۱.
کلید واژه ها:
روزنامه نگارى نظریه هاى مطبوعات معیارها و اصول اخلاق حرفه اى شیوه هاى روزنامه نگارى
" این تحقیق کوششى در تبیین معیارهاى روزنامه نگارى مطلوب در ایران از دیدگاه استادان دانشگاه و روزنامه نگاران به منظور ارائه یک الگوى مناسب براى فعالیت هاى روزنامه نگارى است. آگاهى از این دیدگاه ها مى تواند به شناخت معیارهاى روزنامه نگارى مطلوب کمک کند. بدین لحاظ ضمن مرورى بر نظریه هاى مطبوعات، معیارها و اصول اخلاق حرفه اى و شیوه هاى روزنامه نگارى کوشش شد ویژگى هاى هر یک برشمرده شود با توجه به این مباحث، سوالها (گویه هاى) تحقیق، براى استفاده از روش Q تدوین گردد.
روزنامه نگارى در شرایطى مى تواند فعالیت مطلوب حرفه اى داشته باشد که شرایط وفضاى مناسب سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى براى آن فراهم باشد تا با استفاده از تکنیکها و اصول روزنامه نگارى و آگاهى از معیارها و اصول اخلاقى بتواند وظایف و مسئولیت اجتماعى خویش را در برابر جامعه ایفا کند.
یافته هاى این پژوهش نشان مى دهد که الگوى روزنامه نگارى مطلوب را مى توان از چهار جنبه مورد توجه قرار داد: اصول و معیارهاى حرفه اى، اصول روزنامه نگارى، مطبوعات و حکومت، مطبوعات و جامعه.
"
۲.
کلید واژه ها:
تبلیغات تجارى تبلیغات تلویزیونى الگوهاى مصرف و تبلیغات سبک زندگى و مصرف گرایى تکنیک هاى تبلیغاتى الگوها و ارزش هاى اجتماعى
" این مقاله گزیده اى از یک پژوهش دانشگاهى است که به بررسى مولفه هاى سبک زندگى در تبلیغات تجارى تلویزیون ایران مى پردازد. در این تحقیق دو هدف عمده دنبال شده است که شامل ارائه تصویرى کمى از ویژگى هاى مختلف تبلیغات تجارى و همچنین شناسایى سبک هاى زندگى مورد توجه در تبلیغات مذکور است.
براى این منظور از میان 8759 مورد آگهى که در طول سال هاى 1377 تا 1379 از رسانه تلویزیون پخش شده است تعداد 370 آگهى به روش مورد استفاده در این تحقیق تحلیل محتوا (Content Analysis) و تکنیک ثبت و ضبط داده ها از متن تبلیغات از طریق طراحى پرسشنامه معکوس (Inverse Questionnair) بوده است.
نتایج به دست آمده حاکى از آن است که سه گونه سبک زندگى در تبلیغات مطرح شده است: سبک زندگى مبتنى بر نمایش الگوها و ارزش هاى مربوط به طبقات اجتماعى، سبک زندگى مبتنى بر مصرف کالاهاى فرهنگى و اقتصادى (منزلتى) و سبک زندگى مبتنى بر الگوهاى مدرن و سنتى. بررسى نشان مى دهد از میان سبک هاى فوق، بیش تر الگوها و ارزش هاى مربوط به زندگى مدرن و طبقات متوسط و مرفه جامعه در تبلیغات عرضه شده است.
"
۳.
کلید واژه ها:
گفتمان یونسکو گفت وگوى تمدن ها گفت وگو ارتباطات بین الملل
" این مقاله به بررسى تحولات ذهنى و عینى پدید آمده در عرصه گفتارهاى جارى در عرصه بین المللى مى پردازد و مى کوشد که نسبت میان نظم هاى گفتارى را در عرصه هاى فکرى و فرهنگى با ارتباطات نشان دهد. مدعاى اصلى این است که اگر جهان به سوى «گفت و گو» رو آورده و ایده گفت و گوى تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایى این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع دگرگونى هایى در عالم ذهن و عین است.
براى نیل به این مهم سعى شده است که در بعد ذهنى، اندیشه فیلسوفان و متفکران برجسته گفت وگو یعنى گادامر، باختین، هابرماس، و اجتماع گرایانى همچون مک اینتایر و رولز مورد بررسى قرار گیرد و سهم اندیشه هر یک در پیشبرد و توسعه مفهوم گفت و گو نشان داده شود.
