فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۳۶-۳۲۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: مرور نظام مند پژوهش ها حاکی از این است که عوامل مختلفی در تبیین خودآسیبی افراد تأثیر می گذارد، سنجش و اندازه گیری خودآسیبی و اظهارات مربوط به آن یکی از مسائلی است که از اهمیت زیادی برخوردار بوده و در پژوهش های فارسی مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس اظهارات مربوط به خودآسیبی در بین افراد دانشجو بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های تهران بود که از میان آنها 393 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل نسخه فارسی مقیاس اظهارات مربوط به خودآسیبی کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس رفتارهای پرخطر رجاعی و شفیعی (1390)، مقیاس افسردگی، اضطراب، و تنیدگی لاویبوند و لاویبوند (1995) مقیاس شخصیت مرزی لیشنرنیگ (1999) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی به کمک نرم افزارهای 22VSPSS و 8.80VLISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس اظهارات خودآسیبی از شاخص های برازش مطلوبی برخوردار است (0/94 = CFI، 0/92 =IFI ، 0/08 = RMSEA ). . همچنین برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که این میزان 93/0 بدست آمد و حاکی از رضایت بخش بودن اعتبار ابزار است. افزون بر آن نتایج همبستگی پیرسون نشان داد اظهارات خودآسیبی با رفتارهای پرخطر، افسردگی، اضطراب و تنیدگی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 01/0 >P دارد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مقیاس اظهارات خودآسیبی در جامعه ایرانی از خصوصیات روانسنجی قابل قبولی برخوردار بوده و لذا استفاده از این مقیاس در پژوهش های مختلف می تواند کمک کننده باشد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی- وجودی و گروه درمانی شناختی-وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی برنشانگان افت روحیه و تجربه لذت در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- وجودی و درمان شناختی- وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی برنشانگان افت روحیه و تجربه لذت در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز درمان سرطان شهرستان دزفول بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که با توجه به معیارهای ورود، 45 نفر به عنوان نمونه، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان شناختی- وجودی، درمان شناختی-وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی و گواه گمارده شدند. برای گرداوری داده ها از مقیاس نشانگان افت روحیه (DS) (کیسان و همکاران، 2004) و مقیاس تجربه زمانی لذت (TEPS) (گارد و همکاران، 2006) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادکه بین نشانگان افت روحیه و تجربه لذت در گروه های آزمایشی و گروه گواه تفاوت معنی داری به لحاظ آماری وجود دارد (001/0>P). هم چنین، نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که درمان شناختی- وجودی مبتنی بر ذهن آگاهی، به میزان بیشتری باعث کاهش افت روحیه بازماندگان سرطان پستان و افزایش تجربه لذت در این افراد می شود (001/0>P). در نتیجه می توان با اضافه کردن تمرینات ذهن آگاهی به درمان شناختی- وجودی،به میزان بیشتری نشانگان افت روحیه را کاهش و تجربه لذت را افزایش داد.
اثربخشی مشاوره شغلی توان مبنا بر خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی، باورهای طرح ریزی شغلی و پریشانی شغلی دانش آموزان نابالغ شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره شغلی توان مبنا بر خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی، باورهای طرح ریزی شغلی و پریشانی شغلی در دانش آموزان پسر نابالغ شغلی انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون–پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر نابالغ شغلی دوره متوسطه شهرستان رشتخوار در سال 1397بود. از جامعه فوق 27 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی طی چهار جلسه نود دقیقه ای مشاوره شغلی توان مبنا هفته ای یک جلسه را دریافت کردند و در این فاصله گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل بلوغ شغلی (CMI) ساویکاس و پروفلی (2011) ، خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی (CDMSE_ SF) تایلور و بتز (1983) و مقیاس باور طرح ریزی شغلی (CPBM) برکوییتز و برزیلر (2015) و پرسشنامه پریشانی شغلی (CDS) کرید، هود، پراسکوا و مکرانسکی (2015) بود. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی و پریشانی شغلی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<) و این تفاوت در طول زمان پایدار است(01/0P<). اما مشاوره شغلی توان مبنا تاثیری بر باورهای طرح ریزی شغلی دانش آموزان نابالغ شغلی نداشته است (05/0P>). بنابراین مشاوره شغلی توان مبنا روشی کارآمد برای افزایش میزان خودکارآمدی تصمیم گیری شغلی و کاهش پریشانی شغلی دانش آموزان نابالغ شغلی است.
