فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۸۱ تا ۴٬۳۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۳۰۰-۱۲۸۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: تولد فرزند با نشانگان داون چالش های بسیاری را برای خانواده ایجاد می کند. این چالش می تواند کیفیت زندگی خاانواده را دست خوش تغییر کند. لذا پرداختن به عوامل و الگوی کیفیت زندگی در این خانواده ها اهمیت خاصی دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی مفهومی کیفیت زندگی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به نشانگان داون بر اساس یک مطالعه داده بنیاد بود. روش: پژوهش حاضر کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد بود جامعه آماری برای انجام مصاحبه جهت مفهوم سازی، اساتید، متخصصان و روانشناسان در حیطه خانواده و نشانگان داون بودند که از بین آن ها 17 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته که سؤالات آن بر اساس تعاریف، الگوها و نظریه های کیفیت زندگی فراهم شده بود استفاده گردید پس از پیاده سازی متن مصاحبه ها و ورود آن ها به نرم افزار تجزیه و تحلیل داده های کیفی، بر اساس رویکرد نظام دار اشتروس و کوربین کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت پذیرفت. یافته ها: از فرآیند کدگذاری باز در نهایت 114 مفهوم و 20 مقوله شناسایی گردید. که شامل شش دسته عوامل علی: وضعیت اجتماعی - اقتصادی، جو و محیط خانواده گی، سلامت، استقلال و توانمندی فرزند با نشانگان داون، توانش های کنار آمدن، بازخورد ها، باورها و ارزش ها، رفتار و توانمندی متخصصان؛ مقوله محوری: عوامل فردی - اجتماعی اقتصادی؛ عوامل زمینه ای: واکنش اقوام، شرایط اجتماعی والدین، تغییر شرایط جسمانی اعضای خانواده، مورد آزار قرار گرفتن؛ عوامل مداخله گر: پذیرش اجتماعی، آموزش فرهنگی و سیاست های کلان عمومی؛ راهبردها: نگرانی، معنویت گرایی و تشکیل گروهای والدینی؛ پیامدها: انزواطلبی / جمع گرایی، آینده نگری / بی توجهی، سازگاری / ناسازگاری بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد عمده ترین مسأله ای که برای خانواده ها پیش می آید نگرانی از آینده می باشد. برخی از خانواده ها روی به معنویت آورده و گروهی دیگر با تشکیل گروه های والدینی سعی می کنند شرایط مناسی برای خانواده و فرزند مبتلا به نشانگان داون فراهم کنند. با تکیه به نتایج این مطالعه می توان نگاه سیاست گذاران بخش بهداشت روان را به سمت ارتقای کیفیت زندگی خانواده های دارای فرزند مبتلا به سندورن داون سوق داد.
بررسی اثربخشی برنامه درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و روانی گفتار افراد نوجوان دارای لکنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۳۱۴-۱۳۰۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: اضطراب اجتماعی اختلالی با شیوع متوسط و دارای تأثیرات اجتماعی گسترده بر افراد است. پژوهش ها نشان می دهد، روش های زیرمجموعه درمان های بازسازی شناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) می توانند به افراد مبتلا اضطراب اجتماعی کمک کنند. براساس مطالعات، این موضوع را هدف قرار داده اند بسیار محدوداند. هدف: این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی و روانی گفتار افراد نوجوان دارای لکنت، انجام شد. روش: این پژوهش، یک تحقیق شبه آزمایشی بود که به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری طراحی و با یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد نوجوان 13 تا 17 ساله دارای لکنت مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی در سال 1400 بود. حجم نمونه 20 نفر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمون و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش، مقیاس فارسی تعیین شدت لکنت (رایلی، 2009) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی ولز (1994) بودند. علاوه براین، جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد تغییرات معناداری در گروه آزمایش و گواه در متغیرهای اضطراب اجتماعی و شدت لکنت ایجاد کرده است (سطح معناداری 0/05). نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که برنامه طراحی شده مبتنی بر پذیرش و تعهد، موجب کاهش شدت لکنت و کاهش اضطراب اجتماعی افراد نوجوان دارای لکنت می شود. ازاین رو، استفاده از درمان ذکر شده توسط متخصصان کودک و نوجوان در نوجوانان دارای لکنت زبان به شدت توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن بر تعهد زوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز(مهر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
