چکیده مقدمه: رضایت کاربر به عنوان ضمانت اجرای موفق یک سیستم اطلاعات محسوب می شود. ارزیابی سیستم های اطلاعات بیمارستانی (HIS) بدون در نظر گرفتن نوع کاربر و تجربه کامپیوتری آن ها ارزشی ندارد. نظر مثبت کاربران نسبت به سیستم اطلاعات بیمارستانی ضامن موفقیت این سیستم هاست. به همین منظور در این پژوهش میزان قابلیت استفاده سیستم های اطلاعات بیمارستانی از نظر پرستاران، کاربران واحدهای پاراکلینیک و منشی بخش ها بررسی شده است. روش کار: مطالعه توصیفی-مقطعی بوده و در سال 1388 انجام شده است. به منظور ارزیابی از پرسشنامه استاندارد بین المللی ایزومتریک9241.10 استفاده شد. در این پژوهش نمونه گیری انجام نشد. به منظور انجام این پژوهش ابتدا همه بیمارستان های دارای HIS در شهر تهران مشخص شدند. سپس همه شرکت های ارایه دهنده این سیستم ها مشخص شدند. در مرحله بعد با توجه به اینکه پژوهشگران می خواستند حتماً از هر شرکت ارایه دهنده HIS، یک بیمارستان را مطالعه کنند، از بین هر چند بیمارستانی که توسط یک شرکت پشتیبانی می شد، یک بیمارستان به صورت تصادفی انتخاب شد. در نهایت میزان قابلیت استفاده سیستم های اطلاعات بیمارستانی از نظر منشی بخش ها، پرستاران و کاربران واحدهای پاراکلینیک بررسی شد. پس از جمع آوری پرسشنامه، داده ها با استفاده از SPSS و آمارهای توصیفی و آزمون یک نمونه ای تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد نرم افزار HIS بررسی شده در ایران از دید پرستاران نسبت به کاربران واحدهای پاراکلینیک و منشی بخش ها دارای قابلیت استفاده بیشتری بوده است. در این پژوهش کاربران واحدهای پاراکلینیک نسبت به سایر کاربران، سیستم اطلاعات بیمارستانی را کمتر مفید و قابل استفاده دانسته اند. بحث: با توجه به متفاوت بودن نظر پرستاران، منشی بخش ها و کاربران واحدهای پاراکلینیک به نظر می رسد وظیفه کاربران بر میزان رضایت آن ها از سیستم و مفید دانستن سیستم تأثیر گذار بوده است. پیشنهاد می شود هنگام طراحی و توسعه سیستم های اطلاعاتی به نیاز کاربران واحدهای پاراکلینیک توجه بیشتری شود
مقدمه: ایمنی بیمار از مهمترین مسایل مورد توجه نظام های سلامت کشورهای توسعه یافته می باشد . هدف از مطالعه حاضر طراحی و تدوین استراتژی ها و اقدامات پیشگیرانه از وقوع خطاهای پزشکی در بیمارستان های دولتی استان تهران بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی– پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه صاحبان فرآیند( تیم های 12 نفره) بیمارستان های دولتی استان تهران بود.حجم نمونه 396 نفر بود که به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه پژوهشگر ساخته برای جمع آوری داده ها استفاده شد.
داده ها پس از گردآوری با روش «تحلیل عاملی» تحلیل گردید.
یافته ها : صاحبان فرآیند بیمارستان های دولتی استان تهران، بکارگیری دوازده استراتژی را به منظور پیشگیری از وقوع خطاهای پزشکی ضروری دانسته اند که در مجموع (24 . 48 درصد) واریانس کل داده ها را تبیین می نمود. بیشترین قدرت تبیین مربوط به استراتژی مدیریت منابع انسانی(7.81 درصد) و کمترین قدرت تبیین مربوط به استراتژی کار تیمی (1.93 درصد) بود.
نتیجه گیری: بیمارستان های دولتی استان تهران می توانند با بکارگیری استراتژی های پیشگیرانه بویژه در حوزه مدیریت منابع انسانی و انجام اقدامات پیشگیرانه ای همچون برگزاری آزمون های اولیه و دوره ای صلاحیت و توانمند سازی ارایه دهندگان خدمت، کیفیت ارایه خدمات بالینی را بهبود بخشند.