ارتباط مقابله مذهبی (مثبت و منفی) با ابعاد سلامت روان دانشجویان در دوران قرنطینه همه گیری ویروس کرونا: نقش واسطه ای تاب آوری روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط مقابله مذهبی (مثبت و منفی) با ابعاد سلامت روان دانشجویان در دوران قرنطینه همه گیری ویروس کرونا به واسطه نقش تاب آوری انجام گردید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به روش تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود که از میان آن ها، نمونه ای شامل 220 دانشجو به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و میلر، (GHQ)، پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC) و فرم کوتاه مقیاس مقابله مذهبی پارگامنت و همکاران (RCS) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباط تاب آوری با ابعاد سلامت روان (شکایات جسمانی، اضطراب و بی خوابی، نارساکنش وری اجتماعی و افسردگی) معنادار است (01/0p<). ارتباط مقابله مذهبی مثبت و منفی با تاب آوری نیز مستقیم و معنادار بود (01/0p<). همچنین، ارتباط مقابله مذهبی منفی با ابعاد سلامت روان به واسطه تاب آوری معنادار دارد (01/0p<). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل مفهومی از برازش خوبی برخوردار است و یافته های پژوهش مبنی بر ارتباط مقابله مذهبی با سلامت روان دانشجویان به واسطه تاب آوری، دارای تلویحات کاربردی برای روان شناسان بالینی و سلامت می باشد.
تأثیر مصاحبه انگیزشی بر وسوسه و عود مصرف بیماران تحت درمان با بوپرنورفین
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سوءمصرف مواد مخدر یکی از معضلات جهانی است و با وجود اثربخشی روش های ﺩﺭﻣﺎﻧی با گذشت زمان اغلب عودﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪﺩی ﺍﺯ ﺳﻮی ﺑﺮﺧی ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ می شود. هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر مصاحبه انگیزشی بر وسوسه و عود مصرف بیماران تحت درمان با بوپرنورفین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد بود. روش: نوع پژوهش کاربردی و به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود ، جامعه مورد مطالعه بیماران تحت درمان با بوپرنورفین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان در سال ۱۳۹۹ بودند. در این مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی تعداد ۴۲ نفر انتخاب شدند و به دو گروه ۲۱ نفره مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک، پرسشنامه پیش بینی بازگشت به همراه آزمون های آزمایشگاهی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار STATA نسخه ۱۲ و SPSS نسخه ۲۵ و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی آزمون های ویلکاکسون، من ویتنی و کای دو پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که گروه های مداخله و کنترل از لحاظ آماری همگن بودند. قبل از مداخله میانگین نمره ی وسوسه برابر ۱۱/۳۱±۷۴/۴۲ و عود مصرف برابر ۷/۸۰±۱۲۱/۸۰ بود که پس از مداخله میانگین نمره ی وسوسه به ۹/۱۵±۵۱/۳۳ و عود مصرف به ۱۰/۶۲±۱۰۸/۷۶ کاهش یافته بود؛ بنابراین بین گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (۰/۰۰۱<p). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مصاحبه انگیزشی بر میزان وسوسه و عود بیماران مؤثر بود؛ بنابراین طراحی و استفاده از مصاحبه انگیزشی برای ارائه دهندگان مراقبت در بخش های روان و ترک اعتیاد در کنار سایر درمان های ترک اعتیاد توصیه می شود.