۱۵۰۱-۱۴۸۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: قطع پیوند عاطفی میان زوجین، پیامد خیانت توسط یکی از آن هاست که فشار روانی زیادی را تحمیل می کند و با ایجاد احساسات منفی ممکن است موجب خیانت متقابل یا عدم تعهدزناشویی در همسر آسیب دیده از خیانت شود. پیشینه پژوهش نشان می دهد زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن بر روابط زوجین آسیب دیده از خیانت همسر مؤثرند؛ اما تاکنون مشخص نیست که کدام یک از این مداخلات می توانند در طول زمان اثربخشی بیشتری داشته باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن بر تعهدزناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهر رامسر از دی ماه 99 تا پایان اردیبهشت 1400 بود. 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش هرکدام 8 جلسه زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد داهل و همکاران (2014) و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن (2008) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تعهدزناشویی (آدامز و جونز، 1997) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون هر دو روش مداخله بر افزایش تعهدزناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر تأثیر معناداری داشتند (01/0 P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب افزایش تعهدزناشویی شد، اما بین دو رویکرد زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن و زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد در تعهدزناشویی تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (01/0 <P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد هر دو رویکرد زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانگری مبتنی بر شیوه گاتمن موجب ارتقای تعهدزناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر شده و از این رو می توان گفت آگاهی و استفاده از این دو رویکرد در جهت تعهدزناشویی و تعارضات زوجین آسیب دیده از خیانت همسر می تواند به روان شناسان، زوج درمانگران و سایر متخصصان کمک کند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تاب آوری تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۷۸۰-۷۶۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: با وجود این که پژوهش های بسیاری در ارتباط با تاب آوری عمومی یا روانشناختی تمرکز دارند اما پژوهش های اندکی در ایران به مسئله ی تاب آوری تحصیلی توجه کرده اند، همچنین مداخله ای که به صورت کاربردی تعلق به مدرسه دانش آموزان را افزایش دهد در پژوهش مورد توجه قرار نگرفته است، بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که آیا آموزش ذهن آگاهی می تواند بر بهبود تاب آوری تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان اثرگذار باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تاب آوری تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزانِ دختر دوره اول متوسطه انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه و همراه با دوره پیگیری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزانِ دختردوره اول متوسطه شهر تهران در سال 1397-1396 بودند. تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه هر گروه 15 نفر جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری تحصیلی (ساموئلز، 2004)، پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری و همکاران، 2004) و جلسات درمان آموزش ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2002) بودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مختلط تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش معنادار تاب آوری تحصیلی (0/01 p<) و احساس تعلق به مدرسه (0/01 p<) دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه شده است. همچنین این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: از یافته های بالا می توان نتیجه گرفت که آموزش ذهن آگاهی به واسطه بالا بردن آگاهی دانش آموزان نسبت به زمان حال، منجر به افزایش تاب آوری تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه دانش آموزان گردید. تکرار تحقیقات با نمونه های بیشتر در مناطق مختلف مورد نیاز است.
نقش تعدیل گر هویت اخلاقی در تأثیر سیستم های کاری با عملکرد بالا بر رفتارهای فراسازمانی غیراخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۷۹۶-۷۸۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی در خصوص هویت کارکنان در کشور انجام شده است. اما پژوهشی که هویت اخلاقی کارکنان ورزشی را به صورت نقش تعدیلگر در تأثیر سیستم های کاری با عملکرد بالا و رفتارهای فراسازمامی غیراخلاقی مورد برسی قرار داده باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیلگر هویت اخلاقی در تأثیر سیستم های کاری با عملکرد بالا بر رفتارهای فراسازمانی غیراخلاقی در کارکنان ورزشی انجام گرفت. روش: مطالعه حاضر از سری مطالعات همبستگی می باشد که با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. جامعه آماری آن کارکنان وزارت ورزش و جوانان کشور بود که از بین آن ها تعداد 324 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری پرسشنامه ی هویت اخلاقی آکوئینو و رید (2002)؛ سیستم های کاری با عملکرد بالا زاچارتوس (2005) و رفتارهای فرا سازمانی غیراخلاقی آمفوس و همکاران (2010) برای متغیرهای پژوهش بود. روایی ابزارها با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج مدل سازی معادلات ساختاری و بارهای عاملی نشان داد که سیستم های کاری با عملکرد بالا و هویت اخلاقی به ترتیب 0/62 و 0/45 بر رفتارهای فراسازمانی غیر اخلاقی تأثیرگذار باشد. همچنین هویت اخلاقی می تواند با عنوان متغیر تعدیلگر میزان تأثیر سیستم های کاری بر رفتار فراسازمانی را به میزان 0/184 تشدید نماید. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر متغیرهای بررسی شده در این پژوهش پیشنهاد می شود که مدیران وزارت ورزش و جوانان کشور با انجام حمایت های لازم در جهت افزایش هویت و به خصوص هویت اخلاقی کارکنان خود باعث شوند تا کارکنان از هرگونه فعالیت درزمینه ی فعالیت های مثبت سازمان کم کاری ننمایند.
