فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۸۱ تا ۴٬۲۰۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مهم ترین رکن جامعه خانواده است بر همین اساس بررسی عواملی که در تعهد زناشویی نقش دارند نیز اهمیت اساسی پیدا می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی تعهد زناشویی براساس بخشودگی و تمایزیافتگی با میانجیگری صمیمیت زناشویی و اثربخشی این مدل بر کیفیت روابط زناشویی بود. روش: این پژوهش از لحاظ ماهیت کمی، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان متأهل آموزش وپرورش ناحیه ۱ و ۲ شهرستان سنندج در سال تحصیلی ۱۳۹۸ -۱۳۹۷ مشغول به تحصیل بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای ۳۰ نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعهد زناشویی، مقیاس صمیمیت زناشویی، پرسشنامه تمایزیافتگی خود، مقیاس سنجش بخشش در خانواده و پرسشنامه کیفیت روابط زناشویی استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که بخشش (P≤۰/۰۱, β=۰/۴۷)، تمایزیافتگی (P≤۰/۰۵, β=۰/۱۳) و صمیمیت (P≤۰/۰۵, β=۰/۱۲) بر تعهد زناشویی و بخشش (۰/۰۸) و تمایزیافتگی (۰/۰۲) با واسطه صمیمیت بر تعهد زناشویی، اثر غیرمستقیم دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بخشش، تمایز یافتگی و صمیمیت بر تعهد زناشویی و اثربخشی بر کیفیت روابط زناشویی تأثیرگذار است و پیشنهاد می شود که رئوس برنامه در اجرای کارگاه های آموزشی و اطلاع رسانی در مورد آموزش و بیان اهمیت متغیرهای مرتبط با تعهد زناشویی مبنا قرار گیرد.
رابطه ی هوش موفق و تمایزیافتگی خود با رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه رضایت از زندگی یادگیرندگان و شناسایی عوامل مرتبط با آن در کانون توجه مطالعات مرتبط با آموزش و پرورش مثبت گرا قرار دارد. به دلیل اهمیت پیش بینی کننده های رضایت، پژوهش حاضر بررسی رابطه ی تمایزیافتگی خود و هوش موفق با رضایت از زندگی یادگیرندگان را مورد بررسی قرار داده است. روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر ارومیه بودکه 1800 نفر بودند و 318 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای مطابق جدول مورگان انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های رضایت از زندگی داینر و همکاران، تمایزیافتگی خود اسکورون و اشمیت و هوش موفق گریگورنکو و استرنبرگ استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی و رگرسیون هم زمان بهره گرفته شد. یافته ها: خرده مقیاس های واکنش پذیری عاطفی و گسلش عاطفی به ترتیب با ضرایب همبستگی 370/0- و 310/0- با رضایت از زندگی رابطه معکوس دارند. ضریب همبستگی بین خرده مقیاس های هوش موفق شامل هوش تحلیلی، هوش خلاق و هوش عملی با رضایت از زندگی به ترتیب برابر 418/0، 561/0 و 483/0 بوده که نشان گر وجود رابطه ی مثبت با رضایت از زندگی می باشند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که مؤلفه های تمایزیافتگی خود و خرده مقیاس های هوش موفق توان پیش بینی کنندگی معنادار رضایت از زندگی را دارا هستند.
مدل کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان با تاکید بر ابعاد (تسهیلات پژوهشی، تسهیلات عمومی و فرصت های کارآفرینی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:کیفیت زندگی دانشگاهی به عنوان رضایت از زندگی در دوران دانشجویی، به صورت رضایتمندی از زندگی عمومی است که در دانشگاه احساس می کنند. به اندازه گیری انتظارات و خواسته های دانشجویان می پردازد و فقط مربوط به محیط کلاس درس نمی شود. بنابراین هدف از این پژوهش ارایه مدل کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان است. روش ها:پژوهش حاضر به سنت پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. محیط پژوهش، شامل منابع دست اول بانکهای اطلاعاتی علمی معتبر در حوزه مطالعات کیفیت زندگی دانشگاهی که مقالات خارجی در فاصله زمانی سالهای1992تا2019 و مقالات داخلی در فاصله زمانی سال های1390 تا 1398 نمایه شده. ابزار مصاحبه، اعضای هیات علمی و روش نمونه گیری هدفمنددر دسترس است،پس از دسته بندی 117سوال اولیه،روایی محتوایی آنها به دو روش کیفی (نظر 10نفر از متخصصان) و کمی(بررسی میزان توافق هر سوال با استفاده از ضریب روایی محتواییCVR) انجام شد. بعضی سوالات که روایی آنها پایین بود حذف شد.با استفاده از ضریب هولستی،پایایی پرسشنامه 90/0براورد شد. یافته ها:تجزیه و تحلیل دادها با روش تحلیل محتوی با رویکرد استقرایی نشان داد متغیرهای تسهیلات پژوهشی با دو مولفه،تسهیلات عمومی با چهار مولفه و فرصت های کارآفرینی با دو مولفه از عوامل تشکیل دهنده کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان هستند. نتیجه گیری:با توجه به اهمیت نقش دانشجویان در پیشبرد اهداف جامعه و نیز اهمیت کیفیت زندگی آنان به عنوان عاملی مهم در موفقیت دانشگاهها در انجام مأموریت خود؛توجه و بکارگیری ملاکهای ارائه شده در مدل پیشنهادی برای تصمیم گیرندگان میتواند یکی از راههای بهبود کیفیت زندگی دانشگاهی دانشجویان باشد.