پیش بینی میزان اهمال کاری دانشجویان براساس اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس کرونا
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع کرونا سبک زندگی افراد را تغییر داده است و به دلیل ماهیت اینترنتی شدن در این دوران، درک زمان نیز دستخوش تغییر شده است و نوعی اهمال کاری را در دانشجویان به ارمغان آورده است. هدف: هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان با اهمال کاری دانشجویان در دوران شیوع ویروس کرونا بود. روش: روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شهر تهران و مشهد در دوران شیوع ویروس کرونا در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. بدین منظور از ۲۵۰ دانشجو از طریق اینستاگرام به صورت داوطلبانه خواسته شد تا پرسشنامه درک استعاری زمان رئیسی و مقدسین (۲۰۲۰)، اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۹۹۶) و اهمال کاری تاکمن (۱۹۹۱) را تکمیل کنند. روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره بود. سپس داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس با میزان اهمال کاری دانشجویان در این زمان ارتباط دارند (۰/۰۵<P). همچنین اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان به ترتیب ۱۷/۸ و ۱۴/۶ درصد می توانند اهمال کاری را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت که میزان اهمال کاری دانشجویان براساس اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس کرونا قابل پیش بینی است. پیشنهاد می شود محققان و پژوهشگران در مطالعات خود در زمینه اهمال کاری در این دوران، به عوامل شناختی مانند درک استعاری زمان و عوامل رفتاری مانند اعتیاد به اینترنت توجه بیشتری داشته باشند
شناسایی عوامل مؤثر بر بروز پدیده رفتار قلدری در مربیان فوتبال حرفه ای ایران
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ورزش به عنوان بخش جدایی ناپذیر از جامعه با مجموعه ای از مشکلات مشابهی روبروست که یکی از آن ها قلدری مربیان فوتبال است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بروز پدیده قلدری در مربیان فوتبال حرفه ای ایران انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی پیمایشی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه مربیان حرفه ای فوتبال ایران در سال ۱۴۰۰ بود که تعداد ۲۰۵ نفر براساس روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ۳۳ سؤالی برگرفته از مصاحبه کیفی و کدگذاری استفاده شد. پس از تأیید روایی توسط خبرگان (۸ نفر)، پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در بخش توصیفی و استنباطی از نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ و PLS Smart نسخه ۲ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان دهنده ۸ عامل رفتارهای ضد اجتماعی در ورزش، ورزشکاران، روابط متقابل، تجربه قلدری و آزار و اذیت، عامل شغلی، عامل رفتاری، عوامل زمینه ای و مدیریتی و عامل فردی و روانشناختی به عنوان عوامل مؤثر بر پدیده قلدری در مربیان فوتبال حرفه ای ایران بود. نتایج تحلیل از برازش قابل قبول داده ها حکایت داشته است. همچنین روایی محتوا، واگرا و همگرا بیانگر روایی خوب مقیاس بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد فاکتورهای مختلفی من جمله عوامل رفتاری، زمینه ای، مدیریتی، فردی، روانی و ... بر پدیده قلدری مربیان اثرگذار است؛ لذا لازم است عوامل شناسایی شده مورد بررسی و توجه مربیان ورزشی فوتبال قرار گیرد. پیشنهاد می شود مدیران و مسئولان ورزشی آگاهی خود را نسبت به عوامل شناسایی شده در این پژوهش افزایش دهند.
تأثیر تجارب ناگوار دوران کودکی، پریشانی روانشناختی و تاب آوری بر افسردگی ورزشکاران آماتور
حوزه های تخصصی:
مقدمه: افسردگی به عنوان یکی از مسائل شایع در میان ورزشکاران مشهود است که توانسته است تا آسیب های فکری و جسمانی را برای آنان ایجاد نماید. هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر تجارب ناگوار دوران کودکی، پریشانی روانشناختی و تاب آوری بر افسردگی ورزشکاران آماتور طراحی و اجرا گردید. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری شامل ورزشکاران آماتور کشور ایران در سال ۱۴۰۰ بود. تعداد ۳۸۴ نفر براساس روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش مشخص شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های افسردگی بک (۱۹۹۶)، تاب آوری کونور و دیویدسون (۲۰۰۳)، تجارب ناگوار دوران کودکی پورنقاش و امینی (۲۰۱۹) و همچنین پریشانی روانشناختی کسلر (۲۰۰۰) بود. جهت تحلیل داده های پژوهش از روش آماری معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ و PLS نسخه ۲ استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که تجارب ناگوار دوران کودکی بر افسردگی دارای تأثیری به میزان ۰/۳۸۰، همچنین تاب آوری بر افسردگی دارای تأثیری به میزان ۰/۳۶۰- و پریشانی روانشناختی بر افسردگی دارای تأثیری به میزان ۰/۲۶۴ بود. نتیجه گیری: در مسیر کاهش میزان فرسودگی ورزشکاران، نیاز است تا ضمن مدیریت تجارب ناگوار دوران کودکی و پریشانی روانشناختی شرایطی جهت بهبود تاب آوری ورزشکاران نیز فراهم گردد. در مجموع با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می گردد تا با برگزاری دوره های آموزشی، شرایطی جهت توانمندسازی ذهنی و روانی ورزشکاران فراهم نمود.