مقدمه: تلاش برای بهبود خدمات در حوزه سلامت از دیرباز امری اجتناب ناپذیر بوده و نتایج پیشرفت فناوری در بخش های مختلف صنعت، به طور عمده به این حوزه نیز راه یافته است. فناوری RFID یا سامانه شناسایی با استفاده از امواج رادیویی یکی از فناوری های نوین و موفق امروزی در حوزه شناسایی خودکار است که در سال های اخیر به کارگیری آن در سیستم های بیمارستانی مورد توجه جدی قرارگرفته است. پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی و ارایه مدلی برای پیاده سازی این فناوری در یک بیمارستان، انجام شده است.
روش کار: جامعه آماری این پژوهش را کارکنان و مدیران بخش های جراحی بیمارستان فیروزگر تهران با روش نمونه گیری تصادفی تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه طراحی شده ای مشتمل بر سه بخش: پذیرش اثرگذاری فناوری RFID در بهبود ارایه خدمات، عوامل مؤثر در به کارگیری فناوری RFID و چالش های پیاده سازی این فناوری در بیمارستان است. در چهار نوبت مراجعه به بیمارستان مورد مطالعه در ابتدا توضیحاتی به صورت گفتاری و تصویری از تجهیزات، نحوه به کارگیری و مزایای استفاده از فناوری RFID در تعدادی از بیمارستان های سایر کشورها به آزمودنی ها ارایه و سپس پرسشنامه ها تکمیل شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است.
یافته ها: عوامل مؤثر در پیاده سازی فناوری RFID در قالب 5 شاخص کلی عبارتند از: پذیرش نقش اثرگذار RFID در بهبود خدمات سلامت به بیماران، دسترسی برخط یا آنلاین به اطلاعات بیماران، کمبود اطمینان به فناوری RFID و ترجیح ثبات وضع موجود، مقاومت کارکنان و عوامل مؤثر در به کارگیری فناوری RFID .
بحث : با توجه به یافته های پژوهش، بین مقاومت کارکنان و کمبود اطمینان به فناوری RFID ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و همچنین بین پذیرش نقش اثرگذار RFID بر ارایه خدمات در حوزه بیمارستانی و عوامل مؤثر در به کارگیری آن نیز ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. البته مسیله اساسی در خصوص پیاده سازی فناوری های نوین، نظیر RFID در بیمارستان مورد مطالعه، هزینه و توجیه منافع و مزایای آن است
مقدمه: دو بعد عمدهی مدیریت دانش جهت کسب مزیت رقابتی در سازمانها عبارتند از: یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی. علیرغم تحقیقات بسیار زیادی که در زمینهی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی انجام گرفته است، تاکنون در زمینهی فراموشی سازمانی و مدیریت آن مطالعه و بررسی زیادی انجام نگرفته است. در این تحقیق سعی شد تا مفهوم فراموشی سازمانی هدفمند برای اولین بار به صورت مدلی مفهومی مطرح گردد و ارتباط آن با سبکهای رهبری تحوّلگرا و عملگرا مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع بنیادی تجربی مبتنی بر روش همبستگی با استفاده از انتخاب نمونه است و برای گردآوری دادهها از روش پیمایشی استفاده شده است. در این تحقیق از روشهای مدلیابی معادلات ساختاری بهره گرفته شده است و جهت تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار لیزرل استفاده گردید. مدیران و معاونان بیمارستانهای خصوصی و دولتی تهران جامعهی آماری این تحقیق را شکل دادهاند.
یافتهها: نتایج حاکی از آن است که علیرغم تأثیر بیشتر سبک رهبری تحولگرا، هر دو نوع سبک رهبری تحولگرا و رهبری عملگرا بر فراموشی سازمانی هدفمند تأثیر دارند؛ در ادامه نیز میزان تأثیر متغیرهای گوناگون بر رهبری عملگرا و رهبری تحولگرا به صورت جداگانه حاصل شد؛ بهطور مثال مشخص گردید که متغیر تفکر کوتاهمدت رهبر با بار عاملی 0.89 بیشترین تأثیر را بر عملگرایی یک رهبر و متغیر تشویق کنندگی و الهامبخشی یک رهبر با بار عاملی 0.92 بیشترین تأثیر بر تحولگرایی یک رهبر دارد.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه سبک رهبری تحولگرا نسبت به سبک رهبری عملگرا تأثیر بیشتری بر فراموشی سازمانی هدفمند دارد توصیه بر آن است تا جهت مدیریت بهینهی فراموشی هدفمند در این مورد مطالعه (بیمارستانهای دولتی و خصوصی تهران)، سبک رهبری تحولگرا به کار گرفته شود.
