۱.
توسعه سیاسی پدیده ای است که نمی توان تأثیرش را بر حیات اجتماعی - سیاسی جهان امروز، به ویژه در جوامع در حال توسعه، انکار کرد. در فرایند تحقق توسعه سیاسی عوامل گوناگونی ایفای نقش می کنند که در میان آن ها، دولت به عنوان بزرگ ترین و مهم ترین نهاد سیاسی جامعه نقش با اهمیتی بر عهده دارد. سامان این مقاله نیز بر همین امر استوار است؛ یعنی به دنبال مطالعه نسبت میان دولت و توسعه سیاسی است. برای دستیابی به این هدف، از روش مقایسه ای مبتنی بر مطالعه اسنادی استفاده شده که در آن دو دوره گوناگون ولی پی درپی تاریخ معاصر ایران (1376-1368) و (1384-1376) مورد بررسی قرار گرفته است، یعنی دوران شانزده ساله ای که در طی آن دو الگوی نسبتاً متفاوت از مدیریت سیاسی، زمام اجرایی و امر سیاست گذاری دولت را در دست داشتند. مقایسه یافته ها دلالت بر این دارد که تحقق توسعه سیاسی وابستگی زیادی به نوع رویکرد و سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت دارد. افزون بر این، میزان تحکیم و یا تضعیف توسعه سیاسی بستگی به نوع رابطه ای دارد که دولت با جامعه مدنی برقرار می کند. در واقع، ساز و کار موجود در این شبکه تعاملی، تعیین کننده چرایی تفاوت در چند و چون و سمت و سوی توسعه سیاسی است.
۲.
هدف این پژوهش شناخت ابعاد، اولویت ها و تاکیدهای توسعه اجتماعی در شعارهای تبلیغاتی نامزدهای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهر خرم آباد می باشد، که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و رویکردهای عرفی و تلخیصی به صورت مشترک انجام گرفته است و مبنای تعیین مضامین و مقوله های پژوهش نیز مطالعه اکتشافی متن تبلیغاتی کاندیداها و مباحث نظری در حوزه توسعه، تبلیغات و سیاست های اجتماعی می باشد. در تحلیل کیفی محتوای حاضر از ضریب کاپای کوهن برای برآورد توافق بین کدگزاران استفاده شده است. ضریب کاپا محاسبه شده در حدود 7/0 به دست آمد؛ که حاکی از پایایی قابل قبول و توافق بین کدگزاران است. جامعه آماری، اقلام تبلیغاتی (تراکت، پوستر، کارت، بروشور) تمام 28 شرکت کننده نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهر خرم آباد می باشد. باتوجه به حجم کم جامعه آماری اقلام تبلیغاتی تمام کاندیداهای شرکت کننده در انتخابات به صورت تمام شمار انتخاب شده اند. یافته ها نشان می دهد که 85.7 درصد از کاندیداها اقدام به ارائه شعارهای تبلیغاتی نموده اند؛ از میان آنهایی که شعار تبلیغاتی داشته اند؛ گفتمان «رفاهی خدماتی» و «تولیدی (صنعت و معدن)» در شعارهای تبلیغاتی شان غالب می باشد و محتوای اهداف و شعارهای شان به رویکردهای توسعه ای «نیازهای اساسی» و «رویکرد مهندسی و تولیدی» نزدیکی بیشتری داشت. به طوری که فضای کلی شعارها از رویکردهای توسعه انسانی، توسعه بوم آورد و بویژه توسعه پایدار، نیز فاصله دارد؛ در نهایت می توان گفت کاندیداها، گروه های محروم و طبقات پایین تر اجتماعی را مخاطب خود قرار داده اند، که فراوانی بیشتر شعارهای رفاهی- خدماتی و تولیدی و همچنین کم توجهی به شعارهای فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی گویای این امر است و نشان دهنده این واقعیت است که محتوای شعارها منطبق بر توسعه همه جانبه و متوازن نبوده است.
۳.