طراحی و روان سنجی ابزار سنجش برنامه ی تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سنجش برنامه تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی در ایﺮان ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ اﺑﺰاری اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻃﻮر دﻗﯿﻖ موفقیت ها و ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی این برنامه را اندازه گیری و تعیین نماید. این پژوهش به منظور طراحی و روان سنجی ابزار سنجش برنامه تحول و نوآوری در آموزش پزشکی انجام شد. روش : این ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ در ﺳﺎل تحصیلی 1398-1397 و طی دو مرحله ﻃﺮاﺣﯽ و اﻧﺠﺎم گردید. در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮐﯿﻔﯽ ﭘﮋوﻫﺶ، ﻃﺮاحی ﮔﻮیه ﻫﺎ و در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮐﻤﯽ روان سنجی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ. ابزاراولیه با 293 گویه طراحی و پس از دو مرحله دلفی به 166گویه تقلیل یافت. روایی صوری و محتوایی کمی و کیفی بررسی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تعیین گردید. نهایتاً با تحلیل عامل تأییدی ابزار مذکور با استفاده از نرم افزار Smart pls3 موردتایید قرار گرفت. یافته ها: پس از مراحل تعیین روایی و پایایی، پرسشنامه ای با 12 بعد و84 گویه طراحی شد. مقدار شاخص روایی محتوایی همه گویه ها بالای 7/0به دست آمد. در بررسی روایی سازه، مقدار بار عاملی تمام گویه ها، مقادیر مناسبی عمدتا بالاتر از 7/0،پایایی هر دو ملاک(آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی)تمام ابعاد بالای 7/0، میانگین واریانس استخراج شده((AVE را در همه ابعاد بیشتر از 5/0 نشان داد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه شاهد مناسبی در خصوص استحکام ساختار عاملی و پایایی ابزار سنجش برنامه تحول و نوآوری است. این نتایج می تواند در توسعه ابزار سنجش برنامه تحول و نوآوری در سایر دانشگاه های علوم پزشکی و موسسات آموزش عالی سلامت، مورد توجه و استفاده پژوهشگران قرار گیرد.
واکاوی تجارب زیسته و ادراکات دبیران از نحوه شکل گیری هویت دینی در دانش آموزان (یک مطالعه کیفی پدیدارشناسی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات پدیدارشناسی عموماً با ادراک یا مفاهیم، نگرش و عقاید، احساسات و عواطف افراد سروکار دارد. در این رویکرد، با استفاده از مصاحبه می توان تجارب افراد از پدیده ها را استخراج کرد. این مطالعه با هدف تجارب زیسته دبیران به عنوان متخصصان در خصوص نحوه شکل گیری هویت دینی با استفاده از روش پدیدارشناسی پرداخته است. روش ها: روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدار شناسی است. شرکت کنندگان در این پژوهش، دبیران و سرگروهان درسی دوره اول متوسطه در شهر میناب بوده اند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روش نمونه گیری با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام -گرفته است. مصاحبه با 12 نفر از دبیران که به صورت نیمه ساختار-یافته بود تا آنجا ادامه پیدا کرد که به اشباع رسید. یافته ها: نشان می دهد، بیان مسائل دینی در قالب داستان، بیان تجربیات شخصی در حیطه مسائل دینی، عمل به فرایض دینی به صورت عملی و ایجاد شورونشاط در فضای کلاس های دینی و پرسش و پاسخ به صورت که دانش آموزان بتوانند سؤالاتی که با آن ها درگیر هستند را بیان کرده و پاسخ خود را دریافت کنند جزو عواملی هستند که در گفته های دانش آموزان به عنوان عوامل مؤثر بر هویت یابی دینی شناسایی شده اند. نتیجه گیری: فرآیند شکل گیری هویت دینی دانش آموزان باید در معلمان، منابع درسی و برنامه درسی پیگیری شود. در صورت هماهنگی بین این جنبه ها، می توان گفت تا حد زیادی هویت دینی دانش آموزان در مسیر درست قرار خواهد گرفت.
