فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۶۱ تا ۴٬۲۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
501 - 522
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و فراشناخت برکاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی انجام گرفت. روش : روش این پژوهش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، بیماران مراجعه کننده به بیمارستان معتمدی و مرکز مشاوره روشنا سمنان در سال 1398 است که از آنان نمونه ای شامل 36 نفر انتخاب گردید و به طور تصادفی در سه گروه 12 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. در ابتدا پرسشنامه افکار وسواسیOBQ،گروه مطالعه شناخت اختلال وسواس فکری - عملی (2003) ، در هر سه گروه توزیع و پاسخها به عنوان نمرات پیشآزمون ثبت شد. سپس اعضای گروه های آزمایش اول، بر اساس پروتکل سیگال، ویلیامز و تیزدل (2002)، تحت مداخله ی"شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی" و اعضای گروه های آزمایش دوم، بر اساس روش درمان فراشناختی ولز (2008)، تحت مداخله ی "درمان فراشناختی" قرار گرفته و نهایتا برای افراد گروه های گواه، هیچ مداخله ای انجام نپذیرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم ا فزار SPSS-22 تحلیل گردید. یافته ها و نتایج : نتایج تحقیق نشان دهنده تاثیر گذاری(P<0.01) هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی است. بعلاوه نتایج نشان داد که بین اثربخشى مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوت معناداری (P>0.05)وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق میتوان نتیجه گرفت که هر دو رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراشناختی بر کاهش افکار وسواسی بیماران اضطرابی تفاوتی با یکدیگرنداشته و میتوانند اثر بخش باشند.
The Role of Cognitive Flexibility and Religious Coping Strategies in Predicting Divorce of Women with Betrayal Experiences
حوزه های تخصصی:
Objective Marital infidelity is a very painful phenomenon that can lead to divorce. This study was conducted with the aim of the role of cognitive flexibility and religious coping strategies in predicting the desire for divorce of women with experience of infidelity. Methods The research method was descriptive-correlation. The statistical population included all women with experience of infidelity and referring to Rah-e-Naw counseling center in Birjand in 2020 that 89 people were selected by convenience sampling. The instruments used were Divorce Attitude Questionnaire (DTS), Cognitive Flexibility Questionnaire (CFI) and Religious Coping Questionnaire (RCOPE). Pearson correlation test, multiple regression and SPSS-22 software were used to analyze the data. Results The results of the correlation test showed that there is a negative and significant relationship between the desire for divorce with cognitive flexibility and positive religious confrontation and a positive and significant relationship between the desire for divorce and negative religious confrontation. Conclusion Also, the results of regression analysis showed that cognitive flexibility and religious coping strategies together explain 34.8% of the variance of the desire to divorce. According to the findings, education and intervention in improving cognitive flexibility and religious coping strategies can be suggested as an effective method to reduce the desire for divorce.
نقش الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۱۶۶-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس در پیش بینی خودکارآمدی ترک اعتیاد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را درمانجویان کلینیک های ترک اعتیاد شهر اهواز در سال 1398 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 213 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی، الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس ادراک شده بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین الگوی ارتباطی گفت و شنود، حمایت اجتماعی و تاب آوری با خودکارآمدی ترک اعتیاد درمانجویان تحت درمان رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین مشخص گردید که خودکارآمدی ترک اعتیاد با الگوی ارتباطی همنوایی و استرس ادراک شده دارای رابطه منفی معنی دار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 28 درصد از واریانس خودکارآمدی ترک اعتیاد براساس الگو های ارتباطی خانواده، حمایت اجتماعی، تاب آوری و استرس قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: وجود عواملی نظیر الگوی ارتباطی خانواده با جهت گیری گفت و شنود، حمایت اجتماعی و ویژگی فردی مانند تا ب آوری و همچنین حذف عواملی مانند الگوی ارتباطی از نوع همنوایی و عوامل استرس زا از محیط زندگی افراد وابسته به مواد می تواند به خودکارآمدی ترک آن ها کمک کرده تا در مقابل وسوسه مصرف مجدد مقاومت کنند.
