فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
197 - 223
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های سواد فرهنگی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. داده ها بر اساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی و با استفاده از گام های هفت گانه سندلوسکی و باروس (2006) جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از ملاک های پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی [1] صورت گرفت سپس با درنظرگرفتن میزان ارتباط با موضوع پژوهش منابع اولیه غربال و تعداد 26 منبع برای بررسی نهایی انتخاب شد، در ادامه با استفاده از تحلیل محتوای و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از ضریب توافق بین دو کدگذار استفاده شد که مقدار 76/. به دست آمد. نتیجه این تحلیل شناسایی 4 بعد و 14 مؤلفه بود. بعد خودآگاهی فرهنگی شامل سواد چندفرهنگی، مهارت های عملی، مهارت های آکادمیک، آشنایی با نمادها و مهارت های زندگی بود. بعد تفکر انتقادی شامل تفکر سطح بالاتر و استدلال صحیح، تقسیم بندی دانش، بستر استفاده و فرایند است. بعد مسئولیت پذیری مشتمل بر دو مؤلفه مسئولیت پذیری فردی و مسئولیت اجتماعی و مدنی بوده و بعد رهبری تأثیرگذار شامل الزامات فرهنگی جوامع آینده و نقش های تأثیرگذار جهانی است. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای برنامه ریزان، پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه تعلیم وتربیت در بعد فرهنگی باشد. [1]- CASP
طراحی و اعتباریابی میدانی الگوی اجرای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
83 - 110
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دوره ابتدایی است. برای تدوین این الگو از پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. داده های مورد نیاز از متخصصان حوزه ارزشیابی با مصاحبه و پرسشنامه گردآوری گردید. در بخش کیفی و کمی با هجده نفر مصاحبه های نیمه ساختاریافته شد و پرسشنامه محقق ساخته را سی نفر از متخصصان تکمیل کردند. نظرات پانصد نفر از معلمان جمع آوری شد. برای تحلیل اطلاعات بخش کیفی از روش کدگذاری باز و برای تجزیه و تحلیل داده های بخش کمی از روش تصمیم گیری چندمعیاره با استفاده از مدل الکتروتکنیک AHP در نرم افزار expert choice استفاده شد. مشخص شد اجرای ارزشیابی دوره ابتدایی با مؤلفه های انسانی، سازمانی و زیرساختی ارتباط دارد. مؤلفه «انسانی» با امتیاز 2، بیشترین اهمیت را در ارتباط با اجرای الگوی ارزشیابی تحصیلی دوره ابتدایی دارد و در بین 13 بُعد، امکانات با امتیاز 0.524 بالاترین وزن را داشت.
پیش بایست های راهبرد یاددهی-یادگیری دیالوژیک، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان دوره کارشناسی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین پیش بایست های راهبرد یاددهی-یادگیری دیالوژیک، متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در بخشهای کیفی و کمی، به ترتیب، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد و در قسمت کمی، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی، صاحب نظران دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند، تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماری بخش کمی شامل اساتید و دانشجویان دوره کارشناسی بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقه ای، متناسب با حجم انتخاب شد. بر اساس یافته ها، 8 پیش بایست مهم مورد شناسایی واقع شد که در میان آنها، «ایجاد زمینه های بحث و نقد علمی در تدریس» در صدر قرار دارد. در نتیجه، انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز، منوط به اهتمام مدرسان در کاربست پیش بایست های مذکور است.
