۱.
شفافیت و پاسخگویی یکی از موضوعات مهم و اساسی در عملکرد مالی دولت و بودجه عمومی است. شفافیت مالی دولت در جمع آوری درآمد، تجمیع منابع و هزینه کرد، به عنوان یکی از پیش شرط های مهم برای اعمال سیاست های مالی مناسب در جهت حکمرانی خوب، بهبود عملکرد اقتصادی، کاهش کسری بودجه و انباشت بدهی محسوب می شود. بنابراین، این موضوع یکی از معیارهای اصلی دولت در لایحه بودجه سال 1401 قرار داده شده [1] و در همین راستا نمایندگان مجلس نیز بر لزوم شفافیت بودجه و هزینه کرد منابع دولتی تأکید دارند. [2،3] اخیراً با تغییر دولت تأکید بر شفافیت و لزوم پاسخگویی از طرف سیاست گذاران و قانون گذاران همچون نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سازمان برنامه وبودجه، این موضوع بیش ازپیش مطرح می شود. [2] در این میان، لبه تندوتیز انتقادات بیشتر متوجه دانشگاه های علوم پزشکی کشور قرارگرفته که به دلیل اعتبارات خارج از شمول، عدم شفافیت در منابع و هزینه کرد دانشگاه های علوم پزشکی، نبود نظارت دیوان محاسبات و حسابرسی عملکرد و تفریغ بودجه است. علاوه براین، سایت های مختلف خبری و رسانه های دیداری و شنیداری به نقل از نمایندگان ملت، به تکرار بر عدم شفافیت و حسابرسی از حساب های دانشگاه های علوم پزشکی اشاره کرده اند. سایت های متعدد خبری، نظرات نمایندگان مجلس شورای اسلامی مبنی بر معافیت دانشگاه های علوم پزشکی از حسابرسی، وجود فساد مالی در دانشگاه ها و عدم شفافیت بودجه دانشگاه های علوم پزشکی را منعکس کرده اند. [2] همان طور که ملاحظه می شود تصور نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر عدم حسابرسی از عملکرد دانشگاه های علوم پزشکی است. [3] تکرار موارد پیشگفت و تأکید بر آن ها، در مصاحبه ها و گفتگوها در میان مسئولین و ناظرین باعث شده است که برداشت عموم و جامعه از این فضای رسانه ای، مبتنی بر وجود شفافیت کامل در تمامی دستگاه ها و سازمان های دولتی به غیراز دانشگاه های علوم پزشکی باشد. به نظر می رسد برداشت ها در خصوص شفافیت مالی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد فاصله بسیار دارد. به طوری که اولین دستگاه اجرایی کشور به عنوان مسئول انجام حسابداری تعهدی، حسابرسی داخلی و بیرونی، شفاف سازی صورت حساب های مالی، متهم به عدم شفافیت است. لذا، به منظور روشنگری و ایجاد شفافیت لازم است مستندات مستدل ارائه شود. ایجاد شفافیت و ارتقا پاسخگویی، نیازمند تأمین داده های قابل اتکا و مناسب است. همچنین، نارسایی های مبنای نقدی در ارائه اطلاعات به موقع و کارا و افزایش فشار برای ارتقای پاسخگویی و بهبود کارایی باعث شده تا کشورها به دنبال تغییر مبنای حسابداری بخش عمومی از نقدی به تعهدی باشند. دانشگاه های علوم پزشکی به عنوان پرچم داران بودجه ریزی عملیاتی و حسابداری تعهدی در بین دستگاه های دولتی از سال 1382 اقدام به تغییرات بنیادین در سیستم حسابداری، بودجه ریزی و گزارشگری مالی خود نموده اند. [4] این در حالی است که سایر دستگاه های دولتی تقریباً بعد از ابلاغ بخشنامه نظام حسابداری بخش عمومی و آیین نامه اجرای حسابداری تعهدی در سال 1394 و 1395 اقدام به تغییر در مبنای حسابداری و تهیه گزارش های مالی نموده اند. در دانشگاه های علوم پزشکی نیز مثل سایر سازمان های دولتی، فارغ از بحث بودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در شفافیت مالی، نظارت و گزارشگری مالی و بودجه ای توسط سازمان های نظارتی صورت می گیرد. علاوه بر سازمان های نظارتی، هیئت امنا و حسابرس منتخب آن ها نظارت مازادی را بر عملکرد مالی دانشگاه های علوم پزشکی دارند. آنچه در ماده یک قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور آمده است؛ موجب سلب نظارت قانونی مراجع نظارتی نمی شود بلکه معیار و مبنای نظارت تغییر کرده است و قوانین و آیین نامه های مستقل مبنای نظارت می باشد. [5] لذا، مراجع نظارتی در چارچوب قوانین و آیین نامه های مصوب و مرتبط می تواند بر تمامی ابعاد عملکردی دانشگاه ها نظارت داشته باشند. چنانچه در حال حاضر برخلاف ادعاهای صورت گرفته، کارشناسان دیوان محاسبات در تمامی دانشگاه های علوم پزشکی مستقر هستند و نظارت خود را اعمال و گزارش های مرتبط را تهیه و ارسال می کنند. در ماده 12 و 4 آیین نامه مالی معاملاتی دانشگاه ها، هیئت امنا دانشگاه را موظف کرده تا حسابرس مستقل انتخاب نموده و تا پایان خرداد سال بعد نسبت به تهیه صورت حساب های مالی نهایی اقدام نماید و آن را جهت اظهارنظر به حسابرس مستقل ارائه نماید. لذا، همان طور که ملاحظه می شود دانشگاه های علوم پزشکی یکبار دیگر، مازاد بر ن
