هدف من از تبیین و تشریح ماجرای یازدهم سپتامبر و یا به اصطلاح من «پدیده سپتامبر» در این مقاله آن است که با مدد یالکتیک تاریخی، فلسفه سیاسی هگل را از بنبست دوران پس از جنگ سرد برهانم. البته نه به زبان و شیوه فلسفه سیاسی هگل که همه چیز فقط بر مفهوم دولت تاکید دارد.
یازدهم سپتامبر از جمله بزرگترین زلزلههایی است که امور را واضح میکند... اکنون مخالفت و مقابله با انباشت سلاحهای کشتار جمعی در دست دولتهایی که مسئولیتپذیر نیستند، منافع ملی ما را تامین میکند.گزارش فوق از زبان مشاور امنیتی جرج واکر بوش گویای آغاز یک تحول پارادایمی و آغاز فصلی نوین در سیاستگذاری خارجی آمریکا و به تبع آن نظام بینالملل است.
هجوم انتحاری به برجهای مرکز تجارت جهانی به عنوان نمادهای سرمایهداری جهانی شده و ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) در آغاز هزاره سوم، رخدادی عظیم بود که سرنوشت جامعه بشری را دگرگون و تاریخ روابط بینالملل را به دو برهه پیش و پس از این واقعه تقسیم کرد.
علل و ریشههای بروز حادثه 11 سپتامبر در ایالات متحده آمریکا، هر چه بود، منجر به اقدامات و اتخاذ سیاستهایی از سوی آن کشور و مجموعه واکنشهایی از سوی دیگر کشورها به ویژه در خاورمیانه، جنوب آسیا و آسیای میانه شد که محیط امنیت بینالملل به طور عام و محیط امنیت منطقهای در خاورمیانه را به طور خاص دستخوش دگرگونیهای چشمگیری ساخت.
به دنبال فجایع 11 سپتامبر یکی از مقامات ارشد دولت آمریکا اعلام کرد ایران و آمریکا در برخی جهات دیدگاه مشترکی نسبت به شرایط موجود داشته و از این رو میتوانند در جنگ علیه طالبان با هم همکاری کنند. این پیشبینی خیلی زود تحقق یافت. ایران در جنگ اتحاد شمال با طالبان، کمکهای نظامی و غذایی برای آنها ارسال نموده و برخی از مشاوران نظامی ایران همانند مشاوران نظامی آمریکا در مسیر جاده کابل در رفت و آمد بودند.
در فرایند شکلگیری و قوام ماهیت روابط بینالملل، حوادث به خودی خود فاقد اهمیت و ویژگیاند. آنچه حوادث را برجستگی میدهد، روند جایگزین شدن قالبهای فکری، چارچوبهای متحول شده و سیاستهای برخاسته از نظم در حال پاگیری با نگرشها، ساختارها و عملکردهای برخاسته از نظم در حال زوال است.
دانشوران این شماره. تاثیرات پدیده سپتامبر را بر حوزههائی چون «نبرد با تروریسم»، «استراتژی آمریکا برای سلطه بر جهان» «آینده دولتهای ملی» و «فرصتها و تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران از منظر تئوریک و راهبردی، به بحث و تحلیل گذارده و هر کدام به فراخور موضوع گفت و گو، بایدها و نبایدهای فرآیند سیاستگذاری در نظام جمهوری اسلامی را در قبال این رویداد ترسیم کردهاند.
مگر ندانستهای که پروردگارت [قوم] عاد چه کرد؟ صاحب [بناهایی چون] تیرکهای بلند. که مانندش در شهرها ساخته نشده بود؟ و با قوم [قوم] ثمود، همانان که در دره، تخته سنگها را میبریدند؟ و با فرعون، صاحب خرگاهها [و بناهای بلند] همانان که در شهرها سر به طغیان برداشتند، و در آنها بسیار تبهکاری کردند.
این مقاله تاثیر «حملات 11 سپتامبر» را بر اقتصاد جهانی، بازارهای مالی و وضعیت ژئوپلتیکی جهان بررسی میکند. در این گزارش میان تاثیرات موقت و دائمی تمایز قائل میشویم: چرا که در اقتصاد و بازار بررسیهای دورهای در مقابل بررسیهای ساختاری قرار میگیرد. در بررسیهای دورهای و مقطعی، به هر دو پیامد کوتاه و بلندمدت توجه میشود.