اثربخشی آموزش توانش های مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر برخودکارآمدی و ذهن آگاهی در ورزش بیماران روانی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۴۱۸-۴۰۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال های روان پزشکی نوعی بیماری است که افراد از مشکلات عاطفی و احساسی رنج برده و تمامی جنبه های زندگی فرد را در برمی گیرد. پژوهش های زیادی به بررسی اثربخشی درمان های شناختی ورفتاری ونسل سوم بر بهبود عملکرد بیماران روانی پرداخته است، اما مسئله اصلی این است که درمان های نوین ازجمله توانش های مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر برخودکارآمدی و ذهن آگاهی این بیماران تأثیردارد؟ هدف: این پژوهش با هدف کلی، بررسی اثربخشی توانش های روانشناسی مثبت نگر بر خودکارآمدی درکنارآمدن بامشکلات و ذهن آگاهی درورزش بیماران روانی مزمن انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری را کلیه بیماران روانی مزمن مرد مقیم مرکز شبانه روزی بیماران روانی روزبه در شهر زاهدان در سال 1399 تشکیل دادند. 30 نفر از بیماران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) وگواه (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش برنامه ی آموزشی روانشناسی مثبت نگر (کوئیلیام، 2003) را در هشت جلسه 90 دقیقه ای (هرهفته دوجلسه) دریافت کرد. و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی در کنارآمدن با مشکلات چسنی (2003) و پرسشنامه ذهن آگاهی در ورزش (زینوت، 2012) بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات بدست آمده از اجرای پرسشنامه ها در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از آزمون (کواریانس چندمتغیری و تک متغیری) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج تحقیق کنونی نشان داد آموزش توانش های مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر بطور معناداری منجر به افزایش "خودکارآمدی در کنارآمدن با مشکلات"و"ذهن آگاهی در ورزش" بیماران روانی مزمن شده است (0/001 p<). نتیجه گیری: باتوجه به اثر مثبت این مداخله برخودکارآمدی در کنارآمدن با مشکلات و ذهن آگاهی در ورزش، برروی بیماران روانی مزمن می توان تحقیقات گسترده تری روی سایر گروه ها با بیماری های مزمن، و مقایسه آن با نتایج پژوهش هایی از این دست انجام گیرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر نشانگان ضربه عشق (مطالعه موردی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: روابط عاشقانه یک تجربه جهانی مشترک در میان انسان ها است، بااین وجود بسیاری از افراد قطع رابطه عاشقانه را تجربه می کنند و ممکن است پس از پایان رابطه عاشقانه، دچار رنج گردند، هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر نشانگان ضربه عشق بود. مواد و روش ها: روش این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع مطالعات موردی بود، بدین منظور سه شرکت کننده دختر باتجربه قطع رابطه عاشقانه به شیوه نمونه گیری هدفمند در شهر اصفهان انتخاب و تحت درمان فردی متمرکز بر شفقت در طی هشت جلسه ۹۰ دقیقه ای قرار گرفتند. شرکت کننده ها در مراحل درمان (خط پایه، مداخله و پیگیری)، به پرسش نامه نشانگان ضربه عشق دهقانی (۱۳۸۹) همچنین در مرحله پیش از درمان، به پرسش نامه ضربه عشق رأس (۱۹۹۹) و پرسش نامه MMPI-۲RF پاسخ دادند و مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری و شاخص تغییر پایه و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، میزان بهبودی نشانگان ضربه عشق در مرحله پس از مداخله و پیگیری به ترتیب در شرکت کننده اول، ۹۵% و ۵۰%، شرکت کننده دوم ۵۰% و ۳۱% و شرکت کننده سوم، ۱۶% و ۴۱% بود. درصد بهبودی کلی برای هر سه شرکت کننده ۵۵% و ۴۱% بود. این مقدار موفقیت خوب درمان در کوتاه مدت و موفقیت متوسط در بلندمدت به حساب می آید. نتیجه گیری: می توان گفت درمان متمرکز بر شفقت با پرورش موضعی شفقت ورزانه این فرصت را فراهم می آورد که مراجعان با حضور کامل نسبت به تجربه های دردناک خویشتن، فرایند بهبودی را سپری کنند. نتایج پژوهش می تواند مورداستفاده روان شناسان و مشاوران قرار گیرد.
