مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه:اصلاح نظام مدیریت مالی در ایران دارای چهار مرحله است که یکی از مراحل آن اجرای سیستم هزینه یابی و بهای تمام شده، است. [1] اطلاعات در مورد هزینه و بهای تمام شده خدمات سلامت می تواند در تخصیص بهینه منابع، شناسایی سطح عملکرد مراکز فعالیت در مصرف منابع، اصلاح بودجه و نرخ تعرفه موثر باشد. [2] سیستم محاسبه بهای تمام شده خدمات با تهیه اطلاعات اداری وقابل مقایسه در هر زمان که وضعیت غیر عادی می شود، می تواند زنگ خطر را جهت آگاهی مدیران به صدا در آورد. این هشدار به موقع می تواند سازمان را از خطرات مصون بدارد. [3] اما نظام مالی بخش سلامت و بدنه نیروی انسانی آن هنوز راه زیادی تا استقرار و بهره مندی از حسابداری بهای تمام شده دارند. [4] لذا در این مقاله چالش های محاسبه قیمت تمام شده نقد و بررسی شده است. در این راستا چهار مؤلفه در رابطه با چالش های محاسبه قیمت تمام شده در بخش سلامت کشور مطرح شده که به ترتیب به هر یک از آنها پرداخته می شود: مؤلفه 1( مشخص نبودن تعریف قیمت تمام شده): مشخص نبودن تعریف قیمت تمام شده خدمات و محصولات در بخش سلامت از مهمترین چالشها محسوب می شود. چون تعریف کامل و جامعی از قیمت تمام شده وجود ندارد و تعاریف ذکر شده نمی تواند پاسخ موادی از قبیل منظور کردن هزینه های جذب نشده، هزینه های اداری و تشکیلاتی و هزینه استهلاک و از این قبیل را بدهد. در نظر گرفتن این هزینه ها به دلیل تاثیر آن بر روی تعرفه ها و قیمت گذاری اهمیت بسیاری دارد. در قوانین تعاریف مختلفی ارائه شده که لازم است در محاسبات، وحدت رعایت شود. مؤلفه 2 (تعداد زیاد محصولات و خدمات): تنوع بسیار خدمات و محصولات نظام سلامت انجام این کار را با مشکل مواجه کرده است. علاوه بر تعداد بسیار خدمات و محصولات، مسائلی مانند شیفت کارکنان و جا به جایی آنها در محاسبه بهای تمام شده ابهاماتی ایجاد کرده است. در نظام سلامت خدمات متنوع و متعددی وجود دارد که هر کدام از این خدمات برای افراد مختلف ممکن است معنای متفاوتی داشته باشد. مؤلفه 3 (نیروی انسانی): دربحث نیروی متخصص، کمبود تعداد افراد با رشته مرتبط وجود دارد و بسیاری از این افراد نیز تخصص کافی و تجربه لازم را ندارند. تخصص و مهارت نیروی انسانی در بخش بهداشت و درمان برای دستیابی به اهداف توسعه ملی ضروری است. چراکه این موضوع پیش نیاز اصلاحات جدی در بهداشت و درمان در قالب نظام نوین مالی است. همچنین باور و اعتقاد افراد به مسئله بهای تمام شده اهمیت بسیاری دارد. تا زمانی که رویکرد افراد از حسابداری نقدی به تعهدی تغییر نکند چالش ها در این زمینه مرتفع نخواهد شد. مؤلفه 4 (ابزار و مدل): در بحث بهای تمام شده مدل های متفاوت و روش های مختلفی برای محاسبه وجود دارد که مرسوم ترین آنها روش سنتی (Traditional costing) و روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت (Activity-Based Costing (ABC)) است. [5] از طرفی به دلیل نبود استاندارد و شاخص های مرتبط به اولویت های تسهیم مراکز هزینه مشخص نیست. به همین خاطر آزمون و خطا اتفاق می افتد که عواقب بسیاری در پی دارد. همچنین، عوامل دیگری از قبیل مخدوش بودن اطلاعات و معرفی برخی مدل ها مانند (بالا به پایین) یا (پایین به بالا) نیز می تواند مشکلاتی به همراه داشته باشد. لذا، لازم است مدل واحدی وجود داشته باشد که همه در محاسبه از آن تبعیت کنند. نتیجه گیری: در مجموع رفع چالش های محاسبه قیمت تمام شده مستلرم آموزش تخصصی نیروی انسانی و تدوین استاندارد، شاخص ها و مدل های یکسان جهت محاسبه آن می باشد. آموزش جامع و کاربردی برای کارشناسان در کنار ابزارهای کمکی می تواند بسیاری از ابهامات را برطرف نماید. علاوه بر آن، ایجاد یک نرم افزار یکپارچه که بتواند تمام نرم افزارهای جداگانه را به یکدیگر متصل کرده و از ورود اطلاعات مجدد و موازی جلوگیری کند تاثیر بسزایی در افزایش دقت و صحت محاسبات در صنعت پیچیده بهداشت و درمان دارد. تضاد منافع: نویسندگان اظهار داشتند که تضاد منافعی وجود ندارد. تشکر و قدردانی: بدین وسیله از ...