طراحی الگوی برنامه درسی شخصی شده مبتنی بر هنر مفهومی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله طراحی الگوی برنامه درسی شخصی شده مبتنی بر هنرمفهومی در دوره ابتدایی است. هنرمفهومی یکی از اقسام هنرپست مدرن[1] است که از منظر آن آموزش وبرنامه درسی امری کاملا شخصی وموقعیتی است. بابکارگیری روش سنتزپژوهی به بررسی نظرات و منابع مربوط به هنرمفهومی اقدام شد و نُه مقوله اصلی هنرمفهومی شناسایی شده شامل توجه به: مسائل اجتماعی، سیاسی وفرهنگی/ رویکرد انتقادی/ چند فرهنگی/ خلاقیت/ تعامل با مخاطب/ بعد جهانی وبومی/ مسائل زیست محیطی/ تنوع در تکنیک ورسانه. از سوی دیگر موضوع شخصی سازی آموزش، که طی چنددهه گذشته مجددأ دارای اهمیت شده است، نشان می دهد که برنامه درسی وقتی می تواند موثر و کارآمد باشد که با شخص به ماهوَ شخص ارتباط برقرار سازد. برای تحقق برنامه درسی شخصی شده، مفاهیم: «سبک، چگونگی، سطح، محتوا، راهبرد وروش تدریس، رسانه، ارزشیابی، وقت ومکان» مطرح هستند. براین اساس، تلاش شد تا الگویی از ترکیب مفاهیم اساسی هنرمفهومی درقالب کلی برنامه درسی شخصی شده فراهم گردد که به تأیید نهایی متخصصان برنامه درسی وهنرمفهومی رسیده است. [1]Postmodern Art
The Nature of Multicultural Teaching from the Perspective of Islamic Azad University Professors Case Study of Kermanshah Province
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to evaluate the nature of multicultural teaching from the perspective of professors of Islamic Azad University of Kermanshah. Methodology : The approach of the present study is qualitative and applied in terms of purpose. The statistical population includes a range of types of professors in the three fields of humanities, basic sciences and engineering of the Islamic Azad University of Kermanshah province. Snowball sampling is a non-random method. In this method, future members of the group are selected and introduced through former members of the group. The number of samples in this study is 27 after reaching the theoretical saturation. Semi-structured interviews were used to collect data. The findings were analyzed by content analysis method by MaxQDA software. Findings : The findings indicated that the nature of multicultural teaching includes the scope of teacher education, macro policies of the educational system, manpower, barriers and problems of multicultural teaching and teaching outcomes. Conclusion : Professors with a greater understanding of the multiplicity of students' culture, welcome multicultural teaching to improve the quality of teaching for all students and be able to overcome the challenges in this field with more reflection.
The Effect of Self-Esteem on Jealousy and Organizational Anti-Citizenship Behavior (Case Study: Sports and Youth Offices of Western Provinces)
حوزه های تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to investigate the effect of self-esteem on jealousy and organizational citizenship behaviors of the staffs of general sport and youth departments of western provinces of Iran. Methodology : The research method is descriptive-correlational. The statistical population of this study includes all managers, presidents and staffs of sport and youth departments in west of Iran with 300 persons (Kermanshah 72 people, Ilam 68 people, Hamedan 57 people, Lorsan 53 people and Kordestan 50 people) and the sample was considered as the whole population. The instruments used in this study were standard questionnaires of Rahmani et al. (2010) anti-citizenship behavior questionnaire, Vecchio organizational jealousy questionnaire (2000) and Gardner self-esteem questionnaire (2000) that their reliability was 0.962, 0.849 and 0.921, respectively. The questionnaires were reviewed by eight experts in management and their ambiguities were somewhat resolved. This demonstrates the acceptable appearance and content validity of the compilation tool. Descriptive and inferential statistics (variance-based structural equation modeling) were used to analyze the data. In addition, the research hypotheses were analyzed at the 0.05 level of error using Smart PLS3 software. Findings : The findings showed that organizational self-esteem had a significant and negative effect on organizational citizenship behavior and organizational jealousy, meaning that with increasing self-esteem, organizational citizenship and organizational jealousy would decrease. Conclusion : Organizations today are looking for new approaches in management, so that they can make the best use of their human and physical resources and increase their work efficiency. The main purpose of this study is to identify the effect of organizational self-esteem on organizational jealousy and anti-organizational citizen behavior.
نظرات معلمان ریاضی در مورد دلایل رخ داد اشتباهات آموزشی دانش آموزان در کلاس درس های مدرسه ای با تاکید بر جبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتباهات جبری یکی از موانع موجود در مسیر یادگیری مباحث مختلف ریاضی و پیشرفت در دوره های تحصیلی بالاتر می باشند. آگاهی از دلایل ایجاد این اشتباهات در بهبود نظام آموزشی نقش مهمی دارد. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی نظرات معلمان ریاضی در مورد اشتباهات آموزشی دانش آموزان در جبر انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که نمونه آن شامل 8 نفر از معلمان ریاضی دوره اول متوسطه می باشد که با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیم ساختار یافته کمک گرفته شده است. داده ها با بهره گیری از روش کدگذاری و دسته بندی مطالب مشابه تحلیل شدند. یافته های این پژوهش نشان دادند که سه مقوله «فرآیند کسب و بکارگیری دانش»، «ویژگی های فردی دانش آموز» و «عناصر تدریس» دلایل عمومی و اختصاصی ایجاد اشتباهات دانش آموزان در جبر از دیدگاه معلمان هستند.
