پژوهش در نظام های آموزشی
پژوهش در نظام های آموزشی دوره 12 تابستان 1397 شماره 41 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین خرد بر مبنای دارایی های تحولی و به میانجی گری بالندگی بود. به این منظور نمونه ای متشکل از 668 دانشجو از دانشگاه های کرمانشاه به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب و مقیاس های خرد آردلت، دارایی های تحولی و بالندگی روی آنان اجرا شد. داده ها با استفاده از الگوی معادله ساختاری (SEM) تحلیل گردید. مدل نهایی یک الگوی خاص از روابط متغیرهای پژوهش با یکدیگر را ارائه نمود و در مجموع توانست به ترتیب 08/0، 14/0 و 23/0 از واریانس ابعاد شناختی، عاطفی و تأملی خرد را تبیین نماید. شاخصهای برازش مدل نشان از برازندگی مناسب مدل با داده ها داشتند (57/2=df/2χ، 05/0=RMSEA، 00/1=GFI، 00/1=CFI). اثر مستقیم دارایی های درونی بر هر سه بعد خرد تأیید و اثر غیرمستقیم آن نیز به وساطت بالندگی بر ابعاد شناختی و عاطفی معنی دار اما بر بعد تأملی غیرمعنی دار بود. اثر مستقیم دارایی های بیرونی نیز بر بعد تأملی تأیید اما بر ابعاد شناختی و عاطفی تأیید نشد و اثر غیرمستقیم آن بر ابعاد شناختی و عاطفی معنی دار و بر بعد تأملی غیرمعنی دار بود. در مجموع دارایی های درونی بیش از دارایی های بیرونی تبیین کننده خرد در دانشجویان بودند.
تأثیر آموزش الگوی تعلیمی بر روابط والد-فرزند و هویت ملی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش الگوی تعلیمی بر بهبود روابط والد-فرزند و تقویت هویت ملی و دینی بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر کلاس دوازدهم هنرستان های شهر بیرجند در سال تحصیلی 96-95 بودند. از این جامعه تعداد 30 نفر که ویژگی های ورودی موردنظر را داشتند به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامه های رابطه والد-فرزند فاین، مورلند و سئوبل (1983) و هویت ملی و دینی لطف آبادی (1383)، برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد آموزش الگوی تعلیمی موجب بهبود روابط والد–فرزند می شود. همچنین نتایج نشان داد که بهبود روابطی که نتیجه آموزش الگوی تعلیمی بود توانست هویت ملی و دینی فرزندان را تقویت کند. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت با بهبود روابط والد-فرزند در اثر آموزش الگوی تعلیمی هویت ملی و دینی در فرزندان نیز اتقویت می شود.
الگوی ذینفع مداری مبتنی بر حکمرانی خوب برای ارتقاء کیفیت وزارت علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : یکی از ارکان نظام آموزش عالی ایران، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری(عتف) است که چگونگی اداره و هدایت آن، نقش مستقیمی در کیفیت کلیت نظام آموزش عالی کشور دارد. حکمرانی خوب، الگویی ارائه می دهد که وزارت علوم بتواند به نحو موثر و بایسته ای به ارتقاء کیفیت ساحت علم در کشور، کمک کند. از دیدگاه بسیاری از صاحبنظران، نظام فعلی آموزش عالی، پاسخگوی خیل عظیم مطالبات و خواسته های ذینفعان آموزش عالی ( اعم از دانشجویان ، کارفرمایان ، دولت و جامعه ) نیست. لذا هدف این پژوهش، تدوین الگوی حکمرانی خوب در وزارت عتف برای پاسخ به نیازها و انتظارات ذینفعان، است. روش: در بررسی حاضر، روش گراندد تئوری و طرح تحقیق سیستماتیک اشتراوس و کوربین مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها: طبق الگوی پارادایمی این تحقیق، در ایران مهم ترین موجبات حکمرانی نامطلوب در وزارت علوم عبارتند از: 1- عوامل درون وزارتی، 2- ابعاد برون وزارتی، 3- عوامل با منشاء ذینفعان و 4- فقدان ارج و منزلت علم به ما هُوَ علم. نتیجه گیری: برخی از پیشنهادهای سیاستی این تحقیق عبارتند از: اصلاح قانون وزارت علوم منطبق با مقتضیات ذینفع محوری، باورمندی به حکمرانی خوب و ذینفع محوری به عنوان معیار انتخاب وزیر علوم، ایجاد نهادهای قوی تظلم خواهی و پیگیری شکایات، آزادی تشکل های ذینفعان داخلی و خارجی آموزش عالی و بسط فضاهای گفتگویی و معناسازی و ایجاد میزهای فکر و مشورت بین ذیتفعان آموزش عالی.
تاثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه ی قصه گویی بر بخشودگی بین فردی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر آموزش هوش اخلاقی به شیوه ی قصه گویی بر بخشودگی بین فردی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 97- 1396 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای ابتدا از بین چهار ناحیه آموزش و پرورش شهر اهواز یک ناحیه به صورت تصادفی انتخاب و سپس از بین دوازده مدرسه دوره ششم ابتدایی ناحیه یک، یک مدرسه و سرانجام از بین چهارکلاس دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب گردید و در دو گروه (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) گمارده شدند. آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت ننمود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون روی دو گروه آزمایش و گواه انجام شد. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه بخشودگی بین فردی احتشام زاده و همکاران (1389) بود. یافته ها نشان داد پس از آموزش هوش اخلاقی، در گروه آزمایش افزایش معناداری در بخشودگی بین فردی نسبت به گروه گواه ملاحظه شد .(p<0/001) در نتیجه می توان گفت که آموزش هوش اخلاقی به شیوه قصه گویی بر بخشودگی بین فردی دانش آموزان موثر است.
طراحی الگوی تفکر انتقادی بر اساس نظریه ساختن گرایی ویگوتسکی و تاثیر آن بر تفکر انتقادی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی تفکر انتقادی بر اساس نظریه ساختن گرایی ویگوتسکی و تاثیر آن بر تفکر انتقادی دانش آموزان بود. در مطالعه حاضر از دو روش تحلیل محتوای کیفی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از آزمون تفکر انتقادی واتسون-گلیزر جهت بررسی تأثیر آموزش تفکر انتقادی بر اساس نظریه ساختن گرایی ویگوتسکی بر میزان تفکر انتقادی دانش آموزان، استفاده شد. جامعه ی آماری شامل کلیه ی مقالاتی بودندکه از طریق بانک های اطلاعاتی معتبر قابل دانلود بودند و همچنین کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم ابتدایی که در سال تحصیلی 97 - 1396 در دبستانی واقع در منطقه ی 15 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند 34 مقاله و با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای 66 نفر از دانش آموزان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. بر اساس یافته ها طبق تحلیل محتوای انجام شده، سه طبقه ی نقش معلم، نقش یادگیرنده و نقش دانش به دست آمد ودر نتیجه ی انجام تحلیل بیشتر بر روی استنتاج های به دست آمده در هر سه طبقه ، مؤلفه های الگو به دست آمد که در قالب الگو ارائه گردید. نتایج همچنین نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، به طور متوسط در آزمون تفکر انتقادی، 23.7 نمره بیشتر کسب کردند که این مقدار تفاوت، در سطح 1 درصد معنادار می باشد. بر اساس نتایج این تحقیق، الگوی آموزشی ارائه شده، اثربخشی لازم برای آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان را دارد، و باعث افزایش میزان تفکر انتقادی دانش آموزان می شود.