اثربخشی زوج درمانی بومی سازی شده مبتنی بر واقعیت درمانی بر دلزدگی زناشویی زوجین متعارض(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه یکی از دستاوردهای تحولات نهاد خانواده و از عوامل تهدید کننده بنیان و کانون خانواده تعارضاتی است که در روابط بین زوجین بروز پیدا می کند. بنابراین؛ هدف از این مطالعه بررسی تعیین اثربخشی زوج درمانی بومی سازی شده مبتنی بر دلزدگی زناشویی زوجین متعارض شهر کرمانشاه بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیوند شهر کرمانشاه بود. نمونه آماری شامل20 زوج متعارض پیوند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش وگواه جایگزین شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه 21 سوالی دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز بود. از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 25 جهت تجزیه و تحلیل داده ها استتفاد گردید. یافته ها: نتایج داد ه ها نشان داد که که بین مراحل پیش آزمون-پس آزمون و پیش آزمون- پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد که بیانگر اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی بر دلزدگی زناشویی زوجین متعارض است (05/0P<). نتیجه گیری: به نظر می رسد که زوج درمانی بومی سازی شده مبتنی بر واقعیت درمانی بر دلزدگی زناشویی اثرگذار می باشد. توصیه می گردد جهت بالا بردن اعتبار بیرونی تحقیق تحقیقات مشابهی با تعداد نمونه بیشتر صورت گیرد.
فرا تحلیل و مقایسه اثربخشی های رفتاردرمانی دیالکتیکی و طرحواره درمانی بر مؤلفه های کیفیت زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر در ایران پژوهش های متعددی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و طرحواره درمانی را در حیطه حل تعارض و پربار ساختن رابطه زوجین بررسی کرده اند. پژوهش حاضر باهدف یکپارچه سازی نتایج حاصل از این پژوهش های پیشین و مقایسه میزان اثرگذاری این مداخلات بر مؤلفه های کیفیت زناشویی صورت گرفته است. مواد و روش ها: به این منظور از فرا تحلیل به عنوان یک فن آماری جهت تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه کردن یافته های پژوهشی مرتبط با اثربخشی های رفتاردرمانی دیالکتیکی و طرحواره درمانی بر مؤلفه های کیفیت زناشویی زوجین استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در ایران در حوزه درمان های یادشده است و نمونه آماری شامل پژوهش های انجام شده در این حوزه در داخل ایران است. به این منظور ۱۹ پژوهش انتخاب و پس از بررسی ۱۷ پژوهش که ازلحاظ روش شناختی موردقبول بود، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش چک لیست فرا تحلیل بود و برای تحلیل داده ها از نرم افزار CMA استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد میزان اندازه اثر ترکیبی درمان ها برابر با ۶۲۹/۰r= که معادل ۷۳۹/۰zr= و ۵۵۷/۱g= (۰۱/۰>P) است و بر اساس جدول تفسیر کوهن به معنای اندازه اثر بزرگ یا بالا است. همچنین نتایج تفاوت معناداری میان اندازه اثر رفتاردرمانی دیالکتیکی و طرحو اره درمانی نشان نداد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت بر اساس نتایج این فرا تحلیل رفتاردرمانی دیالکتیک و طرحواره درمانی بر بهبود مؤلفه های کیفیت زناشویی زوجین اثربخش است.
