فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی در مقایسه با درمان مبتنی بر عاطفه هراسی بر کاهش علایم افسردگی زنان طیف شخصیت مرزی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش 120 نفر از زنان دارای علایم طیف شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در بازه مرداد ماه تا مهر ماه 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه افسردگی گلدنبرگ (1971) و مصاحبه براساس معیار های DSM-5 60 زن به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 20 زن) به صورت تصادفی گمارش شدند. گروه آزمایش اول درمان مبتنی بر ذهنی سازی بتمن و فوناگی (2016) و گروه آزمایش دوم درمان مبتنی بر عاطفه هراسی مک کالو (2003) را در هشت جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه دریافت کردند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله درمان مداخله مبتنی بر ذهنی سازی (41/18=F، 001/0 =P) با اندازه اثر 36/0 و درمان مبتنی بر عاطفه هراسی (35/20=F، 001/0 =P) با اندازه اثر 38/0 بر افسردگی زنان و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که از درمان عاطفه هراسی در کنار دارو درمانی می توان برای بیماران مبتلا به افسردگی استفاده کرد.
ارائه مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی بود. روش پژوهش: روش این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 شهر کرمانشاه بود که نمونه آماری پژوهش، 270 دانش آموز دختر همراه با والدین شان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های مشکلات یادگیری ویلکات و همکاران (2011)، پرسشنامه کیفیت روابط والد، کودک فاین و همکاران (1983) و پرسشنامه چندگانه کمال گرایی هویت و فلت (1991) پاسخ دادند. یافت ها: نتایج پژوهش نشان داد بین عاطفه مثبت، همانند سازی با والدین، اعتماد، خشم، کمال گرایی خودمدار، کمال گرایی دیگر مدار و کمال گرایی جامعه مدار با اختلال یادگیری همبستگی معناداری (05/0=P) دارد؛ همچنین ضریب همبستگی چندگانه بین کمال گرایی و کیفیت رابطه والد-کودک با اختلال یادگیری برابر با 462/0 = R است و ضریب تعیین برابر 213/0= R2 است که 21.3 درصد از واریانس اختلال یادگیری از طریق کمال گرایی و کیفیت رابطه والد کودک قابل تبیین است. نتیجه گیری: در نهایت این نتیجه حاصل شده است که ارتباط با والدین در پیش بینی اختلالات یادگیری و همچنین کمال گرایی در پیش بینی اختلالات یادگیری سهم دارد.
مدل یابی معادلات ساختاری طلاق عاطفی براساس طرح واره های ناسازگار اولیه، همدلی عاطفی با میانجی گری تنظیم هیجان در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
177 - 206
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری طلاق عاطفی براساس طرح واره های ناسازگاراولیه، همدلی عاطفی با میانجی گری تنظیم هیجان درزنان متاهل تهران بود. روش پژوهش: پژوهش توصیفی، همبستگی و جامعه آماری زنان متاهل تهرانی بود که با روش نمونه گیری در دسترس، ۲۰۰ زن متاهل ساکن تهران به عنوان حجم نمونه از مراکز مشاوره دوستان و مشاوران انجمن حمایت از حقوق کودکان بصورت آنلاین (به دلیل وجود ویروس کرونا) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن(۱۹۹۹)، طرحواره های ناسازگاراولیه یانگ (۱۹۹۸)، همدلی عاطفی اپستین و مهرابیان (۱۹۷۲) و تنظیم هیجان گراس و جان (۲۰۰۳) بود. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. جهت تحلیل روابط واسطه ای نیزازروش بوت استرپ در برنامه MACRO پریچروهایز(۲۰۰۸) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از اثر مستقیم نشان داد که طرحواره بریدگی و طرد (۳۴۳/۰=β)، گوش بزنگی بیش از حد و بازداری (۲۹۴/۰=β)، بر طلاق عاطفی اثر مثبت و معنادار دارد، و همدلی عاطفی (۳۴۵/۰- =β) بر طلاق عاطفی اثر منفی و معناداردارد. هم چنین اثرغیرمستقیم طرحواره های بریدگی و طرد (۰۳۲۰/۰=β)، خودگردانی و عملکرد مختل(۰۴۴۷/۰=β)، جهت مندی (۰۵۰۹/۰=β)، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (۰۶۲۸/۰=β)، محدودیت های مختل(۱۲۵۲/۰=β)، و همدلی عاطفی (۰۱۴۰/۰- =β) بر طلاق عاطفی از طریق تنظیم هیجان معنادار بود. نتایج نشان داد که تنظیم هیجان به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگاراولیه و همدلی عاطفی را تبیین نماید. نتیجه گیری: از آنجا که یافته های این پژوهش حاکی ازروابط قدرتمند و معنادارمتغیرهای پژوهش با طلاق عاطفی بود پیشنهاد می شود که از طرق مختلف ازجمله رسانه های ارتباط جمعی، روزانه ساعاتی جهت آموزش مهارت های زندگی، راهبردهای کارآمد و مثبت تنظیم هیجان ونوآوری های لازم جهت اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه در نظرگرفته شود و روانشناسانی جهت بحث و بررسی در این زمینه به کار گرفته شوند.