شناسایی متغیرهای میانجی در رابطه میان آموزش موسیقی و افزایش خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۸۶۶-۸۵۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است که هنر موسیقی به عنوان یک زبان، مناطق خاص خود را در مغز دارد و احساس، عاطفه و ادراک انسان را بدون تکلم منتقل می کند، ولی همچنان درک آن نیازمند آموزش است تا بتواند موجب بهره مندی از توانایی های فکری - اجتماعی گردد. همچنین پژوهش های بسیاری موسیقی را به عنوان ابزاری قدرتمند برای تقویت و توسعه خلاقیت با سهل ترین و لذت بخش ترین روش اجرا و کمترین عوارض معرفی می کنند. بنابراین مسأله پژوهش این است که براساس پیشینه تحقیقات تا چه اندازه آموزش موسیقی سبب بروز خلاقیت ویا مؤلفه های وابسته به آن می گردد. هدف: هدف از این مقاله مرور پیشینه پژهش های مرتبط علل و عوامل اثربخشی آموزش موسیقی به منظور ایجاد و توسعه خلاقیت است. روش: با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، منطبق بر اصل پریزما از میان 45 مقاله مرتبط با موضوع خلاقیت و موسیقی، 23 فاکتور مهم به عنوان میانجی های میان خلاقیت و موسیقی شناسایی و نهایتاً معرفی و تحلیل شده است. تا تأثیرپذیری مستقیم از فرآیند آموزش موسیقی ، بسترها و زمینه های لازم برای توسعه خلاقیت شناسایی شود. یافته ها: رشد تفکر، رشد مغزی، بهبود روحیه و استرس، سازگاری و تأثیرپذیری، تخیل و رؤیا سازی، رشد فردی و اجتماعی، اعتماد به خود، واج شناسی، وفاق و همدلی، هوش، تقویت قوای شنیداری، مسئولیت پذیری، تقویت حافظه، پشتکار، رشد ذهنی، بداهه پردازی، حافظه کلامی، به خاطرسپاری کلمات، درک و شناخت مفهوم زبان، ایجاد تمرکز، تقویت احساسات و عواطف رمانتیک، سهولت در خواندن و نوشتن و شمارش و رابطه برای یادگیری، مهارت های حرکتی، شکیبایی و تعامل عواملی هستند که میتوانند تحت تأثیر آموزش موسیقی ارتقا یافته، بسترها و زمینه های بروز، توسعه و بسط خلاقیت افراد را فراهم آورند. نتیجه گیری: از طریق آموزش موسیقی می توان متغیرهای 23 گانه معرفی شده را در آموزش پذیران ارتقاء داد و در نتیجه ی رشد این مؤلفه ها خلاقیت آن ها بسط، توسعه و بروز می یابد.
شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد: یک مطالعه گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۸۸۴-۸۶۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: ازدواج مجدد با اینکه فرصت دوباره ای برای تجربه زندگی مشترک است؛ ولی پیشینه های نظری و تجربی انجام شده در این زمینه بیانگر این واقعیت است که این گروه تنش های زیادی را تجربه می کنند و همچنین میزان طلاق در بین آن ها در سطح بالایی قرار دارد. با این حال چالش های ادراکی و نیازهای آموزشی این گروه بطور جامع تاکنون در پژوهش خاصی مورد شناسایی قرار نگرفته است و در این زمینه خلاء پژوهشی وجود دارد هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد بودروش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. پژوهشگر از میان زنان و مردان، 16 نفر و از میان متخصصین، 12 نفر را برای مشارکت در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب کرد. مصاحبه ها ضبط و با استفاده از روشِ تحلیل اشتراوس و کوربن (1998) تحلیل شدیافته ها: واکاوی بیانات مصاحبه شوندگان منجر به طراحی مدل آمادگی برای ازدواج مجدد، با یک مقوله هسته ای (انتخابی واقع بینانه و ورودی ایمن به رابطه پرچالش)، چهار عامل علی (روشن سازی ملاک های ازدواج مجدد، واکاوی آمادگی های فرد، شناخت با غایت تناسب سنجی و همچنین وارسی احتمال وجود چرایی های ناسالم جهت ازدواج مجدد)، سه عامل زمینه ساز (آگاهی نسبت به نقش مانع زایی خانواده، بینش دهی نسبت به چالش های زوجی و چالش های والدگری)؛ چهار عامل مداخله ای (تسهیل رهایی فرد از رابطه قبلی، تقویت توانمندی های درون فردی، تقویت مهارت های زوجی و آموزش ضرورت های ارتباطی در تعامل با فرزندان)، چهار کنش (حل مشارکتی چالش های مرتبط با فرزندان، پذیرش چالش های زوجی و مشارکت در رسیدگی به آن ها، ترسیم روابط والد _ فرزندی مبتنی بر مهرورزی و ترسیم رابطه زناشویی مبتنی بر عشق) و یک پیامد (زندگی زناشویی مجدد با کیفیت) شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش، زمینه را برای طراحی برنامه های آموزشی پیش از ازدواج مجدد فراهم کرد. برنامه هایی که اجرایی شدن آن، احتمال داشتن پیوند مجدد توام با کیفیت را افزایش می دهد.
اثربخشی توانمندسازی خانواده مبتنی بر درمان راه حل محور کوتاه مدت بر ابرازگری هیجانی و پریشانی روانشناختی نوجوانان دارای والدین مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۲۴-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانمندسازی خانواده با درمان راه حل محور کوتاه مدت بر ابرازگری هیجانی و پریشانی روانشناختی در نوجوانان دارای والدین مبتلا به سوء مصرف مواد بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری بود و جامعه آماری آن را نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد شهر تبریز که در پاییز 1400 جهت ترک اعتیاد به مراکز ترک اعتیاد دارویی شهر تبریز مراجعه کرده بودند تشکیل داده بود که از بین آنها 30 نفر به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه ابرازگری هیجانی (EEQ) کینگ و ایمونز (1990) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) لاویبوند و لاویبوند (1995) گردآوری و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که توانمندسازی خانواده بر ابرازگری هیجانی و افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان دارای والدین وابسته به مواد اثربخش بوده (01/0>P) و این اثربخشی در پیگیری سه ماهه پایدار است (01/0>P). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی خانواده با درمان راه حل محور کوتاه مدت جزو درمان های اثربخش بر ابرازگری هیجانی و آسیب های روانی نوجوانان است.
