مدیریت سلامت

مدیریت سلامت

مدیریت سلامت دوره 25 پاییز 1401 شماره 3 (پیاپی 89) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

مقالات

۱.

چالش ها و راهکارهایی برای اتخاذ حکمرانی فناوری اطلاعات در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۶
مقدمه: «حکمرانی فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا)» از اواخر دهه 90 میلادی در کشورهای توسعه یافته مطرح و جایگزین مدیریت فاوا شد. این رویکرد به دانشگاه ها این امکان را می داد که علاوه بر تفکیک مسئولیت های فاوا میان واحدها و سطوح مختلف، با توزیع حقوق تصمیم گیری بین ذینفعان، مکانیزم هایی را برای پایش تصمیمات فاوا در ارتباط تنگاتنگ با چشم انداز، مأموریت و اهداف دانشگاه توسعه دهند. این مطالعه باهدف بررسی چالش های مدیریت فاوا و تبیین ضرورت اتخاذ حکمرانی فاوا در دانشگاه موردمطالعه انجام شده است. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که با روش کیفی-توصیفی به صورت مطالعه موردی (آبان تا دی ماه 1400) در یکی از دانشگاه های علوم پزشکی استان تهران طی مراحل آماده سازی، شناسایی، تحلیل و تجویز به اجرا درآمد. برای گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختارمند مبتنی بر نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند قضاوتی و بحث گروهی متمرکز و برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی در نرم افزارATLAS-ti استفاده شد. یافته ها: از نظر ساختاری، شورای فاوا تنها مرجع سیاست گذاری کلان است که کارآمدی لازم در تعیین جهت گیری های کلی، استانداردها و مسیر حرکت دانشگاه را ندارد. شورای فاوا به لحاظ فرایندی فاقد مأموریت و افق برنامه ای بوده و در ایجاد یکپارچگی میان تصمیمات دانشگاه و تصمیمات فاوا و نیز پایش تصمیمات این حوزه در ارتباط با اهداف و مأموریت های دانشگاه عملکرد موفقی نداشته است. در بُعد تعاملی نیز، نتوانسته با ایجاد زبان مشترک میان فاوا و صاحبان فرایندهای اصلی، در اجرای سیاست های فاوا وحدت رویه ایجاد کند. نتیجه گیری: دانشگاه موردمطالعه برای برون رفت از وضعیت فعلی، نیازمند تغییرات جدی در ساختار فاوا و رویکرد کاربران دانشگاه به فاوا است. لازمه این تغییرات، اتخاذ مدل حکمرانی فاوای بومی و متناسب سازی شده با مشکلات و نیازهای حال و آینده دانشگاه، به سمت یکپارچگی کامل است.
۲.

ارائه الگوی مشارکت سازمان های مردم نهاد در نظام سلامت ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۱۷۰
مقدمه: امروزه یکی از راه های ارائه مراقبت های بهداشتی و درمانی کارا و اثربخش و دستیابی به اهداف نهایی نظام های سلامت، مشارکت سازمان های مردم نهاد در بخش سلامت می باشد. هدف این مطالعه ارائه الگوی مشارکت سازمان های مردم نهاد در نظام سلامت کشور ایران بود. روش ها: مطالعه حاضر از نوع کاربردی بود که با روش کیفی در سه مرحله متوالی، بین سال های 1400-1397 انجام شد. در مرحله اول، در دو گام مرور متون و اسناد و مصاحبه با 32 نفر از افراد شاغل در وزارت بهداشت، وزارت کشور، دانشگاه های علوم پزشکی تهران و ایران، انجمن های علمی پزشکی و سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه سلامت، وضعیت موجود مشارکت سازمان های مردم نهاد در نظام سلامت ایران بررسی شد. در مرحله دوم، الگوی اولیه مشارکت سازمان های مردم نهاد در نظام سلامت ایران با برگزاری هم اندیشی خبرگان پیشنهاد شد. در مرحله سوم، پس از اجرای دو دور دلفی و رسیدن به توافق جمعی 75 درصد و بیشتر، الگوی نهایی تائید شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که الگوی نهایی مشارکت سازمان های مردم نهاد در نظام سلامت کشور ایران دارای شش بعد اصلی سیاست گذاری و برنامه ریزی، ظرفیت سازی و تقویت سازمان های مردم نهاد ، تأمین منابع و امکانات، سازماندهی و هماهنگی، مشارکت (اجرا)، کنترل و ارزیابی است. نتیجه گیری: انتظار میرود ابعاد اصلی و مؤلفه های فرعی الگوی ارائه شده در این مطالعه، بتوانند به توسعه و تقویت نقش آفرینی کاراتر و مؤثرتر سازمان های مردم نهاد در نظام سلامت کشور ایران کمک نمایند. مشارکت بیشتر سازمان های مردم نهاد در بخش سلامت علاوه بر تسهیل مسیر دستیابی به اهداف نهایی نظام سلامت، در تقویت و بهبود وضعیت سلامت آحاد مختلف مردم جامعه مؤثر می باشد.
۳.