در بعد عینى، گفتارهاى تولید شده در سه دهه پایانى سده بیستم در یونسکو با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادى، واکاوى و نشان داده مى شود که در دهه 1970 که دوره اول این پژوهش را تشکیل مى دهد، گفتمان «توسعه و پیشرفت» گفتمان غالب است. توسعه عادلانه و توام با جنبه هاى انسانى گفتمان و محوریت داشتن دولت ـملت ها و واحدهاى ملى در بازى هاى بین المللى از مشخصه هاى دوره اول به شمار مى رود.
در دهه 1980 یا دوره اى که تاریخ نگاران آن را دوره دومین جنگ سرد جهانى نامیده اند، یک چرخش پارادایمى از توسعه به گفت وگو روى مى دهد، که شباهت هاى زیادى با روایت هاى هابرماس از گفت وگو دارد. از جمله ویژگى هاى این دوره مى تون به فاصله گیرى از دوگانه سازى هاى دوران جنگ سرد و گفتمان توسعه، خوش بینى نسبت به ظهور یک جامعه جهانى صلح آمیز و توام با گفت وگو، تکیه بیش تر بر افراد و مردمان در کنار کشورها و دولت ـ ملت ها و تکیه قابل توجه به وجوه فرهنگى توسعه در مقابل رجوه صرفاً اقتصادى نام برد.
بالاخره در دهه 1990 که زوال دوران دوقطبى است، با تکثریافتن بازیگران فرهنگى و رواج الگوهاى جمع گرایانه، گفت وگوى میان ملت ها و فرهنگ هاى متکثر مجال مطرح شدن یافت. در این دوره اگرچه همچنان گفت وگو شاکله ارتباط اجتماعى بوده است اما این گفت وگو از مبانى لیبرالى فاصله گرفته و به مبانى نظرى تازه اى متکى شده است که مى توان آن ها را به نظریه هاى «اجتماع گرایان» نزدیک دید.
مطالعه تحول ساختارهاى گفتمانى در این پژوهش نشان مى دهد که گفتارهاى جارى در عرصه بین الملل طى سه دهه پایانى سده بیستم، با تاثیرپذیرفتن از فن آورى هاى نوین ارتباطى از صورت بندى هاى فردگرایانه به سوى صورت بندى هاى جمع گرایانه و از تکیه بر سطح دولت ـ ملت ها به سوى سطوح فراتر و فروتر از دولت ـملت یعنى نهادهاى مدنى و بین المللى (سطوح تمدنى و فرهنگى) تحول یافته و همین تحول امکان طرح و تقویت نظرى ایده «گفت وگوى تمدن ها» را فراهم کرده است.
"
۴.
کلید واژه ها:
جنسیت میزوژینى حقوق مدنى شهروندى تساوى
" تاثیر افکار میزوژینى (به حساب نیاوردن زنان) ارسطو که غالباً از مکتب کلاسیک به افکار فلاسفه سده هجدهم راه یافته بود تا پایان قرن همچنان ادامه یافت. مردانى که براى اعتلاى تفکر بشرى راه بسیار پرفراز و نشیبى را طى کردند، درباره جامعه زنان قضاوت بسته اى داشتند. منتسکیو، حقوقدانى که تحلیل هاى حقوقى و سیاسى اش هنوز مرجع تحقیق متخصصان است، گرچه نسبت به گذشتگان تحت تاثیر روشن بینى خود در مورد جامعه زنان به نکات مثبتى دست یافت، اما در مورد حقوق مدنى و حقوق شهروندى زنان دیدى سنتى و کاملاً ارسطویى داشت. همین خط فکرى نزد فلاسفه دیگر چون دیدرو و بعضى دیگر از نویسندگان دایره المعارف و بالاخره روسو ادامه یافت و در دوره انقلاب فرانسه در وضع قوانین تاثیر گذاشت و سهم اجتماعى زنان نادیده گرفته شد.
انتقادات و دفاعیات زنان اهل قلم و دیگر فیلسوفان دایره المعارف نظیر دالامبر و کندرسه و پیروان خط تفکرش، نظریه پردازانى که در مقابل اظهارنظرهاى فلاسفه ایستادند، بالاخره دریچه هاى فضاى قابل استشمامى را در پس انقلاب گشود و از آن پس تکامل یافت.
"