مقالات
حوزه های تخصصی:
زلزله یکى از حوادث شایع در دنیاست که گاهى به عنوان مرگبارترین حادثه جهان از آن یاد مى شود. ایران نیز به دلیل استقرار در کمربند زلزله آلپ - هیمالیا جزو ده کشور اول زلزله خیز دنیا ؛ و یکى از قربانیان همیشگى لرزش زمین مى باشد. در شرایط بروز بلایاى طبیعى بویژه زلزله، بیمارستانها جزو اولین واحد هایى هستند که ارائه ی خدمات بهداشتى - درمانى بهینه و بموقعِ آنان مى تواند در کاهش مرگ و میر ناشى از زلزله و نجات جان مصدومان نقش حیاتى و تعیین کننده داشته باشد. همچنین آگاهى از محتواى برنامه هایى که براى مقابله با بحران ها طراحى مى شود توسط مدیران بیمارستانها و آمادگى آنها براى اجراى آن برنامه ها و دستور العمل ها در مواقع بحران نقش مهم و تعیین کننده در کاهش بار آسیب وارده از زلزله دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان آگاهى و عملکرد مدیران اجرایى و آمادگى بیمارستانهاى تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکى تهران در مقابل خطر زلزله و رابطه ی بین آنها در سال 1385 انجام گرفته است. روش بررسی : این پژوهش، مطالعه اى مقطعی؛ توصیفی-تحلیلى ست. جامعه ی پژوهش در این مطالعه،کلیه ی بیمارستانهاى آموزشى و غیرآموزشى دولتى تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکى تهران و مدیران اجرایى آنها ست. جمع آورى داده ها جهت بررسى میزان آگاهى و عملکرد مدیران بیمارستانها و میزان آمادگى این بیمارستانها در مقابل خطر زلزله از طریق چک لیست(وارسی نامه)، پرسشنامه و مشاهده، صورت گرفته است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار 11/5 SPSS و آزمون آمارى همبستگى (ضریب همبستگى اسپیرمن) استفاده شده است . یافته ها: میزان آگاهى مدیران اجرایى بیمارستانها در مقابل خطر زلزله 52/47درصد ، عملکرد کلى آنها 69/56درصد، و میزان آمادگى کلى بیمارستانهاى تحت مدیریَت آنان به طور متوسط 54/49درصد بوده است. همچنین، ارتباط مستقیمى درارتباط بین آگاهى مدیر، عملکرد وى، و میزان آمادگى بیمارستان تحت مدیریَت او در مقابل خطر زلزله نشان داده شد؛ ولی تنها رابطه ی میان آگاهى و عملکرد مدیر از نظر آمارى معنى دار بود (016/0P=). نتیجه گیری: میزان آگاهى و عملکرد مدیران اجرایى بیمارستانها و میزان آمادگى بیمارستانهاى تحت مدیریَت آنان در مقابل خطر زلزله، بسیار پایین است. این موضوع، لزوم توجه و رسیدگى بیشتر و اقدام عاجل مسئولین دانشگاه در جهت بهبود حیطه هاى مورد نظر را یادآور مى شود. همچنین، رابطه معنى دار آمارى بین آگاهى و عملکرد مدیران اجرایى نشاندهنده لزوم تدوین و اجراى برنامه هاى آموزشى کوتاه مدت در جهت افزایش دانش و آگاهى مدیران اجرایى بیمارستانها در مقابله با حوادث و خطرات طبیعى از جمله زلزله مى باشد.