تأثیر آموزش مبتنی بر ایفای نقش بر اشتیاق به برقراری ارتباط و عملکرد تحصیلی در درس جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
287 - 308
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر تدریس به شیوه ایفای نقش بر عملکرد تحصیلی و اشتیاق به ارتباط در درس جامعه شناسی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر یزد بود. پژوهش حاضر، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر یزد بودند که به طور تصادفی یک مدرسه و تعداد 49 دانش آموز پسر انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در نهایت پس از ریزش آزمودنی ها 17 نفر به عنوان گروه کنترل و 19 نفر به عنوان گروه آزمایش مورد تحلیل قرار گرفتند. گروه کنترل به شیوه مرسوم و مبتنی بر سخنرانی و گروه آزمایش به شیوه ایفای نقش آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس اشتیاق به ارتباط مک کروسکی و آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد تحصیلی دانش آموزان در تدریس مبتنی بر ایفای نقش در مقایسه با تدریس سنتی به صورت معنی داری افزایش یافته است. اما روش تدریس ایفای نقش در مقایسه با روش تدریس سنتی بر متغیر اشتیاق به ارتباط تأثیر معنی داری نداشت. بنابراین بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که معلمان درس جامعه شناسی به منظور بهبود کیفیت یادگیری به جای استفاده از روش های تدریس سنتی، تدریس خود را به شیوه ایفای نقش اجرا کنند.
To Present a Model of Psychological Well-Being based on the Components of Psychological Capital and Cognitive Flexibility by Mediating role of Mindfulness
حوزه های تخصصی:
Purpose : The purpose of this study is to present a model of psychological well-being based on the components of psychological capital and psychological flexibility by mediating role of mindfulness. Methodology : This study is a descriptive research and subjects are composed of 350 masters' students of psychology from Islamic Azad University in Tehran that are selected using ‘stratified random sampling proportional to size’ method. In this method, from each unit of the university, a sample was selected independently and proportional to size of that unit. The participants responded to psychological well-being questionnaire (Ryff, 1989), psychological capital questionnaire (Luthans et al, 2007), Acceptance and action Inventory (Bond et al, 2011) and Mindfulness Questionnaire (Buchheld et al, 2006). Data are analyzed using path analysis through LISERL 8.8. Finding: The results show that cognitive flexibility, hope, optimism, self-efficacy, resiliency and mindfulness directly predict psychological well-being (P<0.01), and on the other hand, cognitive flexibility, hope, optimism, self-efficacy and resiliency indirectly predict psychological well-being by mediating role of mindfulness (P<0.01). Conclusion: So a program can be developed to enhance cognitive flexibility and components of psychological capital and mindfulness, through which students’ level of psychological well-being would be improved. This study was applied in terms of objective and combined.
Socioeconomic Status or Attending Private English Courses: Which One is a Better Indicator of High School Students' EFL Motivation
حوزه های تخصصی:
The present study aimed to shed light on the relationship among students' socioeconomic status, self-reported English proficiency level, the length of attending private institutes, and L2 motivational factors namely: ideal L2 self, ought-to L2 self, L2 learning experience, integrative motivation, and intended effort. Participants were 320 Iranian students studying English at high schools in Tehran, the capital city of Iran. Data collection included EFL motivational factors adopted from Taguchi, Magid, and Papi (2009), socioeconomic status, and demographic information. The results of the Spearman Rho test revealed a weak or no meaningful relationship between the student's socioeconomic status and their L2 motivation suggesting that socioeconomic status is not an indicator of the school students’ EFL motivational factors regarding tripartite variables of Dörnyei's L2 Motivational Self System as well as integrative motivation and intended effort. However, the length of attending private language courses and the English proficiency of the students indicated moderate correlations with their L2 motivation and socioeconomic status. Current findings bear a clear message to the Iranian education policymakers that despite adopting a communicative approach in the latest official EFL coursebooks of schools, non-official private language institutes still perform more effectively than the Iranian formal education system in maintaining and enhancing the EFL motivation of learners.
