پژوهش حاضر یک بررسی تطبیقی در مورد توسعه موزون در مجموعه کشورهای آسیای جنوب شرقی است. در این تحقیق، نقش چهار متغیرِ اساسی و وابسته به سطح کلان، در چهار حوزه گوناگون جامعه، بر توسعه موزون کشورهای یاد شده بررسی شده است. برای این منظور از روش تطبیقی فازی استفاده شده است ؛ و مسیرهای ایجابی و سلبیِ دست یابی به توسعه موزون مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که، مطابق تئوری های موجود، ترکیب علّی از چهار متغیر آزادی اقتصادی، ناکارآمدی دولت، ناهمگونی فرهنگی، و جمعیت با اخلاق روند توسعه این کشورها را به وجود آورده اند. مطابق یافته های تحقیق، در میان کشورهای آسیای جنوب شرقی، و کشورهای قابل مقایسه با آن ها، آزادی اقتصادی به تنهایی به توسعه موزون منتهی نشده، بلکه شرایط ویژه ای را می طلبد تا روند توسعه به توسعه ای موزون نزدیک گردد. یافته های تحقیق، مؤید آن است که دولت کارآمد و اقدامات آن در روند توسعه، به تنهایی نقش کافی ایفا می کند. اما اگر دولت از توانایی و کارآمدی بالایی برخوردار نباشد، ترکیب های علّیِ گوناگونی از متغیرهای دیگر همچون ناهمگونی فرهنگی، آزادی اقتصادی، و بویژه جمعیت با اخلاق و منظم می تواند به توسعه موزون منجر گردد. در میان متغیرهای نام برده، نقش اخلاق در بیشتر مسیرهای موجود بسیار کلیدی و شرط لازم برای وقوع توسعه موزون می باشد.
این تحقیق، به سنجش سطح دینداری و سنخ شناسی انواع دینداری دانشجویان، می پردازد. برای سنجش سطح دینداری از مدل و سنجه گلاک و استارک استفاده شد و برای سنجش نوع دینداری از ترکیب نظریات انواع دینداری، بهره بردیم و در نهایت هفت نوع دینداری (عامیانه، شریعتمدارانه، رسمی حکومتی، متجددانه، سکولار، لائیک و ترکیبی) مناسب جامعه آماری، برگزیده شد. از تحلیل های پیتر برگر برای دو فرضیه توصیفی تحقیق، استفاده گردید. نظریه هایی که از آنها متغیر های مستقل این تحقیق استخراج شدند، عبارتند از: نظریه مدرن شدن و سکولارشدن برگر؛ نظریه پایگاه اجتماعی اقتصادی واخ؛ نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام؛ نظریه زیست جهان اجتماعی برگر؛ و نظریه کاشت گربنر. در این تحقیق، از روش پیمایش استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دانشگاه های شهر قم می باشند که در سال تحصیلی 90-1389در دانشگاه های استان قم (43718 نفر) مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 354 نفر بوده و از روش نمونه گیری سهمیه ای استفاده شده است. این تحقیق با دو فرضیه توصیفی آغاز می شود: «بطور کل، سطح دینداری دانشجویان بالا است» و «در بین دانشجویان، انواع متکثری از دینداری دیده می شود». متغیرهای مستقل تحقیق عبارتند از: میزان تحصیلات، پایگاه اجتماعی اقتصادی، میزان سرمایه اجتماعی، خاستگاه جغرافیایی، طلبه بودن و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی. براساس یافته های تحقیق، رابطه متغیرهای «میزان سرمایه اجتماعی» و «میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی» با سطح و نوع دینداری تأیید شدند و رابطه متغیرهای «پایگاه اجتماعی اقتصادی» و «طلبه بودن» با سطح و نوع دینداری بطور کل، تأیید نگردیدند. اما متغیرهای «میزان تحصیلات» و «خاستگاه جغرافیایی» در سطح دینداری تأیید شدند ولی در نوع دینداری تأیید نگردیدند.
سواد رسانه ای، سواد جدید در قرن بیست و یکم است که توانایی در زمینه های دسترسی، تحلیل، ارزیابی، برقراری ارتباط با پیام های رسانه ای در اشکال گوناگون و تفکر انتقادی را شامل می شود. پرسش های اساسی در این تحقیق بررسی میزان سواد رسانه ای دانش آموزان مقطع دبیرستان و ارتباط آن با جنسیت، رشته های تحصیلی و پایگاه اقتصادی– اجتماعی این افراد است. این تحقیق به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و انتخاب یک نمونه 400 نفری با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در دبیرستان های شهر کرمان انجام شده داده های تحقیق در قالب دو پرسش و پنج فرضیه ارائه شده است. یافته های تحقیق نشان داد که سطح سواد رسانه ای دانش آموزان پسر از دانش آموزان دختر در دبیرستان های این شهر بالاتر است. همچنین بین میزان سواد رسانه ای و متغیرهای جنسیت، رشته تحصیلی و پایگاه اقتصادی – اجتماعی رابطه معنادار، برقرار است. این مطالعه همچنین نشان داد که به طورکلی سواد رسانه ای دانش آموزان سال چهارم متوسطه به عنوان خروجی های انسانی آموزش وپرورش، درسطح متوسط قرار دارد.