ارزیابی عملکرد نظام مراقبت های اولیه شهرستان ها در ایران؛ مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۰
مقدمه: مدیران جهت برنامه ریزی، سازماندهی و بهبود عملکرد سازمان خود، نیازمند اندازه گیری و ارزیابی عملکرد زیرمجموعه های خود هستند. در این مطالعه عملکرد و کارایی نظام مراقبت های اولیه سلامت شهرستان ها در دانشگاه علوم پزشکی کرمان، ایران با استفاده از مدل تحلیل پوششی داده ها مورد ارزیابی قرار گرفت. روش ها: در این مطالعه کارایی 9 شهرستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1399 مورد تحلیل قرار گرفت. جهت ارزیابی عملکرد نظام مراقبت اولیه شهرستان ها از روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها استفاده شد. از متغیرهای نیروی انسانی، تسهیلات فیزیکی و وسایل نقلیه به عنوان نهاده ها و تعداد افراد گیرنده خدمت و تعداد خدمات به عنوان ستانده ها برای سنجش کارایی استفاده شد. جمع آوری داده ها به طور میدانی و با استفاده از چک لیست انجام شد. با استفاده از نرم افزار DEAP 2.1 داده ها آنالیز و عملکرد و کارایی با رویکرد حداکثرسازی ستانده ها و با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس به صورت برنامه ریزی خطی در 9 سناریو محاسبه شد. یافته ها: متوسط کارایی فنی شهرستان های مورد مطالعه با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس (BCC)، 68/0 بود، که نشان دهنده ی وجود حداقل 32 درصد ظرفیت افزایش کارایی در نظام مراقبت های اولیه دانشگاه علوم پزشکی کرمان بدون هیچ گونه افزایش در نهاده ها می باشد. بر اساس مقادیر میانگین شهرستان کرمان کارا و 8 شهرستان دیگر (89%) ناکارا بودند. شهرستان های شهربابک، بافت و ارزوئیه کمترین میزان کارایی را داشتند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر وجود ناکارآمدی در اکثر نظام های مراقبت اولیه مورد مطالعه بود، که نشان دهنده ی آن است مدیران مراقبت های اولیه می توانند با مدیریت صحیح منابع موجود خدمات بهداشتی بیشتری به جامعه ارایه نمایند. شهرستان های ناکارا می توانند به مقایسه ی خود با شهرستان های موفق و مرجع پرداخته و نسبت به رفع نقایص و بهبود عملکرد خود بپردازند.
۴.

دیدگاه کاربران در مورد تأثیر فناوری اطلاعات بر بهبود مراقبت های سلامت: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۸۸
مقدمه: بیمارستان ها در حال حاضر با چالش نحوه استفاده از فناوری اطلاعات سلامت برای ارتقای خدمات و افزایش سریع اطلاعات پزشکی مواجه هستند. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نگرش کارکنان بیمارستان آموزشی بغداد به منظور سنجش آمادگی آن ها برای پذیرش فناوری اطلاعات سلامت انجام شد. روش ها: این مطالعه از نوع کاربردی بود که با روش توصیفی به صورت مقطعی در نیمه دوم سال 1400 با استفاده از از پرسشنامه محقق ساخته در مورد تأثیر فناوری اطلاعات بر فعالیت های درمانی، آموزشی، پژوهشی و اداری انجام شد. دیدگاه های 461 نفر از کارکنان بیمارستان آموزشی بغداد در رابطه با اثرات فناوری اطلاعات در سیستم مراقبت های سلامت بررسی شد. برای سنجش روایی پرسشنامه از نظرات کارشناسان مختلف پزشکی استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از رویکرد دو نیمه بررسی شد که دارای ضریب همبستگی 98 درصد بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS 23.0 تحلیل شد. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که با میانگین نمره 89/3، ارزیابی کارکنان از نحوه تسریع فناوری اطلاعات در تشخیص و درمان به طورکلی مثبت بوده است. علاوه بر این، از دید جامعه پژوهش میانگین اثر فناوری اطلاعات بر افزایش بهره وری (77/3) و تحقیقات پزشکی (39/3) رضایت بخش تلقی شد. نتیجه گیری: نگرش مثبت کارکنان بیمارستان آموزشی بغداد نسبت به تأثیر فناوری اطلاعات سلامت نشان دهنده وجود بستر فرهنگی مناسب برای توسعه فناوری اطلاعات در این بیمارستان بود. ازاین رو، شناسایی گسترده اثرات و معایب بالقوه فناوری اطلاعات در بخش خدمات سلامت امری مهم است و نیاز به برنامه ریزی کلان و استراتژیک در جامعه دارد.
۵.

