۱.
این تحقیق در راستای بررسی سلامت خانواده و بعضی از عوامل اجتماعی موثر بر آن انجام گرفته است. در این پژوهش ابتدا بر اساس مبانی نظری موجود، خانواده سالم با شش مولفه صمیمیت و همدلی، استقلال اعضای خانواده، رضایتمندی، تامین نیاز اعضای خانواده، انسجام خانواده و حاکمیت ارزش های اخلاقی- اسلامی در خانواده مفهوم سازی شده است. با تعریف عملیاتی این مولفه ها وضعیت سلامت خانواده مورد سنجش قرار گرفته است. سپس سلامت خانواده به کمک بعضی از متغیرهای مربوط، از جمله وضعیت سلامت خانواده های جهت یاب زوجین، همسانی سرمایه اقتصادی و فرهنگی خانواده های جهت یاب زوجین، روابط خویشاوندی و محیط اجتماعی خانواده، تبیین شده است. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شده، و جامعه آماری آن خانواده های تهرانی که دست کم پنج سال از زندگی مشترک آن ها گذشته و دست کم دارای یک فرزند بوده اند می باشد. حجم نمونه 367 خانواده بر آورد شده، که با نمونه گیری تصادفی از بلوک های مناطق 22 گانه شهر تهران انتخاب شده و داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه از آنها جمع آوری گردیده است. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده نشان می دهد که قوی ترین رابطه سلامت خانواده با متغیر سلامت خانواده جهت یاب است. دومین متغیر که رابطه قوی و معناداری با سلامت خانواده دارد رابطه خانواده با خویشاوندان است. متغیرهای همسانی اقتصادی و فرهنگی خانواده جهت یاب و همچنین متغیر محیط اجتماعی رابطه معناداری با سلامت خانواده نشان ندادند.
۲.
هدف از این پژوهش شناخت میزان تأثیر سرمایه اجتماعی بر سلامت روانی و اجتماعی معلمان شهر همدان می باشد. روش تحقیق از نوع مقطعی به صورت پیمایشی و از نوع توصیفی بوده است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان شهر همدان در سال 1390 تشکیل می دهند. نمونه مطالعه شامل 375 نفر می باشد، که با روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. در این پژوهش تمام آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، سرمایه اجتماعی، سلامت روانی (GHQ-28) و سلامت اجتماعی کییز مورد سنجش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون x 2 ، ضریب همبستگی، رگرسیون چند متغیره و مدل تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین بُعد مشارکت اجتماعی سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی و سلامت روانی به ترتیب (429/0 و 534/0)، بُعد روابط با دوستان و اقوام و خانواده (470/0، 376/0)، بُعد اعتماد اجتماعی (593/0، 361/0)، بُعد روابط همسایگی (6/0، 310/0)، بُعد انسجام اجتماعی (406/0، 179/0)، بُعد گرایش نسبت به دیگران (536/0، 283/0)، بُعد ایثار نسبت به غریبه ها (366/0، 136/0)، بُعد حمایت اجتماعی (515/0، 329/0) و بُعد علاقه به جامعه (329/0، 276/0) همبستگی معناداری دیده شد. همچنین نتایج کلی، رابطه معناداری بین سرمایه اجتماعی با سلامت اجتماعی (001/0p> و 492/0r=) و سلامت روانی (001/0p> و 572/0 r=) را نشان داد. طبق یافته ها، این پژوهش در راستای مطالعات صورت گرفته در این زمینه می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود که به ارتقاء سلامت معلمان از طریق نظام های آموزشی و تربیتی با افزایش سرمایه اجتماعی، استفاده از روش های آموزشی گروهی و ایجاد شبکه های اجتماعی علمی، آموزشی، دوستی و تفریحی توجه شود.
۳.