پیش بینی کیفیت زندگی پس از جراحی صرع لوب فرونتال بر اساس ارزیابی های عصب روان شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: صرع لوب فرونتال با اختلال عملکرد شناختی همراه است که ممکن است بر کیفیت زندگی قبل و بعد از جراحی برای صرع تأثیر منفی بگذارد. این مطالعه باهدف یافتن عوامل شناختی پیش بینی کننده کیفیت زندگی در بیماران مبتلابه صرع لوب فرونتال که تشنج آنها با جراحی برای صرع کنترل شده بود، انجام شد. مواد و روش ها: بیست وچهار بیمار مبتلابه صرع لوب فرونتال که از خرداد ۱۳۹۳ تا خرداد ۱۳۹۸ تحت عمل جراحی صرع قرار گرفتند، انتخاب شدند. پیامد تشنج با طبقه بندی انگل اصلاح شده ارزیابی شد. همه بیماران با مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر اصلاح شده، مقیاس حافظه وکسلر، آزمون ردیابی رنگ، تست برج لندن، تست زبان پریشی نام گذاری فارسی و تست تشخیصی زبان پریشی فارسی مورد ارزیابی قرار گرفتند. کیفیت زندگی با پرسشنامه کیفیت زندگی در صرع با ۸۹ آیتم ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل آماری از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و مدل های خطی تعمیم یافته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمرات حافظه کاری (۰۱/۰=p)، هوش کلی (۰۰۱/۰>p) و هوش عملکردی (۰۰۱/۰>p) قبل و بعد از عمل تفاوت معنی داری وجود داشت. مدل رگرسیون خطی تعمیم یافته نشان داد که خطاهای رنگ در قسمت ۲ آزمون ردیابی رنگ با آماره ۴۳/۱۸- و نمرات نمایه شده بالاتر حافظه کلامی با آماره ۲۸/۱-، هر دو قبل از جراحی، کاهش امتیاز کیفیت زندگی کل را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: حافظه کاری و عملکرد اجرایی عوامل عصبی روان شناختی هستند که ممکن است کیفیت زندگی را در پس از جراحی برای صرع لوب فرونتال پیش بینی کنند.
نقش کانون کنترل سلامت و اضطراب مرگ در پیش بینی رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با کووید-19 در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری کروناویروس ۲۰۱۹، بیماری ای عفونی است که بر اثر کروناویروس سندرم حادتنفسی ۲(SARS-CoV-۲) ایجاد می گردد. شیوع این ویروس، اثرات گوناگونی را بر افراد مختلف جامعه برجای گذاشته است. در این میان برخی افراد میزان بیشتری از رفتارهای خودمراقبتی را نشان می دهند که می تواند به دلایل گوناگونی اشاره داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش کانون کنترل سلامت و اضطراب مرگ در پیش بینی رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با کرونا در دانشجویان شهر تهران بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی همبستگی به شیوه ی پیش بینی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بودند که از میان آن ها ۴۷۸ نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس، برای نمونه ی پژوهشی انتخاب شدند و با مقیاس کانون کنترل سلامت (۱۹۷۸) و اضطراب مرگ (۱۹۷۰) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس داده های حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام، از طریق نسخه ۲۶ بسته ی آماری برای علوم اجتماعی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین کانون کنترل درونی، کانون کنترل مربوط به افراد مؤثر و اضطراب مرگ با رفتارهای خودمراقبتی رابطه ی مثبت و معنادار (۱/۰ p<) و بین کانون کنترل مربوط به شانس و رفتارهای خودمراقبتی رابطه ی منفی و معنادار (۰۵/۰ p<) وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پژوهش تنها قادر به تبیین و پیش بینی ۱۴ درصد از واریانس رفتارهای خودمراقبتی دانشجویان شهر تهران هستند. نتیجه گیری: به طورکلی یافته های این پژوهش مؤید نقش برجسته تر کانون کنترل مربوط به افراد مؤثر در پیش بینی رفتارهای خودمراقبتی مرتبط با کرونا در دانشجویان بود.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری و رابطه والد کودک در پیش بینی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بی نظمی خلق اخلالگر یکی از اختلالات خلقی است که به تازگی در دوره کودکی و نوجوانی مطرح شده و شیوع نسبتاً بالایی در میان اختلالات دوران کودکی دارد. پژوهش حاضر، به منظور بررسی نقش سبک های فرزند پروری و رابطه والد کودک در پیش بینی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر ۹ تا ۱۲ ساله مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر شهر بوشهر در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ بود. نمونه پژوهش شامل ۵۵ کودک مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر که به روش نمونه گیری هدفمند و ۱۳۰ کودک عادی همراه با والدین آن ها که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، بود. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته خشم و تحریک پذیری، پرسشنامه فرزند پروری آلاباما شلتون، فریک و ووتون (۱۹۹۶) و پرسشنامه رابطه والد کودک پیانتا (۱۹۹۲) موردبررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون لجستیک و نرم افزار SPSS-۲۴ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد از میان سبک های فرزند پروری، ابعاد فرزند پروری مثبت و تنبیه جسمانی در تبیین اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نقش پیش بینی دارند (۰۱/۰>p). همچنین از زیر مقیاس های رابطه والد کودک، مؤلفه نزدیکی، تعارض و رابطه مثبت کلی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را به طور معنی داری پیش بینی نمود (۰۱/۰>p). نتیجه گیری: ازاین رو با توجه به یافته های فوق در یک نتیجه گیری کلی می توان نتیجه گرفت که فرزند پروری مثبت، تنبیه جسمانی، نزدیکی، تعارض و رابطه مثبت کلی می تواند اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را پیش بینی کند و یکی از راه های کاهش نشانه های اختلال بی نظمی می تواند مداخلات مبتنی بر آموزش والدین باشد.