نقش دشواری در تنظیم هیجان و تکانشگری (مدل پنج عاملی) در پیش بینی استفاده مشکل زای تلفن همراه در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده مشکل زای تلفن همراه در نوجوانان بسیار زیاد و در حال افزایش است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان و تکانشگری (مدل پنج عاملی) در پیش بینی استفاده مشکل زای تلفن همراه در نوجوانان انجام شد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه در سال تحصیلی 400-1399 (12450 دانش آموز) بودند که از میان آنها 400 نفر به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS-SF، کافمن و همکاران، 2015)، فرم کوتاه مقیاس رفتار تکانشگری (IBS-SF، سیدرز و همکاران، 2014) و مقیاس استفاده مشکل زای تلفن همراه (PMUS، جنارو و همکاران، 2007) بودند. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان (ابعاد محدودیت استراتژی های تنظیم هیجان، عدم پذیرش، دشواری کنترل تکانه، دشواری درگیری در اهداف، عدم آگاهی هیجانی و عدم وضوح هیجانی) و تکانشگری (ابعاد فوریت منفی، فقدان تأمل، فقدان پشتکار، هیجان خواهی و فوریت مثبت) با استفاده مشکل زای تلفن همراه رابطه مثبت و معنی دار داشتند (01/0>P). بر اساس تحلیل رگرسیون ترکیب دشواری در تنظیم هیجان و تکانشگری توانستند 1/17 درصد از واریانس استفاده مشکل زای تلفن همراه را پیش بینی کنند. علاوه بر آن، ترکیب ابعاد دشواری در تنظیم هیجان و تکانشگری توانستند 8/20 درصد از ورایانس استفاده مشکل زای تلفن همراه را تبیین کنند (001/0>P). بنابراین، برنامه ریزی جهت کاهش دشواری در تنظیم هیجان و تکانشگری از طریق کارگاه های آموزشی برای کاهش استفاده مشکل زای تلفن همراه ضروری است.
مروری نظری بر مفهوم سوپرایگو از منظر رویکردهای روانکاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی مفهوم سوپرایگو از منظر رویکردهای روانکاوی و به طور خاص نظریه فروید و آنا فروید و سایر نظریه پردازان شاخص روابط موضوعی (کلاین و بیون) و مکتب مستقل بریتانیا (فربرن و وینی کات) است. با توجه به نقش قابل توجه سوپرایگوی مرضی در اختلالات روانی، درک بهتر این مفهوم و عوامل زمینه ساز شکل گیری سوپرایگوی مرضی در راستای فهم مکانیسم های زمینه ساز اختلالات روانی و در نتیجه درمان آنها تاثیر بسزایی دارد. از منظر بسیاری از رویکردهای روانکاوی و روانپویشی هدف نهایی درمان چیزی نیست جز مقابله با خواسته های سوپرایگو، و سپس در نتیجه آن، تقویت ایگوی تضعیف شده و کمک به آن برای بازیابی تسلط خود بر حیات ذهنی سوژه. بنابراین جدا کردن بخش های ایگو از سوپرایگو و به چالش کشیدن بیمار برای توقف خودتخریبی و اولویت دادن به بخش سالم خود و جایگزینی سوپرایگوی مشفق به جای سوپرایگوی پرخاشگر باید از اهداف اصلی همه رویکردهای درمانی باشد.