روابط ساختاری خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان با گرایش به عود اعتیاد در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون: نقش میانجی تحمّل آشفتگی و انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۱۹۸-۱۶۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی روابط ساختاری خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان با گرایش به عود اعتیاد در بیماران تحت درمان نگه دارنده با متادون با توجه به نقش میانجی تحمّل آشفتگی و انعطاف پذیری شناختی بود. روش: طرح پژوهش، توصیفی-همبستگی از توع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون شهر رشت درسال 1398 بودند. تعداد 260 نفر به روش نمونه گیری متوالی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق آزمون های انعطاف پذیری شناختی، تحمل آشفتگی، دشواری در نظم بخشی هیجانی، خطرجویی و مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد انجام شد. یافته ها : الگوی نهایی پس از اصلاح (یعنی حذف مسیر دشواری در نظم بخشی هیجان به سمت گرایش به عود اعتیاد) و آزاد کردن تعدادی از خطاهای کوواریانس برازش خوبی با داده ها داشت. نتایج نشان داد که ضرایب مسیر مستقیم بین خطرپذیری با انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی، منفی و معنی دار و با گرایش به عود اعتیاد، مثبت و معنی دار است. همچنین مسیر مستقیم بین دشواری در نظم بخشی هیجان با انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی، منفی و معنی دار بود. رابطه متغیرهای میانجی، یعنی انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی با گرایش به عود اعتیاد، منفی و معنی دار بود. مسیرهای غیرمستقیم خطرپذیری و دشواری در نظم بخشی هیجان به سوی گرایش به عود اعتیاد از طریق میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی معنی دار بودند. نتیجه گیری: رفتارهای خطرجویانه و توانایی اندک در تنظیم هیجانات شدید، ماشه چکان عوداعتیاد هستند و پیشنهاد می شود در برنامه درمانی معتادان تحت درمان مهارت های تقویت کننده کنترل رفتاری و تنظیم هیجان گنجانده شده و مداخلاتی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی و افزایش تحمل آشفتگی طرح ریزی گردد.
مقایسه اثربخشی درمان چند وجهی لازاروس و درمان ماتریکس بر شاخص های درمان سوءمصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۲۲-۱۹۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان چندوجهی لازاروس و درمان ماتریکس بر شاخص های درمان سوءمصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون-پس آزمون) و جامعه آماری شامل همه معتادان تحت درمان شهر اصفهان در سال 1399 بودند که از بین آن ها، 45 نفر به شیوه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه قرار داده شدند. ابزار گرداوری شامل مقیاس خلق مثبت- منفی، پرسشنامه اهداف شخصی، پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد پس از ترک و آزمون تفکرات غیرمنطقی بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان چندوجهی لازاروس باعث بهبود در همه شاخص های درمان به جز وسوسه ی مصرف مجدد و درمان ماتریکس باعث بهبود در همه شاخص ها به جز تفکر غیرمنطقی توقع تأیید از دیگران و وسوسه ی مصرف مجدد شده است. نتایج همچنین نشان داد که بین میانگین گروه درمان چندوجهی لازاروس و میانگین گروه درمان ماتریکس در خلق مثبت، خلق منفی، تفکر غیرمنطقی درماندگی در برابر تغییر، تفکر غیرمنطقی توقع تأیید از دیگران، تفکر غیرمنطقی اجتناب از مشکل و تفکر غیرمنطقی بی مسئولیتی هیجانی تفاوت معنی داری به نفع گروه درمان چندوجهی لازاروس وجود دارد. در حالی که بین میانگین گروه درمان چندوجهی لازاروس و گروه درمان ماتریکس در انگیزش انطباقی و وسوسه ی مصرف مجدد تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: در نتیجه پیشنهاد می شود که روان شناسان مراکز ترک اعتیاد از روش درمان چندوجهی لازاروس بر حسب متغیرهای مورد بررسی، استفاده نمایند.