رابطه خودکارآمدی تحصیلی و هوش هیجانی با اضطراب در دانشجویان نظام آموزش از راه دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب از شایع ترین اختلالات روانی است و در حالت شدید تداوم رفتاری فرد را بر هم زده و از پاسخ منطقی او جلوگیری می کند. شناخت تعیین کننده ها و پیش بینی کننده های اضطراب در افراد می تواند به پیشگیری و کنترل آن کمک کند. بر این اساس این مطالعه با هدف بررسی رابطه خود کارآمدی تحصیلی و هوش هیجانی با اضطراب در دانشجویان انجام شده است. روش بررسی پژوهش توصیفی و از نوع تحقیقات همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان واحدهای دانشگاهی پیام نور بودند. نمونه پژوهش، 196 نفر ازدانشجویانی بودند که در سیستم آموزش از دور تعدادی از واحدهای پیام نور را بصورت الکترونیکی اخذ کردندو از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های هوش هیجانی، خود کارآمدی تحصیلی و اضطراب پاسخ دادند. داده ها به کمک آزمون های آماری تی، تحلیل واریانس، رگرسیون ساده و چندگانه تحلیل شد. یافته ها نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق و با توجه به اینکه ارتقاءهوش هیجانیو خود کارآمدی تحصیلی با کاهش اضطرابارتباط دارد و اضطراب خود یکی از دلایل اختلال سلامت روان و کاهش توان یادگیری در دانشجویان می شود لازم است زمینه های تقویت آنها مورد توجه قرار گیرد.
پیامدهای انگیزشی رویکرد آموزشی پیوندگرایی در مقایسه با رویکرد آموزشی دستور- ترجمه در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر رویکرد آموزش مبتنی بر پیوندگرایی در مقایسه با رویکرد آموزشی دستور-ترجمه بر خودکارآمدی تحصیلی و ارزش گذاری تکلیف دانش آموزان در درس زبان انگلیسی بوده است. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح عاملی 2 (روش تدریس)*2 (جنسیت)، با استفاده از اجرای پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه ی آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان پسر و دختر پایه ی سوم دبیرستان مدارس دولتی شهرستان رامهرمز بود که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بوده اند. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر در چهار کلاس حضور داشته اند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند و به پرسش نامه ی MSLQ (1991) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که رویکرد آموزش پیوندگرایی در مقایسه با رویکرد آموزشی دستور-ترجمه از اثربخشی بیش تری بر باورهای انگیزشی برخوردار بوده است. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رویکرد آموزشی پیوندگرایی از طریق افزایش تعاملات اجتماعی و تنوع بخشی در انتخاب محتوا و تکالیف درسی فرصت های کم نظیری را به منظور خودکارآمد نمودن و نیز ارزش گذاری بیش تر برای تکالیف در فراگیران ایجاد می کند. لذا، این پژوهش استفاده از آموزه های نظریه ی پیوندگرایی را به منظور ارتقاء باورهای انگیزشی فراگیران در درس زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی پیشنهاد می کند.
اثربخشی آموزش مفاهیم مذهبی بر عزت نفس دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر عزت نفس دانش آموزان دبستانی با استفاده از طرح تجربی تک موردی با پیگیری یک ماهه صورت گرفت. پس از نمونه گیری در دسترس از جامعه، سه نفر از دانش آموزان دختر پایه ی سوم دبستان که عزت نفس ضعیف یا متوسط داشتند، به شیوه ی هدفمند انتخاب و مداخلات معنوی را به مدت 13جلسه دریافت کردند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی عزت نفس آلیس پوپ (1989) استفاده شد و داده ها به روش تحلیل نگاره ای و تعیین درصد بهبودی مورد تحلیل قرار گرفتند. در پایان مداخلات، نتایج حاصل از درصد بهبودی هر سه مراجع نشان دهنده ی افزایش معنادار نمرات آن ها در بُعد عزت نفس اجتماعی و عمومی بود. نمرات شرکت کنندگان به ترتیب در سه بُعد عزت نفس جسمی، تحصیلی و خانوادگی نیز پس از مداخلات افزایش یافت که نشان دهنده ی تأثیر مثبت آموزش معنویت محور است. به دلیل مقاومت بیشتر این ابعاد نسبت به آموزش، با افزایش طول مدت مداخلات و درگیر کردن خانواده و مدرسه در فرایند مداخله، رشد بالینی معنادار در این ابعاد ایجاد خواهد شد. براساس نتایج می توان گفت، آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر ابعاد مختلف عزت نفس تأثیر گذار بوده و عزت نفس اجتماعی و عمومی شرکت کنندگان را به صورت معناداری افزایش داده است.