " ما و خداوند " ، " ما و کنش های متقابل اجتماعی " ، " ما و خصلت ها و اعمال شخصی " ، " وظیفه ها و منش ها برای تبلیغ و ارشاد " ، " ما و کتاب ها، مکان ها و زمان های مقدس " و " ما و انسان های مقدس " در سه کتاب مقایسه شده است.
۲.
هدف نوشتار حاضر بررسی چگونگی فرایند بسیج گروه های متفاوت مدعی قدرت در انقلاب مشروطه است. نو آوری پژوهش آنست که با وجود مقاله ها و کتاب های بسیار درباره انقلاب مشروطه، تا به حال اثری به بررسی چگونگی فرآیند بسیج در مشروطه با استفاده از نظریه ای خاص نپرداخته است. رهیافت کلی این مقاله جامعه شناسی تاریخی و چارجوب نظری این مقاله، مدل بسیج چارلز تیلی است. روش پژوهش، تحلیل اسناد تاریخی شامل کتابها و مقاله ها و همچنین روش، قیاسی است. بدین معنا که با استفاده از مدل بسیج چارلز تیلی عناصر درون و برون سازمانیِ گروه هایِ موثر بر کنش جمعی انقلابی در دوره مشروطه، با استفاده از اسناد تاریخی شناسایی و چگونگی بسیج گروه ها و سازمان های انقلابی مشروطه خواه بررسی می شود. بدین منظور و بر اساسِ مفاهیم سازنده مدل تیلی، منافع گروه های چالشگر انقلابی، سازمان های انقلابی، چگونگی فرایند بسیج منابعِ تحتِ اختیار آن ها، وضعیت سرکوب - تهدید، فرصت - تسهیل و کنش جمعی مشروطه خواهان بررسی شده است. دوره زمانی مورد مطالعه از به چوب بستن تجار قند به عنوان آغاز انقلاب و تا صدور فرمان مشروطیت به عنوان پیروزی انقلاب می باشد.
۳.
مقاله حاضر برگرفته از پژوهشی دانشگاهی با عنوان «بازنمایی مفهوم شهروندی در مطبوعات ایران» است که با هدف بررسی چگونگی تفاوت در نحوه بازنمایی مفهوم شهروندی در روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا انجام شده است.
در این مقاله به دلیل پر رنگ بودن وجوه کیفی مفهوم شهروندی از تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. به این منظور سی سرمقاله از میان سرمقاله های شش روزنامه پرتیراژ متعلق به دو جریان سیاسی عمده کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان انتخاب و تحلیل شدند.
نتایج نشان داد که از دید روزنامه های اصلاح طلب، حقوق سیاسی و مدنیبویژه آزادی بیان و انتخابات آزاد، مهمترین حقوق شهروندان به شمار می روند و از نظر روزنامه های اصولگرا، حقوق اقتصادی شامل رفاه، معیشت و اقتصاد، مهمترین مطالبات شهروندان را تشکیل می دهند؛ با این وصف، گفتمان مسلط شهروندی در ایران، گفتمان حقوق محور لیبرالی است.
همچنین بررسی ها حکایت از آن داشت که سرمقاله ها از گفتمان های سیاسی جاری (اصولگرایی و اصلاحات) به شدت تاثیر پذیرفته اند. به این معنا که تبیین حقوق شهروندی بیش از آنکه هدف غایی سرمقاله باشد، عرصه ای برای رویارویی و مبارزه طلبی گفتمان های سیاسی رقیب است.
۴.
نیل اسملسر به عنوان نظریه پرداز مهم رفتار های جمعی، مدعی است که عوامل تعیین کننده رفتار جمعی بایستی در الگویی معین و به ترتیب، با هم ترکیب شوند؛ تا رفتار جمعی شکل بگیرد. کما اینکه وقوع مراحل قبلی، تعیین کننده الزامی وقوع مراحل بعدی نیست. فرضیه ما این است که ترتیب الگوی مورد نظر وی در مورد قیام پانزده خرداد با توجه به نقش پررنگ امام (ره)، مستلزم تأمّلاتی است: چرا که شکل گیری این قیام آنقدر مدیون رهبری اش می باشد که می توان مدعی شد بدون آن، مرحله دوم تئوری- فشار های ساختاری- شکل نمی گرفت. این در حالی است که اسملسر تا حدودی در مرحله سوم و نهایتاً در مرحله پنجم تئوری خویش، نقش رهبران را می پذیرد. با توجه به نقشی که وی برای رهبری جنبش های اجتماعی در نظر می گیرد، آیا قیام پانزده خرداد در مرحله اولیه خود- شرایط مساعد ساختاری- عقیم نمی ماند؟ به نظر می رسد امام خمینی (ره)، به عنوان رهبر این جنبش، عامل عمده شکل گیری فشارهای ساختاری در ذهن مردم بود و وجه ممیزه ادعای این مقاله با رهیافت نظری اسملسر در همین نکته است. روش مورد استفاده در این پژوهش کیفی و از نوع پژوهش تاریخی می باشد.
۵.