ایجاد برنامه کاربردی رژیم حسی مبتنی بر تلفن همراه برای آموزش والدین کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع بالای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و مشکلاتی که برای افراد مبتلا و والدین آن ها ایجاد می شود، درمان آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از بین درمان های موجود یکپارچگی حسی و رژیم حسی تأثیر بسزایی در بهبود این افراد دارد. هدف از مطالعه حاضر طراحی و ارزیابی برنامه کاربردی رژیم حسی برای کودکان مبتلابه نقص توجه/ بیش فعالی بود. روش ها: این پژوهش از نوع توسعه ای-کاربردی در دو مرحله انجام شد. ابتدا نیازسنجی از 15 متخصص کاردرمانی صورت گرفت. سپس، نمونه اولیه برنامه کاربردی تحت پلتفرم اندروید طراحی شد. درنهایت، از پرسشنامه استاندارد کوئیز نسخه 5/5 جهت ارزیابی قابلیت استفاده و رضایت کاربران از برنامه کاربردی استفاده شد و برنامه دو هفته در اختیار 12 نفر از والدین کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی قرار گرفت. داده ها با روش های آمار توصیفی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها: افراد شرکت کننده در پژوهش، شش نیاز از میان 14 نیاز آموزشی، نُه ویژگی از میان 10 ویژگی برنامه کاربردی و از میان 67 تمرین ارائه شده، تمامی تمرینات ارائه شده در پرسشنامه نیازسنجی را ضروری دانستند. برنامه طراحی شده شامل بخش های پروفایل بیمار، تعریف نقص توجه/ بیش فعالی، تعریف رژیم حسی، فهرست تمرینات، برنامه هفتگی، ثبت تاریخ انجام تمرین و تنظیمات بود. ارزیابی قابلیت استفاده از برنامه کاربردی نشان داد که کاربران برنامه کاربردی را با میانگین امتیاز 35/8 از مجموع نُه امتیاز (در سطح خوب) ارزیابی نموده اند. نتیجه گیری: از برنامه های کاربردی رژیم حسی می توان جهت کمک به بهبود کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده نمود.
ارائه ی ابزار سنجش وضعیت تصمیم گیری مبتنی بر شواهد درحوزه مدیریت سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نظام سلامت همیشه متحمل صرف منابع زیادی می باشد؛ از اینرو تصمیم گیری مبتنی بر شواهد علمی، به منظور مطلوب کردن هزینه ها و پیشگیری از اتلاف منابع، ضروری است. همچنین، استفاده از شواهد در فرآیند تصمیم گیری می تواند منجر به بهبود کیفیت تصمیمات مدیریتی و افزایش بروندادها گردد. لذا، مطالعه حاضر با هدف طراحی و ارزیابی ابزار سنجش وضعیت تصمیم گیری مبتنی بر شواهد در حوزه مدیریت سلامت و روانسنجی آن انجام پذیرفت. روش ها: مطالعه حاضر یک تحقیق کاربردی از نوع ابزارسازی است که در سال 1399 انجام شد. پژوهشگران جهت اعتبارسنجی ابزار موردنظر، از تکنیک دلفی و اخذ نظرات 20 نفر از خبرگان استفاده نمودند. بعد از آن به بررسی روایی صوری، محتوایی و پایایی ابزار پرداخته شد. یافته ها: ابزار سنجش وضعیت تصمیم گیری مبتنی بر شواهد به صورت پرسشنامه 47 سوالی، طراحی گردید. نتایج اعتبارسنجی الگو براساس روش دلفی نشان داد که نمره توفیق جمعی برای تمام مولفه های الگو بیشتر از هفت است. همچنین پرسشنامه دارای روایی صوری و محتوایی مناسبی بود (0/972= CVR و 0/841= CVI). آلفای کرونباخ تمام حیطه ها و کل ابزار طراحی شده نیز بیشتر از 70 درصد برآورد شد که نشان دهنده پایایی قابل قبول ابزار می باشد. نتیجه گیری: ابزار سنجش وضعیت تصمیم گیری مبتنی بر شواهد در حوزه مدیریت سلامت می تواند به مدیران و مسئولین این حوزه در راستای اجرایی ساختن کامل رویکرد تصمیم گیری و در راستای آن، عملکرد مبتنی بر شواهد، کمک شایانی نماید.