اثربخشی آموزش مهارت تاب آوری اسلامی بر نگرش والدینی و احساس گناه مادران دارای فرزند نابینا
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
58 - 72
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت تاب آوری اسلامی بر نگرش والدینی و احساس گناه مادران دارای فرزند نابینا بود. روش : پژوهش از نوع کار آزمایی بالینی به روش پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل مادران کودکان نابینا در اردیبهشت ماه سال 1401 است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 32 مادر در فراخوان در فضای مجازی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند. برای گرداوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش والدین نسبت به فرزند دارای نیازهای ویژه شان گوندر (2002) و پرسشنامه احساس گناه ایزنک (2007) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین عملکرد گروه های کنترل و آزمایش در بهبود نگرش والدینی و کاهش احساس گناه در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری اسلامی باعث بهبود خرده مقیاسهای نگرش والدینی (پذیرش و محبت، شرم زدگی، ناکامی، ناامیدی و حمایت افراطی) در مادران دارای فرزند نابینا شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مادران بر اساس تاب آوری اسلامی بر بهبود نگرش آنها نسبت به فرزندشان و کاهش احساس گناه آنها تأثیر داشته است؛ بنابراین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر و مبتنی بر فرهنگ و مذهب جامعه به کار گرفته شود.
پیش بینی کیفیت زندگی براساس ابعاد مثبت و منفی خودشفقت ورزی در زنان سرپرست خانوار: نقش میانجی گری توانمندسازی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
263 - 272
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کیفیت زندگی با ابعاد مثبث و منفی خودشفقت ورزی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی در زنان سرپرست خانوار انجام شد. روش این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش (4300نفر)، زنان سرپرست خانوار غرب تهران بودند که از میان آنها نمونه ای به تعداد 285 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت-کنندگان به مقیاس های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه ، خودشفقت ورزی نف و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر با نرم افزارهای spss نسخه 26 و Amos نسخه 21 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که متغیرهای ابعاد مثبت خودشفقت ورزی (267 %)، و توانمندسازی روانشناختی (105 %) تاثیر مستقیم و مثبت بر کیفیت زندگی دارند. همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی (106- %) تاثیر منفی و مستیم بر کیفیت زندگی دارد. و ابعاد مثبت خودشفقت ورزی از تغییر توانمندسازی روانشناختی تاثیر غیرمستقیم و مثبتی بر کیفیت زندگی دارد و همچنین ابعاد منفی خودشفقت ورزی به طور غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی بر کیفیت زندگی اثر غیر مستقیم و مثبت ندارد . با توجه به یافته های به دست آمده آموزش توانمندسازی روان شناختی از طریق شناخت و ارتقا توانایی های زنان سرپرست خانوار و همچنین تاثیر غیرمستقیمی از راه ابعاد مثبت خودشفقت ورزی بر ارتقای کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد، نقش مهمی در ارتقا کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد بنابراین افزودن آن در مداخلات مربوط به مراکز بهزیستی و همچنین مراکز توانمندسازی زنان سرپرست خانوار پیشنهاد می شود.