در این مقاله 10 مستند اجتماعی پس از انقلاب اسلامی ایران با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. هدف از این تحلیل فهمیدن دو مطلب است: اول بررسی این نکته که مسائل و آسیب های اجتماعی کودکان و نوجوانان در مستندهای اجتماعی پس از انقلاب چگونه بازنمایی شده اند، دوم این که در فیلم های مورد بررسی از بین چهار نهاد خانواده، دولت، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی کدام یک بیشتر به عنوان مقصر اصلی در پیدایش آسیب های اجتماعی کودکان و نوجوانان شناخته شده اند؟ چارچوب نظری مقاله متأثر از تقسیم بندی جان هاگان در مورد مسائل اجتماعی است، فیلم ها با سه رویکرد کارکردگرایی، تضاد و کنش متقابل نمادین با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفته اند.
نتایج تحقیق بدین گونه بود که مستندهای اجتماعی ساخته شده در سال های اولیه انقلاب به دلیل باز بودن فضای سیاسی و اجتماعی کشور با استفاده از رویکرد تضاد به بازنمایی آسیب های اجتماعی پرداخته اند، یعنی بیش از هر چیز تضاد طبقاتی موجود در جامعه به عنوان عامل پیدایش مسائل اجتماعی کودکان و نوجوانان مطرح شده است. با گذشت زمان یعنی در دهه هفتاد و هشتاد شاهد تغییر رویکرد مستند سازان هستیم و فیلم ها با رویکرد کارکردگرایی و در مواردی کنش متقابل نمادین به بررسی آسیب های اجتماعی پرداخته اند، یعنی مواردی همچون فقر اقتصادی، عدم کنترل و نظارت خانواده ها، همنشینی با دوستان و غیره به عنوان عوامل مؤثر در پیدایش آسیب های اجتماعی مطرح می شوند. همچنین خانواده بیش از هر نهاد دیگری در فیلم های مورد بررسی به عنوان عامل اصلی پیدایش آسیب های اجتماعی معرفی شده است.
۴.
با توجه به اهمیت روزافزون رسانه در دنیای جدید از یک طرف و اهمیت زنان به عنوان بخش مهمی از مخاطبان رسانه از طرف دیگر، در این پژوهش تلاش شده است نحوه پیام رسانی و تاثیرگذاری مجلات غیرتخصصی و عمومی منتشر شده برای زنان در زمینه رشد مصرف گرایی، مورد بررسی قرارگیرد. از این رو، 11 مجله غیرتخصصی که مخاطب اصلی آنها، زنان می باشند به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شدند. سئوال اصلی این پژوهش چنین است: آیا در محتوای مجلات زنان مورد بررسی، روند "ناپدید شدن مبادله نمادین " را می توان دید؟ فرضیه این پژوهش با استفاده از چارچوب نظری بودریار طراحی شده و بر ابعاد "ناپدید شدن مبادله نمادین " که شامل حاد واقعی، توهم کارکرد، تسلط مبادله نشانه ای و تسلط مبادله اقتصادی است، متمرکز می باشد. یافته هانشان می دهد که روند " ناپدید شدن مبادله نمادین " در مجلات زنان مورد بررسی، بر اساس ابعاد یاد شده و مولفه ها و شاخص های تعیین شده به صورت غالب و فراگیر وجود دارد. همچنین با توجه به شاخص های موجود در این پژوهش، رشد مصرف گرایی در میان زنان، منجر به خردگریزی پیچیده ای گردیده که زمینه ساز بروز آسیب های جدی برای آنان شده است.
۵.
این مقاله ، بر اساس نتایج تحلیل محتوای مطالب مطبوعات محلی استان خوزستان تدوین شده است. هدف اصلی پژوهش، بررسی مطبوعات محلی استان خوزستان از نظررعایت اصول روزنامه نگاری حرفه ای و معیارهای روزنامه نگاری توسعه در دوره زمانی فروردین تا اسفند 1389 است.