۱.
مقدمه: نوآوری پایدار به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در عملکرد بخش بهداشت و سلامت شناخته می شود، زیرا طبیعت پویا و پیچیده ی صنعت مراقبت سلامت، مستلزم شیوه ها و راه حل های ابتکاری برای دستیابی به پایداری می باشد. هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل اثرگذار و اثرپذیر در نوآوری پایدار در بیمارستان های دولتی شهر تهران بوده است. روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر حسب روش پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) در دو مرحله انجام شد. در مرحله ی اول برای شناسایی عوامل مؤثر بر نوآوری پایدار در بیمارستان های دولتی، 11 نفر از خبرگان بیمارستان های دولتی شهر تهران با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه ی عمیق با آن ها صورت گرفت. در مرحله ی دوم از طریق پرسش نامه و به کارگیری روش دیمتل فازی با استفاده از نرم افزار اکسل، رابطه درونی این عوامل و عوامل اثرگذار و اثرپذیر مشخص شد. یافته ها: 72 کد از مصاحبه ها استخراج و در قالب 17 عامل دسته بندی شد. از 17 عامل، هشت عامل اثرگذار و نُه عامل اثرپذیر بود. پژوهش حاضر نشان داد که آشنایی مدیر با دانش روز به عنوان تأثیرگذارترین عامل و رعایت پایداری در همه ی جوانب بیمارستان به عنوان تأثیرپذیرترین عامل بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود مسئولین بیمارستان ها با توجه به مزیت های نوآوری پایدار، با آموزش های کاربردی و به روز و توسعه منابع انسانی و استفاده از سیستم هایی که باعث ایجاد شفافیت در بیمارستان ها می شود بتوانند بستری مناسب برای توسعه نوآوری پایدار در بیمارستان ها فراهم کنند.
۲.
مقدمه: یکی از مدل های ارتباطی جهت بهبود ارتباط میان تیم مراقبتی، کاهش خطا و افزایش کیفیت مراقبت استفاده از روش SBAR (وضعیت، تاریخچه، ارزیابی و توصیه) است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر استفاده از مدل SBAR در تحویل شیفت، در بخش اورژانس بر رضایت مندی بیمار و پرستار انجام شد. روش ها: : مطالعه حاضر از نوع کاربردی به روش نیمه تجربی بود که در بخش اورژانس بیمارستان گلستان اهواز در سال 1399 انجام شد. طبق فرمول آماری،70 موقعیت تحویل شیفت (در دو گروه شاهد و آزمون) بر اساس معیارهای ورود انتخاب شد. ابتدا نمونه گیری گروه شاهد به روش تصادفی صورت گرفت و پس از آموزش مدل SBAR، نمونه گیری گروه آزمون نیز انجام شد. تحویل شیفت در گروه شاهد به صورت معمول و در گروه آزمون بر اساس SBAR اجرا گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه های جمعیت شناختی، رضایتمندی پرستاران و چک لیست محقق ساخته ارزیابی تحویل شیفت، جمع آوری و با استفاده از آزمون های T مستقل، T زوجی و کای دو تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه بیماران از نظر متغیرهای سن، مدت بستری در بخش، جنسیت، تأهل، اشتغال، تحصیلات و نوع بیماری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه آزمون T زوجی نشان داد رضایت پرستاران بعد از مداخله به طور معنی داری افزایش یافته است(002/0=P). همچنین، رضایت بیماران گروه آزمون به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود(0001/0>P). نتیجه گیری: مطالعه حاضر اهمیت استاندارد شدن فرآیند تحویل شیفت را نشان داد. می توان با آموزش و استفاده از روش SBAR در تحویل شیفت، به افزایش رضایتمندی پرستاران و بیماران دست یافت.