پیش بینی رفتار جستجوی شغل بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش تعدیل گری خودارزشیابی های محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
175 - 155
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار جستجوی شغل بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش تعدیل گری خودارزشیابی های محوری انجام شد. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها همبستگی است. جامعه آماری متقاضیان شغلی بودند که در سال 1397 به موسسات مشاوره شغلی و کاریابی غیردولتی شهر تهران مراجعه کردند. حجم نمونه با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 206 متقاضی شغل انتخاب شد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه رفتار جستجوی شغل بلو (1994)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی (NEO) و پرسشنامه خودارزشیابی های محوری جاج و همکاران (2003) جمع آوری شدند و تحلیل داد ها از طریق آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیش بینی رفتار جستجوی شغل بر اساس ویژگی های شخصیتی با نقش تعدیل گری خودارزشیابی های محوری از برازش قابل قبولی برخوردار است. نتایج: نتایج حاکی از آن است که می توان از طریق ویژگی های شخصیتی میزان رفتار جستجوی را پیش بینی کرد. بنابراین باید مولفه های ویژگی های شخصیتی به عنوان عوامل مهم در پیش بینی رفتار جستجوی شغل در نظر گرفته شوند. همچنین خودارزشیابی های محوری نقش تعدیل گری را در پیش بینی رفتار جستجوی شغل بر اساس ویژگی های شخصیتی ایفا می کند.
ارائه الگوی پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس ویژگی های شخصیتی هگزاکو و رابطه والد-فرزند با میانجی گری تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
285 - 310
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی ارائه الگوی پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس ویژگی های شخصیتی هگزاکو و رابطه والد-فرزند با میانجی گری تکانشگری بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 125110 نفر دختر بود. حجم نمونه 400 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین(2016) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس(شیوه آنلاین) انتخاب و به سیاهه اعتیاد به بازی های آنلاین(OGAI) وانگ و چانگ(2002)، سیاهه شخصیت هگزاکو(24-BHI) دی ورایز(2013)، سیاهه کیفیت رابطه والد-فرزندی (PCRI) فاین و همکاران(1983) و مقیاس تکانشگری بارات(BIS) پاتون و همکاران(1995) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم ویژگی های شخصیتی(صداقت-فروتنی، هیجان پذیری، برونگرایی، توافق و باز بودن نسبت به تجربه)، رابطه مادر-فرزندی و تکانشگری بر اعتیاد به بازی های آنلاین معنادار شدند. مسیر مستقیم وظیفه شناسی و رابطه پدر-فرزندی بر اعتیاد به بازی های آنلاین معنادار نبودند. همچنین اثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی هگزاکو و رابطه والد-فرزند از طریق نقش میانجی تکانشگری بر اعتیاد به بازی های آنلاین معنادار بود. نتیجه گیری: مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان می باشد.