خرید راهبردی خدمات سلامت بیماریهای قلبی عروقی: با روش دیماتل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خرید راهبردی به عنوان یکی از استراتژی اصلی برای رسیدن به اهداف پوشش همگانی سلامت و مهار هزینه ها در نظام سلامت شناخته شده است. از اینرو مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر خرید راهبردی خدمات سلامت در حوزه بیماریهای قلبی- عروقی برای ایران انجام پذیرفته است. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی با روش ترکیبی (کیفی-کمی) در سال 1399-1398 انجام شد. ابزار گردآوری داده در این پژوهش راهنمای مصاحبه و پرسشنامه بود. جامعه پژوهش مدیران و سیاستگزاران سازمان های بیمه گر پایه، وزارت بهداشت، مدیران بیمارستان ها و اعضای هیات علمی دانشگاه بودند که با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با روش تحلیل محتوا و روش دیماتل با استفاده از نرم افزار Maxqda و Matlabالویت بندی شد. یافته ها: عوامل مربوط به تولیت و سیاستگذاری، مالی، بیمه ای، ساختاری، رفتارسیاسی ذی نفعان، اجتماعی سلامت، به عنوان عوامل تاثیر گذار و عوامل مرتبط با بیمار، مرتبط با ارائه دهنده و قراردادها به عنوان عوامل تاثیر پذیر شناسایی شدند. عامل تولیت و سیاستگذاری با مختصات (1/32 و2/73) به عنوان تاثیرگذارترین عامل و عامل مرتبط با بیمار با مختصات (1/30- و1/30) به عنوان تاثیرپذیرترین عامل در خرید راهبردی خدمات سلامت قلبی و عروقی مشخص شد. نتیجه گیری: مهم ترین عوامل مؤثر در اجرای خرید راهبردی خدمات سلامت عبارتند از: برخورداری از نقش تولیت اثربخش درنظام سلامت، نهادینه سازی نظام تصمیم گیری مبتنی بر شواهد، افزایش مشارکت و توانمندسازی شهروندان در تصمیم گیری ها و سیاست های سلامت، اصلاحات ساختاری نظام سلامت و تامین منابع مالی پایدار.
نقش شبکه های اجتماعی در ارتباطات علمی دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شبکه های اجتماعی علمی در دهه اخیر ارتباطات علمی دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه را تحت تأثیر خود قرار داده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین نقش شبکه های اجتماعی در ارتباطات علمی دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود. روش ها: مطالعه حاضر از نوع کاربردی بود که با روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی و اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 450 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده پرسشنامه بود. شش نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه روایی پرسشنامه را بررسی کردند و آلفای کرونباخ محاسبه شده برای پایایی پرسشنامه برابر 96/0 بود. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19، تحلیل شدند. یافته ها: ابعاد جستجوی اطلاعات با میانگین 59/3 و انتشار و اشتراک اطلاعات با میانگین 38/3، از مهم ترین مزایای استفاده از شبکه های اجتماعی علمی در ارتباطات علمی بود. همچنین، عدم برگزاری کارگاه های آموزشی در دانشگاه به منظور استفاده کارآمدتر از شبکه های اجتماعی علمی مهم ترین عامل بازدارنده در استفاده از این شبکه ها بود. آزمون فرضیات پژوهش نیز نشان داد بین ابعاد ارتباطات علمی و میزان استفاده دو گروه دانشجویان و اعضای هیئت علمی از شبکه های اجتماعی علمی تفاوت آماری معنی داری وجود دارد. به طوری که میانگین نمره همکاری های پژوهشی، ایده یابی پژوهشی و جستجوی اطلاعات در بین دانشجویان بیشتر از اعضای هیئت علمی بود. بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی با مدرک تحصیلی و سن پاسخگویان ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: ازآنجاکه استفاده از شبکه های اجتماعی علمی در ارتباطات علمی کاربران مؤثر بوده است؛ با برگزاری کارگاه های آموزشی در خصوص معرفی قابلیت های این شبکه ها می تواند به افزایش بهره وری مؤثر از این شبکه ها در همه ابعاد ارتباطات علمی کمک نماید.