Designing and Validating the Optimal Model of Extracurricular Curriculum for Junior High School Students with a Social Harms Prevention Approach
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate an extracurricular curriculum model in junior high school with a social harm prevention approach. Methodology : In this study, the methods of qualitative content analysis, documentary method and descriptive-inferential method were used. The samples for data collection were 20 experts in the field of education and 10 sources related to extracurricular activities in education who were selected by non-probability sampling method of snowball or chain. Data collection techniques were semi-structured individual interviews with extracurricular curriculum specialists and qualitative analysis of texts. The data obtained from the interviews were analytically coded and analyzed using SPSS software. Findings : The findings of this study identified the characteristics of extracurricular curriculum elements with social harm prevention approach for purpose, content, teaching learning strategies and evaluation, respectively, and the initial model of extracurricular curriculum with harm prevention approach. The model was approved after validation by experts and experts and the implementation of adjustments. The results of this research can be used in the design of extracurricular curriculum in junior high school. Conclusion : According to the research findings, students who participate in extracurricular activities have more social adjustment.
ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم: یک مطالعه ترکیبی در مدارس دخترانه شهرستان اسلامشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بکارگیری یک رویکرد پژوهشی ترکیبی از نوع طرح همسوسازی همگرا جهت ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم بود. بخش کیفی روش مطالعه موردی بود، در حالیکه مرحله کمی یک مطالعه ارزشیابی با مدل سیپ (CIPP) بود. جامعه پژوهش شامل معلمان و دانش آموزان ریاضی دختر پایه هفتم شهرستان اسلامشهر بودند. نمونه گیری هدفمند یک استراتژی جهت جمع آوری داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته بود، در حالیکه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای جهت تکمیل پرسشنامه ها و تحلیل امتحانات نهایی جریان داشت. نتایج نشان داد که کیفیت زمینه بالا و مطلوب است، در شرایطی که کیفیت درونداد پایین و نامناسب می باشد. بعلاوه، کیفیت فرایند و برونداد (مهارت) از نگاه معلمان و دانش آموزان قابل قبول بود. همچنین، تحلیل امتحانات ریاضی نشانگر دانش ناکافی دانش آموزان بود، در حالی که ایشان نگرش مثبتی نیز نسبت به ریاضیات نداشتند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
175 - 215
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش موسیقی در دوره متوسطه دوم و هنرستان های موسیقی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمی) اکتشافی متوالی بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل متخصصان تعلیم و تربیت و موسیقی در کشور و معلمان آموزش موسیقی در هنرستان های موسیقی بودند. انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه بود. روایی ابزار در بخش کیفی از نوع روایی درونی و در بخش کمی از نوع روایی محتوایی بود. برای افزایش پایایی بخش کیفی، مصاحبه ها با یک برنامه قبلی انجام می گرفت. و در بخش کمی نیز با استفاده از ضریب توافقی معادل86/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و از روش دلفی استفاده شد. نتایج بخش کیفی ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش موسیقی را در عناصر ده گانه اکر و نتایج بخش کمی نیز اعتبار بالای الگوی مذکور را نشان داد.
واکاوی برنامه های درسی تجربه شده نظام آموزش عالی مهارت محور؛ از منظر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی برنامه های درسی تجربه شده نظام آموزش عالی مهارت محور از منظر دانشجویان بود؛ بنابراین، از رویکرد کمی و روش توصیفی - پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه های جامع علمی – کاربردی کشور بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و فرمول کوکران، تعداد 660 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شد. داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته برنامه درسی مهارت محور در آموزش عالی گردآوری و از طریق ، آزمون های فریدمن، ( t ) تک گروهی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روایی محتوایی، توسط متخصصین برنامه درسی و روایی سازه ای با استفاده از نرم افزار ( PLS ) بررسی و تائید شد. ضریب پایایی نیز با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و (86/0) به دست آمد. یافته ها نشان داد، وضعیت برنامه درسی تجربه شده در ابعاد «تطبیق برنامه درسی با اهداف دانشگاه»، «تطبیق برنامه درسی با اهداف نظام مهارت محور» و «جنبه های اجرایی برنامه درسی جدید» نسبتاً مطلوب بوده است. بر این اساس، نظام آموزش عالی مهارت محور کشور، نیازمند توجه بیشتر و تغییرات اساسی در برنامه های درسی و شیوه های آموزش است؛ بنابراین پیشنهاد می شود، برنامه های درسی دانشگاه جامع علمی – کاربردی که باهدف یادگیری مهارت های مختلف و کاربست آن در زندگی شغلی و اجتماعی طراحی شده است؛ در محیط های آموزشی شبیه سازی شده و عملی تدریس شود تا اهداف موردنظر نظام مهارت محور محقق شود.