ارائه الگوی علی روابط باورهای فراشناخت و یادگیری خودراهبر با نقش میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
45 - 56
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه الگوی علی روابط باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر با نقش میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان کبود راهنگ بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری نیز کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر کبورآهنگ به تعداد 1150 نفر بود که از بین آنان با استفاده از جدول مورگان تعداد 288 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد شده باورهای فراشناخت بیر و مونته آ (2010)، یادگیری خودراهبر گاگیلمینو (1977) و خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (۱۹۹۹) بود. روایی (محتوا و سازه) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) پرسشنامه ها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازه گیری از روایی و پایایی خوبی برخوردار هستند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار spss و pls و با استفاده از آزمون های همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین باورهای فراشناخت بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. تأثیر یادگیری خودراهبر بر خودکارآمدی تحصیلی مثبت و معنی دار است. همچنین در ادامه نتایج نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در رابطه بین باورهای فراشناخت و یادگیری خودراهبر تقش واسطه ای ایفا می کند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت باورهای فراشناخت در دانش آموزان و به تبع آن افزایش خودکارآمدی تحصیلی آنان زمینه افزایش یادگیری خودراهبر در آنان را نیز فراهم نمود.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد: با آزمون نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۱۲۰-۹۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد با بررسی نقش واسطه ای بی اشتیاقی اخلاقی بود. روش: روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد بجنورد (2640 نفر) در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس با استفاده از پرسشنامه آنلاین 200 نفر انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه الگوهای ارتباطات خانواده، مقیاس ویژگی های سایکوپاتیک، مقیاس آمادگی به اعتیاد، و مقیاس بی اشتیاقی اخلاقی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: طبق یافته های مدل اثر مستقیم متغیر جهت گیری گفت و شنود بر آمادگی به اعتیاد منفی بود و اثر متغیرهای جهت گیری همنوایی، سایکوپاتیک، و بی اشتیاقی اخلاقی بر آمادگی به اعتیاد مثبت بود. همچنین، نقش میانجی بی اشتیاقی اخلاقی در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های سایکوپاتیک با آمادگی به اعتیاد تایید شد. نتیجه گیری: می توان بیان داشت وجود مشکلات الگوهای ارتباطی خانواده (گفت و شنود پایین و همنوایی بالا) و ویژگی های سایکوپاتیک می تواندآمادگی به اعتیاد را برای افراد به ارمغان آورد. همچنین، اگر بی اشتیاقی اخلاقی بالا باشد و با این دو متغیر همراه شود، می توان شاهد میزان بالایی از آمادگی به اعتیاد در نوجوانان و جوانان بود. این نتایج گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر در آمادگی به اعتیاد است و با شناسایی این علل می توان برنامه های درمانی و پیشگیرانه مناسب را به کار بست.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مسئولیت پذیری، منبع کنترل، و کاهش دوز داروهای آگونیست در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۵۴-۲۲۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مسئولیت پذیری، منبع کنترل و کاهش دوز داروهای آگونیست در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مراجعه کنندگان به مراکز درمان اعتیاد شهر اردکان در سال 1399 بود که 16 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب در 10 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از مقیاس مسئولیت پذیری روان شناختی، مقیاس منبع کنترل، و میزان دوز تجویزی داروهای آگونیست در پرونده درمانی آزمودنی ها، جمع آوری و با روش تحلیل واریانس مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب، بر بهبود مسئولیت پذیری، منبع کنترل، و کاهش دوز مصرف داروهای آگونیست افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده اثربخش بود. نتیجه گیری: این پژوهش، حمایتی تجربی برای مداخله موردنظر جهت بهبود منبع کنترل، مسئولیت پذیری، و کاهش دوز مصرفی افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده فراهم می کند.
پیش بینی خودجرحی بر اساس بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری: نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۸۶-۲۵۵
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی بدون خودکشی در نوجوانان پسر وابسته به مواد است. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی ار نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب سطح شهر تهران بود. از این میان، تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج به صورت داوطلبانه در سال 1400-1399 انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ناامیدی بک، پرسشنامه طرح واره های یانگ، پرسشنامه خودآسیبی بدون خودکشی، و پرسشنامه تجربه قلدری-قربانی سایبری بودند. به منظور تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری اثر مستقیم معناداری بر خودجرحی بدون خودکشی، ناامیدی، و طرح واره های ناسازگار اولیه داشت. همچنین، اثرات غیرمستقیم بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری بر خودجرحی بدون خودکشی از طریق نقش میانجی ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه معنادار بود. بنابراین، ناامیدی و طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی نقش میانجی داشتند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر به روانشناسان درک عمیق تری را از مکانیسم های زیربنایی رابطه بین بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری و خودجرحی در میان نوجوانان وابسته به مواد ارائه می کند. مداخله و راهبردهای پیشگیری پیشنهادی شامل بازسازی شناختی نوجوانان برای شکستن چرخه تبدیل بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری به رفتارهای خودجرحی و تقویت امیدواری برای محافظت آن ها در برابر اثرات سوء بزه دیدگی ناشی از قلدری سایبری می باشد.