مدل تعاملی و فرایندی مخاطرات حوزه منابع انسانی در بخش سلامت: رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه اثربخشی سازمان به طور مستقیم تحت تأثیر کیفیت منابع انسانی آن تعریف می شود. در این میان یکی از مسائل چالش برانگیز سازمان ها در حوزه ی منابع انسانی به ویژه در بخش سلامت، مخاطرات حوزه مدیریت منابع انسانی است. پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل تعاملی و فرایندی و ترسیم ارتباطات ساختاری مخاطرات منابع انسانی در بخش سلامت انجام شده است. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که با روش ترکیبی انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش 19 نفر از مدیران و کارشناسان منابع انسانی مراکز درمانی شهرهای کاشان، آران و بیدگل بودند که با روش نمونه گیری غیرتصادفی مبتنی بر معیار انتخاب شدند. در این مطالعه از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری برای ساختاربندی و ترسیم روابط تعاملی 14 خطر اصلی حوزه منابع انسانی در بخش سلامت استفاده شد. یافته ها: 14 خطر در حوزه منابع انسانی در بخش سلامت، شناسایی و با استفاده از روش مدل سازی ساختاری-تفسیری در چهار سطح طبقه بندی شد. به گونه ای که مخاطرات «دیدگاه مبتنی بر نقش غیرراهبردی واحد منابع انسانی»، «دیدگاه مبتنی بر عملکرد غیر اثربخش واحد منابع انسانی» و «خطر سیستم انتخاب و استخدام» در سطح چهارم و مخاطرات «مالی» و «رفتاری» در سطح اول قرار گرفت. نتیجه گیری: شناخت مخاطرات کلیدی منابع انسانی و روابط علی بین آن ها به مدیران کمک می کند که با هزینه کمتر بتواند در جهت کاهش سایر مخاطرات، ایجاد سیاست های یکپارچه، تصمیمات راهبردی و بهبود سیستم جذب در به کارگیری نیروی انسانی تلاش نمایند.
روند بودجه ای و شیوه های تامین مالی بخش سلامت در ایران: یک پیشنهاد عملیاتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تخصیص بهینه منابع به بخش سلامت همیشه از مهم ترین تصمیمات پیش روی مدیران این حوزه است. هدف از این پژوهش، بررسی منابع بودجه تخصیص یافته به بخش سلامت در ایران طی برنامه ششم توسعه و ارائه پیشنهاد مشخصی برای جبران بخشی از کمبود منابع است. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی بود که با روش توصیفی انجام شد. برای گرداوری داده ها از روش اسنادکاوی در بازه زمانی برنامه ششم توسعه (بین سال های 1396 تا 1400) استفاده شد. در پژوهش حاضر روند منابع بودجه ای بخش سلامت شامل برنامه های محوری سلامت (شامل پزشک خانواده و پرونده الکترونیک سلامت) و تغییرات منابع در مقایسه با تورم کل و تورم بخش بهداشت بررسی شد. داده ها با روش آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار اکسل تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که به طور متوسط در حدود 76 درصد منابع به بخش درمان اختصاص یافته است. روند تخصیص اعتبارات اختصاصی در سال 1396 از حدود 63 درصد به 35 درصد در لایحه بودجه 1400 رسیده است. تورم بخش بهداشت و درمان از تورم کل کمتر بوده و رشد اعتبارات توانسته تورم بخش بهداشت را در سال های 1396، 1397 و 1400 جبران کند. همچنین، رشد اعتبارات از میزان تورم کل کشور در سال های 1396 و 1400 بیشتر بوده است. مهم ترین موانع در اعتبارات تخصیص یافته به بخش سلامت به ترتیب شامل ناپایداری، درمان محور بودن اعتبارات، تخصیص ندادن منابع کافی، بی توجهی به برنامه های پزشک خانواده و پرونده الکترونیک سلامت بود. نتیجه گیری: برای جبران بخشی از کاستی های موجود در زمینه اعتبارات مالی و ایجاد فرصت برای برنامه های محوری در بخش سلامت کشور و پایداری بیشتر منابع پیشنهاد می شود که شرکت تخصصی سرمایه گذاری سلامت برای استفاده از منابع بخش خصوصی جهت تأمین مالی پروژه های توجیه پذیر فنی-مالی و زیست محیطی تشکیل شود.