کاربردپذیری سامانه یکپارچه بهداشت (سیب) از دیدگاه کارشناسان بهداشت عمومی و مامایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
هدف: سامانه یکپارچه بهداشت (سیب) از جمله پرونده های الکترونیک سلامت رایج در سراسر ایران است که به طور گسترده در مراکز بهداشتی-درمانی استفاده می شود. هدف از این مطالعه تعیین کاربردپذیری سامانه سیب در میان برخی از کاربران مراقب سلامت بود. روش ها: مطالعه حاضر یک پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در سال 1400 با مشارکت 196 نفر از مراقبین سلامت انجام شد. ارزیابی کاربردپذیری سامانه از طریق پرسشنامه مقیاس کاربردپذیری سیستم (SUS) و پرسشنامه استاندارد ایزومتریک انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که کاربردپذیری سامانه سیب با استناد به پرسشنامه SUS در حد مرزی و از طریق پرسشنامه ایزومتریک نسبتاً مطلوب بود. ابعاد هفت گانه پرسشنامه ایزومتریک نیز همگی با نمره میانگین 1/3 الی 2/3 در محدوده نسبتاً مطلوب قرار داشتند. سامانه سیب برای 6/30 درصد کاربران غیرقابل قبول، برای 4/45 درصد کاربران مرزی و برای 9/23 درصد کاربران قابل قبول بود. کاربردپذیری با میانگین ساعات کار با سامانه سیب در طول روز دارای ارتباط معنادار و معکوس بوده (039/0 =p) و زنان در مقایسه با مردان این سامانه را کاربردپذیرتر برآورد کردند (007/0 =p). نتیجه گیری: مطالعه حاضر ضرورت بازطراحی سامانه سیب را با هدف بهبود کاربردپذیری و انتقال مناسب پیام نشان داد. اهم اقدامات مؤثر در این زمینه عبارتند از ساده سازی مراحل اجرایی، هماهنگ سازی و تجانس، حافظه-محور نبودن، قابلیت شخصی سازی، خطاپذیری و کاربر-محوری.
۶.

دیدگاه پزشکان و داروسازان در مورد نسخه نویسی الکترونیکی سرپایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۵۷
مقدمه: نسخه نویسی الکترونیکی در بسیاری از کشورهای دنیا اجراشده و اولین استفاده از آن در مراقبت های سرپایی بوده است. مطالعه ی حاضر با هدف تعیین دیدگاه کاربران در مورد نسخه نویسی الکترونیکی سرپائی در استان گیلان انجام شد. روش ها: این پژوهش در سال 1400 انجام شد. ابزار گردآوری داده پرسشنامه بود. روایی پرسشنامه توسط متخصصین بررسی شد. پایایی محورها (31 گویه و نه محور) بررسی و آلفای کرونباخ محاسبه گردید. پرسشنامه نهایی به صورت الکترونیکی از طریق وب سایت نظام پزشکی استان گیلان توزیع گردید. 268 پزشک و 137 داروساز وارد مطالعه شدند. تحلیل داده با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: میانگین نمرات در محورهای مورد بررسی از دیدگاه کاربران از بیشترین به کمترین شامل استفاده (3/41)، تأثیرات اجتماعی (3/09)، قصد استفاده (3/05)، تلاش مورد انتظار (2/96)، عادت (2/93)، اعتماد (2/91)، عملکرد مورد انتظار (2/81)، شرایط تسهیلگر (2/62) و ارزش قیمت (2/55) بود. استفاده از این فناوری بین پزشکان و داروسازان استان گیلان در حد متوسط بود. نمره ارزش قیمت نشان می دهد هزینه اجرا و سود حاصل از استفاده از سیستم متوازن نیست. شرایط تسهیلگر با میانگین 2/62 نشان می دهد پشتیبانی فنی، سازمانی، مالی و آموزشی جهت اجرای نسخه نویسی الکترونیکی سرپایی کافی نبوده است. نتیجه گیری: سیستم نسخه نویسی سرپایی براساس دیدگاه پزشکان و داروسازان چندان مناسب نبوده است. ازاین رو، موانع موجود و شرایط ارتقا همکاری توسعه دهندگان نرم افزار برای بهبود سیستم و حمایت های حقوقی و قانونی دولت باید توجه شود تا راه حلی برای غلبه بر موانع پذیرش و ارتقاء سیستم نسخه نویسی ایجاد گردد.
۷.