تبیین و واکاوی پدیده اهانت در حوزه پزشکی از نگاه آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف نهایی علم پزشکی تامین سلامت و تدام حیات بشری است اما در خلال روند کار، گاهی اوقات استفاده ابزارگونه از اعضا و جوارح و تحریف در ساختار طبیعی انسان ها، کرامت انسانی مخدوش شده که مصداق اتم اهانت تلقی می شود .پژوهش حاضر در راستای تبیین این موضوع ، با هدف تبیین و واکاوی پدیده اهانت در حوزه پزشکی از نگاه آموزه های اسلامی تدوین یافته است. روش ها: پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی انجام پذیرفته و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از اسناد و مدارک معتبر گردآوری گردیده و با طبقه بندی و تحلیل اطلاعات نسبت به تجزیه و تحلیل مطالب اقدام شده است. یافته ها: استفاده ابزاری از عمل شبیه سازی و تبدیل شدن انسان های حاصل از علم شبیه سازی به کالا، ناقض کرامت و شخصیت انسانی است. سقط جنین در هر مرتبه از مراتب آفرینش انسان ناقض لوازم کرامت انسان(حق حیات و سلامتی) است. بر اساس ادله نقلی و عقلی هیچ کدام از انواع قتل ترحمی جایز نیست و برچیدن حیات انسانی مخالف فطرت و کرامت انسانی است.بر اساس دانش جدید پزشکی، مرگ مغزی، همان مرگ واقعی است و استفاده از جسم بیماران با کرامت و شأنیت انسانی سازگاری دارد. نتیجه گیری: تحریف در روند طبیعی و مخدوش کردن کرامت ذاتی و لوازم آن در انسان به عنوان موهبت الهی و استفاده ابزارگونه از آنها باعث تنزل و سقوط مقام انسانی به مرحله حیوانی می شود که مصداقی از اهانت به شمار می روند. در حوزه پزشکی(شبیه سازی،سقط جنین، قتل ترحمی و مرگ مغزی) هر گونه عملی که استفاده ابزار گونه از انسان تلقی شود،ناقض کرامت انسانی و لوازم آن(حق حیات و سلامتی) بوده و باعث هتک حرمت انسان شده که مصداق اتم اهانت به شمار می رود.
تاثیر آموزش چهره به چهره بر اصلاح سبک زندگی بیماران تحت جراحی اسلیو گاسترکتومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همه گیر شدن عمل جراحی چاقی در سطح کشور موجب نیاز به یک مراقبت ویژه و آماده سازی روحی و روانی این بیماران به صورت مداخله آموزشی ضروری می باشد. بنابراین با توجه به اهمیت سبک زندگی در حفظ و نگهداری وزن مطلوب و کاهش عوارض مشکلات جراحی، هدف از این مطالعه تاثیر آموزش چهره به چهره بر اصلاح سبک زندگی بیماران تحت جراحی اسلیو گاسترکتومی بود. روش کار: این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی است که در مهر سال ۱۳۹8 در بخش جراحی بیمارستان حضرت ولیعصر شروع و تا فروردین سال 1399 به طول انجامید. جامعه پژوهش کلیه بیماران تحت عمل جراحی اسلیو گاسترکتومی بودند که تعداد70 بیمار با توجه به معیار های ورود، به صورت هدفمند انتخاب، سپس به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. روز قبل از جراحی مداخله آموزش چهره به چهره اصلاح سبک زندگی انجام شد و همچنین قبل و دو ماه بعد از جراحی، ارزشیابی با پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت دو در دو گروه اجرا گردید. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: اکثر شرکت کنندگان، 48 نفر (60/68 درصد) زن، 47 نفر (2/67 درصد) متأهل،40 نفر (1/57 درصد) خانه دار و 35 نفر (50 درصد) مدرک دیپلم داشتند. نتایج آزمون تی زوجی پس از مداخله نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمرات کسب شده در گروه آزمون و شاهد به ترتیب ( 1/2± 2/30) و (1/3 ± 4/23) بود، که نشان دهنده اختلاف معنی دار بین دو گروه بعد از مداخله است (000/0 P =). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مثبت روش آموزش چهره به چهره در بهبود سبک زندگی بیماران بعد از جراحی اسلیو گاسترکتومی و نقش ویژه پرستاران در آموزش به بیمار، توجه به این روش آموزشی امری ضروی به نظر می آید. بنابراین برنامه ریزی جهت اجرای آموزش مذکور، در جهت کاهش عوارض و مشکلات بالینی بیماران پیشنهاد می گردد.