تحقیق حاضر از نوع کاربردی با رویکرد تحلیلی- تطبیقی است و هدف اصلی آن، بررسی نابرابری های فضایی و تحلیل روند توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی در طی دوره های زمانی 1365 تا 1385 می باشد. در این تحقیق پیرو مطالعات جهانی از 5 شاخص جمعیتی، بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی برای سنجش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان استفاده شد. گستره مکانی تحقیق، کلیه شهرستان های استان آذربایجان غربی با قلمرو اداری- سیاسی طی دوره های زمانی 1365، 1375 و 1385 می باشد. در این تحقیق به منظور آزمون فرضیه ها، از تکنیک های آماری تاکسونومی عددی، ضریب ویلیامسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که:
1- در طی دوره های زمانی 1365 تا 1385 از میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان غربی کاسته شده و بر تعداد شهرستان های محروم این استان افزوده شده است؛
2- توزیع شاخص های زیرساختی توسعه در استان تحت تأثیر مدل مرکز - پیرامون بوده، به طوری که شهرستان ارومیه (مرکز استان) در طی دوره های زمانی مورد مطالعه تحقیق، از برخوردارترین شهرستان های استان شناخت شد ؛
3- عدم توزیع مناسب شاخص های آموزشی و بهداشتی از دلایل اصلی ایجاد نابرابری های فضایی در استان آذربایجان غربی می باشد.
۶.
تأثیرگذاری رسانه های جمعی - نوشتاری، دیداری و شنیداری - در عرصه های گوناگون از جمله افکار عمومی و فرهنگ جامعه تردیدناپذیر است.
بی حد و مرز بودن عرصه فعالیت رسانه ها، آفت هایی را به همراه داشته و آسیب هایی را متوجّه افراد و جامعه می نماید. محدودیت بیش از حد رسانه ها نیز جریان آزاد و منطقی اطلاعات و اثرگذاری سازنده آن ها را مختل می سازد. پس وضع مقرراتی که هم حقوق عادلانه رسانه ها را تأمین و هم مسئولیت، حدود، تخلف ها و جرایم رسانه ای و مجازات های آن ها را مشخص نماید، ضرورتی انکارناپذیر داشته و در کشور ما و سایر کشورها به آن توجّه شده است و حاصل آن وضع قوانینی متعدّد و تغییرهای پیاپی آن ها بوده که آگاهی از آن ها برای اصحاب رسانه و افراد جامعه سودمند به نظر می رسد.
۷.
ضرورت پژوهش دانش بومی از طریق گردآوری، مستند سازی، کاربرد و حفاظت از آن در مقاله های پرشماری، به قلم نویسندگان ایرانی وغیرایرانی، پیشتر به چاپ رسیده است. (عمادی و عباسی 1378 ب و 1383الف؛ فرهادی، 1378الف؛ Warren et al. 1989, 1995).دلایلی چون آگاهی روزافزون جوامع به لزوم بهره برداری پایدار از منابع، پرهیز از نهاده های شیمیایی در کشت و فرآوری محصولات خوراکی، احیا و تداوم فرهنگی و اجتماعی جوامع روستایی و عشایری و نیز شناسایی و جبران خسارات ناشی از «آلودگی اطلاعاتی»[1] برای بیان این ضرورت جهانی مطرح شده است. حفاظت از تنوع زیستی کره زمین و ذخایر ژنتیکی کشاورزی نیز به عنوان یکی از جدی ترین انگیزه های پژوهش دانش بومی در عصر کنونی مورد توجه قرار گرفته است. (Alcorn, 1995). به واسطه تعامل اجتناب ناپذیرِ جوامع بشری با طبیعت برای بقای خود، تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی (شامل گونه های وحشی و اهلی) همواره نقشی کلیدی در تکامل این جوامع داشته است. اما آنچه در سه دهه اخیر این موضوع را بیشتر مورد توجه تحصیلکردگانِ جوامع، از جمله دانشمندان، سیاستگذاران و سرمایه گذاران، قرار داده عمدتا سه پدیده نوین و مرتبط با هم «کنوانسیون تنوع زیستی»،[2] توسعه فناوری زیستی[3] و گسترش مطالعات گیاه شناسی بومی[4] است. بررسی این سه پدیده معاصر هدف این مقاله است تا ضمن تایید ضرورت ادامه مطالعات گیاه شناسی بومی در ایران، بر هوشیاریِ پژوهشگران، دانشگاهیان و مؤسسات تحقیقاتی کشور در چگونگی انجام پژوهش، ارائه یافته ها و کاربرد آن در توسعه محلی و ملی تاکید کند. در این نوشته مثال هایی از بهره برداری شرکت های تجاری از گیاه شناسی بومی آورده شده که حاکی از پیامدهای نامطلوبی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و زیست محیطی در خاستگاه های دانش بومی جهان است. تلاش این شرکت ها برای بهره برداری انحصاری از دانش بومی و ذخایر زیستی جوامع کهن به حدی از بی عدالتی رسیده که از آن با اصطلاحاتی چون «سرقت زیستی»[5] و «استعمار زیستی»[6] نام می برند. برای مقابله با این پدیده، کارشناسان و مسئولان کشورهای در حال توسعه راهکارهایی پیشنهاد کرده و به اجرا گذاشته اند. (Twarog and Kapoor, 2004) دو نمونه از این تلاش ها در این مقاله توصیف شده است. ارزشیابی این تجارب نشان می دهد که رویکرد «مشارکتی/عملی» در پژوهش دانش بومی، در مقایسه با رویکرد «استخراجی»، بهتر قادر است که ضمن پژوهش و احیای دانش بومی به آگاهی عمومی در مورد جایگاه راهبردی این حوزه تحقیقاتی در حفظ سلامت جامعه، پایداری محیط زیست، استقلال سیاسی و ثبات اقتصادی کشور بیفزاید و مقاومت محلی و ملی ما در برابر سرقت زیستی را سامان بخشد. در انتهای مقاله پیشنهادهایی برای آماده سازی دانشجویان رشته انسان شناسی برای شرکت در طرح های پژوهشی مشارکتی/عملی به منظور احیا و کاربرد دانش بومی آمده است.