بررسی نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۴۴-۲۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر بیله سوار استان اردبیل بودند که از میان آنان 240 نفر به عنوان نمونه اولیه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از میان آنان، 67 نفر از دانش آموزانی که در مقیاس اختلال سلوک نمره آنان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک تعیین شدند و به پرسشنامه های صفات شخصیتی سایکوپاتیک، پرخاشگری و گرایش به مصرف مواد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری با گرایش به مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک رابطه معناداری وجود دارد. مولفه رفتاری و بین فردی صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد را در نوجوانان مورد مطالعه به گونه معناداری پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک را می توان بر اساس صفات شخصیتی سایکوپاتیک و میزان پرخاشگری پیش بینی نمود.
مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۸۴-۲۶۷
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر مسجد سلیمان در سال 1398 بود. 217 نفر از دانشجویان با استفاده از فرمول کوکران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه تاب آوری، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و همچنین پرسشنامه گرایش به اعتیاد را پاسخ دادند. همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استروپ روش های مورد استفاده برای تحلیل داده ها بودند. یافته ها: نتایج برازش مدل فرضی پژوهش را تایید کرد. تنها صفت دلپذیرخویی برازش خوبی با مدل نشان نداد که بعد از اصلاحات حذف گردید و مدل بهبود یافت. چهار ویژگی مدل پنج عاملی شخصیت شامل روان رنجورخویی، برونگرایی، گشودگی نسبت به تجارب و باوجدان بودن به صورت مستقیم با تاب آوری رابطه داشتند. همچنین این ویژگی ها رابطه غیرمستقیمی با میانجی گری تاب آوری، با میزان گرایش به اعتیاد داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که ویژگی های شخصیتی با تعدیل تاب آوری موجب کاهش گرایش به اعتیاد در دانشجویان می شود و داشتن تاب آوری در برابر استرس می تواند نقش صفات شخصیت بر میزان گرایش دانشجویان به اعتیاد را تعدیل کند.
اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۳۵۸-۳۳۵
حوزه های تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی افراد سوءمصرف کننده در انجمن معتادان گمنام شهرستان استهبان بود. روش: این مطالعه از نوع طرح های شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه شامل کلیه افراد وابسته به مواد حاضر در انجمن معتادان گمنام استهبان بود که از طریق نمونه گیری در دسترس از میان آن ها 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به دو گروه (آزمایشی و گواه) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تعارضات زناشویی و تعارض والدین بود. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که روش اجرای دوازده قدم انجمن معتادان گمنام موجب بهبود تعارضات زناشویی و تعارضات والد- فرزندی و کاهش فراوانی و شدت تعارضات والد- فرزندی شده است. نتیجه گیری: برنامه دوازده قدمی انجمن معتادان گمنام نقش مهمی در فرآیند بهبودی فرد به روال یک زندگی سالم و برقراری روابط مناسب خانوادگی و اجتماعی ایفا می کند.
ارزیابی کیفی روش های ترک اعتیاد بر اساس تجارب شخصی زنان وابسته به مواد و ارائه ی راهکارهای ارتقاء بخش کیفیت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۴۲-۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، کشف محاسن و معایب روش های مختلف ترک اعتیاد زنان با اختلال مصرف مواد در شهر تهران و ارائه ی راهکارهای کارآمد جهت ارتقاء کیفیت درمان آنان بوده است. روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی نظریه ی زمینه ای بوده است. جامعه ی پژوهش، زنان با اختلال مصرف موادی بوده است که سابقه ی تجربه ی حداقل یک اقدام ارادی و یا غیرارادی جهت ترک اعتیاد خود داشته اند. نمونه ی پژوهش حاضر، 40 نفر از زنان با اختلال مصرف مواد بود که جهت ترک اعتیاد خود، به مرکز اقامتی ترک اعتیاد بانوان بهبودگستران همگام مراجعه کرده بودند و در سال های 97 و 98، با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند و مورد مصاحبه ی عمیق قرار گرفتند. یافته ها: شش روش درمانی ترک در کمپ اقامتی ترک اعتیاد با مجوز، ترک در کمپ اقامتی ترک اعتیاد بدون مجوز، ترک در منزل، ترک در بیمارستان، ترک در زندان و ترک در کلینیک های ترک اعتیاد با قرص و دارو، به عنوان مهم ترین روش های ترک اعتیاد زنان در شهر تهران کشف شد. با تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها، 3 تم محاسن روش های مختلف ترک اعتیاد زنان، معایب روش های مختلف ترک اعتیاد زنان و پیامدهای مثبت و منفی روش های مختلف ترک اعتیاد برای زنان ظهور کرد. همچنین راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت روش های درمانی مختلف ارائه شد. نتیجه گیری: هر یک از روش های ترک اعتیاد برای زنان، محاسن و معایب اختصاصی و مشترکی دارد و زنان وابسته به مواد، خانواده های آنان و کادر درمانی لازم است نسبت به آن آگاه باشند و متناسب با شرایط فرد، بهترین انتخاب را برای وی فراهم نمایند.