مقدمه: تعارض در بسیاری از سازمان ها از جمله دانشگاه ها به صورت یک مسیله جدی وجود دارد.باید بخاطر داشت این وجود تعارض نیست که باعث اختلال و از هم پاشیدگی روابط در سازمان می شود بلکه مدیریت غیر اثر بخش تعارض هاست که سبب نتایج نا مطلوب می شود. هدف اصلی تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه بین هوش هیجانی مدیران با راهبردهای مدیریت تعارض آنان در دانشگاه علوم پزشکی ایران اجرا شده است. منظور از هوش هیجانی در این پژوهش توانایی شناخت و کنترل احساسات و هیجانات مدیران جامعه مورد بررسی است.
روش کار:پژوهش حاضر توصیفی و ازنوع همبستگی است که در سال 1388 بر روی 103 تن از مدیران دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. داده ها با استفاده ازپرسشنامه هوش هیجانی باران وراهبردهای مدیریت تعارض رابینزوپرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی به شیوه طیف لیکرت جمع آوری شد.داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل عاملی، تحلیل مسیرواستفاده ازنرم افزار SPSS ولیزرل تحلیل شد.
یافته ها: بین هوش هیجانی مدیران با راهبرد کنترل، راهبرد راه حل گرایی و راهبرد عدم مقابله به ترتیب عدم رابطه، رابطه مثبت ورابطه منفی دیده شد. هوش هیجانی مدیران با هیچ کدام از ویژگی های فردی آن ها (سن،جنس،سابقه خدمت و میزان تحصیلات) از نظر آماری رابطه نداشت. اما سن با راهبرد کنترل رابطه منفی داشت. بین سابقه خدمت و راهبرد کنترل رابطه مثبتی مشاهده شد. بین راهبرد عدم مقابله و راهبرد راه حل گرایی با هیچ کدام از ویژگی های فردی مدیران رابطه معنی داری مشاهده نشد.
مقدمه : هدف از این پژوهش، تجزیه و تحلیل وضعیت علمی حوزه علوم اعصاب ایران در نمایه های استنادی معتبر طی سالهای 2002 تا 2008 است.
روش کار : روش پژوهش حاضر پیمایشی – توصیفی و از نوع کاربردی است و منبع گردآوری داده ها، پایگاه اطلاعاتی web of science است. داده ها از بخش حوزه موضوعی این پایگاه گردآوری و توسط متخصصین حوزه علوم اعصاب به 14 حوزه فرعی طبقه بندی گردید. برای تعیین الگوهای استنادی از دو شاخص، عامل تأثیر و تعداد استنادات استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها ازطریق نرم افزار های HISTCITE ، Excel 2007 و 16 SPSS صورت گرفت.
یافته ها : یافته ها نشان دادند که روند صعودی مقالات حوزه علوم اعصاب، در سه سال اخیر بوده و از میان 14 زیرشاخه این حوزه علمی، بیشترین تعداد مقالات مربوط به حوزه نوروفارماکولوژی با 264 مقاله است. حوزه های هوش مصنوعی، نوروهیستوری و سایکوفارماکولوژی تعداد مقالات کمتری نسبت به دیگر حوزه ها را دارند. بیشترین همکاری بین المللی در زیر شاخه نورولوژی با 46 مقاله مشاهده شد. پژوهشگران ایرانی در 168 مقاله با نویسندگان سایر کشورها همکاری علمی داشتند که در 33 . 58 درصد، نویسندگان ایرانی به عنوان نویسنده اول حضور داشتند . 87 درصد از کل مقالات در مجلاتی با عامل تأثیر بین 0 تا 4 منتشر شده اند. 25 درصد از مقالات توسط نویسندگان دانشگاه علوم پزشکی تهران تألیف شده است.