ویژگی های روان سنجی مقیاس تجربه شرم و احساس گناه در نوجوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: شرم و احساس گناه به عنوان هیجان هایی منفی و سازش نایافته با بروز مشکلات روانشناختی در نوجوانان، از جمله افسردگی و خودکشی، اضطراب اجتماعی، اختلال دوقطبی و سطح پایین شفقت به خود در ارتباط است. با این حال، علی رغم اهمیت این هیجانات در نوجوانان، در زمینه بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاسی معتبر برای اندازه گیری شرم و گناه بین نوجوانان ایرانی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تجربه شرم و احساس گناه (GSES؛ مالیناکووا و همکاران، 2019) در نوجوانان شهر تهران بود. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی و از نظر روش شناسی، آزمون سازی است که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. نمونه پژوهش حاضر، 2291 نوجوان 12 تا ۱۸ سال بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی تأییدی و به منظور آزمون تغییرناپذیری مقیاس با توجه به جنسیت، از روش تحلیلی چندگروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، وجود دو عامل شرم و احساس گناه را تأیید کرد و نشان دهنده برازش مطلوب داده ها در گروه دختران و پسران بود. تحلیل چندگروهی نیز هم ارزی ضرایب مسیر و مقادیر خطا را را در هر دو گروه نشان داد (0/05 P>). قابلیت اعتماد ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، امگای مک دونالد و قابلیت اعتماد مرکب تأیید شد (0/7 ≥, ω, CRα). نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی صوری، محتوا، سازه، همگرا و واگرای مناسبی برخوردار است. بررسی متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که با افزایش سن، احساس شرم و گناه در نوجوانان افزایش می یابد (0/01 >P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تجربه شرم و گناه دارای ویژگی های روانسنجی مطلوبی بوده و ابزاری ساده، مختصر و قابل اعتماد جهت ارزیابی هیجان های شرم و احساس گناه در نوجوانان ایرانی است.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۴۰-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: درصد قابل توجهی از خانواده های ایرانی دارای کودک کم توان ذهنی با مشکلات متعددی مانند اختلالات خواب، بی قراری، اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی، پرخاشگری، خودجرحی، و اختلالات شخصیت مواجه هستند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر فشار مراقبتی و خودانتقادی مادران دارای کودک کم توان ذهنی خفیف انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان قائم شهر در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که از بین آنها 30 مادر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر یک 15 نفر) جای دهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت روان درمانی مثبت گرا در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها شامل سیاهه فشار مراقبتی چندبعدی (نواک و گاست، 1989) و مقیاس سطوح خودانتقادی (تامسون و زاروف، 2004) بود. داده ها توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد روان درمانی مثبت گرا بر کاهش ابعاد فشار مراقبتی (0/001>P، (25/791=F2,24) و کاهش ابعاد خودانتقادی (0/001>P، (29/465=F2,27) در مادران دارای کودک کم توان ذهنی مؤثر است. در مرحله پیگیری در همه متغیرها غیر از خودانتقادی مقایسه ای، ثبات درمان وجود داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت گرا با گسترش دیدگاه فردی مادران دارای کودک کم توان ذهنی نسبت به موضوعات مختلف مانند عواطف منفی، هیجانات ناخوشایند و خود مختاری، به تغییر نگرش آنها و در نتیجه تقویت هیجانات مثبت در آنها کمک کرد که در نتیجه موجب کاهش فشار مراقبتی و خودانتقادی در آنها شد.
مقایسه کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای و تک والد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۹۱-۱۷۶
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تغییرات ساختار و کنش خانواده یکی از موضوعات جالب برای پژوهش های متخصصان حوزه روان شناسی است. برخی خانواده ها هسته ای نیستند و به دلایل مختلف به خانواده تک والدی تبدیل شده اند. تبدیل خانواده هسته ای به تک والد می تواند بر روی جنبه های تحول کودکان و نوجوانان مؤثر باشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای و تک والد انجام شد. روش: طرح این پژوهش توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه یکم و دوم در نیم سال یکم تحصیلی 97-1396 شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش 80 دانش آموز دختر (شامل 40 دانش آموز دارای خانواده هسته ای و 40 دانش آموز دارای خانواده تک والد) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای در دو مرحله انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از بسته نرم افزاری آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ)، مقیاس حافظه فعال وکسلر (فرم الف) (وکسلر)، و همچنین معدل تحصیلی سال قبل دانش آموزان استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تی مستقل تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد دانش آموزان دختر دارای خانواده هسته ای از نظر کنش های اجرایی، حافظه فعال، و خرده مقیاس های آن و عملکرد تحصیلی، نمرات بیشتری را نسبت به دانش آموزان دختر دارای خانواده تک والد به دست آوردند (0/01>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دختران دارای خانواده تک والد به دلیل عدم ایفای نقش یکی از والدین در خانواده، کاهش حمایت های اجتماعی و وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایین تر کنش اجرایی، حافظه فعال، و عملکرد تحصیلی ضعیف تری نسبت به کودکان دارای خانواده هسته ای دارند؛ بنابراین می توان از طریق آموزش و مشاوره خانواده و اجرای برنامه های توان بخشی ویژه برای این دسته از کودکان نسبت به رفع این مشکلات اقدام کرد.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و خود کنترلی (مطالعه موردی: دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب در دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه لنجان سال تحصیلی 1401-1400بود. روش پژوهش حاضر، مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون باگروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه لنجان بود و با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول در دوگروه آزمایش وکنترل (هرگروه 20 نفر) انتخاب شدند. در این طرح گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی طی8جلسه 45 دقیقه ای قرارگرفتند. ابزارگرآوری این پژوهش، شامل پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بائومیستر و بونه(2004) و پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون(2009)، بود داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه ی گروهی برخودکنترلی و اضطراب امتحان دانش آموزان مقطع متوسطه اول گروه آزمایش موثر بوده است و باعث کاهش اضطراب و بهبود خودکنترلی در بین دانش آموزان متوسطه شد و باعث بهبود عملکرد متغیرهای مذکور برای سایرین می باشد.