پایداری ازدواج بر اساس کیفیت رابطه والدین و دلبستگی: نقش میانجی خود شیفتگی، بیگانگی و تجربه مایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۹۶-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مدل پایداری ازدواج بر اساس کیفیت رابطه والدین و دلبستگی با نقش میانجی خود شیفتگی، بیگانگی و تجربه مایی انجام شد. روش تحقیق از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 325 نفر انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های شاخص عدم ثبات زناشویی(MII) ادواردز و همکاران (1987)، شخصیت خودشیفته(NPI-16) آمز و همکاران (2006)، اتحاد زناشویی(MAQ) چراغی و همکاران (1396)، کیفیت رابطه والدین(PRQS) آذرین و همکاران (1973) و خرده مقیاس های دلبستگی و از خودبیگانگی در پرسشنامه روابط موضوعی بل(BORRTI) (1995) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل مسیر و نرم افزارهای آماری spss 27 و Lisrel 8.8 انجام شد. در این مدل کیفیت رابطه والدین رابطه مستقم و معناداری با پایداری ازدواج داشت (01/0P<) و دلبستگی رابطه مستقم و معناداری با پایداری ازدواج نداشت (05/0< P)، همچنین کیفیت رابطه والدین و دلبستگی بصورت غیرمستقیم بواسطه از خودبیگانگی، تجربه مایی و خودشیفتگی قادر به پیش بینی پایداری ازدواج بود (05/0P<). یافته ها نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. بنابراین یافته های پژوهش مبنی بر ارتباط کیفیت رابطه والدین و دلبستگی با پایداری ازدواج بواسطه از خودبیگانگی، تجربه مایی و خودشیفتگی می باشد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۲۰۸-۱۹۷
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه مراجعه کننده به بیمارستانی ایثار شهر اردبیل در سال 1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و در سه گروه 15 نفری به صورت تصادفی جایگذاری شدند. یک گروه 8 جلسه 75 دقیقه ای مداخله ی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد و گروه دیگر 8 جلسه 75 دقیقه ای درمان شناختی–رفتاری دریافت کردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس اختلال استرس پس از ضربه ( (PCL، (ویدرز و همکاران، 1992) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS 22 و به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته ها نشان داد هر دو درمان شناختی-رفتاری و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه تأثیر معناداری داشتند (01/0p<). نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که مداخله حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد تاثیر بیشتر بر کاهش علائم افراد دچار استرس پس از سانحه داشت (01/0p<). نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد برای علائم استرس پس از سانحه اشاره دارد.
پیش بینی پایستگی تحصیلی بر اساس انعطاف پذیری شناختی وخودپنداره تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۶۸-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی پایستگی تحصیلی براساس انعطاف پذیری شناختی و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم ناحیه ۲ شهر تبریز در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند که از بین آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 446 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار های گردآوری داده ها شامل پرسش نامه پایستگی تحصیلی (ABS، مارتین و مارش، 2008) و پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی (CFI، دنیس و وندروال، 2010) و پرسش نامه خودپنداره تحصیلی (ASC، یی سن چن، 2004) بود. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه (گام به گام) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین انعطاف پذیری شناختی، جایگزین ها، کنترل، خودپنداره تحصیلی و مولفه های آن با پایستگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (001/۰P ‹). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که خودپنداره تحصیلی، انعطاف پذیری شناختی و جایگزین هایی برای رفتار انسانی 29% از واریانس مربوط به پایستگی تحصیلی را پیش بینی می کنند. نتایج نشان می دهد هر چقدر دانش آموزان انعطاف پذیری شناختی بیشتر و خودپنداره تحصیلی مثبتی داشته باشند، پایستگی تحصیلی بیشتری خواهند داشت.
تحلیل ادراک دانش آموزان مقطع متوسطه از عوامل مؤثر بر افت تحصیلی در شرایط همه گیری، کرونا: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۹۲-۱۸۱
حوزه های تخصصی:
شرایط همه گیری کرونا، بر ابعاد مختلف زندگی دانش آموزان اثر گذاشته است و سبب تعطیلی مدارس و تغییر آموزش به سبک غیر حضوری شده است و تاثیراتی در حیطه آموزش داشته است که یکی از مهم ترین آن، افت تحصیلی می باشد. برای بررسی عوامل موثر بر افت تحصیلی در شرایط بیماری کرونا، نیاز به تحقیقات عمیق و گسترده ای می باشد، لذا هدف این پژوهش بررسی دیدگاه های دانش آموزان مقطع متوسطه که به طور کمی یا کیفی در دوران کرونا نسبت به قبل دچار افت تحصیلی شده اند می باشد. روش این مطالعه کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بوده است و با استفاده از نمونه گیری هدفمند ملاک محور انجام شده است و به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است پس از ۱۰ مصاحبه با دانش آموزان پایه هشتم تا یازدهم شهر مشهد در سال ۱۴۰۰، اشباع نتایج حاصل شد. تحلیل عمیق دیدگاه های دانش آموزان نشان داد عوامل مختلفی بر افت تحصیلی آن ها در دوران همه گیری بیماری اثرگذار بوده است که در سه محور فردی، محیطی و آموزشی می باشد، که محور فردی شامل: حواس پرتی، عصبی بودن، افسردگی، استرس (مسائل روانی) و کاهش کیفیت یادگیری، انگیزه، تقلب، کم خوانی، کم آوردن زمان (یادگیری) و بازیگوشی، بازی الکترونیکی، اطلاعات مضر، فضای مجازی (تلفن همراه) و محور محیطی شامل: مدرسه، تفریح (محیط های نشاط آور) و برخورد خانواده، دوستان و همکلاسی ها (نزدیکان) و محور آموزشی شامل مشکلات اینترنت، مشکلات نرم افزار آموزشی (بستر آموزشی)، کیفیت پایین تدریس، تغییر ساعت کلاس، بی نظمی معلم و عدم پاسخگویی معلم، بدرفتاری معلم (معلم) می باشد. لذا توصیه می شود متولیان آموزش در جهت ارتقا کیفیت آموزش مجازی، ارتقا نحوه تدریس مجازی معلمان، مراقبت از سلامت روان معلمان و دانش آموزان و افزایش مهارت های دانش آموزان برای سازگاری بیشتر با این شرایط بکوشند.
مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنطیم شناختی هیجان در افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی، سوء مصرف مواد و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۲۲۸-۲۱۷
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی، سوء مصرف مواد و افراد سالم انجام شد. مطالعه حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بود. بخشی از جامعه آماری این پژوهش را تمام زنان دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی و سوء مصرف مواد شهر قم و و بخشِ دیگری را زنان سالم این شهر در سال 1399 تشکیل دادند. با روش نمونه گیری هدفمند، 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس های بکار رفته در پژوهش شامل مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ-IV) اسپیتزر و همکاران (2006)، اضطراب اجتماعی (SPIN) کانر و همکاران (2000)، ناگویی هیجانی تورنتو (TAS) بگبی و همکاران (1994) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2001) بودند. نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که بین ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی و سوء مصرف مواد با افراد سالم، تفاوت وجود داشت (01/0>P). اما بین ناگویی هیجانی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی با افراد مبتلا به سوء مصرف مواد تفاوت معنادار نبود (05/0<P). در مجموع افراد دارای نشانه های اختلال اضطراب فراگیر و اجتماعی و سوء مصرف مواد نسبت به افراد سالم، نمرات بالاتری را در ناگویی هیجانی و راهبرد تنظیم هیجان منفی و نمرات پایین تری را در راهبرد تنظیم هیجان مثبت کسب می کنند.
مؤلفه های یک درمان مؤثر برای اختلال دوقطبی یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۲۲-۱۱۰۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین اختلالات روان پزشکی است. از سویی مدل های مختلف نظری بر سازه های متفاوتی تأکید دارند و نقص های جدی در این حوزه وجود دارد و از سویی دیگر، درمان های روانشناختی اختلال دوقطبی صرفا به عنوان مکمل به درمان های زیستی الحاق می شوند. ازاین رو پرداختن به این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف: هدف از این مطالعه استخراج مؤلفه های مؤثر درمانی مبتنی بر تجارب زیسته ی افراد دوقطبی بود. روش: برای انجام این پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند از نوع معیار جمع آوری شد. با 9 مشارکت کننده مبتلا به اختلال طیف دوقطبی (صرفنظر از نوع آن) مصاحبه شد. با انجام مصاحبه ها و استخراج تجارب زیسته، مضامین استخراج شدند. یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضمون های سازمان دهنده عبارت بودند از: سبک زندگی (خواب و بیداری، روتین داشتن زندگی، اهداف و ارزش ها در زندگی، و تبعیت دارویی)، ارتباط اجتماعی (فرافکنی مسئولیت خود به دیگری، درک نشدن توسط دیگری، طرد شدگی، تحقیر شدگی)، شناخت و باورهای ناکارآمد (کمال گرایی، رقابت طلبی، بی نیازی به دیگری، فاجعه انگاری، و حرمت خود وابسته)، مهارت های زندگی (حل مسأله، کنترل خشم، و مدیریت استرس)، و آموزش روانی (علائم بیماری، علل بیماری، و پیگیری درمان بیماری). این مضامین سازمان دهنده، در اصل همان مؤلفه های اصلی هستند که می توانند به شکل دادن یک درمان مؤثر کمک کنند. نتیجه گیری: برای یک درمان مؤثر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی باید رویکرد چند بعدی را اتخاذ کرد و مداخله باید در چند محور صورت گیرد. این درمان نیازمند مشارکت فعال درمانگر و بیمار است. انجام پژوهش های طولی، کیفی و آزمایشی بیشتر پیشنهاد می شود.