اثربخشی آموزش قدم های دوازده گانه انجمن معتادان گمنام بر پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و ولع مصرف افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۱۰-۲۸۷
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش قدم های دوازده گانه انجمن معتادان گمنام بر پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد وابسته به مواد گمنام مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر ابرکوه در سال 1399 بود. از این بین، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه پذیرش اجتماعی، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی، پرسشنامه کیفیت زندگی، و پرسشنامه ولع مصرف را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. جلسات دوازده گام انجمن معتادان گمنام بر اساس کتاب انجمن ان ای جهانی(1387) در 12 جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر آموزش قدم های دوازده گانه در گروه آزمایش بر پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و ولع مصرف معنی دار بود و این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث بهبود پذیرش اجتماعی، بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی، و کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر می توان از جلسات انجمن معتادان گمنام برای بهبود مسائل اجتماعی و روان شناختی و کاهش ولع افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
مطالعه ی تجربه ی زیسته ی جوانان با اختلال مصرف مواد در شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۵۴-۳۳۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و بررسی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد مخدر بر اساس تجربه ی زیسته در بین جوانان شهر بجنورد جهت دستیابی به یک مدل تبیینی بوده است. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل افراد مقیم در مراکز اقامتی و درمانی اعتیاد شهر بجنورد بودند که 33 نفر از آن ها با روش نمونه گیری غیر احتمالی (هدفمند) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته بود. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل تاثیرگذار در اختلال مصرف مواد مخدر در 5 مقوله ی اصلی شامل عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی شناسایی شد. عوامل فردی شامل 7 زیرمقوله لذت جویی، کنجکاوی، توهم قدرت افزایی، عدم آگاهی از اثرات مواد، رهایی از دردهای جسمانی و روحی، رسیدن به آرامش زودگذر و فرار از مشکلات، و نداشتن مهارت های زندگی بود. عوامل خانوادگی شامل 5 زیرمقوله خانواده ناسالم، فروپاشی و طلاق، مشکلات و تنش های خانوادگی، فقدان نظارت در خانواده، سرمایه اجتماعی پایین در خانواده و بی تفاوتی عاطفی بود. عوامل اجتماعی متشکل از 4 زیر مقوله حلقه ی دوستان ناباب، مکان زندگی، کاهش تعاملات اجتماعی، معاشرت با افراد وابسته به مواد، و سرمایه اجتماعی منفی بود. عوامل فرهنگی شامل 3 زیر مقوله بهنجار بودن مصرف، سرمایه فرهنگی پایین و کمبود اوقات فراغت، و دینداری پایین بود. نهایتا، عوامل اقتصادی شامل 3 زیر مقوله فقر و بی خانمانی، کودک کار، خستگی، و ساعات طولانی کار بود. مدل نظری بر اساس این مقوله ها ارائه شد. نتیجه گیری: با شناسایی عوامل موثر بر اختلال مصرف مواد و اولویت بندی و میزان تاثیرگذاری این عوامل میتوان با اقدامات و برنامه ریزی مناسب از وابستگی جوانان به مواد پیشگیری نمود.
