۱.
پلیس به عنوان نیرویی اجتماعی، کارکردهایی دارد و تابع پیامدهای ناشی از تحولات و تغییرات اجتماعی است. بنابراین، امر معقول این است که پلیس نیز همانند دیگر نیروهای اجتماعی با آنها همگون گردد، کارکردهایش را با نیازهای امنیتی جدید تسهیل نماید و با چالشهای جدید مقابله نماید. پلیس به عنوان نیرویی امنیتی باید از منظر امنیتی مورد بحث قرار گیرد. این مقاله، به این پرسش میپردازد که چگونه میتوان تحول کارکردهای پلیس را از منظر تحلیل نظریههای امنیت خرد، تبیین نمود؟برای این کار چهار بحث کارکردهای اصلی و سنتی پلیس، کارکردهای جدید پلیس، کارکردهای اجتماعی پلیس و رابطه پلیس با امنیت ملی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
۲.
آنچه سازمانهای پلیسی را به چالش می کشاند و موجبات بازنگری و تجدیدنظر در امنیتبخشی میگردد، نحوه نگرش به امنیت و به دنباله آن، سازوکارهای امنیت در چشم انداز آینده است. به عبارت دیگر، حوزه امنیت مستثنی از سایر پدیدههای اجتماعی و سیاسی نیست و به مرور زمان باید در جهت اهداف مطلوب دستخوش تغییر شود. از اینرو، با حوزه معنایی امنیت قدیم و رویکردهای گذشته، نمیتوان به تحقق امنیت برای جامعه آینده خوشبین بود و با سرمایه های اجتماعی گذشته به انجام امور جمعی آینده پرداخت.با عنایت به این رویکرد و با توجه به شرایط در حال گذار ایران، در مقاله حاضر، به امنیت مضیق و موسع به عنوان تبلور امنیت گذشته و آینده پرداخته و بر اساس آن، پلیس حداکثری و حداقلی مورد مقایسه قرار گرفته است.
۳.
پلیس به عنوان مهمترین نیرویی که حفظ امنیت داخلی را بر عهده دارد، در راستای تامین حقوق شهروندان، ناگزیر از انجام کارهایی است که به درست یا نادرست، تعرض به آزادی یا امنیت یا دیگر حقوق شهروندی نامیده می شود.برای یافتن راهکاری برای برونرفت از این چالش وتعارض درونی وظائف پلیس، بررسیهای ژرف و آموزش هدفمند حقوق شهروندی بایسته و شایسته است.با این نگاه، کارآمدی پلیس در گرو آموزش حقوق شهروندی به اجزاء این نیرو و عموم شهروندان است. ارائه آموزشهای لازم برای روشنشدن اذهان عمومینسبت به حقوق شهروندی و چگونگی صیانت آن توسط پلیس، برخی برداشتهای نادرست را از میان بر میدارد. آموزش حقوق مورد احترام شهروندان به پلیس نیز موجب میشود اجزاء این نیروی امنیتی، از تعرض به حقوق شهروندان، هرچند متهمین و مجرمین بپرهیزند تا از این رهگذر، کارآمدی پلیس در تامین حقوق شهروندی حاصل شود.
۴.
در نگاه حقوق کیفری بزه های سازمان یافته تنها یک ویژگی برجسته دارد و آن شیوه انجام به طور برنامه ریزی شده، است. این نکته نشان می دهد این دسته از بزه ها در سنجش با دیگر بزه ها دسته ای نوین نیستند و بر وارونه آن هر بزه عمدی را می توان به طور سازمان یافته انجام داد. در عین حال، در بزه شناسی، بزه های سازمان یافته جدا از شیوه ارتکاب که چهره راستین آن است، دو ویژگی دیگر را نیز دارا است که یکی در مالی بودن و دیگر در فراملی بودنش است. سه ویژگی بالا هنگامی که با کنشگران(فاعلان) بزه سازمان یافته پیوند داده می شود؛ نقش امنیت به عنوان موضوع این بزهها آشکار می شود. با این حال، بر وارونه تروریسم که بیشتر بر ضد شهروندان بیگناه رخ میدهد، بزههای سازمانیافته رفتارهایی بر ضد امنیت اقتصادی و امنیت ملیاند. پیگرد آنها از سوی پلیس به هیچ روی سنجش پذیر با بزه های خیابانی و خشونت آمیز نیست. به دلیل پیوند بزهکاران سازمان یافته با قدرت و نیز به جهت گرامیداشتن ظاهری قانون و پاسداشتن هنجارها از سوی آنان، پلیس در شناخت و پیگرد این دسته از بزهکاران، پیروزی چشمگیر نداشته است.