رابطه سواد فرهنگی والدین وهویت یابی (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف رابطه سواد فرهنگی والدین و هویت یابی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر تهران انجام شد. روش: به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع توصیفی _ همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران و دانش اموزان دختر مقطع ابتدایی مناطق 22 گانه شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مناطق 4، 7 و 8 تهران به عنوان نمونه اماری انتخاب و حجم نمونه اماری با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شد و شامل 270 نفر مادر و 270 نفر دانش آموز دختر می باشد داده های مزبور از طریق پرسشنامه سواد فرهنگی هیرش (1983) و هویت بنیون و آدامز (1986)جمع اوری شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین سواد فرهنگی والدین و بعد هویت آشفته دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد. بین سواد فرهنگی والدین و بعد هویت زود شکل دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد. بین سواد فرهنگی والدین و بُعد هویت تعویق افتاده دانش اموزان رابطه معنادار وجود دارد. بین سواد فرهنگی والدین و بُعد هویت پیشرفته دانش اموزان رابطه معنا دار وجود دارد. (05/0p<) نتیجه گیری: با توجه به مشکلات موجود در زمینه هویت یابی و اهمیت این دوره، والدین باید نسبت به سواد فرهنگی مجهز شده و با برنامه های کاربردی مدارس در آینده ای نزدیک نسبت به آسیب های هویت یابی حساسیت لازم را پیدا کنند.
تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شادزیستی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد هنردرمانی مبتنی بر تسهیل تغییرات مثبت مانند شاد زیستی از طریق تعامل با درمانگر و مواد هنری در یک محیط امن است. از سویی یکی از بیماری هایی که در کودکان بیشترین عواقب منفی روانی را دارد، سرطان است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ بر میزان شاد زیستی کودکان 6 تا 10 ساله مبتلا به سرطان انجام شد. روش: روش پژوهش شبه تجربی و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه مورد مطالعه شامل 30 کودک مبتلا به سرطان از شهر اصفهان در سال 1396 بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش طی 15 جلسه تحت مداخله هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای تا پایان آزمایش دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه شاد زیستی (مورگان، 2014) استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس و با نرم افزار آماری spss22، تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های آماری نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در میزان شاد زیستی و مؤلفه های آن از جمله خلق و تفکر شادمانه تفاوت معنادار آماری (0/05>P) وجود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هنردرمانی به شیوه بازی با رنگ با تأکید بر تخلیه هیجانات منفی باعث بهبود شاد زیستی کودکان مبتلا به سرطان می شود و این شیوه را می توان به عنوان یک روش درمانی و مداخله ای مناسب برای بهبود خلق این کودکان پیشنهاد داد.
تدوین بسته آموزشی توانمندسازی روانی - اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر کاهش پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانان به دلیل تأثیر از همسالان و قرارگیری در موقعیت های اجتماعی متنوع، بیشتر مستعد رفتارهای پرخاشگرانه هستند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر کاهش پرخاشگری نوجوانان انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش، گواه و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مدارس مقطع متوسطه منطقه 3 شهر تهران در سال 99-1398 بود که 30 نفر از آنها به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب گلاسر (1999) را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) بود. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری یک راهه اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss26 بود. یافته ها: نتایج نشان داد اثر گروه بر متغیر پرخاشگری و مؤلفه های پرخاشگری بدنی، کلامی، خشم، و خصومت در دانش آموزان دختر مدارس مقطع متوسطه معنا دار بود (0/001p<)؛ همچنین تفاوت بین دو گروه با توجه به متغیر پرخاشگری و مؤلفه های آن در مجموع معنادار و میزان این تفاوت در جامعه بالاتر از 0/1 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب بر میزان پرخاشگری نوجوانان دختر و تمامی مؤلفه های آن تأثیر معنا داری داشته و پرخاشگری آنان را کاهش داده است و این اثر تا مرحله پیگیری تداوم داشت؛ بنابراین می توان از این بسته در کنار سایر شیوه های درمانی موجود به عنوان گزینه مناسب برای کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان استفاده کرد.
