یکی از موضوعات اساسی در جامعه شناسی سیاسی هر جامعه ای، ماهیت دولت در آن جامعه است. دولت ها ماهیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گوناگون دارند. در این نوشتار تأثیر موقعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی بر تحول روابط دولت – ملت در عصر پهلوی اول بررسی می شود. هدف از این بررسی آن است که از اقدامات ایجابی دولت پهلوی در قبال این موقعیت پیرامونی سراغ گیرد و از ماهیت و ویژگی های آنها سخن بگوید. اولین فرض نگارندگان در این نوشتار آن است که نوسازی اقتصادی دولت پهلوی در راستای ایجاد هماهنگی اقتصاد کشور با نیازهای نظام سرمایه داری جهانی صورت پذیرفت. دومین فرض نیز تأکید را بر گسترش نظامی گری و نظارت بر همه عرصه های جامعه از سوی دولت رضاشاه می گذارد. در مجموع این نوشتار تحول روابط دولت – ملت در دوره پهلوی اول را واکنشی به موقعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی می داند. این پژوهش با رویکرد جامعه شناسی تاریخی و به روش اسنادی انجام گرفته است. نتایج نشان داد که هر دو اقدام دولت پهلوی اول یعنی نوسازی اقتصادی و گسترش نظارت بر همه عرصه های حیات جمعی جامعه با وضعیت پیرامونیِ ایران در نظام جهانی مرتبط بوده است.