۳.
مقدمه: توس عه س واد رسانه ای و گس ترش سلامت اجتماعی همراه با سواد اخلاقی می تواند زمینه ساز نتیجه مثبت در حوزه فعالیت کادر درمان باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر سواد رسانه ای بر سلامت اجتماعی با استفاده از نقش میانجی سواد اخلاقی در میان کارکنان مراکز درمانی شهر الیگودرز انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی با روش توصیفی –تحلیلی بود. ابزار جمع آوری داده شامل سه پرسشنامه سواد رسانه ای، سلامت اجتماعی و سواد اخلاقی بود. نمونه پژوهش شامل 217 نفر از کادر درمان شهرستان الیگودرز بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی؛ مدل معادلات ساختاری و همبستگی پیرسون در نرم افزارSmart-PLS و24 SPSSتحلیل شدند. یافته ها: بررسی نقش میانجی سواد اخلاقی بر اساس رویکرد بوت استرپینگ نشان داد که اثر مستقیم سواد رسانه ای بر سلامت اجتماعی معنادار نیست (t = 0/37, p > 0/05) اما سواد رسانه ای به طور غیرمستقیم و از طریق سواد اخلاقی بر سلامت اجتماعی تأثیر دارد که مقدار آن برابر با38/. است (t = 6/18, p < 0/05)؛ می توان گفت، سواد اخلاقی نقش میانجی کامل را در ارتباط بین سواد رسانه ای و سلامت اجتماعی دارد. نتایج آزمون سوبل بیانگر معنادار بودن نقش میانجی سواد اخلاقی بر سواد رسانه ای و سلامت اجتماعی بود. نتیجه گیری: با توجه به اینکه هریک از مؤلفه های سواد رسانه ای بر سلامت اجتماعی افراد تأثیر مثبت دارد. لذا، با بهره گیری از سواد اخلاقی می توان به ارتقای بیشتر سلامت اجتماعی در میان افراد به ویژه کادر پزشکی کمک نمود.
۴.
مقدمه: به واسطه پیشرفت فناوری های نوین، منابع کسب اطلاعات سلامت بسیار متنوع هستند. علیرغم فراوانی و تنوع منابع، همچنان دانش کافی نسبت به ویژگی های این منابع وجود ندارد. با توجه به این خلأ موجود، مطالعه حاضر درصدد شناسایی و ارزیابی اصلی ترین منابع کسب اطلاعات سرطان روده بزرگ، میزان مفید و معتبر بودن این منابع است. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی بود که با روش توصیفی- تحلیلی، به صورت مقطعی در سال 1397 در شهر تهران انجام شد. از بین مراجعه کنندگان 386 نفر با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند (از نوع موارد استثنایی یا مرزی) انتخاب شدند. هر پاسخگو یک پرسشنامه خود-ایفایی که طبق اهداف این مطالعه طراحی شده بود را پاسخ داد. تحلیل داده ها با روش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. یافته ها: از بین 10 منبع، اینترنت (45 درصد)، پزشکان (36/5 درصد) و تلویزیون (8/1 درصد) به ترتیب به عنوان اصلی ترین منابع کسب اطلاعات معرفی شدند. از بین سه منبع نخست، پزشکان ارائه دهنده (میانگین 3/8 از پنج) و سپس تلویزیون (3/5) و دوستان (3/5) به عنوان مفیدترین منبع اطلاعاتی شناخته شدند. از نظر اعتبار منبع نیز در سه منبعی که بیشترین پاسخ را دریافت کردند، پزشکان در جایگاه نخست، اینترنت دوم و تلویزیون در جایگاه سوم قرار گرفتند. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که اینترنت، پزشکان و تلویزیون به ترتیب سه منبع اصلی کسب اطلاعات سرطان روده بزرگ هستند و علیرغم پیشرفت سریع فناوری های ارتباطات نوین، در حوزه مراقبت سلامت همچنان روابط بین فردی نسبت به رسانه های نوین و جریان اصلی از اعتبار بیشتری برخوردارند. با استفاده از ظرفیت رسانه های نوین و اعتبار ارائه دهندگان خدمات مراقبت سلامت می توان در کسب اهداف سلامت برنامه ریزی کرد.