در مجموع این پژوهش نشان می دهد که مطبوعات محلی استان خوزستان از هر دوجنبه روزنامه نگاری توسعه و روزنامه نگاری حرفه ای، کارکرد مورد انتظار را نداشته اند، گرچه استفاده بیش از حد از اخبار و مطالب خبرگزاری ها و سایرمنابع غیراختصاصی، داوری در این زمینه را با دشواری روبرو کرده است.
۶.
اعتماد مهم ترین مولفه نظم اجتماعی و یکی از ارکان سرمایه اجتماعی محسوب می شود. اعتماد همچنین یکی از جنبه های مهم روابط انسانی و زمینه ساز همکاری میان اعضای جامعه است. مفهوم اعتماد اجتماعی از مفاهیم کلیدی جامعه شناسی بوده و از شاخص های مهم در جامعه تلقی می شود که کاهش آن می تواند زمینه را برای رشد نا بسامانی ها و بی نظمی ها و رشد جرائم و انحرافات در جامعه فراهم سازد. اعتماد یکی از عناصر جامعه مدنی است و می تواند به عنوان عاملی در جهت تعامل بین افراد جامعه و ارکان دولت تلقی گردد.
این پژوهش با ارائه یک مطالعه موردی از دبیران متوسطه شهر خرم آباد به تبیین جامعه شناختی میزان اعتماد اجتماعی آنان می پردازد. داده های مورد استفاده در تحقیق بر گرفته از پیمایشی است که در نمونه ایی به تعداد 310 نفر از دبیران متوسطه شهر خرم آباد به اجرا در آمده است. در این پژوهش برای طرح الگوی نظری از نظریات گیدنز، دورکیم، پاتنام، زتومکا، کلمن، وبر، ایوانز، و چلبی استفاده شده است.
یافته های پژوهش نشان داد که میزان اعتماد اجتماعی 2/4 درصد از پاسخگویان کم، 89/0درصد متوسط و 8/6 درصد زیاد می باشد. همچنین بیشترین میزان اعتماد مربوط به اعتماد بین شخصی و کمترین میزان به اعتماد نهادی مربوط می شود. متغیر های میزان دینداری، انسجام هنجاری و مشارکت اجتماعی تاثیر معنی داری بر میزان اعتماد اجتماعی داشتند. با استفاده از وارایانس رگرسیون خطی چند متغیره، متغیر های مستقل مزبور، می توان 9/27 درصد از واریانس میزان اعتماد اجتماعی را توضیح داد.
۷.
امروز زنان بسیاری در مشاغل تخصصی مشغول به کارند. دسترسی به تحصیلات دانشگاهی و شغل ضمن فراهم آوردن فرصت فعالیت های تخصصی، می تواند موجب تاخیر در زمان ازدواج و ایفای نقش های سنتی زنان به مثابه مادر و همسر شود. این واقعیت دختران را در وضعیت هویتی ویژه ای قرار می دهد. سوال اینجاست دختر ایرانی شاغل و تحصیل کرده هویت خود را چگونه تعریف می کند؟ در این پژوهش سعی شده است تاثیرات عوامل ساختاری از جمله سه عامل تحصیلات عالی، اشتغال و ازدواج ( عدم ازدواج یا به تاخیر افتادن سن ازدواج دختران ) بر هویت اجتماعی زنان مورد مطالعه قرار گیرد. چارچوب نظری این تحقیق برگرفته از آرای ریچاردجنکینز و آنتونی گیدنز، و تا حدودی نظریه نمایشی گافمن، است. برای پاسخ به پرسش آغازین از روش ترکیبی استفاده شد. با توجه به یافته های این پژوهش دختر تحصیل کرده بالاتر از 35 سال در عرصه عمل میان زندگی خصوصی و زندگی عمومی شکافی از تنش و تناقض می بیند. کسب استقلال و حفظ آن، انگیزه و هدفی بسیار مهم در کنش های اجتماعی آنان در داخل و خارج از خانه است. اما بیشتر آنان نتوانسته اند بین هویت حرفه ای و هویت جنسیتی خود یکی را برگزینند بلکه با وجود تضادهای موجود بین این دو هویت، آنان کماکان در تلاشند تا هر دو را در زندگی خود به طور هم زمان به دست آورند.