بررسی امید و کیفیت زندگی در بیماران زن مبتلابه سرطان های پوستی تحت شیمی درمانی شهرستان مشهد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان امید و کیفیت زندگی در بیماران زن مبتلابه سرطان های پوستی تحت شیمی درمانی صورت پذیرفت. روش پژوهش توصیفی – مقطعی که در سال 1400 بر روی 130 نفر از این جمعیت بیماران که تحت شیمی درمانی در بیمارستان های شهر مشهد بودند، انجام شد. به دلیل حضور 176 نفر بیمار زن مبتلا به سرطان های پوست، تمامی آن ها به صورت سرشماری انتخاب شدند که از این تعداد فقط 130 نفر اقدام به تکمیل پرسشنامه ها نمودند درنتیجه به همان تعداد نیز برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه استاندارد پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) و امید به زندگی میلر بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استباطی (آزمون( Chi-square استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان امید و کیفیت زندگی در بیماران زن مبتلابه سرطان های پوستی تحت شیمی درمانی از متئوسط جامعه پایین تر است. همچنین زنان با میزان تحصیلات بالاتر، شرایط اقتصادی بهتر و متاهل نسبت به سایر افراد مبتلا از امیدواری بیشتری برخوردار بودند. این عوامل با کیفیت زندگی بیماران زن مبتلابه سرطان های پوستی تحت شیمی درمانی رابطه معناداری نداشتند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان و رضایت شغلی در پرستاران شاغل در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان فرشچیان همدان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سلامت روان و رضایت شغلی در پرستاران شاغل در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان فرشچیان همدان انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرستاران شاغل در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان فرشچیان شهر همدان در سه ماهه دوم در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آنها، 30 نفر بر اساس روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل سلامت روان (گلدبرگ، 1972) و رضایت شغلی (ویسوکی و کروم، 1991) بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود سلامت روان و مولفه های آن در پرستاران شد. همچنین یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش رضایت شغلی پرستاران شده است. بنابراین نتایج پژوهش اثربخشی کاربست درمان پذیرش و تعهد را بر افزایش سلامت روان و رضایت شغلی در پرستاران شاغل در بخش مراقبت های ویژه را تایید کرد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی هیجانی، کژکاری عملکرد جنسی و سرمایه روانشناختی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
461 - 485
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی هیجانی، کژکاری عملکرد جنسی و سرمایه روانشناختی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه است. جامعه آماری شامل کلیه جمعیت بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس استان مرکزی در سال 1400 بودند که براساس هماهنگی های بعمل آمده با انجمن ام اس شهر اراک تعداد کلیه آنان 1200 نفره می باشد، در این مطالعه، نمونه های آماری به صورت دردسترس به تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به صورت گمارش تصادفی به 3 گروه 15 نفری شامل گروه های طرحوره درمانی (15 نفر)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر)به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شاملپرسشنامه تحمل پریشانی هیجانی (DTS)، پرسشنامه کژکاری عملکرد جنسی (2000) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی (1999) بودند و طرحواره درمانی براساس پروتکل 12 جلسه ای و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر اساس پروتکل 8 جلسه ای ایفرت و فورسایت تنظیم شدند. درنهایت از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین اثر طرح واره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی هیجانی، کژکاری عملکرد جنسی و سرمایه روان-شناختی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان گفت که بین سه گروه در نمرات پس آزمون بعد از تعدیل نمرات پیش آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج تایید نشان داد که طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی هیجانی، کژکاری عملکرد جنسی و سرمایه روانشناختی در میان بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس از پایداری مناسبی برخوردار بوده است.