۵.
مقدمه: روش های تشخیص بیماری های عروق کرونر معمولاً در معرض خطا بوده و برای بیمار رنج آور و هزینه بر است. بنابراین، توسعه و ارائه روش های یادگیری ماشین با دقت بالا در تشخیص بیماریهای عروق کرونر از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این پژوهش کمک به تشخیص بیماری عروق کرونری با استفاده از الگوریتم شاهین هریس و روش های یادگیری ماشین می باشد. روش ها: در این پژوهش از روش جدید مبتنی بر انتخاب ویژگی توسط شاهین هریس در حالت ترکیبی با روش یادگیری ماشین شامل درخت تصمیم و کای نزدیک ترین همسایه استفاده شد. که جهت ارزیابی روش پیشنهادی از دو مجموعه داده با پرونده پزشکی 303 بیمار در مجموعه داده Cleveland و Z-Alizadeh-Sani استفاده گردید. ارزیابی مدل پیشنهادی در پایتون نسخه 2016 انجام شد. یافته ها: بر اساس یافته ها انتخاب ویژگی با استفاده از الگوریتم شاهین هریس در حالت ترکیبی با روش یادگیری ماشین منجر به افزایش دقت در نتایج شد. به طوری که در مجموعه داده Z-Alizadeh-Sani درصد دقت در ترکیب با درخت تصمیم برابر با 0/98 و در ترکیب با کای نزدیک ترین همسایه برابر با 0/78 بود. همچنین، در مجموعه داده Cleveland درصد دقت در ترکیب با درخت تصمیم برابر با 0/88 و در ترکیب با کای نزدیک ترین همسایه برابر با 0/77 بود. این در حالی است که هریک از این مقادیر در حالت تمام ویژگی ها مقادیر کمتری از دقت را دارا بود. بنابراین، الگوریتم شاهین هریس در ترکیب با درخت تصمیم توانست به بالاترین دقت تشخیص بیماری عروق کرونر در حالت انتخاب ویژگی نسبت به کل ویژگی ها دست یابد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه به خوبی نقش فرآیند انتخاب ویژگی های مؤثر در تشخیص بیماری عروق کرونر توسط الگوریتم شاهین هریس در ترکیب با روش های یادگیری ماشین را نشان داد.
۶.
مقدمه: در شرایط کنونی که تحریم های زیادی بر کشور تحمیل شده و از سوی دیگر با ظهور کووید-19، تأمین دارو برای نظام سلامت کشور از اهمیت بیشتری برخوردار است. با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی، توسعه و برنامه ریزی دقیق و صحیح دولت جهت حمایت از صنایع دارویی در اولویت قرار دارد. لذا، این پژوهش به شناسایی سیاست های حمایتی دولت و تعیین میزان تأثیرگذاری و رتبه بندی آن ها از صنایع دارویی در شرایط تحریم ها و همه گیری کووید-19 پرداخته است. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی با روش توصیفی-تحلیلی انجام شد. ابزار گردآوری داده پرسشنامه و راهنمای مصاحبه با خبرگان بود. تعداد خبرگان شرکت کننده در این پژوهش 10 نفر از مدیران بخش های مختلف شرکت های دانش بنیان دارویی بود که با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. روابط علی و معلولی متغیرهای مدل با استفاده از روش دیمتل فازی شناسایی شدند. در انتها میزان اهمیت هریک از حمایت ها با روش تحلیل شبکه ای فازی و نرم افزار سوپر دسیژن تعیین شد. یافته ها: سه دسته سیاست های حمایتی و هشت حمایت مرتبط با نقش مؤثر دولت در توسعه صنایع دارویی کشور شناسایی شد. گروه حمایت معافیت ها به عنوان مهم ترین سیاست های حمایتی شناخته شد که شامل معافیت گمرکی، در نظر گرفتن معافیت های مالیاتی لازم برای شرکت های دارویی و معافیت یا تعویق انداختن وام های قبلی بود. نتیجه گیری: امنیت صنایع دارویی از اهداف اصلی سیاست های توسعه ای است و قطع وابستگی با سایر کشورها و خودکفایی در این صنعت به سیاست های حمایتی از سوی دولت نیاز دارد که نتایج مطالعه حاضر می تواند در اولویت بندی این سیاست ها در شرایط تحریم و همه گیری کووید-19 کمک نماید.