مقاله حاضر به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با شهروندی دموکراتیک در بین دانشجویان دانشگاه تهران می پردازد. شهروندی دموکراتیک با تأکید بر هر دو بعد حق/ وظیفه شهروندی، از ملزومات اساسی جوامع خواهان دموکراسی واقعی است و مطابق با نظریات اندیشمندانی چون توکویل، آلموند و وربا، پوتنام و... یکی از عوامل تثبیت و گسترش شهروندی دموکراتیک، سرمایه اجتماعی می باشد. در نتیجه شناخت رابطه سرمایه اجتماعی با شهروندی دموکراتیک، به عنوان عامل تأثیرگذار بر شهروندی دموکراتیک، ضروری می باشد. تحقیق حاضر به روش پیمایش است و جامعه آماری آن را دانشجویان دانشگاه تهران تشکیل می دهند، که تعداد 380 نفر از آنان به عنوان نمونه تحقیق با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار این تحقیق پرسشنامه است. داده های حاصله از تحقیق از طریق آماره های توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با افزایش سرمایه اجتماعی در میان دانشجویان، سطح شهروندی دموکراتیک آنان نیز افزایش می یابد. از طرف دیگر با افزایش اعتماد اجتماعی، بعد نگرشی شهروندی دموکراتیک که ناظر بر حقوق شهروندی است، افزایش می یابد و با افزایش مشارکت مدنی، بعد رفتاری شهروندی دموکراتیک که ناظر بر تکلیف شهروندی است نیز بیشتر می شود. در خصوص نتایج متغیرهای زمینه ای نتایج بیانگر این است که، دانشجویان پسر از نظر شهروندی دموکراتیک در سطح بالاتری قرار دارند و در بین قومیت های گوناگون، قوم ترک نسبت به دیگر اقوام در سطح بالاتری از شهروندی دموکراتیک قرار دارد.
۴.
این مقاله در چارچوب تحولات نظری ارتباطات توسعه به طرح و بررسی تی اف دی [1] و ویژگی های آن پرداخته است.
تی اف دی محصول دو چرخش پارادایمی در ارتباطات توسعه از نظریات خوش بینانه «مکتب نوسازی» به نظریات انتقادی «مکتب وابستگی» است که در چارچوب گفتمان «توسعه از نوعی دیگر» و نظریات «ارتباطات مشارکتی» شکل گرفت و در برنامه های جدید توسعه و ارتباطات به ویژه در آمریکای لاتین جایگاه مهمی یافت. بنیان “تئاتر برای توسعه” بر تلفیق و ترکیب تؤامان دو عنصر «سرگرمی» و «آموزش» قرار دارد که با استفاده از تجارب و ظرفیت های عمومی، تئاتر را برای ترغیب اجتماع به بیان دغدغه ها، مشکلات و راه حل های ممکن و آموزش غیررسمی شهروندان در مسیر توسعه به کار می گیرد. در این مقاله کوشش شده است که توصیف و تبیین ویژگی ها و وجوه تمایز ارتباطی “تئاتر برای توسعه” با استفاده از رویکرد نظری پائولو فریره در آموزش و آگوستو بوال در نمایش های کاربردی ارائه شود
۵.
در رویکردهای نظری معاصر، در چارچوب موضوع ساختار اجتماعی آموزش بر نقش آموزش به طور عام و آموزش عالی به طور خاص، بر تقویت کنش های ارتباطی عام، تقویت مسئولیت پذیری اجتماعی، همبستگی اجتماعی، تولید سرمایه اجتماعی جدید و به تبع آن تلطیف خاص گرایی های فرهنگی و اجتماعی تأکید شده است. حال این که در واقعیت امر خاص گرایی های فرهنگی و قومی در دانشگاه ها چه وضعیتی پیدا کرده است و تا چه اندازه ساختار اجتماعی آموزش در تعدیل قوم گرایی مؤثر بوده است، قابل تعمق است. به همین دلیل این پژوهش با هدف بررسی وضعیت قوم گرایی در دانشگاه های شهر سنندج و به عنوان پژوهشی پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه های کُردستان، پیام نور و آزاد اسلامی شهر سنندج در سال تحصیلی 91-90 بود که 600 نفر از جامعه یادشده بر پایه روش برآورد نمونه کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفیِ طبقه ای انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که میانگین قوم گرایی (نمونه کل) معادل 15/54 است که بر مبنای یک مقیاس صفر تا 100 متوسط ارزیابی می شود. بر مبنای نتایج تحقیق، متغیرهای سابقه دانشجویی، یادگیری تعاملی، تعاملات اجتماعی و روابط انجمنی اثرات مؤثر و کاهش دهنده ای بر قوم گرایی داشته و در مجموع 40 درصد تغییرات قوم گرایی دانشجویان را تبیین می کنند. در بخش پایانی مقاله، دلالت های یافته ها و نتایج تحقیق در زمینه مدیریت مسالمت آمیز تغییرات فرهنگی در محیط دانشگاه مورد بحث قرار گرفته است
۶.