نقش میانجی خود مراقبتی در رابطه بین خود کارآمدی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
199 - 205
حوزه های تخصصی:
مطالعات متعددی به مطالعه رابطه بین خود کارآمدی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و خودمراقبتی پرداخته اند. اما پژوهشی که به نقش میانجی خود مراقبتی در رابطه بین خود کارآمدی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب پرداخته باشد، مغفول مانده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خود مراقبتی در رابطه بین خود کارآمدی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری به اجرا درآمد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش تهران در نیمه دوم سال 1399 می باشد که تعداد مراجعه کنندگان 350 نفر بود و بر اساس فرمول گرین تعداد 184 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه خود مراقبتی (جاراسما و همکاران، 2003)، پرسشنامه خودکارآمدی قلبی (سالیوان و همکاران، 1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (وار، کاسینسکی و کلر، 1996) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادکه ضریب مسیر رابطه خود کارآمدی و کیفیت زندگی برابر با (197/0) برآورد شده است و با وارد کردن متغیر میانجی( خود مراقبتی ) این مقدار به (249/0) افزایش یافت(05/0> P). افزایش خودمراقبتی و خودکارآمدی قلبی با بهبود کیفیت زندگی مرتبط با سلامت رابطه داشت. با افزایش خودکارآمدی و خودمراقبتی می توان کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را در بیماران عروق کرونری بهبود بخشید.
طراحی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی و بررسی میزان اثربخشی آن بر ارتقای سطوح همدلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
207 - 215
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای سطوح همدلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل تمامی کودکان 6 تا 8 ساله ی تبریزی بودند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) قرار گرفتند. سپس پرسشنامه همدلی شناختی و عاطفی گریفیت(GEM) توسط والدین هر دو گروه تکمیل گردید. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش تحت آموزش برنامه کارکردهای اجرایی قرار گرفت، این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد که شامل 24 جلسه بود که در آن 4 مهارت(حافظه کاری، بازداری، انعطاف پذیری و توجه) آموزش داده می شد، در این مرحله کودکان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و دوباره پس آزمون اجرا شد و داده های به دست آمده از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده نشان دهنده ی تفاوت معنی داری بین دو گروه کنترل و آزمون در نمرات متغیر پس آزمون همدلی بعد از تعدیل تأثیر پیش آزمون همدلی می باشد (P<01). بر اساس این پژوهش می توان مطرح کرد که با ارتقاء کارکردهای اجرایی می توان سطوح همدلی را افزایش داد.
رابطه والدگری هلیکوپتری و سلامت روان با بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه: نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
217 - 228
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی در رابطه والدگری هلیکوپتری و سلامت روان با بهزیستی تحصیلی انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر کرمان در سال تحصیلی 1399-1400 بودند. به منظور نمونه گیری از افراد جامعه با استفاده از روش گلوله برفی مجازی تعداد 422 دانش آموز دختر دوره متوسطه دوم (15-18 سال) انتخاب شدند و به نسخه کوتاه ابزار والدگری هلیکوپتری (پیستلا، ایزو، ایزولانیا، اورنو و بایوکو، 2020)، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (پیترینن، سوئینی و پیالتو، 2014)، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (میجلی، ماهر، هرودا، اندرمن، اندرمن و فریمن، 2000) و پرسشنامه سلامت عمومی (یعقوبی، کریمی، امیدی، باروتی و عابدی، 1391) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین والدگری هلیکوپتری و خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. رابطه بین سلامت روان با خودکارآمدی تحصیلی نیز مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم متغیرهای نشانه های سلامت روانی مثبت و نشانه های اختلال روانی بر بهزیستی از طریق خودکارآمدی تحصیلی، از نظر آماری معنادار و اثر غیرمستقیم والدگری هلیکوپتری بر بهزیستی از طریق خودکارآمدی تحصیلی، از نظر آماری غیرمعنادار بود. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که مدل آزمون شده در مطالعه حاضر با مدل مفهومی اولیه برازش مناسب دارد و می توان از این مدل در بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختردوره متوسطه استفاده نمود.