واکاوی تجارب معلمان علوم در عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
201 - 230
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر واکاوی تجارب معلمان علوم دوره متوسطه اول (معلمان علوم پایه هفتم، هشتم و نهم) درباره عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی است. رویکرد تحقیق کیفی و پارادیم آن تفسیری مشارکتی است و از روش پدیدارنگاری تفسیری استفاده شده است. تعداد ده نفر از معلمان علوم به صورت هدفمند و با روش ملاکی تا حد اشباع داده ها به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که تجارب معلمان علوم در زمینه عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی شامل این مولفه هاست؛ بحران فرهنگی معلمان بومی، باور به فرهنگی بودن علم، ارزش فرهنگ بومی، حل تعارضات دانش آموزان در انتقال فرهنگی، آماده سازی دانش آموزان برای تلفیق فرهنگ بومی و علمی که در پایان با ترسیم فضای نتیجه گیری الگویی برای تجارب معلمان در انتقال فرهنگ بومی به فرهنگ علمی ارایه شده است.
مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی: نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
126 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل نظریه برای مطالعه فرایند تربیت جنسی نوجوانان ایرانی است. پارادایم حاکم بر مطالعه حاضر کیفی و با استفاده از روش تحقیق گراندد تئوری انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی، متخصصان حوزه تربیت جنسی، برنامه ریزی درسی، روان شناسی تربیتی، معلمان و والدین دارای تخصص علمی یا تجربه عملی بودند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری نظری 20 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند بود که با این تعداد نمونه اشباع تئوریک در داده ها حاصل شد. تجزیه وتحلیل داده ها در قالب مدل پارادایم اشتراوس و کوربین انجام گرفت. پس از تحلیل داده ها محقق به 169 گزاره مفهومی اولیه در قالب 59 کد باز، 18 کد محوری در قالب 6 کد انتخابی بر اساس مدل داده بنیاد دست یافت. نتایج تحلیل داده ها در قالب مدل الگوواره ای بیانگر آن است که عوامل علی (شناخت دقیق نوجوانان، شناخت ضرورت های تربیت جنسی و هدایت و جهت دهی به رفتار مناسب جنسی)، پدیده اصلی (طرح ریزی تربیت جنسی کارآمد)، شرایط مداخله گر (تعصبات مذهبی و اعتقادی نادرست، دیدگاه های اجتماعی- فرهنگی، سیاست های آموزشی – سازمانی)، عوامل زمینه ای (نبود سیاست های روشن و جسورانه، ناکارآمدی والدین، منابع اطلاعاتی نامعتبر)، راهبردها (غلبه بر موانع فرهنگی، رعایت ملاحظات فرهنگی – اجتماعی، ظرفیت سازی در نظام آموزشی و والدین، همکاری بین بخشی، راهکارهای آموزش، اصول آموزش) و پیامدها (فردی و اجتماعی) الگوی فرایند تربیت جنسی نوجوانان را منعکس می نماید. بر مبنای مدل ارائه شده، ضرورت و نیاز آموزش و ساختارهای فرهنگی اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی بر مؤلفه محوری (تربیت جنسی کارآمد در نوجوانان) تأثیرگذار است.
شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
268 - 302
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل و راهبردهای مؤثر در فرایند شکل گیری، آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان دوره ابتدایی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل 20 معلم باتجربه دوره ابتدایی بالای 15 سال، از شهر یاسوج بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. به طور کلی یافته ها نشان داد که برای عوامل مؤثر در فرایند شکل گیری دانش ضمنی معلمان ابتدایی 8 مقوله؛ مطالعه و به روز کردن دانش و سواد رسانه ای، خلاقیت و انعطاف پذیری در تدریس، تعامل معلم با همکاران و محیط های گوناگون، تجربه های عملی و شخصی در گذشته، تجربه های عملی کلاس درس، بینش و شهود، چالش های کلاس درس، انگیزش درونی و بیرونی و برای ویژگی های دانش ضمنی معلمان خبره 9 مقوله، تجربیات معلمان از به کارگیری دانش ضمنی در کلاس 8 مقوله و برای راهبردهای آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان 14 مقوله اصلی استخراج شده است. در انتها مقوله های شناسایی شده در قالب مدل مفهومی ارائه شد و نتایج به دست آمده از اعتبارسنجی مدل بر اساس نظر متخصصان با استفاده از فن دلفی نشان می دهد که این الگو از اعتبار مناسبی برخوردار است.