روابط ساختاری مهارت های حل مسئله و هوش معنوی با گرایش به اعتیاد به اینترنت به توجه نقش میانجی نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۲۶۴-۱۲۵۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: نتایج پژوهش ها نشان می دهد که عتیاد به اینترنت، به عنوان یک اختلال کنترل تکانه و الگوی سازش نایافته استفاده از اینترنت، منجر به ناراحتی قابل توجه می شود و مشکلات شناختی، تحصیلی و شغلی در زندگی فرد ایجاد می کند. همچنین نشخوار فکری یا افکاری که فرد به طور مکرر در احساسات و رخدادهای منفی در ذهن می پروراند، ممکن است به فاجعه انگاری در ذهن آنان منجر شود. هرچند پژوهش های زیادی به راهبردهای حل مسأله و هوش معنوی به عنوان مهارت های پیشگیرانه برای بهبود توانش های کنار آمدن با رویدادهای آسیب زا تأکید داشته اند، اما در زمینه بررسی این متغیرها در بین جامعه مورد نظر شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدف: هدف پژوهش حاضر برر سی روابط ساختاری مهارت های حل مسئله و هوش معنوی با گرایش به اعتیاد به اینترنت با توجه به نقش میانجی گر نشخوار فکری بود.
روش: در قالب یک پژوهش توصیفی - همبستگی از بین دانشجویان 19 تا 35 ساله کاربر اینترنت، 353 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر (1982)، هوش معنوی کینگ (2008)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) و نشخوار فکری یوسف (1383) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارها
SPSS-24 و lisrel-8/8 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مدل پژوهش برازش خوبی دارد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین متغیرهای مهارت های حل مسئله و هوش معنوی با میزان اعتیاد به اینترنت رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0 p<).
نتیجه گیری: اعتیاد به اینترنت دارای همبسته های رفتاری مختلف نظیر حل مسأله و هوش معنوی است که می تواند توسط فرآیندهای مختلف تعدیل شود.
پیش بینی کیفیت خواب دانش آموزان بر اساس حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۴۸-۱۳۵
حوزه های تخصصی:
خواب یکی از مهم ترین فرایندهای چرخه های شبانه روزی است که نقش زیادی در سلامت ذهنی و جسمی فرد بویژه در دوران نوجوانی دارد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی کیفیت خواب دانش آموزان بر اساس حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های توصیفی و از لحاظ روش از نوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره منوسطه دوم دبیرستان شهرستان دامغان در سال 1400-1399 تشکیل دادند که از بین آنها 329 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی حساسیت اضطرابیASI (ریس و همکاران، 1986)، اعتیاد به اینترنت IAT (یانگ، 1998)، بهشیاری MMAS(رایان و براون، 2003) و کیفیت خوابPSQI (بویس، 1989) بود. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری با کیفیت خواب دانش آموزان رابطه معناداری وجود داشت (05/0p<). همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که متفیرهای پیش بین حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری می توانند 17/0واریانس کیفیت خواب را در دانش آموزان تبیین کنند (001/0p<). نتایج نشان می دهدکه حساسیت اضطرابی، اعتیاد به اینترنت و بهشیاری در کیفیت خواب دانش آموزان نقش دارد. توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت به نقش این متغیرها می تواند در بهبود کیفیت خواب دانش آموزان نقش مؤثر و پیشگیرانه داشته باشد.
نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده، در ارتباط بین اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی و سبک های دلبستگی در کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۷۰-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، در پیش بینی اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، بر اساس سبک های دلبستگی در کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بوده است. روش پژوهش از نوع توصیفی، غیر آزمایشی و کمی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری می باشد. جامعه ی آماری پژوهش، کلیه کاربران بزرگسال اینستاگرام شهر تهران بودند که از میان جامعه تعداد 525 نمونه، به روش در دسترس و با به اشتراک گذاری پرسش نامه های پژوهش، شامل پرسش نامه ی سبک دلبستگی بزرگسال (بشارت 1384)،یرسش نامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی(خواجه احمدی1395) و پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده(زیمت1990) انتخاب شدند. یافته های حاصل ازهمبستگی میان متغیرهای پژوهش نشان می دهند که بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با اعتیاد به شبکه ی اجتماعی ارتباط معنادار وجود دارد. ولی بین سبک دلبستگی ایمن و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی ارتباط معنی داری یافت نشد. همچنین، میان حمایت اجتماعی ادراک شده و اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی رابطه ی معنی دار با جهت منفی وجود داشت. رابطه ی سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با حمایت اجتماعی ادراک شده معنادار و منفی است و بالعکس رابطه مثبت معنی دار بین سبک دلبستگی ایمن و حمایت اجتماعی ادراک شده وجود دارد. همچنین، مدل پژوهش نشان می دهد که نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده تنها در رابطه ی سبک دلبستگی ایمن با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی معنادار بوده است، با این حال نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه ی سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی با اعتیاد به پلتفرمهای اجتماعی، تأیید نشد.از یافته های پژوهش می توان در درک بهتر عوامل و نظریات مرتبط با اعتیاد به پلتفرم های اجتماعی بهره برد.
رابطه استرس ادراک شده و حس انسجام با اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان: نقش میانجی تحمل پریشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تحمل پریشانی در رابطه بین استرس ادراک شده و حس انسجام با اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان اجرا شد. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ کﻠیﻪ داﻧشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اضطراب بیماری کرونا (CDAS، علی پور و همکاران، 1398)، تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، استرس ادراک شده (PSS، کوهن و همکاران، 1983) و حس انسجام (SOC، آنتونووسکی، 1993) جمع آوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 21 استفاده گردید. نتایج نشان داد که مدل با داده های پژوهش برازش دارد (01/0>P). با توجه به یافته ها، استرس ادراک شده، حس انسجام و تحمل پریشانی بر اضطراب بیماری کرونا در دانشجویان اثر مستقیم دارند. همچنین، استرس ادراک شده و حس انسجام از طریق تحمل پریشانی بر اضطراب بیماری کرونا اثر غیرمستقیم دارند (01/0>P). بنابراین، نتایج پژوهش نشان می دهد حس انسجام و تحمل پریشانی بالا، با وجود استرس ادراک شده می تواند مانع تأثیر عوامل استرس زای بیماری کرونا بر سلامت افراد شود.
اثربخشی درمان مبتنی پذیرش و تعهد بر تنطیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنطیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی سالمندان بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را کلیه سالمندان شهر ایلام در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 32 نفر بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 16 نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنطیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001- (CERQ)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 2002- RSPWB) و کیفیت زندگی (BREF-WHOQOL, 1996) استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه گواه، هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکرد. جهت تجزیه و تحلیل از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایشی و گروه گواه از نظر متغیرهای وابسته در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0P<). یافته های این پژوهش نشان داد که درمان گروهی مبتنی پذیرش و تعهد بر کاهش راهبردهای غیر انطباقی تنظیم شناختی هیجان و افزایش راهبرد های انطباقی تنظیم شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی و کیفیت زندگی سالمندان اثربخش است.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس پریشانی روانشناختی و اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۲۳۲-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس پریشانی روانشناختی و اضطراب کرونا انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه اول و دوم شهرستان بجنورد در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آن ها تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (APS، سواری،2011)، پرسشنامه پریشانی روانشناختی (k-10، کسلر،۲۰۰۲) و مقیاس اضطراب کرونا (CDAS، علی پور و همکاران، 2020) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد همبستگی بین پریشانی روانشناختی و اضطراب کرونا با اهمال کاری تحصیلی مثبت و معنی داری (01/0 P≤) می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد 43 درصد از واریانس اهمال کاری تحصیلی بر اساس متغیر پریشانی روانشناختی تبیین می شود و متغیر اضطراب کرونا در حضور متغیر پریشانی روانشناختی سهم معنی داری در تبیین اهمال کاری تحصیلی ندارد. در نهایت بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود به منظور کاهش اهمال کاری تحصیلی تدابیر لازم به منظور کاهش پریشانی روانشناختی دانش آموزان اندیشیده شود.