تاثیر آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری فنیل کتونوری (PKU)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
229 - 237
حوزه های تخصصی:
وجود کودک با نیازهای ویژه در یک خانواده نوعی بحران به شمار می آید و والدین آنها تنش و فشار روانی فراوانی متحمل می شوند. هدف پژوهش حاضرتعیین اثر بخشی آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر خودانتقادی و اضطراب مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری فنیل کتونوری است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 24 نفر از مادران دارای فرزند مبتلا به بیماری PKU شهر قزوین در سال 1399 با توجه به معیار ورودی و به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 9 جلسه آموزش دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده ها ازپرسشنامه خودانتقادی (2004) و پرسشنامه اضطراب بک (1998) استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که آموزش شفقت ورزی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودانتقادی و اضطراب مادران تاثیر معنادار داشته (p<0/01) و منجر به کاهش خودانتقادی و اضطراب مادران گردید. نتایج پژوهش دارای تلویحات کاربردی بوده و می تواند به عنوان یک شیوه درمانی در کاهش اضطراب و خودانتقادگری مادران کودکان PKU استفاده گردد.
بررسی رابطه رهبری استثماری با پنهان سازی دانش بواسطه نقش میانجی پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
239 - 249
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رهبری استثماری با پنهان سازی دانش بواسطه نقش میانجی پریشانی روان شناختی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیّه معلّمان ناحیه دو شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 1945 نفر بودند، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 319 معلّم از این جامعه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رهبری استثماری اشمید و همکاران(2019)؛ پرسشنامه پریشانی روان شناختی لاویبوند و لاویبوند(1995) و پرسشنامه پنهان سازی دانش کانلی و زویگ(2015) استفاده گردید که ضریب آلفای کرانباخ آنها به ترتیب: 97/0 ، 91/0 و 94/0 بدست آمد. روایی سازه پرسشنامه ها نیز به وسیله تحلیل عاملی تأییدی تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و lisrel انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که: رهبری استثماری رابطه مثبت و معناداری با پنهان سازی دانش و پریشانی روان شناختی در سطح 05/0 دارد؛ پریشانی روان شناختی نیز رابطه مثبت و معناداری با پنهان سازی دانش در سطح 05/0 دارد؛ رهبری استثماری بواسطه نقش میانجی پریشانی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معناداری با پنهان سازی دانش دارد. بنابراین چنانچه مدیران و رهبران مدارس دارای خصوصیّات و ویژگی های منفی رهبری استثماری باشند، با سوء استفاده از تلاش معلّمان، یک جو غیر سازنده در مدرسه ایجاد می کنند؛ در این جو مخرّب، معلّمان با اضطراب و پریشانی روان شناختی، جهت مقابله با این رهبران، دانش و اطلاعات شان را از سایر همکاران پنهان می کنند.
پیش بینی رفتارهای جنسی پرخطر براساس هیجان خواهی و هوش اخلاقی با میانجی گری تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شیوع رفتارهای پرخطر در جوانان به یکی از مهم ترین و گسترده ترین دل نگرانی های جوامع بشری تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش هیجان خواهی و هوش اخلاقی بر رفتارهای جنسی پرخطر با میانجی گری تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی بود. طرح پژوهش کنونی، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 99-1398 بوده است، که از بین آنها 404 از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی، پرسشنامه های هیجان خواهی، هوش اخلاقی، تنظیم هیجان و سنجش میزان استفاده از رس انه ه ای ارتب اطی پاسخ دادند. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از روش الگوسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که هیجان خواهی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی با رفتارهای جنسی پرخطر رابطه دارد؛ همچنین نتایج نشان داد که هوش اخلاقی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان با رفتارهای جنسی پرخطر رابطه دارد. این پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان و استفاده از سایت های شبکه های اجتماعی می توانند بخشی از رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رفتارهای جنسی پرخطر را تبیین کنند.