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۸۴-۶۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی گرایش به مصرف مواد در مردان مبتلا به اختلال مصرف مواد انجام شده است. روش: نمونه پژوهش را کلیه مصرف کنندگان اپیوئید استان تهران و البرز که به منظور ترک اعتیاد به درمانگاه اختلالات مصرف مواد بیمارستان روانپزشکی ایران در تابستان سال 1397 مراجعه می کردند، تشکیل دادند. از میان آن ها، نمونه ای به حجم 190 نفر به صورت هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیت هگزاکو و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ بود. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین ابعاد شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه در مردان مبتلا به مصرف اپیوئید همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین، ابعاد شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه توانستند 54/76 درصد ازگرایش به مصرف مواد را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: ابعاد شخصیتی و طرحواره های ناسازگار اولیه نقش مهمی در گرایش افراد به مصرف مواد دارد. بنابراین، سیاست گذران حوزه سلامت و درمانگران لازم است به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند.
فراتحلیل عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر و راهکارهای مقابله با آن طی سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۶ در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر فراتحلیل عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر و راهکارهای مقابله با آن طی سال های 1385 تا 1396 در شهر تهران بود. روش : روش پژوهش فراتحلیل بود. در مجموع 18 مطالعه در حوزه قاچاق مواد مخدر از طریق جستجوی اینترنتی در بانک های اطلاعاتی داخلی و در سازمان ها و دانشگاه های شهر تهران شناسایی شد و نهایتاً پایان نامه ها، طرح ها و مقاله هایی که ملاک ها و اطلاعات لازم برای فراتحلیل را داشتند، انتخاب شدند. یافته ها: مطالعات انجام شده، از لحاظ ملاحظات نمونه گیری، آزمون های آماری و روش شناسی دارای مشکلات اساسی بودند. از لحاظ نظری، سطح تحلیل برخی از نظریات به کار رفته در مبانی نظری پژوهش با متغیرهای مورد بررسی در تحقیق همخوانی نداشت. نتایج قسمت فراتحلیل نشان داد که شاخص اندازه اثر ترکیبی در حوزه ی قاچاق مواد مخدر در مدل ثابت 0/53 و در مدل تصادفی 0/56 بود. اما در بررسی جداگانه، اندازه اثر مقوله عوامل محیطی- اجتماعی بیشتر از عوامل انتظامی بود. نتیجه گیری: با توجه به ضعف نظری و روش شناختی پژوهش های انجام شده، وجود چارچوب نظری مشخص برای تحقیقات دارای فرضیه و همچنین ملاحظات روش شناسی امری مهم و ضروری است. همچنین با توجه به اندازه اثر بزرگتر عوامل محیطی- اجتماعی نسبت به عوامل انتظامی، می توان گفت که این یافته تاحدودی نشان از توسعه نیافتگی شهر تهران می باشد. این توسعه نیافتگی و نتایج حاصل از آن به همراه ویژگی های طبیعی و جغرافیایی و سیاسی شهر تهران (مرکزیت) در نهایت منجر به سوق دادن شهروندان و سایر افراد مهاجر به قاچاق مواد مخدر شده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۰۲-۸۱
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مردان وابسته به مواد در حال ترک در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. مداخله درمانی بر اساس پروتکل لطیفی، مروی و لوید (1397) در ۱۴ جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، اثربخشی معناداری داشت و این اثربخشی در طول زمان نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر می توان درمان خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگر جهت افزایش خودکارآمدی، کاهش باورهای ناسالم مرتبط با مواد و پیشگیری از بازگشت مجدد افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای بهبود مهارت های خودمراقبتی به کاربرد.