بحث : پیشرفت حوزه علوم اعصاب در ایران بیشتر در دو بعد نورو فارماکولوژی و نورولوژی است ، لذا پرداختن به دیگر زمینه های این حوزه بایستی در اولویت سیاستگذاران بهداشتی قرار گیرد.
مقدمه : مراقبت بهداشتی به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر مورد توجه جوامع انسانی است و بیمه درمانی مناسبترین گزینه برای برقراری عدالت اجتماعی در برخورداری مردم از مراقبت بهداشتی است. مطالعه مقدماتی شرایط نظام بیمه ای و حمایت های اجتماعی ایران نشان می دهد که این نظام با مشکلات عدیده ای روبرو است. حال با توجه به اهمیت مشکلات نظام بیمه درمانی در ایران هدف این مطالعه، مشخص کردن مشکلات نظام بیمه درمانی ایران و بررسی ضرورت انجام اصلاحات در نظام بیمه درمانی کشور می باشد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی است که گردآوری داده ها با بررسی منابع معتبر و مراجعه به سازمان های بیمه درمانی و با ابزار پرسشنامه انجام گردید. جامعه پژوهش 24 نفر از صاحبنظران دانشگاهی و افراد دارای سابقه در بخش مدیریتی بیمه های درمانی می باشد. اعتبار پرسشنامه طراحی شده از طریق تعیین اعتبار محتوا و پایایی آن با استفاده از روش آزمون مجدد سنجیده شد(0.84= r ). در نهایت داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه به کمک برنامه spss تجزیه و تحلیل گردید
یافته ها: بزرگترین چالش نظام بیمه درمانی کشور، غلبه بر مشکلات موجود بر سر راه یکپارچه سازی بیمه های درمانی در کشور است که این مشکلات را می توان در ابعاد سیاستگذاری، قوانین و مقررات، ساختار سازمانی و تامین منابع مالی دسته بندی نمود.
بحث: اصلاح نظام مراقبت بهداشتی و در نهایت اصلاح نظام بیمه درمانی، ترکیبی از تصمیمات و راهکارهای بهداشتی است و به نظر می رسد که ایجاد نظام هماهنگ اطلاعات بزرگترین زیر ساختی است که به منظور یکپارچه سازی بیمه های درمانی در کشور و در نهایت به منظور اصلاح نظام بیمه درمانی ایران ضرورت دارد.
مقدمه: متخصصین پزشکی، اغلب به اطلاعات به موقع و با دسترسی آسان برای مراقبت های بالینی نیاز دارند و منابع اطلاعاتی الکترونیکی، می توانند راهکار مناسبی برای رفع این نیاز باشند. هدف از این مطالعه، بررسی میزان پاسخدهی منابع اطلاعاتی الکترونیکی پزشکی مبتنی بر شواهد کتابخانه ملی دیجیتال پزشکی ایران به سیوالات بالینی است.
روش کار: 20 سیوال بالینی در چهار حوزه پیشگیری و درمان، تشخیص، سبب شناسی و پیش آگهی از مجموعه سیوالات بالینی کتابخانه ملی پزشکی آمریکا به صورت تصادفی انتخاب و کلیدواژه های آن ها در منابع اطلاعاتی Cochrane Database of Systematic Review (CDSR), BMJ Clinical Evidence, Up To Date, ACP Journal Club (Ovid EBMR) جستجو شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: توانایی پاسخگویی منابع اطلاعاتی مورد بررسی به سیوالات بالینی، متفاوت است چنان که Up To Date 85 درصد، BMJ 35 درصد، CDSR 30 درصد و ACP 15 درصد سیوالات را پاسخ دادند. مانعیت (دقت) بازیابی اطلاعات این منابع عبارتند از: CDSR (0.29)، BMJ (0.24)، ACP (0.06) و Up To Date (0.02).
بحث: Up To Date به سیوالات بیشتری در هر چهار حوزه درمان، تشخیص، سبب شناسی و پیش آگهی پاسخ می دهد اما مانعیت بازیابی اطلاعات در این منبع بسیار پایین بوده و مدارک نامربوط زیادی (97درصد) را بازیابی می کند. ACP ، توانایی کمتری در پاسخگویی به سیوالات دارد و فقط تعدادی از سیوالات حوزه درمان و پیش آگهی را توانست پاسخ دهد. لذا Up To Date می تواند منبع مناسب تری برای پاسخگویی به سیوالات بالینی باشد