سیستم تصمیم یار بالینی برای تخمین دوز وارفارین مبتنی بر راهنمای تفسیر شده ی کامپیوتری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۴۷
مقدمه: وارفارین یکی از پرکاربردترین داروی ضد انعقاد است و از مهم ترین روش های درمانی برای پیشگیری از عارضه تشکیل لخته و متعاقب آن سکته مغزی تجویز می شود. مرز باریک بین محدوده درمانی و سطح عارضه ساز وارفارین موجب می شود پیش بینی نتایج حاصل از تجویز آن برای پزشکان دشوار باشد. هدف این پژوهش ایجاد سیستم تصمیم یار بالینی بر اساس راهنمای تفسیر شده کامپیوتری برای تخمین دوز داروی وارفارین بوده است. روش ها: پژوهش حاضر از نوع توسعه ای-کاربردی است که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول، راهنمای تفسیر شده کامپیوتری براساس گردش کار مدیریت درمان با وارفارین از راهنماهای بالینی «مدیریت مبتنی بر شواهد برای درمان ضد انعقادی» و «درمان ضد انعقادی خوراکی» استخراج و با روش هم اندیشی خبرگان ارزیابی شد. در مرحله دوم نمونه اولیه سیستم تصمیم یار بالینی با زبان برنامه نویسی پی اچ پی و پایگاه داده اس کیو ال طراحی و در نهایت کاربردپذیری آن با روش مکاشفه ای با استفاده از چک لیست نیلسون ارزیابی شد. یافته ها: یافته های مرحله اول در قالب دو گردش کار اصلی «درمان و تعیین زمان مراجعه بعدی» و دو گردش کار فرعی «محدوده درمانی هدف برای تخمین و تنظیم دوز داروی وارفارین» نشان داده شد. نتایج نشان داد که کاربردپذیری کلی سیستم تصمیم یار بالینی در سطح «قابل قبول» و درصد امتیاز آن 92/09 است. نتیجه گیری: انتظار می رود نتایج پژوهش حاضر بتواند باعث افزایش قابلیت درک راهنماها برای پزشکان و نیز طراحان سیستم های کامپیوتری شود. پیاده سازی سیستم تصمیم یار بالینی تخمین دوز داروی وارفارین می تواند منجر به بهبود کیفیت تنظیم دوز دارو و کاهش عوارض دارویی شود.
۸.

کیفیت مستندسازی پرونده های پزشکی و صحت کدگذاری ICD-10 در مقابل ICD-11(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۳۸
مقدمه: کدگذاری بالینی فرایندی پیچیده بوده و مستعد خطاست. بنابراین، کدگذاری بالینی صحیح مستلزم مستندسازی باکیفیت پرونده پزشکی است. این مطالعه با هدف شناسایی کیفیت مستندسازی پرونده های پزشکی و صحت کدگذاری ICD-10 و ICD-11 انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که با روش توصیفی- مقطعی در سال 1401 انجام شد. 500 پرونده از مجموع 11638 پرونده بیماران پذیرش شده در سال 1399 با تشخیص انواع مصدومیت ها، مسمومیت ها و سایر پیامدهای علل خارجی در بیمارستان آموزشی شهید محمدی شهر بندرعباس انتخاب شد. ابزار گردآوری داده چک لیست بود که بررسی صحت کدگذاری و نقایص مستندسازی پرونده ها در دو مرحله انجام شد و داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی در نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: تعداد کدهای تخصیص داده شده به پرونده های موردبررسی بر اساس سیستم های طبقه بندی ICD-10 و ICD-11 به ترتیب 1673 و 1468 بود. اکثر پرونده ها (98 درصد) دارای حداقل یکی از انواع خطاهای بزرگ یا کوچک، 23 درصد فقط خطای بزرگ، 46 درصد فقط خطای کوچک و 31 درصد دارای هر دو نوع خطای کدگذاری با ICD-10 بود. علاوه بر این، در ICD-10 و ICD-11 به ترتیب 81 و 26 درصد پرونده ها حاوی اطلاعات کافی برای توصیف کامل یا نسبتاً کامل کد بود. نتیجه گیری: نقایص مستندسازی پرونده های پزشکی جهت کدگذاری با ICD-11 نسبت به ICD-10 بیشتر بود. تدوین دستورالعمل های مدون مستندسازی متناسب با ICD-11، استفاده از قالب های آماده و یادآورها و ارائه بازخورد نتایج مستندسازی به ارائه دهندگان مراقبت سلامت جهت بهبود کیفیت مستندسازی و استفاده از ابزارهای حمایتی کدگذاری خودکار، ممیزی کدگذاری و آموزش مستمر به کدگذاران پیشنهاد می گردد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۵