بررسی وضعیت موجود مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۲۳-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت مدیریت راهبردی پیشگیری اولیه از اعتیاد با رویکرد فرهنگی بر حسب میزان اهمیت (قابلیت اجرا) و وضعیت موجود (میزان اجرا) بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بود که با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل همه کارشناسان فرهنگی و پیشگیری اولیه از اعتیاد دستگاه های عضو و مرتبط با ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال 1398 در سطح کشور بود. از میان کارشناسان فرهنگی و پیشگیری در مراکز همه استان های کشور مستقر در دستگاه های کلیدی حوزه فرهنگی و پیشگیری از اعتیاد، 275 نفر بر اساس جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان و نیز روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. به منظور سنجش روایی و پایایی پرسش نامه از شیوه اعتبار محتوایی کیفی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که هنگام مقایسه بین راهبرد هشت گانه بر حسب وضعیت موجود (میزان اجرا) و میزان اهمیت (قابلیت اجرا) تفاوت معناداری به نفع میزان اهمیت ( قابلیت اجرا) وجود داشت. علاوه بر این، با توجه به بزرگتر بودن میانگین رتبه های میزان اهمیت (قابلیت اجرا) راهبردهای های هشت گانه نسبت به میانگین رتبه های وضعیت موجود (میزان اجرا) می توان گفت که وضعیت عملیاتی شدن راهبرد هشت گانه در سطح مطلوبی نیست. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که پیشگیری از اعتیاد نیازمند یک مدیریت فرهنگی است که بتوان از طریق آن در راستای کاهش فقر فرهنگی در جامعه و افزایش رویکرد فرهنگی – اجتماعی در پیشگیری از اعتیاد گام های تحولی در کانون های هدف جامعه برداشت.
اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۲۷۸-۲۵۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش دوازده قدم انجمن معتادان گمنام بر تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای انجمن معتادان گمنام شهر قم بود. از این بین، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری و پرسشنامه خودکارآمدی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. جلسات دوازده قدم معتادان گمنام در 12 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و برنامه آموزش دوازده قدم می تواند باعث افزایش تاب آوری و خودکارآمدی اعضای انجمن معتادان گمنام گردد. نتیجه گیری: این پژوهش حمایتی تجربی برای درمان آموزش دوازده قدم معتادان گمنام بر افزایش تاب آوری و خودکارآمدی افراد وابسته به مواد در حال بهبودی از اختلال مصرف مواد فراهم نموده لذا این درمان، روشی مناسب برای درمان افراد وابسته به مواد می باشد.
بررسی مولفه های روانشناسی مثبت گرا در اشعار سبک خراسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین مولفه های روانشناسی مثبت گرا بر محور نظام طبقه بندی csv با تمرکز بر توانمندی های انسان انجام شد. روش: روش پژوهش تحلیلی و توصیفی از نوع کمی بود. جامعه مورد مطالعه و نمونه 178 مورد رباعی از خیام نیشابوری و ابزار تحقیق کتابخانه ای و با استفاده از مقالات و سایت های معتبر علمی بوده است. در این پژوهش پس از انتخاب جامعه آماری شامل اشعار خیام، نخست به شرح و بررسی روانشناسی مثبت گرا، فضیلت های شش گانه و زیر مجموعه ها و اهداف آن و با تحلیل رباعیات ، مفاهیم آن را با نظام csv مارتین سلیگمن مطابقت و به استخراج داده ها پرداخته شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از جدول نشانه شناسی مولفه ها و نمودار دایره ای استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بیشترین مولفه روانشناسی مثبت گرا در اشعار خیام، تعالی و خرد و کمترین درصد مربوط به مولفه و مهمترین ویژگی اشعار خیام، ناپایداری زندگی، تاکید بر این جهان، اغتنام فرصت و تاکید بر زمان حال بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت آنچه امروزه اندیشمندان غرب تحت عنوان روانشناسی مثبت گرا ارائه کرده اند، در آثار ادبی ایران زمین با شواهدی دلکش تر و زیباتر دیده می شود، که با انسجام و استفاده روزمره از مفاهیم آن اشعار می توان، به صورت کاربردی از آثار روحی و روانی آن بهرمند شد.