تأثیر اجرای رویکرد شش سیگما در کاهش مدت اقامت بیماران بستری در مرکز آموزشی و درمانی فیروزگر؛1387(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
شرایط رقابت جهانى به گونه اى ست که سازمان ها همزمان ناچار به بهبود کیفیَت، افزایش رضایتمندى مشتریان، کاهش هزینه ها، و افزایش بهره ورى میباشند.چنین فضایى منجر به پیدایش تکنیک ها و رویکرد هاى متعدد نظیر مدیریَت کیفیَت فراگیر، مهندسى مجدد، مهندسى ارزش، تولید ناب و شش سیگما شده است. شش سیگما به عنوان جدیدترین برنامه ى مدیریَت کیفیَت در جهت افزایش رضایتمندى مشترى و سودآورى مالى به سازمان ها کمک مى کند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر اجرای شش سیگما در کاهش مدت اقامت بیماران بستری در بخش ارتوپدی مرکز آموزشی و درمانی فیروزگر با استفاده از آموزش چرخه ی DMAIC به اعضای تیم پروژه می باشد. روش بررسی: این پژوهش به صورت مقطعى ـ طولى ست. جمع آورى داده های مدت زمان بستری قبل از آموزش(در ماه های آذر، دی، بهمن) و بعد از آموزش شش سیگما (در ماه های اسفند، فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر) در یک دوره ى زمانى 7ماهه با استفاده از پرونده های پزشکی صورت گرفته ؛و با نرم افزار آماری MINITAB و آزمون t-test تحلیل شده است. یافته ها: میانگین مدت زمان بستری قبل از آموزش چرخه ی DMAIC در نمونه 200 نفری برابر با 915/7 روز و بعد از آموزش در همان تعداد نمونه برابر با 375/6 روز بود.با استفاده از آزمون مقایسه ى میانگین در دو جامعه ، رابطه ی میان آموزش چرخه ی DMAIC و میانگین مدت زمان بستری تایید شد. یافته ها نشان داد که آموزش شش سیگما موجب کاهش مدت اقامت بیماران بخش ارتوپدی شده است. (p value=0/001). نتیجه گیری: برای بهره گیری از شش سیگما در بهبود کیفیَت خدمات بیمارستانی، آموزش این ابزار اهمیَت دارد.این بر یادگیری توام ابزارها و فرایند DMAIC تاکید دارد واستقرار آن را در سازمان تسهیل می کند.
رابطه کیفیَت زندگی کاری با میزان بهره وری مدیریَت بیمارستان های تامین اجتماعی استان تهران: سال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
امروزه کیفیَت زندگى کارى به عنوان یک مفهوم جهانى در مرحله مدیریَت منابع انسانى و توسعه سازمانى مورد تامل قرار گرفته و تامین و ارتقاى آن کلید اصلى موفَقیَت مدیریَت هر سازمان به شمار مى رود و بهره ورى نیز به عنوان عامل کلیدى توسعه اقتصادى کشور ها محسوب مى شود . روش بررسی: پژوهش حاضر به روش توصیفی مقطعی انجام شده است . جامعه آماری مدیران بیمارستان های تامین اجتماعی استان تهران ( N=10)میباشد . ابزار گرداوری داده ها شامل دو پرسشنامه مرتبط با شاخص هاى کیفیَت زندگى کارى و بهره ورى می باشد . یافته ها :در بین شاخص های کیفیَت زندگی کاری، فضای کاری در سازمان با میانگین 72/3 در بالاترین وضعیت و طراحی شغل با میانگین 9/2 در پایین ترین وضعیت مى باشند و مشارکت در تصمیم گیری با ضریب همبستگی 858/0وP- value =0/002 از نظر آماری بالاترین میزان همبستگی را را با کیفیَت زندگی کاری نشان می دهد و امتیازات مادی با ضریب همبستگی 358/0و P-value = 0/31 ارتباط معناداری را با شاخص کیفیَت زندگی کاری نشان نداد.از طرف دیگر با توجَه به میانگین به دست آمده بین مولفه های بهره وری شناخت شغل با میانگین 4/4 در بالا ترین وضعیت و بازخور عملکرد با میانگین 3/2 در پایین ترین وضعیت می باشند و مولفه توانایی با ضریب همبستگی 664/0وP-Value= 0/036 همبستی مثبت و معناداری را با مولفه بهره وری نشان داد . از بین عناصر کیفیَت زندگی کاری صرفا دموکراسی در سازمان با ضریب همبستگی 665/0و P-value = 0/036 همبستگی مثبت ومعناداری را با بهره وری نشان داد . نتیجه گیری :بین کیفیَت زندگی کاری با بهره وری مدیریَت در بیمارستان های تامین اجتماعی استان تهران رابطه معناداری وجود دارد.