این مقاله، با هدف «بررسی مسئولیت پذیری اجتماعی جوانان و عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر آن» تدوین شده است. چارچوب نظری مقاله با رویکرد تلفیقی، و با استفاده از نظریه های وبر، دورکیم، پارسونز، بوردیو و رس تدوین شده است. روش تحقیق ، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری پژوهش جوانان (29-20) شهر همدان در سال 1390 بوده اند. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ای، معین و داده های تحقیق با مراجعه مستقیم به درب خانه ها گردآوری شده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که، مسئولیت پذیری اجتماعی جوانان شهر همدان در مجموع متوسط می باشد. میزان مسئولیت پذیری جوانان در ابعاد اقتصادی، سیاسی، جامعه ایی و فرهنگی متفاوت است. کمترین مسئولیت پذیری جوانان در بُعد سیاسی است. همچنین بین سطوح احساسی و رفتاری مسئولیت پذیری نیز تفاوت وجود دارد. تجزیه و تحلیل اطلاعات، مؤید فرضیه های تحقیق بوده و روابط معنادار متغیر های مستقل اصلی پژوهش – عام گرایی، اعتماد اجتماعی، استفاده از رسانه های جمعی، دینداری، پایگاه و قومیت - را نشان می دهد. در این بین، متغیر عام گرایی، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر مسئولیت پذیری اجتماعی داشته است.
۷.
اهمیت نقش ارزش های توده در گذار به دموکراسی در سال های اخیر برجستگی ویژه ای یافته است. در دهه های اخیر و به طور ویژه با مطالعه «فرهنگ مدنی» آلموند و وربا توجهات بیش از پیش به سوی واکاوی فرهنگ سیاسی رهنمون شده است. علاوه بر آن، رهیافت سرمایه اجتماعی با توجه به تأکید بر پیوندهای اجتماعی و وفاداری آنها به اجتماع، مقوله ای مهم جهت خلق فرهنگ متناسب با دموکراسی به نظر می آید. این مطالعه در راستای ارزیابی پیوند شاخص های سرمایه اجتماعی و مطالعات فرهنگ سیاسی، البته با طرح نظریات و تجربیات نو درباره ارزش ها انجام پذیرفته است.
روش این مطالعه توصیفی غیرآزمایشگاهی از نوع تحلیل ثانویه است. داده های مورد استفاده برای آزمون فرضیه اصلی تحقیق از مجموعه داده های پیمایش جهانی ارزش ها WVS ، موج پیمایش سال های 2005 تا 2008 و معاونت فرهنگی وزارت کشور گرفته شده است. پیمایش ارزش ها در ایران در سال 2007 با 2667 نمونه آماری به انجام رسیده است. در این پژوهش استان هایی که تعداد نمونه آنها در مجموعه داده ها زیر 40 نفر بودند، حذف شدند. پس تحلیل مبتنی بر 21 استان از مجموع استان های ایران بوده و با در نظر گرفتن استان های خراسان جنوبی و شمالی که داده های آنها در استان خراسان رضوی ادغام شده اند در مجموع تحلیل ها مبتنی بر 19 استان باقی مانده خواهد بود.
نتایج حاکی از تاثیر متفاوت شاخص های گوناگون سرمایه اجتماعی بر خلق ارزش های رهاینده یا نوع دموکراتیک فرهنگ سیاسی است. بعضی از شاخص های آن مانند اعتماد و مشارکت (شاخص های نئوتوکویلی) از تاثیر مثبت بر فرهنگ سیاسی دموکراتیک برخوردار بوده و بالعکس، شاخص اطمینان به نهادها دارای تاثیر منفی در بروز این ارزش ها بوده و شاخص درستکاری مدنی نیز بر خلق فرهنگ سیاسی دموکراتیک از تاثیر معناداری برخوردار نبود.