بررسی روابط بین موفقیت تحصیلی دانش آموزان و توانایی شناختی مغز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: در دنیای امروز آموزش، یکی از مهمترین ضروریات زندگی به شمار میرود؛ بطوریکه بدون آموزش ادامه زندگی در معرض خطر قرار میگیرد، ازآنجاییکه آموزش، نیازمند هزینه و بودجه زیادی است و آموزش تحصیلی دانش آموزان نیازمند موفقیت تحصیلی آنان است هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان عملکرد تحصیلی دانش آموزان و توانایی شناختی آن هاست. روش: این مطالعه مقطعی، مورد پژوهی در مورد دانش آموزان دبیرستان های ناحیه3 شهر مشهد در سال 96-97 انجام شد و 395 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده دراین مطالعه پرسشنامه توانایی های شناختی 30 گویه ای در 7 زیر مقیاس" حافظه فعال " ، " کنترل مهاری و توجه انتخابی " ، " تصمیم گیری "، "برنامه ریزی "، "توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی"بود. برای بررسی همبستگی بین معدل و کارکرد های اجرایی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: همبستگی معنی داری بین معدل تحصیلی و کل توانایی های شناختی و زیر مقیاس های حافظه فعال، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی ، توجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی (همگی در سطح p =0/0001) به غیر از شناخت اجتماعی (p= 0/969) مشاهده شد. نتیجه گیری: زیر مقیاس های توانایی شناختی ، حافظه فعال ، کنترل مهاری و توجه انتخابی، تصمیم گیری، برنامه ریزی، تئجه پایدار و انعطاف پذیری شناختی با معدل تحصیلی دانش آموزان ارتباط مثبت داشت.
تاثیر آموزش فراشناختی بر کاهش مشکلات ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خواندن و نوشتن ریاضی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: یادگیری مقوله ای برون از زندگی نیست، بلکه در بطن زندگی انتظار می کشد تا درک شود. یادگیری چون چتر بزرگی است که بر همه رویدادهایی که بر شما واقع می شود سایه می افکند.به همین منظور این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر کاهش مشکلات ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خواندن و نوشتن می پردازد. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان 11-8 سال دختر و پسر شهرستان ساری سال تحصیلی 97-96 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) به طور تصادفی قرار گرفتند. . برای تعیین تأثیر آموزش فراشناخت برای اختلال خواندن و نوشتن پیش آزمون و پس آزمون محقق ساخته که توسط کارشناسان مربوطه مورد تأیید قرار گرفته است، استفاده شد (بر مبنای آزمون استاین و هالان ). برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی از نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش فراشناخت بر کاهش مشکلات دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در درس ریاضی موثر است. نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی آموزش فراشناختی در بهبود عملکرد آزمودنی ها مطالعه حاضر و افزایش انگیزه و علاقه دانش آموزان دارای اختلال ریاضی خواندن و نوشتن و آموزش این راهبردها می تواند به عنوان بخشی از برنامه کلاس درس آموزشگاهی در مدارس عادی و استثنایی گنجانده شود .