توسعه ناپایدار و شیوع اعتیاد در روستاها (موردمطالعه: روستای امام زاده شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۸۰-۳۵۵
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر کشف زوایا و ابعاد پنهان چیستی، چرایی، چگونگی و پی آمدی شیوع اعتیاد در فرآیند توسعه ناپایدار روستایی و نامتوازن شهری، سنجش شدت و ضریب دامنه شیوع اعتیاد در روستا، و ارایه یک نظریه مبنایی برای انجام پژوهش های پیمایشی در پژوهش های آتی از یک طرف و کشف وضعیت انتقال دامنه اعتیاد از سنین خاکستری به دامنه سنی پایین و جوان و تغییر الگوی سنتی اعتیاد به مواد صنعتی از طرف دیگر بود. روش: پژوهش حاضر بر اساس روش نظریه بنیانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند بود که مطابق با مدل استراس کوربین طراحی شد و از دو گروه مطلعین روستا (به تعداد 17 نفر) و افراد وابسته به مواد روستا (به تعداد 33 نفر) تشکیل شد. یافته ها: مواد پرمصرف در این روستا به ترتیب تریاک، روان گردان ها از جمله شیشه و سایر مواد صنعتی و ضریب شیوع اعتیاد در سال های اخیر با مبدا سال 1397 تا 1399 سالیانه حدود 35 در هزار یعنی حدود 5/3 درصد بود. شرایط علّی روستا با محوریت توسعه ناپایدار آن و سرریز مسائل و آسیب های شهری شهرستان ارومیه به دلیل توسعه نامتوازنش با شرایط زمینه ای موجود در ساختار روستا و افراد وابسته به مواد و با دخالت و میانجی گری متغیرهای موثر، بستر را برای ضریب شیوع بالای اعتیاد در این روستا فراهم می سازد که پی آمدهای آن در صورت عدم اقدام مداخله ای شایسته، افزایش ضریب شیوع و شدت یافتن میزان توسعه نیافتگی روستای امام زاده ارومیه در آینده خواهد بود. نتیجه گیری: پیامدهای نگران کننده توسعه نامتوازن، ازدیاد اختلال کارکردی روستا، کاهش همبستگی اجتماعی، تشدید نابرابری اجتماعی، اشاعه مضاعف اعتیاد، فروپاشی سرمایه اجتماعی و غیره همگی هشدارهای نگران کننده ای هستند که باید برایشان چاره اندیشی عاجلانه کرد.
Investigating the Role of the Relationship between the Quality of Parent-Child Relationship in Social Anxiety of Female high School Students in Tehran
حوزه های تخصصی:
Objective Given that social anxiety is a high prevalence disorder that affects the social functioning of individuals and one of its essential consequences in children and adolescents is a severe school dropout. Therefore, the purpose of this study was to investigate the relationship between the quality of parent-child relationship in social anxiety of female high school students in the fifth district of Tehran. Methods The present research method was descriptive-correlational and its statistical population included all-female high school students in the fifth district of Tehran. From this number, a sample of 348 people was selected by the available sampling method based on the Morgan table. Leibwitz (1987) and Pianta (1994) Parent-Child Relationship Scale were used to collect data and Pearson correlation coefficient was used to analyze the data. Results The results showed that there is a significant negative correlation between the parent-child relationship and social anxiety (P <0.01). Conclusion Finally, considering the quality of the parent-child relationship in predicting social anxiety, the development of any program to improve the quality of the parent-child relationship can lead to the prevention or reduction of social anxiety in adolescents.
Predicting Perceived Social Support based on Perceived Stress and Cognitive Emotion Regulation in Patients with Ulcerative Colitis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
39 - 48
حوزه های تخصصی:
Objective: The aim of present study was to predict perceived social support based on perceived stress mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Methods: The method of study was correlational, structural equation modeling type. The statistical population of the present study included all patients with ulcerative colitis, referred to gastroenterology clinics in Districts 4 and 7 of Tehran in 2019. Among them, 261 people were selected through purposeful sampling method. The research tools included perceived social support scale (Zimet et al., 1998), perceives stress scale (Cohen et al., 1983), and cognitive emotion regulation scale (Garnefski and Kraaij, 2006). Results: The results revealed a negative relationship between perceived stress and perceived social support (β=-0.13, t=2.04) and negative relationship between perceived stress and cognitive emotion regulation (β=-0.21, t=2.96) in patients with ulcerative colitis. A positive relationship was also found between cognitive emotion regulation and perceived social support (β= 0.47, t=7.18) but cognitive emotion regulation had no mediating role between perceived stress and perceived social support in patients with ulcerative colitis (β= 0.09, p>0.05). Conclusions: Although there were direct relationships between perceived stress, perceived social support and cognitive emotion regulation but the results revealed no indirect relationship between perceived stress and perceived social support mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Thus, paying attention to these variables helps researchers and therapists in design of appropriate therapy for Ulcerative Colitis patients.