بررسی میزان (عدم) هم پوشانی محتوایی کتب تازه تالیف زبان انگلیسی در مقطع متوسطه اول و دوم با اصول سیاست گذاری آموزش زبان های خارجی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۱
129 - 150
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، با اتخاذ رویکردی کلی و دربرگیرنده به مفهوم سیاست گذاری آموزش زبان های خارجی در محیط ایران، بر آن است تا به بررسی میزان و ماهیت هم خوانی یا عدم هم خوانی کتب تازه تالیف زبان انگلیسی در مقطع متوسطه اول (Prospect Series) و متوسطه دوم (Vision Series) با اصول مصرح در برنامه درسی ملی و اسناد مرتبط با آن بپردازد. بدین منظور، متون سیاست گذاری آموزشی (شامل بخش زبان های خارجی برنامه درسی ملی و توضیحاتی که در مجموعه کتب فوق خطاب به معلم آمده) مورد تحلیل محتوا قرار گرفته اصول آنها استخراج گردید. متعاقب آن، برای اطمینان از وجود یا عدم وجود اصول مستخرج در قالب شکلی و محتوایی کتب و ماهیت آنها، درس های دو مجموعه ذکر شده آموزش زبان مورد بررسی دقیق قرار گرفتند. نتایج تحقیق مبین این نکته است که، به رغم تلاش مولفان در گنجاندن بسیاری از اصول و فرضیات رویکرد ارتباطی مورد اشاره و تاکید برنامه درسی ملی در کتب، پیاده سازی و به کارگیری آن ها سنخیت زیادی با یافته های تحقیقات آموزش زبان و نظرات متخصصان امر ندارد. مضافاً اینکه اصول مهمی دیگری هم هستند که یا به کل نادیده انگاشته شده اند و یا توجه مقتضی بدان ها صورت نگرفته است.
تحلیل زیرساخت های درس تربیت بدنی در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۱
151 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله تحلیل زیرساخت های درس تربیت بدنی در نظام آموزش و پرورش ایران بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و به لحاظ روش ترکیبی می باشد. جامعه آماری شامل صاحب نظران حوزه تربیت بدنی بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و از طریق تکنیک گلوله برفی و بر اساس معیار اشباع نظری انجام شد (18 نفر). ابزارگردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساخاریافته و پرسشنامه ماتریس خودتعاملی ساختاری بود. داده ها در بخش اول با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل واقع شدند و یافته ها در قالب مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی، و شبکه مضامین سازماندهی شدند. همچنین با استفاده از مدل ساختاری تفسیری اقدام به سطح بندی زیرساخت ها شد. نتایج نشان داد که زیرساخت های درس تربیت بدنی به عنوان مضمون فراگیر شامل 127 مضمون پایه و 11 مضمون سازمان دهنده می باشد که می تواند در 5 سطح طبقه بندی شوند و زیرساخت های مالی پایدار، زیرساخت اداری-مدیریتی و زیرساخت امکانات و تجهیزات اساسی ترین زیرساخت ها هستند.
تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان: روایت دانشجویان و استادان دانشگاه فرهنگیان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی رشته آموزش ابتدایی در دانشگاه فرهنگیان انجام شده است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناختی و در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته با 32 نفر از استادان و دانشجویان آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان کرمان انجام شد. تحلیل مصاحبه به سه شکل کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان دارای پیام های ضمنی متعددی است. این پیام ها در شش حوزه: استادان، روابط اداری- اجتماعی، واحدهای درسی، فضای کالبدی، دانشجویان و فرایند یاددهی - یادگیری قرار داشت. پیام های ضمنی در مؤلفه های مهم برنامه درسی شامل یادگیری جانشینی استاد مدرسه ای، یادگیری و تسهیل روابط اداری - اجتماعی، فاصله گرفتن از رشته تحصیلی، تمرکز بر فضای کالبدی و دور شدن از تربیت معلمان، دوگانگی در مفهوم دانشجو و معلم و به حاشیه رفتن دانش نظری در فرایند یادگیری می باشند.