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و آموزش رفتار برنامه ریزی شده بر خطرپذیری دانشجو معلمان در معرض اعتیاد دانشگاه فرهنگیان مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و آموزش رفتار برنامه ریزی شده بر خطرپذیری دانشجو معلمان در معرض اعتیاد دانشگاه فرهنگیان مشهد اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه کنترل و گواه بود. جامعه اماری این پژوهش کلیه دانشجو معلمان دوره کارشناسی شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1398 می باشد که 48 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه طرحواره درمانی گروهی(12 نفر)، آموزش رفتار برنامه ریزی شده(12 نفر) گروه ترکیبی(12 نفر) و گروه گواه(12 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. اطلاعات مورد نیاز پژوهش با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد پذیری وپرسشنامه خطرپذیری، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و سه ماه بعد از پیان مداخله، جمع آوری گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss22 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد.. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد طرحواره درمانی گروهی(01/0>P) و آموزش رفتار برنامه ریزی شده(01/0>P) بر کاهش خطرپذیری و اعتیادپذیری دانشجو معلمان تاثیر معنی داری دارد که این تاثیر بعد از یک ماه پیگیری(01/0>P) در هر دو گروه با دوام بود. همچنین تفاوت معنا داری بین دو شیوه مداخله وجود نداشت(01/0<P). نتیجه گیری: می توان از هر دو نوع مداخله در پیشگیری از اعتیاد جوانان بهره گرفت.
راهبردهای سواد سلامت نیروی انسانی (مطالعه کیفی در یکی از بانکهای کشور)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه : امروزه ارتقای سلامت نیروی انسانی چیزی فراتر از الزامات قانونی برای سلامتی و ایمنی است و شامل هر اقدامی در جهت افزایش سلامت آنان است. هدف پژوهش حاضر طراحی راهبردهای آموزش سلامت به نیروی انسانی در یکی از بانکهای کشور بوده است . روش پژوهش : این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام یافته است تعداد مشارکت کنندگان این پژوهش 14 نفر از خبرگان بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . برای تحلیل متون مصاحبه از تحلیل محتوی بر اساس روش مقایسه مداوم استراوس و کوربین استفاده شده است در اعتبار سنجی داده ها به متخصصان و مشارکت کنندگان در پژوهش مراجعه شده است . یافته ها : نتایج حاصل از کدگذاری باز،محوری و انتخابی نشان داد : راهبردهای آموزش سلامت نیروی انسانی در بانک مورد مطالعه عبارتند از : راهبردهای برنامه ریزی (پیش نگری، به کارگیری نیروهای تخصصی ، نیازسنجی آموزشی، تدوین استراتژیها و چشم اندازو ...)، راهبردهای اجرایی (جایگزینی نیروی موقت، برون سپاری، فراگیر نمودن آموزش سلامت و ...)، راهبردهای ارزیابی (پایش مستمر اثربخشی و بازنگری و ...) و راهبردهای جهانی (توجه به روندها و تغییرات بین المللی و ...). نتایج : با توجه به راهبردهای مستخرج از پژوهش، توجه به چشم انداز حوزه بانکی و حوزه سلامت، منابع و محدودیتهای اجرایی، ارزیابی مناسب اثرات آموزش و روندهای بین المللی در حوزه آموزش سلامت به نیروی انسانی می تواند نتایج مثبتی را در این راستا به دنبال داشته باشد.
تحلیلی بر ماموریت ها و اهداف، محتوا؛ ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی: مقایسه ای تطبیقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزارها و کارکردهای مراکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی صورت گرفت. روش ها: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش مقایسه تطبیقی و تحلیل محتوا انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از سایت رتبه بندی تایمز 2020 و سایت های مراکز بالندگی در دانشگاه های کلاس جهانی که رتبه زیر 100 داشتند استفاده شد. در این پژوهش 40 مرکز بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های کلاس جهانی به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از نرم افزار NVIVO 12pro کدگذاری و تحلیل محتوا گردید. نتایج: مقولات بدست آمده اصلی در 4 محور ماموریت ها و اهداف، محتوا، ابزار و کارکردها و در دو بعد بالندگی و توسعه دانشگاه و بالندگی هیئت علمی دسته بندی شد. نتایج این پژوهش در مقولات مذکور؛ ایجاد شبکه های همکاری با اعضای هیئت علمی و مراکز آکادمیک مرتبط و استفاده از روش های جدید تدریس و ارزیابی با رویکردها و ابزارهای تعاملی ، جهت ارتقا یاددهی و یادگیری را به همراه زیرمقولات مرتبط با آنها ،جهت استفاده مدیران استراتژیک در دانشگاه ها ارائه می دهد.