۵.
یکی از ویژگیهای دنیای مدرن، وجود تنوعات فراوان در آن و به رسمیت شناختنِ تنوعات مذکور است. به دلیل مهاجرت های گسترده و دایمی و ارتباطاتِ وسیع و بین المللی و جهانیشدن فعالیتهای اقتصادی، کمابیش اغلب نقاط جهان، به صورت جوامعی دارای تنوع فرهنگی و قومی درآمده اند. از سوی دیگر، اگر وظیفه و هدفِ پلیس را، تامین نظم و امنیت جامعه بدانیم، طبعاً نهاد پلیس باید بتواند با جامعه جدید انطباق پیدا کند. بدین منظور، در کشورهای مختلف و حتی در شهرهایی که حالت جهانوطنی یافته اند، منشورها و دستورالعمل هایی برای فعالیت بهتر، بی نقص تر و مؤثرتر پلیس طراحی شده که در آنها بر لزوم آموزش و تربیت نیروهای پلیس به منظور انطباق با افراد متعلق به فرهنگهای مختلف، قبول اعضای جامعه متنوع در پلیس، تلاش برای رفع تبعیضها و کلیشهها و نقصانها در جامعه پلیس، آموزش تنوعات، لزوم و شکل برخورد صحیح با شهروندان منسوب به گروههای متنوع قومی، مذهبی و نژادی تاکید شده است. در نوشتار حاضر، پس از بحث از تنوع و معنای آن، بر مبنای تعدادی از منشورها و دستورالعمل ها، نکات محوری و مشترک در خصوص شیوه و روش عمل پلیس در جوامع متنوع بیان شده است.
۶.
مهمترین وظیفه دولت برقراری امنیت است. تهدید امنیت یا از سوی کشورهای دیگر صورت می گیرد که آن را تهدید امنیت ملی می نامند و یا از سوی افراد و گروه ها داخلی علیه یکدیگر است که با تضعیف دولت و از بین رفتن نظم اجتماعی بروز می یابد. دولت قدرت برتر را در اختیار دارد و به منظور برقراری امنیت و اعمال حاکمیت، ابزارها و سازمان های را به وجود می آورد که نیروی نظامی و انتظامی (پلیس)، یکی از برجسته ترین آنهاست. نیروی انتظامی برای برقراری امنیت و آرامش در جامعه، سازمانی را به وجود آورده و بر اساس برداشت خود از محیط تهدید، ابزارها و شیوه های تهدید، راهبردها و تاکتیک هایی را برای تامین هدف در پیش می گیرد. هرچند پلیس ثابت است، اما محیط امنیتی، ابزارها و شیوه های تهدید و برقراری امنیت در حال تغییر است. جهانیشدن یکی از عوامل مؤثر در این تغییر و تحول، در دو دهه گذشته بوده است. در این مقاله، سازوکار تاثیرگذاری جهانیشدن بر ماموریت ها و راهبردهای پلیس در جمهوری اسلامی ایران بررسی شده است.
۷.
سرزمین حاصلخیز، پرآب و استراتژیک جولان، تنها سرزمین باقیمانده در محدوده فراتر از خط سبز (مرزهای 1948) است که همچنان در اشغال رژیم صهیونیستی است. این سرزمین در سال 1967 به اشغال رژیم صهیونیستی درآمد و نبرد 1973 نیز در آزادسازی آن توفیق چندانی نداشت. از آن روز تا کنون، عقبنشینی از این ارتفاعات، مساله مشترک سوریه و رژیم صهیونیستی شده است. در این مقاله، جایگاه جولان در امنیت اسرائیل در سه مؤلفه موقعیت استراتژیک نظامی، منابع آبی و جمعیت مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، شناخت جایگاه این مؤلفهها در امنیت اسرائیل است. آیا عقبنشینی از جولان، همچون سه توافقنامه رژیم صهیونیستی با مصر، حکومت خودگردان فلسطین و اردن، میتواند امنیت رژیم صهیونیستی را تامین کند یا برجستگیهای این سرزمین، هرگونه عقبنشینی را برای امنیت رژیم صهیونیستی پر هزینه و گرانبها خواهد کرد؟