مرکز نیکسون» و «فصلنامه منافع ملی» در 4 اکتبر 2001 به صورت مشترک، سمینار یک روزهای را با عنوان «تاثیرات حملات 11 سپتامبر» برگزار کردند. محل برپایی این سمینار، مرکز نیکسون در واشنگتن دی.سی و ریاست آنرا دکتر شلزینگر-مدیرمسئول فصلنامه منافع ملی-بر عهده داشت.
رخداد 11 سپتامبر سیاست امنیت ملی آمریکا را متحول ساخت. این واقعه نه در افغانستان که در بسیاری از کشورهای جهان اثرات قابل توجهی به جای گذاشت. بنابراین در این گزارش از معنا و مفهوم امنیتی 11 سپتامبر برای کشورهای منطقه پرسش نموده و سعی کردهایم، نشان دهیم که این رخداد چه تاثیراتی در کشورهای مختلف به جای گذارده است.
اهمیت واقعه 11 سپتامبر به اندازهای است که اندیشمندان مسایل امنیتی معتقدند که این واقعه، مبنای طرح معنای پست مدرنیستی از امنیت گردید. آمریکا به طور کلی با کنترل کشورهای خاص وضع امن خود را حفظ میکرد؛ این وضع، در نظام دو قطبی سابق در مورد شوروی و پس از آن هم در قبال کشورهای «سرکش» به قول چامسکی انجام میگرفت.
به دنبال حملات تروریستی یازدهم سپتامبر به مراکز تجاری و امنیتی ایالات متحده آمریکا در شهرهای نیویورک و واشنگتن، موج گستردهای از نگرانی در درون این کشور و در سطح جهانی نسبت به پیامدهای منفی این حوادث، در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی ظاهر شد.
تصویری که از جهان در 25 سال آینده میتوان داشت، البته تصویری مبهم است که با توجه به روندهای مختلفی که در آن به وقوع خواهد پیوست، ماهیت و اجزاء آن مشخص میشود. با این حال از نگاه آمریکا آن چه در جهان آینده وجود خواهد داشت، عبارت است از: پراکندگی قدرت: ظاهر امر حکایت از آن دارد که: نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نخواهد توانست قدرت بلامنازع باشد.
در فردای 11 سپتامبر 2001، گروهی از عالمان علوم اجتماعی در «مؤسسه تحقیقات اجتماعی» (ISR)، در نشستی در پی آن بودند که چگونه می توانند با به کارگیری امکانات و مهارتهایشان جهتگذار از این دوران به جامعه خود کمک نمایند. این گروه که جمعی از عالمان سیاسی، اقتصادی، جامعهشناس، جمعیتشناسی، روانشناسی و روششناسی را شامل میشد، از ابعاد مختلف به گمانهزنی نوع رفتار اجتماعی- و رفتار مطلوب- مردم پس از این رخداد پرداخت.
واقعه 11 سپتامبر اگرچه رخدادی در گستره ملی ایالات متحده آمریکا بود، اما متاثر سیاست حارجی و بینالمللی دولت جرج بوش، تبدیل به یک مساله جهانی شد و کمتر کشور، جنبش یا سازمانی را میتوان یافت که به نوعی از آن تاثیر نپذیرفته باشد. با این حال آنچه که بیش از همه در خور توجه مینماید، تاثیرپذیری جهان اسلام از این رخداد است.
وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا را باید از جمله رخدادهای بزرگ قرن 21 به شمار آورد که آثار و تبعات آن با توجه به نوع برخورد دولت جرج بوش با آن، تنها منحصر به جامعه آمریکا نیست و شاهد توسعه زمانی و مکانی آن هستیم. به این معنا که 11 سپتامبر معنایی جهانی یافته و در قالب استراتژی مبارزه با تروریسم و دارندگان سلاحهای کشتار جمعی، کل جهان - و به ویژه خاورمیانه - را متاثر میسازد.
حادثه 11 سپتامبر که منجر به کشته شدن هزاران انسان بیگناه و فروپاشی ساختمان مرکز تجارت جهانی شد، به عنوان مهمترین اقدام تروریستی تلقی شد. حمله به نهاد ثروت و قدرت آمریکا، همگان را متحیر ساخت و این سؤال مطرح شد که عاملان این حادثه چه کسانی بودند؟