ارزیابى عملکرد رهبرى در بیمارستانهاى خرمآباد براساس سیستم خودسنجى – 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
شواهد حاکى از عدم استفاده مدیران بیمارستان های کشور از ابزاری استاندارد برای سنجش عملکرد رهبری و شناسایی نقاط قوت و ضعف جهت طراحی پروژه های بهبود است. هدف این پژوهش آن است سنجش عملکرد رهبری در بیمارستان های خرم آباداست؛ تا به ترویج استفاده از سیستم خودسنجی جهت افزایش بهره گیری از پتانسیل رهبری به عنوان مهمترین عامل بهبود کیفیت خدمات بیمارستانی کمک کند. روش بررسی: پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی است. جامعه ى پژوهش بیمارستان های خرم آباد و دو رده مدیران ارشد و میانی آنها بود. برای جمع آوری داده ها از روش کارگاهی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد Simply Better بوده و از اعتبار و روایى لازم برخودار است. از هر یک از بیمارستان های دانشگاهی، خصوصی و تامین اجتماعی، یک بیمارستان با استفاده از روش نمونه گیری ساده در نمونه ى پژوهش گنجانده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی ارایه شد. یافته ها:میانگین امتیازات بیمارستان هاى دانشگاهى، تامین اجتماعى ، و خصوصى در بًعد «رهبرى سازمانی»به ترتیب 26درصد، 32درصد و 21درصد ؛ در بًعد «مسوولیت عمومى و شهروندی» به ترتیب 29درصد، 39درصد و 18درصد ؛و در بعد «خلاقیت، مخاطره و نوآوری» به ترتیب 26درصد، 32درصد و 22درصد بود. نتیجه گیری: بیمارستان هاى دانشگاهی و خصوصی پیشرفت و بهبود مداوم را در تعداد کمی از فرایندهای رهبری خود آغاز کرده اند. در حالى که بیمارستان تامین اجتماعی پیشرفت و بهبود مداوم را در طیف گسترده ای از فرایندهای رهبری اجرا کرده است. با توجه به این که رهبرى نیروى محرکه و پیشبرنده سایر عوامل دستیابى به کیفیَت مى باشد، پیشنهاد مى شود بیمارستان ها نسبت به مستندسازی فرایندهای رهبری، تدوین شاخص هایی برای اندازه گیری میزان پیشرفت آنها، پایش شاخص ها به طور مستمر، شناسایى نقاط قوت وضعف و زمینه هاى بهبود و اجراى پروژه هاى بهبود اقدام نمایند. کلید واژه ها:
ارزیابی عملکرد مدیریَت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بر اساس مدل تعالی بنیاد اروپایی مدیریَت کیفیَت با دو رویکرد پرسشنامه و پروفرما(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی عملکرد فرآیندی است منظم ، و جامع که در آن فعَالیَت ها ، فرایندها و نتایج حاصله با اهداف و معیارهای تعیین شده سازمانی مقایسه می شود و بر اساس یافته های حاصله می توان نسبت به بهبود وضعیت سازمان بر اساس یک مدل تعالی مانند EFQM اقدام کرد. فرایند ارزیابى به سازمان اجازه مى دهد به طور شفاف نقاط قوت و زمینه هاى قابل بهبود را شناسایى کند و برنامه هایى جهت بهبود ابعاد مختلف تدوین کند. هدف این پژوهش مقایسه ی نتایج ارزیابی عملکرد مدیریَت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بر اساس مدل تعالی EFQM با دو رویکرد پرسشنامه و پروفرما بود. روش بررسی: پژوهش حاضرازنوع توصیفی- مقطعی و کاربردی ست. جامعه ى پژوهش 32 نفر مدیران ستادی و معاونان آنان در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1386 است که به صورت سرشماری انتخاب شدند. داده ها توسط دو رویکرد پرسشنامه و پروفرما بر اساس مدل تعالی EFQM جمع آوری؛ و امتیازات کسب شده بر اساس منطق رادار و نرم افزارهای SPSS و EFQM تحلیل شد . یافته ها : مدیریَت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در این ارزیابی بر اساس رویکرد پرسشنامه و پروفرما به ترتیب 550 و 516 امتیاز کسب نمود . درصد امتیاز هر کدام از عوامل نه گانه به ترتیب بر اساس رهیافت پرسشنامه و پروفرما به این صورت به دست آمد : رهبرى 65و61 درصد ، سیاستگزاری80 و 75 ، کارکنان 60 و 58 ، منابع 50 و52 ، فرآیند ها 60 و53 ، نتایج مشترى 50 و 43 ، نتایج کارکنان 30و29 ، نتایج جامعه 60 و 55 ، و نتایج کلیدى عملکرد50 و52 درصد. نتیجه گیری: با ارزیابی عملکرد بر اساس مدل تعالی EFQM می توان به تشخیص نقاط قوت و فرصتهاى بهبود دست یافت تا فعالیَتهاى الگو بردارى روى حوزه هایى متمرکز شود که بیشترین منافع را براى سازمان دارند، و با مداخله در حوزه های بهبود، و پیگیریِ تغییرات لازم می توان در مسیر تعالی گام نهاد .