۷.
مقدمه: نابرابرهای سلامتی می توانند تعیین کننده خطر بیماری و اقدامات انجام شده برای پیشگیری و درمان بیماری در هنگام وقوع باشند. بیماری کووید-19 نقش مهمی در ایجاد و تشدید نابرابری های متعدد سلامتی داشته است. این مطالعه باهدف بررسی عدالت در دسترسی به خدمات سلامتی در بیماران مبتلابه کووید-19 و مرگ و میر ناشی از آن انجام شده است. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی بود که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. جامعه پژوهش تمام بیمارستان های دولتی وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی بود. از روش آمار توصیفی برای تحلیل داده و برای تعیین اثر زیرساخت ها و امکانات بیمارستانی بر مرگ و بستری از همبستگی پیرسون و آزمون آماری رگرسیون خطی چند متغیره برای تعیین ارتباط و معناداری متغیرها استفاده گردید و برای سنجش عدالت در توزیع امکانات و زیرساخت ها از ضریب جینی و منحنی لورنز استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که براساس امکانات بیمارستانی می توان میزان بستری و مرگ در اثر کووید را 96 درصد پیش بینی کرد. افزایش هر واحد تخت ICU شانس بستری و مرگ در اثر کووید-19 را به ترتیب 1/162 و 0/972 افزایش داد. همچنین، به ازای افزایش هر نفر پزشک و پرستار شانس بستری به ترتیب 0/423 افزایش و 0/741 کاهش یافته است. استان های اصفهان، آذربایجان غربی، یزد، کرمانشاه و زنجان پایین ترین ضریب جینی در توزیع تخت را داشتند. نتیجه گیری: توزیع منابع در بین استان ها عادلانه نیست. لذا، برای دستیابی به پوشش همگانی سلامت و رعایت سطح بندی ارائه خدمات نیاز به سیاست گذاری و برنامه ریزی برحسب نیاز جامعه و تخصیص منابع مبتنی بر نیاز و بار بیماری دارد.
۸.
مقدمه: سیستم توزیع دوز- واحد دارو دلالت بر تحویل داروها از داروخانه بیمارستان به بخش برای هر بیمار خاص را دارد که باعث تسهیل در روند بهبود بیماران و ایمنی دارو می شود. دو عامل انسانی شامل داروسازان و پرستاران بر این فرآیند مؤثر است که در این پژوهش نقش سیستم توزیع دارو در بیمارستان منتخب بر وضعیت شغلی و رضایت این افراد بررسی شده است. روش ها: مطالعه از نوع کاربردی به روش توصیفی - تحلیلی بود. داده هایی از بین کارکنان بیمارستان منتخب در سال 1400 شامل 76 نفر از کادر عمومی، 11 داروساز و 32 پرستار به عنوان نمونه از سه گروه با استفاده از سه پرسشنامه جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و به روش آزمون مقایسه میانگین دو نمونه ای وابسته تحلیل شد. یافته ها: توجه به داروسازان در اجرای طرح دوز-واحد از طریق تحریک علاقه آنان به علوم دارویی و قرار گرفتن در مرکز توجه همکاران و افزایش میل آنان به کار در بیمارستان باعث تغییر سطح هویت شغلی و در نتیجه تبیین جایگاه مناسب حرفه ای ایشان گردید. صرفه جویی در زمان، عدم اختلاف در شمارش داروها و آسودگی خاطر پرستاران پس از اجرای طرح دوز-واحد باعث افزایش نقش پرستاران در وظیفه اصلی مراقبت از بیمار به واسطه کسب رضایت شغلی (3/29) شد که به بالاتر از حد متوسط افزایش یافت (P<0.001). نتیجه گیری: انتظار می رود اجرای طرح سیستم توزیع دوز- واحد دارو موجب ارتقای جایگاه حرفه ای داروساز در بیمارستان و افزایش رضایت شغلی پرستاران شود.