مطالعه اثرات فرهنگ بر زندگی هدفمند به منزله یکی از عوامل مهم سلامت روان شناختی افراد، و همچنین عامل مؤثر بر شکل گیری هدف ها و اولویت بندی آن، یک موضوع چالشی و مهیج برای پژوهشگران است. هدف این پژوهش، مطالعه نقش فرهنگ در اولویت بندی اهداف و آرزوهای دانشجویان ایرانی و آمریکایی بود. این پژوهش به روش توصیفی طراحی و اجرا شد. نمونه شامل 216 نفر دانشجوی ایرانی و 164 نفر دانشجویان آمریکا بودند. پرسشنامه اهداف و آرزوها توسط دانشجویان تکمیل شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) از روش های آمار استنباطی (تحلیل واریانس چند متغیری) استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که اولویت اول تا سوم برای تمام دانشجویان آمریکایی به ترتیب وابستگی، پذیرش خود و سلامتی و برای تمام دانشجویان ایرانی به ترتیب پذیرش خود، سلامتی و موفقیت مالی بود. در مقایسه بین جنسیت ها، اولویت اول تا سوم دانشجویان دختر آمریکایی به صورت وابستگی، پذیرش خود و کمک به اجتماع و دانشجویان ایرانی به صورت پذیرش خود، سلامتی و کمک به اجتماع بود. همچنین اولویت اول تا سوم دانشجویان پسر آمریکایی به صورت وابستگی، پذیرش خود و سلامتی و برای دانشجویان ایرانی به صورت پذیرش خود، موفقیت مالی و سلامتی بود. نتایج آزمون چند متغییره نشان داد که در خرده هدف های معنویت، سلامتی، وابستگی، همنوایی، محبوبیت، تصویر بدنی و موفقیت مالی بین دانشجویان ایرانی و آمریکایی تفاوت معناداری وجود دارد
تحقیقات اندکی پیرامون یاریگری های مردمی و دولتی در دوران جنگ و پس از آن انجام شده است. زنان جنگ زده ساکن در شهرک شهید بهشتی مشهد، به عنوان یکی از مهمترین گروه های درگیر پدیده جنگ تحمیلی و پس از آن، از مهمترین راویان آن، در نگارش تاریخ جنگ مطلقاً دچار بی مهری شده اند. با عطف به وجود چنین خلأ مهمی، این مقاله که بخشی از نتایج به دست آمده از پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد بوده و براساس روایت های زنان یاد شده و از خلال مصاحبه های روایی به دست آمده، برخی از مضامین یاریگری های مردمی و دولتی در زمان جنگ و پس از آن را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جمع آوری و طبقه بندی نموده است. محتوای موجود در نهایت در پنج مقوله «یاریگری های دولتی به جنگ زدگان»، «یاریگری های مردمی به جنگ زدگان»، «یاریگری های جنگ زدگان به یکدیگر»، «یاریگری های جنگ زدگان به هم میهنان و دولت» و «یاریگری های مردمی به هم میهنان و دولت» قرار گرفت. مهمترین تفسیر و توضیح این سنخ بندی تشکل یافته اشاره به حضور ارزش های مثبت پیرامون یاریگری نهفته در پتانسیل فرهنگی ایرانیان داشته که در نتیجه آن امکان وقوع سریع کنش های یاریگرانه را نسبت به این پدیده شوم هموار ساخته و از سوی دیگر، نقش سرمایه های اجتماعی جنگ زدگان و بویژه سرمایه اجتماعی خانواده و نهاد خویشاوندی در شکل گیری و تداوم کنش های یاریگری، کاملاً مشهود، همه جانبه و مستمر بوده است
مقاله پیش رو درباره یکی از ابعاد فرقه گرایی جدید در ایران است. توجه ویژه این نوشتار به معنویت گرایی جدید است. به لحاظ نظری بر نظریه «انفسی شدن» چارلز تیلور، متفکر کانادایی تکیه دارد. با استفاده از نظریه مزبور و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله به تحلیل نشانه های معنویت گرایی جدید پرداخته و داده ها از دو روش بررسی منابع و اسناد موجود و مصاحبه عمیق با حاملان ایرانی این گفتمان جمع آوری شد. بررسی منابع موجود نشان داد که نظام معنایی "معنویت گرایی" به مثابه گفتمان بر اساس مضامین و نشانه هایی مانند محوریت خود و سفر از زندگی بر اساس انتظارات بیرونی به یک زندگی اصیل درونی، فردگرایی، نگرش کل نگرانه، التقاط و استفاده از روانشاسی و فرد گرایی استوار است. نتیجه بررسی های تجربی، ثابت کرد که پیدایش گفتمان معنویت گرایی جدید، نشان از تعارض های درونی و ابهامی است که در حوزه معانی گفتمان دینی وجود دارد. این مسئله فرصت بالندگی و موقعیت مسلط گفتمان دینی را با چالش مواجه کرده، زمینه را برای پیدایش گفتمان معنویت گرایی در ایران فراهم نمود. بررسی ها نشان می دهد این گفتمان مرحله پیدایش و قرار یابی را در ایران طی می کند و هنوز به شفافیت معنایی دست نیافته است و با موانعی جدی برای تبدیل شدن به یک گفتمان هژمونیک مواجه است.
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین ابعاد اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی در میان شهروندان یزدی صورت گرفته است. بدین منظور برای جمع آوری اطلاعات روش پیمایش به کار رفته است. پرسشنامه این تحقیق از اعتبار و پایایی برخوردار بوده و جامعه نمونه آن از 316 نفر از شهروندان یزدی تشکیل شده است که به صورت خوشه ای انتخاب شده اند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد بین فردی و تعمیم یافته اعتماد اجتماعی در جامعه مورد مطالعه مطلوب نیست و مشارکت اجتماعی نیز در بُعد عینی نامطلوب است ولی در بُعد ذهنی شرایط بهتری دارد. همچنین ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که ابعاد بین فردی و تعمیم یافته اعتماد با ابعاد ذهنی و عینی مشارکت اجتماعی رابطه معناداری دارند.