بررسی تولیدات علمی نویسندگان دانشگاه علوم پزشکی ایران همراه با شبکه های تالیف مشترک در پایگاه Web Of Science (WOS) تا پایان سال 2007 میلادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایجترین روشهای ارزیابی فعالیتهای علمی یک دانشگاه، علم سنجی ست که با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی استنادی همچون Web Of Science (WOS) امکان پذیر است. روش بررسی: این پژوهش توصیفی کاربردی با استفاده از روشهای علم سنجی و فنون تحلیل شبکه انجام شده است. منبع گردآوری داده ها، پایگاه WOS و جامعه ى آماری 625 مدرک ثبت شده دانشگاه علوم پزشکی ایران تا پایان سال 2007 میلادی است. یافته ها: بیشترین مدرک منتشر شده از دانشگاه علوم پزشکی ایران در این پایگاه مربوط به سال 2006 است. مقالات اصیل از لحاظ نوع مدرک بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. از لحاظ موضوعی بیشترین تعداد مدرک مربوط به جراحی است. حوزه ى ایمونولوژی بیشترین همکاری در تالیف را داراست. نتیجه گیری: همکاری در تالیف مشترک بین نویسندگان این دانشگاه از رقم قابل قبولی برخوردار است اماکم بودنِ تولیدات علمی پژوهشگران آن توجه مسئولین پژوهشی دانشگاه را می طلبد.
دیدگاه کارمندان درباره عوامل مؤثر در اثر بخشی تیم های کاری جراحی در بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از آن در سال 1387(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدَمه: تیم(یارگان) ها به عنوان واحدهای بنیادی سازمان ها و نقاط کلیدی، برای بهبود عملکرد سازمان، مورد توجَه قرار گرفته اند. سازمان ها برای ارتقای بهره وری و کسب رضایت کارکنان و ارباب رجوع خود، از تیم های کاری استفاده می کنند. بیمارستان نیز یکی از این سازمان ها می باشد، به طوری که برقراری همکاری و هماهنگی در بین اعضای تیم ها ، می تواند در سرعت عملیات نجات بیمار و بهبود سلامت وارائه ی خدمات بیمارستانی نقش داشته باشد. هدف این تحقیق,تعیین و ارزیابی تاثیر عوامل مؤثَر در اثربخشی تیم های کاری (جراحی) از دید کارمندان بیمارستان های آموزشی بود. روش بررسی: این مطالعه، یک پژوهش توصیفی- پیمایشی ست. جامعه ی آماری اعضای تیم های جراحی بیمارستان های آموزشی شهر اصفهان است.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ا ی محقق ساخته است.نمره گذاری آن به شیوه ی لیکرت انجام؛ وروایی آن با کمک استاد ان و کارشناسان تایید، و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 تعیین شد. تجزیه و تحلیل اطَلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS باآمار توصیفی(فراوانی، درصد، نمودار، میانگین و انحراف معیار )و استنباطی (آزمونt تک نمونه ای، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون t مستقل ، تحلیل رگرسیون چند متغیره و آزمون تعقیبی LSD ) انجام شد. یافته ها: آزمون t تک نمونه ای نشان داد که اندازه ،هنجارها ، وجود اهداف روشن ، تناسب وظایف در اثر بخشی تیم کاری(جراحی)به طور معنی داری بیشتر از متوسط تاثیر داشته و انسجام ، ترکیب ،ارزیابی عملکرد و پاداش و حمایت