آگاهی و استفاده دانشجویان پزشکی از برنامه های کاربردی مبتنی بر تلفن همراه هوشمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برنامه های کاربردی پزشکی مبتنی بر تلفن هوشمند، ابزارهایی برای دسترسی به آخرین شواهد علمی معتبر هستند. این برنامه ها می توانند منجر به بهبود تصمیم گیری و ارتباط بین کادر پزشکی و کاهش خطاهای پزشکی شوند. هدف از این مطالعه تعیین میزان آگاهی و استفاده از برنامه های کاربردی مبتنی بر تلفن همراه هوشمند میان دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی بود که با روش پیمایشی-توصیفی انجام شد. 81 نفر از دانشجویان سال آخر پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران در بازه زمانی 1397-1396 به صورت سرشماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته شامل سه بخش با طیف لیکرت استفاده شدکه روایی و پایایی آن سنجیده شد و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) تحلیل شد. یافته ها: بیش از 40 درصد دانشجویان در زمان های مختلف در هفته از برنامه های کاربردی پزشکی استفاده می کردند. فقدان دسترسی به اینترنت در دانشگاه و محل کار به عنوان بزرگ ترین مانع دسترسی به برنامه های کاربردی پزشکی روی تلفن همراه بود. بیشترین پشتیبان موردنیاز برای استفاده از این برنامه ها، استفاده از راهنماهای برخط موجود بود. برنامه های پزشکی UpToDate و MedScape نیز بیشترین استفاده را توسط پاسخ دهندگان داشت. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان می دهد میزان آگاهی و استفاده یا به عبارت بهتر میزان دانش و درک دانشجویان پزشکی بر اساس اطلاعات و یا تجربه آن ها از برنامه های کاربردی مبتنی بر تلفن همراه رو به افزایش است، لذا، تدابیر لازم جهت تسهیل و ایجاد زیرساخت های دسترسی به اینترنت در محل کار و دانشگاه ها باید صورت گیرد.
چالش های خدمات سلامت به بیماران قلبی و عروقی در پاندمی کووید-19 در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پاندمی بیماری کووید-19 تأثیرات بسیاری بر روند دریافت خدمات پزشکی در بیماران مبتلا به بیماری های مزمن از جمله بیماری های قلبی و عروقی داشته است. معطوف شدن تمام توجه و تخصیص منابع جهت کنترل همه گیری کرونا، دسترسی بیماران قلبی و عروقی را به خدمات سلامت دچار مشکل نموده است. هدف از انجام این مطالعه شناسایی چالش های ارائه خدمات سلامت به بیماران قلبی و عروقی در زمان پاندمی کووید-19 در ایران بوده است. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی بود که با روش کیفی- توصیفی انجام شد. مشارکت کنندگان 15 نفر از متخصصین قلب و عروق، متخصصین طب اورژانس، متخصصین داخلی و پرستاران بخش قلب بودند. داده ها از طریق راهنمای مصاحبه به صورت نیمه ساختارمند جمع آوری شدند که به روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل شد. یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه تعداد چهار طبقه اصلی و نُه زیرطبقه استخراج شد. طبقات اصلی شامل کمبود منابع در بخش قلب و عروق، ضعف در ارائه آموزش کارآمد و مؤثر، ضعف در برنامه آمادگی بیمارستان، اختلال در کیفیت و کمیت خدمات درمانی بوده است. نتیجه گیری: ارائه خدمات مراقبت سلامت به بیماران قلبی و عروقی به دلیل همزمانی با پاندمی بیماری کووید-19 با چالش ها و موانعی روبرو شده است. تخصیص درست منابع، آگاه سازی و آموزش به اقشار جامعه و کادر درمان و تدوین برنامه های جامع جهت آمادگی بیمارستان ها در زمان همه گیری می تواند به رفع این چالش ها و ارائه خدمات سلامت مطلوب به بیماران قلبی و عروقی کمک نماید.