Design and Validation of Youth High-risk Behaviors Short Scale
حوزه های تخصصی:
Objective: This research aims to design and validation of youth high-risk behaviors short scale. Methods: In this research, the descriptive-survey method was used. The statistical population was all students of Mashhad universities which 681 students were randomly selected from multi-stage cluster types. The tools used also included: youth high-risk behaviors short-scale developed by the researcher, as well as the Big Five-Inventory (2007) and Psychological Well-being Scale (1989). Results: The results showed that 14-item high-risk behaviors scale has good psychometric properties and is the norm with Iranian society. The validity of the scale was good with the methods of construct validity (confirmatory factor analysis) and convergent and divergent validity (p<0.01). The results of confirmatory factor analysis also confirmed the seven-factor nature of the scale, and the obtained model had a good fit with the research data. The Cronbach's alpha coefficient of the whole scale was 0.82. Conclusion: Therefore, researchers and health professionals can use this tool in their future studies due to its unique features.
Comparison of the theory of mind, planning and organization, perceived parenting style, and hyperactivity symptoms in 7-12 years old children with employed mothers and housewives in Isfahan
حوزه های تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the theory of mind (ToM), planning and organization, perceived parenting style, and hyperactivity symptoms in 7-12 years old children with employed mothers and housewives in Isfahan. Methods: The statistical population of the present study included all children in Isfahan in the second half of 2020. 60 subjects were selected by the available sampling method. Data were collected by the Steernman Mind Theory Questionnaire, Coolidge Executive Functions, the Bamrind Parenting Style, and Attention Deficit Hyperactivity Disorder Symptom questionnaire and analyzed by the Manova method. Results: The results showed that there were significant differences between the scores of children with employed mothers and those with housewife mothers in the scales of ToM, planning and organization, parenting style, and hyperactivity symptoms (P < 0.05). It was revealed that differences in terms of parenting styles and relationships between children and parents could explain such differences. Conclusion: It is suggested addressing the parenting styles and relationships between children and parents to help with the reduction of the rate of hyperactivity symptoms.
The mediation of self-regulated learning strategies in the relationship between achievement goals and test anxiety
حوزه های تخصصی:
Objective: This study was conducted to investigate the mediation of self-regulated learning strategies in the relationship between achievement goals and test anxiety. Methods: The present study was a descriptive-correlational research. It included 408 Participants (234 female and 174 male students) of University of Birjand who were selected by convenience sampling method in 2021. Pintridge and DeGrutte self-regulatory learning strategies questionnaire (1990), Friedman and Jacob test anxiety questionnaire (1997) and Middleton and Midgley progress goals questionnaire (1997) were used to collect data and the online links of these questionnaires were provided for the participants. Descriptive and inferential statistical methods such as Pearson correlation and structural equation were used to analyze the data. Results: Findings showed that achievement goals had an effect on self-regulated learning strategies and test anxiety (p <0.05). Conclusion: Results showed that attention to self-regulated learning strategies and achievement goals was important in improving students' test anxiety. Therefore, the therapists are recommended to improve test anxiety in their treatment meetings consider self-regulation learning strategies.
اثربخشی آموزش رابطه والد - کودک بر استرس ادارک شده و بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش رابطه والد - کودک بر استرس ادارک شده و بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی انجام شد. روش : جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی مادران که در انجامن حمایت از کودکان کم توان و عقب مانده ذهنی تهران عضو فعالی بودند، که از این میان 30 نفر از مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری در درسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند، سپس گروه آزمایش، 10 جلسه آموزش رابطه والد- کودک را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (1983) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1988) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر نشان داد که گروه های آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر هر دو متغیر تفاوت معنادار داشتند (05/0>P) و بر اساس نتایج جدول 3، 0/35 درصد از تغییرات استرس ادراک شده و 4/14 درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی ناشی از روش مداخله یعنی آموزش رابطه والد - کودک است. نتیجه گیری : بنابراین می توان بیان کرد که آموزش رابطه والد – کودک در کاهش استرس ادارک شده و افزایش بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی موثر بوده است.