سازمانی از تیم در اثربخشی تیم جراحی کمتر از متوسط تاثیر داشته است . در تحلیل رگرسیون چندمتغیره، هنجارهای تیم با 5/74 درصد بالاترین تأثیر را در اثربخشی تیم های جراحی داشت و ترکیب تیم با 9/0درصد کمترین تأثیر را در اثربخشی تیم های جراحی برعهده داشت. نتیجه گیری: با ترویج هنجارها ، حمایت سازمانی بیشتر و وجود اهداف روشن در تیم می توان اثربخشی تیم های جراحی را افزایش داد . همچنین دیدگاه کارکنان از نظر اندازه ، ترکیب ، انسجام ، هنجارها ، اهداف روشن ، تناسب وظایف, ارزیابی عملکرد و پاداش و حمایت سازمانی در تیم با تحصیلات ، سابقه کاری ، جنسیت, سمت شغلی,سن و حجم به یک اندازه تأثیر دارند. .
دیدگاه کارکنان مدارک پزشکی نسبت به مهارت های لازم در بخش مدارک پزشکی (بیمارستان های آموزشی -درمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز: 1386)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدَمه: پیشرفت های علوم پزشکی و فناوری اطَلاعات ، سازمان های ارائه کننده ی خدمات سلامت را به محیط های رقابتی و مشتری گرا مبدل کرده است. در چنین محیط هایی فرصت های زیادی در اختیار متخصصان مدارک پزشکی قرار می گیرد که فقط برای کسانی قابل استفاده است که دارای مهارت های لازم باشند. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه کارکنان مدارک پزشکی درباره ی مهارت های لازم در بخش مدارک پزشکی بیمارستانهای و آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود. روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی -مقطعی در سال 1386 انجام گرفت. نمونه ی مورد مطالعه 12 مسئول بخش مدارک پزشکی و 48 نفر از کارکنان بخش مدارک پزشکی در 12 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تبریز (60 نفر) است. داده ها از طریق یک پرسشنامه ی محقق ساخته با استفاده از متون موجود و با مراجعه حضوری به مراکز جمع آوری گردید. اولویت بندی مهارت های مورد نیاز با توجَه به پاسخ نمونه ها و نمره گذاری انتخاب های پنج گانه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطَلاعات با نرم افزار آماری SPSS انجام شد. یافته ها: اکثر پاسخ دهندگان مونث(73درصد) ؛ میانگین سابقه ی کاری 6 پاسخ دهندگان /8 سال بود. مهمترین مهارت های لازم برای کارکنان مدارک پزشکی به تفکیک سه نوع مهارت اصلی به ترتیب عبارت بودند از: مهارتهای عمومی (شامل توانایی به کارگیری رایانه، سرعت عمل همراه با سرعت بالا، مسئولیت پذیری، خود یاد گیری و مدیریَت تغییر)، مهارتهای ارتباطی(شامل توانایی ارتباط با مدیران، بیماران، پزشکان)، و مهارتهای اختصاصی (شامل گزارش دهی، پردازش داده ها، مستند سازی، آشنایی با HIS ، بازیابی اطَلاعات و کد گذاری صحیح). نتیجه گیری: نیاز حیاتی نظام سلامت به اطلاعات و حرکت به سوی پرونده الکترونیک سلامت باعث شده که کارکنان بخش مدارک پزشکی به مهارت های جدیدی نیاز داشته باشند. بازنگری دروس دوره های آموزشی و برگزاری دوره های ضمن خدمت جهت کسب مهارت های مود نیاز و تغییر روش مدیریَتی از پرونده ی کاغذی به پرونده الکترونیک سلامت ضروری ست